عوامل تاثیرگذار بر قیمت سهام چیست؟
آیا می دانید چه عواملی باعث افزایش قیمت سهام می شود و عوامل موثر بر قیمت سهام چیست؟ اگر بخواهیم در مورد عوامل تاثیرگذار بر قیمت سهام صحبت کنیم، موارد بسیاری وجود دارد که حتما باید عنوان شوند، ولی در این مطلب قصد داریم بیشتر به عوامل تاثیرگذار بر قیمت سهام که نقش اساسی تری در روند قیمتی سهام ها در بورس دارند بپردازیم و مهم ترین عوامل موثر در افزایش قیمت سهام را بررسی کنیم، بنابراین اگر در بازار بورس فعالیت دارید و یا علاقه دارید یاد بگیرید که قیمت سهام از چه فاکتورهایی تاثیر می پذیرد، اینجا آموزش داده ایم که عوامل تاثیرگذار بر قیمت سهام چیست و کدام اهمیت و تاثیر بیشتری بر قیمت سهام در بورس دارد.
عوامل تاثیرگذار بر قیمت سهام
عوامل بسیاری بر نوسانات قیمتی در بورس سهام تاثیرگذارند؛ عواملی مانند وضعیت اقتصادی و مالی کشور و شرکت ها که تا حد زیادی قابلیت اندازه گیری دارند ولی بعضی اوقات امکان دارد اتفاقاتی رخ دهد که تاثیر بسیاری بر نوسانات قیمت بازارهای مالی یک کشور بگذارد که از پیش قابل پیش بینی و اندازه گیری نبوده اند. اتفاقاتی همانند جنگ، افزایش یا کاهش شدید نرخ ارز، تحریم و … که به چنین اتفاقاتی که غیر قایل کنترل و اندازه گیری هستند، به اصطلاح ریسک سیستماتیک می گویند.
درصورتی که تمایل دارید تا از خدمات ۲۵ درصد تخفیف کارمزد در بورس، سرمایه گذاری بر روی حق تقدم و یا فروش آن و … بهره مند شوید میتوانید از طریق لینک زیر اقدام به ثبت نام نمایید.
اما به صورت کلی برای انتخاب سهام شرکت و سرمایه گذاری در آن باید بدانید کدام سهم ارزش خرید را دارد؟ چه عواملی بر قیمت سهام شرکت ها موثر هستند؟ یکی از نکته هایی که حائز اهمیت می باشد این است که آیا بایستی کل پس انداز خود را به خرید سهام یک شرکت تخصیص دهید؟ معامله سهام از نکات خاصی برخوردار است که باید در زمان سرمایه گذاری به آن ها توجه داشته باشید تا بتوانید سرمایه گذاری موفقی را تجربه کنید. در این مقاله از دو منظر تکنیکال و بنیادی، عوامل موثر بر قیمت سهام در بورس را مورد بررسی قرار داده ایم.
عوامل تکنیکال موثر در قیمت سهم در بورس
تحت شرایطی که تنها عوامل اساسی قیمت سهام را تعیین می کردند، اوضاع ساده تر می شد. عوامل تکنیکال ترکیبی از شرایط خارجی هستند که میزان عرضه و تقاضای سهام شرکت را تغییر می دهند. بعضی از آن ها به شکل غیرمستقیم تاثیر دارد. برای مثال رشد اقتصادی به صورت غیرمستقیم به رشد درآمد کمک شایانی می کند. در این بخش ۶ مورد از عوامل تکنیکال که در قیمت سهام تاثیرگذارند را بیان کرده ایم؛
۱) احساسات بازار : احساسات بازار به طور فردی و جمعی به روانشناسی فعالان بازار اشاره دارد و این عامل می تواند جزو حساس ترین عوامل موثر بر قیمت سهام باشد. احساسات در بازار معمولا ذهنی، طمعکارانه و لجبازی است. برای مثال شما می توانید در مورد چشم انداز رشد سهام یک قضاوت قاطعانه ارائه دهید و حتی این امکان وجود دارد که پیش بینی های شما در آینده درست باشد، ولی در این بین بازار امکان دارد با متمرکز شدن بر روی یک خبر به صورت مصنوعی سهام را بالا و پایین نگه دارد.
۲) تورم : تورم هم از دیدگاه تکنیکال و هم از دیدگاه بنیادی جزو عوامل حائز اهمیت و تاثیرگذار بر قیمت سهام می باشد. از نظر تاریخی، تورم کم موجب ضرب های زیاد و تورم زیاد ضرب های کم می شود. از طرفی تورم به صورت کلی برای سهام مضر است، چرا که بیانگر از دست دادن قدرت قیمت گذاری برای شرکت هاست.
۳) قدرت اقتصادی بازار : بعضی از شرکت های سرمایه گذاری شناخته شده این طور استدلال می کنند که ترکیبی از جنبش های کل بازار در مقابل عملکرد فردی شرکت، اکثریت حرکت سهام را تعیین می کند. تحقیقات ثابت کرده است که عوامل اقتصادی بازار ۹۰ درصد آن را تشکیل می دهند. برای مثال داشتن یک چشم انداز منفی ناگهانی برای یک سهام خرده فروشی معمولا به سهام دیگر خرده فروشی صدمه می زند، به این خاطر که تقاضا برای کل بخش را کم می کند.
۴) معاملات اتفاقی : معاملات اتفاقی در واقع خرید یا فروش سهام است که انگیزه آن به غیر از اعتقاد به ارزش ذاتی سهام است. این معاملات شامل معاملات اجرایی است که معمولا از پیش برنامه ریزی شده یا به وسیله اهداف سهام صورت می پذیرند.
۵) روندها : معمولا سهام ها به سادگی مطابق با روند کوتاه مدت حرکت می نمایند و از طرفی سهامی که در حال صعود است می تواند حرکت را جمع کند، چرا که محبوبیت سهام را افزایش می یابد و از طرف دیگر سهام گاهی در یک روند برخلاف آن رفتار می کند و آنچه را بازگشت به متوسط می نامد انجام می دهد.
۶) نقدینگی : نقدینگی جزو عوامل خیلی مهم برای تاثیرگذاری روی قیمت سهم است که بعضا کم ارزش هستند که به میزان علاقه یک سرمایه گذار خاص از طرفی سرمایه گذاران اشاره دارد. حجم معاملات نه تنها تابع نقدینگی است بلکه، تابعی از ارتباطات شرکتی نیز می باشد. سهام های کلان از نقدینگی بالایی برخوردارند همچنین به خوبی نیز دنبال می شوند و به شدت خرید و فروش می شوند.
