ارزشگذاری سهام شركتهای زيان ده (بخش اول)
بيشتر ارزشيابي هاي صورت گرفته برشركت هاي سودآور متمركز بوده است. شركت هاي زيان ده سود بسيار ناچيز و غير عادي دارند. اين گروه از شركت ها را شركت هاي مسأله دار مي نامند. شركت هايي كه دچار مشكلات موقت هستند ممكن است كه از مشکلات موجود در محاسبات بازده سهام حادثه خاصي آسيب ديده باشند يا اين كه محصولات آنها در بازار فروش نرود. اينگونه شركت ها بخش عمده اي از سود خود را به دليل مشكلات موقتي از دست داده اند. بنابراين لازم است تعديلاتي بابت اين گونه موارد انجام داد.
برخي از شركت هايي كه داراي نوسان فصلي هستند يا به دليل اینکه چرخه هاي سودشان نرمال نمي باشد و نوسانات فصلي يا تغيير در چرخه اقتصادي مي تواند منجر به نوسان سود آنها شده و از حالت عادي خارج شوند، با نرمان نمودن اين گونه سودها مي توان مبادرت به ارزشيابي آنها نمود. شركت هايي نيز وجود دارند كه دچار مشكلات استراتژيك بلند مدت يا بگونه اي شفاف تر دچار مشكلات عملياتي مثل ناكارآمدي برخي از دارايي ها، ناتواني نيروي كار موجود يا سرمايه گذاري هاي زيان ده در گذشته مي باشند. فرايند ارزشيابي اين شركت ها به مراتب مشكل تر از شركت هاي داراي مشكلات موقت است زيرا مي بايست مفروضاتي را طرح نمود تا اين شركت ها قادر باشند از مشكلات موجود رهايي يافته و ساختارشان تغيير كند. برخي از شركت ها داراي زيان هنگفتي هستند كه ناشي از تدابير نامناسب در نحوه تامين مالي (مثلا استفاده از اهرم بالا) بوده و با ريسك ناتواني در بازپرداخت بدهي ها مواجه اند.
پيامد ها و دلايل زيان آوري شركت ها
ارزشيابي شركت هايي كه زيانده بوده يا سود عادي ناچيزي كسب مي نمايند به مراتب پيچيده تر و مشكل تر از شركت هاي سودآور است. علل ايجاد مشكلات و نحوه تحليل زيان در شرکتهای زیان ده به شرح زیر ارائه مي شود.
پيامد هاي زيان يا سود هاي نازل غير متعارف
برخي از شركت ها به دليل مشكلات موجود بخش عمده اي از سود خود را از دست مي دهند. اگر مشكلات موجود را بصورت منطقي شناسايي نكنيم نه تنها بسياري اندازه گيري ها با دقت مورد نياز صورت نمي گيرد بلكه در نحوه اندازه گيري نيز با مشكلات زير مواجه مي شويم:
1. نرخ رشد مورد انتظار را نمي مشکلات موجود در محاسبات بازده سهام توانيم برآورد نماييم، يا نمي توانيم به درستي در ارزشيابي آن را بكار بگيريم. يكي از مشكلاتي كه باعث سردرگمي در شناخت مسائل شركت مي شود اين است كه نتوانيم تخمين مناسبي از نرخ رشد مورد انتظار شركت درباره پيش بيني سود آوري از طريق سود هاي جاري داشته باشيم. هنگامي كه شركت سود آور نيست، استفاده از نرخ رشد سود خالص شركت براي بلند مدت مشكل آفرين مي شود. استفاده از رشد تاريخي يا پيش بيني آينده مفهومي نخواهد داشت. تخمين رشد مورد انتظار هنگامي كه زياني وجود دارد بسيار مشكل است و از نظر مفهومي كمتر مي توان چنين نرخ رشدي را برآورد يا پيش بيني نمود. يكي ديگر از راه هایی كه مي توان از طريق آن نرخ رشد را برآورده نمود، استفاده از نرخ رشد ميانگين 5 سال است كه اين نرخ نيز به دليل غير عادي بودن سود گذشته، درست نمي باشد.
راه ديگر براي برآوردن نرخ رشد، استفاده از تحليل بنيادي برآورد توليد، فروش و نهايتاً سود است. اين برآوردها را بايد از طريق تخمين نرخ بازده سرمايه گذاري هاي موجود يا جديد بدست آورد كه نهايتاً آثار عمليات شركت در سود خالص بدست آيد. هنگامي كه شركت زيان دارد امكان اين تخمين ها مشكل خواهد بود.
2. محاسبه ماليات براي پيش بيني سود عملياتي مشكل خواهد شد. يكي از روشهايي كه براي پيش بيني نرخ ماليات بكار مي رود استفاده نرخ موثر مالياتي بر سود عملياتي قبل و پس از كسر هزينه هاي مالي است. به عنوان مثال نرخ موثر ماليات را مي توان از فرمول زير بدست آورد:
(نرخ موثر-1) سود عمليات قبل از ماليات = سود عمليات پس از كسر ماليات
در اين معامله فرض مي شود كه از سود ايجاد شده، بدهي هاي مالياتي در طي همين دوره اخذ مي گردد، در حالي كه عملاً اينطور نيست و بدهي مالياتي در دوره هاي آتي پرداخت خواهد شد. در حاليكه شركت هاي زيان آور معمولا مشمول ماليات نبوده يا فقط برخي از محصولات يا سرمايه گذاري هاي آنها مشمول ماليات نبوده يا فقط برخي از محصولات يا سرمايه گذاري هاي آنها مشمول نظام مالياتي است. بنابراين هنگام ارزشيابي ممكن است نحوه محاسبه نرخ مالياتي آينده از طريق سود يا زيان هاي موجود دشوار گردد.
