بورس همان غول چراغ جادو است و می گوید ارباب در خدمتم تا سه تا آروزی بزرگت را برآورده کنم!
استراتژی بورس ایران و بهترین آن
یعنی اگر من هر چقدر بیشتر تلاش کنم و تمرین کنم و تجربه کنم، مهارت من بیشتر می شود نه تو!
پس یک بار برای همیشه دست از وابستگی استراتژی شخصی در سرمایهگذاری چیست؟ به دیگران بردار
دنبال بهترین استراتژی بورس ایران نباش
دنبال خرید استراتژی بورس نباش
با تمرین هایی که انجام می دهی کم کم به استراتژی شخصی خودت خواهی رسید
ویدیوی بهترین استراتژی بورس ایران
یک مدل از استراتژی های خرید و فروش سهام را در مقاله حد سود و زیان در بورس گفتم
که کاملا ساده است ولی در عین سادگی اکثریت افراد فعال در بورس آن را اجرا نمی کنند و شکست های سنگین مالی را تجربه می کنند.
دلیلش این است که افراد از خودشان توقعات خیلی خیلی گُنده و نابجا دارند و فکر می کنند که:
بورس همان غول چراغ جادو است و می گوید
ارباب در خدمتم تا سه تا آروزی بزرگت را برآورده کنم!
ولی اصلا این خبرها نیست و بازار بورس غول چراغ جادو نیست که هیچ کدام از توقعات و حرف های ما را نمی فهمد.
درباره صادق عباسی
بزرگترین و قوی ترین استراتژی سرمایه گذاری بدون ریسک در بازار بورس فقط در ذهن خود توست پس در تحلیل ها و حرف های دیگران، دنبال پیدا کردن فرمول یا معجزه نباش! چون پیش بینی ها در بهترین حالت، فقط ۲۰ درصد جواب می دهد و ۸۰ درصد لازم است که روانشناسی سرمایه گذاری بلد باشی و مربی ذهن خودت شوی. و اینجا دقیقا همان جایی است که قرار است به سودهای بزرگ برسی.
استراتژی شخصی در سرمایهگذاری چیست؟
معامله گر، موجودی شخصی خود را وارد بازار کرده و یا با مجموع موجودی سرمایه گذاران که مدیریت آن را به ایشان سپرده اند معامله می کند. در این مقاله به بررسی عللل موفقیت معامله گران حرفه ای می پردازیم تا بتوان از تجربیات آنها استفاده کرد.
معامله گر کیست؟
به شخصی که در بازارهای مالی مانند بورس ایران، فارکس، بازار ارز یا ارز دیجیتال و . معامله انجام می دهد معامله گر (Trader) گفته می شود. معامله گر، موجودی شخصی خود را وارد بازار کرده و یا با مجموع موجودی سرمایه گذاران که مدیریت آن را به ایشان سپرده اند معامله می کند. به عبارتی استراتژی سرمایه گذاران نسبت به معامله گران بلند مدت تر بوده و دارایی خود را برای مدت طولانی تری نگه می دارند ولی معامله گران با استراتژی ها کوتاه مدت تر به خرید و فروش می پردازند. در حقیقت معامله گر با بررسی بازارهای مالی، اطلاعات، داده ها و اخبار مربوط به آن به انجام معامله پرداخته و از این طریق کسب سود و درآمد می کند.
شاید بتوان گفت مشکل اصلی معامله گران، شرکت در معاملات کوتاه مدت با هزینه ها و کمیسیونهای زیاد است. برای مثال میتوان به هزینه های مربوط به خرید و فروش سهام ،کارمزد کارگزاری ها، آموزش، مشاوره و کسب اطلاعات اشاره کرد؛ البته با افزایش تعداد کارگزاری ها و وب سایت ها و صفحات دنیای مجازی که به کار مشاوره و تحلیل و آموزش در این زمینه مشغولند و با هم به رقابت می پردازند این مشکل تا حدودی حل شده است.
معامله گرها براساس معیارهای متفاوتی مانند ابزار، بازار مالی و سبک معامله گری دسته بندی می شوند؛
معامله گران اسکالپ معامله گران روزانه
معامله گران نوسانی معامله گران نیابتی
معامله گران نوسان بالا معامله گران بازاربورس
علل موفقیت معامله گران حرفه ای
در این بخش به بررسی علت های موفقیت تریدرهای حرفه ای می پردازیم تا بتوان از تجربیات آنها استفاده کرد. بسیاری از تریدرها از پیشرفت و زمان و نحوه آموزش خودشان آگاه نیستند آمارها نشان می دهد که تریدرها زمان زیادی را بین ۵ تا ۱۰ سال در مارکت میگذرانند و حداقل بین ۲ تا ۱۰ روش عوض میکنند و استراتژی شخصی در سرمایهگذاری چیست؟ استراتژی شخصی در سرمایهگذاری چیست؟ اکثریت آنها از میزان پیشرفت شان نسبت به قبل اطلاعی ندارند چون آن را نمی سنجند.
بنابراین بیشتر تریدرها یعنی نزدیک به ۸۰% آنها در کوتاه مدت و میان مدت ضررده هستند. آمارهایی از بزرگترین مطالعاتی که تاکنون بر روی معاملهگران بازار منتشر شده نشان داده که بیشتر آنها ضررده بوده و حتی در یک بازار ترندی قوی ۴۰% تریدرها در یک ماه اول ضررده بوده اند، ۸۰ درصد تریدرها در دو سال اول فعالیت در بازار، ورشکست شده و ۹۵ درصد آنها در ۵ سال اول به سوددهی مستمر نرسیده اند. به هر حال ۵% معاملهگران به سوددهی مستمر میرسند، پس شانس موفقیت در بازارهای مالی وجود دارد ولی مثل هر حرفه ی درآمدزای بالا شانس ۵ درصد اصلا کم نیست.
