تاثیر نقدینگی بر جهت روند بازار


عوامل کلان موثر در تحلیل بنیادی

حجم معاملات در تحلیل تکنیکال چیست؟

حجم معاملات در تحلیل تکنیکال

اصطلاح حجم معاملات در واقع یعنی تعداد دارایی‌هایی که در یک بازه زمانی مشخص بین فروشندگان و خریداران رد و بدل می‌شود. اما شاید از خودتان بپرسید دانستن این موضوع چه اهمیتی دارد و به چه دردی می‌خورد؟ در این مقاله می‌خواهیم درباره این صحبت کنیم که چطور می‌توانید از ماجرای حجم معاملات به نفع خودتان استفاده کنید.

چگونه از حجم برای بهبود معاملات خود استفاده کنید؟

حجم معاملات معیاری از میزان معامله یک دارایی مالی معین در یک دوره زمانی است. در بازار‌ بورس یا سهامی، حجم عبارت از تعداد سهام معامله شده و در بازار ارزهای دیجیتال تعداد کوین یا توکن معامله شده است. برای قراردادهای آتی (Future) و اختیار معامله (option)، حجم بر اساس تعداد قراردادهایی است که دست به دست شده‌اند. معامله گران برای تعیین نقدینگی به حجم نگاه می‌کنند و تغییرات حجم را با سایر شاخص‌های تکنیکالی ترکیب می‌کنند تا بتوانند تصمیمات معاملاتی مناسب را بگیرند.

با بررسی الگوهای حجم در طول زمان های مختلف می‌توان چگونگی شکل گیری رشد و افت قیمت در بازار‌ها را درک کرد. همین امر در مورد معامله گران بازار قرارداد‌های اختیار معامله نیز صادق است، زیرا حجم معاملات نشانگر تمایل فعالین بازار به جهت حرکت قیمتی است. در واقع، در بین اندیکاتور‌های مورد استفاده در تحلیل تکنیکال، حجم معاملات نقش بسیار مهمی را ایفا می‌کند.

دستورالعمل‌های اساسی برای استفاده از حجم

هنگام تجزیه و تحلیل حجم، معمولاً دستورالعمل‌هایی برای تعیین قدرت یا ضعف یک حرکت وجود دارد. معامله‌گران همواره تمایل پیوستن به حرکت‌های قوی بازار را دارند. بنابراین در حرکت‌هایی که بیانگر ضعف قیمتی هستند شرکت نمی‌کنند یا حتی ممکن است مراقب ورود در جهت مخالف حرکت ضعیف باشند.

این دستورالعمل‌ها در همه موقعیت‌ها صادق نیستند، اما راهنمایی کلی برای تصمیم‌گیری‌های معاملاتی ارائه می‌دهند.

۱. تایید روند

در بازار صعودی باید شاهد افزایش حجم باشیم. خریداران برای بالا بردن قیمت‌ها به افزایش تعداد و اشتیاق بیشتر نیاز دارند. افزایش قیمت و کاهش حجم (واگرایی) ممکن است نشان دهنده عدم علاقه باشد، و این هشداری در مورد بازگشت احتمالی است. این ممکن است سخت باشد که ذهن شما را درگیر کند، اما واقعیت ساده این است که کاهش (یا افزایش) قیمت با حجم کم سیگنال قوی نیست. کاهش (یا افزایش) قیمت با حجم زیاد، سیگنال قوی‌تری است که نشان می‌دهد چیزی در سهام اساساً تغییر کرده است.

در شکل زیر تغییرات حجم معاملات را با توجه به افزایش و کاهش قیمت در نمودار سهام ایران خودرو (خودرو) مشاهده می‌کنید.

۲. حرکات و حجم خستگی

در یک بازار رو به رشد یا نزولی، می‌توانیم شاهد حرکت‌های فرسوده یا خسته باشیم. اینها معمولاً حرکات شدید قیمت همراه با افزایش شدید حجم هستند که نشان دهنده پایان احتمالی یک روند است. معامله گران بازار سرمایه به دلیل رشد شدید قیمت دچار ترس می‌‌شوند، در این شرایط خریداران خسته می‌شوند و تمایل به خروج از بازار دارند.

زمانی که قیمت ها کاهشی می‌شود در نهایت تعداد زیادی از معامله گران را مجبور به خروج میکند که منجر به نوسانات و افزایش حجم می‌شود. پس از افزایش حجم در این شرایط شاهد کاهش حجم خواهیم بود، اما اینکه چگونه حجم در روزها، هفته‌ها و ماه‌های بعدی ادامه می‌یابد را می‌توان با استفاده از سایر دستورالعمل‌های حجم مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.

شکل زیر نمودار قیمتی سهام شرکت تسلا (TSLA) را نشان می‌دهد که بیانگر افزایش حجم در انتهای یک روند صعودی است. همانطور که گفتیم رفتار قیمتی در انتهای بازار ناشی از حرکت‌های فرسودگی می‌باشد. بنابراین شاهد افزایش حجم و خروج معامله‌گران هستیم.

۳. نشانه‌های صعودی

حجم می‌تواند در شناسایی نشانه‌های صعودی مفید باشد. به عنوان مثال، تصور کنید حجم با کاهش قیمت افزایش می‌یابد و سپس قیمت بالا می رود و مجددا به دنبال آن یک حرکت به سمت پایین‌تر انجام می‌شود. اگر در حرکت دوم به سمت پایین، قیمت از کف قبلی پایین نیاید و به اصطلاح کف بالاتر تشکیل شود و حجم در افت قیمتی دوم کاهش یابد، معمولاً به عنوان یک علامت صعودی تعبیر می‌شود.

شکل زیر نماد سهام شرکت فولاد مبارکه اصفهان با نماد فولاد است. در انتهای روند نزولی شاهد افزایش حجم همراه با افت قیمت هستیم. پس از شکل گیری کف و سقف بالاتر، کاهش حجم را مشاهده می‌کنیم، که در این حالت هشداری برای تغییر روند خواهیم داشت.

۴. حجم و تغییر قیمت

پس از یک حرکت طولانی مدت قیمت چه در روند صعودی یا نزولی، اگر قیمت در یک محدوده کوچک نوسان داشته باشد و حجم سنگین مشاهده شود، ممکن است نشان دهنده این باشد که یک برگشت قیمت در حال انجام است و قیمت دارایی مد نظر جهت حرکتی خود را تغییر خواهند داد.

۵. حجم در نواحی شکست و شکست‌های نقض شده

در هنگام شکست اولیه از یک سطح حمایت و مقاومت یا یک الگوی قیمتی، افزایش حجم نشان دهنده قدرت در حرکت است. تغییر اندک در حجم یا کاهش حجم در هنگام شکست، نشان دهنده عدم علاقه و احتمال بالاتر برای شکست کاذب است.