عوامل بنیادی موثر در قیمت سهم در بورس
۱) طرح های توسعه شرکت برای آینده : هر اندازه طرح های توسعه ای در یک شرکت بیشتر باشد، بیانگر رشد و پویایی آن شرکت است. لذا وجود طرح های توسعه ای، می تواند یکی از نشانه های ارزنده بودن سهام شرکت باشد. البته بایستی هدف از انجام طرح توسعه ای در شرکت و میزان تاثیر آن در فروش و سوددهی شرکت، به صورت کامل بررسی شود، چرا که همه طرح های توسعه ای به یک اندازه در شرکت موثر واقع نمی شوند، به عنوان مثال طرح هایی که برای تعویض ماشین آلات فرسوده یک شرکت اجرایی می شود، در قیاس با طرح هایی که با هدف راه اندازی خطوط تولید جدید اجرا می شود، تاثیر کمتری در میزان سوددهی شرکت خواهند داشت.
۲) سوددهی شرکت و ثبات آن : بی شک اصلی ترین انگیزه یک سرمایه گذار از خرید سهام شرکت، به دست آوردن سود می باشد. برای یک سرمایه گذار حائز اهمیت است که شرکتی که سهامش را خریداری کرده، بتواند عملکرد مناسبی داشته و سود چشمگیری در پایان سال کسب کند. البته باید در نظر داشت که تداوم روند سوددهی نیز بسیار حائز اهمیت است، به این خاطر که از دید سرمایه گذاران، شرکتی که تنها در یک دوره سود مناسبی به دست می آورد، ولی نمی تواند این روند را حفظ کند، نمی تواند برای سرمایه گذاری گزینه مناسبی به حساب آید.
نکته دیگر این که شرکت ها، در سالیان آغازین فعالیت خود، سوددهی زیادی ندارند و رفته رفته روند سوددهی آن ها بهتر می شود که لازم است سرمایه گذاران این موضوع را در نظر داشته باشند و با دید بلندمدت، سوددی شرکت را مورد بررسی قرار دهند.
۳) میزان شناوری سهم : هر چقدر تعداد بیشتری از مردم، سهامدار یک شرکت باشند، وضعیت آن سهم بهتر خواهد بود، چرا که اولا همیشه خریداران و فروشندگان بسیاری برای سهم وجود دارد و همچنین امکان نقدشوندگی سهم در بورس نیز بیشتر می شود و ثانیا قابلیت دستکاری قیمت سهم به وسیله گروهی خاص از سهامداران، کاهش پیدا می کند. به آن قسمت از سهام شرکت که در اختیـار تعداد زیادی سرمایه گذاران قرار دارد، سهام شناور آزاد می گویند.
۴) ترکیب سهامداران شرکت سهامی : وجود بعضی نهادها و سازمان های بزرگ به عنوان سهامداران عمده یک شرکت، می تواند به عنوان نقطه قوت برای سهام آن شرکت به حساب آید، چرا که سهامداران عمده در شرایط خاص می توانند با حمایت از سهم، مانع از افت قیمت سهام و در نهایت، ضرر و زیان سهامداران شوند. البته باید در نظر داشته باشید که وجود سازمان ها و نهادها در ترکیب سهامداری یک شرکت، الزاما به معنی حمایت آنان از سهم نخواهد بود و می بایست عملکرد گذشته سهامداران عمده در این مورد ارزیابی شود.
۵) نقدشوندگی سهام شرکت : همان طور که گفتیم یکی از قابلیت های یک دارایی خوب، این است که نقدشوندگی بالایی داشته باشد. سهام نیز به عنوان یک دارایی، از این قاعده پیروی می کند و طبیعتا سهامداران انتظار دارند هر زمان که دوست داشتند، بتوانند سهام خود را به فروش برسانند و پول نقد خود را دریافت کنند. در این راستا می توان گفت که هر اندازه حجم معاملات، دفعات معامله و تعداد سهام معامله شده یک شرکت در بورس بیشتر باشد، بیانگر نقدشوندگی بالاتر آن سهم خواهد بود.
۶) وضعیت دارایی و بدهی های شرکت : با بررسی صورت های مالی اساسی شرکت از جمله ترازنامه، می توان به شناخت خوبی از وضعیت مالی شرکت و به ویژه میزان دارایی ها و بدهی های آن رسید. طبیعتا برای سهامدار، به عنوان شخصی که به نسبت سهامش مالک شرکت به حساب می آید، این موضوع بسیار مهم است که شرکت، چه دارایی هایی در اختیار دارد، به چه میزان بدهی دارد و آیا طبق این حجم دارایی و بدهی، سهام شرکت می تواند برای خرید گزینه مناسبی به حساب آید یا خیر؟ با بررسی ترازنامه و سایر صورت های مالی شرکت، میتوان این اطلاعات را مورد بررسی قرار داد.
۷) نسبت قیمت به درآمد سهم یا همان نسبت P/E : نسبت P به E از تقسیم کردن قیمت سهم به سود سالیانه سهم حاصل می شود. به عنوان مثال دو شرکت الف و ب را که هر دو در صنعت ساختمان هستند و در بیشتر شرایط هم با هم یکسان اند، در نظر بگیریـد؛ چنانچه سود سهام هر دو شرکت در پایان سال ۱۰۰ تومان باشد، ولی قیمت سهام شرکت الف در بورس ۵۰۰ تومان و قیمت سهام شرکت ب، ۱۰۰۰ تومان، شما چه نتیجه ای می گیرید؟ طبیعتا نخستین چیزی که به ذهنتان خطور می کند این است که با فرض تداوم روند سوددهی، شرکت “الف” پس از ۵ سال، می تواند اصل سرمایه سهامداران خود را از محل سود سهام، تامین کند و این در حالی است که این مدت در شرکت “ب”، ۱۰ سال خواهد بود، لذا به احتمال زیاد شرکت “الف” در قیاس با شرکت “ب”، وضعیت مناسب تری دارد.
به صورت معمول در شرایط یکسان، هر اندازه نسبت P به E یک شرکت در قیاس با دیگر شرکت های موجود در آن صنعت کم تر باشد، بیانگر ارزنده بودن سهم می باشد. همین طور با بررسی نسبت P به E یک شرکت و قیاس آن با نسبت P به E دیگر شرکت های فعال در آن صنعت، می توان دریافت که آیا قیمتی که هم اکنون برای سهم مذکور در بورس تعیین شده، قیمت مناسبی است یا خیر؟ البته این را نیز نباید از خاطر ببرید که نسبت P به E تنها یکی از معیارهای ارزیابی سهم است و نباید به تنهایی و بدون در نظر گرفتن دیگر معیارها، ملاک تصمیم گیری قرار گیرد.
۸) رقابتی یا انحصاری بودن صنعت : در حقیقت نوع محصول یا خدماتی که به وسیله شرکت ها ارائه می شود هم در سوددهی شرکت بسیار موثر است. بعضی از شرکت ها محصولات انحصاری تولید می کنند و بازار تضمین شده ای دارند، ولی بعضی دیگر برای فروش محصولات و خدمات خود در بازار رقابت می کنند.