افراد موفق در بازارهای مالی دانشمندان علم موفقیت و مربیان را کنجکاو کرده که بدانند این معامله گران موفق چه کسانی هستند، چه دانش و تجربه ای دارند، از چه سیستم آموزشی و معامله گری استفاده می کنند و رمز موفقیت آنها در چیست؟
دنبال کردن پروسه برترین شدن و انجام تمرینات تعاملی هوشمند از مهمترین دلایل موفقیت در بازارهای مالی است. در حقیقت متخصصین مادرزادی به دنیا نمیآیند و گذراندن زمان طولانی نیز باعث پیشرفت افراد نمی شود، این یک پروسه فعال است که با انجام تمرینات هوشمند تعاملی در محیط آموزشی مناسب و زیر نظر مربی ایجاد می شود.
در بخش پیش رو اهمیت تسلط بر اجرای یک سیستم معاملاتی سودآور که یکی از رمزهای موفقیت معامله گران حرفه ایست مورد بحث قرار می گیرد. یک معامله گر با طرز تفکر حرفه ای می داند که موفقیت در معامله گری به جای دانش به اندازه زیادی به توسعه مهارت ها بستگی دارد، با این حال قبل از تسلط بر هر مهارتی نیاز است که اطمینان استراتژی شخصی در سرمایهگذاری چیست؟ حاصل شود که این مهارت بخشی از یک سیستم معاملاتی سودآور بوده و مانند هر مهارت و روش دیگری به خوبی طراحی شده است. برای اطمینان از عملکرد با ثبات در طولانی مدت تمام اجزای این روش یا مهارت باید به خوبی باهم تطابق داشته و کار کنند تا عملکردی با راندمان بالا داشته باشند. بنابراین بسیار مهم استراتژی شخصی در سرمایهگذاری چیست؟ است که درک صحیحی از خصوصیات یک سیستم معاملاتی سودآور داشته باشیم که قرار است مثل یک ماشین برای ایجاد درآمد مستمر در سال های طولانی عمل کند.
مشخصه اصلی یک سیستم معاملاتی سودآور داشتن برتری است به این معنی که در دراز مدت پول بیشتری نسبت به ضررهای معاملات تولید کند، یک سیستم تجاری سودآور دارای یک انتظار مثبت است:
انتظار مثبت = احتمال پیروزی در متوسط برد – احتمال از دست دادن در متوسط ضرر
مقدار مثبت به این معناست که سیستم معاملاتی سودآور بوده و برتری دارد و بالعکس مقدار منفی به این معناست که سیستم معاملاتی سودآور نیست. با نگاه کردن به سوابق آماری یک سیستم معاملاتی می توان به راحتی انتظارات یک سیستم معاملاتی را تخمین زد. در نتیجه توسعه نتایج معامله گری نیازمند تمرین روی سیستمی است که در بلند مدت در بازار سودآور باشد.
بیشتر تلاش معامله گران برای ایجاد مهارت ها باید متمرکز بر اجرای فرآیند ها و تسلط بر تصمیم گیری های الگوریتمی چنین سیستمی باشد.
قوانین معامله گران حرفه ای در بازارهای مالی و فارکس
یکی از پر تکرار ترین سوالات در این زمینه این است که اگر بازار بورس و فارکس اینقدر سود و درآمد دارد چرا همه سود نمی کنند و طبق آمار فقط 5% افراد به درآمد می رسند؟
پاسخ این سوال ساده است؛ افرادی که در بازارهای مالی به درآمدهای خیلی بالا رسیده اند از اصول اولیه پیروی کرده و الگوهای ذهنی خاصی دارند که باعث شده به درآمدهای بالا برسند. در ادامه به طور جزئی تر در مورد این موضوع نکات و اصولی را یادآور می شویم.
اولین اصلی که معاملهگران حرفه ای رعایت میکنند صبر کردن است، مانند یک شکارچی حرفه ای منتظر می مانند که هدف در بهترین شرایط خود قرار گرفته و بعد سریع شکار می کنند.
به طور کلی معامله گران از این دو دسته خارج نیستند؛ افراد یا با استراتژی خاصی معامله می کنند یا استراتژی خاصی ندارند.
• اگر استراتژی خاصی ندارید در قدم اول باید اصولی آموزش ببینید و استراتژی معامله خود را پیدا کنید و یک استراتژی شخصی برای خود بسازید. اگر در این زمینه نیاز به راهنمایی داشتید می توانید به مشاوران بورس کست مراجعه کنید.
مخاطب این بخش از مقاله دسته اول است
با فرض اینکه همه شما جزو دسته اول هستید و استراتژی شخصی دارید، باید شاخص هایی را زیر نظر بگیرید که تمایل دارید در آن ها معامله انجام دهید و صبر کنید تا شرایط استراتژی شما 100% فراهم شود و بعد وارد معامله شوید، نقش صبر کردن دقیقاً اینجا مشخص می شود.
• در بازارهای مالی فرصت ها مانند ایستگاه اتوبوس هستند با رفتن یک اتوبوس، اتوبوس بعدی خواهد رسید، شاید کمی معطل شوید ولی هرگز نگران موقعیت های از دست رفته نباشید و دوباره شرایط استراتژی شما اتفاق خواهد افتاد.
