آیا بورس همیشه سود می دهد؟


شاخص های سودآوری شرکتها

سرمایه‏گذاران و اعتباردهندگان مستمراً به ارزیابی توان کسب سود مدیران می‏پردازد. سرمایه‏گذاران به دنبال شرکتهایی می‏گردند که احتمال افزایش ارزش سهام آنها می‏رود. اعتباردهندگان نیز تمایل دارند به شرکتهای سودآوری وام دهند که آنها توان پرداخت بدهیهای خود را دارند. تصمیم‏های سرمایه‏گذاری و اعتباری اغلب شامل مقایسه شرکتها می‏باشد. اما مقایسه سود ویژه یک شرکت بزرگ با سود ویژه شرکت تازه‏کاری در همان صنعت چندان مفید نمی‏باشد. برای اینکه بتوانیم مقایسه‏های مربوطی بین شرکتهای متفاوت از نظر حجم، عملیات و سایر عملیات داشته باشیم از نرخ بازده دارائیها استفاده می‏کنیم.

حوزه‏های مختلف عملکرد

معیارهای اصلی عملکرد در حوزه‏های زیر قابل بررسی هستند: (1) مالی، (2) بازار، (3) محیط، (4) مردم، (5) عملیات و (6) عرضه کنندگان. بعضی‏ها دو بعد دیگر را نیز معرفی می‏کنند: (7) قابلیت سازگاری، (8) کیفیت محصول یا خدمات.

در حوزه مالی (که موضوع بحث این مقاله نیز می‏باشد)،‌ از دیدگاههای مختلف، شاخص‏های زیر را می‏توان بیان نمود.

• وفاداری سهامداران (مانند واکنش سهامدار)

شاخص‏های ارزش مالی و سودآوری

ارزش افزوده اقتصادی ( EVA )

ارزش افزوده بازار ( MVA )

بازده دارائیها ( ROA )

بازده حقوق صاحبان سهام ( ROE )

بازده سرمایه بکار رفته ( ROCE )

شاخص‏های قدرت مالی

دارائیها منهای دارائیهای نقدی

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام

درآمدهای ایجاد شده از بخشهای مشتریان (مانند مشتریان جدید، جاری و بزرگ در مقابل مشتریان کوچک، صنعت و منطقه‏ای)

لیست درآمد مشتریان

سهم ریالی بازار

پتانسیل ریالی بازار

شاخص‏های کارایی و اثربخشی

نسبت درآمد به هزینه

سهم هر کارمند در ایجاد درآمد شرکت

سود و بازده دارائیها بعنوان سنجش سودآوری

تأکید عمده گزارشگری مالی پیشرفته بر شرایط اندازه‏گیری سود به عنوان یک شاخص عملکرد واحد انتفاعی می‏باشد. عملیات کارا در واحد تجاری، بر روند جاری و آتی پرداخت سود سهام به سهامداران تأثیر دارد. بنابراین کلیه دارندگان حقوق مالکیت و به ویژه دارندگان سهام عادی به وجود کارایی مطلوب مدیریت علاقمندند. از آنجا که سود ویژه شرکت بر میزان سود تقسیمی تأثیر دارد اغلب سهامداران روند سود شرکت را پیگیری می‏کنند.

یکی از تعبیرهایی که کارایی دارد، توانایی نسبی مدیریت در تحصیل حداکثر بازده با استفاده از منابع محدود، تحصیل بازده ثابت با بکار بردن حداقل منابع، ترکیب بهینه‏ای از منابع با هم که در نتیجه حداکثر بازده برای صاحبان واحد تجاری حاصل خواهد شد، می‏باشد.

کارایی واژه‏ای نسبی است که به صورت مقایسه با یک وضع ایده‏آل یا برخی ملاک‏های دیگر معنی‏دار می‏شود. همچنین به این بستگی دارد که آیا هدف شرکت در حداکثر نمودن سود است یا فراهم کردن بازده مناسب برای سرمایه‏گذاری. نرخ بازده دارائیها در هنگام مقایسه شرکتها برای ارزیابی اینکه مدیران آنها چگونه برای افرادی که تأمین مالی شرکت را برعهده داشته‏اند بازده کسب نموده‏اند استفاده می‏شود. با مرتبط ساختن سود ویژه با مجموع دارائیها معیار استانداردی بدست می‏آید که این معیار در تشریح سودآوری انواع شرکتها، سودمند می‏باشد.

سود از جمله برترین شاخص‏های اندازه‏گیری فعالیتهای یک واحد اقتصادی است. دانشمندان و پژوهشگران رویکردهای متفاوت آن را در چارچوب یافته‏های علمی تشریح کرده، قوت و ضعف برداشتها را سنجیده و با تلاش، به دقت و توانائیهای آن افزوده‏اند.

گاهی چنین استدلال می‏شود که سود شرکت، آنگونه که حسابداران محاسبه می‏کنند، نمی‏تواند عامل تعیین کننده ارزش آن شرکت باشد. همانگونه که می‏دانیم با تغییر شیوه محاسبه موجودی کالا،‌ استهلاک و ثبت درآمد، به راحتی می‏توان میزان سود شرکت را تغییر داد. بنابراین مدیران می‏توانند از سود حسابداری برای گمراه کردن بازار استفاده کنند. حال این پرسش مطرح می‏شود که با توجه به اینکه سود شرکت به وسیلة حسابداران قابل دستکاری است و مقدار آن به میل و خواسته مدیران شرکت تغییر می‏یابد آیا سود شرکت می‏تواند ارزش اقتصادی داشته باشد؟

سرمایه‏گذاران، برای سود حسابداری به عنوان ابزار پیش‏بینی جایگاه خاصی درنظر دارند. بهای جاری هر واحد تجاری با جریان سود مورد انتظار پیوند خورده است و سرمایه‏گذار معمولاً برمبنای انتظاراتش از سود آتی، نسبت به نگهداری یا فروش سهام تصمیم می‏گیرد.

سود حسابداری به علت انعکاس وقایعی که باعث تغییر باورها درباره توانایی پرداخت آتی سود سهام می‏شود، جزو اطلاعات مربوط است. پیش‏بینی سود قسمتی از یک فرایند تحلیلی وسیع است که در آن توجه نهایی به پیش‏بینی و ارزیابی جریانات سود نقدی آتی می‏باشد. سودها یک منبع اطلاعاتی مهم درباره توانایی آتی پرداخت سود می‏باشند. در تحقیقات انجام شده، محققین دریافتند که نوسانات قیمت سهام،‌ ارتباط نزدیکی با تغییرات سود دارد. شواهد تجربی نشان می‏دهد که اطلاعات درمورد چشم‏انداز سود آتی شرکت، برای سرمایه‏گذاران از اهمیت بالایی برخوردار می‏باشد. مطالعات نشان می‏دهد یکی از منابع مهم و معتبر اطلاعاتی درباره سود آتی، پیش‏بینی‏هایی است که توسط مقامات رسمی شرکتها ارائه می‏شود.

تفاوت اصلی بین مفهوم سود عملیاتی جاری و سود جامع، در هدف از پیش تعیین شده برای گزارش سود خالص می‏باشد. سود خالص حاصل از عملیات جاری، بر عملکرد جاری و کارایی شرکت و استفاده از این ارقام برای پیش‏بینی کردن عملکرد آتی و قدرت سوددهی تأکید می‏کند، در حالی که طرفداران مفهوم سود جامع، ادعا می‏نمایند که کارایی عملیاتی و پیش‏بینی عملکرد آتی وقتی ممکن است که براساس تجربه تاریخی کامل شرکت در طی چند سال باشد.

نتایج تحقیقات انجام شده توسط دکتر محمدعلی آقایی و غلامرضا کردستانی حاکی از این است که مشاهدات گذشته سود و جریان نقدی، با هم برای پیش‏بینی جریان نقدی اکثر شرکتهای مورد مطالعه مفید نیستند. البته افزودن سود به عنوان متغیر توضیحی به مدل پیش‏بینی جریان نقدی، باعث می‏شود به پیش‏بینی‏های بهتری دست یابیم. بنابراین سود برای پیش‏بینی جریان نقدی دارای محتوای اطلاعاتی اضافی است.

