چرا بیشتر معامله گران شکست می خورند؟
هرچند فعالیت در بازارهای مالی به یادگیری نیاز دارد ولی آشنابودن به تکنیکها شرط لازم موفقیت در بازار است ، آنچه اهمیت دارد اصول و نظم شخصی است. موفقیت و توسعه فردی و اجتماعی با نظم به دست می آید.داشتن انضباط شخصی به آموخته ها نظم می دهد و معامله گر را پایبند به سیستم از پیش تعییین شده می نماید. آموخته ها باید با مباحث روانی فرد و مدیریت مالی در آمیخته شوند تا الگوی منظمی به معامله گر بدهد. به طور مثال صبور بودن با تحلیل درست و رعایت اصول مدیریت مالی می تواند منجر به موفقیت فرد در بازار مالی شود. حال اگر یک معامله گر این اصول را بداند ولی رعایت نکند نمی تواند موفق باشد و شکست خوردنش حتمی است.
مشکل آنجاست که همه چیز در نظریه قشنگ است ولی وقتی معامله گران به عمل می رسند به دشواریها برخورد می کنند .دانش جویی که در کلاس تکنیکال الگوی هارمونیک،امواج الیوت و … را بخوبی فرا می گیرد احساس می کند رمز تولید ثروت را یافته است در حالیکه هنگامی که همان مباحث را در عمل اجرا می کند نتیجه معکوس می گیرد چرا؟ چون ورود به دنیای معامله گری شرایط لازم روانی را نیاز دارد که معمولا غیر قابل یادگیری است و به تواناییهای درونی روانی فرد نیاز دارد . بنابراین حس آرامش و داشتن اعتماد به نفس کافی و پرهیز از رفتارهای هیجانی مانند ورود بی موقع و یا حس انتقام از بازار هنگام شکست می تواند مثمر ثمر باشد. به نظر من فرد معامله گر یک فرد منسجم و قوی از حیث روانی باید باشد که منطق اولویت نخست او است و توانایی کنترل رفتارهای هیجانی در هنگام مواجه با ضرر را باید داشته باشد. هر چند تکنیکهای بسیاری در بازار وجود دارد ولی هر معامله گر باید خودش به سیستم معاملاتی خود دست یابد که این مهم در کوتاه مدت نمی تواند جوابگو باشد و نیاز به تمرین و تجربه دارد.البته مطالعه روشها و تجربیات افراد بی اثر نمی باشد چرا که مطالعه باعث انسجام ذهن می شود که شرط لازم معامله گری است. معامله گری مانند شغلهای دیگر نیست که به فرد بیکار پیشنهاد شود در آن زمینه شاغل شود بلکه معامله گری ریسک پذیری،علاقه،توانایی محاسبه،قابلیت استراتژی سازی را می طلبد که معمولا در هر فردی وجود ندارد ، پس بیشتر به نظر می رسد معامله گر موفق فرد برجسته ای از لحاظ روانی هم باشد.
نگاهی به زندگینامه افراد موفق کلاسیک در این حوزه مانند وارن بافت، جورج سوروس، بن گراهام، الیوت و… همگی نشان می دهد که آنها افراد پشتکار دار و توانایی بوده اند که توانسته اند ثروت زیادی را تولید کنند (در مقاله دیگر به این خواهم پرداخت آیا معامله گر فقط خودش سود می کند یا دیگران هم بهره می برند؟) بنابراین راز توانایی آنها خوش بینی،ریسک پذیری و مطالعه فراوان می باشد.
بنابراین 3 شرط اساسی موفقیت در بازار شامل توانایی تحلیل،مدیریت مالی و روانشناسی بازار هستند که به این مجموعه سیستم معاملاتی گفته می شود. این سیستم ویژگیهایی دارد که در این یادداشت کوتاه مجال توضیح آن وجود ندارد. هر معامله گر قبل از ورود به هرگونه معامله باید برای تک تک آنها برنامه داشته باشد و همه اینها در نظم معامله گری نهفته است.
معامله گر باید پیوسته مطالعه گر باشد و نقطه پایانی در این بازار وجود ندارد. به یاد داشته اشیم هر مبالغی که در این بازار از دست می رود، هزینه فراگیری یک درس از بازار قلمداد شود.
چرا معامله گران بازارهای مالی را رها میکنند؟
کار در بازارهای مالی نیازمند آموزش صحیح، تمرین و تجربه اندوزی است و باید ذره ذره پولدار شد و نمی توان یک شبه میلیاردر و حرفه ای بازار فارکس لقب گرفت.
وحید بلالی؛ بازار: مانند بسیاری از عملکردها، موفقیت در تجارت به زمان، صبر و تمرین زیادی نیاز دارد. به همین دلیل است که بسیاری از افراد تازه وارد در اولین تلاش های خود در معاملات متضرر می شوند.در حقیقت، طبق آمار رایج تخمین زده شده که در نهایت فقط 2٪ از معامله گران آماتور(در فارکس) به طور مداوم کسب درامد می کنند!بنابراین چه چیزی باعث می شود معامله گران دلسرد شده و دست از تلاش بردارند؟
دلایل بسیاری وجود دارد، اما در اینجا به چند مورد مهم اشاره میکنیم.
آنها حساب معاملاتی خود را نابود کرده اند
مسلما اگر سرمایه ای برای تجارت نباشد، معامله گری بی معناست. یکی از اشتباهات رایج معامله گران تازه وارد این است که آنها بدون آموزش، تمرین و تلاش عمیقا در اقیانوس بازار فرو می روند و تا حد غرق شدن کل حساب در ضرر پیش می روند.
آنها اولین ایده هایی که به ذهنشان میرسد را برای ورود انتخاب می کنند و امیدوارند بهترین عملکرد را داشته باشند. از آنجایی که دانش اولیه را در مورد اصول روانشناسی بازار و مدیریت سرمایه ندارند، بیشتر از آنچه که فکر می کنند ضرر می کنند. برخی حتی به امید بازگشت به سود، کل سرمایه را با یک معامله شرط می بندند که این شرط بندی قماری بیش نبوده و باعث از بین رفتن کل سرمایه خواهد شد.بدیهی است که این روش ها پایدار نیستند و از مهم ترین عوامل برای خروج سرمایه گذارها به شمار می آید. به همین دلیل در بازاری که ما کوچک ترین نقشی در حرکات آن نداریم رعایت مدیریت ریسک و سرمایه بسیار حائز اهمیت است.