3.فرض تداوم فعاليت اين گونه شركت ها ممكن است زير سؤال باشد. مشكل مشکلات موجود در محاسبات بازده سهام اساسي درباره ارزشيابي اين شركت ها فرض تداوم فعاليت با توجه به زيان هاي موجود است. زيرا امكان دارد كه ادامه زيان ها منجر به ورشكستگي گردد يا آنقدر مبالغ زيان هنگفت شود كه شركت قادر به ادامه عمليات نباشد. بنابراين بايد برخي از اين شركت ها را با عمر محدودي در نظر گرفته و ارزش دائمي را محاسبه نكنيم. اين مشكلات ممكن است مشهود نباشد اما در اكثر شركت هاي زيان ده، زيان غير عادي وجود دارد و سود (زيان) جاري بسياري از اين شركت ها در آينده بسيار شكننده خواهد بود.
تصمیم گیری مالی
تصمیم گیری سرمایه گذاری
یکی از مهمترین کارکردهای مالی، تخصیص هوشمندانه سرمایه به داراییهای بلند مدت است. این فعالیت به عنوان بودجه ریزی سرمایه نیز شناخته می شود. تخصیص سرمایه در آن دارایی های بلند مدت مهم است تا حداکثر بازده در آینده کسب شود. در زیر چند جنبه مهم در تصمیم سرمایه گذاری را به شما معرفی می کنیم:
ارزیابی سرمایه گذاری جدید از نظر سودآوری
مقایسه نرخ برش در برابر سرمایه گذاری جدید و سرمایه گذاری غالب.
از آنجا که آینده نامشخص است، بنابراین در محاسبه بازده مورد انتظار مشکلاتی وجود دارد. همراه با عدم اطمینان، عامل خطر که باید مورد توجه قرار گیرد، می آید. این عامل خطر نقش مهمی در محاسبه بازده مورد انتظار سرمایه گذاری آینده ایفا می کند. بنابراین ضمن بررسی پیشنهاد سرمایه گذاری، باید بازده مورد انتظار و ریسک نیز در نظر گرفته شود.
تصمیم سرمایه گذاری نه تنها شامل تخصیص سرمایه به دارایی های بلند مدت، بلکه شامل تصمیمات استفاده از وجوهی است که با فروش دارایی هایی که سودآوری کمتری دارند بدست می آید. تصمیم گیری عاقلانه برای تجزیه دارایی های فرسوده که ارزش افزوده ای ندارند و استفاده از این وجوه برای تأمین دارایی های مفید دیگر. در ضمن انحلال چنین دارایی ها، باید هزینه فرصت سرمایه نیز محاسبه شود. نرخ برش درست، با استفاده از این هزینه فرصت، از نرخ بازده مورد نیاز (RRR) محاسبه می شود.
تصمیم گیری مالی
تصمیم گیری مالی یکی دیگر از کارکردهای مهم است که یک مدیر مالی باید انجام دهد. تصمیم گیری عاقلانه در مورد زمان، مکان و چگونگی کسب درآمد باید مهم باشد. وجوه نقد را می توان از راهها و کانالهای مختلفی به دست آورد. به طور گسترده باید نسبت صحیحی از سهام و بدهی حفظ شود. این ترکیب سرمایه و بدهی به عنوان ساختار سرمایه یک شرکت شناخته شده است.
یک سازمان تمایل دارد که بیشترین سود را داشته باشد. وقتی ارزش بازار سهام یک سازمان حداکثر باشد، این نه تنها نشانه ای از رشد برای سازمان است بلکه ثروت سهامداران را نیز به حداکثر می رساند. از طرف دیگر استفاده از بدهی بر ریسک و بازده سهامدار تأثیر می گذارد. این خطرناک تر است اگرچه ممکن است بازده صندوق های سهام را افزایش دهد.
یک ساختار اقتصادی سالم، به حداکثر رساندن بازده سهامداران با حداقل ریسک گفته می شود. در چنین سناریویی ارزش بازار بنگاه به حداکثر می رسد و از این رو یک ساختار بهینه سرمایه حاصل می شود. به غیر از حقوق صاحبان سهام و بدهی، ابزارهای دیگری نیز وجود دارد که در تصمیم گیری در مورد ساختار سرمایه بکار می رود.
تصمیم گیری در مورد سود سهام
کسب سود یا بازده مثبت، هدف مشترک همه مشاغل است. اما کارکرد کلیدی که یک مدیر مالی در صورت سودآوری انجام می دهد این است که تصمیم بگیرد که آیا تمام سود را به سهامدار توزیع کند یا تمام سود را حفظ کند یا بخشی از سود را به سهامدار توزیع کند و نیمی دیگر را در تجارت حفظ کند.
مسئولیت تصمیم گیری در مورد سیاست سود سهام مطلوب که ارزش بازار شرکت را به حداکثر برساند، به عهده مدیر مالی است. از این رو نسبت پرداخت سود سهام مطلوب محاسبه می شود. پرداخت سود سهام عادی در صورت سودآوری یک روش معمول است. راه دیگر صدور سهام جایزه برای سهامداران موجود است.
