چگونه پوزیشین سایز را محاسبه کنیم؟


پیپ چیست و ارزش آن چگونه محاسبه میشود؟ | آموزش فارکس

در معاملات فارکس ، از آنجا که قیمت ارز معمولاً بصورت جزئی حرکت می کند ، در یک واحد استاندارد به نام پیپ نقل قول می شود.

مجله افیکس کار : برخی از پلتفرم های معاملاتی فارکس می گویند pip مخفف “درصد در نقطه” یا “percentage in point“ است . در حالی که برخی دیگر می گویند که این عبارت “سود در نقطه” یا “price interest point“ است.

هر کدام که باشد، مهم اینست که پیپ یا PIP کوچکترین تغییر ارزش در نرخ ارز یک جفت ارز است.

صد پیپ “یک رقم بزرگ” است. پیپ ها (معمولاً) کوچکترین مبلغی هستند که می توان با استفاده از آن قیمت ارز چگونه پوزیشین سایز را محاسبه کنیم؟ تغییر کرد.

هنگام معامله ارز ، پیپ ها اساسی ترین واحد اندازه گیری هستند. درست مانند واحد اندازه گیری مایعات “اونس” ، واحد اندازه گیری برای نقل قول های ارزی “پیپ” است.

معامله گران اغلب از پیپ برای اشاره به سود یا زیان استفاده می کنند. به عنوان مثال ، یک معامله گر فارکس ممکن است بگوید من 90 پیپ سود کردم! یا 30 پیپ ضرر کردم!

ارزش نقدی واقعی این سود یا ضرر ، بستگی به ارزش پیپ دارد که در ادامه توضیح خواهیم داد.

اگرچه پیپ یک واحد اندازه گیری بسیار کوچک است ، ولی چون معامله گران فارکس معمولاً از اهرم استفاده میکنند ، این بدان معناست که حتی یک حرکت پیپ در قیمت می تواند به معنای سود یا ضرر هنگفت باشد.

به عنوان مثال ، اگر EURUSD از 1.1050 به 1.1051 منتقل شود ، این افزایش 0.0001 ، یک پیپ است.

پیپ معمولاً آخرین رقم اعشاری قیمت گذاری است.

بیشتر جفتها به 4 رقم اعشار می رسند ، اما موارد استثنایی مانند جفت های ین ژاپن وجود دارد که آنها به دو رقم اعشار می رسند.

به عنوان مثال ، یک پیپ برای EURUSD میشود 0.0001 و یک پیپ برای USDJPY میشود 0.01 .

محاسبه پیپ در فارکس

محاسبه پیپ ین ژاپن در فارکس

پیپت چیست؟

برخی از کارگزاران فارکس جفت ارز فراتر از رقم چهارم اعشار استاندارد ، رقم پنجم اعشار را هم محاسبه میکنند و به آن پیپ های فراکشنال FRACTIONAL PIPS میگویند.

به رقم پنجم در همه جفت ارزها به غیر از جفتهای ین ژاپن پوینت Point یا پیپت Pipette نیز گفته می شود. در جفتهای ین ژاپن، رقم اعشار سوم پیپت خوانده میشود

باید به این نکته اشاره کنیم که پوینت یا پیپت برابر چگونه پوزیشین سایز را محاسبه کنیم؟ است با یک دهم پیپ.

به عنوان مثال ، اگر GBPUSD از 1.30542 به 1.30543 منتقل شود ، آن 0.00001 دلار بالاتر می رود . یعنی یک پیپت.

پیپ چیست و ارزش آن چگونه محاسبه میشود؟

در اینجا شکل ظاهری پیپ های فراکشنال در یک پپلتفرم معاملاتی به شرح زیر است:

در پلتفرمهای معاملاتی ، رقم نشان دهنده یک دهم پیپ یا یک پیپت، معمولاً در سمت راست دو رقم بزرگتر نشان داده می شود.