بازارهای مالی آن چیزی نبود که انتظارش را داشتند
فروشندگان سیگنال،استراتژی،اندیکاتور و اکسپرت را مقصر اصلی این ضرر معرفی می کنند. تازه واردانی که بدون تحقیق و شناخت از خطرات احتمالی فریب آنها را می خورند، غالباً تحت تأثیر نشان دادن در باغ سبز توسط سودجویان قرار میگریند و برای بدست آوردن هرچه سریع تر پول وسوسه شده و دست به اقدامات غیر معقول می زنند.
محقق نشدن سودهای وعده داده شده، افراد تازه وارد را به سمت کناره گیری از بازار یا حتی کلاهبرداری از این طریق، می کشاند.اگر از تحلیل یا سیگنال های فرد مورد اعتماد خود استفاده می کنید حتما باید به اندازه کافی به مدیریت سرمایه، روانشناسی معامله گری تسلط داشته باشید و درنهایت با بررسی خودتان تصمیم به ورود بگیرید، در غیر اینصورت بازهم محکوم به شکست هستید!
آنها از ضرر و زیان دلسرد شده اند
برای اینکه یک معامله گر موفق باشید، باید به این باور برسید که باخت همانند بردن سهمی از معاملات دارد. در بازارهای مالی هیچ جام مقدسی وجود ندارد، بنابراین شما مجبور هستید هر از گاهی ضرر کنید.اما برخی افراد پذیرش آن را ندارند که ممکن است در معرض اشتباه قرار بگیرند و ضررهای خود را در تاریخچه معاملات خود ببینند.متاسفانه، معامله گران معمولاً پیش از اینکه به طور مداوم در بازار سودآور باشند، با خسارات زیادی روبرو می شوند.
آنها نمی توانند به منطقه برایند مثبت برگردند
کسانی که به اندازه کافی معامله گری کرده اند احتمالاً این منطقه را تجربه کرده اند. آنها با مضامین فعلی بازار هماهنگ هستند، به نظر می رسد بهترین فرصت های معاملاتی را به چنگ می آورند و احساسات خود را هنگام معامله کنترل می کنند.
سپس به ناچار، خط خوش شانسی آنها پایان می یابد. آنها وارد زنجیره ضرر شده و معاملات زیان آوری پشت سر می گذارند. معامله گران حرفه ای می دانند که اگر با تمرکز کافی برای آن سخت تلاش کنند، بازگشت به منطقه سوداوری امکان پذیر است.
اما همه معامله گران انگیزه کافی برای بازگشت به روزهای مثبت را ندارند. برخی از آنها تسلط خود را از دست داده و به حساب خود ضربه می زنند، در حالی که بعضی دیگر از معامله گران روزانه پس از مدتی با نا امیدی علاقه خود را از بین برده و از بازار دست می کشند.
معامله گری در بازارهای مالی برای آنها مناسب نیست
بهترین و ساده ترین توضیح برای انصراف معامله گران این است که روحیه آنها برای معامله گری سازگاری ندارد.ممکن است یک فرد نتواند معامله گری را در سبک زندگی خود جای دهد، بنابراین در اولین قدم علاقه خود را نسبت به نوع بازارهای مالی بسنجید، اگر حرکات پرنوسان و ناپیدار با روحیه و علاقه شما مساعد نیست به سمت سهام یا ارزهایی بروید که قدم های کوچکتری دارند.
همواره به یاد داشته باشید که معامله گری یک تجارت است. این یک برنامه سریع برای ثروتمند شدن نیست.تجارت می تواند رضایت بخش و سودآور باشد، اما مانند هر عملکردی(شغل،هنر،ورزش)، کسب مهارت در این کار لازم است.
چرا معامله گران در بازار های مالی شکست میخورند؟
سطح آموزشی که در کشور ارائه میشود بسیار مبتدی است. و از سطحی که کشورهای دنیا و کشورهای پیشرفته در آن قرار دارند خیلی پایینتر است. در واقع ابزارهای بورس و ساز و کارهای بورس و روشهای معامله گران و مسائل مشابه این در کشور ما بسیار ضعیف هستند.
معاملات اتوماتیک هنوز در بورس ما وجود ندارند. سیستمها و پلتفرمهایی که با آنها کار میکنیم به نسبت هنوز ناقص هستند و همینطور در آموزشها مسائل ابتدایی طراحی استراتژی و سبد سهام به افراد گفته میشود. در نتیجه با این سطح دانش در زمینه تحلیل تکنیکال معامله گران نمیتوانند در بازارهای مالی نتایج خوبی بگیرد.
این وضعیت مشابه آن است که من به شما قواعد حرکت مهرههای شطرنج را آموزش داده و چند استراتژی ابتدایی را در اختیارتان قرار دهم و سپس از شما بخواهم که با یک قهرمان بینالمللی مانند کاسپاروف مسابقه دهید انتظار هم داشته باشم شما برنده شوید.
وضعیت در بازارهای مالی نیز دقیقاً به همین شکل است. هر زمانی که شخصی در حال فروش سهام است فرد دیگری در حال خرید همان سهم است. علیرغم آنکه هر دوی این اشخاص به دنبال کسب سود هستند و بر اساس تحلیلهای خود وارد معامله شدند، ولی آینده نشان خواهد داد کدام یک از این دو معاملهگر در جهت درست حرکت بازار اقدام به معامله کردند.
بنابراین در هر معامله یک طرف سود و یک طرف زیان میکند. حال در نظر بگیرید طرف دیگر معامله با شما شخصی است که سالهای سال در بازارهای بورس کار کرده است و تجربه بسیار زیادی دارد موانع موجود در آموزش و معاملهگری را پشت سر گذاشته است و به نسبت شما شناخت بسیار عمیقتر و بهتری نسبت به بازار دارد. از خود بپرسید که آیا در مقابل چنین شخصی میتوانید معاملات سوده انجام دهید ؟
بنابراین نقصی که در آموزش ما وجود دارد میتواند مشکلات زیادی ایجاد کند. مشکلی که در آموزشهای بورس وجود دارد این است که در نگاه به نمودار سهم در واقع در حال نگاه کردن به معمای حل شده هستید.