اما اشتباهی که اکثر معاملهگران مرتکب می شوند عجله کردن است، وقتی که هنوز به صورت کامل شرایط استراتژی شان فراهم نشده وارد معامله میشوند و ضرر میکنند که این ضرر کاملاً طبیعی است.
• از پولی استفاده کنید که اگر از دست رفت فقیر و نیازمند نشوید و زندگی شما را دچار مخاطره نکند. زیرا عزت نفس یک معامله گر ارتباط نزدیکی با آرامش حین معامله دارد و بسیار مهم است که منبع مالی ایشان از جایی باشد که باعث ایجاد استرش نشود.
مورد بعدی اینکه هیچ معامله گر حرفه ای با پول قرضی یا وام یا پولی که به آن احتیاج دارد وارد بازار مالی نمی شود، متاسفانه این اشتباه در کشور ما خیلی رایج است. افراد وام میگیرند، ماشین یا خانه میفروشند یا از دیگران قرض می کنند که با آن وارد بازارهای مالی شوند و بعد به محض اینکه ضرر میکنند به مشکلات متعددی برخورده و نمی توانند موفق شوند.
اساسا باید پولی را وارد بازار مالی کرده یا در بازار بورس یا فارکس سرمایه گذاری کنید که اگر هم از دست رفت باعث ایجاد فشار یا مشکلاتی نشده و در زندگی شما اختلالی ایجاد نکند، زیرا اگر همچین شرایطی صادق باشد هیچ وقت نمی توانید سود کنید، چون ترس از دست دادن این پول باعث می شود در هیچ معامله ای با آرامش وارد نشوید و همین مسئله خیلی تاثیر منفی در معاملات شما خواهد داشت.
• تصور اینکه بتوانید سریع ثروتمند شوید و با وارن بافت سر یک میز غذا بخورید را از سر خود بیرون کنید، این کار باید با حوصله و آرامش پیش رود.
واقع بین باشید تصور اینکه با شرکت در یک دوره آموزشی و وارد شدن به بازار بورس یا فارکس قرار است سریعا به سود و درآمد بالا دست یابید و بتوانید از درآمدتان در کمترین زمان ممکن بهترین خانه و ماشین و وسایل را فراهم کنید فقط یک رویای واهی هست.
در حقیقت شما با یک ذهنیت خیلی مثبت وارد بازار مالی شده و با اولین ضرری که می کنید خود را آنچنان می بازید که این حس بد کاملا در شما قالب شده و به راحتی می تواند چنان تاثیری بگذارد که کل سرمایه خود را از دست بدهید. باید کاملاً واقع بینانه وارد بازار بورس یا فارکس شوید و بدانید در کنار هر سودی ضرری هم هست و فقط در صورتی می توانید ضرر خود را کم کنید که در قدم اول اصولی آموزش ببینید، استراتژی مالی داشته باشید، مدیریت ریسک و سرمایه را انجام دهید و با گذشت زمان و تعداد معاملات بیشتر تجربه کسب کنید؛ فقط در این صورت است که می توانید به سود برسید.
• وجود اهرم در بازارهای مالی می تواند گردن شما را به راحتی قطع کند، طوری که حتی متوجه آن نشوید ولی وقتی دست در جیب خود می کنید می بینید پولی برای شما نمانده.
مورد بعد استفاده صحیح از اهرم معاملاتی در بازار بورس یا فارکس است. اهرم معاملاتی به همان میزان که می تواند مفید باشد و به شما در سود بیشتر کمک کند، میتواند شما را به پایین ترین حد ممکن برساند.
پس انتخاب اهرم معاملاتی در موفقیت شما تاثیر بالایی دارد، تا زمانی که تجربه شما بالا نرفته هرگز از اهرم معاملاتی بالا استفاده نکنید. وقتی که اهرم معاملاتی را انتخاب کنید به همان نسبت ضرر و سودتان بیشتر می شود.
• در بازار های مالی شما یک دونده ماراتن هستید نه یک دونده ی سرعت
بنابر این اصلا مهم نیست که به چه سرعتی سود می کنید فقط مهم این است که بتوانید تا انها سود کنید.
• حد ضرر تنها ابزار دفاعی شماست و نداشتن حد ضرر مثل نداشتن سنگر و استتار در میدان جنگ است.
مورد مهم دیگری که وجود دارد انتخاب درست حد ضرر است، در هر معامله ای که باز می کنید باید حتماً حد ضرر را مشخص کنید، نداشتن حد ضرر دقیقا مثل نداشتن ابزار دفاعی است. یک معامله گر حرفه ای هیچ گاه بدون مشخص کردن حد ضرر وارد هیچ معامله ای نمی شود. حد ضرر خود را بر اساس Risk/Reward مشخص کنید.
• اولین وظیفه یک سرباز حفظ جان است و سپس جنگیدن، لذا در بازارهای مالی اول حفظ سرمایه و سپس کسب سود. اگر در یک معامله سودی نکنید بهتر از این است که ضرر کنید.
نکته مهم دیگر این است که اگر می خواهید سود کنید بهترین روش این است که اول یاد بگیرید که چطور ضرر نکنید. این موضوع خود به تنهایی یک قدم خیلی بزرگ در مسیر رسیدن به سود است، می توان گفت ضرر نکردن یک هنر است.
• اگر در بازارهای مالی مرتب در حال شکست هستید نگان نباشید چون تنها یک بازنده ی فعال است که می تواند تبدیل به یک برنده ی فعال شود، لذا از شکست های خود درس بگیرید چون ماندگاری شرط سودآوری در مارکت است.