شرکت هایی که بازار انحصاری دارند به صورت معمول به منظور فروش محصولات خود با مشکلی روبرو نخواهند بود و سوددهی مناسبی نیز به همراه خواهند داشت. دیگر شرکت ها نیز با توجه به تبلیغات و رقابتی که دارند، می توانند روند سودآوری خود را بهبود ببخشند. بنابراین بررسی نوع رقابت برای فروش محصولات در زمان حال و آینده بسیار حائز اهمیت می باشد.
۹) میزان عرضه و تقاضا برای محصولات : اگر یادتان باشد در سالیان نه چندان دور صنعت مسکن و ساخت و ساز رونق بسیاری داشت و در آن شرایط صنایع مرتبط با بخش مسکن مانند صنعت سیمان و یا کاشی و سرامیک به دلیل تقاضای بالا برای محصولاتشان سوددهی خوبی را به همراه داشتند. در بازه های زمانی گوناگون نیز، بسته به شرایط این امکان وجود دارد که تقاضا برای محصولات صنعت خاصی افزایش پیدا کند و این امر می تواند به افزایش فروش بعضی شرکت ها منجر شود و در نهایت سهام آن ها نیز با افزایش قیمت روبرو شود.
همان طور که در ابتدای مطلب قول دادیم، عوامل تاثیرگذار بر قیمت سهام در بورس ایران را از دو منظور تکنیکال و بنیادی با یکدیگر مورد بررسی قرار دادیم.
اگر به بازار ارزهای دیجیتال نیز علاقه دارید و دوست دارید عوامل تعیین کننده قیمت بیت کوین را نیز یاد بگیرید، از این مطلب بهتر در اینترنت گیرتان نمی آید.کدام سهام ارزش خریدن را دارد؟
به نظر شما مهم ترین عوامل تاثیر گذار در قیمت سهام در حال حاضر چیست؟
۱۰ شاخص برتر تحلیل بنیادی (فاندامنتال) برای سرمایهگذاران
اصل “دانش قدرت است” تقریباً در هر جنبهای از زندگی روزمره از جمله سرمایه گذاری در بازارهای مالی صدق میکند. در دنیای سرمایهگذاری آنلاین و کامپیوتر محور امروزی، داشتن اطلاعات مناسب مانند راننده ماشین سرمایهگذاری خود بودن است، در حالی که نداشتن آن را میتوان به نشستن در ماشین سرمایه گذاری دیگر به عنوان یک مسافر تشبیه کرد. در حالی که روشهای مختلفی برای ارزیابی ارزش و پتانسیل رشد یک سهام یا کوین وجود دارد، تحلیل بنیادی (فاندامنتال) یکی از بهترین راهها برای کمک به شما برای ایجاد معیاری جهت سنجش عملکردتان در بازار سهام است. بررسی شرایط به کمک تحلیلها منجر به تصمیمات آگاهانه سرمایه گذاری میشود. در ادامه مهمترین شاخصهای تحلیل بنیادی را معرفی میکنیم.
درک تحلیل بنیادی یا فاندامنتال
تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال شامل بررسی انتقادی یک کسب و کار در ابتداییترین یا اساسیترین سطح مالی آن است. هدف این تحلیل ارزیابی مدل کسب و کار، صورتهای مالی، حاشیه سود و سایر شاخصهای کلیدی برای تعیین وضعیت مالی یک کسبوکار و ارزش ذاتی سهام است. با رسیدن به پیش بینی تغییرات قیمت سهام در آینده، سرمایه گذاران آگاه میتوانند بر این اساس از آنها سود ببرند. تحلیلگران بنیادی معتقدند که قیمت یک سهم یا کوین به تنهایی برای دستیابی دقیق به تمام اطلاعات موجود کافی نیست. به همین دلیل است که آنها معمولاً تحلیلهای اقتصادی، صنعتی و شرکتی را مطالعه میکنند تا ارزش منصفانه فعلی را بدست آورند و ارزش آتی ارز دیجیتال و سهام مورد نظر خود را پیشبینی کنند.
اگر ارزش منصفانه و قیمت فعلی ارز دیجیتال یا سهام با هم برابر نباشد، انتظار میرود که قیمت بازار در نهایت به سمت ارزش منصفانه حرکت کند. آنها سپس از این اختلافات قیمتی استفاده کرده و از حرکات قیمت سود میبرند. به عنوان مثال، اگر قیمت فعلی یک ارز دیجیتال در بازار بالاتر از ارزش منصفانهی آن باشد، در این صورت ارزش گذاری آن بیش از حد در نظر گرفته میشود که منجر به توصیه فروش میشود. از طرف دیگر اگر قیمت فعلی یکی از ارزهای دیجیتال در بازار کمتر از ارزش منصفانهی آن باشد، انتظار میرود قیمت در نهایت افزایش یابد و بنابراین خرید آن در حال حاضر ایده خوبی به شمار میرود.
برترین شاخصهای تحلیل فاندامنتال
همانطور که میدانید مدلهای مختلفی برای انواع تحلیل بازار وجود دارد، در این بین پارامترهای تحلیل بنیادی زیادی هستند که میتوان از آنها برای اطمینان از سلامت مالی یک پروژه استفاده کرد. محبوبترین پارامترها حول محور رشد آتی، درآمد و ارزش بازار طراحی شدهاند. درک این شاخصهای کلیدی میتواند به شما در تصمیم گیری آگاهانه برای خرید یا فروش کمک کند.
۱. درآمد به ازای هر سهم (EPS)
این شاخص بخشی از سود یک پروژه است که به هر سهم از سهام آن اختصاص مییابد و اساساً درآمد خالص نهایی است که بر اساس هر سهم تعیین میشود. افزایش EPS نشانه خوبی برای سرمایهگذاران است؛ زیرا به این معنی است که ارزش سهام آنها احتمالاً بیشتر از موقعیت فعلی است. شما میتوانید سود هر سهم یک شرکت کدام سهام ارزش خریدن را دارد؟ را با تقسیم سود کل آن بر تعداد سهام موجود محاسبه کنید. به عنوان مثال اگر شرکت سود ۳۵۰ میلیون دلاری را گزارش کند و ۱۰۰ میلیون سهم وجود داشته باشد، EPS آن ۳.۵ دلار گزارش میشود.
۲. نسبت قیمت به درآمد (P/E)
نسبت قیمت به درآمد، رابطه بین قیمت سهام یک شرکت و سود هر سهم آن را اندازهگیری میکند. این به سرمایهگذاران کمک میکند تا تعیین کنند آیا قیمت این سهام نسبت به سایر سهام در همان بخش کمتر یا بیشتر از ارزش واقعی آن سهم است. از آنجایی که نسبت P/E نشان میدهد که بازار حاضر است برای یک سهام بر اساس درآمدهای گذشته یا آینده آن وضعیتی را در نظر بگیرد، سرمایهگذاران به سادگی نسبت P/E یک سهام را با رقبای آن و استانداردهای صنعت مقایسه میکنند. نسبت P/E کمتر به این معنی است که قیمت فعلی سهام نسبت به درآمد پایین است که برای سرمایهگذاران مطلوب است.