همین امر باعث میشود که تصور کنید تحلیل حرکت بازار آسان است به راحتی میتوانید محدوده خرید و فروش را تخمین زده بتوانید سودهای عالی بگیرید. این موضوع تله انفجاریای است که در بازارهای مالی وجود دارد.
در واقع بزرگترین مشکل بازارهای مالی آن است که ریسکهای خود را از چشم معامله گران تازه کار پنهان میکند به راحتی آنها را مورد سوء استفاده قرار میدهد. چنانچه اساتید بازارهای مالی این موارد را به دانشجویان خود گوشزد نکنند که آنچه یاد گرفته است در واقع شرط لازم بوده و شرط کافی نیست و برای انجام معاملات واقعی کفایت نمیکند، مشکلات زیادی را برای دانشجویان خود به وجود میآورند.
بعضاً دیده میشود که در برخی دورههای آموزشی به عنوان یک ویژگی به دانشجویان گفته میشود که در همان ابتدا برایشان یک حساب معاملاتی واقعی ایجاد میشود تا دانشجویان بتوانند از همان ابتدا به انجام معاملات حین آموزش بپردازند.
دوستان باسابقه در بازارهای بورس میدانند که این حرف تا چه حد اشتباه است دانشجویان در اثر اشتباهات خود دچار انواع فشارهای عصبی شده و با از دست دادن اعتماد به نفس در کنار آموزش ناقص باعث شکست آنها خواهد شد. دانشجویان با انواع و اقسام مشکلات مالی و بعضاً حتی مشکلات خانوادگی، ورشکستگی و غیره میشود.
بر اساس آمارها بیش از ۹۰ درصد کسانی که وارد بازارهای مالی میشوند در مدت زمانی کمتر از یک سال از بازارهای مالی قرار میکنند. بسیاری از این افراد دیگر حاضر نیستند به این بازارها بیایند.
یکی از دلایل چنین اتفاقی آن است که بسیاری از افراد فعالیت در بازارهای مالی را مانند دیگر فعالیتهای حرفهای، جدی در نظر نمیگیرند. یک پزشک برای آنکه بتواند بیمار خود را مداوا کند بایستی سالهای سال دورههای آموزشی ببینند و پس از اتمام آموزشهای خود باید به صورت آزمایشی در کنار پزشکان دیگر کار کند تا بتوانند به مرحلهای برسد که اطمینان لازم را جهت مداوای بیماران کسب کند.
یک خلبان پیش از آنکه هدایت یک هواپیما با صدها مسافر را در اختیار بگیرند بایستی سالهای سال آموزش دیده و سختیهای بسیاری را تحمل کند. پس از طی همه این مراحل جامعه میتواند به او اعتماد کرده و جان انسانها را در دست او بگذارد.
اما متأسفانه در بازارهای مالی، مشکلات و تلههای انفجاری این بازارها در نگاه نخست کوچک به نظر میآیند. سرمایه محدود افراد نیز فرصت کافی را در اختیار آنها قرار نمیدهد تا بتوانند با آزمون خطا این مشکلات را شناسایی کردند و از آنها عبور کنند.
معامله گران در این مسیر نیازمند آموزشها و راهنماییهای یک مربی هستند که بتوانند خطرها و بالا و پایینهای پنهان این بازارها را به آنها نشان دهد.
اگر به تاریخچه بازارهای مالی نگاه کنیم میبینیم که در سالهای اولیه تشکیل بورس، معاملات تنها از طریق مراجعه حضوری یا تماس تلفنی یا نامه نگاری با کارگزاران قابل انجام بود.
ولی اکنون معاملات توسط سکوهای معاملاتی و بیشتر از طریق اینترنت به صورت آنلاین انجام میشود. مارک داگلاس در یکی از سخنرانیهای خود در این زمینه ابراز تاسف میکردند که ای کاش امروز به دنیا آمده بودند و میتوانستند از ابتدا از این تکنولوژیها استفاده کنند. واقعیت آن است که من هم دوست داشتم به جای ۱۵ سال پیش اکنون با بورس آشنا میشدم و از تکنولوژیهایی که در حال حاضر در اختیار داریم و تصمیم دارم آنها را به شما انتقال دهم استفاده میکردم و فرد دیگری مانند من این صحبتها و آموزشهایی را که ارائه میدهم را به من ارائه میداد.
مانند هر رویه دیگری در دنیا بهترین تکنولوژیها و بهترین ابزارها برای کار بر روی بازارهای مالی ابتدا در اختیار افرادی که در سطوح بالای این بازار فعالیت میکنند قرار میگیرد. آنها میتوانند با سرعت بیشتری از خبرها و تحلیل خبرها مطلع شده و همینطور میتوانند با سرعت بیشتری از تکنولوژیهایی که بسیار به روز است استفاده کنند همین امر باعث میشود که دست بالا را داشته باشند.
بنابراین احتمال موفقیت آنها بسیار بالاتر از معامله گران ست که همچنان از ابزارهای سنتی استفاده میکنند.
کاری که در واقع ما در شرکت مهد سرمایه انجام میدهیم فراهم آوردن ابزارهای جدید برای معامله گران خود است تا آنها هم بتوانند مانند بنگاههای بزرگ از این امکانات و تکنولوژیها استفاده کنند و بتوانند کیفیت معاملهگری و سودآوری خود را ارتقاء بخشند.
دلایل شکست معامله گران بنیادی و تکنیکال در بازارهای مالی
شکست معامله گران – همانطور که میدانید اصل اول تحلیل تکنیکال آن است که بازار گذشته خود را تکرار میکند. این موضوع علیرغم آنکه در منابع مختلف به آن اشاره میشود یک اصل نیست و هنگامی که بازار گذشته خود را تکرار نکند دلیل شکست معامله گران این اصل اشتباه است.
در حقیقت این مطلب در بسیاری از مواقع جواب نمیدهد و نمیتواند به عنوان یک روش در نظر گرفته شود. در واقع مباحث و تکنیکهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال به گونهای است که میتواند افراد تازه کار را به راحتی فریب داده و باعث شود که فکر کنند با استفاده از این مطلب میتوانند در بازار کسب سود کنند.
