پاسخ بنیانگذار کروز به شایعات در بازار قطعات خودرو
معمولا از شرکت های بزرگ به عنوان نجات دهنده اقتصاد کشورها یاد می شود و نقشی که این شرکت ها در بزرگ شدن و رشد اقتصادی بازی می کنند، بر کسی پوشیده نیست، اما مشکلی که شرکت های بزرگ یا واحدهایی که هدف های بزرگ دارند، با آن روبرو هستند؛ سنگ های ریز و درشتی است که به سمت آنها پرتاب می شود.
به گزارش دنیای بورس و به نقل از اقتصادنیوز؛ حمید کشاورز کارآفرین و بنیانگذار شرکت قطعه سازی کروز به ابهامات و شایعات مطرح شده مبنی بر این شرکت همانند مافیا در حال حذف سایر شرکت های قطعه ساز است پاسخ داد.
کشاورز ریشه این شایعات را دلال هایی که در بازار قطعه خودرو حضور دارند می داند و بر این نکته تاکید می کند که با توجه به اینکه این شرکت تاکنون 3 هزار قطعه را داخلی سازی کرده است، این امر به ذائقه دلالان بازار قطعه خودرو خوش نیامده و موجب شده تا دست به سنگ پراکنی شایعه سازی کنند.
روایت پشت صحنه اتهامات به کروز
دراین باره حمید کشاورز توچایی کارآفرین و بنیانگذار شرکت قطعه سازی کروز با ذکر مثالی حواشی که این روزها برای این شرکت درست شده است را اینگونه توضیح می دهد: زمانی که شما از کلمه بلع استفاده می کنید به یاد مار بوآ می افتید که میخواد همه چیز را ببلعد اما اساس اقتصاد رشد است، رشد به طرف زنجیره بالا یا به طرف پایین. اینکه من الان کتمان بکنم که ما تمایلی به بزرگ شدن اقتصاد خودمان نداشتیم، غلط است، ما قطعا تمایل داشتیم و توانستیم در این 30 سال صنعت خودرو این موفقیت را به دست آوریم.
او ادامه می دهد: در دنیای اقتصاد، یک رقابت بی نهایت بی رحمانه ای بین شرکت ها وجود دارد. در بسیاری از شرکت های بزرگ رقابت در حدی است که دزدی صنعتی می کنند، پتنت های همدیگر را استفاده می کنند، وکلای شرکت ها علیه هم اعلام جرم میکنند. دوستان ما به دلیل اینکه از دنیا و اقتصاد آن تجسمی ندارند چنین اتهاماتی را به ما وارد می کنند. این اتهامات و توقعی که از ما می رود همچون این است که شما دونده ای داشته باشید و از او بخواهید که ندود و اجازه بدهد دیگران به او رسیده و همه با هم به خط پایان برسند. این در دنیای اقتصاد اشتباه است چرا که اساس اقتصاد جنگیدن، جلورفتن و بزرگ شدن است و چیزی جز این وجود ندارد.
او می گوید: ما قطعا مثل هر شرکت ایرانی قصد بزرگ شدن داشتیم و داریم، ولی این هدف به هیچ عنوان به معنای نابود کردن رقبا یا در انحصار گرفتن کل زنجیره نیست. به ما ایراداتی وارد می کنند که این ایرادات غیر قانونی است.
کشاورز با اشاره به اینکه اگر یک شرکت قطعه سازی بیاید و مالک یک شرکت خودروسازی شود همه قطعات مورد نیاز را خودش میسازد و به دیگران نمی دهد، تاکید می کند که اصولا در بسیاری از شرکت های دنیا به دلیل ذینفع بودن، شرکت های قطعه سازان یکی از سهامداران شرکت های خودروسازی هستند. شما میتوانید بر حسب سرمایه ای که می گذارید سهام شرکت های خودروسازی را در بورس خریداری کنید و وقتی که سهامتان بزرگتر شد می توانید در هیئت مدیره واحد خودروسازی حضور داشته باشید.. ما مشخصاً در شرکت کروز سهمی از ایرانخودرو نداریم. سهاممان در یک شرکت دیگری است که آن هم متعلق به ماست و قابل کتمان نیست.
او در خصوص اینکه برخی معتقدند که خریداری سهام خودروسازی ها موجب می شود، شرکت خودروسازان مجبور به تامین قطعه از شرکت سهامدار شوند، می گوید: چنانچه این اقدام به این معنای فشار قطعه ساز بر خودروسازی باشد تا شرکت خودروساز را مجبور کند که تنها از این شرکت تامین نیاز کند، این یک اشتباه است، بروز چنین مشکل یا فشاری در دنیا پیش بینی شده است. خودروسازها در دنیا و ایران یک شرکت عام هستند، یعنی لیست تمام خریدها، فروش ها، قیمت ها و تمام دارایی های آنها در کدال هست و اصولاً در صورت های مالی آنها چیز مخفیانه ای وجود ندارد و در اختیار عموم است. ایرانخودرو نیز حدود 45 میلیون نفر سهامدار دارد، پس اگر ظنی بر فساد اتفاق بیفتد که معاملات درونی به اصطلاح شکل می گیرد، به راحتی در هر مقطعی افشا می شود و کسی که این خطا را مرتکب شده است باید پاسخگو باشد. به این دلایل این رویه در دنیا هم معمول نیست.
به گفته کشاورز، امکانپذیر نیست که قطعه سازان را محروم کنید تا وارد صنعت خودروسازی نشوند یا سهام شرکت های خودروسازی را نخرند. ما همه در یک رشته و در یک زنجیره هستیم، نگرانی آقایان بیشتر از نگرانی دوستان و همکاران قطعه ساز ماست. بعضی از نهادهای نظارتی نگران هستند که اقدامات ما منجر شود، سایر قطعه سازها از دور رقابت خارج شوند که به هیچ عنوان اینطور نیست. خودروساز منفعت خودش را میخواهد و در این منفعت از کسی جنس خواهد خرید که از همه مناسبتر و با کیفیتتر باشد.