شکل زیر افزایش حجم در زمان شکست را نشان می‌دهد که نشان از قدرت خریداران و ادامه روند صعودی و قدرت در حرکت است.

۶. تاریخچه حجم

حجم را باید نسبت به تاریخ اخیر بررسی کرد. مقایسه حجم امروزی با حجم 50 سال پیش ممکن است داده‌های نامربوطی ارائه دهد. هر چه مجموعه داده‌ها جدیدتر باشند، احتمالا مرتبط‌تر هستند.

چه سیگنال های معاملاتی را می توان بر اساس حجم ارائه کرد؟

الگوهای حجمی نشانه‌ای از قدرت و رشد قیمت، یا کاهش قیمت برای یک سهام یا حتی کل بازار است. رشد قیمت با افزایش حجم به طور کلی به عنوان یک سیگنال صعودی محسوب می‌شود، در حالی که کاهش قیمت با حجم سنگین می‌تواند به عنوان یک سیگنال نزولی تفسیر شود.

در زمان اصلاح مینور، چگونه می توان حجم را تفسیر کرد؟

در زمان اصلاح مینور در یک سهام یا بازار، حجم باید کمتر از زمانی باشد که قیمت در جهت روند حرکت می کند . حجم پایین‌تر نشان می دهد که معامله گران اعتقاد زیادی به خروج از بازار و شکل گیری اصلاح ماژور ندارند و ممکن است نشان دهد که روند صعودی بازار می‌تواند ادامه یابد و این اصلاح مینور را به یک فرصت خرید تبدیل کند.

اندیکاتور حجم در رهآورد ۳۶۵

نحوه افزودن اندیکاتور حجم در نمودار سهام شرکت ایران خودرو (خودرو) را در سایت رهآورد ۳۶۵ در شکل زیر نشان می‌دهیم. ابتدا با کلیک بر روی گزینه Indicators‌ پنجره زیر برای کاربر باز می‌شود. سپس در قسمت سرچ search گزینه volume را تایپ کنید. در ادامه بر روی گزینه volume مطابق شکل زیر کلیک کنید.

افزودن اندیکاتور حجم در رهآورد ۳۶۵/حجم معاملات

پس از انجام مراحل تاثیر نقدینگی بر جهت روند بازار فوق اندیکاتور حجم که شامل میله‌هایی به صورت دورنگ (سبز و قرمز) است برای کاربر نمایش داده می‌شود. اندیکاتور volume بهترین راهنما برای شناسایی حمایت و مقاومت های حال و آینده سهم است. زمانی که نمودار قرمز است نشانه‌ای از افزایش عرضه و اینکه می تواند مقاومت معتبر را مورد بررسی قرار دهد با استفاده از حجم معاملات وجود دارد و زمانی که سبز است، نشانه ای مثبت از حجم معاملات و وجود حمایت قوی و افزایش تقاضا برای نمودار قیمت سهم است. البته شایان ذکر است نحوه چگونگی نمایش رنگ میله‌های حجم در نرم‌افزار‌های مختلف، متفاوت است.

اندیکاتور حجم در Trading View

با انتخاب گزینه اندیکاتور (Indicators) در نوار ابزار، پنجره زیر برای کاربر باز می‌شود. در قسمت سپس در قسمت سرچ search گزینه (volume) را تایپ کنید. در ادامه بر روی گزینه volume مطابق شکل زیر کلیک کنید.

افزودن اندیکاتور حجم در Trading View/حجم معاملات

در ادامه با انجام مراحل بالا کاربر میله‌های حجم را در پایین نمودار می‌بینید.

حجم معاملات در سایت مدیریت فناوری بورس

شکل زیر نحوه نمایش حجم معاملات در سایت مدیریت فناوری بورس را نشان می‌دهد. حجم نمایش داده شده برابر با میزان سهم معامله شده است.

حجم معاملات در وبسایت مدیریت فناوری بورس/حجم معاملات

با توجه به نظریه جان مورفی، پدر تحلیل تکنیکال نوین، در تحلیل تکنیکال قیمت ۷۰ درصد در شکل گیری سناریو نقش دارد و پارامتر‌های زمان و حجم معاملات، هر یک به تنهایی ۱۵ درصد در تشکیل سناریو تاثیر گذار هستند. پارامتر حجم معاملات به هیچ عنوان نباید به تنهایی در تصمیمات معاملاتی مورد استفاده قرار گیرد. بلکه تنها گواهی برای سیگنال‌های ارائه شده توسط قیمت هستند. این نکته بسیار مهم را می‌توان به صورت روزانه در اکثر بازار‌های مالی از جمله بورس تهران مشاهده کرد.

اکثر فعالین بازار تنها با مشاهده یک روز معاملاتی پر حجم، به دلیل بروز احساساتی نظیر FOMO (Fear of Missing Out) و (FUD (Fear,Uncertainty,Doubt ( ترس از عقب ماندن از بازار) و (ترس، عدم قطعیت، شک)، اقدام به معاملات نسنجیده و اشتباه می‌کنند. در نهایت این رفتار منجر به ضرر مضاعف به معامله‌گران می‌شود.

در آخر

حجم ابزاری مفید برای مطالعه روندها است و همانطور که می بینید راه های زیادی برای استفاده از آن وجود دارد. دستورالعمل‌های اساسی را می‌توان برای ارزیابی قدرت یا ضعف بازار و همچنین بررسی اینکه آیا حجم، حرکت قیمت را تأیید می‌کند یا نشان می‌دهد که ممکن است یک معکوس در دست باشد، استفاده شود. گاهی اوقات از شاخص های مبتنی بر حجم برای کمک به فرآیند تصمیم گیری استفاده می‌شود. به طور تاثیر نقدینگی بر جهت روند بازار خلاصه، در حالی که حجم ابزار دقیقی نیست، سیگنال‌های ورود و خروج را می‌توان با نگاه کردن به قیمت، حجم و سایر پارامتر‌ها شناسایی کرد. نظر شما در مورد موضوع حجم معاملات چیست؟ شما چطور با آن کار می‌کنید؟ لطفا در قسمت نظرات برای ما بنویسید. همچنین شما می‌توانید سوالات خود را با ما در میان بگذارید.

سوالات متداول

حجم معاملات معیاری از میزان معامله یک دارایی مالی معین در یک دوره زمانی است. در بازار‌ بورس یا سهامی، حجم عبارت از تعداد سهام معامله شده و در بازار ارزهای دیجیتال تعداد کوین یا توکن معامله شده است.

با بررسی الگوهای حجم در طول زمان های مختلف می‌توان چگونگی شکل گیری رشد و افت قیمت در بازار‌ها را درک کرد. همین امر در مورد معامله گران بازار قرارداد‌های اختیار معامله نیز صادق است، زیرا حجم معاملات نشانگر تمایل فعالین بازار به جهت حرکت قیمتی است. در واقع، در بین اندیکاتور‌های مورد استفاده در تحلیل تکنیکال، حجم معاملات نقش بسیار مهمی را ایفا می‌کند.