نتیجهای که در کتابهای CFA (بالاترین سطح اموزشهای بازارهای مالی) قرار داده شده نشان میدهد که تحلیلگر تکنیکال نمیتوانند در بلند مدت بیش از بازدهی سهم مورد معاملهشان، سود کسب کنند.
در همین منبع ذکر شده است معاملهگران کوتاهمدت حتی نمیتوانند به سطح بازدهی بازار نیز دست یابند. بنابراین تصور اینکه یک تحلیلگر تکنیکال میتواند بازدهی بیشتری از بازار کسب کند، یک تصور نادرست است.
بنابراین اگر ذهنیت شما آن است که میتوانید با استفاده از تحلیل تکنیکال در این بازار پیروز شوید متاسفانه بازار نادرست بودن ذهنیتتان را با زیانهایی که میدهید به شما نشان خواهد داد. این به معنی آن نیست که شما نیازی به دانستن تکنیک ندارید.
در واقع تمام آموزشهایی که در بازارهای سرمایه داده میشود شرط لازم هستند.که تصور کنید این آموزشها شرط کافی برای کسب سود در معاملهگری است.
دلیل شکست تحلیل بنیادی نیز مشابه همین است. در منابع CFA به صراحت اشاره شده است تحلیلگران بنیادی نمیتوانند در طولانی مدت بیش از بازده بازار سود کسب کنند. گفته شده است که وضعیت تحلیلگران بنیادی از وضعیت تحلیلگران تکنیکال بدتر است.
دلیل این امر آن است که تحلیل تکنیکال به صورت کمی عمل میکند و بازارها هم حالت عددی و کمی دارد این درحالیست که تحلیل بنیادی بیشتر ماهیتی کیفی دارد و شاید به راحتی نتوان اقتصاد را به صورت اعداد و ارقام دقیق تحلیل کرده و بر اساس آن نقاط مناسب خرید و فروش را شناسایی کرد.
برخی افراد برای حل مشکلات تحلیلهای تکنیکال و بنیادی، ترکیب این دو روش را پیشنهاد میکنند. این امر نه تنها مشکل را حل نمیکند بلکه باعث پیچیدهتر شدن مسئله میشود.
این موارد از حرفهای ترین منابع بین المللی آموزش بازارهای مالی نقل شده و در دورههای آموزشی عمومی کاملاً مورد غفلت واقع شده و به دانشجویان گفته نمیشود. در نتیجه معاملهگران تازه کار با انتظارات غیر واقعی و در آرزوی کسب سودهای بالا وارد معاملات واقعی شده و تنها پس از زیانهای پیاپی و از دست دادن سرمایه خود ماهیت واقعی بازار را درک میکنید.
در سوی دیگر برخی از تحلیلگران به بحث روانشناسی معاملات رو میآورند. علیرغم آنکه مباحث و نکات موجود در روانشناسی معاملات نکات ارزشمندی است اما همچنان مانند تحلیل تکنیکال و بنیادی، روانشناسی معاملات نیز باید به عنوان یک شرط لازم در نظر گرفته شود. مباحث مربوط به روانشناسی معاملات بسیار گسترده است که در همین خصوص یک دوره پنج جلدی را در انتشارات سازمان بورس در دست انتشار دارم. با این وجود دو نکته بسیار مهم را در خصوص روانشناسی معاملات بایستی خاطرنشان کنم.
اول آنکه نکات در تحلیل روانشناسی معاملات به مراتب کیفیتر از مباحث تحلیل بنیادی است. از این رو استفاده از این مباحث برای بازاری که ماهیت کمی دارد بسیار دشوار بوده و مانع از آن میشود که بتوان نقاط دقیق ورود و خروج و حدود ضرر را تعیین کرد.
دومین مورد مربوط به عامل انسانی است. عملکرد فکری انسان به گونهای است که به راحتی قابل تغییر نیست. انسانها برای هزاران سال با دیدن عواقب جنگ، همچنان جنگ به راه میاندازد. افراد سیگاری علیرغم دانستن زیانهای ناشی از کشیدن سیگار، آن را ترک نمیکنند. این مثالها و بسیاری از مثالهای دیگر نشان میدهند تغییر رفتار با عملکرد فکری انسانها بسیار دشوار است.
بنابراین مشکلات پیش روی معاملهگران از نگاه من در ایران ضعف سیستماتیک و ابزارها، عدم تنوع بازار، تعداد خطوط سازوکارهای معاملات خودکار و نقص در آموزشها و هدایت دانشجویان به سمت معاملات واقعی بدون داشتن دانش کافی است.
در نتیجه بسیاری افراد از بورس و سرمایهگذاری در آن فرار میکنند در حالیکه اگر زمان و هزینه کافی را برای کسب آموزش مناسب اختصاص میدادند میتوانستند سودآوری خوبی از این بازارها داشته باشند.
چرا بیشتر تریدرها و قماربازها میبازند؟ راز ضرر در معاملات
یکی از جالبترین مباحث در ترید و معامله که در بسیاری از بخشهای زندگی هم آن را حس میکنیم، چیزی است که معاملهگران به آن «محرک تصادفی» (Random Reinforcement) میگویند.
محرک تصادفی همانطور که از اسمش پیداست، زمانی رخ میدهد که یک تریدر تازهکار، از یک روش خاص، در معامله به سود چرا معامله گران با سرمایه بیشتر میرسد، در صورتی که لزوما علت کسب سود، آن روش نبوده است. یا اینکه یک تریدر ماهر تصادفی ضرر میکند، در حالی که تحلیلها و برنامهی او اشتباه نبودهاند.
در بازارها گاهی اوقات شاهد این هستیم که تریدرهای حرفهای ضرر میکنند و معاملهگران تازهکار به سود زیادی میرسند، در حالی که شاید تریدر ماهر همه اقدامات و تحلیلهایش را درست انجام داده باشد، اما شرایطی رقم خورده که از اختیار او خارج بوده است.
وقتی یک تریدر تازهکار در حالی که تحلیلش اشتباه بوده و بدون برنامه معامله کرده، به سود میرسد، به احتمال زیاد فکر میکند که روش درستی را برگزیده و به تدبر و تعقل خود میبالد. او به روش خود ادامه میدهد و در نهایت ضرر زیادی را متحمل خواهد شد.