مورد بعدی این است که نباید از ضرر کردن و شکست خوردن بترسید، ترس از شکست یک نوع شکست است و پذیرش شکست قطعا باعث برنده شدن شما در بازارهای مالی خواهد شد. به عبارت دیگر اگر با پذیرش وجود شکست و ضرر وارد بازارهای مالی شوید در این صورت می توانید آرامش خود را حفظ کرده و اگر ضرر کردید با بررسی کردن دلیل آن از تکرار آن جلو گیری کرده و تجربه کسب کنید.
اگر اصولی و بر اساس استراتژی ضرر کنید خیلی بهتر از سودی است که به صورت شانسی به دست آمده. پس قطعا ضرر کردن هم بخشی از راه است.
• از پشت چارت نشینی پرهیز کنید، این کار شاید سودهایی هم برای شما به همراه داشته باشد ولی در نهایت به ضرر معاملات و سلامتی جسمی شماست. تحلیل کنید، پوزیشن بگیرید، حد ضرر و حد سود بگذارید و رها کنید.
مورد مهم دیگری که معامله گران حرفه ای انجام می دهند SET & FORGET است، یعنی طبق استراژی خاصی تصمیم می گیرند که در یک موقعیت خاص وارد پوزیشن خاصی شوند و در قدم اول حد سود و ضرر خود را مشخص می کنند و بعد وارد آن می شوند، زمانی که معامله را باز کردند سیستم خود را رها کرده و به زندگی خود می رسند که یعنی به خود، استراتژی و تحلیل خود اعتماد دارند.
برای آشنایی هر چه بیشتر با موارد بیان شده در این مقاله، یادگیری انواع اصول بازارهای مالی و کسب اطلاعات و مشاوره دقیق در زمینه ی معامله گری با مشاوران بورس کست در ارتباط باشید.
استراتژی بورس ایران و بهترین آن
یعنی اگر من هر چقدر بیشتر تلاش کنم و تمرین کنم و تجربه کنم، مهارت من بیشتر می شود نه تو!
پس یک بار برای همیشه دست از وابستگی به دیگران بردار
دنبال بهترین استراتژی بورس ایران نباش
دنبال خرید استراتژی بورس نباش
با تمرین هایی که انجام می دهی کم کم به استراتژی شخصی خودت خواهی رسید
ویدیوی بهترین استراتژی بورس ایران
یک مدل از استراتژی های خرید و فروش سهام را در مقاله حد سود و زیان در بورس گفتم
که کاملا ساده است ولی در عین سادگی اکثریت افراد فعال در بورس آن را اجرا نمی کنند و شکست های سنگین مالی را تجربه می کنند.
دلیلش این است که افراد از خودشان توقعات خیلی خیلی گُنده و نابجا دارند و فکر می کنند که:
بورس همان غول چراغ جادو است و می گوید
ارباب در خدمتم تا سه تا آروزی بزرگت را برآورده کنم!
ولی اصلا این خبرها نیست و بازار بورس غول چراغ جادو نیست که هیچ کدام از توقعات و حرف های ما را نمی فهمد.
درباره صادق عباسی
بزرگترین و قوی ترین استراتژی سرمایه گذاری بدون ریسک در بازار بورس فقط در ذهن خود توست پس در تحلیل ها و حرف های دیگران، دنبال پیدا کردن فرمول یا معجزه نباش! چون پیش بینی ها در بهترین حالت، فقط ۲۰ درصد جواب می دهد و ۸۰ درصد لازم است که روانشناسی سرمایه گذاری بلد باشی و مربی ذهن خودت شوی. و اینجا دقیقا همان جایی است که قرار است به سودهای بزرگ برسی.
سرمایهگذاری فعال یا منفعل؟
هر زمان که بحث در مورد سرمایه گذاری فعال (Active Investing) یا منفعل (Passive Investing) باشد، به سرعت به یک بحث داغ در بین سرمایهگذاران تبدیل میشود زیرا سرمایهگذاران و مدیران مالی تمایل زیادی دارند تا یک استراتژی را نسبت به دیگری ترجیح دهند. در حالی که سرمایهگذاری منفعل از محبوبیت بیشتری در بین سرمایه گذاران برخوردار است، بحثهایی در مورد مزایای سرمایه گذاری فعال نیز وجود دارد. سرمایه گذاری فعال نیاز به یک رویکرد عملی دارد و برای اقدام به چنین روشی معمولاً نیاز به یک مدیر یا به اصطلاح یک شرکت فعال سرمایهگذاری است.
مقالات دیگر بنده را در سایت پرسپت مطالعه بفرمایید.
سرمایه گذاری منفعل شامل خرید و فروش کمتری است و اغلب منجر به خرید صندوق های سرمایه گذارای شاخص یا سایر صندوق های سرمایه گذاری مشترک می شود.
اگرچه هر دو سبک سرمایهگذاری سودمند است، اما سرمایهگذاریهای منفعل بیشتر از سرمایهگذاریهای فعال توانستهاند جریان سرمایهگذاری به دست آوردند.
از نظر تاریخی نیز، سرمایهگذاریهای منفعل درآمد بیشتری نسبت به سرمایه گذاریهای فعال داشتهاند. سرمایهگذاری فعال نسبت به چند سال اخیر به ویژه در زمان آشفتگی بازارها، محبوبیت بیشتری پیدا کرده است.
در این مقاله قصد دارم تا به شرح این دو مبحث بپردازم و پس از تعاریف این موارد و بررسی معایب و محاسن هر روش به یک جمعبندی برسیم.