منابع

“How to Use Volume to Improve Your Trading”, Investopedia, 2022.

معرفی عوامل کلان موثر در تحلیل بنیادی

عوامل کلان اقتصادی و سیاسی موثر در تحلیل بنیادی

در مقاله “چگونه یک سهام خوب انتخاب کنیم؟” گفتیم که اگر شما قصد دارید به طور مستقیم وارد بورس شوید، لازم است که قبل از انتخاب سهام یک شرکت و سرمایه‌گذاری در آن، سهام مورد نظرتان را به دقت تحلیل کرده و بررسی نمایید. دو روش اصلی تحلیل در بازار سرمایه تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال است. در این مقاله قصد داریم به صورت اجمالی عوامل کلان اقتصادی و سیاسی که بر روی تحلیل بنیادی اثرگذار هستند را بررسی کنیم.

به طور کلی دو دسته‌ی عوامل اقتصادی و عوامل سیاسی در زمان‌های مختلف به عنوان عوامل کلان بنیادی، می‌توانند بر قیمت سهام اثرگذار باشند. لذا برای جلوگیری از ضرر و زیان و بهره‌گیری حداکثری از نوسانات بازار، لازم است که ابتدا شناخت کافی نسبت به این عوامل داشته باشیم.

شایان ذکر است که عوامل و رویدادهای سیاسی هرچند ممکن است که تأثیر خود را به سرعت بر روی بازارهای جهانی و بازار سهام نشان دهند، اما در واقع این عوامل نیز در بلند مدت بر روی پارامترهای اقتصادی تأثیر خواهند داشت. لذا عوامل سیاسی برای ما بیشتر از جهت سرعت اثرگذاری و تأثیر نهایی بر روی اقتصاد اهمیت دارند.

در ادامه این مقاله به بررسی این عوامل می‌پردازیم…

۱- عوامل کلان اقتصادی

بازار جهانی و قیمت‌های جهانی

از آن جا که بسیاری از شرکت‌های فعال در بازار سرمایه محصولات تولیدی خود را به بازارهای جهانی عرضه می‌کنند، رصد این بازارها و قیمت‌های جهانی برای یک معامله‌گر سهام ضروری است. بسیاری از شرکت‌های فعال در بورس (مثل پتروشیمی‌ها و شرکت‌های تولیدکننده فلزات اساسی) محصولات خود را به قیمت‌های جهانی یا مطابق آن در بازارهای داخلی به فروش می‌رسانند. نکته قابل توجه این است که این وابستگی به قیمت‌های جهانی در شرکت‌های صادرات محور بیشتر نیز خواهد بود.

همچنین روند قیمت جهانی نفت به عنوان یک متغیر اساسی که بر روی قیمت محصولات پتروشیمی و پالایشگاهی اثرگذار است باید مدنظر قرار گیرد. تغییرات قیمت جهانی نفت چه به صورت مستقیم در صنایع مذکور، و چه به صورت غیر مستقیم به عنوان قیمت انرژی در سایر صنایع، می‌تواند اثرات قابل توجهی را بر روی بهای تمام شده ساخت محصولات و قیمت نهایی محصولات داشته باشد.

یک تحلیلگر بنیادی با بررسی و پیش‌بینی قیمت‌های جهانی همواره خود را از ریسک‌های ناشی از این نوسانات در امان نگه می‌دارد. برای مثال فردی که قصد سرمایه‌گذاری بر روی شرکت‌های تولیدکننده مس (مثل فملی و فباهنر) را دارد، ضروری است که بررسی روند تغییرات قیمت جهانی مس، با استفاده از متغیرهای بنیادی بازارهای جهانی و همچنین تحلیل تکنیکال قیمت جهانی مس را در اولویت خود قرار دهد. در این صورت نه تنها از نوسانات قیمت جهانی متضرر نخواهد شد، بلکه به راحتی می‌تواند سودهای بسیار زیادی را در بازار شناسایی کند.

تولید ناخالص داخلی

تولید ناخالص داخلی که به اختصار به آن GDP (مخفف Gross Domestic Product) هم گفته می‌شود، در بسیاری از تحلیل‌های اقتصادی مورد توجه است. GDP در واقع مجموع تولیدات و خدمات ارائه شده توسط همه بنگاه‌های اقتصادی مقیم کشور در یک سال است. افزایش تولید ناخالص داخلی یک کشور و شتاب رشد در آن، نشان‌دهنده پویایی اقتصاد و کاهش یا کندی رشد آن نسبت به سایر کشورها، نشان‌دهنده ضعف اقتصادی یک کشور است. روش‌های مختلفی برای محاسبه GDP وجود دارد، اما نکته مهم بررسی آماری این شاخص به عنوان یکی از عوامل کلان اقتصادی در تحلیل‌های ما است.

شاخص قیمت تولید

شاخص قیمت تولید (Produver Price Index) به نوعی بیانگر هزینه‌ها و قیمت‌ها در بخش تولید است. این شاخص در واقع به محاسبه قیمت تمام شده و بهای مواد اولیه، دستمزدها و سایر هزینه‌هایی که توسط شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی انجام می‌شود، می‌پردازد. هر چقدر این شاخص نسب به دوره‌های قبلی افزایش یابد، نشان‌دهنده تورم بیشتر و افزایش بهای تمام‌شده و هزینه بنگاه‌های تولیدی است. لذا با افزایش این شاخص میزان سودآوری شرکت‌ها کاهش یافته و ارزش سهام آن‌ها کم می‌شود. برآورد رشد و شتاب رشد شاخص قیمت تولید، به عنوان یکی دیگر از عومل کلان اقتصادی در تحلیل بنیادی باید در نظر گرفته شود.

سیاست‌های مالی و پولی
  • سیاست‌های مالی: سیاست‌هایی که با استفاده از تغییر هزینه‌های دولتی و درآمدهای مالیاتی برای رسیدن به اهداف مشخصی اتخاذ می‌شود. برای مثال اگر هدف یک دولت کاهش وابستگی و حفظ استقلال اقتصادی باشد، تلاش می‌کند که با صرفه‌جویی در مصارف ارزی تراز تجاری کشور را مثبت کند، اما اگر هدف اصلی کاهش بیکاری باشد، سیاست‌های دولت مبتنی بر ایجاد اشتغال و افزایش تولید خواهد بود. سیاست‌های مالی را می‌توان به دو دسته سیاست‌های مالی انقباضی و سیاست‌های مالی انبساطی تقسیم کرد.
  • سیاست‌های پولی: سیاست‌هایی که با استفاده از ابزارهایی مثل نسبت سپرده قانونی، تغییر در سطح و ساختار نرخ بهره، اعطای تسهیلات بانکی و … و معمولا با هدف کنترل حجم نقدینگی و تورم توسط بانک مرکزی اجرا می‌شود. برای مثال ایجاد محودیت در حجم کل تسهیلات (وام‌ها) می‌تواند باعث کاهش حجم نقدینگی در کشور و کنترل تورم شود.