تصمیم گیری در مورد نقدینگی
حفظ موقعیت نقدینگی یک سازمان برای جلوگیری از ورشکستگی بسیار مهم است. سودآوری، نقدینگی و ریسک سازمان همه با سرمایه گذاری در دارایی های جاری مرتبط است. برای حفظ تعامل بین سودآوری و نقدینگی، سرمایه گذاری کافی در دارایی های جاری حائز اهمیت است.
دارایی های فعلی باید به محض اینکه سودآوری خود را از دست دادند، به درستی ارزیابی و دور ریخته شوند. داراییهای جاری باید در مواقع مشکلات نقدینگی و زمان ورشکستگی سازمان مورد استفاده قرار گیرند.
CAPM : تئوری، محاسن و معایب
بخش اف از راهنمای مطالعه مقاله F9 شامل منابع متعددی برای قیمت گذاری دارایی سرمایه مدل (CAPM)می باشد. این مقاله در یک سری سه مشکلات موجود در محاسبات بازده سهام تایی آخرین مقاله تلقی می گردد، و به تئوری، محاسن، و معایب CAPM می پردازد. مقاله اول، که در شماره ژانویه 2008 دانشجویان حسابداری منتشر شده و به معرفی CAPM و اجزای آن پرداخته، نشان داد که چگونه این مدل می تواند جهت برآورد هزینه حقوق صاحبان سهام و معرفی فرمول بتا دارایی مورد استفاده قرار گیرد. مقاله دوم، منتشر شده در شماره آوریل 2008 ، به استفاده از CAPM در محاسبه نرخ تنزل یک پروژه خاص جهت استفاده در ارزیابی سرمایه گذاری می پردازد.
رابطه خطی بین بازده مورد نیاز در یک سرمایه گذاری (چه در بازار اوراق بهادار و یا در عملیات تجاری) و ریسک سیستماتیک مربوط به آن توسط فرمول CAPM تبیین می گردد، که در جدول فرمولهای مقاله اف 9 چنین بیان شده:
CAPM یک منطقه مهم در حوزه مدیریت مالی است. در واقع، زمانی که از سوی ویلیام شارپ در 1986 در خصوص اشتقاقات CAPM منتشر گردید، این چنین پیشنهاد شد که امور مالی تنها به یک قاعده و نظم تکامل یافته و علمی تبدیل شده است.
CAPM اغلب به علت غیر واقعی بودنش مورد انتقاد قرار می گیرد و این به دلیل پیش فرضی است که مبنای آن می باشد، بنابراین مهم است که از این پیش فرض ها و دلایل آگاهی یافته و بدانیم چرا آنها مورد انتقاد قرار می گیرند.
این فرض بدان معنی است که سرمایه گذاران تنها نیاز به بازگشت ریسک سیستماتیک برای اوراق بهادار خود هستند، چرا که خطرات غیر سیستماتیک را می توان حذف و یا نادیده گرفت.
CAPM یک دوره استاندارد سازی شده را به منظور مقایسه بازده اوراق بهادار متفاوت، در نظر می گیرد. به عنوان نمونه، بازگشت بیش از شش ماه را نمی توان با بازگشت بیش از 12 مقایسه نمود. غالبا یک دوره یکساله مورد استفاده قرار می گیرد.
فرض در نظر گرفته شده از سوی تئوری موجودی اوراق بهادار، که CAPM از آن استخراج شده است، و حداقل بازگشت لازم برای سرمایه گذاران را در پی خواهد داشت.
نرخ بدون ریسک بازده مربوط می شود به تقاطع خط امنیتی( اوراق بهادار) بازار (SML) ومحور Y (نگاه کنید به شکل 1). SML ارائه گرافیکی است از فرمول CAPM.
این فرض به این معنی است که همه اوراق بهادار دارای ارزش صحیح بوده و بازده آنها بر اساس SML ترسیم می گردد. یک بازار سرمایه کامل نیازمند موارد زیر است: که هیچ هزینه ای برای مالیات یا معامله وجود نداشته، و اطلاعات کامل به صورت آزادانه در اختیار تمام سرمایه گذاران قرار می گیرد که در نتیجه،انتظارات یکسانی خواهند داشت و اینکه همه سرمایه گذاران ریسک گریز، عقلانی و تمایل به حداکثر رساندن ابزار خود دارند؛ و اینکه تعداد زیادی از خریداران و فروشندگان در بازار وجود دارند.
در حالی که مفروضات ساخته شده توسط CAPM اجازه تمرکز بر رابطه بین بازگشت و ریسک سیستماتیک، را می دهد، جهان آرمانی ساخته شده بر اساس این مفروضات به هیچ روی مانند جهان واقعی که در آن تصمیمات سرمایه گذاری شرکت ها و افراد گرفته می شود، نمی باشد.
به عنوان مثال، بازارهای سرمایه دنیای واقعی به وضوح کامل نیست. حتی می توان استدلال کرد که بازارهای توسعه یافته سهام هم در عمل، درجه بالایی از بهره وری، را از خود نشان می دهند دامنه ای برای قیمت گذاری نادرست سهام بازار اوراق بهادار وجود داشته ودر نتیجه، برای بازگشت خود به طرح SML ندارند. فرض افق معامله تک دوره ای از دید جهان واقعی منطقی بنظر می رسد زیرا حتی اگر بسیاری از سرمایه گذاران اوراق بهادار برای مدتی بیش از یک سال نگه دارند، بازده اوراق بهادار معمولا براساس سالانه گزارش خواهد شد.
