سه استراتژی تجاری متداول MACD


تحلیلگران بازار بورس باید هنگام رسیدن خط نمودار به خط چنگال اندروز پایینی اقدام به خرید و در هنگام رسیدن آن به خط بالایی چنگال، اقدام به فروش نمایند.

سه استراتژی تجاری متداول MACD

مشاوره رایگان

برای دریافت مشاوره در مورد چگونگی عضویت در صندوق و شرایط سبد های مختلف کافیست عدد 2 را به سامانه زیر پیامک کنید.

  • 02191004770
  • [email protected]
  • تهران، خیابان بهشتی، پلاک 436، طبقه 4، واحد 15

خانه / سرمایه گذاری و بورس / آموزش چنگال اندروز در تحلیل تکنیکال و نحوه دریافت سیگنال از آن

آموزش چنگال اندروز در تحلیل تکنیکال و نحوه دریافت سیگنال از آن

چنگال اندروز (آندروز) یکی از ابزارهای موجود در تحلیل تکنیکال می باشد که به کمک آن میتوان کانال‌هایی که در آن قیمت حرکت می‌کند را شناسایی و نقاط بازگشتی بازار را پیش بینی نمود. ما در این مقاله قصد داریم بگوییم چنگال اندروز چیست و سپس به آموزش روش رسم چنگال اندروز به شکل صحیح، قوانین چنگال اندروز، کاربرد چنگال اندروز در تحلیل تکنیکال، استراتژی معاملاتی با استفاده از چنگال اندروز و نکات مربوط به استفاده از چنگال اندروز در معاملات بورس بپردازیم.

آموزش چنگال اندروز در تحلیل تکنیکال

چنگال اندروز چیست؟ چنگال اندروز (Andrew’s Pitchfork) یکی از ابزارهای موجود در تحلیل تکنیکال می باشد که به کمک آن میتوان کانال‌هایی که در آن قیمت حرکت می‌کند را شناسایی و نقاط بازگشتی بازار را پیش بینی نمود، چون شکل ظاهری آن شبیه به چنگال است و توسط آلن اندروز معرفی شده است به آن چنگال اندروز میگویند.

برای رسم این ابزار از پیوت های ماژور و خط روند ها استفاده می شود بر این اساس برای استفاده از چنگال اندروز و رسم آن در ابتدا باید با پیوت ها و خط روند آشنایی داشته باشید.

چنگال اندروز چیست؟

۳ اصل اساسی رسم چنگال اندروز به شکل صحیح

برای اینکه بتوانید یک چنگال اندروز صحیح ترسیم کنید باید سه اصل اساسی را رعایت کنید، این اصول به شرح زیر می باشد:

اصل اول در نحوه رسم چنگال اندروز

محدوده جابجایی قیمت در یک چنگال اندروز باید بین دو چنگال یا بال کناری باشد سه استراتژی تجاری متداول MACD و در زمان خروج قیمت از بین دو چنگال کناری چنگال ترسیمی دیگر مورد تایید نخواهد بود.

اصل دوم در طریقه رسم چنگال اندروز

پیوت ۳ در چنگال نزولی و صعودی حتما باید بین پیوت ۱ و ۲ باشد، به این معنی که موج تصحیحی پیوت ۲ و ۳ حتما باید در محدوده پیوت ۱ تا ۲ باشد.

در صورتی که این اصل برقرار نباشد نشانه دهنده این است که روند قالب، صعودی یا نزولی در بازار موجود نیست.

اصل سوم در رسم صحیح چنگال اندروز

اصل ۳ بیان میند که پیوت ۳ حتما باید بین پیوت ۱ و ۲ باشد و پیوت ۲ بین پیوت ۱ و ۳ نباشد. این شرایط زمانی ایجاد میشود که با وجود روند صعودی یا نزولی، تصحیح کاملی بین پیوت ۱ تا ۲ در پیوت ۳ وجود ندارد.

آموزش روش رسم چنگال اندروز در ۳ مرحله

مرحله اول: در مرحله اول شما باید پیوت ها را تشخیص داده و پیوت ۲ و ۳ را به یکدیگر متصل کنید.

مرحله دوم: در مرحله دوم شما باید خط میانی چنگال اندرو را رسم کنید به این صورت که از پیوت ۱ خطی رسم کنید که از میان خطی که پیوت ۲ و ۳ را به یکدیگر متصل کرده است، عبور کند.

مرحله سوم: پس از رسم خط میانی از پیوت ۲ و ۳ خطی به موازات خط رسم شده، رسم کنید که این خطوط بال های چنگال اندروز را تشکیل میدهند

آموزش روش رسم چنگال اندروز در تحلیل تکنیکال و نحوه دریافت سیگنال از آن

قوانین چنگال اندروز بورس

همانطور که قبلا هم ذکر کردیم از چنگال اندروز برای پیش بینی نقاط بازگشتی بازار استفاده می شود اما چنگال اندروز برای پیش بینی تغییرات قیمت قوانین مخصوص به خود را دارد که به شرح زیر می باشند:

دقت داشته باشید چنگال اندروز بر این اصل استوار است که قیمت‌ها به خط میانی تمایل دارند و اگر به خطوط اطراف برخورد کنند دوباره به خط میانی برمیگردند.

  1. در ۸۰ درصد مواقع قیمت به خط میانی چنگال اندروز برمیگردد و آن را لمس می‌کند.
  2. اگر قیمت خط میانی را لمس کند، پیوت ایجاد می‌شود.
  3. معمولا قیمت در محدوده خط میانی نوسان می‌کند.
  4. در صورتی که خط میانی لمس نشود قیمت بازگشت شدیدی را تجربه خواهد کرد.

خطوط هشدار در چنگال اندروز

به خط‌ های موازی با خط میانی خطوط هشدار میگویند که دو طرف چنگال و خارج از آن رسم می‌شوند، گاهی اوقات قیمت با برخورد به خطوط هشدار تغییر جهت می‌دهد.

فاصله خطوط هشدار میتواند به صورت زیر باشد:

  • فاصله‌ای هم اندازه با خط میانی و دو خط کناری چنگال اندروز داشته باشند.
  • فاصله بین خطوط هشدار بر اساس نسبت های فیبوناچی باشد.

آموزش چنگال اندروز در تحلیل تکنیکال و نحوه دریافت سیگنال از آن

کاربرد چنگال اندروز در تحلیل تکنیکال

پس از اینکه چنگال اندروز را رسم کردید حال میتوانید میتوانید به کمک آن، نقاط حمایت و مقاومت را در نموداری که خط روند مشخصی ندارد به راحتی تعیین کنید.

در واقع هریک از این سه خط، خطوط حمایت و مقاومت به حساب می آیند. همانطور که گفته شد قیمت تمایل به حرکت در داخل چنگال دارد، در صورت شکست هریک از بالهای چنگال احتمالا روند حرکتی تغییر کند.