معمولا هدف سیاست‌های مالی و پولی کشورها با یکدیگر متفاوت است. در کشورهای توسعه‌یافته هدف دولت‌‌ها اشتغال حداکثری و رفع رکود اقتصادی است. در حالی که در کشورهای در حال توسعه هدف اصلی سیاست‌های مالی و پولی افزایش رشد اقتصادی و افزایش درآمدهای دولتی است.

بودجه سالانه

همان‌طور که می‌دانید دولت موظف است در نیمه دوم هر سال بودجه مورد نیاز کشور در سال آینده را به مجلس ارائه کرده و به تصویب برساند. بودجه کشور شامل بخش‌های مختلفی است که به نوعی نگاه دولت به صنایع مختلف را نشان می‌دهد. این توجه می‌تواند آثار خود را به وضوح در بازار سرمایه و شرکت‌های پذیرفته شده در آن نشان دهد. برای مثال توجه ویژه دولت به صنعت خودرو می‌تواند باعث سودآوری شرکت‌های فعال در این حوزه و افزایش قیمت سهام آن‌ها شود. یا رفع موانع صادرات تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر روی شرکت‌های صادرات محور خواهد داشت. لذا توجه به ردیف بودجه و بودجه اختصاص یافته توسط دولت به صنایع و موارد مختلف در تحلیل بازار سهام بسیار حائز اهمیت است.

تراز تجاری

تراز تجاری یا صادرات خالص، به اختلاف بین ارزش صادرات و واردات یک کشور اطلاق می‌شود. در صورتی که ارزش صادرات یک کشور نسبت به واردات آن بیشتر باشد، تراز تجاری مثبت (مازاد تجاری) و در صورتی که ارزش واردات بیشتر باشد، تراز تجاری منفی (شکاف یا کسری تجاری) خواهد بود. هر چه صادرات بیشتر باشد پول ملی کشور صادر کننده نیز تقویت خواهد شد. این موضوع می‌تواند تأثیر قابل توجهی بر روی بازار سرمایه و قیمت سهام شرکت‌ها داشته باشد. در این بین توجه به بازار صادرات محصولات، مشتریان، حجم و پتانسیل بازار صادرات و مواردی از این دست اهمیت بسزایی برای شرکت‌های صادرات محور دارد.

عوامل سیاسی و اقتصادی موثر در تحلیل بنیادی
نرخ رشد اقتصادی

این شاخص بیانگر تغییرات ارزش افزوده‌ای است که در اقتصاد یک کشور نسبت به سال قبل ایجاد شده است. نرخ رشد اقتصادی به صورت درصد بیان می‌شود و به عبارتی بیانگر افزایش یا کاهش تولیدات ناخالص داخلی (GDP) در یک کشور است. مقایسه نرخ اقتصادی یک کشور نسبت به میانگین نرخ رشد اقتصادی در جهان، به عنوان یکی از عوامل کلان اقتصادی می‌تواند دید مناسبی از وضعیت اقتصادی یک کشور را به سرمایه‌گذاران ارائه کند.

بیکاری

یکی از معضلاتی که کشور ما در سال‌های اخیر همواره درگیر آن بوده، بیکاری است. این موضوع و سیاست‌های مقابله با آن، خواه ناخواه آثار مستقیم و غیر مستقیمی در بازار سرمایه نیز ایجاد می‌کند. در صورتی که دولت بودجه بیشتری را برای کاهش بیکاری اختصاص دهد، طبیعتا از بودجه بخش‌های فرهنگی، زیرساختی و … کاسته خواهد شد. بسته به نوع فعالیت شرکت‌های حاضر در بازار سرمایه تأثیرپذیری آن‌ها از این موضوع می‌تواند مثبت، منفی، کمتر و یا بیشتر باشد.

اما به طور کلی می‌توان گفت که کاهش نرخ بیکاری در بلند مدت، منجر به افزایش تولید و فروش محصولات شده و در سودآوری و رشد قیمت سهام شرکت‌های بورسی تأثیرگذار است.

نرخ ارز

یکی دیگر از عوامل کلان اقتصادی تأثیرگذار بر قیمت سهام در همه دنیا، نوسانات نرخ ارز و ارزش پول ملی است. از آن جا که عمده شرکت‌های بورسی (از نظر وزنی) در کشور ما شرکت‌های صادرات محور هستند، معمولا افزایش نرخ ارز منجر به افزایش سودآوری و افزایش قیمت سهام این شرکت‌ها می‌شود. اما در شرکت‌هایی که مواد اولیه وارداتی بوده یا دارای بدهی خارجی هستند، افزایش نرخ ارز باعث کمبود نقدینگی، افزایش هزینه‌های تولید، کاهش سود خالص و نهایتا کاهش قیمت سهام خواهد شد. لذا یک تحلیلگر باید همواره به صادرات یا واردات محور بودن این شرکت‌ها و میزان وابستگی آن‌ها به نرخ ارز توجه کند.

نرخ بهره

گفته شد که یکی از متغیرهای مهمی که در سیاست‌های پولی دولت‌ها همواره دستخوش تغییر می‌شود، نرخ بهره بانکی است. اگر بانک مرکزی به بانک‌ها اجازه کاهش نرخ بهره را بدهد، سپرده‌گذاری بانکی برای مردم دیگر جذابیت کافی را نداشته و نقدینگی به سمت بازارهای موازی خواهد رفت. در صورتی که این نقدینگی به صورت هدفمند وارد بازار سرمایه شود، باعث افزایش اشتغال، رشد اقتصادی کشور و سودآوری شرکت‌های بورسی خواهد شد. البته توجه کنید که گاهی بانک مرکزی مجبور است برای اجرای سیاست‌های ضد تورمی، با افزایش نرخ بهره نقدینگی موجود در کشور را کنترل نماید.

۲- عوامل سیاسی

اتفاقات سیاسی

فضای امن سیاسی باعث افزایش اطمینان سرمایه‌گذاری و رونق بازار سرمایه‌ می‌شود. البته در کشور ما همواره تنش‌های سیاسی وجود داشته و به نوعی آثار همه آن‌ها در بازار لحاظ شده است. عوامل و اتفاقات سیاسی هرچند ممکن است در کوتاه مدت اثرات قابل توجهی بر قیمت سهام داشته باشد، اما تجربه ثابت کرده است که در بلند مدت اصطلاحا بازار راه خود را خواهد رفت. لذا توصیه به سرمایه‌گذاری بلند مدت از این جهت که اتفاقات مقطعی نمی‌تواند خللی در امنیت سرمایه‌گذاری ایجاد کند، حائز اهمیت است.