این فرض که سرمایه گذاران بخواهند اوراق بهادار مختلف را نگه دارند؛ نشان دهنده بازار سهام به عنوان یک کلیت خواهد بود .
اگر چه نمی توان خود اوراق بهادار مربوط به بازار را در اختیار گرفت، سرمایه گذاران می توانند به سادگی و با قیمتی مناسب؛
ریسک غیر سیستماتیک و خاص را تغییر داده وپروژه هایی را ایجاد نمایند که پیرو بازار سهام باشد. از اینرو این فرض این که سرمایه گذاران تنها در پی دریافت های مالی برای جبران ریسک سیستماتیک باشند؛ کاملا معقول خواهد بود.
در واقعیت مشکل جدی تر آن است که، برای سرمایه گذاران امکان قرض با نرخ بدون ریسک (که بعنوان یک وثیقه کوتاه مدت از سوی دولت اخذ می گردد) غیر ممکن می باشد. این بدان دلیل است که ریسک مربوط به سرمایه گذاران خصوصی بسیار بالاتر از سرمایه گذاران دولتی می باشد این ناتوانی در قرض گرفتن با نرخ بدون ریسک بدان معنی است که شیب SML در عمل بسیار کم عمقتر از فرضیه می باشد. به طور کلی، به نظر معقول مشکلات موجود در محاسبات بازده سهام و منطقی است که نتیجه گیری کنیم در حالی که مفروضات CAPM نشان دهنده چشم اندازی آرمانی به جای دنیای واقعی هستند، به واقع، احتمال قوی وجود دارد که ارتباطی خطی بین بازگشت مورد نیاز و
هزینه متوسط سرمایه (WACC) را می توان به عنوان نرخ تنزل در ارزیابی سرمایه گذاری مورد استفاده قرارداد؛ که تعدادی از مفروضات محدود باید ضمن ان براورده شوند. این فرضیات به قرار زیر هستند:
- فعالیت های تجاری پروژه سرمایه گذاری شبیه به فعالیت های تجاری است که در حال حاضر از سوی سازمانهای سرمایه گذاری در حال انجام می باشد
- ترکیب تامین مالی برای انجام پروژه های سرمایه گذاری شبیه ترکیب تامین مالی (یا ساختار سرمایه) فعلی شرکت های سرمایه گذاری است
- ارائه دهندگان خدمات مالی موجود به شرکت های سرمایه گذاری میزان برگشت مورد نیاز خود را تغییر نداده اند که این خود نتیجه انجام پروژه های سرمایه گذاری می باشد.
در اصل این پیش فرض بیان می دارند که WACC را می توان به عنوان میزان تخفیف مورد استفاده قرار داد به این شرط که
اگر خطر تجاری پروژه های سرمایه گذاری با سازمان سرمایه گذاری، متفاوت باشد؛ می توان ازCAPM برای محاسبه نرخ تنزل یک پروژه خاص استفاده نمود. روش این محاسبه در مقاله دوم از این سری پوشش داده شده است.
مزیت استفاده از پروژه خاص نرخ تنزل مبتنی بر CAPM درشکل 2نشان داده شده است. استفاده از CAPM منجر به اتخاذ تصمیمات بهتردر مقایسه با استفاده از WACC در دو منطقه سایه دار می شود، که می تواند توسط پروژه های A و Bنشان داده شود. پروژه A رد خواهد شد اگر WACC به عنوان نرخ تنزل مورد استفاده قرار گیرد، به این دلیل که نرخ داخلی بازگشت (IRR) این پروژه کمتر از WACC می باشد. این تصمیم سرمایه گذاری، نادرست است. با این حال، اگر پروژه خاص نرخ تنزل مبتنی بر CAPM به این دلیل بالاتر بودن IRR ازمیزان SML؛ مورد استفاده قرار گیرد؛ پروژه A قابل قبول خواهد بود.این پروژه بازگشتی بزرگتر از آنچه جبران ریسک سیستماتیک می طلبد؛ ارائه می نماید و پذیرش آن ثروت سهامداران را افزایش می دهد.
پروژه B زمانی پذیرفته خواهد شد که WACC به عنوان نرخ تنزل مورد استفاده قرار گیرد که آن هم بدلیل بالاتر بودن IRR آن از WACCمی باشد. این تصمیم در مورد سرمایه گذاری نیز نادرست است، با این حال، اگر پروژه خاص نرخ تنزل مبتنی بر CAPM به این دلیل ناکافی بودن IRR ازمیزان ریسک سیستماتیک؛ مورد استفاده قرار گیرد؛ پروژه B قابل قبول خواهد بود
CAPM دارای مزایای متعددی نسبت به دیگرروشهای محاسبه بازگشت می باشد، وبه همین دلیل به مدت بیش از 40 سال محبوب باقی مانده است:
- تنها ریسک سیستماتیک را منعکس می نماید و نشان دهنده واقعیتی است که ضمن آن، بسیاری از سرمایه گذاران اوراق بهادار متنوعی را برگزیده اند که ریسک غیر سیستماتیک اساسا در آن از بین رفته است.
- این روش به ایجاد یک رابطه نظری بین بازگشت مورد نیاز و ریسک سیستماتیک ایجاد می کند که موضوع تحقیقات تجربی مکرربوده است.