همچنین وقتی یک تریدر ماهر که تحلیلش درست بوده اما مثلا بازار به خاطر دستکاری تغییر روند داده، ضرر میکند، این تریدر با فکر اینکه تا به اینجا اشتباه میکرده، برنامه و روش درستِ تحلیل خود را عوض میکند.
اصلیترین دلیل ضرر کردن اغلب تریدرهای بازار همین محرکهای تصادفی است که معاملهگران را کاملا به اشتباه میاندازد.
در سال ۲۰۱۷ همه نابغه بودند!
در سال ۲۰۱۷ که قیمت همهی ارزهای دیجیتال به طرز جنونآمیزی بالا میرفت، کسب سود مثل آب خوردن بود. در این بین خیلیها فکر کردند نابغه هستند و کانالهای تلگرامی و سیگنالدهی VIP مثل قارچ رشد کرد.
چه تعداد افرادی که خودشان را با الگوهای خیالی در تحلیل تکنیکال گول نزدند و چه تعداد افرادی که شب و روز از معجزه تحلیلهایشان نمیگفتند. اما حقیقت این بود که در سال ۲۰۱۷ و مخصوصا نیمه دوم آن، هر چه میخریدید سود میکردید.
سال ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ به خیلیها اثبات کرد که ترید کردن و تحلیل در بازار قانونگذارینشده و پر از نهنگ ارزهای دیجیتال به این سادگیها نیست. ترید کردن خوابیدن و پول درآوردن نیست.
نقطه اشتراک معامله و قمار
محرک تصادفی میتواند عادات بد و طولانی مدت در یک معاملهگر ایجاد کند که ترک آن بسیار مشکل خواهد بود. یکی از دلایلی که معامله بی شباهت با قمار نیست، همین اعتیاد به انجام آن است که نتیجهاش جز ضرر نیست.
علت اینکه قماربازان همینطور به قمار ادامه میدهند، این است که آنها پس از چند باخت، بالاخره میبرند و همین برایشان کافی است که به بختآزمایی ادامه دهند، اما علم ریاضی اثبات میکند که در بلند مدت در حال از دست دادن تمام داراییشان هستند، چون مثلا اگر ۸ تومان میبرند ۱۰ تومان میبازند.
یک قمارباز پس از چند بار باخت، روش خود را به طور کامل تغییر میدهد و به روش دیگری روی میآورد تا شاید باختهایش جبران شود، در حالی که ممکن است روش اولش بهتر بوده باشد و فقط بدشانسی محض یا تقلب باعث باخت شده. در واقع هر چقدر که قمارباز پول کمتری برای ریسک کردن و پایبند ماندن به روشش داشته باشد، زودتر تمام دارایی خود را میبازد.
برای نمونه میتوان به سایتهای شرطبندی فوتبال که این روزها بسیار زیاد هستند و افراد را به نابودی میکشانند، اشاره کرد.
افراد در این سایتها رویکردهای مختلفی را برای بردن انتخاب میکنند. یکی روی گلهای زده بازی تمرکز میکند و یکی مثلا روی کرنرها شرط میبندد. افراد زیادی در این سایتها، بازیهای فوتبال را به طور دقیق تحلیل و بررسی میکنند اما بیشتر آنها در نهایت بازنده هستند.
فرقی نمیکند چه روشی را انتخاب کنید، سایت همیشه برنده است.
ضریبها در این سایتها طوری تعیین میشوند که در بلند مدت ضرر کنید. مثلا اگر یک شرط احتمال ۵۰ درصد برد را دارد، ضریب طوری تعیین میشود که شانس سایت ۵۲ درصد و شانس کاربر ۴۸ درصد باشد. به این صورت در بلند مدت و با تکرار، همیشه سایتها برنده هستند، حتی اگر عده کمی از قماربازها با خوششانسی یا نفوذ سود کنند.
ذات معاملات و ترید با ذات قمار فرق میکند اما در بازارهای مالی هم همیشه شرایطی وجود دارند که از اختیار معاملهگر خارج است.
درک این نکته که سود کردن یا ضرر کردن شما ممکن است به علت تحلیلهای شما نبوده باشد، در کنترل احساسات و تقویت نیروی روانی در معاملات بسیار موثر است. برای درک بهتر، به دو مثالی که در ادامه آوردهایم توجه کنید.
مثال ۱: در توهم تحلیلگر بودن
محمد میخواهد یک تریدر ارز دیجیتال شود. او درباره ارزهای دیجیتال به خوبی اطلاعات دارد، اخبار را دنبال میکند و دانش خوبی درباره اقتصاد دارد اما تاکنون ترید نکرده است. وقتی از دور به بازار و قیمتها نگاه میکند، با خودش میگوید که پول در آوردن از این بازار کاری ندارد و چند باری هم همینطور از روی چشم بازار را پیش بینی کرده و درست از آب درآمده.
محمد یک حساب صرافی ایجاد میکند و همان موقع چشمش به یک ارز دیجیتال میفتد که در پایینترین قیمت یکی دو سال گذشته خود قرار دارد. با خودش میگوید که امکان ندارد قیمت از این پایینتر بیاید. خیلی سریع و بدون هیچ برنامهای ۱ میلیون تومان از آن ارز دیجیتال میخرد.
کمی بعد بازار رشد میکند و محمد ۲۰۰ هزارتومان سود میبرد. حالا فکر میکند که استراتژی خودش را پیدا کرده است: «هر ارزی که در یک هفته بیش از ۲۰ درصد سقوط کرده بود را بخر و بعد صبر کن تا سود کنی» چند بار محمد روش خود را امتحان میکند و به سود میرسد.
تا اینکه یک روز میبیند قیمت ارز دیجیتال بیت کانکت، ۲۰ درصد کاهش یافته است. طبق استراتژی خودش مقدار زیادی بیت کانکت میخرد. اما خیلی زود خبر کلاهبرداری بیت کانکت منتشر میشود و این ارز دیجیتال با ۱۰۰ درصد کاهش به صفر میرسد.
و این گونه محمد متوجه میشود که لزوما بعد هر سقوطی، شاهد صعود نخواهیم بود.
در انتظار صعود!
حالا یک مثال دیگر، این بار برای تریدرهای حرفهای و با تجربهتر.