رویدادهای با اهمیت

رویدادهای با اهمیت سیاسی همواره بر بازار سهام اثرگذار بوده است. توافقنامه‌ها و نشست‌های مشترک بین سران کشورها از این دست رویدادها هستند. در سال‌های اخیر یکی از مهمترین این رویدادها توافق موسوم به برجام بین ایران و کشورهای عضور گروه ۵+۱ بود. معمولا اخبار و اتفاقات منفی ناشی از این رویدادها باعث کاهش قیمت سهام و به طبع آن کاهش شاخص کل، و اخبار و رویدادهای مثبت منجر به افزایش قیمت سهام و شاخص کل بورس می‌شود. همان‌طور که اشاره شد آثار ناشی از این اخبار کوتاه مدت است. اما نمی‌توان اثرات بلند مدت مجموعه‌ای از رویدادهای مثبت یا منفی را بر بازار سهام نادیده گرفت. لذا رویدادهای با اهمیت سیاسی نیز یکی دیگر از عوامل کلان اثرگذار بر بازار سرمایه هستند.

عوامل کلان موثر در تحلیل بنیادی

عوامل کلان موثر در تحلیل بنیادی

چکیده مطلب :

سرمایه‌گذاری در بازار سهام در گرفتن کد بورسی و یادگیری نحوه معامله کردن خلاصه نمی‌شود. مهم‌ترین و اساسی‌ترین قدم برای سرمایه‌گذاری در بورس، یادگیری تحلیل بازار و ارزشگذاری سهام شرکت‌های پذیرفته شده در آن است. تحلیل بنیادی به عنوان پایه و اساس تحلیل و ارزشگذاری سهام در بازارهای جهانی شناخته می‌شود. یک تحلیلگر بازار سرمایه، برای درک بهتر از مفاهیم اقتصادی و شروع تحلیل بنیادی، نیاز به آگاهی از مفاهیم اساسی مثل سیاست‌های مالی و پولی، ردیف بودجه، تولید ناخالص داخلی، نرخ رشد اقتصادی، نرخ بهره، تراز تجاری و … دارد. آگاهی از این مفاهیم به نوعی باعث برداشت صحیح و شکل‌گیری یک نگاه کلی و جامع نسبت به وضعیت کلی در بازارهای سرمایه‌گذاری به خصوص بازار سرمایه خواهد شد.

ریسک نقدینگی یا نقدشوندگی (risk liquidity) چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟

در ابتدا لازم است بدانید که نقدیندگی یا نقدشوندگی یعنی قابلیت تبدیل شدن به پول نقد در کمترین زمان. متعاقباً ریسک نقدشوندگی نیز ریسکی است در مورد فروش و نقد کردن یک سهم وجود دارد. هر چه این ریسک برای یک سهام کمتر باشد ما می توانیم آن سهام را راحت تر به پول نقد «مطابق با قیمت دلخواهمان» تبدیل کنیم.

ریسک نقدینگی یا نقدشوندگی (risk liquidity) چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟

ریسک نقدینگی یا نقدشوندگی (risk liquidity) چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟

ریسک نقدینگی یا نقدشوندگی ( risk liquidity )

دنیای بورس هر روز در حال بزرگتر شدن است، طبیعتاً این بزرگ شدن موجب رونق بازار و استقبال بیشتر از آن می شود. طبیعیست که در این بازار بزرگ موفقیت توسط افرادی کسب می شود که آشنایی بیشتری با جزئیات این بازار دارند. در این مطلب قصد داریم تا شما را با ریسک نقدینگی آشنا کنیم که یکی از مفاهیم کاربردی در بورس است و بسیاری از فعالان و معامله گران توجهی به آن نمی کنند، اما دانستن آن کمک زیادی به موفقیت شما در بورس می کند. پس با ما باشید تا در ادامه ی این مطلب شما را بیشتر با ریسک نقدینگی آشنا کنیم .

ریسک نقدینگی یا نقدشوندگی (risk liquidity) چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟

ریسک نقدشوندگی در چه مواقعی ظاهر می شود؟

برای شروع لازم است بدانید که نقدینگی اصطلاحی است که برای اشاره به چگونگی خرید یا فروش دارایی ها یا اوراق بهادار در بازار استفاده می شود. فاکتور نقدینگی یک دارایی اساساً توضیح می دهد که چقدر سریع می توان آن را به پول نقد تبدیل کرد. به طور کلی دو نوع نقدینگی در بازار وجود دارد که اولین مورد نقدینگی مربوط به بودجه و دومین مورد نقدینگی مربوط به بازار است .

نوسان نقدی در اثر فاکتور های مختلف موجب ایجاد مفهومی به نام ریسک نقدینگی می گردد. در واقع اگر شرایطی پیش بیاید که شما در آن نتوانید سهام خودتان را به ارزش واقعی خودش و در زمانی کوتاه بفروشید، ریسکی به نام ریسک نقدشوندگی را به جان خریده اید. این ریسک اشاره به این دارد که شما برای فروش سهم خودتان به قیمت واقعی اش چقدر زمان لازم دارید. اگر دارایی یا سهام شما برای فروش با قیمت مورد نظرتان به زمان بسیار زیادی احتیاج دارد، ریسک نقدشوندگی یا نقدینگی دارایی شما بالاست.

در طرف مقابل هم اگر شما بتوانید راحت و سریع سهام یا دارایی خودتان را به قیمت واقعی اش بفروشید، ریسک نقدینگی یا نقدشوندگی سهام شما بسیار پایین خواهد بود .

افزایش این ریسک سهام را تحت تاثیر قرار می دهد چرا که سرمایه گذاران تلاش خواهند کرد تا هر چه سریعتر سهام خودشان را بفروشند. به همین میزان عرضه به شدت بالا می رود که این اتفاق موجب می شود تا شکاف قیمت خرید فروش به وجود بیاید. در این شرایط هر کسی قصد دارد تا به هر قیمتی که شده سهامش رو بفروشد، به همین دلیل قیمت سهام به شدت کاهش می یابد .

پس می توان اینگونه گفت که افزایش ریسک نقدشوندگی، افزایش عرضه و کاهش شدید قیمت ها را به دنبال دارد؛ در سمت مقابل کاهش ریسک نقدشوندگی موجب بالا رفتن تقاضا و متعاقباً بالا رفتن قیمت ها می شود .