نسبت قیمت به سود از تقسیم قیمت فعلی هر سهم بر سود شرکت به ازا هر سهم محاسبه میشود. به عنوان مثال اگر قیمت سهام شرکتی در حال حاضر به ازای هر سهم ۷۰ دلار با سود ۵ دلار به ازای هر سهم فروخته شود، نسبت P/E برابر با ۱۴ است (۷۰ دلار تقسیم بر ۵ دلار).
دو نوع اصلی نسبت PE وجود دارد. نسبت PE آینده نگر (یا پیشرو) و گذشته نگر (یا دنباله رو). تفاوت بین این دو مربوط به نوع درآمدی است که در محاسبهی آنها استفاده میشود. اگر سود پیشبینیشده (آینده) یک ساله به عنوان مخرج در محاسبه استفاده شود، نتیجه یک نسبت PE آیندهنگر است. در حالی که اگر از درآمدهای ۱۲ ماهه پایانی استفاده شود، در نتیجه نسبت PE گذشته نگر را محاسبه خواهید کرد.
۳. رشد درآمد پیش بینی شده (PEG)
نسبت P/E یک شاخص تحلیل فاندامنتال یا بنیادی خوب است اما با در نظر گرفتن این واقعیت که شامل رشد درآمدهای آتی نمیشود، تا حدودی محدود است. PEG این را با پیش بینی نرخ رشد سود یک ساله سهام جبران میکند. تحلیلگران میتوانند نرخ رشد آتی یک شرکت را با مشاهده نرخ رشد تاریخی آن تخمین بزنند. این روش تصویر کاملتری از ارزشگذاری سهام ارائه میدهد. برای محاسبه رشد سود پیشبینی شده، نسبت P/E را بر نرخ رشد ۱۲ ماهه شرکت تقسیم کنید. درصد در نرخ رشد در محاسبه حذف میشود.
به عنوان مثال، اگر نرخ رشد ۱۰٪ و نسبت PE ۱۵ باشد، فرمول PEG به شکل زیر است:
PEG = نسبت PE / رشد درآمد
PEG = 15 / 10 -> توجه کنید که چگونه ۱۰٪ به ۱۰ تبدیل میشود
PEG = 1.5
قاعده کلی این است که وقتی PEG سهام بالاتر از ۱ باشد، ارزشگذاری آن بیش از حد در نظر گرفته میشود. در حالی که اگر زیر ۱ باشد، ارزش آن کمتر از میزان واقعی تلقی میشود.
۴. جریان نقدی آزاد (FCF)
به عبارت سادهتر، جریان نقدی آزاد، وجه نقدی است که پس از پرداخت هزینههای عملیاتی و مخارج سرمایهای یک شرکت باقی میماند. پول نقد برای گسترش و بهبود یک تجارت بسیار مهم است. شرکتهایی با جریان نقدی آزاد بالا میتوانند ارزش سهامداران را بهبود بخشند، نوآوری کنند و بهتر از همتایان خود با نقدینگی کمتر از رکود جان سالم به در ببرند. بسیاری از سرمایه گذاران FCF را به عنوان یک شاخص اساسی میدانند زیرا نشان میدهد که آیا یک شرکت هنوز پول نقد کافی برای پاداش دادن به سهامداران خود از طریق سود سهام پس از عملیات تامین مالی و هزینههای سرمایه را دارد یا خیر.
FCF به عنوان جریان نقدی عملیاتی منهای مخارج سرمایه (CAPEX) همانطور که در صورت جریان نقدی ثبت میشود، به همان شکل محاسبه میشود. همچنین میتوان از صورت سود و زیان به عنوان سود خالص عملیاتی پس از مالیات (NOPAT) به اضافه استهلاک، منهای سرمایه در گردش و مخارج سرمایه (CAPEX) استنباط کرد. عبارت و فرمولهای زیر را بررسی کنید. ما FCF را برای شما محاسبه میکنیم:
NOPAT = EBIT مالیات –
NOPAT = 1105 – ۳۳۲ = ۷۷۴
FCF = NOPAT + استهلاک – ( CAPEX سرمایه در گردش و )
FCF = 774 + 50 – (۱۲۰ + ۳۰) = ۶۷۴
۵. نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)
این نسبت همچنین به عنوان نسبت قیمت به حقوق صاحبان سهام نیز شناخته میشود. نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شاخص تحلیل بنیادی است که ارزش دفتری سهام را با ارزش بازار آن مقایسه میکند. P/B با نشان دادن تفاوت بین ارزش بازار سهام و ارزشی که شرکت در دفاتر مالی خود بیان کرده است، به سرمایهگذاران کمک میکند تا تعیین کنند آیا ارزش سهام نسبت به ارزش دفتری آن کمتر است یا بیش از حد ارزشگذاری شده است که با تقسیم آخرین قیمت بسته شدن سهام بر ارزش دفتری هر سهم که در گزارش سالانه شرکت فهرست شده است، محاسبه میشود. ارزش دفتری به عنوان بهای تمام شده تمام داراییها منهای بدهیها محاسبه میشود. اگر شرکت منحل شود، ارزش نظری آن شرکت بر اساس مفهوم ارزش دفتری محاسبه میشود.
با این حال، نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شرکت خاص به تنهایی مفید نیست. یک سرمایهگذار باید نسبت P/B یک شرکت را با سایر شرکتها در همان بخش یا صنعت مقایسه کند. تنها در این صورت است که در تعیین اینکه کدام شرکت ممکن است نسبت به سایرین کمتر یا بیش از ارزشگذاری شده باشد مفید خواهد بود.
