مثالی از نرخ بازگشت سرمایه


روش نرخ بازگشت سرمایه داخلی فازی

برای به دست آوردن FIRR، ابتدا باید تمامی مقادیر فازی جریان فرآیند مالی را تحت برش های مختلف به فاصله تبدیل کرده و سپس با استفاده از روش Vertex و یکی از روش های MIRR ،IRR يا بابایی، مقدار نرخ بازگشت سرمایه داخلی فازی را محاسبه نمود. بدیهی است که مقادیر انتخاب شده برای برش های α باید بین صفر و یک باشند و حداقل باید شامل سه مقدار بوده و حتما باید مقادیر 0 و 1 را برای برش های α در نظر گرفت. قابل توجه می باشد که هر چه تعداد مقادیر انتخاب شده برای برش های α بیشتر باشد، آنگاه دقت جواب نهایی بیشتر خواهد شد.

محاسبه FIRR با به کارگیری روش های Vertex و IRR

استفاده از روش IRR به علت نقایص این روش، دارای محدودیت های خاصی بوده و به تبع برای به دست آوردن مقدار FIRR در هر پروژه ای نمی توان از این روش استفاده نمود. در واقع فقط در مواردی که جریان های فرآیند مالی دارای یک تغییر علامت مثالی از نرخ بازگشت سرمایه باشند، می توان با اطمینان خاطر از این روش استفاده نمود. البته یکی از مزایای روش

IRR این است که در محاسبه نرخ بازگشت سرمایه داخلی نیازی به آگاهی از مقدار نرخ بازار نیست. مثال ۳-۱- جریان فازی فرآیند مالی X۳۰ را به صورت زیر در نظر بگیرید:

مقدار فازی فرایند مالی

در ابتدا با استفاده از برش های دلخواه و انتخابی ۰، ۰.۴ ،۰.۶، ۰.۸ ،۱ =α مقادیر فازی جریان فرایند مالی در دوره های مختلف را بر حسب برش های مذکور، به فواصل متمایز تبدیل نماییم.

جدول ۱: فواصل به دست آمده برای مقادیر جریان فرآیند مالی . تحت برش های مختلف

دوره 0 دوره 1

ادامه مطلب را با دانلود فایل پیوستی مشاهده کنید.

برای دیدن لینک دانلود در سایت ثبت نام و اکانت خود را ویژه کنید
ورود یا ثبـــت نــــام + فعال کردن اکانت VIP
مزایای اشتراک ویژه : دسترسی به آرشیو هزاران مقالات تخصصی، درخواست مقالات فارسی و انگلیسی، مشاوره رایگان، تخفیف ویژه محصولات سایت و .

مثالی از نرخ بازگشت سرمایه

021-88536880 (512)
با ما تماس بگیرید

  • دوره‌های آموزشی
  • سنجش آنلاین سواد مالی
  • آموزش سواد مالی
  • راهنمای ثبت نام
  • برگزاری آزمون
  • دریافت گواهینامه
  • سؤالات متداول
  • تماس با ما
  • شبکه‌های اجتماعی
  • درخواست همکاری
معیارهای انتخاب پروژه - نرخ بازده داخلی

در مطالب قبلی به بررسی برخی از روش‌های ارزیابی پروژه مانند، ارزش خالص فعلی ( NPV ) و دورۀ بازگشت سرمایه پرداخته شد. در این مطلب یکی دیگر از روش‌های ارزیابی، تحت عنوان نرخ بازده داخلی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

نرخ بازده داخلی، نرخی است که ارزش فعلی عایدات را مساوی هزینۀ سرمایه‌گذاری می‌نماید و به عبارت دیگر نرخ بازده داخلی، متوسط نرخ بازده سالانه یک طرح است. برای درک بهتر این مفهوم به نمودار زیر که آن را پروفایل NPV می‌نامند، دقت کنید.

نقطۀ مهم این نمودار نقطه‌ای که در آن NPV برابر صفر می‌شود. به بیان دیگر با افزایش نرخ تنزیل، NPV پروژه، کاهش می‌یابد تا زمانی که به مقدار صفر برسد. این نقطه در واقع یک نقطۀ سربه‌سر برای نرخ تنزیل است. بدین معنا که در این نقطه، سود پروژه (با احتساب ارزش زمانی پول) صفر می‌شود و به ازای نرخ مثالی از نرخ بازگشت سرمایه مثالی از نرخ بازگشت سرمایه تنزیل‌های کمتر پروژه سودآور و به ازای نرخ‌های بیش‌تر، پروژه ضرر ده می‌شود. این نرخ تنزیل را نرخ بازده داخلی یا IRR می‌نامند.