بازده دارایی ( ROA ) به عنوان نسبت سود خالص بعد از مالیات به مجموع دارائیهای اندازه‏گیری ‏شده،‌ تعریف می‏گردد. در مقابل بازده سرمایه‏گذاری ( ROI ) به عنوان نسبت سود خالص پس از کسر مالیات بر مجموع بدهیهای بلندمدت، حقوق اقلیت، سهام ممتاز و سهام عادی درنظر گرفته می‏شود. البته این دو اصطلاح در برخی موارد به عنوان یک مفهوم بکار می‏روند.

نرخ بازده دارایی، رابطه بین حجم دارائیهای شرکت و سود را تعیین می‏کند. اگر یک شرکتی بر سرمایه‏گذاریهای خود بیفزاید (البته برحسب کل دارائیها) ولی نتواند به تناسب، مقدار سود پس از کسر مالیات خود را افزایش دهد، نرخ بازده کاهش می‏یابد. بنابراین افزایش حجم سرمایه‏گذاری شرکت، به خودی خود باعث بهبود وضع مالی سهامداران نمی‏شود

اعتباردهندگان و مالکان از بازده دارائیها می‏توانند در موارد زیر استفاده نمایند:

1- ارزیابی توانایی شرکت در تحصیل نرخ مناسبی از بازدهی - اعتبار دهندگان و مالکان می‏توانند نرخ بازده دارایی یک شرکت را با سایر شرکتها یا متوسط آیا بورس همیشه سود می دهد؟ صنعت مقایسه نمایند. نرخ بازده دارایی اطلاعاتی را درباره سلامتی مالی شرکت فراهم می‏نماید.

2- جمع‏آوری اطلاعاتی درباره اثربخشی مدیریت - نرخ بازده دارایی تحت یک دوره زمانی در تعیین اینکه آیا یک واحد اقتصادی دارای مدیر لایقی است، کمک می‏کند.

3- طرح سودهای آینده - عرضه کنندگان بالقوه سرمایه شرکت، سرمایه‏گذاری حال و آینده و بازده مورد انتظار از آن را مورد ارزیابی قرار می‏دهند.

اما بازده دارایی بیشتر از اندازه‏گیری عملکرد شرکت می‏تواند مورد استفاده قرار گیرد. مدیران آیا بورس همیشه سود می دهد؟ می‏توانند از این نرخ در سطوح مختلف جهت کمک در تصمیم‏گیریهایشان جهت حداکثر کردن سود و ارزش افزوده به شرکت استفاده کنند. مدیران از این نرخ در موارد زیر استفاده می‏نمایند:

1- اندازه‏گیری عملکرد هر بخش مجزا از شرکت وقتی که هر بخش به عنوان یک مرکز سرمایه‏گذاری رفتار می‏شود - در یک مرکز سرمایه‏گذاری، هر مدیری هم سود و هم سرمایه‏گذاریها را کنترل می‏کند. نرخ بازده دارایی ابزار بنیادی جهت ارزیابی هم سودآوری و هم عملکرد می‏باشد.

2- ارزیابی پیشنهادهای مخارج سرمایه - بودجه‏بندی سرمایه‏ای طرح‏ریزی بلندمدتی است برای مواردی همچون احیا (تجدید)، جایگذاری یا توسعه تسهیلات.

3- کمک در پایه‏گذاری اهداف مدیریت - بودجه‏بندی، طرحهای مدیریت را کمی می‏کند. اثربخش‏ترین نگرشها به هدف‏گذاری، از فرایند بودجه‏ای استفاده می‏کند که هر مدیری در ایجاد آن اهداف و استانداردها و در برقرار کردن بودجه‏های عملیاتی که با این اهداف و استانداردها مواجه می‏شوند سهیم است. آغاز و پایان هر فرایند بودجه‏بندی با هدف ROA می‏باشد.

شاید بهترین دلیل برای عمومی بودن ROA سادگی آن است. این نرخ به تنهایی یا در ترکیب با سایر اندازه‏گیریها، معمولی‏ترین شاخص مورد استفاده مدیریت عملکرد سودآوری شرکت می‏باشد. همچنین ابزار جامعی است که فعالیتهایی با ابعاد و ماهیتهای مختلف را اندازه‏گیری می‏کند و به ما اجازه می‏دهد که آنها را با روش استاندارد مقایسه کنیم. به عبارت دیگر با ROA ما می‏توانیم سیب و پرتقال را حداقل در سودآوری مقایسه کنیم. ROA ایرادات و مزایای مربوط به خود را دارد. گاهی اوقات اگر بطور کامل درک نشود، استفاده نمودن آن دشوار است.

روشهای مختلف محاسبه ROA

استاندارد و ارزیابی عمومی سودآوری برمبنای بازده سرمایه‏گذاری ( ROI ) به عنوان سود خالص بعد از مالیات ( EAT ) تقسیم بر کل سرمایه‏گذاری محاسبه می‏گردد.

چه سرمایه‏گذاری می‏بایست درمخرج کسردرج گردد؟ آن می‏تواندحقوق صاحبان سهام، بدهی و کلیه وجوه فراهم شده،‌ کل دارائیها یا تنها دارائیهای مشهود باشد. بدون توجه به اینکه سرمایه‏گذاری چطور تعریف شود، ROI مختلفی محاسبه می‏شود. اولین و عادی‏ترین تعریف از سرمایه‏گذاری، کل دارائیهای مورد استفاده در ایجاد سودآوری می‏باشد. لذا از ROI به ROA می‏رسیم، به معنی بازده دارائیها یا بطور دقیق بازده کل دارائیها.

این نرخ بیان می‏کند که دارائیهای شرکت چطور بطور کارا درایجاد سود استفاده شده‏اند.

بعضی کتابها پیشنهاد به محاسبه بازده سرمایه‏گذاری یا بازده کل دارائیها با استفاده از میانگین سرمایه‏گذاریها، به کمک مانده اول و پایان سال می‏کنند. به این دلیل که سود گزارش شده، در طول کل دوازده ماه ایجاد شده است و اشتباه خواهد بود که فرض کنیم از همان مبلغ دارائیهای گزارش شده در پایان دوره استفاده شده ‏است. در صورتی که می‏دانیم تولید و فروش شرکت در طول سال می‏باشد. میانگین بازده دارائیها به شرح زیر محاسبه می‏شود:

اطلاعات بیشتری را می‏توان با تجزیه نمودن این نسبت به حاشیه سود و گردش دارائیها در یک نگرش دوپانت تحصیل نمود. بخش اول حاشیه سود خالص است و شاخصی برای درک چگونگی کنترل هزینه‏ها می‏باشد. بخش دوم گردش دارائیهاست که توانایی شرکت را در تولید و بازاریابی سطح فروش نشان می‏دهد.

گردش‏کل دارائیها×حاشیه سودخالص = ROTA

معمولی‏ترین تغییر شکل در ROA خارج کردن دارائیهای نامشهود و غیرمولد از کل دارائیها می‏باشد. شایان ذکر است که دارائیهای نامشهود شامل سرقفلی، هزینه‏های اولیه، اختراعات، حق‏التألیف و سایر حقوقی است که تحت یک دوره بلندمدت مستهلک می‏گردند. این در حالی است که دارائیهای غیرمولد مشتمل بر موجودیهای اضافی و طرحهای سرمایه‏ای غیراستفاده می‏باشند. جدا کردن آن بخش از موجودیها که مازاد می‏باشند و مبالغی از دارائیهای ثابت که استفاده نمی‏شوند، برای یک تحلیل‏گر داخلی امکان دارد. یک تحلیل‏گر خارجی با استفاده از ترازنامه و سایر صورتهای مالی نمی‏تواند این اقلام را مشخص نماید. بنابراین تنها اصلاحی که معمول می‏باشد، این است که درمخرج کسر دارائیهای مشهود ( TTA ) درنظر گرفته شود. این نسبت به عنوان بازده دارائیهای مشهود شناخته می‏شود.