۶. بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)
ROE یک نسبت سودآوری است که نرخ بازدهی را نشان میدهد که سهامدار برای بخشی از سرمایهگذاری خود در آن شرکت دریافت میکند. این نسبت اندازهگیری میکند که چگونه یک شرکت بازدهی مثبتی را برای سرمایهگذاری سهامداران خود ایجاد میکند. از آنجایی که سود محرک واقعی قیمت سهام است، تفکیک سود به دست آمده با حقوق صاحبان سهام در واقع یک شاخص بسیار خوب از سلامت مالی یک شرکت و ارزش منصفانه سهام آن است. شما میتوانید بازده کدام سهام ارزش خریدن را دارد؟ حقوق صاحبان سهام را با تقسیم سود خالص بر میانگین حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. تجزیه و تحلیل DuPont با اضافه کردن چندین متغیر برای کمک به سرمایهگذاران برای درک بهتر سودآوری شرکت، محاسبه را بیشتر گسترش میدهد. این تحلیل به این مؤلفههای اصلی میپردازد:
ROA = درآمد خالص / داراییها، که میتوان آنها را بیشتر به موارد زیر تقسیم کرد:
حاشیه سود = درآمد/درآمد خالص
نسبت گردش مالی = درآمد / دارایی
اهرم = دارایی / حقوق صاحبان سهام
فرمول گسترش یافته ROE هنگام انجام تجزیه و تحلیل DuPont به شکل زیر است:
ROE = حاشیه سود x نسبت گردش مالی x اهرم
ROE = درآمد خالص / درآمد x درآمد / دارایی x دارایی / حقوق صاحبان سهام
با استفاده از تجزیه و تحلیل DuPont، سرمایه گذار میتواند تعیین کند که چه چیزی باعث ROE میشود. به نظرشما آیا دلیل آن حاشیه سود بالا و یا نسبت گردش مالی بسیار سریع و یا اهرم بالاست؟
۷. نسبت پرداخت سود سهام (DPR)
همانطور که میدانید شرکتها بخشی از سود خود را به صورت سود سهام به سهامداران خود پرداخت میکنند. اما این نیز مهم است که بدانیم درآمد شرکت تا چه حد از پرداخت سود سهام حمایت میکند. این همان چیزی است که نسبت پرداخت سود سهام در مورد آن است. این فاکتور به شما میگوید که یک شرکت چه بخشی از درآمد خالص را به سهامداران خود باز میگرداند و همچنین چه مقدار را برای رشد، ذخیره نقدی و بازپرداخت بدهی کنار میگذارد. DPR با تقسیم کل مبلغ سود سهام بر درآمد خالص شرکت در همان دوره و معمولاً به صورت درصد سالانه محاسبه میشود.
۸. نسبت قیمت به فروش (P/S)
نسبت قیمت به فروش یک شاخص تحلیل بنیادی است که میتواند با استفاده از ارزش بازار و درآمد شرکت به تعیین ارزش منصفانه سهام کمک کند. این نشان میدهد که بازار چقدر برای فروش شرکت ارزش قائل است که میتواند در ارزشگذاری سهام در حال رشدی که هنوز سودی به دست نیاوردهاند یا به دلیل یک عقبگردی موقت، آنطور که انتظار میرود عمل نمیکنند، موثر باشد. فرمول P/S با تقسیم فروش هر سهم بر ارزش هر سهم محاسبه میشود. نسبت P/S پایین به عنوان نشانه خوبی از سوی سرمایهگذاران تلقی میشود. این معیار دیگری است که هنگام مقایسه شرکتها در همان بخش یا صنعت نیز مفید است.
۹. نسبت سود سهام
نسبت سود تقسیمی به میزان پرداختی یک شرکت در هر سال به عنوان سود سهام در نسبت با قیمت سهام آن میپردازد. این تخمینی از بازده سود سهام یک سرمایه گذاری است. با فرض اینکه هیچ تغییری در سود سهام وجود نداشته باشد، بازده دارای یک رابطه معکوس با قیمت سهام است. زمانی که قیمت سهام کاهش می یابد بازدهی افزایش مییابد و بالعکس. این برای سرمایه گذاران مهم است، زیرا به آنها میگوید که از هر دلاری که در سهام شرکت سرمایهگذاری کردهاند، چه میزان به آنها باز میگردد.
نسبت سود تقسیمی به درصد بیان میشود و از تقسیم سود سالانه هر سهم بر قیمت فعلی سهم محاسبه میشود. به عنوان مثال، ۲ شرکت (الف و ب) سالانه ۳ دلار سود به ازای هر سهم پرداخت میکنند. سهام شرکت الف به ازای هر سهم ۶۰ دلار معامله میشود، در حالی که سهام شرکت ب با ۳۰ دلار به ازای هر سهم معامله میشود. این بدان معنا است که بازده سود سهام شرکت الف ۵% (۶۰/۳ x 100) و بازده سود سهام شرکت ب ۱۰% (۳۰/۳ x 100) است. بهعنوان یک سرمایهگذار، احتمالاً سهام شرکت ب را به سهام دیگر شرکت الف ترجیح میدهید، زیرا بازده سود بیشتری دارد.
۱۰. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام آخرین شاخص تحلیل بنیادی در این فهرست است و رابطه بین سرمایه استقراضی شرکت و سرمایه ارائه شده توسط سهامداران آن را اندازه گیری میکند. سرمایهگذاران میتوانند از آن برای تعیین نحوه تامین مالی داراییهای شرکت استفاده کنند. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E) به سرمایهگذاران کمک میکند تا اهرم مالی یک شرکت را ارزیابی کنند و نشان میدهد که در صورت مواجهه کسب و کار با مشکلات مالی، چقدر حقوق صاحبان سهام میتواند تعهدات را برآورده کند.
شما میتوانید نسبت را با تقسیم کل بدهیها بر کل حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. ترازنامه تلفیقی را در زیر بررسی کنید که نشان میدهد شرکت اپل در مجموع ۲۴۱ میلیارد دلار بدهی (که با رنگ قرمز مشخص شده است) و کل حقوق صاحبان سهام ۱۳۴ میلیارد دلار (با رنگ سبز مشخص شده) ثبت کرده است.
بر اساس این ارقام، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام بصورت زیر محاسبه میشود:
$۲۴۱,۰۰۰,۰۰۰ ÷ $۱۳۴,۰۰۰,۰۰۰ = ۱.۸۰
نتیجه گیری
همه شاخصهای تحلیل بنیادی که در بالا مورد بحث قرار گرفت، در نوع خود مهم هستند. در حالی که آنها میتوانند به شما در تعیین ارزش و پتانسیل رشد یک سهام کمک کنند، مهم است که بدانید چندین عامل دیگر نیز بر قیمت سهام تأثیر میگذارند که اندازهگیری اکثر آنها چندان آسان نیست. به همین دلیل است که وقتی نوبت به ارزیابی سهام یک شرکت برای مقاصد سرمایهگذاری میشود، تحلیل فاندامنتال به بهترین وجه همراه با ابزارهای دیگر مانند تحلیل تکنیکال، اخبار اقتصاد کلان و دادههای خاص صنعت استفاده میشود. این مسائل به شما کمک میکند تصویر واضح تری از آنچه که به عنوان یک سهام میخواهید در آن سرمایه گذاری کنید داشته باشید، در حالی که از شاخصها به عنوان معیار برای اندازه گیری ارزش سرمایه گذاریهای بالقوه استفاده میکنید.
سوالات متداول
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست؟
تحلیل بنیادی شامل بررسی انتقادی یک کسب و کار در ابتداییترین یا اساسیترین سطح مالی آن است.
هدف از تحلیل فاندامنتال چیست؟
هدف این تحلیل ارزیابی مدل کسب و کار، صورتهای مالی، حاشیه سود و سایر شاخصهای کلیدی برای تعیین وضعیت مالی یک کسبوکار و ارزش ذاتی سهام است.