بنیانگذار بورس ایران که بود؟
بازار سرمایه در دو سال گذشته روزهای پرتلاطمی را پشت سر گذاشت و هر چند هزاران سهامدار جدید در سال 1399 وارد این بازار شدند، اما با افت شدید این بازار بخش زیادی از این سهامداران در طول دو سال گذشته از این بازار خارج شدند. آن گونه که شاهد آن بودیم شاخص بورس در مرداد ماه سال 99 به رشدی عجیب دست یافت و تا محدوده 2 میلیون واحدی و ارزش معاملاتی بالغ بر 20 هزار میلیارد تومان بالا رفت و بعد از آن شاخص ریزشی عجیب را تجربه کرد به گونه ای که درماه های ابتدایی سال 1400 شاخص کل در محدوده یک میلیون و صد هزار واحدی با ارزش معاملاتی حدود 2 هزار میلیارد تومان قرار گرفت و پس از آن با افت و خیزهایی همراه شد و حال که در اواسط تیر ماه 1401 هستیم شاخص کل در ارتفاع یک میلیون و500 هزار واحدی قرار دارد.
مصطفی امید قائمی، بنیانگذار و نخستین مدیرعامل فرابورس ایران و اولین رییس هیات مدیره بورس اوراق بهادار تهران درخصوص وضعیت بازار سرمایه و مقایسه این بازار با سایر بورس های دنیا و چشم انداز این بازار به چند سوال خبرنگار «اعتماد» پاسخ داده که در ادامه می خوانید.
بازار سرمایه مکانیسمی است که در کشورهای پیشرفته به عنوان جایی با ابزارهای زیاد برای «تامین سرمایه در گردش» بنیانگذار بورس ایران که بود؟ بنگاه ها و شرکت های بخش خصوصی و دولتی راه اندازی شده است. در ایران اما، بازار سرمایه از «عمق» زیادی برخوردار نیست و معاملات در سطح پایینی انجام می گیرد. حتی گاه از «حباب» نیز برای قیمت سهام صحبت می شود. چرا بازار سرمایه در ایران کم عمق است و میزان معاملات در این بازار نسبت به سایر بازارها محدودتر است؟
اغلب بورس های دنیا عمر بسیار بیشتری نسبت به بازار سرمایه ایران دارند و عمر برخی از آنها تا حدود 200 سال برآورد می شود. همه این بورس ها دارای سوابقی هستند و طی این سال ها هم مخاطبان و سرمایه گذاران خود را به این بازار جذب کرده اند و باید گفت بازار سرمایه ایران نیازمند زمان بیشتری است تا این مراحل را طی کند. البته بازار سرمایه در ایران هم به نسبت عمر کوتاهی که داشته تعداد مخاطبان خوبی جذب کرده است. موضوع دیگر در مورد حجم معاملات است که در این زمینه هم بورس به نسبت سال های قبل بهتر شده است، به گونه ای که در سال 1379 حجم معاملات یک سال به هزار میلیارد تومان هم نمی رسید این در حالی است که در حال حاضر هر روز چند هزار میلیارد تومان حجم معاملات در بورس است و این بازار توسعه خوبی پیدا کرده است. در حالی که تعداد کدهای فعال در آن سال ها به صد هزار کد هم نمی رسید هم اکنون چندین میلیون کد فعال در بورس وجود دارد، ضمن آنکه بحث های فرهنگی و اجتماعی هم به مرور زمان باید مطرح شود. به نظر می آید که بازار سرمایه با کمک رسانه ها و شبکه های اجتماعی در جذب مخاطبان موفق عمل کرده است. هر چند بورس به عمق لازم نرسیده اما به نظر می رسد که از جهت توسعه ای خوب عمل کرده. البته این بازار نیز نیازمند نظارت و جذب مخاطب بیشتر است و تنها موضوعی که می تواند در این مسیر موثر باشد جلب اعتماد مردم به سمت بورس است.
بازار سرمایه جایگاه شرکت های بزرگ و بازیگران عمده انواع و اقسام کالاهاست. چرا برعکس کشورهای دیگر که شرکت ها از حضور در بازار سرمایه سود می برند و از حضور در این بازار خشنود هستند، شرکت های ایرانی از حضور در بازار سرمایه استقبال نمی کنند؟ نبود مقوله ای به نام «شفافیت» چقدر در این موضوع تاثیرگذار است؟
شرکت های دنیا با حضور در بازار سرمایه مزیت هایی دارند که شرکت های ایرانی آن را ندارند. به عنوان نمونه مهم ترین هدف که موضوع مربوط به تامین مالی است شرکت های دنیا از آن بهره می برند اما شرکت های ایرانی از این مزیت بی بهره هستند. ضمن آنکه حضور در بورس به منظور شفافیت است و برای شرکت ها، هزینه ها و دردسرهایی نیز به همراه دارد و متاسفانه بازار سرمایه در ایران چندان در تامین مالی موفق عمل نکرده و برای بنگاه ها هم روش های تامین مالی پایدار و ارزان قیمت ایجاد نشده است. بازار ما مزایای مربوط به حوزه مالیاتی یا وثیقه پذیری را نداشته تا شرکت ها برای حضور در بازار سرمایه با این سازوکارها ترغیب شوند. از طرف دیگر بازار سرمایه در ایران هنوز نتوانسته منابع مالی درازمدت و ارزان قیمت را برای بنگاه های اقتصادی در کشور فراهم کند که شرکت ها را جذب کند، اما بخش بزرگی از اقتصاد کشور در حال حاضر در بورس حضور دارد و آن قسمتی که از دولت به بخش خصوصی واگذار شده در بورس فعال هستند. آنچه حائز اهمیت است این است که باید این بازار گسترش پیدا کند.
با تایید وزارت اقتصاد در دولت قبلی، بازار سرمایه به محلی برای تامین کسری بودجه دولت تبدیل شده بود. هر چند دولت گذشته مشکلاتی را برای تامین کسری بودجه خود داشت، اما بسیاری دلیل سقوط بورس در زمان فعلی را «واقعی شدن» قیمت سهام پس از دستکاری عمدی قیمت ها عنوان می کنند. به نظر شما این اقدام چقدر موجب حباب در این بازار شد؟
شاخص بورس در آن زمان تا 2 میلیون و 100 هزار واحد هم رشد داشت که در حال حاضر به یک میلیون و 500 هزار واحد رسیده اما در حال حاضر هم برخی شرکت های کوچک حباب دارند و قیمت سهم ها در شرکت های بزرگ هم (priceunder) زیرقیمت هستند و امکان بالا رفتن آن وجود دارد. در دولت قبل با توجه به اینکه در آن زمان می خواستند منابع خود را از بازار سرمایه تامین کنند، در بازار سرمایه حباب به وجود آمد و قیمت ها در آن مسیر حرکت کرد. اما باید پذیرفت که بازار بورس همواره دارای نوساناتی است و هیچ رونقی نیست که با رکود همراه نباشد و هیچ رکودی نیست که با رونق همراه نباشد و همیشه این بازار به رونق و رکود نیاز دارد و این مساله جزیی از ذات بازار است، اینکه در آن زمان دولت قصد داشت تا منابع زیادی را از این بازار تامین کند سبب شد تا شاهد نوسان های قیمت سهام در سال 1399 باشیم اما فراموش نکنیم که در همین سال جمعیت زیادی در کشور تغییرات در بازار سرمایه را دنبال می کردند که بورس باید از این فرصت استفاده می کرد که متاسفانه چنین نشد.