با توجه به اینکه در شکل زیر بال پایینی در یک چنگال صعودی شکسته شده، سیگنال فروش را میتوان دریافت کرد.

کاربرد چنگال اندروز در تحلیل تکنیکال

علاوه بر بالهای چنگال خط میانی هم بسیار بااهمیت است و زمانی که قیمت به این خط واکنش نشان می دهد تا حد زیادی تکلیف ما روشن می شود، در واقع خط میانی میتواند نقش مقاومتی یا حمایتی قوی داشته باشد.

خطوط ماشه در چنگال اندروز

به تصویر زیر توجه کنید خط ماشه خطی می باشد که از نقطه A چنگال اندروز به دو نقطه B و C متصل شده و ادامه می‌یابد.

اما در چه مواقعی از خطوط ماشه کمک میگیریم؟ از خطوط ماشه زمانی کمک میگیریم که قیمت از چنگال خارج شده باشد و بخواهیم بسته به شکستن خط ماشه بالایی یا پایینی از این موقعیت سیگنال‌های خرید یا فروش بگیریم.

خطوط ماشه در چنگال اندروز

نمونه ای از خطوط ماشه چنگال اندروز در نمودار سهم های بورسی به صورت زیر می باشد

آموزش چنگال اندروز در تحلیل تکنیکال و نحوه دریافت سیگنال از آن

استراتژی معاملاتی با استفاده از چنگال اندروز

در صورتی که چنگال اندروز در هر روندی ترسیم شود، همان جهت را پیش بینی می‌کند بطور مثال در روند صعودی، چیزی که پیش بینی می شود رشد قیمت می باشد. اما چگونه با استفاده از چنگال اندروز سیگنال خرید یا فروش دریافت کنیم؟

سیگنال خرید

  • زمانی که خط ماشه به سمت بالا شکسته شود
  • زمانی که خطوط هشدار شسته شود و قیمت به کانال موازی بعدی صعود کند
  • زمانی که خط میانه در جهت بالا و حرکت به سمت خط موازی بالایی شکته شود

سیگنال فروش

  • زمانی که خط ماشه به سمت پایین شکسته شود
  • زمانی که خطوط هشدار شسته شود و قیمت به کانال موازی بعدی نزول کند
  • زمانی که خط میانه در جهت پایین و حرکت به سمت خط موازی پایینی شکته شود

اگر شرایط بالا برقرار بود باید نوع کندل شکل گرفته در زمان شکست خطوط را مورد بررسی قرار دهید، بصورتی که در زمان خرید باید کندل های صعودی و زمان فروش کندل های نزولی داشته باشیم.

تحلیلگران بازار بورس باید هنگام رسیدن خط نمودار به خط چنگال اندروز پایینی اقدام به خرید و در هنگام رسیدن آن به خط بالایی چنگال، اقدام به فروش نمایند.

نکات مربوط به استفاده از چنگال اندروز در معاملات

نکته ۱: بعد از اینکه چنگال را رسم کردید مشاهده خواهید کرد که قیمت در کانال پایینی چنگال شروع به حرکت میکند. در موقعیت فعلی بال پایینی چنگال نقش خط حمایتی را دارد. زمانی که قیمت نزدیک این حمایت شد و تشخیص دادید که نمودار قیمتی نمیتواند بال چنگال را بشکند، اقدام به خرید کنید.

نکته ۲: در صورتی که قیمت به خط میانی برسد و قادر به شکستن رو به بالا آن نباشد، احتمال زیاد قیمت تا بال پایینی پایین آمده و سیگنال فروش سهم صادر میشود و میتوانید سهم را بفروشید

نکته ۳: در صورتی که قیمت قادر به شکست خط میانی چنگال رو به بالا باشد، قیمت می تواند تا بال بالایی چنگال افزایش یابد. پس زمانی که مشاهده کردید خط میانی به سمت بالا در حال شکسته شدن است میتوانید اقدام به خرید نمایید

نکته ۴: بعد از اینکه قیمت به کانال بالایی چنگال وارد شد خط میانی نقش حمایت و بال بالایی چنگال نقش مقاومت را ایفا خواهد کرد، پس در صورتی که قیمت نتواند بال بالایی را بشکند، میتوانید اقدام به فروش سهم کنید.

نکته ۵: در صورتی که قیمت در کانال بالای چنگال قرار بگیرد و خط میانی (در اینجا خط حمایت دینامیکی به حساب می آید) را به پایین بشکند سیگنال فروش صادر خواهد شد و میتوانید تصمیم به فروش سهم بگیرید.

نکته ۶: در صورتی که بال پایینی چنگال اندروز کته شود، یک سیگنال فروش قطعی صادر خواهد شد و اقدام به فروش کنید

Compatible data.

Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipis scing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore et dolore magna aliqua.

enim ad minim veniam quis nostrud exercita ullamco laboris nisi ut aliquip ex ea commodo consequat.

  • Pina & Associates Insurance
  • Payment at Contingency
  • Amount of Payment

Two Most-Cited Reason

Consectetur adipiscing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore dolore magna aliqua. enim ad minim veniam, quis nostrud exercitation ullamco laboris nisi ut aliquip ex commodo consequat. duis aute irure dolor in reprehenderit in voluptate.

تله خرسی (Bear Trap) چیست؟ 3 دلیل مهم که باید بدانید!

تله خرسی چیست؟ در این مقاله قصد داریم به یکی از مهم‌ترین اتفاقاتی که در بازار رخ می‌دهد بپردازیم که به آن تله خرسی (Bear Trap) گفته می‌شود. تله سه استراتژی تجاری متداول MACD خرسی، به اندازه تله گاوی خطرناک است و شناسایی این رویداد همیشه یک چالش است، چه یک معامله‌گر باتجربه باشید و چه یک معامله‌گر تازه‌کار. بااین‌حال، اگر آموزش ما را بخوانید، خواهید آموخت که چگونه در شرایط واقعی بازار با تله‌خرسی برخورد کنید.

تله خرسی چیست و چرا اتفاق می‌افتد؟

حتما برای شما هم پیش آمده زمانی که یک دارایی را خریداری می‌کنیم، قیمت آن می‌ریزد. اما درست زمانی سه استراتژی تجاری متداول MACD که آن را می‌فروشیم، قیمت دوباره رشد می‌کند. اگر این اتفاق را تجربه کردید، بنابراین شما در تله خرسی قرار گرفتید.

اجازه دهید با تعریف آن شروع کنیم. Bear Trap یا همان تله خرسی، وضعیتی در بازار است که در آن فروشندگان انتظار دارند حرکت نزولی ادامه پیدا کند، اما بازار مسیر خود را تغییر می‌دهد.