نکته: توجه داشته باشید این مقاله صرفا با هدف راهنمایی و آشنایی نوشته شده و آکادمی ارز دیجیتال ارزتودی مسئولیتی در مقابل تصمیمات افراد یا عواقب مالی آن ندارد.
آیا سهام بازار پایه ارزش خرید دارند؟ | راهکار درست مقابله با پروژه کردن سهام در بازار پایه چیست؟
این روزها در فضای مجازی دوباره شاهد این هستیم که برخی کانال ها و گروه ها مشغول تبلیغ و پروژه کردن برخی سهام بازار پایه هستند. در گفتگو با علی سامانی فرد دبیر کمیته بازار سرمایه اتاق بازرگانی ضمن بررسی جامع وضعیت بازار پایه به این پرسش پاسخ داده ایم که آیا سهام بازار پایه ای ارزش خرید و سرمایه گذاری دارند؟
به گزارش نبض بورس، بررسی و رصد گروه ها و کانال های بورسی فضای مجازی در این روزها، بیانگر این مسئله است که با نامساعد شدن شرایط کلی بازار، دوباره پروژه کردن سهام بازار پایه شروع شده است و برخی از گروه ها و کانال های بورسی سعی دارند تا برخی از سهامداران را برای خرید تعدادی از سهام بازار پایه که بنیاد نامناسبی دارند، قانع کنند. با توجه به خطرات بسیار زیاد سرمایه گذاری بر روی این گونه سهم ها خبرنگار نبض بورس در گفتگو با علی سامانی فرد تحلیلگر و کارشناس بازار سرمایه و همچنین دبیر کمیته بازار سرمایه اتاق بازرگانی به این پرسش پاسخ داده است که: آیا خرید سهام بازار پایه خوب است؟
ریسک سهام بازار پایه بیشتر از سایر سهام است
علی سامانی فرد گفت: اساسا طبق قانون بازار پایه شامل شرکت هایی می باشد که از لحاظ گزارش دهی، عملکرد و شفافیت در رده پایین تری نسبت به شرکت های دیگری که بر روی تابلوهای اول و دوم فرابورس و تابلو اصلی و فرعی بورس معامله می شوند، قرار دارند. این شرکت ها هم حجم کوچکتری دارند و هم به لحاظ ریسک برای سرمایه گذاران در مقایسه با سایر شرکت ها بالاتر هستند.
چرا سهام شرکت های بازار پایه ای مورد توجه قرار می گیرند؟
سامانی فرد ادامه داد: اما اینکه چرا این چند وقت شرکت های بازار پایه ای تا این میزان مورد توجه قرار گرفتند؟ به نظر بنده یک نکته در این شرکت های خیلی پررنگ است و آن هم درصد شناوری خیلی پایین بسیاری از این شرکت های بازار پایه است که آن ها را برای صاحبین سرمایه درشت جهت ورود جذاب می کند. این صاحبان سرمایه درشت وارد می شوند و شناوری باقی مانده را جمع و به اصطلاح سهم را خشک می کنند و بر روی آن ها پروژه هایی را اجرا می کنند. این باعث شده است که عملا این چند وقته شرکت های بازار پایه ای یک مقداری مورد توجه قرار بگیرند.
چگونه یک سهم بازار پایه ای رشد می کند؟
این کارشناس بازار سرمایه افزود: متاسفانه این عملکرد درستی هم نیست چرا که نفس بازار سرمایه، نفس بازی با سهام شرکت ها و رشد دادن آن ها بدون قاعده و گین های نامعقول گرفتن نیست. این خلاف روح بازار است و روح بازار سرمایه می گوید که شرکت ها می آیند و در بازار سرمایه سهام خود را به عموم مردم عرضه می کنند تا از این طریق بتوانند تامین منابع کنند. منتهی زمانی که بازار خراب است و روی نمادهای بزرگتر به هر دلیلی گین هایی که مدنظر صاحبان پول های درشت می باشد نمی شود به دست آید اینها ترغیب می شوند که به سمت سهام کوچکتر حرکت کنند. بنابراین این صاحبان پول های درشت می روند با شرکت هایی که در بازار پایه هستند و گروه هایی که روی این نمادها فعال هستند مذاکره می کنند و در واقع پول های خود را به این سهام وارد و مانده شناوری ها را جمع می کنند یا معاوضه ای انجام می دهند و سهام را دست به دست می کنند و بعد در واقع به اصطلاح خود اینها می کشند زیر سهم ها و آن ها را رشد می دهند. خیلی از اوقات هم اگر نگاه کنید رشدهایی که در این سهام رخ می دهد، رشدهای معقولی نیست.
بازیگران برخی سهام بازار پایه اجازه پروژه شدن سهم را نمی دهند
دبیر کمیته بازار سرمایه اتاق بازرگانی اظهار داشت: البته یک نکته دیگر هم وجود دارد و آن این است که در بازار پایه شرکت هایی وجود دارند که کنترل آن ها را خود سهامداران اصلی شرکت بر عهده دارند و اجازه ورود گروه های دیگر را نمی دهند و هم رشد معقولی دارند و هم قیمت در بازه هایی که با ارزشگذاری سهم ها همخوانی دارد معامله می شوند. اما از سوی دیگر هم شرکت هایی وجود دارند که به هر حال گروه هایی بر روی آن ها سوار هستند.
فرابورس نظارت خود را بر روی سهام بازار پایه بیشتر کرده است
سامانی فرد ادامه داد: خیلی این چند وقت فرابورس سعی کرده است که در این بخش فعال باشد و نظارت را تقویت کند و ملاحظه می گردد که یک سری از نمادها را به ظن دستکاری می بندد. این عمل باعث می شود که این سیگنال از سوی فرابورس ارسال شود که من نظارتم را بر روی بازار پایه تشدید کرده ام و اگر احساس بر این باشد که معاملات خارج از روال طبیعی است و شکل و ظاهر دستکاری در معاملات به خود می گیرد من هم از اقتدار خودم استفاده می کنم و این نمادها را می بندم تا جلوی دستکاری در معاملات و انجام معاملات غیرطبیعی در این سهم ها را بگیرم. ولیکن این رفتار هم در نهایت به ضرر آن سهامدار اقلیتی است که روی این سهم ها سهامداری می کند و این به نوعی جنگی است بین شرکت فرابورس و گروه ها و دود آن در نهایت به چشم سهامدار اقلیت این سهم ها خواهد رفت.