پس از سقوط شاخص کل بورس و درجا زدن چند ماهه آن در کانال 1.5 میلیون واحد، دولت تلاش کرد تا با اختصاص منابع صندوق توسعه ملی، بخشی از رونق گذشته را برگرداند. تاکنون نیز 1200 میلیارد تومان از منابع صندوق به بورس تزریق شده. چرا در حال حاضر بازار سرمایه در رکود فرو رفته و حتی با منابعی که از صندوق توسعه بنیانگذار بورس ایران که بود؟ ملی به این بازار تزریق می شود باز هم رشد چندانی نداشته است؟
معمولا بازار سرمایه پس از رونق با یک رکود همراه است، ضمن آنکه در کنار این موضوع باید مولفه های دیگر اقتصاد را هم در نظر گرفت. به عنوان مثال اینکه از نظر رشد باید دید شرکت ها در چه وضعیتی قرار دارند یا چه برنامه های توسعه ای را در پیش گرفته اند؟ اینکه قیمت محصولات شان چه تغییراتی داشته است؟ اینکه در حال حاضر بازار سرمایه در رکود به سر می برد به اعتقاد من یک فرصت خرید برای سرمایه گذاران به وجود آورده است. بسیاری از صاحبان دارایی به دلیل تجربه ای که در سال 1399 داشتند از سوق دادن منابع به سمت بورس پرهیز می کنند. این در حالی است که باید در مدیریت این بازار یک تجدیدنظر صورت گیرد و سعی کنیم بنیانگذار بورس ایران که بود؟ این بازار را به گونه ای مدیریت کنیم که دوره های طولانی رونق و دوره های کوتاه مدت رکود را پیش رو داشته باشیم و به گونه ای این موضوع ساماندهی شود که در دوره های رکود نوسان های بازار سرمایه هم در حد معقولی باشند و باعث متضرر شدن سرمایه گذاران خردی که تازه وارد این بازار شده اند، نشویم. در کنار آن ابزارهای مالی پیشنهاد شود تا این فرآیند رشد در بازار کامل شود.
پیش بینی می شود که بخش بزرگی از منابعی که طی دو سال گذشته از بازار سرمایه خارج شده وارد بازار مسکن شده باشد. چرا این اتفاق افتاد؟
بازار مسکن بازاری ریشه دار در کشور است و نسل به نسل مردم به سمت این بازار حرکت کرده اند و همیشه هم سعی دارند تا در این بازار سرمایه گذاری کنند. این در حالی است که بازار سرمایه بازار جوانی است و چندان ریشه دار هم نیست. این بازار شبیه بازار ملک نیست و تا زمانی که فرهنگ بازار سرمایه در میان مردم جا باز کند زمان زیادی می برد. ممکن است منابعی از این بازار به بازار مسکن تزریق شود، اما سرمایه گذاران باید توجه داشته باشند که نقدپذیری در بازار سرمایه بسیار بیشتر است و شفافیت در این بازار بالاتر است. ضمن آنکه در بازار معاملات ملک مخاطرات زیادی وجود دارد و پرونده های قضایی زیادی در این بازار به چشم می خورد که گاهی شاهد آنیم که سرمایه گذاران در این بازار با آن روبه رو می شوند.
نرخ ارز نیمایی در حال حاضر 25درصد کمتر از نرخ ارز در بازار آزاد است آیا تعدیل این نرخ می تواند فرصتی برای بازار سرمایه باشد؟
بله، قطعا می تواند تعدیل این نرخ مفید باشد و این موضوع به سیاست بانک مرکزی هم برمی گردد که هر چه سریع تر بتواند نرخ ارز نیمایی را به نرخ ارز آزاد نزدیک کند و شرکت های صادراتی و ارز محور هم با این اتفاق رغبت بیشتری برای فروش ارزهای خود در سامانه نیما خواهند داشت و این موضوع باعث می شود این مساله کمک کند تا سوددهی شرکت ها رشد پیدا کند و شفافیت ها در این بازار بیشتر و رونق در بورس بیشتر شود.
در اقتصاد همواره با این قضیه روبه رو هستیم که همه بازارها همزمان با هم رشد نمی کنند و ممکن است یکی عقب بماند و یکی جلوتر باشد و هر اتفاقی که در اقتصاد رخ می دهد با یک فاصله زمانی در بازار های مختلف خود را نشان می دهد. در خرید و فروش ها هم این مساله را می توانیم ببینیم و اگر تورمی در اقتصاد رخ دهد قطعا این موضوع روی سود شرکت ها منعکس می شود و این تورم هم پس از یک مدت به بازار سرمایه منتقل می شود. اما اینکه رونقی در این بازار فعلا مشاهده نمی شود این گونه نیست که دیگر رونقی رخ نمی دهد، چراکه اگر تورمی که در اقتصاد به وجود آمده اثر خود را بر اقتصاد بگذارد ما این قضیه را در داخل بازار هم خواهیم دید. موضوع دیگری که باعث نگرانی در بازار سرمایه شده حذف یارانه ها از بخش انرژی و حذف ارز 4200 تومانی است که باعث شده نهاده های تولید برای بنگاه های اقتصادی گران تر تمام شود و هزینه های آنها رشد داشته باشد و سودآوری بنگاه ها افت کند. اقداماتی که در این خصوص (حذف یارانه ها) در بازار باعث احتیاط بیشتر برای سرمایه گذاری در بورس خواهد شد و چسم انداز ها مبهم تر می شود و تصمیم گیری ها هم سخت تر خواهد شد و همین مساله هم عدم رونق را در پی دارد.
با توجه به تورم موجود و اثر شدید نقدینگی بر بازارهای دارایی، آیا می توان در کوتاه مدت یا حتی میان مدت این پیش بینی را داشت که شاخص بورس بار دیگر به رشدهای پیشین بازگردد؟
این سوالی نیست که کسی بتواند پاسخ دقیقی برای آن داشته باشد. اما آن طور که از شواهد پیداست مدت زیادی است که بورس در رکود باقی مانده است و به نظر می رسد تا پایان سال 1401 یک دوره رونق را در بورس شاهد باشیم که البته نباید به دنبال علت و علل آن بگردیم، چراکه این موضوع به نگاه سرمایه گذاران برای سهامداری برمی گردد.