تله خرسی وضعیتی در بازار است که در آن معامله گران انتظار دارند حرکت نزولی پس از شکست ناگهانی حمایت ادامه یابد، اما بازار تغییر مسیر می‌دهد.

رفتار قیمت در تله خرسی

در تله خرسی، قیمت به شدت کاهش می‌یابد و سطح حمایت قیمتی که زیرش قرار دارد را می‌شکند. این موضوع معامله گرانی که معتقدند روند نزولی ادامه خواهد داشت را فریب می‌دهد. در این حالت، اکثر معامله‌گران به این باور می‌رسند که روند قیمتی نزولی شده است و شروع سه استراتژی تجاری متداول MACD به فروش دارایی می‌کنند. درصورتی که شکست مورد نظر فقط موقتی بوده و بازار مسیر حرکتش را تغییر می‌دهد. اگر معامله‌گر این وضعیت را از دست بدهد و مجددا وارد بازار نشود، قطعاً ضرر می‌کند. به اصطلاح میگوییم که در تله خرسی افتاده.

مهم‌ترین شاخصه بد تله خرسی (Bear Trap) این است که می‌تواند در هر بازه زمانی و با هر دارایی، از جمله ارزهای فیات، ارزهای دیجیتال، سهام، شاخص‌ها و CFD ها اتفاق بیفتد. این برای معامله گران یک چالش بزرگ است زیرا آن‌ها باید در تمام مدت تجارت خود محتاط باشند.

تله خرسی

چرا تله‌ خرسی اتفاق می‌افتند؟

دلایل مختلفی وجود دارد که باعث می‌شود تله خرسی روی نمودار ظاهر شود. البته، عامل اصلی، ناتوانی خرس‌ها در پایین آوردن بیشتر قیمت است. اما این ناتوانی به دلیل عوامل خاصی رخ می‌دهد، که در ادامه به آنها می‌پردازیم.سه استراتژی تجاری متداول MACD

وقوع تله خرسی به دلیل برخی رویدادهای بازار است!

  • اولین دلیل، در روندهای نزولی، وقوع اتفاقات مثبت همیشه غیرمنتظره است. در رده حوادث پیش‌بینی نشده، می‌توان به پایان جنگ جهانی اول اشاره کرد. هیچ کس نمی‌دانست که روز آخر جنگ جهانی اول چه روزی است؛ تا زمانی که اعلام کردند که جنگ به پایان رسیده.
  • دلیل دوم، اگر یک روند صعودی قوی در بازار حاکم شود، خطرات زیادی برای ایجاد یک تله خرسی وجود دارد. دلیل این امر مسائل روانشناسی و وجود ترس از ریزش است. کسانی که در بازار هستند برای ترس از ریزش شروع به فروش می‌کنند، درصورتی که عده‌ای در آن طرف ماجرا منتظر ورود در قیمت‌های پایین‌تر هستند.
  • دلیل سوم یک روند نزولی طولانی است. بازار مدام در حال تغییر جهت است. اگر حرکت نزولی برای مدت طولانی بماند، بعید است ادامه یابد. مگر این‌که آن دارایی دارای ایرادات بنیادی باشد.

نمونه‌های معاملات در تله خرسی

اگرچه تعریف تله خرسی ساده است، اما برای درک بیشتر، همیشه بهتر است به نمونه‌های واقعی بازار نگاه کنید.

تله خرسی

به‌عنوان‌مثال، در این نمودار روزانه جفت معاملاتی EUR/USD (یورو به دلار آمریکا)، قیمت به زیر حمایت رسید، اما روند نزولی ادامه پیدا نکرد.

نحوه تشخیص تله خرسی ( تجزیه و تحلیل فنی)

یک تله خرسی می‌تواند ضررهای چشمگیری را ایجاد کند، اما ما اینجا هستیم تا به شما کمک کنیم در هنگام معاملات، خطرات را به حداقل برسانید. بیایید شاخص‌های فنی را بررسی کنیم که می‌توانند قبل از گرفتار شدن در تله خرسی به شما علامت دهند.

نشانگر Volume (حجم)، یکی از بهترین ابزارهایی است که می‌تواند سیگنال Bear Trap را نشان دهد. شاخص حجم نشان می‌دهد که معامله‌گران در بازار چه‌قدر قوی هستند. معمولاً تله خرسی با حجم کم ظاهر می‌شود زیرا فروشنده‌های بازار آن‌قدر قوی نیستند که قیمت را پایین بیاورند. بنابراین، میزان Volume کم است.

سطوح فیبوناچی

سطوح فیبوناچی یک شاخص کامل برای شناسایی معکوس قیمت‌ها هستند. اگر می‌بینید که بازار تغییر کرده است، باید سطوح فیبوناچی را روی نمودار قیمت اعمال کنید. بلعکس شدن روند تنها در صورتی تایید می‌شود که قیمت، سطوح اصلی فیبوناچی را شکسته باشد. در غیر این صورت، یک نشانه تله خرسی است.

واگرایی

چندین شاخص وجود دارد که برای ارائه سیگنال‌های واگرایی استفاده می‌شود. معروف ترین و معتبرترین آنها RSI ، MACD و Awesome Oscillator هستند. اگر نمی‌دانید واگرایی چیست، ما یک تعریف مختصر برای شما ارائه می‌دهیم.

واگرایی شاخص وضعیت بازار است که در آن قدرت روند یا ممنتوم بازار اندازه‌گیری می‌شود. واگرایی‌ها معمولا در انتهای یک روند سه استراتژی تجاری متداول MACD اتفاق می‌افتند و علامتی بری ضعف در روند حرکتی قیمت محسوب می‌شوند.

واگرایی واقعاً ساده است. تنها کاری که باید انجام دهید این است که بررسی کنید آیا شاخص در جهت مساوی قیمت حرکت می‌کند یا خیر. بنابراین اگر در نموداری (مخصوصا تایمفریم روزانه و بالاتر)، واگرایی وجود داشته باشد، احتمال به دام افتادن در خطر تله خرسی زیاد است.

الگوهای نمودار تله خرسی

شاخص‌های فنی معمولا قابل‌ اعتماد هستند. با این‌ حال، راه دیگری برای شناسایی تله خرسی وجود دارد: الگوهای نموداری

الگوی شماره 1: Price Action (پرایس اکشن)

اگر یک معامله‌گر باتجربه هستید، به‌سادگی با بررسی جهت قیمت، در تشخیص تله خرسی (Bear Trap) مشکلی نخواهید داشت.

به نمودار زیر نگاه کنید. ما یک مثلث نزولی داریم که در آن قیمت زیر خط پایینی شکسته شد که نشان‌دهنده ادامه روند نزولی است. با این حال، قیمت قبلاً کاهش یافته بود.