مثال ۲: خارج شدن از راه راست!
محمد برای مدتی در بازار فعالیت کرده، تجربه بدست آورده و به این درک رسیده است که ترید کردن از روی احساسات و بدون برنامه مکتوب و تحلیل دقیق اشتباه است. او از اشتباهات قبلی خود درس گرفته و حالا مطابق با تحلیل و برنامه ترید میکند.
برنامه او برای چند ماه درست کار کرده و او به طور کلی سود میکند. اما بعد از مدتی ضررها آغاز میشوند. بیشتر تحلیلهای او اشتباه از آب در میآید و به ضرر افتاده است.
او برنامه خود را به طور کامل کنار میگذارد و سعی میکند که یک استراتژی دیگر برای خودش بنویسید. اما این استراتژی امتحان خود را پس نداده است و محمد غافل از اینکه بازار به خاطر دستکاری یا هر چیز دیگری تغییر روند میدهد، یک برنامه درست را با یک برنامه تست نشده عوض میکند. گویی که دوباره دارد ترید را از اول شروع میکند.
جمعبندی
بازارها میتوانند بر خلاف تحلیل شما معکوس شوند
بازارها بسیار پویا و مدام در حال تغییر هستند. اتفاقات تصادفی و رویدادهای اجتنابناپذیر گاهی اوقات باعث میشوند که تریدرهای بدون مهارت سود ببرند و تریدرهای ماهر ضرر کنند و این همیشه اتفاق میافتد.
راهکار دقیقی برای درگیر نشدن در اتفاقات تصادفی یا عمدی بازار (مثل دستکاری) وجود ندارد و باید این حقیقت را پذیرفت که بیش از ۹۵ درصد معاملهگرانِ کوتاه مدت در نهایت ضرر میکنند.
اما میتوان با داشتن برنامه و البته کسب تجربه، تا حد زیادی ریسک محرکهای تصادفی را کاهش داد. فراموش نکنید که حتی بهترین تریدرهای دنیا هم گاهی اوقات پشت سر هم ضرر میکنند.
با داشتن یک برنامه معامله که مکتوب باشد و انجام تحقیقات کافی پیش از معامله، با بررسی نتایج تریدها در طی چند ماه، میتوان حدس زد که آیا استراتژی مناسبی دارید یا خیر. لازم به ذکر است که بازار ارزهای دیجیتال بیشتر از هر بازار دیگری دارای محرکهای تصادفی و عمدی است و برای همین به عقیده کارشناسان، معامله در این بازار از بازارهای دیگر ریسک بیشتری دارد.
چرا معامله گران با سرمایه بیشتر
معامله گر، موجودی شخصی خود را وارد بازار کرده و یا با مجموع موجودی سرمایه گذاران که مدیریت آن را به ایشان سپرده اند معامله می کند. در این مقاله به بررسی عللل موفقیت معامله گران حرفه ای می پردازیم تا بتوان از تجربیات آنها استفاده کرد.
معامله گر کیست؟
به شخصی که در بازارهای مالی مانند بورس ایران، فارکس، بازار ارز یا ارز دیجیتال و . معامله انجام می دهد معامله گر (Trader) گفته می شود. معامله گر، موجودی شخصی خود را وارد بازار کرده و یا با مجموع موجودی سرمایه گذاران که مدیریت آن را به ایشان سپرده اند معامله می کند. به عبارتی استراتژی سرمایه گذاران نسبت به معامله گران بلند مدت تر بوده و دارایی خود را برای مدت طولانی تری نگه می دارند ولی معامله گران با استراتژی ها کوتاه مدت تر به خرید و فروش می پردازند. در حقیقت معامله گر با بررسی بازارهای مالی، اطلاعات، داده ها و اخبار مربوط به آن به انجام معامله پرداخته و از این طریق کسب سود و درآمد می کند.
شاید بتوان گفت مشکل اصلی معامله گران، شرکت در معاملات کوتاه مدت با هزینه ها و کمیسیونهای زیاد است. برای مثال میتوان به هزینه های مربوط به خرید و فروش سهام ،کارمزد کارگزاری ها، آموزش، مشاوره و کسب اطلاعات اشاره کرد؛ البته با افزایش تعداد کارگزاری ها و وب سایت ها و صفحات دنیای مجازی که به کار مشاوره و تحلیل و آموزش در این زمینه مشغولند و با هم به رقابت می پردازند این مشکل تا حدودی حل شده است.
معامله گرها براساس معیارهای متفاوتی مانند ابزار، بازار مالی و سبک معامله گری دسته بندی می شوند؛
معامله گران اسکالپ معامله گران روزانه
معامله گران نوسانی معامله گران نیابتی
معامله گران نوسان بالا معامله گران بازاربورس
علل موفقیت معامله گران حرفه ای
در این بخش به بررسی علت های موفقیت تریدرهای حرفه ای می پردازیم تا بتوان از تجربیات آنها استفاده کرد. بسیاری از تریدرها از پیشرفت و زمان و نحوه آموزش خودشان آگاه نیستند آمارها نشان می دهد که تریدرها زمان زیادی را بین ۵ تا ۱۰ سال در مارکت میگذرانند و حداقل بین ۲ تا ۱۰ روش عوض میکنند و اکثریت آنها از میزان پیشرفت شان نسبت به قبل اطلاعی ندارند چون آن را نمی سنجند.
بنابراین بیشتر تریدرها یعنی نزدیک به ۸۰% آنها در کوتاه مدت و میان مدت ضررده هستند. آمارهایی از بزرگترین مطالعاتی که تاکنون بر روی معاملهگران بازار منتشر شده نشان داده که بیشتر آنها ضررده بوده و حتی در یک بازار ترندی قوی ۴۰% تریدرها در یک ماه اول ضررده بوده اند، ۸۰ درصد تریدرها در دو سال اول فعالیت در بازار، ورشکست شده و ۹۵ درصد آنها در ۵ سال اول به سوددهی مستمر نرسیده اند. به هر حال ۵% معاملهگران به سوددهی مستمر میرسند، پس شانس موفقیت در بازارهای مالی وجود دارد ولی مثل هر حرفه ی درآمدزای بالا شانس ۵ درصد اصلا کم نیست.