توجه داشته باشید که شکاف قیمت خرید و فروش و زمان لازم برای فروش، فاکتورهای اساسی در میزان ریسک نقدشوندگی به حساب می آیند. (1)

ریسک نقدینگی یا نقدشوندگی (risk liquidity) چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟

انواع مختلف ریسک نقدشوندگی

ریسک نقدینگی در بودجه

این ریسک به عوامل مختلفی از جمله اندازه شرکت بستگی دارد، چرا که هرچقدر اندازه شرکت بزرگتر باشد، توان جبران بدهی ها نیز بیشتر خواهد شد و در نتیجه ریسک نقدینگی پایین خواهد آمد . (2)

ریسک نقدینگی در بازار

مسلماً در این شرایط آتش به مالتان خواهید زد! شما در این شرایط ملک خودتان را زیر ۱۰ هزار دلار خواهید فروخت، در شرایطی که ارزش واقعی آن ۱۰ هزار دلار است اما به سبب عجله شما برای فروش و کاهش تقاضا برای خرید، ریسک نقد شوندگی به وجود می آید و شما قادر نخواهید بود ملکتان را به قیمت واقعی خودش بفروشید. در نتیجه ی این اتفاقات شما برای فروش و نقد کردن دارایی خودتان دچار ضرر و زیان خواهید شد . (2)

دلایل و عوامل موثر بر ریسک نقدینگی

برای شروع لازم است بدانید که شکاف قیمت خرید و فروش وقتی اتفاق می افتد که یک سهام قیمتی درخواستی پایین تر و یا بالاتری نسبت به قیمت پیشنهادی فروشنده دارد. شکاف قیمت خرید و فروش در واقع اختلاف بین «بالاترین قیمت پیشنهادی یک خریدار برای پرداخت بابت یک سهم» و «پایین ترین قیمت پیشنهادی یک فروشنده برای یک سهم» است.

در این بین بدیهی است که خریدار به دنبال پرداخت قیمت پیشنهادی و خودش و فروشنده نیز به دنبال دریافت قیمت پیشنهادی خودش باشد. حال اگر شکاف قیمت خرید و فروش کم باشد و فاصله ی بین دو مولفه تعیین کننده میزان شکاف نزدیک باشد«یعنی قیمت پیشنهادی خریدار بالاتر از فروشنده باشد»، این برداشت برای فروشنده به وجود می آید که سهام در آینده ای نزدیک دچار افزایش قیمت خواهد شد و او برای سهم خودش مبلغ بالاتری را درخواست خواهد کرد که این موضوع نشانگر کاهش ریسک نقدینگی آن سهم است؛ یا به طور ساده می توان گفت که آن سهم توانایی بالایی برای تبدیل به پول نقد دارد . (3)

ریسک نقدینگی یا نقدشوندگی (risk liquidity) چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟

علاوه بر شکاف قیمت خرید و فروش، عمق بازار نیز یکی از فاکتورهای موثر بر ریسک نقدینگی است. در واقع عمق بازار به توانایی بازار برای جذب میزان غیر منتظره ای از فروش یا خروج یک سرمایه گذار از بازار سهامداری اشاره می کند. برای مثال وقتی یک سهامدار کوچک کمپانی اپل اقدام به فروش سهام می کند اتفاق خاصی برای قیمت آن سهم نمی افتد، اما در طرف مقابل وقتی که یک سرمایه دار بزرگ اقدام به فروش تمامی های خودش می کند روند عرضه و تقاضا را به هم می زند، طبیعتاً با این کار او میزان عرضه بالا می رود و این اتفاق موجب افزایش ریسک نقدینگی می گردد .

اندازه یک شرکت مهم در میزان ریسک نقدینگی تأثیرگذار است، چرا که شرکت های بسیار بزرگ در اثر فروش بخشی از سهام شان کمتر تحت تاثیر قرار می گیرند.

البته باید این موضوع را در نظر داشته باشید که این قیمت ها موقتی خواهند بود و پس از مدتی به حالت عادی باز می گردند. در این بین باید آگاه باشید که به توانایی بازار در بازگشت از قیمت های موقت نادرست انعطاف پذیری می گویند. انعطاف پذیری نیز ارتباط تنگاتنگی با اندازه شرکت دارد.

افق زمانی فروشنده هم تاثیر بسیار زیادی روی جابجایی ریسک نقدینگی دارد، چرا که اگر فروشنده ای برای فروش سهام خودش از نظر زمانی عجله داشته باشد به طرز فزاینده ای خطر کاهش نقدینگی را افزایش می دهد، در حالی که اگر فروشنده یا فروشندگان یک سهم زمانی صبور باشند خطر کاهش نقدینگی آن ها را تهدید نمی کند . (4)

در کنار تمام معیارهایی که بیان کردیم، حجم معاملات نیز یکی از معیارهای پرکاربرد برای محاسبه ریسک نقدینگی است اما در حال حاضر این فاکتور یک شخص ناقص به حساب می آید به طور کلی می توان گفت که حجم بالای خرید یا فروش در یک تجارت لزوماً به معنی بالا یا پایین رفتن ریسک نقدینگی نیست .

ریسک نقدینگی یا نقدشوندگی (risk liquidity) چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟

نحوه محاسبه ریسک نقدینگی

در این مورد می توان به جرات گفت که محاسبه خطر نقدینگی یک هنر است. پس از محاسبه ی فاکتر VaR ، باید آن را در محاسبات و پیش بینی های خودمان قرار دهیم. برای این کار معمولاً از یک روش افزودنی VaR استفاده می شود. این فرآیندها Var یا داده های در خطر را بعد از در نظر گرفتن عوامل نقدینگی تنظیم می کنند . در اثر این فرآیند، پارامترهای مختلف ما اصلاح می شوند.

باید بدانید که گاهی اوقات این فرآیند، اصلاح پارامترهای مدل VaR مانند سطح اطمینان، میزان دوره والبته حساسیت ورودی ها را شامل می شود. از طرفی محققان نیز تمایل دارند تا رویکردهای مختلفی را در یک مدل اقتصادی امتحان کنند تا برایشان اطمینان حاصل شود که میزان ریسک نقدینگی با دقت اندازه گیری می شود . اما در این بین همه ی کارشناسان معتقدند که ریسک نقدینگی بیش از هر چیزی به شکاف قیمت بستگی دارد. (5)

تاثیر ریسک نقدینگی بر بازار سهام

جالب است بدانید که قبل از بحران مالی جهانی خطر نقدینگی از طرف بسیاری از سهامداران و معامله گران، فاکتوری با اهمیت به شمار نمی رفت. اما پس از بحران بزرگ مالی در جهان همه متوجه تاثیر فاکتور نقد شوندگی روی پروژه های مالی کوتاه مدت و سیستم های بانکی و سهام شدند و همین موضوع باعث شد تا بسیاری از اقتصاددان ها دست به اصلاح مدل های مالی بزنند؛ چرا که آن ها بعد از بحران بزرگ مالی جهان دریافتند که همه موسسات کوچک و بزرگ مالی و حتی دولت ها به طور جدی می توانند تحت تاثیر ریسک نقدینگی یا نقدشوندگی قرار بگیرند .