چرا در حال حاضر اگر شفافیتی در مورد ادامه این افت وجود ندارد وارد بازار شوید؟

تله خرسی

اگر هرگونه کندل معکوس مانند Hammer (چکش)، Morning star (ستاره صبح)، Harami(هارامی) یا (engulfing pattern) الگوی غرق کننده را مشاهده کردید، احتمالا بازار معکوس خواهد شد، بنابراین شما باید از باز کردن یک پوزیشن short (فروش) در چنین حالتی خودداری کنید.

الگوی شماره 2: Support Retest (آزمایش مجدد)

تصور کنید قیمت به زیر سطح حمایت می‌رسد، اما برعکس می‌شود. هنوز زود است که فکر کنیم این یک تله خرسی است زیرا می‌تواند فقط یک اصلاح کوتاه‌مدت باشد. بنابراین، باید منتظر بمانید تا قیمت از سطح حمایتی بالاتر برود (پس از ریزش این سطح به یک مقاومت تبدیل شده است). اگر این اتفاق بیفتد، پیش‌بینی می‌شود که این روند صعودی شود. این بدان معناست که یک آزمایش مجدد پشتیبانی، تله خرسی را تضمین نمی‌کند. در این مورد، ما یک تله خرسی غیر کلاسیک در معاملات داریم.

الگوی شماره 3: Reversal Patterns (الگوهای معکوس)

نمونه‌هایی از الگوهای معکوس، الگوی دوطرفه و سر و شانه‌های معکوس هستند. به نظر ساده است: الگو یک حرکت روبه‌بالا را نشان می‌دهد. اگر یک الگوی معکوس کاملاً شکل گرفته را مشاهده کنید، نمی‌توانید انتظار داشته باشید که بازار همچنان در حال سقوط باشد. هرگونه کاهش احتمالاً به تله می‌افتد.

چرا اجتناب از تله خرسی مهم است و چگونه این کار را هنگام معامله انجام دهیم؟

چرا از تله خرسی اجتناب می‌کنیم؟ پاسخ روشن است: برای جلوگیری از، از‌دست دادن پول. اگر وارد بازار شوید و Bear Trap رخ دهد، نمی‌توانید طول حرکت نزولی را پیش‌بینی کنید یا سطح سود را تعیین کنید. علاوه بر این، این خطر وجود دارد که شما به‌سادگی نقطه برگشت بازار را از دست بدهید.

چندین راه برای جلوگیری از افتادن در تله خرسی

روش شماره 1: حجم را دنبال کنید

برای درک اینکه آیا حرکت رو به پایین به اندازه کافی قوی است، باید حجم را بررسی کنید که نشان‌دهنده قدرت خرسی است. اگر اندیکاتور مقادیر افزایش یافته را نشان ندهد، ورود به بازار فایده‌ای ندارد زیرا این شانس کم است که خرس‌ها سه استراتژی تجاری متداول MACD قدرت کافی برای پایین آوردن قیمت بیشتر پس از شکست حمایت را داشته باشند.

روش شماره 2: (Candlestick patterns) معماله الگوهای کندل استیک

کندل‌ها یکی از معتبرترین سیگنال‌ها را ارائه می‌دهند، به همین دلیل توصیه ما به شما این است که معروف‌ترین آن‌ها را بیاموزید. در قسمت قبل به چنین الگوهایی اشاره کردیم.

کندل‌های معکوس و کندل‌های دوجی در یک روند صعودی باید به‌عنوان نشانه هایی از جهت‌گیری صعودی سه استراتژی تجاری متداول MACD بازار در نظر گرفته شوند. این کندل‌ عدم قطعیت بازار را نشان می‌دهد. اگر در مورد مسیر آینده بازار تردید وجود داشته باشد، کندل دوجی با شکست مواجه می شود.

روش شماره 3: برای فروش خیلی دیر است

معمولا تله خرسی در انتهای روند نزولی رخ می‌دهد. درصورتی که ایده اصلی موقعیت فروش، فروش در بالاترین سطح است. چنین اقداماتی برای باز کردن پوزیشن فروش تنها زمانی منطقی به نظر می‌رسد که بازار روند نزولی طولانی مدتی را ایجاد کند. بنابراین وقتی قیمت یک دارایی نزول زیادی داشته، دیگر برای ایجاد پوزیشن فروش جدید دیر است و این موضوع احتمال گیر افتادن در یک تله خرسی را زیاد می‌کند.

روش شماره 4: تله‌ها را از قبل تعریف کنید

اگرچه تشخیص تله خرسی کار آسانی نیست، اما این امکان وجود دارد. در قسمت‌های قبل، روش‌های زیادی برای انجام این کار ذکر کردیم، بنابراین مراقب باشید و نحوه تعیین تله خرسی را بیاموزید. می‌توانید این کار را با یک حساب آزمایشی یا دمو (Demo) انجام دهید. این حساب دسترسی بدون ریسک به بازارهای مختلف و طیف وسیعی از ابزارهایی را که باید برای شناسایی تله خرسی (Bear Trap) مورد استفاده قرار گیرد، فراهم می‌کند.

روش شماره 5: Limit Orders (محدود کردن سفارش‌ها)

ایده سفارش محدود (limit) این است که در صورت شکسته شدن حمایت، یک پوزیشن شورت باز شود. اما اگر شکست یک تله باشد چه اتفاقی می‌افتد؟ معامله گران وقتی که می‌خواهند معامله‌ای را در آینده انجام دهند نه در حال حاضر، سفارشات خود را به‌صورت limit ثبت می‌کنند.

بنابراین، اگر Limit Orders را ثبت می‌کنید، توصیه می‌کنیم بیشتر از حد معمول بازار را بررسی کنید. اگر قیمت در زیر محدوده حمایتی خود، تثبیت نشود، احتمال یک تله خرسی وجود دارد.

نحوه معامله تله خرسی: بهترین استراتژی‌های معاملاتی

تله خرسی یک وضعیت پیچیده بازار است که شامل از دست دادن پول است. با این حال، اگر می‌دانید چگونه اوضاع را به نفع خود تغییر دهید، این شانس را دارید که جلو بیایید.

استراتژی معامله شماره 1

مرحله 1. اگر موفق به شناسایی تله خرسی (Bear Trap) شدید، باید منتظر تشکیل کندل صعودی باشید.

مرحله 2. اگر در انتهای یک روند نزولی، کندل معکوس شکل گرفت، می‌توانید سفارش خرید را به‌صورت محدود (limit) در بالای اولین محدوده مقاومتی مهم ثبت کنید.

مرحله 3. حد ضرر را می‌توانید مقداری پایین‌تر از کندل تله خرسی قرار داد.

مرحله 4: دو روش برای اندازه‌گیری حد سود وجود دارد. ابتدا، می‌توانید از نسبت risk / reward (خطر نسبت به سود) شناخته شده استفاده کنید. اگر فاصله Stop Loss (حد ضرر) را اندازه‌گیری می‌کنید، باید آن را در 3 ضرب کنید. دوم، می‌توانید سطح مقاومت قبلی را پیدا کرده و take-profit (حد سود) را در زیر آن قرار دهید.