محاسبۀ نرخ بازده داخلی
در صورتی که خالص سرمایه‌گذاری C و جریانات نقد ورودی طی سال‌های مختلف R۱ وR۲ و. باشند، نرخ بازده داخلی (r) نرخی است که اگر ارزش فعلی عایدات با آن نرخ محاسبه ‌شود، حاصل مساوی خالص سرمایه‌گذاری می‌گردد و یا به عبارتی نرخ بازده داخلی، نرخی است که NPV طرح را مساوی صفر می‌نماید.

مثال : فرض کنید خالص سرمایه‌گذاری ۸۰۰ ریال، جریانات نقد ورودی در سال‌های اول و دوم به ترتیب ۵۰۰ و ۶۰۰ ریال باشد، نرخ بازده داخلی را حساب کنید.
با توجه به خالص سرمایه‌گذاری و جریانات نقد ورودی، ابتدا رابطۀ زیر نوشته می‌شود:

در معادلۀ به دست آمده، باید بجای r اعداد مختلفی قرار گیرد تا رابطۀ مزبور برقرار شود.
جهت تعیین نرخ بازدۀ داخلی می‌توان ابتدا نرخ بازده داخلی حدودی را تعیین و سپس نرخ دقیق محاسبه ‌شود. برای انجام این کار می‌توان از دو روش زیر استفاده کرد:

۱. اگر جریان‌های نقدی مشابه مساوی باشند، از روش مبتنی بر بالاترین جریان نقد استفاده می‌شود. به عنوان مثال، فرض کنید هزینۀ طرح ۲۰ میلیون و جریان‌های نقدی آن طی سال به شرح زیر باشد:
در سه سال اول سالیانه ۵ میلیون و در سه سال بعد سالیانه ۴ میلیون ریال باشد. برای تعیین نرخ بازده داخلی (حدودی) ابتدا فرض می‌شود تمام جریانات نقد ورودی سالیانه ۵ میلیون ریال است، قسط (غالب) و بر اساس آن نرخ بازده داخلی محاسبه می‌شود و سپس فرض می‌شود تمام اقساط سالانه ۴ میلیون ریال است، قسط (مغلوب) و بر اساس آن نرخ بازده داخلی محاسبه می‌شود. نرخ بازده داخلی (طرح) بین این دو نرخ است.
۲. روش میانگین موزون: در این روش به هر جریان نقد سالیانه، ضریب (عکس سنوات) داده شده و جریان نقد هرسال در ضریب مربوطه ضرب شده و سپس حاصل جمع ستون به دست آمده به حاصل جمع ستون ضریب تقسیم خواهد شد. عدد به دست آمده میانگین موزون جریان‌های نقدی است. در مرحله بعد، با فرض اقساط مساوی که هر قسط آن میانگین موزون جریان‌های نقدی است، مسئله حل می‌شود تا نرخ بازده داخلی تقریبی تعیین شود.

همان‌طور که اشاره شد IRR برای ارزیابی اقتصادی طرح‌ها و پروژه‌ها استفاده می‌شود. قانون مورد استفاده برای IRR بدین صورت است که پروژه‌هایی صرفه اقتصادی دارند که IRR آن‌ها از حداقل نرخ بازده قابل قبول سرمایه‌گذاران (نرخ تنزیل) بیش‌تر باشد.

مثالی از نرخ بازگشت سرمایه

سبد خرید

سبد خرید شما خالی است.

  • تیم تحریریه مدیر سبز

بازگشت سرمایه تبلیغات چقدر باید باشد؟

بازگشت سرمایه، «ROI» یا «Return On Investment» همان‌طور که از نامش پیدا است به ما نشان می‌دهد که چقدر از سرمایه‌گذاری ما بر تبلیغات برمی‌گردد. درواقع بازگشت سرمایه به ما نشان می‌دهد که عملیات تبلیغاتی که انجام می‌دهیم چقدر اثرگذار است و چقدر سود ایجاد می‌کند.