در اینجا یک راهنمای ساده تر برای کمک به شما در یادگیری نحوه خواندن پیپ آورده شده است

پیپ چیست و ارزش آن چگونه محاسبه میشود؟

نحوه محاسبه ارزش یک پیپ

ارزش هر پیپ به سه عامل بستگی دارد:

  • جفت ارز مورد معامله
  • سایز معامله
  • نرخ ارز مورد معامله

بر اساس این عوامل ، نوسان حتی یک پیپ واحد می تواند تأثیر زیادی بر ارزش پوزیشن های شما داشته باشد.

از آنجا که هر ارز ارزش نسبی خاص خود را دارد ، لازم است ارزش هر پیپ pip برای آن جفت ارز خاص محاسبه شود.

در مثال زیر ، از نرخ جفت ارز با 4 رقم اعشار استفاده خواهیم کرد.

توجه: برای توضیح بهتر محاسبات ، نرخ ارز به صورت نسبی بیان می شود (به عنوان مثال EURUSD در 1.2500 به صورت ” یک یورو / ۱.۲۵۰۰ دلار نوشته خواهد شد)

مثال شماره 1:

فرض کنیم جفت لونی به قیمت USDCAD = 1.0200 معامله میشود. یعنی هر یک دلار آمریکا معادل 1.0200 دلار کاناداست.

(تغییر ارزش در ارز مبادله ای) ضرب در نسبت نرخ ارز = مقدار پیپ (از نظر ارز پایه)

با استفاده از این مثال ، اگر 10 هزار واحد یا یک مینی لات USDCAD معامله کنیم ، آنگاه تغییر به اندازه یک پیپ در نرخ ارز تقریباً معادل 0.98 دلار آمریکا تغییر در ارزش پوزیشن خواهد بود.

ما می گوییم “تقریبا” زیرا با تغییر نرخ ارز ، مقدار هر پیپ نیز تغییر می کند.

مثال شماره 2:

در اینجا مثال دیگری وجود دارد که از جفت ارزی با ین ژاپن به عنوان واحد پول واحد استفاده می شود.

فرض کنیم جفت گوپی به قیمت GBPJPY = 123.00 معامله میشود. یعنی هر یک پوند انگلیس معادل 123.00 ین ژاپن است .

توجه داشته باشید که این جفت ارزی برای اندازه گیری تغییر 1 پیپ در ارزش فقط به دو رقم اعشار می رسد . در این حالت ، یک حرکت پیپ 0.01 ین خواهد بود.

(تغییر ارزش در ارز مبادله ای) ضرب در نسبت نرخ ارز = مقدار پیپ (از نظر ارز پایه)

بنابراین ، هنگام معامله 10 هزار واحد یا یک مینی لات GBPJPY ، ارزش هر تغییر پیپ تقریباً 0.813 پوند ارزش دارد.

بطور خلاصه ارزش هر پیپ :

برای جفت ارزهایی که محاسبه پیپ بر اساس دو رقم اعشار است مثلا USDJPY

برای جفت ارزهایی که محاسبه پیپ بر اساس 4 رقم اعشار است مثلا EUR/USD

حتی اگر یک نبوغ ریاضی هم باشید – حداقل با مقادیر pip – احتمالاً فکر می کنید ، آیا واقعاً لازم است همه اینها را حل کنم؟

خوب ، جواب خیر است. تقریباً همه کارگزاران فارکس همه اینها را برای شما به طور خودکار محاسبه می چگونه پوزیشین سایز را محاسبه کنیم؟ کنند .

پیپ چیست ❤️ هر pip چند دلار است؟ چگونه محاسبه میشود؟

پیپ در فارکس

یکی از اولین مفاهیمی که در بازار فارکس با آن روبرو شده و تمامی محاسبات بر مبنای آن انجام می‌شود، چیزی به نام پیپ در فارکس است. در این مقاله قصد داریم تا مفهوم pip و نحوه محاسبه‌ی آن را به شکل کامل آموزش دهیم.