یک تغییر دیگری که برای صورت کسر پیشنهاد می‏گردد،‌ استفاده از سود قبل از مالیات بجای سود بعد از مالیات آیا بورس همیشه سود می دهد؟ می‏باشد. چرا که مالیات اغلب تحت تأثیر وضعیتهای ویژه‏ای همچون زیانهای انتقالی، مالیاتهای تشویقی ومالیاتهای انتقالی قرار می‏گیرد. هنگام مقایسه شرکتها، اختلاف در نرخ مالیاتی، سود بعد از مالیات را تغییر شکل می‏دهد. در صورت استفاده از سود قبل ازمالیات، که همیشه در صورتهای مالی ارائه می‏شود می‏توان ازاین تغییرشکل پرهیزنمود. این همان شکل استفاده شده بوسیلة مؤسسه رابرت موریس در مطالعه صورتهای مالی آنها می‏باشد. این نرخ به شکل زیر محاسبه می‏شود:

نحوة دیگر محاسبه ROA اضافه نمودن هزینه بهره ( I ) به صورت کسر می‏باشد. در این حالت ROA بازده کل وجوه فراهم شده ( ROTFP ) نامیده می‏شود که می‏تواند با سود قبل از مالیات و یا سود بعد از مالیات بیان گردد:

ROTFPb= (EBT+ I) / TA = EBIT / TA

ROTFPa = [(EAT + I ( - t)] / TA

هدف از این شکل از بازده دارائیها شناسایی وجوه استفاده شده جهت تحصیل دارائیهای شرکت است که هم از وجوه استقراض و هم از حقوق صاحبان سهـام نشـأت می‏گیرد. لذا آن بخش از سود عملیاتی که مربوط به وام دهندگان (از طریق هزینه بهره) است در جهت رسیدن به سود خالص کسر گردیده است، می‏بایست برگشت داده شود.

اصلاح دیگری که در تطابق وجوه مورد استفاده با سود ایجادشده می‏توان ایجاد کرد، خارج کردن وجوه حاصل از بدهیهای جاری است که جهت تأمین دارائیهای مولد بکارنمی‏روند. اما جزء سرمایه درگردش هستند. سرمایه‏گذاری درمخرج کسرجمع بدهی‏های بلندمدت ( LTD ) و حقوق صاحبان سهام ( E ) می‏باشد. این نسبت به عنوان بازده وجوه دائمی ROPF نامیده می‏شود. در این حالت نیز این نسبت می‏تواند با سود قبل از مالیات و یا بعد از مالیات محاسبه گردد:

ROPFb = EBIT / (LTD + E )

ROPFa= [(EAT + I ( - t)]/(LTD + E )

به این نکته توجه شود که در محاسبه نرخ بازده وجوه دائمی می‏بایست از همه انواع بدهی استفاده نمود. اما از بدهی‏هایی که واقعاً منبع استقراض نمی‏باشند (مثل ذخایر یا مالیات بردرآمد انتقالی) باید صرفنظر کرد. چون آنها ادعایی از طرف اشخاص خارج از شرکت را ندارند و ممکن است هرگز پرداختی صورت نگیرد. در فرمول فوق، سهام ممتاز، سهم اقلیت و سهام شرکت فرعی جزئی از وجوه فراهم شده شرکت برای یک دورة زمانی مشخص می‏باشند.

نرخ مطلوب بازده دارائیها

در حقیقت نمی‏توان نرخ مطلوب بازده دارائیها را مشخص نمود. زیرا این نرخ از صنعتی به صنعت دیگر تفاوت دارد. مثلاً، نرخ بازده دارائیها در شرکتهای با تکنولوژی بالا بسیار بیشتر از خواربارفروشیها و یا تولید کنندگان کالاهای مصرفی است. گروه برنامه‏ریزی سود ( PPG ) ، سودآوری را در بیش از شصت زمینه تجاری مختلف بررسی نمود. همچنین این گروه بیش از شش هزار صورت مالی سالانه را مورد بررسی قرار داد. این تحلیل‏ها سه نقطه بحرانی را برای ROA پیشنهاد می‏کند: ( ROA در این تحقیق این گروه به وسیله تقسیم سود قبل از مالیات بر کل دارائیها محاسبه شده است.)

حداقل - اگر ROA پایین‏تر از 5% باشد، بقاء کل شرکت زیر سؤال می‏رود.

هدف - ROA بین 8% تا 10% به این معنی است که شرکت سود مناسبی را ایجاد می‏کند و قادر به سرمایه‏گذاری درتکنولوژی جدید ودرادامه آن بهبود وسایل و تجهیزات و توسعه مراکز فروش می‏باشد.

عملکرد بالا - وقتی که ROA از مرز 20% بگذرد، این شرکت بعنوان یک واحد اقتصادی نمونه معرفی می‏شود.

ثروت جدیدی خلق نمی‌شود

حامد قدوسی، استادیار اقتصاد مالی در انستیتو فناوری استیونس به سیاستمداران هشدار می‌دهد که «رشد اسمی قیمت سهام را با رشد حقیقی اقتصاد اشتباه نگیرند و تصور نکنند که به‌اصطلاح کیک اقتصاد بزرگ شده است». او درباره تشویق مردم به سرمایه‌گذاری در بورس هم می‌گوید: «بدترین کاری که دولت می‌تواند بکند نشان دادن حمایت از بورس و القای این تصور است که دولت همیشه پشت شاخص بورس ایستاده است و مانع از افتادن آن می‌شود.»

ثروت جدیدی خلق نمی‌شود

حامد قدوسی، استادیار اقتصاد مالی در انستیتو فناوری استیونس به سیاستمداران هشدار می‌دهد که «رشد اسمی قیمت سهام را با رشد حقیقی اقتصاد اشتباه نگیرند و تصور نکنند که به‌اصطلاح کیک اقتصاد بزرگ شده است». او درباره تشویق مردم به سرمایه‌گذاری در بورس هم می‌گوید: «بدترین کاری که دولت می‌تواند بکند نشان دادن حمایت از بورس و القای این تصور است که دولت همیشه پشت شاخص بورس ایستاده است و مانع از افتادن آن می‌شود.»

بورس تهران در ماه‌های اخیر با اقبال بی‌سابقه‌ای مواجه شده و دولت نیز مرتباً مردم را تشویق می‌کند که به‌جای سرمایه‌گذاری در بازار ارز یا طلا، پس‌اندازهایشان را به بازار سرمایه وارد کنند. شواهد و آمارها نشان می‌دهد که با موج بزرگی از سهامدار شدن مردم ایران مواجهیم. به نظر شما آیا این تحول را می‌توان به‌عنوان یک نقطه عطف در اقتصاد ایران به‌حساب آورد؟ آیا -آن‌طور که مسوولان بورس می‌گویند- بازار سرمایه در ایران در حال عمق گرفتن است؟

در عین‌ حال که باید از این فرصت تاریخی برای گسترش بازار سرمایه در ایران استفاده کرد، ولی راستش من آیا بورس همیشه سود می دهد؟ این‌قدر خوش‌بین نیستم یا باید بگویم نباید به این چیزی که هست راضی باشیم. در همه جای دنیا بخشی از سبد سرمایه‌گذاری خانوارها مستقیم یا غیرمستقیم در بورس است. این اتفاق چند نتیجه مثبت دارد: اولاً افراد را به اتفاقات و سیاست‌های اقتصادی حساس‌تر می‌کند چون نتیجه تصمیمات و سیاست‌ها را مستقیماً در ارزش سبد و دارایی خود می‌بینند. ثانیاً، ریسک‌های بخش حقیقی اقتصاد را از طریق مشارکت در بازار مالی بین آحاد جامعه پخش می‌کند و بالطبع هم به آنها پاداش بازده بالاتر می‌دهد و نهایتاً می‌تواند تامین مالی را برای برخی شرکت‌ها تا حدی آسان‌تر کند. ولی نکته اساسی این است که بین مشارکت و سرمایه‌گذاری افراد عادی در بازار مالی و «بورس‌بازی» آنان تفاوت بگذاریم. روند عمومی دنیا این بود که افراد به‌جای سرمایه‌گذاری مستقیم، از طریق نهادهای واسطه‌ای مثل صندوق‌های مبادله‌شده (ETF‌)‌، صندوق‌های شاخصی (Index Funds)، یا صندوق‌های مشترک (Mutual Funds) و امثال آن وارد بازار سهام شوند و خودشان مستقیماً آیا بورس همیشه سود می دهد؟ وارد مدیریت سبد سرمایه‌گذاری و بدتر از آن تلاش برای بازده مازاد در بورس نشوند.