تعریف دقیق و علمی بازگشت سرمایه این است که سود حاصل از تبلیغات را منهای هزینه تبلیغات می‌کنیم و مقدار به‌دست‌آمده را تقسیم ‌بر هزینه کل تبلیغات می‌کنیم.

یک مثال عددی از بازگشت سرمایه تبلیغات

فرض کنید 100 هزار تومان بودجه تبلیغاتی اختصاص داده‌اید و تبلیغاتی را انجام داده‌اید؛ درنتیجه این 100 هزار تومان تبلیغ، 110 هزار تومان سود خالص کسب کرده‌اید؛ اگر این دو عدد را از هم کم کنیم خواهیم دید که سود خالص ما از این عملیات 10 هزار تومان بوده و اگر این عدد را بر کل بودجه تبلیغاتی که اختصاص داده‌ایم تقسیم کنیم (یعنی 10 هزار تومان را به 100 هزار تومان تقسیم کنیم) می‌بینیم که اگر این عدد به صورت درصد بیان شود ما 10 درصد بازگشت سرمایه داشته‌ایم.

درواقع بازگشت سرمایه را می‌توانیم با نرخ سود بانکی مقایسه کنیم. شما اگر بتوانید تبلیغاتی درست کنید که بازگشت سرمایه آن 50 درصد مثبت باشد بنابراین اگر هر پولی را برای تبلیغات صرف کنید بعد از یک مدت مشخصی 50 درصد آن پول به کل پول شما اضافه‌شده است.

بنابراین اگر مطمئن باشید که بازگشت سرمایه شما 50 درصد مثبت است هیچ‌وقت پولتان را در بانک نمی‌گذارید و به‌جای اینکه پول را در بانک بگذارید آن را صرف تبلیغات می‌کنید و نتیجه شما بعد از مدت مشخصی 150 میلیون تومان پول دارید. البته در واقعیت هیچ‌گاه نمی‌توانید از نرخ بازگشت تبلیغات خود کاملا مطمئن باشید و همیشه تبلیغات با ریسک همراه است.

آیا بازگشت سرمایه می‌تواند منفی باشد؟

پاسخ این است که بله می‌تواند منفی باشد. فرض کنید شما 100 هزار تومان پول تبلیغ داده‌اید و فقط 95 هزار تومان سود کرده‌اید. درواقع اتفاقی که افتاده این است که شما از کل عملیات تبلیغاتی که انجام داده‌اید 5 هزار تومان ضرر کرده‌اید؛ بنابراین بازگشت سرمایه شما طبق فرمولی که گفته شد منفی 5 درصد است و اگر این نوع تبلیغات را ادامه بدهید مرتبا سرمایه شما کاهش پیدا می‌کند و ضررهای بیشتری را متحمل خواهید شد.

حقیقت این است که خیلی از تبلیغاتی که اکنون در کسب‌وکارها انجام می‌شود بازگشت سرمایه منفی دارد و حتی خیلی از مدیران و صاحبان کسب‌وکار به این موضوع راضی و قانع شده‌اند. درواقع خیلی از مدیرانی که من به آن‌ها مشاوره می‌دادم روش کارشان این بود که چند میلیون تومان پول را با زحمت به دست می‌آورند و شاید نیمی از پول را صرف تبلیغاتی می‌کنند که هیچ بازگشت سرمایه‌ای ندارد. درواقع حاضر هستند که پولشان را دور بریزند صرفا برای اینکه بگویند ما تبلیغ می‌کنیم و سعی می‌کنیم که برندمان را حفظ کنیم!

روش منطقی آن است که با سعی ‌و خطاهای کوچک و تبلیغ نویسی حرفه‌ای‌، این ریسک را به حداقل برسانید و هیچ‌وقت پول بزرگی را در تبلیغات از دست ندهید و در بدترین حالت کل پولی که صرف تبلیغات کرده‌اید به شما برگردد.

بازگشت سرمایه صفر!