سرمایهگذاری فعال
سرمایهگذاری فعال، همانطور که از نام آن پیداست، رویکرد عملی دارد و مستلزم آن است که شخصی در نقش یک مدیر سرمایهگذاری عمل کند. هدف از مدیریت فعال، غلبه بر متوسط بازده بورس و استفاده کامل از نوسانات کوتاه مدت قیمت است که شامل تجزیه و تحلیل بسیار عمیق تر و تخصصی برای دانستن اینکه چه زمانی باید یک سهام خاص، اوراق قرضه یا هر دارایی خاصی را خرید یا از آن خارج شد. یک مدیر فعال معمولاً بر تیمی از تحلیلگران نظارت میکند که به فاکتورهای کمی و کیفی توجه میکنند، سپس برآیند نتایج تحلیل آنها را در نظر گرفته تا مشخص کند که در کجا و چه زمانی قیمت تغییر میکند.
سرمایه گذاری فعال مستلزم اطمینان به این موضوع است که هرکسی که در حال سرمایه گذاری است دقیقاً از زمان مناسب برای خرید یا فروش اطلاع داشته باشد. مدیریت موفق سرمایه گذاری فعال، مستلزم داشتن یک برآیند مثبت در معاملات است.
سرمایهگذاری منفعل
یک سرمایهگذار منفعل، برای مدت طولانی سرمایهگذاری میکند. سرمایهگذاران منفعل میزان خرید و فروش در سبد سهام خود را محدود میکنند و این روش برای سرمایه گذاری بسیار مقرون به صرفه است. این استراتژی به ذهنیت خرید و فروش نیاز دارد و به معنای مقاومت در برابر وسوسه یا پیش بینی حرکت بعدی بازار است.
مثال اصلی یک رویکرد انفعالی خرید صندوق سرمایه گذاری با درآمد ثابت است.وقتی صاحب چندین سهام کوچک باشید، صرفاً با شرکت در مسیر صعودی سود شرکتها در طول زمان و از طریق بازده کلی بازار سهام، بازده خود را بدست می آورید. سرمایه گذاران منفعل موفق چشم خود را به جایزه دوخته و از کوتاه مدت حتی رکودهای شدید چشم پوشی میکنند.
مزایای سرمایه گذاری منفعل
برخی از مزایای اصلی سرمایه گذاری منفعل عبارتند از:
هزینه کم: هیچ مدیری سهام را انتخاب نمیکند، بنابراین نظارت بسیار کم هزینه تر است. وجوه منفعل به سادگی از شاخصی که به عنوان معیار بازدهی خود استفاده میکنند پیروی میکنند.
شفافیت: همیشه مشخص است که چه داراییهایی در یک صندوق سرمایهگذاری وجود دارد.
کارآیی مالیاتی: استراتژی خرید و نگهداری آنها معمولاً منجر به مالیات بر عایدی سرمایه عظیم در سال نمی شود.
معایب سرمایه گذاری منفعل
طرفداران سرمایه گذاری فعال میگویند که استراتژیهای منفعل این نقاط ضعف را دارند:
محدودیت بیش از حد: وجوه منفعل محدود به یک سهم یا صندوق خاص یا مجموعه سرمایهگذاری از پیش تعیین شده با واریانس کم یا بدون محدودیت هستند. بنابراین، سرمایهگذاران بدون توجه به آنچه در بازار اتفاق میافتد، در آن منابع قفل میشوند.
بازده اندک: طبق تعریف، وجوه منفعل حتی در زمان آشفتگی بازار معمولا آن را شکست نخواهند داد یعنی قدرتی در شکل گیری روند ندارند، زیرا داراییهای اصلی آنها برای ردیابی بازار قفل شده است. گاهی اوقات، یک صندوق انفعالی ممکن است اندکی بازار را به سمتی سوق دهد، اما هرگز سود زیادی را برای مدیران فعال ایجاد نمیکند مگر اینکه بازار خود رونق بگیرد. از طرف دیگر، مدیران فعال میتوانند پاداشهای بزرگتری به ارمغان بیاورند اگرچه این پاداشها با خطر بیشتری نیز همراه هستند.
مزایای سرمایهگذاری فعال
مزایای سرمایه گذاری فعال عبارتند از:
انعطاف پذیری: مدیران فعال نیازی به دنبال کردن شاخص خاصی ندارند. آنها میتوانند سهام "ارزنده" را که اعتقاد دارند پیدا کرده اند، خریداری کنند.
مدیریت بهتر: مدیران فعال همچنین میتوانند پوزیشنهای خود را با استفاده از تکنیکهای مختلف از جمله فروش کوتاه یا گزینههای معامله رد کنند و در صورت بزرگ شدن ریسکها قادر به خروج از سهام یا بخشهای خاص هستند. مدیران منفعل بدون توجه به عملکرد خود با سهام شاخصی که در آن قرار دارند گیر کرده اند.
معایب سرمایه گذاری فعال
اما استراتژی های فعال این نقایص را دارند:
بسیار گران قیمت: هزینهها بیشتر است زیرا خرید و فروش فعال باعث ایجاد هزینههای معامله میشود، که تمام این هزینهها در طول چندین دهه سرمایه گذاری میتواند سود را از بین ببرد.
ریسک فعال: مدیران فعال در خرید هرگونه سرمایهگذاری که فکر میکنند بازده بالایی داشته باشد آزاد هستند، این امر درصورتی که بسیار پر بازده است اما در هنگام اشتباه نیز وحشتناک است.