اهمیت پیپ

برای یادگیری پیپ باید کمی وارد کارهای ریاضی و معادلات آن شویم. احتمالا اصطلاحات “پیپ“، “پوینت“، “پیپت” و لات از گوشه کنار به گوشتان رسیده است، حال ما قصد داریم که این اصطلاحات را توضیح دهیم و نحوه محاسبه مقادیر آنها را به شما نشان دهیم. برای یادگیری این اصطلاحات زمان بگذارید، چرا که اطلاعات لازم برای تمام معامله‌گران فارکس، ضروری است. تا وقتی که از ارزش pip و محاسبه سود و زیان آن مطلع نشده‌اید، اصلا به فکر شروع معاملات نباشید.

معنای PIP

پیپ واحد اندازه گیری میزان تغییر در ارزش یک جفت ارز است. برای مثال اگر EUR/USD از نرخ 1.1050 به 1.1051 تغییر کند، این مقدار 0.0001 افزایش نرخ دلار، معادل یک pip است. PIP معمولا آخرین رقم اعشاری نرخ جفت ارز است. اکثر جفت ارزها تا 4 رقم اعشار داشته، اما موارد استثنایی مانند ارز ین ژاپن وجود دارد که تنها 2 رقم اعشار دارند. به عنوان مثال، هر PIP در جفت ارز EUR/USD معادل 0.0001 و برای جفت ارز USD/JPY معادل 0.01 است.

اعشار در پیپ

پیپت چیست؟

بروکرهایی در فارکس وجود دارند که نرخ جفت ارز را فراتر از حد استاندارد 4 یا 2 رقم اعشاری لحاظ کرده و تعداد این اعشار به 5 و 3 افزایش می‌یابد. این اعداد که به پیپ کسری (Fractional Pips) معروف هستند، پوینت یا “پیپت” نامیده می‌شوند. اگر مفهوم “pip” برای تریدرهای تازه‌کار فارکس به اندازه کافی گیج کننده نیست، بیایید سعی کنیم بیشتر شما را گیج کنیم و به این نکته اشاره کنیم که یک “پوینت” یا “پیپت” یا همان پیپ‌کسری، برابر با “یک دهم pip“ است. به عنوان مثال، اگر نرخ جفت ارز GBP/USD از 1.30542 به 1.30543 حرکت کند، تغییر 0.00001 دلاری که به نرخ برابری افزوده شده، معادل یک پیپت است.

[مهم] مبانی مدیریت سرمایه

حامد ریحانی - توییتر

مطالب را با يك جمله مبهم آغاز مي كنیم كه مي خواهیم درستي آن را ثابت كنیم :

معاملات بازنده خود را سريع ببنديد و به معاملات برنده اجازه رشد دهید، اگر اين شیوه را پیش بگیريد و مديريت سرمایه را همراه آن كنید حتی اگر معاملات شما تصادفی باشند باز هم برايند شما مثبت خواهد بود.

در ادامه شما را به مطالعه 20 درس مبانی مدیریت سرمایه ارائه شده توسط یک دوست قدیمی جناب آقای حمید رضا حصارکی دعوت می کنم:

حامد ریحانی - توییتر

درس اول: امید رياضی

درس اول درک مفهوم امید رياضی می باشد كه بدون درک آن نمی توان در اين بازار موفق بود. امید رياضی به ما می گويد نیازی نیست كه همه معاملات شما و حتی نصف بیشتر معاملات شما مثبت باشد تا بتوانید سود كنید، و شايد همه سود شما از ۵ درصد معاملات موفق شما بدست آيد.

فرمول امید رياضی:

Mathematical Expectancy = [ 1 + (W/L) ] * P - 1

در اينجا W متوسط سود شما در هر معامله و L متوسط ضرر شما در هر معامله می باشد و P ( به درصد ) احتمال برد سیستم شما در معاملات است. يعنی اگر احتمال برنده بودن سیستم شما ٢٠ درصد باشد و میانگین سود شما در هر معامله ١٠ دلار باشد و میانگین ضرر شما در هر معامله ۵ دلار باشد امید رياضی سیستم شما منفی ٠٫۴ می باشد.