راهکار درست مقابله با پروژه کردن سهام در بازار پایه چیست؟
او افزود: مادامی که روال طبیعی و عادی به بازار و به سایر تابلوها بر نگردد این اتفاق ناگزیر رخ خواهد داد و نمی شود که با رفتارهای پلیسی جلوی کدام سهام ارزش خریدن را دارد؟ این داستان را گرفت. به نظرم راهکار درست تری که سازمان می تواند در پیش بگیرد این است که اجازه بدهد معاملات بر روی همه تابلوها و در کل بازار به روال عادی و طبیعی خود برگردد و آرام آرام پول ها به سمت شرکت هایی که به لحاظ بنیادی شرکت های قدر و قوی هستند برگردد. اگر فرصت رشد در سهام بنیادی پیش بیاید آنگاه خیل عظیمی از این سفته بازی ها در شرکت های بازار پایه ای است کمتر خواهد شد.
این فعال بازار سرمایه اظهار داشت: بنابراین چنین چیزی وجود دارد و روال طبیعی بازار هم نیست و متاسفانه بسیار هم در فضای مجازی بر روی برخی از این نمادها در فضای مجازی مانور داده می شود که باز هم به باور بنده جزء آن دسته سهم هایی هستند که پروژه محور هستند و بازیگرها طبق معمول این کانال ها و پیج ها را در اختیار می گیرند و به اصطلاح خود فعالان بازار قصد دارند این سهم ها را باد کنند تا بتوانند آن کپیتال مارکت ها و سودهای مدنظر را بگیرند.
سامانی فرد در انتها گفت: امیدواریم که انشاالله سازمان یک رویکردی را اتخاذ کند که فضای عمومی بازار به روال عادی و منطقی خود برگردد و سهم های بسیار بنیادی که بر روی تابلو اصلی و فرعی بورس و اول و دوم فرابورس داریم که هم به لحاظ ارزش بسیار در جایگاه مناسب تری قرار دارند و هم به لحاظ منطقی بودن معاملات و هم به لحاظ نقدشوندگی در وضعیت بهتری قرار دارند فضا برای آن ها بهتر شود. چرا که خیلی از سهم های بازار پایه ای به همان دلیل خشک شدن این سهم ها که عرض کردم، وضعیت نقدشوندگی بدی دارند و اگر سهامدار اقلیت این سهم ها را در مقطعی که بازیگرد مترصد خالی کردن سهم هست، بخرد ممکن است چندین روز و چندین هفته سهامدار اقلیت به دلیل قفل در صف فروش بودن آن امکان فروختن آن را نداشته باشد. خب این حالت را ما در سهم های بزرگتر بازار و سهم های در تابلوهای اصلی و فرعی بورس به مراتب کمتر شاهد هستیم.
ارزش ذاتی سهام چیست و چگونه محاسبه میشود؟
برای خرید و فروش سهم در بازار سرمایه و بورس، لازم است ملاک و معیارهایی داشته باشیم. تحلیلگران همواره به دنبال پیدا کردن فاکتورهای دقیق هستند تا بتوانند بهترین زمان را برای معامله و کسب سود پیدا کنند. این معیارها در رویکردهای مختلف متفاوت هستند. تحلیلگران بنیادی قبل از هر چیز بررسی میکنند که ارزش ذاتی سهم چیست و چه تفاوتی با قیمت بازار دارد؛ سپس بر اساس این تفاوت برای خرید و فروش اقدام میکنند. این یک دیدگاه بلندمدت است و بر اساس این ایده شکل گرفته است: قیمت هر سهم در نهایت به سمت میانگین ارزش ذاتی آن سهم حرکت خواهد کرد.
ارزش ذاتی سهم چیست؟
ارزش بنیادی یا ارزش ذاتی سهم که در انگلیسی Intrinsic value نامیده میشود، یکی از اصطلاحات رایج بورس و بازار سرمایه است و به عنوان معیاری برای خرید و فروش مورد استفاده قرار میگیرد. این ارزش را بر اساس عوامل مختلف و با فرمولهای خاصی محاسبه میکنند اما قبل از پرداختن به آنها، لازم است تصویری کلی درباره این معیار داشته باشیم.
یک نکته مهم در این میان، درک تفاوت ارزش و قیمت است. تفاوت این دو مفهوم را در زندگی روزمره خود نیز مشاهده میکنیم. مثلا همه میدانند ارزش واقعی پراید بسیار کمتر از قیمت فعلی آن است! قیمت یعنی همان رقمی که سهم امروز با آن خرید و فروش میشود. این قیمت تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد؛ عواملی مانند میزان عرضه و تقاضا، جو حاکم بر بازار، اوضاع سیاسی کشور و … . ارزش ذاتی، اهمیت و سودمندی یک سهم را نشان میدهد و دو عامل قدرت سودآوری و چگونگی کسب سود روی آن تأثیر میگذارند.
کارشناسان و تحلیلگران برای مشخص کردن قدرت سودآوری یک سهم، تمامی ابعاد واحد اقتصادی مربوط به آن را مورد بررسی قرار میدهند و قابلیتهای آن را مشخص میکنند. در این راستا صورتهای مالی، پتانسیل رشد، داراییها و … یک شرکت بررسی میشود و در نهایت مشخص خواهد شد که آیا آن شرکت میتواند در آینده هم سودآوری خود را تکرار کند و افزایش دهد یا خیر. کیفیت و چگونگی کسب سود نیز با سنجیدن معیارهایی مثل میزان رضایت کارکنان و مشتریان، وضعیت در مقایسه با رقبا، میزان ریسک، پیشبینی وضعیت سود در آینده و … تعیین میشود. برای تعیین ارزش ذاتی سهام، لازم است جریانها و صورتهای مالی شرکت در سالهای آینده پیشبینی شود.
ارزش ذاتی فاکتوری است که در تحلیل بنیادی و رویکردهای فاندامنتال به بازار در نظر گرفته میشود. اگر قصد سرمایهگذاری بلندمدت داشته باشید، این فاکتور یکی از مهمترین عواملی است که باید در نظر بگیرید. قیمت و ارزش یک سهم لزوما با هم برابر نیستند اما تصور رایج این است که قیمت سهام در گذر زمان به سمت ارزش ذاتی آن حرکت میکند.
سرمایهگذارانی که رویکرد بنیادی دارند، زمانی که قیمت سهم از ارزش ذاتی آن کمتر باشد برای خرید اقدام میکنند. در این حالت ارزش بازاری از ارزش ذاتی سهام کمتر است و پیشبینی میشود قیمت در آینده بیشتر شود. به این بازار در انگلیسی undervalue میگویند. زمانی که قیمت از ارزش واقعی یک سهم بیشتر باشد با بازار overvalue مواجه هستیم. در این حالت، سرمایهگذاران برای فروش اقدام میکنند.
با این اوصاف، تفاوت ارزش و قیمت عامل مهمی برای سرمایهگذاران است و زمان ورود به کدام سهام ارزش خریدن را دارد؟ بازار و خروج از آن را برایشان مشخص میکند.