تله خرسی Bear Trap

استراتژی معامله شماره 2

اگر معامله می‌کنید، می‌توانید اوراق بهادار را بدون مالکیت آن خرید و فروش کنید. اگر تله خرسی رخ داد، باید خرید کنید. این استراتژی به‌سادگی استراتژی قبلی است. ایده اصلی این است که وقتی تله خرسی تایید شد، خرید کنید.

به نظر می رسد آسان است، اما یک عنصر مهم وجود دارد: شما باید مطمئن باشید که این یک تله خرسی است. مراحل زیر را بررسی کنید:

مرحله 1. هنگامی که قیمت از حمایت قبلی بیشتر می‌شود، باید به یک معامله Long (خرید) فکر کنید.

مرحله 2. با این حال، شما نباید معامله را در حال حاضر باز کنید. درعوض، باید منتظر آزمایش مجدد پشتیبانی پس از تله باشید. اگر آزمایش مجدد بدون شکست انجام شود، نشانه روند صعودی است.

مرحله 3. ما همیشه در مورد تأیید صحبت می‌کنیم. در اینجا می‌توانید از الگوهای کندل استفاده کنید، به‌عنوان‌مثال، الگوی bullish engulfing یا hammer الگوهای خوبی برای تایید هستند. همچنین شاخص هایی مانند Awesome Oscillator یا MACD وجود دارد که می‌تواند در تایید روند تاثیر گذار باشد. با این حال، این بار تصمیم گرفتیم مثالی بیابیم که با شرایط مطابقت ندارد، بنابراین می‌بینید که هر موقعیتی برای استراتژی کار نمی‌کند.

اگر دقت کافی را داشته باشید، می بینید که نشانگر MACD نشان دهنده برگشت قیمت نیست. شمعدان دوجی نیز وجود دارد که نشان دهنده عدم قطعیت بازار است.

مرحله 4. استراتژی باید برای یک روند صعودی قوی استفاده شود بنابراین، سطح سوددهی می‌تواند بسیار دور باشد، یا می‌توانید از سفارشات دنباله‌دار استفاده کنید.

مرحله 5. حد ضرر را به‌خاطر بسپارید. بسته به بازه زمانی می‌توان آن را 3 تا 10 پیپ (PIP) زیر سطح مقاومت قبلی قرار داد.

Bear Trap تله خرسی

تله خرسی در معاملات: تجارت یا اجتناب؟

در این مقاله، ما نزدیک‌ترین اطلاعات مربوط به تله خرسی را جمع‌آوری کرده‌ایم. همان‌طور که آموخته‌اید، Bear Trap یک موقعیت خطرناک است که می‌تواند دارایی شما را تحت تاثیر قرار دهد. توصیه می‌کنیم از تله خرسی اجتناب کنید، اما اگر نمی‌توانید، باید نحوه برخورد با آن‌ها را بیاموزید.

البته یادگیری تکنیک‌های این مهارت در بازار واقعی ایده بدی است. به همین دلیل پیشنهاد می‌کنیم از یک حساب DEMO (غیر واقعی) استفاده کنید که یک محیط بدون ریسک را فراهم می کند که به شما در کسب تجربه کمک می‌کند. شما می‌توانید از بین ابزارهای مختلف، به عنوان مثال ، CFD در دارایی‌هایی مانند ارزهای فیات‌، سهام و ارزهای دیجیتال را انتخاب کنید.

سوال‌های متداول تله خرسی (Bear Trap)

بیایید آنچه را که امروز آموخته‌ایم خلاصه کنیم.

تله خرسی در معاملات به چه معناست؟

تله خرسی وضعیتی در بازار است که در آن معامله گران انتظار دارند حرکت نزولی ادامه پیدا کند، اما بازار برعکس می‌شود.

چگونه می دانید که این تله خرسی است؟

اگر متوجه شوید که قیمت بازار در زیر خط حمایت قرار دارد، اما تغییر روند می‌دهد و شروع به صعود می‌کند، متوجه خواهید شد که این یک تله خرسی است. کندل‌ها و ممنتوم بازار را دنبال کنید.

چگونه می توان تله خرسی را متوقف کرد؟

نمی‌توان تله خرسی یا همان Bear Trap را متوقف کرد با این حال، اگر یک معامله‌گر قدیمی در بازار هستید، می‌توانید آن را پیش‌بینی کنید یا معامله کنید.

تله خرسی در چه بازارهایی اتفاق می‌افتد؟

تله خرسی (Bear Trap) می‌تواند در هر بازاری و در هر زمانی رخ دهد؛ بنابراین، قبل از پاسخ به این سوال، باید یک دارایی را برای معامله انتخاب کنید و گذشته آن را بررسی کنید.

میانگین متحرک نمایی EMA چیست؟

میانگین متحرک نمایی EMA نوعی میانگین متحرک MA است که وزن و اهمیت بیشتری به جدیدترین داده ها می دهد. میانگین متحرک نمایی به عنوان میانگین متحرک وزنی نمایی شناخته می شود. میانگین متحرک وزنی نمایی در مقایسه با میانگین متحرک ساده SMA که وزن برابری به همه ی مشاهدات در دوره ی زمانی می دهد نسبت به تغییرات قیمت جدید واکنش قابل توجه تری نشان می دهد.

محاسبه ی EMA

برای محاسبه ی EMA در مرحله ی اول باید میانگین متحرک ساده SMA را در طی یک بازه ی زمانی خاص محاسبه کنید. محاسبه ی SMAساده است: SMA از طریق جمع قیمت نهایی سهام در بازه ی زمانی مورد نظر تقسیم بر همان تعداد بازه ی زمانی به دست می آید. به عنوان مثال حاصل یک SMA 20 روزه تنها از طریق جمع قیمت های نهایی در 20 روز معاملاتی گذشته و تقسیم آن بر 20 به دست می آید. در مرحله ی بعد باید ضریب افزاینده برای وزن دهی EMA که معمولا از طریق این فرمول به دست می آید را محاسبه کنید:

1+ بازه ی زمانی مشخص شده ÷ 2

بنابراین ضریب افزاینده ی یک میانگین متحرک 20 روزه 0.0952= 1+20 ÷2 خواهد بود. در مرحله ی آخر برای محاسبه ی EMA فعلی، از فرمول زیر استفاده می شود:

EMA روز قبل + ضریب افزاینده × [ ( EMAروز قبل – قیمت نهایی ) ]

EMA به قیمت های جدید اهمیت بیشتری می دهد در حالی که SMA به تمام مقادیر اهمیت برابری می دهد. اهمیت داده شده به جدیدترین قیمت برای EMA با بازه ی زمانی کوتاه تر نسبت به EMAبا بازه ی زمانی طولانی تر بیشتر است. به عنوان مثال برای EMAبا بازه ی زمانی 10 ضریب افزاینده ی 18.8 درصد به جدیدترین داده های قیمت اعمال می شود در حالی که برای EMAبا بازه ی زمانی 20 ضریب افزاینده ی 9.52 به کار می رود. هم چنین در EMAاز طریق استفاده از قیمت باز، بالا، پایین یا متوسط به جای قیمت نهایی تغییراتی به وجود می آید .