امید رياضی يک سیستم سود ده بايد از صفر بیشتر باشد. برای اين منظور يا بايد احتمال برد سیستم را افزايش داد، يا متوسط سود در هر معامله افزايش يابد و يا متوسط ضرر در هر معامله كاهش يابد.

برای اينكه بتوانیم امید رياضی يک سیستم را بدست آوريم می بايست يک مجموعه از معاملات آن سیستم كه حداقل ١٠٠ معامله را داشته باشد انتخاب كنیم و متوسط سود و ضرر معاملات و تعداد معاملات برنده و بازنده را بدست آوريم و سپس در فرمول فوق قرار دهیم.

برای بدست آوردن احتمال برد سیستم بايد تعداد معاملات برنده را بر تعداد كل معاملات تقسیم كنیم. برای بدست آوردن متوسط سود بايد میزان سود كسب شده از پوزيشن های سودده را بر تعداد پوزيشن های سودده تقسیم كنیم. برای بدست آوردن متوسط ضرر بايد میزان ضرر كسب شده از پوزيشن های ضررده را بر تعداد پوزيشن های ضررده تقسیم كنیم.

حامد ریحانی - توییتر

درس دوم : نسبت اهرمی نامتقارن

در اين درس با مفهوم نسبت اهرمی نامتقارن آشنا می شويم. اين نسبت به ما می گويد که اگر چه مقدار ضرر بدهیم، می بايست چه مقدار سود كنیم تا آن ضرر جبران شود. در اينجا به اين موضوع پی خواهیم برد كه هر چه بیشتر ضرر كنیم جبران كردن آن مشكل تر و شايد غیر ممكن شود.

فرمول نسبت اهرمی نامتقارن :

Asymmetrical Leverage % = [ 1 / (1 - L %) ] - 1

در اينجا L درصد ضرر از سرمايه اولیه می باشد، مثلا اگر ٢۵ درصد ( ٠٫٢۵ ) ضرر كنیم نیاز به ٣٣ درصد سود (بر اساس سرمایه باقی مانده) برای جبران داريم و اگر ۵٠ درصد ضرر كنیم نیاز به ١٠٠ درصد سود و اگر ٩٠ درصد ضرر دهیم نیاز به ٩٠٠ درصد سود داريم.

همواره بايد بر روی ضررهای خود كنترل داشته باشیم و به آنها تا جایی اجازه رشد دهیم كه سیستم معاملاتی ما توانایی جبران آن را به راحتی داشته باشد. حال اينكه از كجا بفهمیم سیستم ما چقدر توانایی جبران دارد بايد نرخ سوددهی سیستم خود را همواره حساب كنیم و ببینیم در هر معامله معمولا انتظار چند درصد سود را داريم و همینطور انتظار چند درصد ضرر در معامله محتمل است.

حامد ریحانی - توییتر

درس سوم : ضريب سودآوری

در اين درس با ضريب سودآوری آشنا می شويم. ضريب سودآوری معیاری است كه می توانیم روند سود دهی سیستم خود را ارزيابی كنیم، اين عدد می بايست همواره بزرگتر از ١ باشد.

فرمول محاسبه ضريب سودآوری :

Profit Factor = Gross Win / Gross Loss

در اينجا منظور از Gross Win سود ناخالص يا همان مجموع سود تمامی پوزيشن های سودده و Gross Loss ضرر ناخالص يا همان مجموع ضرر تمامی پوزيشن های ضررده می باشد.

پس بايد دقت داشته باشیم كه همواره مجموع سودهايمان بايد از مجموع ضررهايمان بیشتر باشد تا بتوانیم اين ضريب را بیشتر از يک چگونه پوزیشین سایز را محاسبه کنیم؟ نگاه داريم.