- به طور کلی به عنوان یک روش بسیار بهتر برای محاسبه هزینه حقوق صاحبان سهام به نسبت مدل تقسیم شده رشد (DGM) تلقی می شود که در آن به صراحت سطح ریسک سیستماتیک یک شرکت به نسبت بازار سهام به عنوان یک کل؛ در نظر گرفته می شود
CAPMمتاثر از تعدادی معایب و محدودیت های است که باید در یک بحث متعادل از اهمیت مدل نظری ان؛ مورد بررسی قرار گیرد
به منظور استفاده از CAPM، ارزش ها باید به نرخ بدون ریسک از بازگشت، بازگشت بازار، یا ریسک حقوق صاحبان سهام حق بیمه (ERP)،وحقوق صاحبان سهام بتا اختصاص یابد. عملکرد بر بدهی های کوتاه مدت دولتی،که به عنوان یک جایگزین برای نرخ بدون ریسک بازگشت مورد استفاده قرار گرفته، ثابت نیست، بلکه صورت روزانه و با توجه به شرایط اقتصادی تغییر می نماید. یک مقدار متوسط کوتاه مدت را می توان به منظور صاف کردن این نوسانات مورد استفاده قرار داد.
پیدا کردن یک ارزش برای ERP بسیار مشکل تر می باشد. بازده بازار سهام، مساوی است با مجموع متوسط افزایش سرمایه و بازده سود سهام به طور متوسط.در کوتاه مدت، بازار سهام می تواند به جای یک بازگشت مثبت؛ اثری منفی داشته باشداگر اثر
سقوط قیمت سهم بیشتر از بازده سود سهام باشد.بنابراین استفاده از ارزش در دراز مدت به طور متوسط برای ERP، گرفته شده از تحقیقات تجربی، معمول تر می باشد اما چنین نتیجه ای بدست آمده که ERP در طول زمان پایدار نیست.
در انگلستان، ارزش ERP بین 2٪ و 5٪ منطقی قلمداد می شود. با این حال، عدم قطعیت در مورد مقدار دقیق ERP با عث وجود عدم قطعیت در مقدار محاسبه شده برای بازگشت مورد نیاز می گردد. ارزش بتا در حال حاضر به طور منظم برای همه بورس اوراق بهادار و شرکت های فهرست شده محاسبه و منتشر نمی شوند. مشکل در اینجا این است که عدم قطعیت درمقدار بازده مورد انتظار به دلیل ثابت نبودن ارزش بتا، بوجود آمده اما در طول زمان تغییرمی کند.
ممکن است در زمان استفاده از CAPM برای محاسبه نرخ تنزل یک پروژه خاص مشکلی بوجود آید. به عنوان مثال، یکی از مشکلات شایع یافتن کارگزاری مناسب بتاست، از آنجا که شرکت های کارگزاری بسیار به ندرت تنها یکی از فعالیت های تجاری را برعهده می گیرند. پروکسی بتا پیشنهادی برای پروژه های سرمایه گذاری باید مجزا ازسهام بتای این شرکت باشد. یکی از راهها برای انجام این کار این است که بتای سهام را به عنوان میانگینی از بتاهای حوزه های مختلف فعالیت شرکت پروکسی، که توسط سهم نسبی از ارزش بازار شرکت پروکسی ناشی از هر فعالیت محاسبه می گردد؛ در نظر بگیریم. با این حال، بدست آوردن اطلاعات در مورد سهم نسبی ارزش بازار شرکت پروکسی ممکن است بسیار دشوار باشد .
مشکل مشابه یافتن نسخه های بتا شرکت پروکسی با استفاده از اطلاعات ساختار سرمایه است که ممکن است به راحتی در دسترس قرار نداشته باشند.
برخی از شرکت ها دارای ساختار پیچیده سرمایه با منابع بسیارزیاد مالی هستند. دیگرشرکت ها ممکن است بدهی هایی داشته باشند که منتقل نشده است، یا ازمنابع مالی پیچیده ای مانند تبدیل اوراق قرضه استفاده کنند. فرض ساده انگارانه این است که بتای بدهی صفر بوده و نیز منجر به بی دقتی در محاسبه نرخ تنزل پروژه های خاص خواهد شد.
یکی از مضرات استفاده از CAPM درارزیابی سرمایه گذاری این است که فرض افق زمانی یک دوره ای در تعارض با طبیعت چند دوره ای ارزیابی سرمایه گذاری می باشد. در حالیکه متغیرهای CAPM می توانند در دوره های پی درپی آتی ثابت فرض شوند، تجربه نشان می دهد که این مسئله در واقعیت؛ صدق نمی کند.
تحقیقات نشان داده است CAPM توان ایستادگی خوبی در برابر انتقاد دارد، اگر چه حملات علیه آن در سال های اخیر رو به افزایش می باشد. تا زمانی که چیزبهتری به وجود آید، CAPM آیتم بسیارمفیدی در جعبه ابزار مدیریت مالی خواهد بود.
معرفی نماد شرکتهای بورسی و ضریب بتای شرکتهای بورسی
تلاش انسانها برای تأمین نیازهای خود در طول تاریخ بشر، باعث پدید آمدن محلهایی برای دادوستد به نام بازار شده است. بازار مکانی است که در آن افراد معاملات خود را بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم انجام میدهند. امروزه بازارها دیگر محدود به مکانهای فیزیکی نیستند و ممکن است این معاملات در بازارهای مجازی، شبکهای و اینترنتی انجام شوند. یکی از معروفترین این بازارها که اخیراً در کشور ما بسیار رایج شده است، بازار بورس است.