میانگین متحرک نمایی به شما چه می گوید؟

میانگین های متحرک نمایی 12و 26 روزه معمولا متداول ترین میانگین های قیمت گذاری و تجزیه و تحلیل شده ی کوتاه مدت هستند. میانگین های متحرک نمایی 12 و 26 روزه به منظور ایجاد شاخص هایی چون میانگین متحرک همگرایی واگرایی MACDو نوسانگر درصد قیمت PPOبه کار می روند.

به طور کلی EMAهای 50 و 200 روزه برای نشان دادن روندهای طولانی مدت استفاده می شوند. وقتی قیمت سهام از میانگین متحرک 200 روزه ی خود عبور می کند نشان می دهد که یک وارونگی رخ داده است. اگر معامله گرانی که از تجزیه و تحلیل های تکنیکال استفاده می کنند از آن به طرز صحیحی استفاده کنند به میانگین متحرک سودمند و پرمایه ای ( شفافی ) دست می یابند.

اما در صورتی که از آن ها به صورت نامناسب و بد تفسیر شده استفاده کنند باعث ویرانگری می شوند. تمامی میانگین های متحرکی که معمولا در تحلیل های تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرند، شاخص های تاخیری ( عقب مانده ) هستند. در نتیجه، نتیجه حاصل از اعمال میانگین متحرک به نمودار بازار باید حرکت بازار را تایید و یا قدرت آن را نشان دهد. اغلب اوقات ، با گذشت زمان ، خط شاخص میانگین متحرک تغییر کرده است تا حرکت قابل توجهی را در بازار نشان دهد. نقطه ی مطلوب ورود به بازار قبلا تصویب شده. EMA برای کاهش این معضل تا حدودی کمک می کند.

از آن جا که محاسبه ی EMAتوجه بیشتری به آخرین داده ها دارد عملکرد قیمت را قاطعانه تر دنبال می کند و بنابراین سریع تر واکنش نشان می دهد. این عمل زمانی مطلوب است که از EMAبه منظور استنتاج سیگنال ورودی تجارت استفاده می شود.

نکاتی در مورد اندیکاتور EMA

  • هدف از آموزش اندیکاتور EMA و به طور کلی سایر ابزار تحلیلی آن است که بتوانیم از خروجی این ابزار به خوبی استفاده کنیم. به همین منظور لازم است بدانید در میان بازه‌های مختلف کوتاه‌مدت میانگین متحرک نمایی، دوره‌های ۱۲ و ۲۶ روزه محبوبیت بیشتری برای معامله‌گران دارند. از این میانگین‌ها در ساخت اندیکاتورهایی مانند مکدی (MACD) و اسیلاتور PPO استفاده می‌شود.
  • در هنگام استفاده از متحرک‌های نمایی ۵۰ و ۲۰۰ روزه هم باید توجه کرد اگر قیمت از میانگین متحرک ۲۰۰ روزه بگذرد، موجب ایجاد روندی معکوس خواهد شد.
  • میانگین‌های متحرک معمولا از روند اصلی بازار عقب‌تر هستند. به همین دلیل نتایج حاصل از استفاده از این ابزار باید موجب تایید حرکت بازار و نشان‌دهنده قدرت روند باشند.
  • معمولا پیش می‌آید که میانگین‌های متحرک در جریان حرکت‌های بزرگ بازار مسیرشان را تغییر داده‌اند اما سیگنال با تاخیر صادر شده است. این مسئله موجب از دست رفتن فرصت معاملاتی مطلوب شده است. واکنش‌های کند به تغییرات بازار معمولا موجب بروز چنین مسئله‌ای می‌شود. دقیقا به همین دلیل میانگین متحرک نمایی گسترش پیدا کرد. چرا که این میانگین به عملکرد قیمت کمی نزدیک‌تر است و همین مسئله موجب بروز واکنش‌های سریع‌تر می‌شود.
  • معمولا از این اندیکاتور برای تایید روندها و سنجش اعتبار بازار استفاده می‌شود.

اثر کاهش تاخیر در اندیکاتورهای میانگین متحرک

زمانی که بازگشت‌های قیمتی رخ می‌دهند، می‌توان به وضوح اثر ناشی از کاهش تاخیر را در این اندیکاتورها مشاهده کرد. کاهش تاخیر به ورود و خروج سریع و به‌موقع می‌انجامد که سودهای بیشتر و ضررهای کمتر را به دنبال دارد اما همین کاهش تاخیر اثرات جانبی منفی هم دارد.

تفاوت بین EMA و SMA

تفاوت عمده ی بین میانگین متحرک نمایی و میانگین متحرک ساده حساسیتی است که هر یک نسبت به تغییرات داده های استفاده شده در محاسبه ی خود نشان می دهند. به طور خاص EMAتوجه بیشتری به قیمت های جدید نشان می دهد در حالی که SMAبه تمامی مقادیر واکنش یکسانی نشان می دهد. هر دو میانگین مشابه هم هستند زیرا هر دو میانگین با روشی مشابه تفسیر می شوند و هردو معمولا توسط معامله گران مورد استفاده قرار می گیرند تا نوسانات قیمت را یکنواخت کنند.

از آنجا که EMAها توجه بیشتری به داده های جدید نسبت به داده های قدیمی دارند در مقایسه با SMAها واکنش بیشتری نسبت آخرین تغییرات قیمت نشان می دهند و این باعث می شود که واکنش EMAها به موقع تر باشد و این علت ها نشان می دهد که چرا EMAمیانگین ترجیحی در بین بسیاری از معامله گران است.

میانگین‌های متحرک نمایی دوگانه یا DEMA

این اندیکاتورها در سال ۱۹۹۴ توسط پاتریک مالووی به بازارهای مالی معرفی شدند. این اندیکاتور از دو میانگین متحرک نمایی استفاده می‌کند. هدف از این کار حذف تاخیرهای موجود است چرا که این مسئله موجب عدم دریافت سیگنال‌های به‌موقع می‌شود. همانند سایر اعضای خانواده میانگین متحرک، DEMA نیز در تایید روندهای صعودی کارایی بهتری از خود نشان می‌دهد.