حامد ریحانی - توییتر

درس چهارم : تفاوت شرط بندی و گمانه زنی در معاملات

همانطور که می دانیم شرط بندی، قمار محسوب می شود و كاری ناپسند میباشد لذا بايد تفاوت آن را با گمانه زنی (تجارت صحیح ) درک كنیم تا بتوانیم به درک عمیق تری نسبت به ريسک در اين بازار برسیم. بین شرط بندی و گمانه زنی دو تفاوت اساسی وجود دارد:

1- شرط بندی ريسک غیر منطقی بوجود می آورد ولی در گمانه زنی ريسک ذاتی موجود توزيع می شود.

2- در شرط بندی علم آمار و احتمال ناديده گرفته می شود ولی در گمانه زنی از امتیاز اين علم استفاده می شود.

برای مثال يک قمارباز فكر می كند اگر چندين شكست پیاپی داشته باشد در دفعات بعد شانس برد او افزايش می يابد لذا ريسک خود را بیشتر می كند (تفاوت 1) ، در صورتی كه اين كار خطاست و ريسک هر معامله مستقل از معامله قبل است پس در اينجا علم آمار و احتمال توسط قمارباز ناديده انگاشته شده است (تفاوت 2)

حامد ریحانی - توییتر

درس پنجم : مفهوم دقیق مديريت سرمایه

مفهوم دقیق مديريت سرمايه محدود به اين تعريف است كه چه مقدار از حساب بايد در معامله آتی ريسک شود.

انتظارات ديگری كه از مديريت سرمايه داريم از قبیل اينكه چه موقع از پوزيشن سود ده و يا ضرر ده خارج شويم و كی به حجم معامله فعلی بیافزائیم يا آنرا كاهش دهیم و كجا وارد معامله شويم يا نشويم جزو ضمائم و فرعیات مديريت سرمايه می باشند.

حامد ریحانی - توییتر

درس ششم : تحلیل مونته كارلو

در اين درس با تحلیل مونته كارلو آشنا می شويم تا بتوانیم روش معاملاتی خودمان را به صورت صحیح تست نمائیم و از نتايج تست با اطمینان بالایی استفاده كنیم. تحلیل مونته كارلو يک تکنیک محاسباتی است كه داده های آماری يک مدل را با دقت قابل اطمینانی شبیه سازی می كند.

در اين تحلیل معمولا هر پارامتر هزار بار با نمونه های متفاوتی از داده های آماری تست می شود و نتیجه ٩۵ درصد از اين هزار بار برای پارامتر مورد نظر لحاظ می شود.

مثلا اگر بخواهیم تاثیر ريسک ١٠ درصدی ثابت در هر معامله را در يک لیست ١٠٠ تایی از معاملات بررسی كنیم، هزار لیست مجزای ١٠٠ تایی از لیست اولیه بوجود می آوريم كه در آنها اعضای لیست به صورت تصادفی چیده شده اند، آنگاه تاثیر ريسک ١٠ درصدی را در هر لیست يادداشت می كنیم، اگر در ٩۵ درصد مواقع به ازای آن ريسک ١٠ درصدی نتیجه نهايی معاملات ۶٠ درصد زيان را به همراه آورد پس با اطمینان ٩۵ درصد در آينده نیز چنین خواهد شد.

در مثال فوق لیست ١٠٠ تایی داده های آماری ما و ريسک ١٠ درصدی ثابت پارامتر مورد بررسی ما می باشد. در تحلیل مونته كارلو از داده هایی استفاده می شود كه بوقوع پیوسته اند، يعنی نتايج بک تست يا فوروارد تست گذشته، بنابراين نقاط ورود و خروج در هر معامله مشخص می باشد.