درباره سعید کاظمی آشتیانی
تهران- ایرنا- سعید کاظمی آشتیانی یکی از چهرههای درخشان علمی ایران به شمار میرود که با بنیانگذاری پژوهشکده رویان و توسعه دانش سلولهای بنیادی، سهم بزرگی در پیشرفت علمی کشور ایفا کرد. به همین دلیل در ۱۳۸۳ خورشیدی از او به عنوان چهره ماندگار کشوری تقدیر شد.
کاظمی آشتیانی به همه ما آموخت که باید بنیانگذار کارهای خیلی بزرگ به عظمت انقلاب بود. تأسیس پژوهشکده رویان، رویش این تفکر بود بنیانگذار بورس ایران که بود؟ تا نام پُرافتخار ایران را با گامهای بلند بر قلل پیشرفت و ترقی، جهانی کند. اینها بخشی از سخنان مهدی اکبری عضو هیأت علمی دانشکده علوم توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی ایران درباره اندیشه والا کاظمی آشتیانی بود.
زندگینامه
سعید کاظمی آشتیانی دانشمند نابغه ای بود که یکم فروردین ۱۳۴۰ خورشیدی در تهران دیده به جهان گشود اما پدر و مادر وی اهل آشتیان بودند به همین دلیل فامیلی وی آشتیانی بود. وی بعد از پایان تحصیلات متوسطه در ۱۳۵۸ خورشیدی در رشته فیزیوتراپی دانشگاه علوم پزشکی ایران قبول شد و در همان ۱۸ سالگی هم زمان با ورود به دانشگاه به دلیل هوش و استعداد خود توانست در هنرستان پیام امید به تدریس ادبیات و بینش اسلامی بپردازد.
مقطع دانشگاهی کاظمی آشتیانی همزمان با تعطیلی دانشگاه ها به علت انقلاب فرهنگی و شروع جنگ تحمیلی طول کشید و در ۱۳۶۹ خورشیدی توانست مدرک کارشناسی ارشد خود را رشته فیزیوتراپی از دانشکده علوم توانبخشی فارغ التحصیل اخذ کند. سپس وی با استعداد و نبوغ علمی که داشت، توانست در ۱۳۷۶ خورشیدی از دانشگاه تربیت مدرس، دکتری رشته علوم تشریح با گرایش جنین شناسی را دریافت کند.
تاسیس جهاد دانشگاهی
کاظمی آشتیانی همزمان با تحصیل در دانشگاه با همکاری جمعی از دوستان خود توانست جهاد گروه پزشکی را در دانشگاه علوم پزشکی ایران تأسیس کند. این گروه هسته اولیه جهاد دانشگاهی علوم پزشکی ایران بود که در ۱۳۶۵ خورشیدی شکل گرفت و در ۱۳۷۱ خورشیدی کاظمی آشتیانی به عنوان ریاست جهاد دانشگاهی واحد علوم پزشکی ایران انتخاب شد که این مسوولیت را تا زمان شهادت برعهده داشت.
خدمات علمی
این دانشمند برجسته با هوش سرشار و توان مدیریتی بالا خیلی زود توانست مراکز درمانی متعددی تأسیس و گروه های مختلف پژوهشی را راه اندازی کند که در آن میان پژوهشکده رویان جهاد دانشگاهی یکی از مهمترین این مراکز بود. این موسسه در خرداد ۱۳۷۰ خورشیدی با مدیریت کاظمی فعالیت خود را آغاز کرد و تا امروزه هزاران زوج نابارور با بهره مندی از خدمات این مرکز پیشرفته درمان ناباروری، صاحب فرزند شده اند. باید اذعان کرد که یکی از بارزترین ویژگیهای کاظمی آشتیانی توجه به امر کاربردی کردن دانش و فناوری در درمان بود.
وی توانست با این اقدامات، جمع بسیار ارزشمند و فرهیختهای از صاحبنظران و نامآوران رشتههای مربوط را به وجود آورد و با دانش فراوان خود به موفقیت های چشمگیری در حوزه گسترش روش های پیشرفته درمان ناباروری، تولید و تکثیر و انجماد سلول ها ی بنیادی جنینی و همانند سازی (کلونینیگ) حیوانات دست یابد و نام ایران را در عرصه های بین المللی با ثبت این پیشرفت ها پرآوازه کند.
از دیگر موفقیت هایی این دانشمند نابغه با کمک دوستان خود می توان به تولد اولین نوزاد حاصل از IVF در ایران (۱۳۷۱)، تولد دومین کودک حاصل از ICSI در ایران (۱۳۷۳)، دومین موفقیت ایران در بیوپسی بیضه ای برای درمان ناباروری مردان (۱۳۷۷)، تولد اولین نوزاد حاصل از میکرواینجکشن اسپرماتوزوآی منجمد شده(۱۳۷۷)، تولد نخستین کودک حاصل از PGD در ایران (۱۳۸۲)، تولید نخستین رده سلول های بنیادی جنینی در ایران (۱۳۸۲) اشاره کرد که نام ایران را در میان ۱۰ کشور صاحب این فناوری قرار داد، وی نخستین بانک خون بند ناف ایران را به منظور استفاده از بن یاخته های خون بند ناف در سلول درمانی خانواده ها تاسیس کرد، شکل گیری گروه تحقیقاتی برای کلونینگ نخستین گوسفند همانندسازی شده ایران در ۱۳۸۴ خورشیدی از جمله دیگر فعالیت های وی به شمار می رود.
کاظمی آشتیانی علاوه بر تاسیس موسسات تحقیقاتی در فعالیتهای علمی حضور پررنگی داشت. چاپ دهها مقاله در مجلات علمی داخلی و بینالمللی، انجام چندین طرح تحقیقاتی ملی، تدریس در دانشکدهها، نگارش کتاب، راه اندازی گروههای پژوهشی در شاخههای مختلف علوم پزشکی، برگزاری چند دوره جشنواره بینالمللی رویان، داوری جشنوارههای علمی و سردبیری مجله علمی پژوهشی یاخته از این جمله این فعالیت های ارزنده وی بودند.