اصطلاح حباب بازار، از همین تفاوت به وجود آمده است. زمانی که قیمت یک سهم از ارزش ذاتی آن بیشتر باشد، حباب مثبت به وجود آمده و لازم است برای فروش اقدام شود. برعکس، وقتی که قیمت سهم از ارزش واقعی آن کمتر باشد، حباب منفی شکل گرفته و فرصت مناسبی برای خرید محسوب میشود.
ارزش ذاتی سهام چگونه محاسبه میشود؟
محاسبه ارزش ذاتی سهام یک کار پیچیده و تخصصی است که با استفاده از فرمولهای مختلف و رویکردهای مختلف انجام میشود. اساسا تحلیل بنیادی یک روش تخصصصی است که هر کسی وقت و توانایی یادگیری آن را ندارد. به همین دلیل شرکتها و متخصصان مشاوره سرمایهگذاری به وجود آمدهاند تا تحلیلهای تخصصی خود را به سهامداران ارائه دهند و آنها را در زمینه خرید و فروش سهام راهنمایی کنند.
مدل گوردون یکی از روشهای رایج برای محاسبه ارزش ذاتی سهم است. مدلی که ارزش ذاتی سهام را، بر مبنای ارزش فعلی سود تقسیمی پیشبینیشده با نرخ ثابت، محاسبه میکند.
برای استفاده از این مدل، لازم است چند شاخص را در یک فرمول قرار دهید و ارزش واقعی سهام یک شرکت را به دست آورید. فرمول مدل گوردون برای محاسبه ارزش ذاتی سهم به این شکل است:
(Intrinsic value of stock = D÷(k-g
در این فرمول D سود تقسیمی مورد انتظار هر سهم، K بازده مورد انتظار سرمایهگذار و g نرخ رشد مورد انتظار سود تقسیمی سهام است.
ارزش داراییهای مالی شرکت چگونه محاسبه میشود؟
تحلیلگران بنیادی برای محاسبه ارزش ذاتی سهام یک شرکت، ارزش داراییهای آن شرکت را نیز محاسبه میکنند و برای این کار، رویکردهای مختلفی وجود دارد.
- رویکرد ترازنامهای: در این رویکرد ارزش داراییهای شرکت، چه موارد مشهود و چه غیر مشهود، محاسبه میشود. یکی از روشهای رایج در رویکرد ترازنامهای، محاسبه ارزش خالص دارایی یا NAV شرکت است. فاکتور NAV معیاری برای مشخص کردن ارزش داراییهای یک شرکت است که در آن ذخیره کاهش ارزش داراییها، سود محقق شده بعد از تاریخ ترازنامه، ارزش افزوده پرتفوی غیر بورسی، ارزش افزوده پرتفوی بورسی و حقوق صاحبان سهام به هم اضافه و بر تعداد سهام شرکت تقسیم میشوند. در حقیقت در این روش، صحبتی از سود و زیان شرکت به میان نمیآید و تنها ترازنامه در نظر گرفته میشود.
- رویکرد نسبی: در این روش، ارزش واقعی هر شرکت با توجه به شرکتهای مشابه تعیین میشود. کسانی که از این روش استفاده میکنند بر این عقیده هستند که داراییهای مشابه قاعدتا باید ارزش یکسانی داشته باشند. در این رویکرد، بیشتر از نسبت P/E استفاده میشود.
دو شرکت را در نظر بگیرید که از نظر نرخ رشد، ریسک و … شرایط مشابهی دارند. اگر P/E یکی از این شرکتها در مقایسه با دیگری پایین باشد، یعنی سهام آن شرکت زیر قیمت و کمتر از ارزش واقعی معامله میشود و جای رشد دارد. این شرایط فرصت مناسبی برای سرمایه گذاری در بورس محسوب میشود. البته P/E تنها گزینه موجود برای مقایسه در رویکرد نسبی نیست. در حقیقت بهتر است در مورد هر صنعتی از ضریبها و شاخصهای مخصوص آن استفاده کنیم تا نتیجه دقیقتری به دست آید.
- رویکرد تنزیلی: کارشناسان این رویکرد را دقیقترین و مهمترین روش ارزشگذاری میدانند که با توجه به جریانهای نقدی تولیدی شرکت محاسبه میشود. در رویکرد تنزیلی، جریانهای نقد آتی شرکت با توجه به یک نرخ مشخص، تنزیل میشوند و به این ترتیب، ارزش فعلی شرکت به دست میآید.
سخن آخر
معیارهای مختلفی برای تصمیمگیری در مورد خرید یا فروش سهام وجود دارد. افرادی که در تحلیل بورس و بازار سرمایه رویکرد بنیادی دارند، قبل از خرید در نظر میگیرند که قیمت فعلی و ارزش ذاتی سهم چیست و چقدر است. آنها عقیده دارند قیمتها به مرور زمان به سمت میانگین ارزش ذاتی سهام حرکت خواهند کرد و تفاوت میان این دو مشخص میکند چه زمانی برای خرید یا فروش مناسب است.
نسبت P/S چیست + نحوه محاسبه و اهمیت نسبت P/S در بورس
پس از ریزش های سال 99 بازار بورس ایران و سیل افرادی که در این بازار متضرر شدند مردم به این نتیجه رسیدند که آموزش بورس و مفاهیم بنیادی بورس همیشه برای سرمایهگذاران بورس لازم است.در این راستا ما در وب سایت پارسیان بورس به شما سرمایه گذاران بازار های مالی مفاهیم اصلی و ابتدایی بورس و ارز دیجیتال را آموزش می دهیم. یکی از نسبتهای مهم در فهرست آموزش های تحلیل بنیادی نسبت P/S است. برای سرمایهگذاران در بازار سهام، تعیین اینکه سهام بالاتر و یا کم تر از ارزش ذاتی خود قیمتگذاری شده است، از اهمیت بالایی برخوردار است. ارزش ذاتی براساس محاسبات یا درک ارزش شرکت است، به طوری که با درنظر گرفتن تمام فاکتورها و تحلیل فاندامنتال انجام می شود. ارزش ذاتی ممکن است بالاتر و یا به طور کلی متفاوت تر از ارزش فعلی سهام یا قیمت بازار باشد.
چرا محاسبه نسبت P/S اهمیت دارد؟
یک سرمایهگذار باید ارزش واقعی شرکت و قیمت سهم آن را بداند تا بتواند با قیمت فعلی آن سهم در تابلو مقایسه کند و در نهایت تصمیم ورود به سهم را با خیالی آسودهتر اخذ کند. سرمایهگذار باید اطلاعات بنیادی شرکت و صورتهای مالی دورهای که در سایت کدال منتشر میشود را بررسی کند و ببیند اصلا سهم ارزش خرید دارد یا نه، اصلا عملکرد شرکت در سال گذشته چگونه بوده است، شرکت برای سال جاری یا آینده چه برنامهای دارد و… بعد وارد سهم شود.
دیدگاه شما