یک سوال بسیار مهم: آیا فکر می‌کنید که اگر تبلیغاتی انجام دهید که بازگشت سرمایه آن صفر باشد به نفع شما است یا به ضررتان؟

این کار حتما به نفع شما است. اگر این اعداد و ارقام را به حسابدار شرکتتان بدهید احتمالا به این نتیجه خواهد رسید که این کار شما وقت تلف کردن بوده و شما 100 هزار تومان پول داده‌اید و 100 هزار تومان سود کرده‌اید و سود خالص صفر بوده است؛ بنابراین شاید این کار را انجام نمی‌دادید بهتر بود.

ولی اگر از دید مدیر بازاریابی این موضوع را تحلیل کنیم حتما می‌دانیم که این کار بسیار سودآور است؛ بیایید جواب آن را با یک دیدگاه متفاوت بررسی کنیم: هدف اصلی یک کسب‌وکار ایجاد یا خلق مشتری است؛ پس اگر با این دیدگاه به موضوع نگاه کنیم شاید در یک عملیات تبلیغاتی هیچ سود مالی نکرده‌ایم ولی 10 خریدار جدید به خریدارانمان اضافه کرده‌ایم و اگر این خریداران که در اولین خریدشان هیچ سودی به ما نرسانده‌اند این روال را ادامه دهند و خریدهای دوم و سوم خودشان را انجام دهند و کم‌کم به مشتریان ما تبدیل شوند، می‌توانند بسیار سودآور باشند.

بنابراین هدف ما این است که بتوانیم تبلیغاتی بسازیم که بازگشت سرمایه مثبت دارند و در برخی حالت‌های خاص شاید به همین حد قانع شویم که بازگشت سرمایه ما صفر باشد ولی ما هیچ پولی را از دست نداده‌ایم و توانسته‌ایم در کنار آن چندین خریدار جدید ایجاد کنیم که این هم می‌تواند برای کسب‌وکار ما بسیار سودآور باشد. البته برای کوتاه‌مدت حتی بازگشت سرمایه منفی هم توجیه دارد؛ اگر در حال سعی و خطا هستیم تا بازگشت سرمایه‌ را به صفر یا مثبت برسانیم.

راز رشد کسب‌و‌کار!

ببینید این ایده چقدر ساده است که اگر بتوانید آن را اجرا کنید و به این ایده تحقق ببخشید، می‌توانید مطمئن شوید که کسب‌وکار شما مرتب در حال رشد خواهد بود و سود آن به صورت صعودی افزایش پیدا خواهد کرد.

کافی است بتوانیم تبلیغاتی با بازگشت سرمایه مثبت درست کنیم و اگر موفق شدیم که این کار را انجام دهیم این فرآیند را تکثیر کنیم.

فرض کنید شما یک‌میلیون تومان پول تبلیغات می‌دهید و بعد از 30 روز پول شما به یک‌میلیون و صد هزار تومان تبدیل‌شده است؛ یعنی درواقع بازگشت سرمایه شما 10 درصد مثبت است. اگر بتوانیم به‌جای یک‌میلیون تومان، صد میلیون تومان تبلیغ کنیم مسلما بازگشت سرمایه هم به همان نسبت بیشتر خواهد شد و اگر صد میلیون تومان پول صرف تبلیغات کنیم و مطمئن باشیم که 10 میلیون تومان برمی‌گردد ما مرتب می‌توانیم این کار را تکثیر کنیم و آن را بیشتر کنیم.

منظور از تکثیر کردن می‌تواند دو مورد باشد: یک حالت این است که می‌توانیم در همان‌جایی که تبلیغ می‌دادیم تبلیغ بیشتری دهیم و یک حالت دیگر می‌تواند این باشد که همان تبلیغ را در جاهای دیگر و با رسانه‌های دیگر منتشر کنیم و سعی کنیم که سود بیشتری به دست بیاوریم.

پس موضوع به همین سادگی است اگر یک مدیر یا یک کارآفرین یا صاحب مغازه و… بتواند به‌جایی برسد که مرتب تبلیغاتی درست کند که بازگشت سرمایه مثبت دارد می‌تواند مطمئن باشد که سرمایه آن کسب‌وکار در حال رشد است و یادتان نرود که سرمایه فقط یک موضوع است و موضوع بسیار مهم‌تر این است که شما با هر تبلیغی که انجام می‌دهید خریداران جدیدی را به خریداران فعلی خود اضافه می‌کنید و مرتب پایگاه داده بزرگ‌تری از خریداران دارید و این قدرت کسب‌وکار شما را روزبه‌روز افزایش خواهد داد.