به دلیل کشفیات حیرت انگیز وی در زمینه پیشرفت علم و به دلیل تلاشهای فراوان در زمینه تحقیقات سلولهای بنیادی جنینی در ۱۳۸۳ خورشیدی از او به عنوان یکی از چهرههای ماندگار کشور تقدیر شد. همچنین در همین سال از او به عنوان یکی از تاثیرگذارترین دانشمندان خاورمیانه که با توسعه دانش سلولهای بنیادی، دست برتر علمی را برای ایران ایجاد کرده، سبب شد تا نامش در فهرست بنیانگذار بورس ایران که بود؟ ترور موساد قرار گیرد. به همین دلیل بسیاری بر این باور هستند که وی توسط موساد «ترور بیولوژیک» شده است.
داستان رویانا
داستان رویانا، روایت تاریخ شفاهی اقدامات کاظمی آشتیانی در پژوهشگاه رویان از تاسیس تا تثبیت و پیشرفت است که توسط دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، روانه بازار نشر شده است. این کتاب حاصل مصاحبههای بهنام باقری و تحقیق و تدوین محمدعلی زمانیان است که خاطرات منتشر نشده از روند شکل گیری پژوهشگاه را روایت میکنند.
در بخشی از مقدمه این کتاب می خوانیم: «پس از جنگ تحمیلی، عدهای جوانِ از جنگ برگشته دور هم جمع شدند و تصمیم گرفتند، مجموعهای را راه اندازی کنند که برای نخستین بار مشکل «نازایی» را در کشور حل میکرد. انگیزۀ آنها برای حرکت، امید به توشۀ آخرتی بود که از ثمرۀ تلاششان فراهم میآمد. سال ها بعد از آن همه تصمیمات و اقدامات و رنج ها، نتیجۀ کارشان نماد پیشرفت ایران شد و به باز کردن گره زندگی خانواده های گرفتار انجامید.
کاظمی آشتیانی از نگاه دیگران
محمد شیراوند، مدرس دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی ایران از دوستان و نزدیکان کاظمی آشتیانی در خصوص علاقه وی برای خدمت به مملکت میگوید: در دوران جنگ تحمیلی و به محض اینکه به عملیات نزدیک میشدیم، سعید نخستین فردی بود که لباس خاکی به تَن میکرد. در جنگ، چه بهعنوان یک پزشکیار و چه در قامت یک رزمنده خط مقدم در پوست خود نمی گنجید. چیزی که او را از همه ممتاز میکرد، توجه و ارادتش به شهدا، خصوصاً شهدای دانشکده بود. شهید رعیت اولین شهید دانشکده بود؛ پسر فقیری از روستای یزدل کاشان. سعید بعد شهادت غلامرضا رعیت، مدام به یزدل میرفت و به پدر و مادر او سر میزد. با آنکه درسها سخت بود و مسوولیتش در جهاد سنگین، اما هیچوقت از این کار خود دست نمیکشید؛ آنگونه که انگار فرزند خانواده شهید رعیت بود. سعید همیشه به اوج قله عزت و بزرگی نگاه میکرد و همیشه دوست داشت، کاری کند کارستان. او برنامهریز بود و ذهن منسجمی داشت. به چیزهایی میاندیشید که ذهن خیلی بزرگترها به آن قد نمیداد.
این مجاهد خستگی ناپذیر علاوه بر خدمت در دوران جنگ تحمیلی در عرصههای بینالمللی و در زمینه سلولهای بنیادی نام ایران را ماندگار کرد و با دانش خود توانست آرزوی بسیاری از پدران و مادران این سرزمین کهن را برآورده سازد. محمد کمالی رییس مرکز تحقیقات توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی ایران در خصوص عشق و علاقه کاظمی آشتیانی به خدمات علمی و معنوی اظهار داشت که کاظمی آشتیانی کار در رویان را به وزارت ترجیح داد. جریان از این قرار بنیانگذار بورس ایران که بود؟ بود که در ۱۳۸۴ خورشیدی با پایان یافتن انتخابات و بحث انتخاب وزیران کابینه، نام ایشان برای وزارت رفاه مطرح و تقریباً قطعی شده بود. سعید آنچنان آزادگی و قدرت داشت که هرگز به پذیرش دیدگاهی که منطقی یا مستدل نبود، تن نمیداد. یکی از روزها خبر داد که موضوع منتفی شده است. در دی ۱۳۸۴ خورشیدی که این ضایعه جبرانناپذیر و زودهنگام رخ داد، شاکر خداوند شدم؛ چون اگر آن برنامه وزارت انجام شده بود، سعید «وزیری» بود که رفته بود، نه «بنیانگذار رویان» و شاید عظمت کارهایش هیچگاه با این وسعت پدیدار نمیشد.
حمید گورابی رییس سابق پژوهشگاه رویان یکی از مهم ترین خصوصیات کاظمی را عزم و اراده جدی در انجام کارها می داند و می گوید: ایشان احساس نمیکردند، کمبود میتواند مانع کارش شود و با تلاش موانع را از سر راه برمیداشتند. نحوه رفتار، کردار و همچنین کارهایی که انجام داده، سرمشقی برای همکاران دیگر بود و آنان هم سعی کردند، راه کاظمی را با قوت ادامه دهند. وی معتقد است که برای پیشرفت ایران باید دکتر کاظمیها در کشور تکرار شوند. حرکتی که در حوزه سلول های بنیادی اتفاق افتاد دستاورد بزرگی بود و خیلی مراکز علمی کشور هم وارد این عرصه شدند و در کشور جنبشی در زمینه سلول های بنیاد رخ داده است.
خاموشی
سرانجام این دانشمند نابغه در نیمه نخستین ماه فصل زمستان ۱۳۸۴خورشیدی بعد از سال ها خدمت به جامعه علمی ایران با اینکه تنها ۴۴ سال داشت، دیده از جهان فروبست. آیت الله خامنه ای به مناسبت درگذشت این دانشمند نامدار طی پیامی نوشتند: با تاسف و تلخکامی خبر درگذشت دانشمند مومن و جهادگر، مرحوم دکتر «سعید کاظمی اشتیانی» را دریافت کردم و بر فقدان آن شخصیت ارزشمند که کانون امید و ابتکار و نوآوری بود، افسوس خوردم. وی یکی از فرزندان صالح انقلاب و از رویشهای مبارکی بود که آینده درخشان علمی در کشور را نوید میدهند. موسسه رویان که مجمع ارزشمندی از نوآوران و جهادگران عرصه علوم زیستی است در پیدایش و رشد و اعتلای خود، مدیون همت و ایمان و پشتکار این دانشمند جوان و بلند همت است.