جمع بندی
- کدام یک از این استراتژیها بازده بیشتری برای سرمایه گذاران دارد؟
- آیا تواناییهای یک مدیر صندوق حرفهای، یک صندوق شاخص را موفق میکند؟
اگر به نتایج عملکرد هر یک از این استراتژیها نگاه کنیم، سرمایه گذاری منفعل برای اکثر سرمایهگذاران بهترین نتیجه را دارد. پس از مطالعه بازدهی مدیران و صندوقهای سرمایهگذاری (طی دهها سال) نتایج ناامیدکننده ای را برای مدیران فعال نشان میدهد. فقط درصد کمی از صندوقهای سرمایهگذاری مشترک با مدیریت فعال بهتر از صندوق های منفعل عمل میکنند.
همه این شواهد نشان میدهد سرمایهگذاری منفعلانه بر سرمایهگذاری فعال غلبه دارد، ممکن است چیز بسیار پیچیده تری را بیش از حد ساده کند، زیرا استراتژیهای فعال و منفعل فقط دو روی یک سکه هستند. هر دو به یک دلیل وجود دارد و بسیاری جوانب مثبت این استراتژیها را با هم ترکیب می کنند.
یک مثال عالی صنعت صندوقهای تامین مالی است. مدیران صندوقهای تامین مالی به دلیل حساسیت شدید نسبت به کوچکترین تغییر در قیمت دارایی شناخته میشوند. به طور معمول صندوقهای تامین مالی از سرمایهگذاریهای جریان اصلی اجتناب میکنند، با این حال همین مدیران صندوقهای تامین مالی در واقع در سال 2017 حدود 50 میلیارد دلار در صندوقهای شاخص سرمایهگذاری کردند (طبق تحقیقات شرکت Symmetric). ده سال پیش، صندوقهای تامین مالی فقط 12 میلیارد دلار صندوق منفعل در اختیار داشتند. واضح است که دلایل خوبی وجود دارد که چرا حتی ریسک پذیرترین مدیران دارایی فعال نیز ترجیح میدهند از سرمایه گذاریهای منفعل استفاده کنند.
با این حال، گزارشها حاکی از آن است که در خلال آشوبهای بازار به عنوان مثال مانند پایان سال 2019، صندوقهای قابل معامله در بورس (ETF) که به طور فعال مدیریت میشوند، عملکرد خوبی داشته اند. در حالی که وجوه منفعل هنوز به طور کلی بر بازار تسلط دارند، به دلیل کارمزد پایین، سرمایه گذاران نشان میدهند که مایلند در ازای تخصص یک مدیر فعال، هزینههای بالاتر را تحمل کنند تا در میان تمام نوسانات قیمت بازار، آنها را راهنمایی کند.
مثالهایی از سرمایه گذاران فعال و منفعل
بسیاری از مشاوران سرمایهگذاری معتقدند که بهترین استراتژی سرمایهگذاری ترکیبی از سبکهای فعال و منفعل است. به عنوان مثال، دن جانسون تنها مشاور هزینه در اوهایو است که میگوید مشتریان من تمایل دارند از تغییرات شدید قیمت سهام دوری کنند و به نظر میرسد که آنها برای صندوق های با درآمد ثابت مناسب هستند.
او نیز از سرمایهگذاری منفعل طرفداری میکند و توضیح می دهد، "مدیریت منفعل در مقابل فعال نیازی به انتخاب مشاور سرمایهگذاری ندارد. ترکیب این دو میتواند سبد سهام را بیشتر متنوع کند و در واقع به مدیریت ریسک کلی کمک کند."
او برای مشتریانی که موجودی نقد زیادی دارند، میگوید؛ درست پس از عقب نشینی بازار، به دنبال فرصتهایی برای سرمایهگذاری در ETF است. برای مشتریان بازنشسته که بیشتر به درآمد توجه دارند، او ممکن است فعالانه سهام خاصی را برای رشد سود سهام انتخاب کند و در عین حال ذهنیت خرید و نگهداری را حفظ کند. سود سهام پرداختی نقدی شرکتها برای سرمایهگذاران به عنوان پاداش مالکیت سهام است.
اندرو نیگرلی، مشاور و مدیر مالی در بوستون، نیز موافق رفار منفعلانه است. او رویکردی مبتنی بر اهداف را در برنامهریزی مالی اتخاذ میکند. او عمدتاً به جای انتخاب سهام منفرد به استراتژیهای بلندمدت نمایهسازی سرمایهگذاری منفعل متکی است و به شدت از سرمایهگذاری منفعل حمایت میکند، با این حال او همچنین معتقد است که تنها بازدهها مهم نیستند، بلکه بازدههای تنظیم شده توسط ریسک نیز مهم هستند. بازده تعدیل شده توسط ریسک نشان دهنده سود حاصل از سرمایهگذاری است در حالی که سطح ریسکی را که برای دستیابی به آن بازپرداخت در نظر گرفته شده است در نظر می گیرد.
"کنترل مقدار پولی که به بخشهای خاص یا حتی شرکتهای خاص می رود در صورت تغییر سریع شرایط میتواند از مشتری در برابر ریسکها محافظت کند." برای بیشتر افراد، زمان و مکانی برای سرمایهگذاری فعال و منفعل در طول عمر پس انداز برای نقاط عطف اصلی مانند بازنشستگی وجود دارد.
هج فاند یا صندوق پوشش ریسک چیست و چه کاربردی دارد؟
هر شخصی که در بازار فعالیت می کند، مخصوصا بازار ارز دیجیتال، به طور قطع به هدف کسب سود این کار را انجام می دهد. در مقالات قبلی سعی بر آن شده که به شمای مخاطب بگوییم امر ترید یک کار تخصصی می باشد.