بنابراین هدف اصلی ما در تبلیغات این است که بتوانیم تبلیغاتی با بازگشت سرمایه مثبت درست کنیم و تست‌های مختلفی انجام دهیم و از این موضوع اطمینان حاصل کنیم و در اولین فرصت ممکن این سود را تکثیر کنیم و با بیشتر کردن بودجه تبلیغات خودمان بتوانیم سود خیلی بیشتری را کسب کنیم.

البته تمام توضیحاتی که دادیم درباره تبلیغات مستقیم کاربرد دارد و نه تبلیغات برندسازی.

راهکارهای افزایش نرخ بازگشت سرمایه

راهکارهای افزایش نرخ بازگشت سرمایه

تعدادی اصول مهم بازاریابی وجود دارد كه هر فروشنده‌ای برای جلب توجه، ایجاد علاقه، ایجاد شوق و ترغیب به اقدام در مشتریان خود، ناگزیر از اجرای آن‌ها هست، اما برای توفیق در بازار رقابتی امروزی چیزی بیش‌تر از درك و اجرای الگوی سنتی AIDAS (توجه، علاقه، شوق، اقدام، رضایت) و یا P۴ (محصول، مكان، قیمت و ترویج) مورد نیاز است.
سال‌ها پیش با یك متدولوژی بازاریابی كه توسط آقای مایكل سربر ابداع شده بود، آشنا شدم. برای آن عده از شما كه با نام ایشان هرگز آشنایی ندارید باید بگویم كه كتاب‌های تالیف شده وی را می‌توان در سایت كتابفروشی Amazon جست‌وجو كنید.
آقای سربر از این متدولوژی بازاریابی به عنوان E-myth (افسانهء نوآوری) یاد می‌كند كه از نوآوری، كمیت‌سازی، همنوایی و مستندسازی تركیب شده است.
این متدولوژی پشتوانهء اصلی موفقیت‌های بازاریابی مجموعه‌هایی نظیر مك دونالدز و بسیاری برندها(یا هویت‌های تجاری) مشهور و شناخته شده است. اجازه دهید این روش آقای سربر را بیش‌تر توضیح داده و در مورد چگونگی انطباق آن با كسب و كار شما و توان افزایش نرخ بازگشت سرمایه (ROI) در فعالیت‌های بازاریابی شما بررسی كنیم.
● نوآوری
اگر شما هم همان كاری را بكنید كه دیگران می‌كنند (تازه اگر به اندازهء كافی خوش‌شانس باشید) نباید انتظار بیش‌تری داشته باشید. بیش‌تر مواقع نوآور به كسانی اتلاق می‌شود كه وارد بازارهای جدید شده، اقدامات جدیدی را تجربه می‌كنند، روش‌های جدیدی را برای كسب و كار ابداع می‌كنند و یا برای كاری منحصر به فرد آماده می‌شوند.
فرقی نمی‌كند كه شركت بستنی Ben&Jerry ، كامپیوتر Apple ، یا Tommy Hilfiger باشید، نوآوری باید در روند فروش، بازاریابی و بهبود محصول شما محسوس و ملموس باشد. به عنوان مثال بیایید سری به یك فروشگاه خرده‌فروشی لباس بزنیم. آیا می‌توانید حدس بزنید وقتی وارد یك فروشگاه لباس می‌شوید نیروی فروش چگونه به استقبال شما می‌آید؟ درست است «می‌تونم كمكی بهتون بكنم؟» یا «كاری از دست من برمی‌آید؟»
یك نمونهء نوآوری برای همین نیروی فروش می‌تواند استقبال از مشتری به این ترتیب باشد كه: «سلام، آیا اولین دفعه است كه به فروشگاه ما تشریف می‌آورید؟» اگر پاسخ آری باشد بهترین فرصت برای منحصر به فرد شدن شما فراهم شده است. مثل راهنمایی در مورد جست‌وجو در قسمت‌های مختلف فروشگاه و. اما اگر پاسخ منفی بود همین ویژگی منحصر به فرد بودن را می‌توان با «خب، خیلی خوش آمدید، آیا دفعهء قبل موفق شدید آنچه می‌خواستید را پیدا كرده و خرید كنید؟ امروز چه كمكی از دست من برمی‌آید؟» تامین كرد.
به‌رغم نوع سوالاتی كه واقعا پرسیده می‌شود، نوع‌آوری در فروش، مثالی از نرخ بازگشت سرمایه بازاریابی توان ایجاد حسی جدید است این حس جدید می‌تواند در قالب‌ها و اشكال متفاوتی نمودار شود، اما مهم‌تر از همه این كه می‌تواند شما را به نرخ بالاتر بازگشت سرمایه (ROI) رهنمون شود. به خصوص كه اگر آمادهء مرحلهء بعدی باشید كه همان كمیت‌گرایی است.
● كمیت گرایی
به همراه هر نوآوری، اقدامی به انجام رسیده است. یك نمونهء محصول، یك تحقیقات، یك زمینهء جدید فروش و یا ارایهء نوعی ارزش. برای آن كه كاملا بازاریابی اثر بخشی داشته باشید، باید نتایج و بازده این اقدامات را اندازه‌گیری و محاسبه كنید.