آیت الله خامنه ای همچنین ۱۰ سال بعد از درگذشت کاظمی آشتیانی از وی با عنوان شهید یاد کردند و فرمودند: کاری که شهید کاظمی در زمینه سلولهای بنیادی پیشآهنگ آن بود؛ کار بسیار بزرگی بود و از وی به عنوان یکی از پیشروان کارهای انقلابی در کشور نام بردند.
چرا ارزش بیت کوین به تنهایی دو برابر کل بورس ایران است؟!
اگر این مقاله را دوست دارید، لطفا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
چرا ارزش بیت کوین به تنهایی دو برابر کل بورس ایران است؟!
اگر سال ۸۹ مبلغ ۱۰ میلیون تومان در بیت کوین سرمایه گذاری کرده بودید و تا الان بیت کوین های خود را نگه داشته بودید اکنون حدود ۴۵,۸۸۲,۳۳۰,۰۰۰,۰۰۰ تومان دارایی داشتید. (معادل ۴۵ هزار میلیارد تومان)
ارز دیجیتال و تکنولوژی بلاکچین جدیدترین فناوری در حوزه مالی و فینتک است که پتانسیل بسیار بالایی دارد
اما آیا سایر ارزها و یا سهام سایر شرکتها هم میتواند همان مسیر بیت کوین را بپیماید؟؟
از نظر من که بنیانگذار سنجا هستم، این مسئله غیر ممکن نیست، اما باید در نظر داشت که بیت کوین بهواسطه دارندگانش رشد کرده است و شکرتهای سهامی ما نیز اگر بخواهند همان مسیر را طی کنند نیازمند آن هستند که دارندگانشان آنها را رشد دهند!!
ارزش هر چیزی به واسطه دارندگانش تعیین می شود؛
حتما شنیده اید که می گویند اگر برای خودتان ارزش قائل نباشید هیچ کس برایتان ارزش قائل نخواهد شد!
از همین رو؛ همین که بیت کوین با وجودی که عمرش فقط یک پنجم عمر بورس ایران است و حتی یک دارایی بدون پشتوانه بیشتر نیست و ارزش افزودهی ناشی از تولید و فروش محصول شرکتی هم ندارد ولی باز هم به تنهایی دو برابر ارزش بازار ۶۰۰ شرکت بورسی ایران است واقعا دلیلش چیست؟!!
خب کمی با هم به موشکافی علت رشد ارزش بیت کوین بپردازیم
بیت کوین اگرچه پشتوانهای ندارد، اما برای تولید آن باید هزینهی زیادی صرف خرید ماینر و برق مصرفی کرد؛
به عبارتی بیت کوین یک بهای تمام شده دارد
و هرچه از عمر بیت کوین میگذرد، سختی شبکه بلاکچین آن برای تولید بیت کوینهای جدید افزایش پیدا میکند و تولید کنندگان بیت کوین مجبورند پول بیشتری بابت استهلاک ماینرها و برق مصرفی هزینه کنند!
در واقع این امر باعث میشود “بهای تمام شده” بیت کوین برای تولید کنندگانش افزایش پیدا کند؛ این تولید کنندگان برای اینکه سود کنند، حاضر نیستند بیت کوینهایشان را ارزان بفروشند!
لذا قیمتش بالا و بالاتر میرود؛ چون دارندگانش برای آن ارزش قائلند!!
در خصوص زمین و خانه نیز همینطور
اگر شما قطعه زمینی یا واحد بنیانگذار بورس ایران که بود؟ آپارتمانی بخرید؛ حتی اگر جنگ هم شده و سبب افت قیمتش به یک پنجم بشود، قطعا به خاطر افت قیمتش و ضررِ ظاهریاش، باز هم حاضر نخواهید شد آن را حتی به چند درصد زیر قیمت بفروشید، چراکه با خود خواهید گفت، فارغ از قیمتش این یک دارایی است و برایش ارزش قائلید
اما در بورس ایران! دقیقا همه چیز برعکس است!! بهای تمام شدهی سهام افراد بالا میرود اما اکثرا به راحتی حاضرند آن را نصف قیمت بفروشند و ضرر زیادی را متحمل شوند و بعد به تجمع در مقابل مجلس دست بزنند و حرفهای صحیح و ناصحیح زیادی را بزنند، حرفهای که به حال هیچ سودی برایشان نخواهد داشت.
این افراد برای سهام خود ارزش قائل نیستند و فقط به قیمت روی تابلو چسبیدهاند!!
هیچ گاه با خودشان فکر نمیکنند که این سهام نماینده داراییهای واقعی یک شرکت مثل زمین و ساختمان و ماشینآلات است که خود ارزشی بسیار بالا دارد!!
هیچ وقت درک نمیکنند که این سهام، حق امتیاز و مالکیت بخشی از یک کسبوکار است که اگر تا آخر عمر حفظش کرده و نگاهش دارند سالهای سال میتوانند سودسازی شرکتها را به جیب خودشان سرازیر کند و بدون اینکه وقت بگذارند و متحمل کارهای سخت در آن شرکت یا سازمان بشوند درآمد کسب کنند!!
به راستی چرا ما ایرانیها نوع نگاهمان به مسائل، اکثر اوقات درست نیست؟!
پاسخ سوال فوق در این است که متاسفانه اکثر ما برای آموزش ارزش قائل نیستیم!!
و حاضر نیستیم اول روی خودمان سرمایهگذاری کنیم و سپس روی اموالمان!!
در حالیکه وجودمان، فکرمان و زمانمان ارزشمندترین داراییهایمان هستند.
✍️ سیدمحسن قاسمپور (با اندک تصرف)
بنیانگذار شرکت سرمایهگذاری نهال جاویدان (سنجا)
بنیانگذار بورس ایران که بود؟
بازار سرمایه در دو سال گذشته روزهای پرتلاطمی را پشت سر گذاشت و هر چند هزاران سهامدار جدید در سال 1399 وارد این بازار شدند، اما با افت شدید این بازار بخش زیادی از این سهامداران در طول دو سال گذشته از این بازار خارج شدند. آن گونه که شاهد آن بودیم شاخص بورس در مرداد ماه سال 99 به رشدی عجیب دست یافت و تا محدوده 2 میلیون واحدی و ارزش معاملاتی بالغ بر 20 هزار میلیارد تومان بالا رفت و بعد از آن شاخص ریزشی عجیب را تجربه کرد به گونه ای که درماه های ابتدایی سال 1400 شاخص کل در محدوده یک میلیون و صد هزار واحدی با ارزش معاملاتی حدود 2 هزار میلیارد تومان قرار گرفت و پس از آن با افت و خیزهایی همراه شد و حال که در اواسط تیر ماه 1401 هستیم شاخص کل در ارتفاع یک میلیون و500 هزار واحدی قرار دارد.