فراموش نکنیم که مبادلات سوداگرانه در بازار ثانویه به‌اصطلاح یک بازار با جمع صفر است، یعنی پس از کسر بازده کل بازار -که از عملکرد بخش حقیقی اقتصاد یعنی جریان نقدی شرکت‌ها می‌آید- دیگر مازاد اضافه‌ای در بازار نیست. در چنین بازاری امکان ندارد که «همه» بتوانند سود مازاد و فراتر از سود عادی و متوسط بازار بگیرند، چون سود مازاد یک عده به معنی سود کمتر عده دیگری است. در نتیجه بورس‌بازی افراد عادی جمعیت کشور فقط هدر دادن وقت و انرژی و سرمایه انسانی در این بازار خواهد بود.

پس جمع‌بندی من این است که گسترش مشارکت مردم در بازار مالی مفید ولی تشویق افراد عادی به خریدوفروش فعالانه و مدیریت سبد دارایی و بورس‌بازی کار اشتباهی است و تجربه دنیا هم نشان داده که راهش این نیست. جالب است دقت کنیم که مطالعات نشان می‌دهد اکثریت مطلق معامله‌گران خرد پس از یک دوره‌ای و با زیان از بازار خارج می‌شوند!

در سال‌های اخیر و طی رفتارهایی ادواری، صاحبان سرمایه در ایران هر چند وقت یک‌بار به یکی از بازارهای دارایی هجوم برده‌اند. گویی همواره در جست‌وجوی یافتن پناهگاهی تازه برای محافظت از سرمایه خود در برابر تهدیدهای تورمی و بی‌ارزش شدن پول ملی بوده‌اند. کدام تحولات و سیاست‌های اقتصادی به شکل‌گیری این موج‌های ادواری کمک کرده است؟

چند عامل. اولی رشد شدید نقدینگی، شوک‌های بازار نفت خام و شوک‌های تحریم و به‌تبع آنها ترس از تورم‌های بالا و جهش نرخ ارز است که باعث می‌شود ارزش پس‌اندازهای بدون ریسک (مثل حساب‌های پس‌انداز) در طول زمان با خطر مواجه شود. ثانیاً، مساله کمبود دارایی یا Asset Shortage که باعث می‌شود افراد نتوانند بدون وارد شدن در مسابقه سرمایه‌گذاری، با سهولت و با هزینه کم بخشی از پس‌انداز خود را مستقیماً در ابزارهای مالی سرمایه‌گذاری کنند که آنها را در مقابل تورم پوشش می‌دهد. مثلاً ما اگر اوراق متصل به تورم (Inflation-linked Bonds) به‌صورت فعال داشته باشیم، افراد می‌توانند مستقیماً این اوراق را بخرند و مطمئن باشند که مستقل از اینکه نرخ تورم چقدر است، سال آینده ارزش اسمی پول آنها حداقل به‌اندازه تورم و اندکی بیش از آن رشد کرده است. در غیاب ابزارهای گسترده و آسان، مردم مجبورند که با تلاش زیاد به دنبال معدود فرصت‌هایی بگردند که به نظر آنها فرصت‌های جذاب سرمایه‌گذاری هستند. عامل سوم هم ناکارایی بازارهای مالی و مقررات‌گذاری‌های اشتباه است که فرصت‌های آربیتراژ یا کسب سود ناگهانی می‌دهد و افراد را وسوسه می‌کند که در این بازارها وارد شوند. مثلاً برای سال‌ها شکل‌هایی از پیش‌فروش سکه چنین فرصتی را می‌داد یا زمانی پیش‌فروش خودرو حاوی سود بالایی بود. در یک محیط رقابتی و باز، اصولاً چنین فرصت‌هایی شکل نمی‌گیرد که مردم را هم تشویق به ورود به این مسابقه‌ها کند.

کمی هم از زاویه مردمی که می‌خواهند ارزش پول و سرمایه‌شان را حفظ کنند، به ماجرا نگاه کنیم. به هر حال در اقتصادی که نه امکان ایجاد و توسعه کسب‌وکارهای خرد به‌سادگی فراهم است، نه می‌توان پول را در بانک سپرده‌گذاری کرد و بهره بانکی معقولی دریافت کرد؛ و حفظ ارزش پول در بازارهای موازی مثل ارز هم در یکی دو سال اخیر با دشواری‌های زیاد و مانع‌تراشی‌های امنیتی مواجه شده، چه گزینه واقع‌بینانه دیگری برای حفظ ارزش پول وجود دارد؟ به این مردم چه توصیه‌ای می‌توان کرد؟

بسیار سوال خوبی است. در واقع در این بحث هیچ ایرادی در سطح خرد و فردی به مردم وارد نیست، چون همان‌طور که گفتید متاسفانه با بسته شدن راه سرمایه‌گذاری مولد در خیلی حوزه‌ها و نگرانی از تورم بالا، مردم مجبورند که به دنبال راهی برای حفظ ارزش دارایی‌شان باشند و نگرانی‌شان کاملاً قابل درک و فهم است. منتها وظیفه ما هم این است که تذکر بدهیم که در یک بازار محدود و با جمع ثابت، همه افراد جامعه نمی‌توانند این کار را بکنند، مگر اینکه بازار این‌قدر وسیع و در دسترس شود که همه افراد بتوانند بخشی از پس‌اندازشان را در آن سرمایه‌گذاری کنند (همان کاری که در دنیا اتفاق افتاده است). پس اگر می‌خواهیم به مردم کمک کنیم، باید قوانین را اصلاح کنیم که عرضه سهام در بازار اولیه خیلی گسترده‌تر از الان باشد و دارایی‌های موجود بتواند پاسخ تقاضای سرمایه‌گذاری ریسکی جامعه را بدهد. در این بحث، توجه به تفاوت بازده فعال (Active) و منفعل (Passive) خیلی مهم می‌شود. موضعی که من از آن دفاع می‌کنم، سهیم کردن اکثریت جامعه در سرمایه‌گذاری «منفعل و بلندمدت» در بازار دارایی است. این روش نه‌تنها پس‌انداز آنها را در طول زمان رشد می‌دهد و تا حد خوبی در مقابل تورم و شوک‌های ارزی محافظت می‌کند، بلکه خودشان را هم درگیر رقابت‌ها و استرس‌های بیهوده نمی‌کند. سرمایه‌گذاری فعال (مثلاً چیزی که نوسان‌گیری نامیده می‌شود) ممکن است یک عده خیلی معدودی - خصوصاً مدیران صندوق‌ها- را پولدار کند ولی در کلان کارکردی ندارد چون به لحاظ ریاضی و اقتصادی هیچ راهی وجود ندارد که «همه از میانگین عملکرد کل بازار بالاتر باشند». به این خاطر نباید دچار مغلطه تعمیم خرد به کلان شد و سودهای ناشی از مدیریت فعال را به کل جامعه تعمیم داد و این توهم را ایجاد کرد که همه می‌توانند این‌قدر سود کنند.

ثروتمند شدن در ایران طی سال‌های اخیر یا از طریق بهره‌مندی از رانت ممکن شده یا از طریق سوار شدن بر امواج تورم. احساس برنده بودنی که افراد از این سواری تورمی به دست می‌آورند البته قابل توجه است، اما واقعیت این است که در این مسیر خلق ثروت واقعی رخ نمی‌دهد. کسانی (از جمله شما) تاکید دارند که رشد و افزایش عمق بازار سهام کمکی به تامین مالی تولید نمی‌کند. با توجه به نامساعد بودن پیش‌بینی محیط کسب‌وکار ایران و رکود حاکم بر بخش تولید، آیا این جابه‌جایی عظیم سرمایه در اقتصاد ایران می‌تواند به تضعیف بیشتر بخش مولد اقتصاد بینجامد؟

بله، بنده همواره بر آیا بورس همیشه سود می دهد؟ چند واقعیت ساده تاکید کرده‌ام هر چند شنیدن آنها برای عده‌ای خوشایند نیست. واقعیت اول این است که بازار سهام چه در ایران و چه در کشورهای دیگر نقش بسیار اندکی در تامین مالی بنگاه‌ها دارد. عمده تامین مالی بنگاه‌ها از مسیر بازار بدهی (در کشورهای بازارمحور) یا نظام بانکی (در کشورهای بانک‌محور) است. به نظرم این یک خطای کلیدی در ذهنیت سیاستمداران ما بوده که عبارت «بازارمحور» را با «بازار سهام» خلط کرده‌اند. در حالی که حتی در کشورهای به‌اصطلاح بازارمحور (مثل آمریکا)، مسیر اصلی تامین مالی بنگاه‌ها بازار بدهی و اوراق قرضه است و نقش بازار سهام برای تامین مالی بسیار اندک است. در واقع باید تاکید کنیم که «بازار سرمایه» خیلی اعم‌تر از «بازار سهام» است و متاسفانه بخش خیلی مهم «بازار بدهی» آن در کشور ما تقریباً مفقود و بسیار کوچک است.