افراد موفق در بازارهای مالی دانشمندان علم موفقیت و مربیان را کنجکاو کرده که بدانند این معامله گران موفق چه کسانی هستند، چه دانش و تجربه ای دارند، از چه سیستم آموزشی و معامله گری استفاده می کنند و رمز موفقیت آنها در چیست؟
دنبال کردن پروسه برترین شدن و انجام تمرینات تعاملی هوشمند از مهمترین دلایل موفقیت در بازارهای مالی است. در حقیقت متخصصین مادرزادی به دنیا نمیآیند و گذراندن زمان طولانی نیز باعث پیشرفت افراد نمی شود، این یک پروسه فعال است که با انجام تمرینات هوشمند تعاملی در محیط آموزشی مناسب و زیر نظر مربی ایجاد می شود.
در بخش پیش رو اهمیت تسلط بر اجرای یک سیستم معاملاتی سودآور که یکی از رمزهای موفقیت معامله گران حرفه ایست مورد بحث قرار می گیرد. یک معامله گر با طرز تفکر حرفه ای می داند که موفقیت در معامله گری به جای دانش به اندازه زیادی به توسعه مهارت ها بستگی دارد، با این حال قبل از تسلط بر هر مهارتی نیاز است که اطمینان حاصل شود که این مهارت بخشی از یک سیستم معاملاتی سودآور بوده و مانند هر مهارت و روش دیگری به خوبی طراحی شده است. برای اطمینان از عملکرد چرا معامله گران با سرمایه بیشتر با ثبات در طولانی مدت تمام اجزای این روش یا مهارت باید به خوبی باهم تطابق داشته و کار کنند تا عملکردی با راندمان بالا داشته باشند. بنابراین بسیار مهم است که درک صحیحی از خصوصیات یک سیستم معاملاتی سودآور داشته باشیم که قرار است مثل یک ماشین برای ایجاد درآمد مستمر در سال های طولانی عمل کند.
مشخصه اصلی یک سیستم معاملاتی سودآور داشتن برتری است به این معنی که در دراز مدت پول بیشتری نسبت به ضررهای معاملات تولید کند، یک سیستم تجاری سودآور دارای یک انتظار مثبت است:
انتظار مثبت = احتمال پیروزی در متوسط برد – احتمال از دست دادن در متوسط ضرر
مقدار مثبت به این معناست که سیستم معاملاتی سودآور بوده و برتری دارد و بالعکس مقدار منفی به این معناست که سیستم معاملاتی سودآور نیست. با نگاه کردن به سوابق آماری یک سیستم معاملاتی می توان به راحتی انتظارات یک سیستم معاملاتی را تخمین زد. در نتیجه توسعه نتایج معامله گری نیازمند تمرین روی سیستمی است که در بلند مدت در بازار سودآور باشد.
بیشتر تلاش معامله گران برای ایجاد مهارت ها باید متمرکز بر اجرای فرآیند ها و تسلط بر تصمیم گیری های الگوریتمی چنین سیستمی باشد.
قوانین معامله گران حرفه ای در بازارهای مالی و فارکس
یکی از پر تکرار ترین سوالات در این زمینه این است که اگر بازار بورس و فارکس اینقدر سود و درآمد دارد چرا همه سود نمی کنند و طبق آمار فقط 5% افراد به درآمد می رسند؟
پاسخ این سوال ساده است؛ افرادی که در بازارهای مالی به درآمدهای خیلی بالا رسیده اند از اصول اولیه پیروی کرده و الگوهای ذهنی خاصی دارند که باعث شده به درآمدهای بالا برسند. در ادامه به طور جزئی تر در مورد این موضوع نکات و اصولی را یادآور می شویم.
اولین اصلی که معاملهگران حرفه ای رعایت میکنند صبر کردن است، مانند یک شکارچی حرفه ای منتظر می مانند که هدف در بهترین شرایط خود قرار گرفته و بعد سریع شکار می کنند.
به طور کلی معامله گران از این دو دسته خارج نیستند؛ افراد یا با استراتژی خاصی معامله می کنند یا استراتژی خاصی ندارند.
• اگر استراتژی خاصی ندارید در قدم اول باید اصولی آموزش ببینید و استراتژی معامله خود را پیدا کنید و یک استراتژی شخصی برای خود بسازید. اگر در این زمینه نیاز به راهنمایی داشتید می توانید به مشاوران بورس کست مراجعه کنید.
مخاطب این بخش از مقاله دسته اول است
با فرض اینکه همه شما جزو دسته اول هستید و استراتژی شخصی دارید، باید شاخص هایی را زیر نظر بگیرید که تمایل دارید در آن ها معامله انجام دهید و صبر کنید تا شرایط استراتژی شما 100% فراهم شود و بعد وارد معامله شوید، نقش صبر کردن دقیقاً اینجا مشخص می شود.
• در بازارهای مالی فرصت ها مانند ایستگاه اتوبوس هستند با رفتن یک اتوبوس، اتوبوس بعدی خواهد رسید، شاید کمی معطل شوید ولی هرگز نگران موقعیت های از دست رفته نباشید و دوباره شرایط استراتژی شما اتفاق خواهد افتاد.
اما اشتباهی که اکثر معاملهگران مرتکب می شوند عجله کردن است، وقتی که هنوز به صورت کامل شرایط استراتژی شان فراهم نشده وارد معامله میشوند و ضرر میکنند که این ضرر کاملاً طبیعی است.
• از پولی استفاده کنید که اگر از دست رفت فقیر و نیازمند نشوید و زندگی شما را دچار مخاطره نکند. زیرا عزت نفس یک معامله گر ارتباط نزدیکی با آرامش حین معامله دارد و بسیار مهم است که منبع مالی ایشان از جایی باشد که باعث ایجاد استرش نشود.
مورد بعدی اینکه هیچ معامله گر حرفه ای با پول قرضی یا وام یا پولی که به آن احتیاج دارد وارد بازار مالی نمی شود، متاسفانه این اشتباه در کشور ما خیلی رایج است. افراد وام میگیرند، ماشین یا خانه میفروشند یا از دیگران قرض می کنند که با آن وارد بازارهای مالی شوند و بعد به محض اینکه ضرر میکنند به مشکلات متعددی برخورده و نمی توانند موفق شوند.