مصطفی امید قائمی، بنیانگذار و نخستین مدیرعامل فرابورس ایران و اولین رییس هیات مدیره بورس اوراق بهادار تهران درخصوص وضعیت بازار سرمایه و مقایسه این بازار با سایر بورس های دنیا و چشم انداز این بازار به چند سوال خبرنگار «اعتماد» پاسخ داده که در ادامه می خوانید.
بازار سرمایه مکانیسمی است که در کشورهای پیشرفته به عنوان جایی با ابزارهای زیاد برای «تامین سرمایه در گردش» بنگاه ها و شرکت های بخش خصوصی و دولتی راه اندازی شده است. در ایران اما، بازار سرمایه از «عمق» زیادی برخوردار نیست و معاملات در سطح پایینی انجام می گیرد. حتی گاه از «حباب» نیز برای قیمت سهام صحبت می شود. چرا بازار سرمایه در ایران کم عمق است و میزان معاملات در این بازار نسبت به سایر بازارها محدودتر است؟
اغلب بورس های دنیا عمر بسیار بیشتری نسبت به بازار سرمایه ایران دارند و عمر برخی از آنها تا حدود 200 سال برآورد می شود. همه این بورس ها دارای سوابقی هستند و طی این سال ها هم مخاطبان و سرمایه گذاران خود را به این بازار جذب کرده اند و باید گفت بازار سرمایه ایران نیازمند زمان بیشتری است تا این مراحل را طی کند. البته بازار سرمایه در ایران هم به نسبت عمر کوتاهی که داشته تعداد مخاطبان خوبی جذب کرده است. موضوع دیگر در مورد حجم معاملات است که در این زمینه هم بورس به نسبت سال های قبل بهتر شده است، به گونه ای که در سال 1379 حجم معاملات یک سال به هزار میلیارد تومان هم نمی رسید این در حالی است که در حال حاضر هر روز چند هزار میلیارد تومان حجم معاملات در بورس است و این بازار توسعه خوبی پیدا کرده است. در حالی که تعداد کدهای فعال در آن سال ها به صد هزار کد هم نمی رسید هم اکنون چندین میلیون کد فعال در بورس وجود دارد، ضمن آنکه بحث های فرهنگی و اجتماعی هم به مرور زمان باید مطرح شود. به نظر می آید که بازار سرمایه با کمک رسانه ها و شبکه های اجتماعی در جذب مخاطبان موفق عمل کرده است. هر چند بورس به عمق لازم نرسیده اما به نظر می رسد که از جهت توسعه ای خوب عمل کرده. البته این بازار نیز نیازمند نظارت و جذب مخاطب بیشتر است و تنها موضوعی که می تواند در این مسیر موثر باشد جلب اعتماد مردم به سمت بورس است.
بازار سرمایه جایگاه شرکت های بزرگ و بازیگران عمده انواع و اقسام کالاهاست. چرا برعکس کشورهای دیگر که شرکت ها از حضور در بازار سرمایه سود می برند و از حضور در این بازار خشنود هستند، شرکت های ایرانی از حضور در بازار سرمایه استقبال نمی کنند؟ نبود مقوله ای به نام «شفافیت» چقدر در این موضوع تاثیرگذار است؟
شرکت های دنیا با حضور در بازار سرمایه مزیت هایی دارند که شرکت های ایرانی آن را ندارند. به عنوان نمونه مهم ترین هدف که موضوع مربوط به تامین مالی است شرکت های دنیا از آن بهره می برند اما شرکت های ایرانی از این مزیت بی بهره هستند. ضمن آنکه حضور در بورس به منظور شفافیت است و برای شرکت ها، هزینه ها و دردسرهایی نیز به همراه دارد و متاسفانه بازار سرمایه در ایران چندان در تامین مالی موفق عمل نکرده و برای بنگاه ها هم روش های تامین مالی پایدار و ارزان قیمت ایجاد نشده است. بازار ما مزایای مربوط به حوزه مالیاتی یا وثیقه پذیری را نداشته تا شرکت ها برای حضور در بازار سرمایه با این سازوکارها ترغیب شوند. از طرف دیگر بازار سرمایه در ایران هنوز نتوانسته منابع مالی درازمدت و ارزان قیمت را برای بنگاه های اقتصادی در کشور فراهم کند که شرکت ها را جذب کند، اما بخش بزرگی از اقتصاد کشور در حال حاضر در بورس حضور دارد و آن قسمتی که از دولت به بخش خصوصی واگذار شده در بورس فعال هستند. آنچه حائز اهمیت است این است که باید این بازار گسترش پیدا کند.
با تایید وزارت اقتصاد در دولت قبلی، بازار سرمایه به محلی برای تامین کسری بودجه دولت تبدیل شده بود. هر چند دولت گذشته مشکلاتی را برای تامین کسری بودجه خود داشت، اما بسیاری دلیل سقوط بورس در زمان فعلی را «واقعی شدن» قیمت سهام پس از دستکاری عمدی قیمت ها عنوان می کنند. به نظر شما این اقدام چقدر موجب حباب در این بازار شد؟
شاخص بورس در آن زمان تا 2 میلیون و 100 هزار واحد هم رشد داشت که در حال حاضر به یک میلیون و 500 هزار واحد رسیده اما در حال حاضر هم برخی شرکت های کوچک حباب دارند و قیمت سهم ها در شرکت های بزرگ هم (priceunder) زیرقیمت هستند و امکان بالا رفتن آن وجود دارد. در دولت قبل با توجه به اینکه در آن زمان می خواستند منابع خود را از بازار سرمایه تامین کنند، در بازار سرمایه حباب به وجود آمد و قیمت ها در آن مسیر حرکت کرد. اما باید پذیرفت که بازار بورس همواره دارای نوساناتی است و هیچ رونقی نیست که با رکود همراه نباشد و هیچ رکودی نیست که با رونق همراه نباشد و همیشه این بازار به رونق و رکود نیاز دارد و این مساله جزیی از ذات بازار است، اینکه در آن زمان دولت قصد داشت تا منابع زیادی را از این بازار تامین کند سبب شد تا شاهد نوسان های قیمت سهام در سال 1399 باشیم اما فراموش نکنیم که در همین سال جمعیت زیادی در کشور تغییرات در بازار سرمایه را دنبال می کردند که بورس باید از این فرصت استفاده می کرد که متاسفانه چنین نشد.