از آنجایی که همه کاربران حوزه ارز دیجیتال زمان یادگیری و به کارگیری مبانی علمی را ندارند، با توجه به گسترش روز افزون این مارکت جذاب، نهادی پیشنهاد می شود تحت عنوان صندوق پوشش ریسک. اینکه ماهیت این نهاد چیست و چه می کند و اینکه آیا از تفاوت قیمت ها می توان به سود رسید ( آربیتراژ )، دستور کار این مقاله توکن باز می باشد. پس با ما همراه باشید.
مفاهیم کلی:
- صندوق پوشش ریسک یا Hedge Fund چیست؟
- انواع صندوق پوشش ریسک بر اساس استراتژی معاملاتی
- راهبردهای مورد بهره وری هج فاند
- سرمایه گذاری در اوراق بهاداری با ارزش کمتر از خود
- مزایا و معایب هج فاند
صندوق پوشش ریسک یا Hedge Fund چیست؟
صندوق پوشش ریسک (Hedge Fund) نوعی شرکت برای سرمایهگذاری محسوب می شود. هدف این نوع شرکت آن است که دارایی و نقدینگی مشتریان را در سبکهای (Alternative Investment) سپرده گذاری کند تا به عملکرد مطلوبتری از میانگین بازار دسترسی داشته باشد و هم این که خطرات صعود و نزول ناگهانی مارکت را پوشش دهد.
این صندوق ها اغلب از ساختارهای مالی و قانونی مشابه بهره جویی می کنند،. برای درک بهتر این مبحث در ادامه به توضیحات مبسوطی خواهیم پرداخت.
هج فاند
انواع صندوق پوشش ریسک بر اساس استراتژی معاملاتی
می توان این صندوق ها و پایه های عملکردشان را به چهار نوع تقسیم نمود که عبارت اند از:
- رویداد محور (event-driven)
- ارزش نسبی (relative value)
- کلان (macro)
- پوشش ریسک سهام (equity hedge)
1- استراتژی های رویداد محور:
همانطور که از اسم این گونه از هج فاند معلوم می باشد، این صندوق به دنبال به دست آوردن سود از رخدادها، در کوتاه مدت است. این رخدادها ممکن است، تملکی جدید یا از نو شدن ساختار کلی در یک شرکت باشد، که اثر آن تاثیر شرکت مذکور بر روی سایر شرکت ها می باشد. به اختصار چند مورد از آن را شرح می دهیم:
آربیتراژ ادغام:
این استراتژی زمانی رخ می دهد که یک شرکت اعلام می دارد که قصد تملک (خریدار) یا ادغام با شرکت دیگر را دارد. سهام شرکت مورد تملک خریداری و شرکت نوپا عضوی از آن می شود و همچینی در ادغام سهم شرکت سرمایه گذار را می فروشد تا بخشی از شرکت جدید شود یا به عبارت دیگر متحدی را با خود همراه می کند. در این حالت مدیر هج فاند انتظار دارد، شرکت سرمایه گذار، برای خرید شرکت متحد جدید، بهای زیادی را بپردازد، این در حالیست که بخش عمده این بها از طریق قبول بدهی های شرکت جدید تامین شود.
تجدید ساختار:
در این استراتژی هدف و مقصود بر روی شرکت های ورشکسته یا در حال ورشکستگی میباشد. هج فاندها سعی دارند تا از راه های مختلف با بهره جویی از سهم این گونه شرکت ها کسب سود و بهره نمایند. در این امر امکان دارد که هج فاند در یک عملکرد نه چندان ساده، اوراق بدهی با اولویت بالاتر را بخرد و اوراق بدهی سوخته را بفروشد. به بیان دیگر امکان دارد، سهم ممتاز شرکت را خریده و سهم عادی را بفروشد.
سهامدار مخالف:
این گونه استراتژی توسط هج فاند زمانی پیش می آید که با خریدن درصد بالایی از سهم یک شرکت بخواهد بر روی خط مشی آن شرکت اثر گذاری کند.
موقعیت های خاص:
لازم است بدانیم این سبک هم، تمرکز بر سهم شرکت هایی دارد که درگیر تجدید ساختار، آن هم به غیر از ادغام تملک یا ورشکستگی هستند.
هج فاند
2- استراتژی های ارزش تناسبی:
این نوع عملکرد، در پوشش ریسک به دنبال سودآوری به وسیله قیمت گذاری نامعقول بازار، در مورد چند اوراق مرتبط است. ضمن آنکه هدف این است که با سپری شدن مدت زمانی ترجیحاً کوتاه، قیمتهای نامعقول، معقول گردند. برای مثال:
- تبدیل آربیتراژ اوراق با ثبات درآمد: این روش در راستای کسب سود از قیمتگذاری نامعقول اوراق قرضه، قابل تبدیل به سهام است.
- اوراق با ثبات درآمد با پشتیبانی دارایی: مقصود این استراتژیها بر ارزش نسبی بین انواع اوراق با درآمد ثابت با پشتوانه دارایی (ABS) و اوراق رهنی (MBS) می باشد.
- اوراق ثبات درآمد معمول: این استراتژی با بهره جویی از اوراق بدهی دو شرکت مجزا، یکی اوراق شرکتی و دیگری اوراق دولتی میباشد.
3- استراتژی های کلان:
هج فاندهایی از این نوع عملکرد بهرهوری می کنند تا با نگرش کل به جزء بتوانند سعی در شناسایی سیر بازارهای مالی جهان کنند. در حالت کلی این صندوق ها، معاملات خود را در بازارهای سهام، اوراق بدهی، ارز و کالا انجام می دهند. هج فاندهای کلان با بهره جویی از پارامترهای کلان اقتصادی، سیر کلی بازار را بررسی می کنند و جهت کسب سود، وارد موقعیت های داد و ستد می شوند.