بازار بورس اوراق بهادار بازاری است که در آن خریداران و فروشندگان سهام شرکتها و کارخانهها گرد هم میآیند و به تجارت میپردازند. اگر شما هم قصد فعالیت در این بازار را دارید، لازم است در ابتدا با مفاهیمی مانند نماد شرکتهای بورسی، ضریب بتای شرکتهای بورسی و تحلیل ضریب بتای شرکت های بورسی و بتای سهام بورس تهران آشنا شوید.
نماد شرکتهای بورسی چگونه است؟
نماد سهام، درواقع سمبل و معرف شرکت ارائهدهنده آن سهام است. این نماد متشکل از چند حروف اختصاری منحصربهفرد است که ماهیت و زمینه فعالیت هر شرکت را مشخص میکند؛ بنابراین هر شرکتی که تصمیم به انجام معاملات و عرضه سهام در بازار بورس میگیرد، در ابتدا باید نامی برای خود مشخص نماید. نماد شرکتهای بورسی همواره باید بهگونهای انتخاب شود که ارتباط مستقیمی با شرکت مذکور داشته باشد و معرف ماهیت آن شرکت باشد، اما متأسفانه به دلیل مشکلاتی که در سامانه مربوطه وجود داشت، برخی از شرکتها با نمادهای نامتعارف وارد بازار بورس شدند.
نحوه نامگذاری نمادهای بورسی
نمادهای شرکتهای فعال در بورس از دو بخش تشکیلشدهاند، بخش اول نشاندهنده زمینه فعالیت آن شرکت و بخش دوم رشته حروف اختصاری از نام اصلی آن شرکت است. به عبارتی انتخاب نماد شرکتهای بورسی به نحوی انجام میشود که شناسایی، دستهبندی و خریدوفروش سهام در آن شرکتها با سهولت بیشتری انجام گیرد.
در بازار جهانی بورس بهمنظور سهولت در نام بردن یک شرکت، نمادی متشکل از چند کاراکتر و حروف کوچک به آن شرکت اختصاص داده میشود که بهعنوان نام بورسی آن شرکت شناخته میشود.
در بورس ایران نیز روند نامگذاری به همین طریق است و بهمنظور نامگذاری بهتر، شرکتهای موجود در بورس در بر اساس زمینه فعالیت در گروههای متفاوت قرار میگیرند. بهطورمعمول هر شرکت ممکن است دریکی از دستههای بانکها، سرمایهگذاریها، شرکتهای خودرویی، شرکتهای سیمانی، مواد غذایی و …قرار گیرد.
مقررات انتخاب نماد شرکتهای بورسی
فرآیند انتخاب نماد برای هر شرکت، به این طریق است که هر شرکت قبل از ورود به بازار بورس، چندین نام – با در نظر گرفتن مقررات نامگذاری- به سازمان بورس ایران پیشنهاد میکند. سپس سازمان بورس یکی از نامها را انتخاب و با توجه به زمینه فعالیت شرکت و دستهبندی آن، یک حرف مشکلات موجود در محاسبات بازده سهام از حروف الفبا را به ابتدای نام پیشنهادی اضافه مینماید.
بهعنوانمثال هنگامیکه فعالان بازار بورس با نامی مانند “فخوز” مواجه میشوند، بدون اینکه از اسم اصلی شرکت مطلع باشند، متوجه میشوند که فعالیت آن شرکت در زمینه “فولاد” است. در ادامه برخی از حروفی که در ابتدای نماد شرکتهای بورسی قرار میگیرد را بررسی مشکلات موجود در محاسبات بازده سهام میکنیم:
• حرف “ف” : گروه فلزات اساسی
• حرف ” و ” : گروه بانکها و مؤسسات اعتباری
• حرف ” س” : گروه سیمان، آهک و گچ
• حرف “غ” : گروه محصولات غذایی
البته لازم به ذکر است که در هر گروه استثناهایی نیز وجود دارد.
پس از بررسی نمادهای شرکتهای بورسی، به سراغ یکی دیگر از مهمترین مفاهیم بورس یعنی ضریب بتا در بورس میرویم.
ضریب بتا در بورس
ضریب بتا شرکت های بورسی یکی از مفاهیم مهم در سرمایهگذاری و بازده است. هر سهم یا پرتفوی اگر پس از خریداری، طبق پیشبینیها نگهداری یا فروخته شود، بازده یا سود خاصی نصیب دارنده سهام میشود. این سود یا بازده شامل تغییر قیمت و درنتیجه تغییر ارزش سهام میشود. امروزه اکثر صاحبنظران بازار بورس ریسک سرمایهگذاری را با انحراف معیار نرخ بازده مرتبط میدانند، یعنی هرچقدر بازده سرمایهگذاری بیشتر دستخوش تغییر قرار گیرد، ریسک سرمایهگذاری نیز بیشتر خواهد بود. ریسک سرمایهگذاری به دو دسته سیستماتیک و غیر سیستماتیک تقسیم میشود.(در ادامه مقاله بازار دو طرفه در فارکس را مشکلات موجود در محاسبات بازده سهام مشکلات موجود در محاسبات بازده سهام هم بخوانید)
ریسک غیر سیستماتیک یا قابلاجتناب به قسمتی از ریسک گفته میشود که میتوان احتمال آن را با افزایش تنوع سهام کاهش داد و همانطور که از نامش پیدا است قابل پیشبینی است، اما ریسک سیستماتیک بخشی از ریسک است که با تنوعبخشی قابل کاهش نیست و تحت تأثیر عوامل غیرقابلاجتنابی مانند تحولات سیاسی، تحولات اقتصادی، تورم و بیکاری قرار دارد.(در ادامه مقاله مقایسه کارگزاری مفید و آگاه را هم بخوانید و اگر میخواهید بدانید کدام شرکت ها افزايش سرمايه دارند هم خواندن این مقاله به شما کمک خواهد کرد.)