مطمئنا برای شبیه سازی تحلیل مونته كارلو می بايست برنامه نوشت و از ماشین استفاده نمود، در همین جا از دوستان برنامه نويس علاقمند دعوت می كنم برای راحتی دوستان تحلیل مونته كارلو را فقط برای پارامتر ريسک كد كنند، يعنی در برنامه جایی برای ثبت داده های آماری (ورود و خروج از معامله)، جایی برای ثبت مقدار اولیه حساب، جایی برای ثبت مقدار ريسک در هر معامله تعبیه كنند و وقتی کلید شبیه سازی زده می شود برنامه بگويد در ٩۵ درصد از تست ها نتیجه چه می شود.

حامد ریحانی - توییتر

درس هفتم : تعیین اندازه حجم معامله

معامله با اهرم یا لوریج 100 در حساب با سرمایه هزار دلار يک اشتباه بزرگ می باشد، زيرا با چند ضرر متوالی بايد با حساب خداحافظی نمود، چگونه پوزیشین سایز را محاسبه کنیم؟ همین طور معامله بدون استفاده از اهرم در يک حساب ١٠٠ هزار دلاری باز هم اشتباه است زيرا مقدار بیشتر مارجین و سرمایه بی مصرف مانده است و در نهايت پرفورمنس را كاهش می دهد.

نقش كلیدی مديريت سرمايه تعیین دقیق حجم معامله می باشد تا كارائی حساب افزايش يابد.

روش های مطرح شده متفاوتی برای تعیین حجم وجود دارند كه به دو دسته كلی تقسیم بندی می شوند: 1- روش های مارتینگل 2- روش های آنتی مارتینگل

در روش های مارتینگل با افزايش ضرر به حجم معاملات افزوده می شود تا از يک برگشت سريع و كوتاه استفاده شود و همه ضررها پوشش داده شود، اين روش ها پايه علمی ندارند و در همه جا کاربرد ندارند و از نظر مديريت سرمايه صحیح مردود می باشند و فقط يک نوع خاص آن تحت عنوان "میانگین هزينه" می تواند مورد استفاده قرار گیرد. منظور از میانگین هزينه اين مي باشد كه حجم معامله طوری توزيع شود كه ریسک نهایی بیشتر از ريسک اولیه ای كه برای پوزيشن در نظر گرفته ايم نشود، در اين صورت می توان با فاصله هایی كه پوزيشن در ضرر رفته به حجم افزود، مثلا اگر برای پوزيشن با اهرم مناسب می توانیم در همان ابتدا 0.3 بیتکوین در نظر بگیريم و ريسک ما طوری است كه می توانیم استاپ 600 دلاری را برای آن تحمل كنیم، در ابتدا یک سوم از آن را استفاده می كنیم و 0.1 بیتکوین ورود می کنیم و اگر 300 دلار در ضرر رفتیم باز 0.1 ديگر ورود می كنیم و هیچ گاه برای پوزيشن مورد نظر از 0.3 بیتکوین بالاتر نمی رويم.

در روش های آنتی مارتینگل سودها به صورت تصاعد هندسی افزايش می يابند، همین طور ضررها به صورت تصاعد هندسی كم میشوند، مهمترين ويژگی اين روش ها بكار بردن آنها در يک سیستم با امید رياضی مثبت می باشد و در غیر اين صورت نمی توان از آنها انتظار معجزه داشت.

چگونه با اپن اینترست (Open Interest) و حجم تحلیل کنیم؟

حجم و اپن اینترست دو معیار کلیدی تکنیکال هستند که برای توصیف نقد شوندگی و تغییرات قراردادهای آتی و آپشن استفاده می‌شوند. حجم تعداد قراردادهایی است که در یک دوره زمانی مشخص معامله می‌شوند. اپن اینترست هم تعداد قراردادهای آتی فعال یا تسویه نشده است. در این مقاله می‌خواهیم با این دو مفهوم آشنا شویم و از آن برای تحلیل بازار استفاده کنیم.