4- استراتژی های پوشش ریسک سهام:
لازم است بدانیم که اولین نوع هج فاندهای بازار به حساب می آیند. این صندوق ها با دقت بر بازارهای سهام، به موقعیتهای ترید سهام و مشتقه دست پیدا می کنند. چند نمونه از آن را بررسی می کنیم:
- رشد بنیادی: در این نوع رشد، سهامی که از نظر بنیادی قوی هستند، شناسایی شده و به منظور دست یابی به رشد زیاد قیمت، خریداری می شوند.
- ارزش بنیادی: صندوق در این عملکرد، سهامی را شناسایی می کند که ارزش ذاتی و درونی آن، بیشتر از قیمت فعلی می باشد.
- بخش مشخص: در این عملکرد هج فاند اقدام به فعالیت تخصصی در یک صنعت می نماید.
هج فاند
راهبردهای مورد بهره وری هج فاند
همان طور که اذعان داشتیم، مهمترین وجه تمایز هج فاندها آن است که ابزارهای مالی متفاوتی محسوب می شوند که این صندوق ها در ادغام سرمایههای خود گنجانده اند. این گونه از صندوقها در اندوختههای مالی و ابزارهایی سرمایهگذاری به انجام می رسانند که صندوقها و سرمایهگذاریهای دیگر، آنها را لحاظ نمی کنند. در ادامه ی این بحث به مواردی از این ابزارها و راهبردهای سرمایه گذاری در رمز ارزهای این صندوق ها اشاره خواهیم کرد:
بهره جویی از فروش استقراضی:
باید دانست فروش استقراضی به معنای این است که شخصی سهامی را که در زمره ی مالکیت شخص دیگری است را از او طلب و قرض نماید و با این دید که با کاهش قیمت سهم، آن را در بازار بفروشد و پس از گذشت زمان مورد نظر، آن را خریداری نموده و به مالک سهم برگرداند. در صورت افت قیمت، ما به التفاوت قیمت داد و ستد سهم، سود شخص خواهد بود. صندوقهای پوشش ریسک از این ابزار در شرایط رکود بازار بهره جسته و سهامی را که در زمره ی مالکیت صندوق نیست، به رهن و اجاره خود در آورده و در بازار فروخته و از افت قیمت سهم، سود میبرند.
سرمایه گذاری در ابزارهای مالی معاملات مشتقه:
باید بدانیم ابزارهای مالی مشتقه همانند قراردادهای اختیار ترید و آینده، ابزارهای مالی محسوب می شوند که ارزش آنها برمبنای سایر اوراق بهادار همانند سهام شرکتها، معین و مشخص می گردد. اما صندوقهای پوشش ریسک یا هج فاند با سرمایه گذاری در این ابزارها، طیف گستردهای از اندوخته ها را لحاظ کرده و از فرصتهای سودآوری آنها بهره وری میکنند.
بهره جویی از آربیتراژ:
آربیتراژ در بازارهای مالی، اصطلاحاً به معنی فرصتهای کسب سود از ما بین دو قیمت می باشد. مدیران Hedge Fund، با بهره جویی از تخصص، همواره در حال پیداکردن بازارهای مالی گوناگون و دستیابی به فرصتهای قیمت گذاری میباشند که تشخیص آن برای دیگران دشوارتر است. شناسایی و تشخیص درست و بهموقع سرمایهگذاری در این فرصتها، سودهای هنگفتی را برای آنها ایجاد میکند.
سرمایه گذاری در اوراق بهاداری با ارزش کمتر از خود
باید بر این امر واقف آییم که بسیاری از سهام ها در بازارهای مالی، از میزان ارزش واقعی و ذاتی خود کمتر قیمتگذاری می شوند و همین امر موجب آن میشود که مورد توجه عموم قرار نگیرند. صندوقهای پوشش ریسک یا هج فاند با تشخیص این گونه از سهام، ضمن اخذ سود سرمایه گذاری خود، موجب رشد و بالا رفتن قیمت این اوراق نیز میشوند.
سرمایه گذاری در بازارهای جدید و نوپا:
با توجه به ماهیت و ذات هج فاندها، سرمایه گذاری بر روی سهام یا سایر ابزارهای نوظهور و نوین در بازار که رشد نوسانی فراوانی را تجربه می کنند و مستعد تورم هستند، امکانپذیر می باشد.
سرمایهگذاری در بازارهای موازی:
باید دانست یکی دیگر از خصیصههای برجسته این صندوقها، سرمایهگذاری بی حد و حدود در بازارهای خارج از بازار سرمایه (موازی) همچون املاک و مستغلات، طلا و کسبوکارهایی که به نسبت پر خطر می باشند، است.
ساختار اهرمی:
صندوقهای پوشش ریسک، یک خصیصه ی مختص به خود دارند و آن، امکان بهرهمندی از اهرمهای 10 برابری است. به طور مثال با جذب 10 دلار سرمایه اولیه، بانک به آنان 90 دلار وام خواهد داد. در نتیجه می توانند 100 دلار سرمایهگذاری کنند. لازم است بدانیم که بدین معنا می باشد که با از بین رفتن 10 دلار سرمایه، در واقع صندوق 100 دلار متضرر خواهد شد.
هج فاند
مزایا و معایب
هج فاند نیز دارای مزایا و معایبی است که در ذیل به طور مختصر به شرح آنها میپردازیم.
دیدگاه شما