در مواقع قرارگیری قیمت در محدوده‌ای بالاتر از این میانگین‌ها، می‌توانیم که روند صعودی را تشخیص دهیم. اما قرار گرفتن قیمت در پایین این میانگین نشان از روند نزولی دارد. Cross میان اندیکاتور EMA و نمودار قیمت نیز سیگنال تغییر قیمت را صادر می‌کند. از این ابزار می‌توان به عنوان سطوح حمایت و مقاومت نیز بهره برد که پیش‌تر در قسمت کاربردهای اندیکاتور EMA آن را آموزش دادیم.

۷ ابزار پر استفاده در تحلیل تکنیکال

شاخص های فنی توسط معامله گران برای به دست آوردن بینشی ازوضعیت عرضه و تقاضای اوراق بهادار استفاده می شود. شاخص ها مانند حجم ، سرنخ هایی را در مورد ادامه روند حرکت قیمت ارائه می دهند. از این طریق می توان از شاخص ها برای تولید سیگنال های خرید و فروش استفاده کرد. در این لیست با هفت شاخص فنی آشنا می شوید تا آن ها رابه ابزار تجارت خود اضافه کنید. نیازی به استفاده از همه ی آنها نیست ، بلکه تعدادی را انتخاب کنید که در تصمیم گیری برای تجارت بهتر به شما کمک می کنند.

حجم متعادل یا (On-Balance Volume)

در مرحله اول ، برای اندازه گیری جریان مثبت و منفی حجم در یک اوراق بهادار ، از اندیکاتور حجم متعادل (OBV) استفاده کنید.

این اندیکاتور حاصل حجم بالا منهای حجم پایین است. حجم بالا میزان حجم در روزی که قیمت افزایش یافته است را نشان می دهد. حجم پایین حجم معاملات در روز سقوط قیمت است. حجم هر روزه ی آن براساس این که قیمت بالاتر یا پایین تر رفته است از شاخص اضافه یا کم می شود.

هنگامی که (OBV در حال افزایش است ، این نشان می دهد که خریداران مایل به وارد شدن و بالا بردن قیمت هستند. هنگامی که (OBV) در حال کاهش است ، حجم فروش از حجم خرید بیشتر است ، که این نشان دهنده ی قیمت پایین تر است. به این ترتیب ، مانند ابزار تأیید روند عمل می کند. اگر قیمت و(OBV) در حال افزایش هستند ، این امربه ادامه ی روند کمک می کند.

معامله گرانی که از(OBV) استفاده می کنند باید مراقب واگرایی (divergence) نیز باشند. این زمانی اتفاق می افتد که شاخص و قیمت در جهات مختلفی در حال حرکت هستند. اگر قیمت رو به افزایش باشد اما(OBV) در حال کاهش باشد ، این نشان می دهد که این روند از طرف خریداران قوی حمایت نمی شود و به زودی می تواند به صورت معکوس عمل کند.

On-Balance Volume

خط تراکم / توزیع (Accumulation/Distribution)

یکی از رایج ترین اندیکاتور ها برای تعیین جریان پول در داخل و خارج از اوراق بهادار ، خط تراکم / توزیع (A/D line)است.

این نیز شبیه سه استراتژی تجاری متداول MACD به اندیکاتور حجم متعادل (OBV) است ، اما به جای اینکه فقط قیمت بسته شدن اوراق بهادار برای دوره را در نظر بگیرد ، محدوده ی معاملاتی برای دوره و جایی که نزدیک و در ارتباط با آن محدوده است را نیز در نظر می گیرد. اگر یک سهام نزدیک به سطح آن پایان یابد ، اندیکاتور وزن بیشتری را نسبت به زمانی که در نزدیکی نقطه میانی دامنه سه استراتژی تجاری متداول MACD خود بسته می شود به حجم اضافه می کند. محاسبات متفاوت بدان معنی است که(OBV) در بعضی موارد بهتر کار می کند و (A / D) در سایر موارد بهتر عمل می کند.

اگر خط اندیکاتور روند صعودی داشته باشد ، علاقه به خرید را نشان می دهد ، زیرا سهام بالای دامنه ی وسط بسته می شود. این به تأیید روند صعودی کمک می کند. از طرف دیگر ، اگر (A / D) در حال سقوط باشد ، این بدان معنی است که قیمت در قسمت پایین دامنه روزانه خود به پایان می رسد و بنابراین حجم آن منفی تلقی می شود. این به تأیید روند نزولی کمک می کند.

معامله گرانی که از خط (A / D) استفاده می کنند ، همچنین مواظب واگرایی (divergence) باشند. اگر (A / D) با افزایش قیمت شروع به سقوط کند ، این نشانگر این است که روند دچار مشکل شده و می تواند معکوس شود. به همین ترتیب ، اگر قیمت پایین تر رود و (A / D) شروع به افزایش کند ، این می تواند افزایش قیمت های بالاتر را نشان دهد.

Accumulation/Distribution Line

شاخص میانگین جهت دار (Average Directional Index)

شاخص میانگین جهت دار (ADX) یک اندیکاتور روند است که برای اندازه گیری قدرت و حرکت یک روند استفاده می شود. هنگامی که ADX بالای ۴۰ باشد ، روند طبق جهتی که قیمت در آن حرکت می کند ، از قدرت جهت گیری زیادی ، بالا یا پایین ، برخوردار است .

هنگامی که شاخص ADX زیر ۲۰ باشد ، روند ضعیف یا بدون روند (non-trending) محسوب می شود.

اADX خط اصلی این شاخص است که معمولاً به رنگ سیاه است. دو خط اضافی نیز وجود دارد که به صورت اختیاری قابل نمایش است. این خطوط DI + و DI- هستند. این خطوط به ترتیب اغلب به رنگ قرمز و سبز رنگ هستند. هر سه خط با هم کار می کنند تا جهت روند و همچنین سرعت حرکت روند یا مومنتوم (momentum ) را نشان دهند.

(ADX) بالای ۲۰ و DI + بالای DI-: این روند صعودی است.

(ADX) بالای ۲۰ و DI- بالای DI +: این روند نزولی است.

(ADX) زیر ۲۰ یک روند ضعیف یا دوره متغیر است ، که در آن اغلب DI- و DI + به سرعت همدیگر را قطع می کنند.

Average Directional Index

اندیکاتور آرون (Aroon )

آرون (Aroon) یک شاخص فنی است که برای اندازه گیری میزان حضور سهام و اوراق بهادار در روند استفاده می شود ، و به طور خاص اگر قیمت آن به بالاترین نرخ ممکن برسد یا در دوره محاسبه پایین بیاید (به طور معمول ۲۵) از آن استفاده می شود.

این شاخص همچنین می تواند برای شناسایی زمان شروع روند جدید مورد استفاده قرار گیرد. شاخص آرون (Aroon) شامل دو خط است: یک خط (Aroon-up) و یک خط (Aroon-down) .