پکیجهای ویژه نوروزی به همراه استراتژی معاملاتی آنها در جشنواره نوروزی انیگما
انیگما تنها مرجع تحلیل بنیادی بورس ایران، در سال 1401، 4 پیشنهاد جذاب برای سهامداران ارائه کرده است. پکیج نوروزی انیگما شامل 4 محصول با 4 استراتژی میباشد. با استفاده از این 4 استراتژی کارآمد میتوان در سال 1401 با خیال آسوده در بورس سرمایهگذاری کرد و بازده خوبی به دست آورد. در این مقاله 4 محصول نوروزی انیگما و استراتژی معاملاتی هر یک توضیح داده شده است.
سهامداران
در محصول سهامداران انیگما میتوان به لیست تمامی سهامداران پربازده بازار سرمایه دسترسی داشت. همچنین در این محصول میتوان تمامی تحرکات سهامداران پربازده را شناسایی و از این طریق طبق معاملات آنها در بورس معامله کرد.
در بخش درصد بازدهی روزانه این محصول میتوان عملکرد هر شخص را مورد ارزیابی قرار داد. نکته قابل توجه در خصوص بازدهی این است که بازدهی کلی اشخاص معیار خوبی برای سنجش نمیباشد؛ زیرا بازه زمانی سهامداری آنها بر روی نمادها یکسان نبوده است. بنابراین لازم است که برای رفع این مشکل به محاسبه بازدهی روزانه و مرکب این اشخاص پرداخت.
مطابق بررسیهای انیگما در 10 سال گذشته (مبنای محاسبه شروع سال 1391) بازدهی شاخص کل بورس حدود 0/2 درصد به صورت روزانه و مرکب بوده است.
شما میتوانید در انیگما تمامی اشخاص حقیقی جزو سهامداران درصدی هستند و حقوقی فعال در بازار سرمایه در 10 سال گذشته را شناسایی کنید و بازدهی هر فرد را بررسی کنید.
استراتژی معاملاتی محصول سهامداران انیگما
یکی از استراتژیهایی که سالهای اخیر در بازارهای مالی بینالمللی مورد توجه بسیاری از فعالین بازار قرار گرفته است، فالو تریدینگ میباشد. در این استراتژی، افراد معاملات خود را بر اساس معاملات فعالین پربازده بازار تنظیم میکنند و بر اساس بازدهی این اشخاص سود کسب میکنند.
در محصول سهامداران انیگما شما میتوانید در بخش تغییرات روزانه تمامی ورود و خروج سهامداران درصدی همه نمادها را شناسایی کنید. همچنین میتوان با کلیک بر روی نام هر شخص در بخش تغییرات روزانه سهامداران انیگما، به اطلاعات کاملی از وضعیت پرتفوی اشخاص، درصد بازدهی و نمودار فعالیتها و کارنامه معاملاتی هر یک دسترسی داشت. در ادامه نمونه پروفایل سهامداران انیگما قابل مشاهده میباشد.
در استراتژی معاملاتی سهامداران انیگما به بررسی ورود و خروج افراد حقیقی و حقوقی به جمع سهامداران درصدی مورد ارزیابی قرار میگیرد. از این طریق میتوان بر اساس درصد بازدهی هر سهامدار برای دنبال کردن معاملات آن تصمیم گرفت. در ادامه درصد بازدهیهای اشخاص مورد بررسی قرار گرفته است.
بازدهیهای کمتر از 0/20 درصد: این دسته از اشخاص عموما بازدهی کمتری نسبت به شاخص کل داشتهاند و توصیهای به پیروی از معاملات آنها نمیشود.
بازدهیهای بین 0/20 تا 0/40 درصد: این گروه عملکردی نزدیک به شاخص کل داشتهاند و تا حدودی میتوان خرید و فروش این افراد را مورد بررسی قرار داد.
بازدهیهای بیش از 0/40 درصد: افراد حاضر در این دسته عمدتا بازیگرهای بازار سرمایه هستند، اشخاص پربازدهی که میتوانند روندهای صعودی را شناسایی کنند و یا با ورودشان به سهمها تغییرات قیمتی محسوسی در آن سهم ایجاد کنند.
نمای NAV
یکی از معیارهای مهم در تعیین ارزندگی شرکتهای سرمایهگذاری، نسبت P/NAV است. هرچه NAV (خالص ارزش داراییها) هر سهم یک شرکت بالاتر و قیمت آن پایینتر باشد، آن نماد از ارزندگی بیشتری برخوردار است. در محصول نمای NAV انیگما لیستی از تمامی شرکتهای سرمایهگذاری به همراه NAV و نسبت P/NAV باتوجه به قیمت لحظهای سهم ارائه میشود. در ادامه بخشی از نمای NAV مشکلات موجود در محاسبات بازده سهام انیگما نمایش داده شده است.
استراتژی معاملاتی نمای NAV
سهام شرکتهای سرمایهگذاری به صورت سنتی حدود 60 تا 70 درصد NAV خود معامله میشوند. گاهی نسبت P/NAV یک سهم در بازار سرمایه تا حدود 35 درصد یا پایینتر نیز رسیده است. همچنین گاهی در بازارهای صعودی P/NAV یک شرکت سرمایهگذاری به بیش از 100 درصد رسیده است که در این صورت سهام شرکت با قیمتی بالاتر از ارزش واقعی خود معامله میشود.