نکته دوم که قبلاً هم اشاره کردم، ماهیت جمع صفر مبادلات در بازار ثانویه است که در آن به‌واسطه مبادلات مازاد یا ثروت جدید چندانی خلق نمی‌شود و هرچه هست، مازادی است که در بخش حقیقی تولید شده و از طریق سود سهام یا افزایش قیمت سهام به سهامداران می‌رسد و در کل بازار توزیع می‌شود. متاسفانه چند عامل مثل انتظارات تورمی بالا، برخی پدیده‌های مالیه رفتاری و نیز اطلاعات نامتقارن و تاثیر آن روی قیمت‌گذاری سهام، گاهی باعث رشد قیمت اسمی سهام می‌شود و به اشتباه افراد را به این جمع‌بندی می‌رساند که انگار در داخل بورس ثروت جدیدی خلق شده است. در حالی که بازار ثانویه بورس خودش منبع خلق ثروت نیست و صرفاً آیینه‌ای است که ارزش بخش حقیقی را منعکس می‌کند (ضمناً اشاره کنیم که به خاطر مقررات محدودکننده قانون تجارت ایران، حتی بازار اولیه هم -برخلاف تصور عده‌ای- چندان منبع تامین مالی برای شرکت‌ها نیست). اینها هشدارهای مهمی است که باید به سیاستمداران داد که رشد اسمی قیمت سهام را با رشد حقیقی اقتصاد اشتباه نگیرند و تصور نکنند که به‌اصطلاح کیک اقتصاد بزرگ شده است.

دولتمردان در تشویق‌هایی که برای دعوت مردم به سرمایه‌گذاری در بورس انجام می‌دهند روی این تاکید می‌کنند که می‌خواهند مردم را از منافع بازار سهام برخوردار کنند، اما غالباً از ریسک موجود در این بازار حرفی نمی‌زنند. به نظر می‌رسد برای بسیاری از سرمایه‌گذاران خرد، ورود به این بازار نوعی بخت‌آزمایی تضمین‌شده (از سوی دولت) به حساب می‌آید. با توجه به اینکه در میان‌مدت یا بلندمدت این ریسک قطعاً خود را در بازار نشان خواهد داد؛ تبعات سرخوردگی ناشی از متضرر شدن در برابر این ریسک را چه می‌دانید؟

نکته خیلی مهمی است. ما همیشه بحث اقتصاد مالی را با تاکید بر این نکته آغاز می‌کنیم که بازده بالا میوه پذیرفتن ریسک بالاست وگرنه در غیاب ریسک، بازده حقیقی تعادلی بازار بسیار اندک -و در روزگار فعلی نزدیک به صفر- خواهد بود. این هشدار را باید به مردم داد که سرمایه‌گذاری در بورس همه جای دنیا بسیار پرریسک است و هیچ تضمینی نیست که دارایی آنها یک‌شبه با افت شدید مواجه نشود. بدترین کاری هم که دولت می‌تواند بکند نشان دادن حمایت از بورس و القای این تصور است که دولت همیشه پشت شاخص بورس ایستاده است و مانع از افتادن آن می‌شود. افت و خیز شاخص بورس امری طبیعی است چون این شاخص چشم‌انداز آینده اقتصاد را منعکس می‌کند و مرتب با رسیدن اخبار و اطلاعات جدید خودش را به‌روز می‌کند. باید دقت کرد که تجربه منفی که در موسسات مالی-اعتباری رخ داد دوباره تکرار نشود وگرنه هزینه ثروتمند شدن یک عده از جیب آحاد جامعه - خصوصاً اقشار محروم که به این بازارها دسترسی ندارند- داده خواهد شد.

شما از توصیف «بورس‌بازی» استفاده و تاکید کردید که تشویق افراد عادی به خرید و فروش و مدیریت سبد سرمایه کار اشتباهی است. اما این دقیقاً اتفاقی است که در بازار سرمایه ایران در حال رخ دادن است. دوستی نقل می‌کرد که در زمان مراجعه به پزشک، هنگامی که در حال شرح وضعیت بیماری خود بوده، پزشک به‌جای گوش دادن به شرح حال او، همزمان از طریق اینترنت مشغول بررسی و خرید و فروش سهام بوده است. از این‌گونه تجربه‌ها در مشاغل دیگر هم مشاهده شده و حتی کسانی از شغل روزمره خود استعفا کرده یا ابزار کارشان را فروخته‌اند تا «وارد بورس شوند». خوب است کمی بیشتر در این باره صحبت کنیم که چرا ورود افراد عادی به خرید و فروش سهام اشتباه است و چه تبعاتی خواهد داشت؟

شما با همین داستانی که تعریف کردید لب مطلبی را که می‌خواستم بگویم به‌خوبی بیان کردید. از همین مثال برای تبیین آن چیزی که در اقتصاد به آن «رقابت بی‌حاصل» (Wasteful Competition) می‌گوییم، استفاده می‌کنیم. برخلاف رقابت‌های کلاسیک (مثلاً بهبود کیفیت یا کاهش قیمت)، ما نوعی از رقابت بر سر تقسیم منابع ثابت را داریم که در ادبیات انتخاب عمومی در مورد آن مفصل بحث شده است. در این رقابت‌ها انرژی و تخصص و وقت افراد به‌جای اینکه صرف کار اصلی خودشان و خلق مازاد جدید برای جامعه باشد، صرف درگیر شدن در رقابت برای گرفتن سهم بزرگ‌تری از یک کیک با اندازه ثابت است. در نتیجه تلاش هر نفر، نتیجه تلاش فرد دیگر را خنثی می‌کند و در کلان قضیه جامعه نه‌تنها فایده‌ای از این تلاش‌ها نمی‌برد، بلکه بخشی از بهره‌وری حقیقی منابع انسانی و فنی‌اش را هم از دست می‌دهد.

حالا این جنبه کلان قضیه بود ولی قضیه کلی جنبه روانی هم دارد. بازار دارایی -بنا به ماهیتش- بسیار پرتلاطم است چون مرتب دارد آخرین اطلاعات را پردازش و در قیمت‌ها منعکس می‌کند. درگیر شدن افراد در نوسانات روزمره قیمت سهام، میزان زیادی استرس اضافه به زندگی آنان وارد می‌کند. در حالی ‌که کسی که مثلاً سهامش را از طریق یک صندوق و به‌صورت بلندمدت و حرفه‌ای مدیریت می‌کند، فقط نتیجه عملکرد صندوق را هر از چندی (مثلاً در پایان سال) بررسی می‌کند و خودش را در معرض ریسک دائمی قرار نمی‌دهد. نکته نهایی هم اینکه مدیریت درست ریسک‌های بازار سهام نیازمند دانش تخصصی، دسترسی به داده‌های کافی و نیز امکان بهره‌گیری از برخی ابزارهای مالی است که لزوماً در دسترس افراد عادی نیست. در نتیجه مدیریت شخصی پورتفولیو ممکن است باعث تخصیص‌های ناکارا و تحمیل ریسک‌های اضافه به افراد شود.

با این مقدمات است که من مشارکت افراد را از طریق نهادهای واسط مالی - و نه فعالیت مستقیم در بازار سهام- توصیه می‌کنم.