از نظر علمی، فقدان نقد شوندگی برای سهام، ریسک نقدشوندگی را بالا می برد؛ چرا که دارندگان یک سهم خاص با فهمیدن این موضوع که ممکن است در صورت تاخیر در فروش درگیر زیان های بزرگ شوند، سریعاً اقدام به فروش سهام می کنند. همین موضوع میزان عرضه برای یک سهام به شدت بالا برده و میزان تقاضا را نزدیک به صفر می کند، این موضوع منجر به افت شدید قیمت سهام می شود.

نباید فراموش کرد که این اتفاقات در کشورهایی که در حال توسعه هستند باشدت بیشتری رخ می دهد، چراکه معامله کنندگان در این کشورها پتانسیل تصمیمات احساسی بسیار بالایی دارند و ممکن است با ایجاد صف فروش در یک سهم موجب شکسته شدن قیمت آن بشوند . (6)

ریسک نقدینگی یا نقدشوندگی (risk liquidity) چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟

نتیجه گیری و جمع بندی

آگاهی نسبت به نکات ریز و تاثیرگذار می تواند سرنوشت ما در بازار بورس را تغییر دهد. اهمیت ریسک های مختلف در بازار بورس معمولاً دست کم گرفته می شود و ذهن سرمایه گذاران و علاقه مندان در بازار بورس صرفاً روی مفهوم ریسک معمولی متمرکز می شود. این در حالی است که مفاهیمی مانند ریسک نقدینگی و ریسک قانونی نیز دارای اهمیت بالایی هستند.

همانطور که در این مطلب اشاره کردیم، ریسک نقدینگی را می توان به دو بخش ریسک نقدینگی بودجه و ریسک نقدینگی بازار تفکیک نمود. مطمئناً با دانستن مفهوم ریسک نقدینگی و تأثیر آن روی جریان بازار سهام، درک بهتری از روند بازار خواهیم داشت و این درک صحیح موجب تصمیم گیری های خوب می گردد.

نتیجه این فرایند نیز سود کردن در بازار بورس است که این روزها همه به دنبال آن هستیم. در انتها امیدواریم که از این مطلب اطلاعات مفیدی را دریافت کرده باشید تا با آگاهی بیشتر، قدم های مهمی را برای رسیدن به موفقیت بردارید.

وضعیت خطرناک سه شاخص تاثیر گذار در بازار باز + نمودار

داد و ستد دربازار باز در هفته منتهی به 16 اسفند ماه 1400 رکوردهای مهمی را از خود برجای گذاشت. بسط پول به اوج رسیده و در ادامه مانده نقدینگی نزد بانک ها با عبور از مرز 86 هزار میلیارد تومان به سطح بی سابقه ای در این بازار دست یافته است.

وضعیت خطرناک سه شاخص تاثیر گذار در بازار باز + نمودار

به گزارش اکو ایران، روند هفته های انبساطی بازار باز به رکوردهای بی سابقه ای دست پیدا کرده است. اتفاقی که به باور برخی اقتصاددانان می تواند منجر به افزایش پایه پولی در ایران و در نهایت موجب افزایش تورم در کشور شود.

اما بانک مرکزی و طرفداران سیاست انبساطی در بازار باز معتقدند تزریق پول در این بازار دوامی ندارد چرا که پس از تاریخ سررسید پول بسط داده شده در این بازار جمع آوری می شود. در همین رابطه اما متغیر دیگری در این بازار نشان می دهد می تواند این بذر پول در بانک ها باعث تورم شود.

بازار باز

تزریق بی شمار پول در هفته های بازار باز

بسط نقدینگی در بازار باز در هفته منتهی به 16 اسفند ماه برابر با 90 هزار و 300 میلیارد تومان ثبت شده که بالاترین میزان این رقم در میان هفته های برگزاری بازار باز در دو سال گذشته بوده است.

در این بازار بانک ها اوراق خود را به بانک مرکزی عرضه کرده و این نهاد نیز در ازای دریافت اوراق هزینه ای را پرداخت می کند. نهادهای مالی عرضه کننده اوراق نیز متعهد می شوند در تاریخ سررسید ذکر شده در فروش اوراق آن ها را با نرخ سود معلوم بازگشت دهند. تاریخ سررسیدی که در هفته های اخیر 7 روزه بوده و نرخ سود نیز در سطح 19 درصد، کمترین نرخ سود بازار باز، در هفته های اخیر بوده است.

در همین رابطه بر اساس عملیات هفته گذشته در بازار باز تقریبا 85 هزار و 860 میلیارد تومان جمع آوری شده و خالص عملکرد در این بازار را به سطح 4 هزار و 440 میلیارد تومان ارتقا داده است.

بررسی این آمار با دو ماه و نیم گذشته نشان می دهد این بیشترین میزان خالص عملکرد بانک مرکزی در این بازار است. رکوردی که نشان از بیشترین عملیات انبساطی این شاخص در بازار باز داشته است.

اما در همین زمینه عده ای دیگر معتقدند متغیر دیگری در این بازار وجود دارد که حاکی از نقدینگی مانده در نزد بانک ها است.

از شهریور ماه سال جاری که بانک مرکزی نه پولی را از بانک ها جمع آوری کرده و نه پولی بسط داده بود می توان نقطه سر به سر حساب آن ها دانست.

پس از آن کسر مجموع بسط پول در هفته های متوالی از جذب نقدینگی در بازارها نشان می دهد در این بازار اکنون چه میزان نقدینگی در حساب نهادهای مالی قرار دارد؟

بازار باز

رکوردزنی مانده نقدینگی نزد بانک ها در هفته سوم اسفند

کسر کل بسط پول از کل پول جذب شده در این بازار از ابتدای شهریور تا پایان هفته سوم اسفند ماه نشان می‌دهد مانده نقدینگی نزد نهادهای مالی تاکنون 86 هزار و 300 میلیارد تومان بوده است. بالاترین سطح این شاخص در شش ماه اخیر.

برخی از تحلیلگران معتقدند این رقم از اهمیت بسزایی برخوردار بوده و در صورتی که مسیر صعودی آن همچنان ادامه داشته باشد می تواند منجر به تورم زایی بالایی در کشور شود. چرا که افزایش این رقم می تواند منجر به رشد پایه پولی در کشور شده و از آن طریق موجب شود تورم در مسیر افزایشی قرار بگیرد.

البته با وجود انتقاد های برخی افراد در خصوص رویکرد بانک مرکزی، این نهاد خود معتقد است با رونق عملیات بازار باز می تواند از روند رو به رشد نرخ سود بین بانکی جلوگیری کرده و از طریق آن بورس را از وضعیت نزولی خود نجات دهد.