بررسیهای انیگما نشان میدهد که سرمایهگذاری در شرکتهایی با نسبت P/NAV کمتر از ۴۵ درصد و فروش آن در محدودههای P/NAV بالای 60 الی 70 درصد بازدهی خوبی برای سهامداران داشته است. بنابراین بهترین استراتژی معاملاتی برای سرمایهگذاری در این شرکتها، خرید سهام در پی به انایوی کمتر از 45 درصد و فروش آنها در پی به انایوی حدود 65 درصد یا بالاتر میباشد.
نمای بنیادی
یکی از بهترین راههای چیدن یک سبد سرمایهگذاری هوشمندانه و با ریسک کم، توجه به شرایط بنیادی سهمها و صنایع و همچنین انتخاب بهترین شرکتها از نظر عملکرد و روند سودآوری آنها است. یکی از بهترین شاخصها برای ارزیابی سهام شرکتهای تولیدی توجه به EPS و P/E فوروارد (تحلیلی) شرکتها میباشد.
به سود خالص هر سهم EPS آن سهم گفته میشود. برای محاسبه EPS باید سود خالص یک شرکت را بر تعداد سهام آن تقسیم کرد. P/E نیز نسبت قیمت روز به سود خالص هر سهم میباشد. در نمای بنیادی انیگما لیستی از تمامی شرکتهای تولیدی به همراه نسبت P/E فوروارد هر یک منتشر میشود. تصویر زیر بخشی از این محصول را نمایش میدهد.
استراتژی معملاتی نمای بنیادی
با استفاده از لیست نمادهایی از ارزندهترین شرکتهای تولیدی بازار از نظر نسبت P/E فوروارد میتوان با انتخاب سهمهای مناسب یک سبد سرمایهگذاری کمریسک تشکیل داد. بنابراین استراتژی مناسب در محصول نمای بنیادی انیگما، خرید 10 نماد اول لیست با پایینترین نسبت P/E میباشد. سپس این لیست بهصورت متناوب در دورههای زمانی مشخصی بررسی آپدیت شود. بررسیها و تجربه نشان داده است که پیشروی با چنین استراتژی معاملاتی میتواند در مشکلات موجود در محاسبات بازده سهام بلند مدت بیش از 1/5 تا 2 برابر شاخص کل بازدهی داشته باشد.
سبدهای پیشنهادی
سبد پیشنهادی انیگما شامل 5 سهم ارزنده برای سرمایهگذاری در بورس است که به صورت هفتگی منتشر میشود. مبنای انتخاب این سهمها تحلیل بنیادی میباشد. این سبد در قالب یک فایل پیدیاف میباشد. همچنین در این پیدیاف تحلیل بنیادی هر یک از سهمهای معرفی شده نیز ارائه شده است.
سهمهای معرفی شده در این سبدها هر هفته با توجه به شرایط و نوسانات بازار آپدیت شده و ممکن است بین یک تا 2 سهم تغییر کند. مبنای این تغییرات، شناسایی گزینههای مناسب سرمایهگذاری جدید است که بر اساس بروزرسانی مستمر تحلیلها توسط تیم مشکلات موجود در محاسبات بازده سهام تحليل انیگما به دست میآید. در نتیجه حذف یک سهم از سبد، لزوما به معنای ارزنده نبودن آن نیست، بلکه به این مفهوم است که سهم جایگزین شده، پتانسیل بیشتری برای رشد دارد.
بازده سبد پیشنهادی انیگما هر هفته متفاوت است. اما بهطور کلی بازده تجمیعی تمامی سبدها از ابتدای انتشار آن (مهرماه سال 99) تا به امروز 78 درصد بالاتر از شاخص بوده است.
نحوه استفاده از سبد پیشنهادی انیگما
سبدهای پیشنهادی هر هفته پنجشنبه در سایت انیگما منتشر میشود. افراد میتوانند تا شنبه سهام و تحلیلهای موجود در این سبد را بررسی و شنبه پس از باز شدن بازار اقدام به خرید و فروش کنند.
وزن پیشنهادی برای هر یک از این ۵ سهم، 20 درصد است. توجه به وزن در نظر گرفته شده، یکی از مهمترین نکاتی است که اشخاص باید هنگام استفاده از سبدهای انیگما در نظر داشته باشند. بهترین استراتژی جهت جایگزین کردن سهمها، فروش سهام خارج شده از سبد و جایگزین کردن آن با سهم پیشنهادی جدید است.
توصيه انیگما همراهی مستمر با سبدهای پیشنهادی است؛ به این معنا که به صورت هفتگی پرتفوی سرمایهگذاری خود را بر اساس سهمهای موجود در سبد پیشنهادی جدید بروزرسانی کنند. اگرچه استراتژی خرید و نگهداری هر کدام از سبدها به تنهایی نیز با توجه مبنای بنیادی انتخاب سهمها میتواند سودآور باشد. لازم به ذکر است که یک نمونه سبد رایگان در سایت موجود است که میتوانید دانلود و بررسی کنید.
برای تهیه پکیج ویژه نوروز 1401 انیگما روی لینک جشنواره نوروزی 1401 کلیک کنید. همچنین برای ارتباط با کارشناسان انیگما و دریافت مشاوره رایگان با شماره 26870145-021 تماس بگیرید یا اطلاعات تماس خود را در بخش نظرات وارد کنید.
دیدگاه شما