همان‌طور که اشاره آیا بورس همیشه سود می دهد؟ کردید، تجربه پرهزینه موسسات مالی-اعتباری غیرمجاز که با تحمیل تورم به کل جامعه به‌ویژه دهک‌های کم‌درآمد به پایان رسید، پیش چشم ماست. پیش‌تر هم کسانی درباره احتمال تکرار این تجربه در بورس هشدار داده‌اند. به نظر شما چه شباهت‌هایی میان این دو تجربه وجود دارد؟

اصل شباهت‌شان این است که واقعیت «بده-بستان بین ریسک و بازده» را برای جامعه پنهان می‌کند و مردم تصور می‌کنند که به حمایت دولت می‌توانند سودهای بالا به دست بیاورند بدون اینکه در زیان و شکست آن شریک باشند! این پدیده اگر جا بیفتد بسیار خطرناک و پرهزینه است. افراد را به سودهای بالای بدون زحمت -ولی در واقعیت از جیب اقشار ضعیف- عادت می‌دهد و دولت را هم به‌جای تمرکز روی کار و وظیفه اصلی خودش، تبدیل به نگهبان دارایی‌های ریسکی بقیه می‌کند و البته می‌دانیم که دولت این هزینه‌ها را از جیب خودش نمی‌دهد بلکه نهایتاً از جیب جامعه پرداخت می‌کند.

حالا اگر این واقعیات را نگوییم، مردم (خصوصاً اقشار ضعیف و کم‌درآمد) ممکن است اندک پس‌انداز و دارایی خود را وارد بورس کنند بدون اینکه توجه کنند که ممکن است بخش مهمی از آن را از دست بدهند. این اتفاق -متاسفانه- برای خانوارها می‌تواند خیلی پرهزینه باشد. مثلاً باعث شود که خودرو یا طلا یا حتی سرپناه خود را بفروشند و راهی بازار سهام کنند و در صورت افت قیمت، همان پس‌انداز مطمئن خودشان را که از قبل آن مطلوبیت مصرفی هم دریافت می‌کردند از دست بدهند.

بورس دوباره جذاب شد - آمارها از هفته سبز بازار سهام چه می گویند؟

سرویس اقتصادی - روند صعودی بورس که از هفتم آبان ماه شروع شد، در هفته جاری هم ادامه یافت. شاخص کل بورس تهران در طول این هفته بیش از ۱۰درصد و ارزش کل بازار سهام بیش از ۸.۵میلیارد دلار رشد کرد.

به گزارش سرویس اقتصادی برخط نیوز به نقل از همشهری - از هفتم آبان ماه ورق در بورس تهران برگشت و روند نزولی، جای خودرا به روندی صعودی داد. این اتفاق بعد از آن رخ داد که سازمان بورس پنجم آبان ماه با برگزاری یک نشست اضطراری یک بسته ۱۰بندی را برای حمایت از بورس به تصویب رساند. مفاد این بسته مبتنی بر تزریق نقدینگی و اجرای طرح انتشار اوراق تبعی یا بیمه سهام بود. این دوره همچنین مصادف بود با رشد قیمت ارز که از نظر بنیادی اثر مضاعفی بر رشد شاخص های بورس دارد. تحت تأثیر این دو رویداد روند نزولی شاخص بورس را، که در طول ۲۵ماه بیش از ۴۰درصد افت کرده بود، متوقف کرد و نزول جای خود را به صعود داد.

میزان رشد

آمارها نشان می دهد در مبادلات هفته گذشته شاخص کل بورس تهران که بیانگر میزان بازده سرمایه گذاری در بورس است، با ۱۳۰هزارو ۸۰۰واحد رشد از یک میلیون و ۲۸۰هزار واحد به یک میلیون و ۴۱۴هزار واحد رسید. این ارقام نشان می دهد اگر سرمایه گذاران در ابتدای هفته به سرمایه گذاری در بورس اقدام می کردند در این مدت به طور میانگین ۱۰.۲درصد سود کرده بودند.

در این مدت همچنین ۵۲۸هزار میلیارد تومان به ارزش کل سهام شرکت های حاضر در بورس و فرابورس اضافه شد و جمع کل ارزش شرکت های حاضر در بازار سهام ایران به ۶۲۳۸هزار میلیارد تومان رسید. ارزش کل بازار سهام ایران در طول یک هفته گذشته ۸میلیاردو ۵۳۰میلیون دلار افزایش یافته و از ۱۶۴.۵میلیارد دلار به ۱۷۳میلیارد دلار رسیده است.

نکته قابل توجه در آیا بورس همیشه سود می دهد؟ مبادلات هفته گذشته رشد ارزش معاملات خرد، به عنوان یکی از مهم ترین نماگرهای بازار سهام بود. طبق آمارهای موجود میانگین ارزش معاملات خرد در هفته گذشته به ۴هزارو ۵۰۰میلیارد تومان رسید که نسبت به دوره نزول شاخص ۲هزارو ۵۰۰میلیارد تومان رشد نشان می دهد.

این اطلاعات نشان می دهد در روز سه شنبه که شاخص بورس ۱.۳درصد رشد کرد ارزش کل معاملات خرد به مرز ۶هزار میلیارد تومان هم رسید. این ارقام بیانگر آن است که جریان ورود پول به بورس هفته گذشته افزایش یافته و نقدینگی تازه در حال ورود به بورس است.

ورود پول های تازه

آنچه مسلم است درجریان مبادلات هفته گذشته دست کم چند هزار میلیارد تومان نقدینگی تازه وارد بازار سهام شده که بخشی از آن را صندوق توسعه ملی و بخشی دیگر را سهامداران حقیقی وارد بازار سهام کرده اند.

هنوز به طور دقیق مشخص نیست چه میزان نقدینگی را صندوق توسعه ملی وارد بورس کرده است اما طبق مصوبات قبلی، میزان معوقات صندوق توسعه ملی که باید به بورس تزریق می شد رقمی بالغ بر ۷هزار میلیارد تومان است که احتمالا بخشی از این منابع هفته قبل به بورس تزریق شده است.

قرار بود این منابع از طریق صندوق تثبیت بازار سرمایه صرف حمایت از بورس شود اما این صندوق تاکنون اطلاعاتی منتشر نکرده است. در مقابل اما هفته قبل قادر معصومی خانقاه، مدیر صندوق توسعه بازار سرمایه از تزریق یک هزار و ۲۶۰میلیارد تومان به بازار سهام خبر داد که صرف حمایت از ۳۲۰نماد در بورس شده است.

او تأکید کرد: بی شک اگر بازار سرمایه نیازمند حمایت های بیشتری باشد، میزان خریدهای خود را افزایش داده و تا زمانی که بازار به شرایط تعادلی برسد، این حمایت ها ادامه خواهد داشت.

آمارها نیز نشان می دهد ظرف یک هفته گذشته ارزش دارایی صندوق های بازار گردانی بورس ۵هزار میلیارد تومان افزایش یافته و جمع کل دارایی این صندوق ها از ۵۴هزار میلیارد تومان به ۵۹هزار میلیارد تومان رسیده است.

در کنار تزریق این میزان نقدینگی آمارها نشان می دهد احتمالا رقمی در حدود ۲هزارمیلیارد تومان نقدینگی تازه را نیز سهامداران حقیقی وارد بازار سهام کردند. داده های موجود نشان می دهد تا قبل از هفته گذشته میانگین خرید سهام توسط سهامداران حقیقی روزانه رقم ۱۵۰۰میلیارد تومان بوده که این میزان در هفته گذشته به ۳۵۰۰میلیارد تومان رسیده است. ضمن اینکه طبق آمارهای موجود میزان ابطال واحدهای صندوق های سرمایه گذاری با درآمد آیا بورس همیشه سود می دهد؟ ثابت در هفته گذشته افزایش یافته و بسیاری از سهامداران حقیقی با خروج از صندوق های با درآمد ثابت منابع خود را صرف خرید سهام کردند.

آمارها نشان می دهد در هفته گذشته ارزش خالص دارایی صندوق های سرمایه گذاری با درآمد ثابت ۵هزار میلیارد تومان کاهش یافته است. تا قبل از آغاز دوره رشد شاخص بسیاری از سهامداران به دلیل نزول های مداوم شاخص منابع خود را وارد صندوق های با درآمد ثابت کرده بودند که به طور میانگین سالانه ۲۰درصد سود به سهامداران می دهند. اطلاعات جدید اما نشان می دهد از هفته گذشته روند خروج پول از پارکینگ پول آغاز شده است.

این اطلاعات همچنین نشان می دهد در هفته گذشته در مقابل کاهش ارزش دارایی صندوق های با درآمد ثابت که عمدتا منابع خود را صرف خرید اوراق بدهی می کنند، ۴هزار میلیارد تومان به ارزش صندوق های سرمایه گذاری در سهام اضافه شده است.