تاثیر افزایش سود بین بانکی بر تورم

تاثیر افزایش سود بین بانکی بر تورم

با توجه به اینکه در حال حاضر سود بین بانکی افزایش یافته و به ۱۹.۳۵ درصد رسیده است، یک تحلیلگر اقتصادی گفت: به دلیل فشار صاحبان قدرت و نفع آن‌ها از افزایش تورم و کاهش نرخ بهره، این افراد اجازه نمی‌دهند روند صعودی نرخ بهره بین بانکی تداوم یابد و به کنترل تورم کمک کند، در صورتی که روند صعودی سود بین بانکی چشمگیر باشد، می‌توان تاثیر آن را در کاهش تورم حس کرد اما در این رابطه انبساطی عمل کردن بانک مرکزی با چاپ پول پیغام خوبی برای کنترل تورم منتقل نمی‌کند.

به گزارش ایسنا، نرخ بهره بین بانکی به عنوان یکی از انواع نرخ‌های بهره در بازار پول به نرخ‌های سود یا بهره در سایر بازارها جهت می‌دهد که در واقع این نرخ، قیمت ذخایر بانک‌هاست و زمانی که آن‌ها در پایان دوره مالی کوتاه‌مدت اعم از روزانه یا هفتگی، دچار کسری ذخایر می‌شوند، از سایر بانک‌ها در بازار بین بانکی یا از بانک مرکزی استقراض می‌کنند.

درحالیکه این نرخ در حال حاضر در محدوده ۱۹.۳۵ درصد قرار گرفته، پیش از این در محدوده ۱۹.۱ درصد قرار داشت که اکنون با افزایش ۰.۲۵ درصدی مواجه شده است.

از سوی دیگر، سود بین بانکی در سال گذشته روند متفاوتی را طی کرد؛ در ابتدای سال و در سه ماه اول، نرخ سود بین بانکی روندی کاهشی داشت به‌طوری‌که در خردادماه این نرخ به هشت درصد نیز رسید.

از این ماه تا آبان، سود بین بانکی روند متفاوتی را در پیش گرفت و صعودی شد و این روند صعودی تا به آنجا پیش رفت که در آبان ماه، نرخ سود در بازار بین بانکی از نرخ سقف کریدور تاثیر نقدینگی بر جهت روند بازار نیز بیشتر شد و به بیش از ۲۲ درصد رسید.

از آبان ماه اما دوباره روند سود بین بانکی تغییر کرد و کاهشی شد. از آذرماه سال گذشته تا اوایل خردادماه سال‌جاری نیز نرخ سود بین بانکی در محدوده ۱۹ تا ۲۰ درصد تثبیت شده بود تا آنکه از اردیبهشت مجدد روند کاهشی شروع شد و تا اواسط تیرماه نیز ادامه یافت.

البته این نرخ تا پایان تیرماه روند صعودی پیدا کرد و به ۱۸.۶۱ درصد رسید که از این زمان به بعد تا مرداد و شهریورماه سالجاری طبق اعلام بانک مرکزی در محدوده ۱۸ درصد در نوسان بود اما نرخ سود بین بانکی در دو هفته ابتدایی مهرماه امسال روند افزایشی به خود گرفته و وارد محدوده ۱۹ درصد شده و در حال حاضر این نرخ در چند روز اخیر به ۱۹.۳۵ درصد رسیده است.

چرایی افزایش سود در بازار بین بانکی

در این زمینه، کامران ندری - یک کارشناس اقتصادی - در گفت‌وگو با ایسنا، درباره دلیل صعودی شدن روند نرخ سود در بازار بین بانکی اظهار کرد: روند صعودی نرخ سود در بازار بین بانکی ناشی از افزایش تقاضا برای برداشت از ذخایر بانک مرکزی است که به احتمال زیاد شبکه بانکی با کسری نقدینگی مواجه شده‌اند.

وی افزایش نرخ سود بین بانکی را واکنش طبیعی بازار به شرایط فعلی دانست و گفت: البته در این راستا، بانک مرکزی اجاره نمی‌دهد که نرخ سود در بازار بین بانکی بیش از حد فعلی بالاتر برود درحالیکه افزایش نرخ سود در این بازار می‌تواند به کاهش تورم کمک کند. از آنجا که برخی از افراد صاحب نفوذ و قدرت به بهانه تولید از کاهش نرخ بهره بین بانکی و افزایش تورم سود می‌برند، به نهادهای حاکمیتی فشار وارد می‌کنند تا مانع افزایش سود در بازار بین بانکی شوند که از این طریق بتوانند وام‌هایی با بهره پایین دریافت کنند و با تورم بالا در مبادلات خود نفع ببرند.

چرا مانع از افزایش سود بین بانکی می‌شوند؟

این کارشناس اقتصادی با بیان اینکه عوامل سیاسی وجود دارد که مانع از انجام وظایف بانک مرکزی می‌شود، ادامه داد: افزایش نرخ بهره در بازار بین بانکی از دو جهت به کنترل تورم کمک می‌کند. اولین مورد این است که افزایش سود بین بانکی هزینه خلق پول را برای بانک‌ها بالا می‌برند و به این دلیل عرضه پول در اقتصاد که عامل اصلی صعود تورم است، کم می‌شود. از سوی دیگر، افزایش نرخ بهره بین بانکی موجب افزایش سود سپرده‌ها و اوراق دولتی می‌شود که این امر مردم را به سپرده‌گذاری در بانک‌ها و خرید اوراق دولتی تشویق می‌کند و آن‌ها به سمت سرمایه‌گذاری در در بازارهای طلا، ارز، خودرو و . نمی‌روند که این موضوع تقاضا برای خرید این دارایی‌ها و قیمت آن‌ها را کاهش می‌دهد و بدین ترتیب با کاهش انتظارات تورمی، تورم نیز کنترل می‌شود.

ندری تاکید کرد: افزایش یک تا دو درصدی نرخ سود بین بانکی نمی‌تواند به دلیل مداخلاتی که در این بازار اعمال می‌شود و حضور تورم بالا در اقتصاد ایران، تاثیر قابل ملاحظه‌ای در اقتصاد و سایر بازارها داشته باشد اما در صورتی که روند صعودی سود بین بانکی چشمگیر باشد، می‌توان تاثیر آن را در کاهش تورم حس کرد که در این رابطه انبساطی عمل کردن بانک مرکزی با چاپ پول پیغام خوبی برای کنترل تورم منتقل نمی‌کند.

وی سیاست افزایش نرخ بهره بین بانکی برای مهار تورم را سیاستی متداول در دنیا دانست و گفت: در کشور ما به این علت که درک پایینی از علم اقتصاد در بین سیاستگذاران و نفوذ صاحبان قدرت در تصمیم‌گیری آنها وجود دارد، از افزایش نرخ بهره بین بانکی برای مهار تورم استفاده نمی‌شود و مانع از افزایش این نرخ با اجرای سیاست‌های انبساطی در نظام بانکی میَ‌شوند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.