موفق‌ترین برنامه‌های بازاریابی همیشه سعی بر بهبود بازگشت سرمایه‌گذاری (ROI) خود را دارند. رمز كار در این است كه هر عامل مستقل اثرگذار بر نتیجهء كار را اندازه‌گیری كنید.
به عنوان نمونه مثالی كه در بالا راجع به خرده‌فروشی لباس آوردیم را در نظر بگیرد. اندازه‌گیری یك نوآوری به این مفهوم نیست كه عوامل و رویه‌های دیگر رایج در مجموعه را یكجا تغییر داده و مثلا موسیقی داخل فروشگاه یا ظاهر قفسه‌ها و. نیز عوض شوند، بلكه با توجه به نتایج حاصل از بهینه كردن تنها یك متغیر، باید تغییر در بازده را مطالعه كرد. حتی برای بهتر اندازه‌گیری كردن و جلوگیری از پیچیدگی‌محاسبه (اگر نگوییم غیرممكن كردن محاسبه) توصیه می‌شود كه به طور همزمان به نوآوری چندین متغیر با هم اقدام نكنید تا از نتیجهء هر كدام مطمئن شوید.
اكنون كه به اقدامی نوآورانه دست زدید و اثربخشی آن را نیز اندازه‌گیری كردید، زمان آن رسیده است كه با عامل سوم یعنی همنوایی آشنا شوید.
● همنوایی
اكنون پس از آزمون نوآوری و اندازه‌گیری اثربخشی آن، به خوبی دریافته‌اید كه كدام روش جواب می‌دهد و كدام بی‌فایده است. مهم این است كه این روش‌ها را به طور مداوم مورد آزمایش قرار دهید و نتایج را اندازه‌گیری كنید تا به رمز موفقیت خود پی‌ببرید. زمانی كه به این مرحله رسیدید باید آن را به صورت یك رویهء سیستماتیك در سطح سازمان خود رواج دهید.
تمامی نیروهای فروش و بازاریابی، باید از این آخرین نوآوری‌ها استفاده كرده و آن را به كار بندند. این متدولوژی اكنون در كنترل شماست و نوآوری جدیدتر، زمانی اثربخش‌تر خواهد بود كه به نتایج بهتری از آنچه در كنترل دارید، بینجامد.
ایجاد و پیاده‌سازی روند همنوایی نیز به اندازهء خود همنوایی اهمیت دارد. هر چقدر نوآوری را - به عنوان یك رویهء جدید - در سراسر سازمان با سرعت بیش‌تر و زمان كم‌تری پیاده كنید، نتایج حاصله قطعاً بهتر خواهد بود. فروشگاه زنجیره‌ای وال‌مارت استاد بی‌بدیل این متدولوژی است. اگر در یكی از فروشگاه‌های این شركت یك نوآوری مثالی از نرخ بازگشت سرمایه ظهور كند، به سرعت در فروشگاه‌های سراسر آمریكا رایج می‌شود. نتیجه، نوآوری در مقیاس انبوه است كه اثر مثبت و مستقیم بر نرخ بازگشت سرمایهء‌ (ROI) دارد.
● مستندسازی
بهترین مبتكران نوآوری این گام آخر را به بهترین نحو ممكن انجام می‌دهند. مستندسازی به مفهوم ایجاد انبوه به هم ریخته و نابسامان از دستورالعمل‌ها و. نیست. مستندسازی یعنی ایجاد یك راهنما، روند یا سیستمی كه اجرای مداوم نوآوری‌های مبتكرانهء شما را ممكن می‌كند.
با ورود نیروهای جدید به مجموعهء كاری شما باید مطمئن شوید كه نوآوری‌ها و ابتكارات اعمال شده كاملا در سیستم فروش به كار گرفته می‌شوند. بهترین روش برای این كار مثالی از نرخ بازگشت سرمایه آن نیست كه از كاركنان توقع و انتظار داشته باشید تا دستورالعمل‌صفحه‌ای كاركنان را به خاطر بسپارند. بلكه آنان را باید با روش كسب و كار خود آشنا كنید كه البته این كار نیازمند یك قالب مستندسازی شدهء ساده، روان و قابل فهم باشد. شما می‌‌دانید آموزش و یادگیری، وقتی می‌شنوید «این روش كار وال‌مارت است» یا «ما در این شركت این‌طوری عمل می‌كنیم»، بهتر و اثربخش‌تر به نتیجه می‌رسد. بنابراین شركت‌هایی كه مستندسازی زنده ایجاد می‌كنند و انتقال مطالب را به كاركنان جدید ساده و قابل فهم می‌كنند در پیشبرد این هدف‌موفق‌تر هستند.
● نتیجه‌گیری
اگر در نظر دارید برنامهء بازاریابی خود را توسعه دهید، یا ایجاد كنید، این متدولوژی را همیشه به خاطر داشته باشید:
نوآوری، كمیت‌گرایی، همنوایی، مستندسازی.
این روند موجب رشد و بهبود مستمر در بازده بازاریابی شما می‌شود. بهتر است به عملكرد شركت‌های بزرگ نگاه كنید و آن‌را بررسی كنید تا بهتر به این موضوع پی‌ببرید.