پس از سقوط شاخص کل بورس و درجا زدن چند ماهه آن در کانال 1.5 میلیون واحد، دولت تلاش کرد تا با اختصاص منابع صندوق توسعه ملی، بخشی از رونق گذشته را برگرداند. تاکنون نیز 1200 میلیارد تومان از منابع صندوق به بورس تزریق شده. چرا در حال حاضر بازار سرمایه در رکود فرو رفته و حتی با منابعی که از صندوق توسعه ملی به این بازار تزریق می شود باز هم رشد چندانی نداشته است؟
معمولا بازار سرمایه پس از رونق با یک رکود همراه است، ضمن آنکه در کنار این موضوع باید مولفه های دیگر اقتصاد را هم در نظر گرفت. به عنوان مثال اینکه از نظر رشد باید دید شرکت ها در چه وضعیتی قرار دارند یا چه برنامه های توسعه ای را در پیش گرفته اند؟ اینکه قیمت محصولات شان چه تغییراتی داشته است؟ اینکه در حال حاضر بازار سرمایه در رکود به سر می برد به اعتقاد من یک فرصت خرید برای سرمایه گذاران به وجود آورده است. بسیاری از صاحبان دارایی به دلیل تجربه ای که در سال 1399 داشتند از سوق دادن منابع به سمت بورس پرهیز می کنند. این در حالی است که باید در مدیریت این بازار یک تجدیدنظر صورت گیرد و سعی کنیم این بازار را به گونه ای مدیریت کنیم که دوره های طولانی رونق و دوره های کوتاه مدت رکود را پیش رو داشته باشیم و به گونه ای این موضوع ساماندهی شود که در دوره های رکود نوسان های بازار سرمایه هم در حد معقولی باشند و باعث متضرر شدن سرمایه گذاران خردی که تازه وارد این بازار شده اند، نشویم. در کنار آن ابزارهای مالی پیشنهاد شود تا این فرآیند رشد در بازار کامل شود.
پیش بینی می شود که بخش بزرگی از منابعی که طی دو سال گذشته از بازار سرمایه خارج شده وارد بازار مسکن شده باشد. چرا این اتفاق افتاد؟
بازار مسکن بازاری ریشه دار در کشور است و نسل به نسل مردم به سمت این بازار حرکت کرده اند و همیشه هم سعی دارند تا در این بازار سرمایه گذاری کنند. این در حالی است که بازار سرمایه بازار جوانی است و چندان ریشه دار هم نیست. این بازار شبیه بازار ملک نیست و تا زمانی که فرهنگ بازار سرمایه در میان مردم جا باز کند زمان زیادی می برد. ممکن است منابعی از این بازار به بازار مسکن تزریق شود، اما سرمایه گذاران باید توجه داشته باشند که نقدپذیری در بازار سرمایه بسیار بیشتر است و شفافیت در این بازار بالاتر است. ضمن آنکه در بازار معاملات ملک مخاطرات زیادی وجود دارد و پرونده های قضایی زیادی در این بازار به چشم می خورد که گاهی شاهد آنیم که سرمایه گذاران در این بازار با آن روبه رو می شوند.
نرخ ارز نیمایی در حال حاضر 25درصد کمتر از نرخ ارز در بازار آزاد است آیا تعدیل این نرخ می تواند فرصتی برای بازار سرمایه باشد؟
بله، قطعا می تواند تعدیل این نرخ مفید باشد و این موضوع به سیاست بانک مرکزی هم برمی گردد که هر چه سریع تر بتواند نرخ ارز نیمایی را به نرخ ارز آزاد نزدیک کند و شرکت های صادراتی و ارز محور هم با این اتفاق رغبت بیشتری برای فروش ارزهای خود در سامانه نیما خواهند داشت و این موضوع باعث می شود این مساله کمک کند تا سوددهی شرکت ها رشد پیدا کند و شفافیت ها در این بازار بیشتر و رونق در بورس بیشتر شود.
در اقتصاد همواره با این قضیه روبه رو هستیم که همه بازارها همزمان با هم رشد نمی کنند و ممکن است یکی عقب بماند و یکی جلوتر باشد و هر اتفاقی که در اقتصاد رخ می دهد با یک فاصله زمانی در بازار های مختلف خود را نشان می دهد. در خرید و فروش ها هم این مساله را می توانیم ببینیم و اگر تورمی در اقتصاد رخ دهد قطعا این موضوع روی سود شرکت ها منعکس می شود و این تورم هم پس از یک مدت به بازار سرمایه منتقل می شود. اما اینکه رونقی در این بازار فعلا مشاهده نمی شود این گونه نیست که دیگر رونقی رخ نمی دهد، چراکه اگر تورمی که در اقتصاد به وجود آمده اثر خود را بر اقتصاد بگذارد ما این قضیه را در داخل بازار هم خواهیم دید. موضوع دیگری که باعث نگرانی در بازار سرمایه شده حذف یارانه ها از بخش انرژی و حذف ارز 4200 تومانی است که باعث شده نهاده های تولید برای بنگاه های اقتصادی گران تر تمام شود و هزینه های آنها رشد داشته باشد و سودآوری بنگاه ها افت کند. اقداماتی که در این خصوص (حذف یارانه ها) در بازار باعث احتیاط بیشتر برای سرمایه گذاری در بورس خواهد شد و چسم انداز ها مبهم تر می شود و تصمیم گیری ها هم سخت تر خواهد شد و همین مساله هم عدم رونق را در پی دارد.
با توجه به تورم موجود و اثر شدید نقدینگی بر بازارهای دارایی، آیا می توان در کوتاه مدت یا حتی میان مدت این پیش بینی را داشت که شاخص بورس بار دیگر به رشدهای پیشین بازگردد؟
این سوالی نیست که کسی بتواند پاسخ دقیقی برای آن داشته باشد. اما آن طور که از شواهد پیداست مدت زیادی است که بورس در رکود باقی مانده است و به نظر می رسد تا پایان سال 1401 یک دوره رونق را در بورس شاهد باشیم که البته نباید به دنبال علت و علل آن بگردیم، چراکه این موضوع به نگاه سرمایه گذاران برای سهامداری برمی گردد.
دیدگاه شما