وقتی (Aroon-up) از (Aroon-down) عبور کند ، این اولین علامت تغییر روند احتمالی است. اگر( Aroon-up) به ۱۰۰ برسد و در حالی که (Aroon-down) نزدیک صفر باقی بماند نسبتاً نزدیک به آن سطح باقی بماند ، این تأیید مثبت روند صعودی است.

برعکس آن هم درست است. یعنی اگر (Aroon-down) از میزان (Aroon-up) عبور کند و نزدیک به ۱۰۰ باقی بماند ، این نشان می دهد که روند نزولی در حال اجرا است.

Aroon Indicator

(MACD) مخفف (moving average convergence divergence)

شاخص همگرایی واگرایی میانگین متحرک (MACD) به معامله گران کمک می کند تا جهت روند و همچنین نیروی حرکت آن روند را مشاهده کنند. همچنین تعدادی سیگنال تجاری برای معامله را ارائه می دهد.

وقتی (MACD) بالای صفر باشد ، قیمت در یک مرحله صعودی قرار دارد. اگر (MACD) زیر صفر باشد ، وارد یک دوره نزولی می شود.

این شاخص از دو خط تشکیل شده است: خط (MACD) و یک خط سیگنال ، که کندتر حرکت می کند. هنگامی که (MACD) از زیر خط سیگنال عبور می کند ، نشان می دهد که قیمت در حال کاهش است. وقتی خط (MACD) از بالای خط سیگنال عبور کند ، قیمت رو به افزایش است.

نگاهی به اینکه شاخص در کدام سمت صفر قرار دارد در تعیین اینکه کدام سیگنال را باید دنبال کنید به شما کمک می کند. به عنوان مثال ، اگر شاخص بالای صفر است ، برای خرید منتظر باشید تا (MACD) از خط سیگنال عبور کند. اگر (MACD) زیر صفر باشد ، عبور (MACD) از زیر خط سیگنال ممکن است سیگنال را برای تجارت ممکن کوتاه مدت فراهم کند.

MACD

شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index)

شاخص قدرت نسبی (RSI) حداقل سه کاربرد اصلی دارد. این شاخص بین صفر تا ۱۰۰ حرکت می کند و سود های اخیر قیمت ها را در مقابل ضررهای اخیر قیمت ها ترسیم می کند. بنابراین سطح (RSI) به سنجش قدرت و سرعت حرکت روند کمک می کند.

ابتدایی ترین کاربرد (RSI) به عنوان یک شاخص اشباع خرید (overbought) و اشباع فروش (oversold) است. هنگامی که (RSI) بالای ۷۰ حرکت می کند ، دارایی اشباع خرید (overbought) در نظر گرفته می شود و ممکن است کاهش یابد. وقتی (RSI) زیر ۳۰ باشد ، دارایی اشباع فروش (oversold) در نظر گرفته می شود و می تواند افزایش یابد. با این حال ، در نظر گرفتن این فرض خطرناک است؛ بنابراین ، برخی از معامله گران منتظر هستند تا این شاخص از بالای ۷۰ بالاتر برود و سپس قبل از فروش پایین بیاید ، یا پایین تر از ۳۰ باشد و سپس قبل از خرید دوباره بالا برود.

واگرایی (Divergence) یکی دیگر از کاربردهای (RSI) است. وقتی این شاخص در جهت دیگری متفاوت از قیمت حرکت می کند ، نشان می دهد که روند فعلی قیمت در حال ضعیف شدن است و به زودی می تواند معکوس شود.

Relative Strength Index

سومین استفاده از (RSI) برای سطح پشتیبانی و مقاومت است. در طی روند صعودی ، اغلب سهام بالای سطح ۳۰ نگه داشته می شود و اغلب به ۷۰ یا بالاتر می رسد. وقتی سهام در روند نزولی باشد ، (RSI) به طور معمول آن را زیر ۷۰ نگه می دارد و اغلب به ۳۰ یا پایین تر می رسد.

نوسانگر تصادفی (Stochastic Oscillator)

نوسانگر تصادفی شاخصی است که قیمت فعلی را نسبت به محدوده قیمت طی چند دوره اندازه گیری می کند. بین صفر تا ۱۰۰ طرح ریزی شده ، و ایده این است که وقتی روند به صورت صعودی عمل می کند ، قیمت باید روند صعودی جدید را به وجود آورد. در روند نزولی ، قیمت به ایجاد روند نزولی گرایش دارد. نوسانگر تصادفی اینکه آیا این اتفاق می افتد را دنبال کرده و کشف می کند.

نوسانگر تصادفی نسبتاً سریع بالا و پایین می رود زیرا اینکه که قیمت آن مرتباً افزایش یابد بسیار نادر است ، و نوسانگر را نزدیک به ۱۰۰ یا نزول مداوم نگه داشته ، و آن را نزدیک به صفر نگه می دارد. بنابراین ، استوکاستیک اغلب به عنوان یک اندیکاتور (overbought) و (oversold) مورد استفاده قرار می گیرد. مقادیر بالاتر از ۸۰ اشباع خرید (overbought) محسوب می شود ، در حالی که سطح زیر ۲۰ اشباع فروش یا (oversold) در نظر گرفته می شود.

روند کلی قیمت را هنگام استفاده از سطوح (overbought) و (oversold) در سه استراتژی تجاری متداول MACD نظر بگیرید. به عنوان مثال ، در طی روند صعودی ، هنگامی که شاخص زیر ۲۰ قرار می گیرد و از آن بالا می رود ، این ممکن است سیگنال خرید باشد. اما افزایش بالای ۸۰ نتیجه کمتری دارد زیرا انتظار می رود که در طی روند صعودی ، شاخص به طور مرتب به ۸۰ و بالاتر حرکت کند. در طی روند نزولی ، به دنبال این باشید که این شاخص بالاتر از ۸۰ حرکت کند و سپس به پایین برگردد تا سیگنال یک تجارت کوتاه مدت ممکن باشد. سطح ۲۰ در روند نزولی کم تر قابل توجه است.

Stochastic Oscillator

جمع بندی

هدف هر معامله گر یا تریدر کوتاه مدت تعیین مسیر حرکت یک دارایی معین و تلاش برای سودآوری از آن است. صدها شاخص فنی و نوسانگر فنی برای این منظور خاص ایجاد شده است و این مقاله تعداد انگشت شماری از این موارد را فراهم کرده است که می توانید امتحان کنید. از شاخص ها برای ایجاد استراتژی های جدید استفاده کنید یا فکر کنید که چگونه آنها را در استراتژی های فعلی خود بگنجانید. برای تعیین اینکه از چه مواردی استفاده کنید ، آنها را در یک حساب نمایشی امتحان کنید. آنهایی را که بیشتر دوست دارید انتخاب کنید و بقیه را رها کنید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.