اساسا باید پولی را وارد بازار مالی کرده یا در بازار بورس یا فارکس سرمایه گذاری کنید که اگر هم از دست رفت باعث ایجاد فشار یا مشکلاتی نشده و در زندگی شما اختلالی ایجاد نکند، زیرا اگر همچین شرایطی صادق باشد هیچ وقت نمی توانید سود کنید، چون ترس از دست دادن این پول باعث می شود در هیچ معامله ای با آرامش وارد نشوید و همین مسئله خیلی تاثیر منفی در معاملات شما خواهد داشت.
• تصور اینکه بتوانید سریع ثروتمند شوید و با وارن بافت سر یک میز غذا بخورید را از سر خود بیرون کنید، این کار باید با حوصله و آرامش پیش رود.
واقع بین باشید تصور اینکه با شرکت در یک دوره آموزشی و وارد شدن به بازار بورس یا فارکس قرار است سریعا به سود و درآمد بالا دست یابید و بتوانید از درآمدتان در کمترین زمان ممکن بهترین خانه و ماشین و وسایل را فراهم کنید فقط یک رویای واهی هست.
در حقیقت شما با یک ذهنیت خیلی مثبت وارد بازار مالی شده و با اولین ضرری که می کنید خود را آنچنان می بازید که این حس بد کاملا در شما قالب شده و به راحتی می تواند چنان تاثیری بگذارد که کل سرمایه خود را از دست بدهید. باید کاملاً واقع بینانه وارد بازار بورس یا فارکس شوید و بدانید در کنار هر سودی ضرری هم هست و فقط در صورتی می توانید ضرر خود را کم کنید که در قدم اول اصولی آموزش ببینید، استراتژی مالی داشته باشید، مدیریت ریسک و سرمایه را انجام دهید و با گذشت زمان و تعداد معاملات بیشتر تجربه کسب کنید؛ فقط در این صورت است که می توانید به سود برسید.
• وجود اهرم در بازارهای مالی می تواند گردن شما را به راحتی قطع کند، طوری که حتی متوجه آن نشوید ولی وقتی دست در جیب خود می کنید می بینید پولی برای شما نمانده.
مورد بعد استفاده صحیح از اهرم معاملاتی در بازار بورس یا فارکس است. اهرم معاملاتی به همان میزان که می تواند مفید باشد و به شما در سود بیشتر کمک کند، میتواند شما را به پایین ترین حد ممکن برساند.
پس انتخاب اهرم معاملاتی در موفقیت شما تاثیر بالایی دارد، تا زمانی که تجربه شما بالا نرفته هرگز از اهرم معاملاتی بالا استفاده نکنید. وقتی که اهرم معاملاتی را انتخاب کنید به همان نسبت ضرر و سودتان بیشتر می شود.
• در بازار های مالی شما یک دونده ماراتن هستید نه یک دونده ی سرعت
بنابر این اصلا مهم نیست که به چه سرعتی سود می کنید فقط مهم این است که بتوانید تا انها سود کنید.
• حد ضرر تنها ابزار دفاعی شماست و نداشتن حد ضرر مثل نداشتن سنگر و استتار در میدان جنگ است.
مورد مهم دیگری که وجود دارد انتخاب درست حد ضرر است، در هر معامله ای که باز می کنید باید حتماً حد ضرر را مشخص کنید، نداشتن حد ضرر دقیقا مثل نداشتن ابزار دفاعی است. یک معامله گر حرفه ای هیچ گاه بدون مشخص کردن حد ضرر وارد هیچ معامله ای نمی شود. حد ضرر خود را بر اساس Risk/Reward مشخص کنید.
• اولین وظیفه یک سرباز حفظ جان است و سپس جنگیدن، لذا در بازارهای مالی اول حفظ سرمایه و سپس کسب سود. اگر در یک معامله سودی نکنید بهتر از این است که ضرر کنید.
نکته مهم دیگر این است که اگر می خواهید سود کنید بهترین روش این چرا معامله گران با سرمایه بیشتر است که اول یاد بگیرید که چطور ضرر نکنید. این موضوع خود به تنهایی یک قدم خیلی بزرگ در مسیر رسیدن به سود است، می توان گفت ضرر نکردن یک هنر است.
• اگر در بازارهای مالی مرتب در حال شکست هستید نگان نباشید چون تنها یک بازنده ی فعال است که می تواند تبدیل به یک برنده ی فعال شود، لذا از شکست های خود درس بگیرید چون ماندگاری شرط سودآوری در مارکت است.
مورد بعدی این است که نباید از ضرر کردن و شکست خوردن بترسید، ترس از شکست یک نوع شکست است و پذیرش شکست قطعا باعث برنده شدن شما در بازارهای مالی خواهد شد. به عبارت دیگر اگر با پذیرش وجود شکست و ضرر وارد بازارهای مالی شوید در این صورت می توانید آرامش خود را حفظ کرده و اگر ضرر کردید با بررسی کردن دلیل آن از تکرار آن جلو گیری کرده و تجربه کسب کنید.
اگر اصولی و بر اساس استراتژی ضرر کنید خیلی بهتر از سودی است که به صورت شانسی به دست آمده. پس قطعا ضرر کردن هم بخشی از راه است.
• از پشت چارت نشینی پرهیز کنید، این کار شاید سودهایی هم برای شما به همراه داشته باشد ولی در نهایت به ضرر معاملات و سلامتی جسمی شماست. تحلیل کنید، پوزیشن بگیرید، حد ضرر و حد سود بگذارید و رها کنید.
مورد مهم دیگری که معامله گران حرفه ای انجام می دهند SET & FORGET است، یعنی طبق استراژی خاصی تصمیم می گیرند که در یک موقعیت خاص وارد پوزیشن خاصی شوند و در قدم اول حد سود و ضرر خود را مشخص می کنند و بعد وارد آن می شوند، زمانی که معامله را باز کردند سیستم خود را رها کرده و به زندگی خود می رسند که یعنی به خود، استراتژی و تحلیل خود اعتماد دارند.
برای آشنایی هر چه بیشتر با موارد بیان شده در این مقاله، یادگیری انواع اصول بازارهای مالی و کسب اطلاعات و مشاوره دقیق در زمینه ی معامله گری با مشاوران بورس کست در ارتباط باشید.
دیدگاه شما