حجم (Volume) چیست؟

حجم معاملات در بازار آتی همان تعداد قراردادهای آتی است که بین خریداران و فروشندگان در یک روز کاری رد و بدل می‌شود. حجم معاملات می‌تواند میزان فعالیت معامله گران در بازار را هم مشخص کند. هر تراکنشی در حجم معاملات حساب می‌شود. حال این تراکنش می‌خواهد بستن یا باز کردن یک تراکنش باشد. هر چقدر حجم معاملات بیشتر باشد، محبوبیت آن دارایی یا اوراق بهادار هم بیشتر خواهد بود.
برخی اوقات سرمایه‌گذاران به حجم معامله به دیده اندیکاتوری برای تشخیص قدرت حرکات قیمتی بازار نگاه می‌کنند. هر چقدر حجم معاملات بیشتر باشد، به این معنی است که قدرت نقد شوندگی قراردادها هم بیشتر است. قدرت نقد شوندگی بالا باشد، نوسان گیری در کوتاه‌مدت هم ممکن خواهد بود. منظور از نقد شوندگی این است که خریدار یا فروشنده می‌تواند در قیمت‌های دلخواه، در کمترین زمان با صرف کارمزد کمتر، معامله کند.


اپن اینترست (Open Interest) چیست؟

اپن اینترست یا Open Interest تعداد قراردادهای آتی است که توسط معامله گران نگهداری می‌شوند و همچنین یک معامله باز یا پوزیشن فعال هستند. این پوزیشن ها یا قراردادهای معاملاتی باز هستند، اما هنوز بسته، منقضی یا تسویه نشده‌اند. برای محاسبه اپن اینترست کافی است تعداد قراردادهای بسته شده را از تعداد قراردادهای باز کم کرد.
اپن اینترست با افزایش قراردادهای خرید یا بستن قراردادهای فروش افزایش می‌یابد. به طور مثال فرض کنید که اپن اینترست در سهام ABC صفر است. روز بعد ۱۰ قرارداد آتی خریداری می‌شود (یا ۱۰ پوزیشن جدید باز می‌شوند). اپن اینترست ABC برابر ۱۰ خواهد بود. حال روز بعد از آن، ۵ پوزیشن بسته و ۱۰ پوزیشن جدید باز می‌شوند. خالص قرارداد آتی ABC برابر ۱۵ خواهد بود.

انتخاب حجم درست پوزیشن معاملاتی

مدیریت با انعطاف پذیری و خلاقیت بالا نحوه ریسک را با استفاده از افزایش یا کاهش پله ای سرمایه گذاری

انتخاب حجم درست پوزیشن معاملاتی

اکنون که می دانید چگونه می توانید توقف های مناسب را تنظیم کرده و حجم موقعیت صحیح را محاسبه کنید، در اینجا یک درس درباره اینکه چگونه می توانید کمی خلاقیت در تجارت خود کسب کنید بحث می کنیم.

برای آن دسته از تریدر هایی که اندازه های موقعیت های خود را چند برابر می کنند، می توانید با انعطاف پذیری و خلاقیت بالا نحوه ریسک خود را با استفاده از افزایش یا کاهش پله ای سرمایه گذاری مدیریت کنید.

افزایش یا کاهش پله ای سرمایه گذاری چیست؟

” افزایش یا کاهش پله ای سرمایه گذاری” چیست و چرا ما از آن استفاده می کنیم؟

افزایش پله ای سرمایه گذاری به این معنی نیست که قبل، در طول و بعد از ترید خود را وزن کنید. (هرچند که نظارت آن هم صدمه نمی زند).

افزایش یا کاهش پله ای سرمایه گذاری اساسا به معنی اضافه کردن یا حذف واحدهایی از موقعیت اصلی شما است.

افزایش یا کاهش پله ای سرمایه گذاری می تواند به شما کمک کند که خطر کلی خود را تنظیم کنید، سود خود را قفل کنید یا پتانسیل سود خود را به حداکثر برسانید. البته، هنگامی که شما به موقعیت خود اضافه یا حذف می کنید، نواقص بالقوه ای نیز وجود دارد که باید از آن آگاه باشید.