نزول قیمت طلا و ارز

با وجود رشد افراطی قیمت طلا و ارز در ابتدای هفته آمارها نشان می دهد آخر هفته از التهاب بازار کاسته شد و بازارهای طلا و ارز با آرامش بیشتری مواجه شد. این اطلاعات نشان می دهد در شرایطی که قیمت هر دلار آمریکا در روز دوشنبه حتی به ۳۶هزارو ۷۸۰تومان هم در بازار آزاد رسیده بود در پایان هفته به ۳۵هزارو ۹۵۰تومان رسید که نشان می دهد قیمت ارز ظرف ۳روز با افت ۲.۲درصدی مواجه شده است.

همگام با نزول قیمت ارز، قیمت هر سکه طرح جدید نیز با ۳درصد نزول به ۱۶میلیون و قیمت هر سکه طرح قدیم با ۳.۵درصد افت به ۱۵میلیون و ۱۵۰هزار تومان در مبادلات دیروز رسید. به باور برخی کارشناسان علت این نزول تحت تأثیر اقدامات کنترلی بانک مرکزی ازجمله افزایش عرضه ارز، راه اندازی سامانه مبادلات توافقی و انتشار اوراق گواهی سپرده سکه بوده است.

با این حال برخی تحلیلگران بر این باورند که یکی از دلایل کاهش التهاب بازار ارز هدایت نقدینگی به سمت بورس بوده زیرا شاخص های بورس در حال رشدند و بازده سرمایه گذاری در بورس در حال افزایش است.

پیش از این برخی آمارها حاکی از آن بود که به دلیل نزول های مداوم شاخص، در شهریور ماه امسال ۱۱هزار میلیارد تومان نقدینگی از صندوق های سرمایه گذاری خارج شده بود و این نقدینگی راهی بازار طلا و ارز شده بود، حالا اما با رشد دوباره شاخص های بورس این نقدینگی دوباره به بورس بازگشته است.

خرید و فروش حقوقی نشانه چیست؟

خرید و فروش حقوقی نشانه چیست؟

خرید و فروش حقوقی در بازار سرمایه همواره به عنوان یکی از موضوعات مورد بحث سرمایه گذاران در بازار سرمایه می باشد به گونه ای که سرمایه گذاران گاهی فکر میکنند با خرید حقوقی های بازار باید سهم را خرید و با فروش حقوقی ها باید سهم را فروخت در صورتی که این تصور سرمایه گذاران در بازار اشتباه می باشد و هر سرمایه گذاری باید با توجه به نوع شرکت حقوقی، وضعیت سهم و … اقدام به خرید و فروش سهم در بازار کند. بررسی رفتار خرید و فروش حقوقی ها در بازار سرمایه به نوعی در بحث تابلو خوانی و بازار خوانی میگنجد که در مقالات بسیاری در خصوص آن صحبت کردیم. در این مقاله قصد داریم که رفتار حقوقی ها را در بازار بررسی کنیم و به این نتیجه برسیم که ایا باید همراه با حقوقی ها در بازار معامله کرد یا خیر. پس در ادامه همراه ما باشید.

رفتار شناسی حقوقی ها در بازار چگونه است.

صورتی به طور کلی دو تیپ سرمایه گذار در بازار داریم که شامل سرمایه گذاران حقیقی و سرمایه گذاران حقوقی می باشد. سرمایه گذاران حقیقی افرادی هستند که اقدام به دریافت کد معاملاتی کرده و سپس به خرید و فروش سهام مشغول می شوند ولی سرمایه گذاران حقوقی شرکت های ثبت شده ای هستند که از طریق این شرکت ها اقدام به دریافت کد بورسی میکنند. شرکت های سرمایه گذاری، شرکت های سبدگردانی، صندوق های سرمایه گذاری، کارگزاری ها و … از جمله نهادهای فعال مالی در بازار سرمایه به حساب می ایند. برخلاف سرمایه گذاران حقیقی که عمدتا دیدگاه کوتاه مدت در سهم دارند ولی سرمایه گذاران حقوقی دیدگاه میان مدت و بلند مدت در سهم دارند و به خرید سهام به دید ورود به یک بیزنس نگاه میکنند. بنابراین تفاوت دیدگاه بین سرمایه گذاران حقیقی و حقوقی در همین خلاصه می شود که حقیقی های بازار به شایعات در خرید و فروش خود وزن زیادی میدهند ولی حقوقی ها بازار آنچنان اهمیت زیادی به شایعات در بازار نمی دهند. از طرفی حقوقی ها در بازار به چند دسته تقسیم می شود.

رفتار شناسی حقوقی ها در بازار چگونه است.

در خرید و فروش حقوقی ها یک نکته ای را باید مد نظر قرار داد و این است که برخی از حقوقی ها تعداد اندکی از سهام شرکت ها را در اختیار دارند که اثرگذاری زیادی بر قیمت سهم ندارند ولی برخی از حقوقی های سهم که درصد زیادی از سهام شرکت را در اختیار دارند در واقع می توانند جهت دهنده قیمت سهم در بازار باشند که معمولا جز سهامداران درصدی سهم هستند یعنی میتوان گفت که سهامدارن حقوقی با تعداد کم سهم حکم موج سوار را دارند و حقوقی های درصدی سهم حکم موج را دارند که میتوانند ایجاد کننده یک حرکت مثبت یا منفی در سهم باشند؛ اما اینکه چرا حقوقی های بازار تا این حد میتوانند بر بازار اثر گذار باشند به عمق کم بازار و مشارکت تعداد کم سرمایه گذار در بورس ایران بر میگردد که انتظار این هست هر چقدر سرمایه گذاران حقیقی بازار افزایش یابد به همان نسبت قدرت حقوقی های بازار نیز کمتر می شود تا بتوانند دخالت کمتری در معاملات داشته باشند.

0 تا 100 تغییر قیمت سهام بعد از مجمع + نحوه محاسبه

0 تا 100 تغییر قیمت سهام بعد از مجمع + نحوه محاسبه

در این مقاله سعی شده است تا اطلاعات کاربردی درباره نحوه بازگشایی سهم بعد از مجمع و همچنین قیمت سهام بعد از مجمع برای شما عزیزان شرح داده شود. هر شرکتی که اغلب در بازار سهام و اوراق بهادار پویا است و به نوعی فعالیت دارد، ‌باید پس از پایان سال مالی، یک گزارش از عملکرد خود را به سهام‌دارانش ارائه دهد و همچنین درباره تقسیم نمودن سود هم باید تصمیم بگیرد.

همیشه یکی از سؤال‌هایی که احتمال دارد فکر خریداران را درگیر نماید، قیمت سهام بعد از مجمع است. آیا خوب است سهامی را قبل از رفتن به مجمع خریداری نماییم و بعد تازه زمانی را هم در توقف سهام سپری کنیم؟ آیا سهام بعد از رفتن به مجمع رشد می‌کند؟ قیمت سهام بعد از مجمع چه تغییری می‌کند؟ قیمت سهام بعد از مجمع چگونه تغییر می‌کند؟ نحوه بازگشایی سهم بعد از مجمع به چه صورت است؟ چند روز بعد از مجمع نماد باز می‌شود؟ هنگام بازگشایی نماد پس از افزایش سرمایه کی است ؟

به ‌هر طریق سؤالاتی از این قبیل اغلب پرسیده می‌شود و تنها نیاز است با کسب دانش، یک‌ بار برای همیشه این معضل را حل نموده و به هر سؤالی که در ذهن به وجود می‌آید پاسخ داد.

پله ‌پله با هم پیش رفته و سعی می‌کنیم هر آنچه را در مورد مجامع نیاز داریم بدانیم. سرمایه‌داران تازه ‌وارد که با امید و آرزوهای زیاد سرمایه خود را در بازار بورس قرار داده‌اند هر چه که پیش می‌روند با واژگان و اصطلاحات بیشتری روبه‌رو می‌گردند و احتمال دارد اندکی برایشان ترسناک باشد؛ ولی با آموزش پله‌ به‌ پله راهی جز فهمیدن در بر نخواهید داشت.

نخست ‌باید تلاش نمایید خود را به مجمع برسانید و منظور از مجمع در بازار بورس و اوراق بهادار را به خوبی تجزیه و تحلیل کنید و سپس به ادامه قصه بپردازید. برای آشنایی با اصطلاحات بورس مطالعه مقاله"اصطلاحات بورس به زبان ساده" میتواند مفید باشد.