اندازه گیری نرخ بازگشت سرمایه یا ROI

به هر دلیلی که از سیستم تبلیغات گوگل استفاده می کنید، اندازه گیری نرخ بازگشت سرمایه یا ROI مهم است. ROI به شما کمک می کند تا بدانید پولی را که صرف سیستم تبلیغات گوگل می کنید، آیا با اهداف تبلیغاتی شما همخوانی دارد؟

بیایید در مورد ROI صحبت کنیم. ROI نسبت سود خالص به هزینه های شماست. این یکی از مهمترین اندازه گیری ها برای شماست، چون تاثیر واقعی تلاش شما بر شغلتان را نشان می دهد.

اگر ROI مثبت مشاهده می کنید، می توانید به تبلیغات خود ادامه دهید. اگر یک ROI منفی می بینید، وقت آن است که اشکال را شناسایی کرده و آن را برطرف کنید.

روش های مختلفی برای محاسبه ROI وجود دارد، اما معمولترین آنها این است که درآمد را منهای هزینه کالاهای فروخته شده تقسیم بر هزینه کالاهای فروخته شده کنیم. برای مثال: فرض کنید که ما برای یک شب اقامت مشتری در هتل سیصد دلار از مشتری طلب می کنیم. هتل و هزینه تأمین آن هتل دویست دلار است. بنابراین ROI ما سیصد دلار منهای دویست دلار تقسیم بر دویست است.

و این برای ما 50 درصد ROI بدست می آورد. این بدان معناست که بابت هر دلار که می پردازید، یک و نیم دلار برمی گردد.

برای محصولات فیزیکی، هزینه کالاهای فروخته شده برابر با هزینه ساخت تمام چیزهایی که فروخته اید به علاوه هزینه های تبلیغاتی است و درآمد شما، میزان درآمد فروش شماست.

اگر تجارت شما منجر به جذب مشتری راغب می شود، هزینه کالاهای فروخته شده فقط هزینه های تبلیغاتی است. درآمد شما مبلغی است که شما از مشتری معمولی به دست می آورید. به عنوان مثال، اگر به طور معمول به ازای هر 10 مشتری راغب یک فروش انجام می دهید و فروش معمول شما 20 دلار باشد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.