در درس های زیر، مزایا و معایب افزایش یا کاهش پله ای سرمایه گذاری را آموزش خواهیم داد.

ما یک روش درست برای انجام این کار به شما آموزش می دهیم به طوری که شما دیوانه نمی شوید زیرا شما در معرض خطر بیش از حد قرار گرفته اید و حساب خود را منفجر کرده اید.

مزایای افزایش یا کاهش پله ای سرمایه گذاری

بزرگترین مزیت یک مزیت روانشناسی است.

افزایش یا کاهش پله ای سرمایه گذاری از موقعیت شما، نیاز به ورود یا خروج بسیار صحیح و بی نقص شما را از بین می برد.

پوزیشن معاملاتی تعیین اندازه موقعیت فارکس اسکالپینگ

هیچ کس نمیتواند به طور مداوم پیشبینی درست حرکت قیمت یا نقطه عطف دقیق بازار را پیشبینی کند. این راه بسیار دشواری است که انتظار داشته باشیم بهترین زمان ورود را داشته باشیم. شما خودتان را برای بسیاری از احساسات خود تنظیم می کنید.

بهترین کاری که می توانیم انجام دهیم این است که یک منطقه از حمایت / مقاومت بالقوه، معکوس، تغییر شتاب، شکستن و غیره را شناسایی کنیم.

شما می توانید موقعیت خود را در بیت و قطعه هایی در اطراف این مناطق وارد کنید و / یا تجارت خود را در سطوح مختلف برای قفل کردن سود خود ببندید.

اگر شما مجبور نبودید که با دقت خیلی خیلی زیاد به بازار وارد شوید و یا از آن خارج شوید، چقدر روان شما آرام تر خواهد بود؟ خیلی ساده تره ؟!

به علاوه لازم نیست که دقیق مانند یک تک تیرانداز حرکت را از نقطه انفجار برای گرفتن بعضی پیپ ها بگیرید. همچنین می توانید هر وقت که خواستید باری را از دوشتان بردارید و یک خود را کم تر کنید. قفل کردن سود چطور؟

اجرا شده با توقف به درستی، کاهش پله ای سرمایه گذاری موقعیت های برنده می تواند به شما در حفاظت از سود خود فقط در صورتی که قیمت به طور ناگهانی معکوس می شود، کمک می کند.

در نهایت، اگر شما به موقعیت بازتان مقدار بیشتری اضافه کنید و بازار همچنان به راه خود ادامه دهد، اندازه موقعیت بزرگتر شما مقدار پیپی که به هزای هر پپ به دست می آورید را افزایش خواهد داد.

معایب افزایش یا کاهش پله ای سرمایه گذاری

اشکال عمده افزایش یا کاهش پله ای سرمایه گذاری زمانی است که شما به موقعیت خود بیشتر اضافه کنید. آیا کسی می تواند حدس بزند که این نقص چیست؟ شما آن را دریافت کردید … شما خطر کلی خود را افزایش دهید !!

به یاد داشته باشید، معامله گران ابتدا “مدیران ریسک” هستند و اگر این کار به صورت نادرست انجام شوند، “افزایش یا کاهش پله ای سرمایه گذاری” می تواند حساب شما را از بین ببرد!!

شما خیلی خوش شانسی، ما توضیح خواهیم داد که چگونه به طور امن به موقعیت باز خود اضافه کنید.

نکته دوم این است که هنگام حذف قسمت هایی از موقعیت بازتان، سود حداکثر بالقوه خود را کاهش می دهید. چه کسی می خواهد این کار را انجام دهد؟

خوب، در بازارهای سریع و پویا به عنوان بازار های خارجی، ممکن است گاهی این کاهش ها به نفع شما باشد تا ریسک خود را کاهش دهید.

در چند بخش بعدی، ما از برخی نمونه های اولیه از شیوه BabyPips.com برای اسکالپینگ در یک یا چند تجارت استفاده خواهیم کرد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.