قیمت سهام بعد از مجمع چگونه تغییر می‌کند؟

پیش از این که راجع به تأثیر تقسیم کردن سود نقدی بر قیمت سهام حرف بزنیم. بهتر است تا نخست با مفهوم سود سهام یا به عبارت دیگر سود نقدی آشنایی شویم و ببینیم چه شرکت‌هایی زیادترین سود سهام در این بازار را به سهام‌داران خودشان تحویل می‌دهند.

منظور از تقسیم سود نقدی چیست؟

همان‌طور که در بالا خواندید، شرکت‌های حاضر در بورس موظف هستند تا آخر سال مالی یک مجمع سالیانه برگزار کنند و گزارشی از عملکرد خود منتشر نمایند. نماد بورسی سهم مذکور احتمال دارد که مدتی پیش از تشکیل شدن جلسه، متوقف ‌گردد و تا هنگام بازگشایی، توانایی خرید و فروش سهام مورد نظر میسر نباشد.

قیمت سهام بعد از مجمع چگونه تغییر می کند

این گزارشات از طریق سامانه کدال در مورد تقسیم سود مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد و البته این امکان وجود دارد که هیچ‌گاه سودی وجود نداشته باشد و شرکت متحمل ضرر هم شود. با احتمال میسر شدن سود دو نوع تصمیم است که شرکت‌ها این توانایی را دارند تا اخذ نمایند:

  1. تقسیم نمودن سود بیشتر برای جذب رضایت مشتری
  2. ذخیره درصد زیادتر از سود برای توسعه نمودن شرکت

چشم اندازی که در انتها مشخص می‌شود تا حد بسیار وسیعی به وضعیت، سابقه و شرایط شرکت چفت و بسط شده است. این احتمال هم وجود دارد که عملکرد مالی کمپانی در طول یک سال مالی که سپری کرده موفق نباشد و در نهایت بخواهد که سودی را بین همه‌ی سهام‌داران شرکتش تقسیم نماید و آن مبلغ را برای توسعه فعالیت‌های شرکت به کار ببرد.

به عبارت دیگر قیمت سهام بعد از تقسیم سود مجمع ممکن است در صورت چنین شرایطی تغییر نکند و حتی این امکان نیز وجود دارد که سهام بعد از مجمع منفی بازگشایی شود.
دو نوع اصلی از شرکت‌ها که در بازار بورس و اوراق بهادار تهران به صورت مجازی فعال هستند، عبارت‌اند از:

  • شرکت‌های رشدی
  • شرکت‌های ارزشی در بازار

شرکت‌های رو به رشد همان‌طور که از اسمشان پیداست، شرکت‌هایی هستند که درآمد آن‌ها نسبت به گذشته در حال افزایش است و انتظار میرود تا روند رو به رشد خود را نیز ادامه دهند.

ولی در عوض شرکت‌های ارزشی، شرکت‌هایی هستند که به صورت ارزشی در بازار قرار دارند و موقعیت و وضعیتشان در اصل در بازار به صورت ویژه تثبیت شده است و از سودآوری بسیار مناسبی هم در بازار برخودارند. بیشتر شرکت‌هایی که رشد درصد زیادتری از سود سهام در بازار را دارا هستند و این توانایی را دارند که نقدینگی لازم برای پروژه‌ها و طرح‌های جدید تأمین نمایند، جزء همین دسته هستند.

همان‌طور که درباره این شرکت‌ها ذکر شد، شرکت‌های ارزشی دارای وضعیت تثبیت شده‌ای به همراه سوددهی مناسبی هستند. در اصل قیمت سهام بعد از تقسیم سود به این طریق است که شرکت‌ها در صورت تمایل، می‌توانند با تقسیم سود زیادتر بین سهام‌داران، آن‌ها را از خودشان راضی نگهدارند.

تأثیر سود نقدی یا قیمت سهام بعد از مجمع چگونه است؟

اگر تصمیم‌گیری در مجمع منوط به این باشد که نماد شرکت مورد نظر بدون محدودیت 5 درصدی دامنه نوسان بازگشایی شود، ولی پیش از آن مبلغ سود از قیمت هر سهم کم شود باید آخرین قیمت سهام را در دو روز قبل از مجمع سهام در نظر گرفت. در واقع آخرین قیمت سهام در دو روز قبل تعیین کننده است که اغلب کاهش قیمت سهام بعد از مجمع امری بدیهی است. اگر درباره نحوه بازگشایی سهم بعد مجمع به دنبال اطلاعات بیشتری هستید مطالعه مقاله "نحوه بازگشایی سهم بعد از مجمع" را پیشنهاد می کنیم.

کاهش قیمت سهم بعد از مجمع

بعد از این نرخ را میزان عرضه و تقاضا معین می‌کند که البته محدودیت نوسان هم دارد. هرچه میزان فروش بیشتر باشد، قیمت سهم کمتر می‌شود (کاهش قیمت سهم بعد از مجمع) و هرچه صف خرید بیشتر باشد، قیمت افزایش می‌یابد. اگر درباره نوسان گیری به دنبال اطلاعات بیشتری هستید مطالعه مقاله "آموزش نوسان گیری" را به شما پیشنهاد می کنیم.

سود نقدی سهام به چه افرادی تعلق میگیرد؟

هر فردی که به نوعی در زمان برگزاری مجمع سهام، سهام شرکتی که تمایل دارد سهام‌دارش باشد را بخرد و به مجمع آن سهم برود و تا زمان مجمع سهم را در پرتفوی خود داشته باشد، مشمول سود پس از مجمع خواهد شد، قیمت سهام بعد از مجمع البته ممکن است شامل تغییراتی شود که زیاد مهم نیست چرا که به هر حال شما سود خواهید کرد و قیمت سهام بعد از مجمع (در صورت کم شدن) زیاد تفاوتی در دارایی شما ایجاد نمیکند.

تفاوتی ندارد که یک روز پیش از مجمع سهم آن شرکت را در پرتفوی خود بخرید یا حتی از مدت‌ها پیش روی سهام آن شرکت به طریقی که دوست داشتید سرمایه گذاری کرده باشید. سود به ازای هر سهم برای این سهام در بازار تقسیم می‌شود و هر شخصی که سهام زیادتری داشته باشد، سود بیشتری نیز در برخواهد داشت.

سود سهام چه هنگامی به سهام‌دار می‌رسد؟

هر شرکتی در بازار بورس و اوراق بهادار تا 8 ماه بعد از برگزاری مجمع این آیا بورس همیشه سود می دهد؟ توانایی را دارد تا سود نقدی حاصل شده را در میان سهام‌داران خودش به نوعی تقسیم نماید. داده‌های مربوط به زمان و نحوه پرداخت آن نیز در سایت رسمی کدال برای همه افراد قرار دارد.

این اقدام مشخص است که هرگاه انتقال سود مجمع به سهام‌دار این سهم سریع‌تر شکل می‌گیرد، سهام‌دار نیز از این عمل بسیار راضی‌تر می‌شود و تمایل به خرید سهم در فرد زیادتر می‌گردد.

و در آخر .

شرکت‌ها با در نظر گرفتن وضعیت خود درباره تقسیم نمودن یا همین طور عدم تقسیم بندی این سود بین سهام‌دارانشان و همچنین مقدار سود نقدی برای تقسیم بندی کردن آن، تصمیم می‌گیرند.

روز بعد از تمام شدن مجمع سهام، نماد مربوطه به شرکت در بازار بورس و اوراق بهادار باز خواهد شد و با کم نمودن مقدار سود از قیمت سهم شرکت هم، در زمان خرید و فروش شروع می‌گردد.

در این شرایط، عرضه و تقاضا در بازار بورس و اوراق بهادار و همین طور شرایط بازار به شکل کلی، قیمت‌ها را مشخص خواهد نمود و محدودیت نوسان نیز در این موقعیت به هیچ وجه ممکن نخواهد بود و هر فردی که در هنگام برگزاری مجمع، سهام شرکت مد نظرش را که قرار است به مجمع برود در اختیار داشته باشد، در برگیرنده سود آن سهم خواهد شد و تفاوتی نمی‌کند یک روز قبل یا یک سال پیش آن سهم را خریده باشد.مطالعه مقاله "خرید سهام قبل از مجمع" می تواند مفید باشد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.