نقدینگی کل چیست و چه اهمیتی دارد؟


پایه پولی چیست؟

پایه پولی یا همان پول پایه (monetary base) به تمام اسکناس‌ها، سکه‌های تولید شده و اعتبارات تصویب شده توسط بانک مرکزی می‌گوییم که در واقع بیشترین قابلیت نقدشوندگی در اقتصاد یک کشور را دارند. پایه پولی می‌تواند با اشکال مختلفی همچون سپرده در حساب‌های بانکی یا به صورت نقد در دست مردم نگه داری شود. متغییرهای بسیار نقدینگی کل چیست و چه اهمیتی دارد؟ مهمی همچون تورم و نقدینگی، تابعی از سطح و میزان پایه پولی هر ملت دارند. به همین جهت بانک مرکزی وظیفه دارد تا مقدار و سطح پایه پولی را به منظور بهبود شرایط اقتصادی آن کشور، تنظیم کند.

پایه پولی کشور چیست؟

پایه پولی کشور یا همان پول پایه (monetary base) ، کل پول ایجاد شده توسط بانک مرکزی است که از منظر قابلیت نقدشوندگی، بالاترین نرخ را دارد و اغلب در فرمول‌های اقتصاد کلان با نما M0 نشان داده می‌شود. از آن جایی که پایه پولی تاثیر غیر قابل انکاری در اقتصاد و رفتارهای اقتصادی سازمان‌ها، شرکت‌ها و افراد دارد، بانک‌ مرکزی می‌کوشد تا با اعمال ابزارهای مالی و سیاست‌های پولی که در اختیار دارد، پایه پولی را در شرایطی مناسب تنظیم کند و به ثبات برساند. پایه پولی به طور دقیق‌ از حاصل جمع ریالی ۳ دسته زیر می‌باشد:

  • کل پول نقد، شامل اسکناس و سکه که در دست مردم و در گردش عمومی است.
  • کل پول‌هایی که توسط بانک‌های تجاری در بانک مرکزی ذخیره شده است.
  • مقداری از کل پول مردم که در بانک‌ها سپرده‌گذاری شده‌اند.

نحوه مدیریت و کاهش پایه پولی کشور

همانطور که بیان شد سطح پایه پولی کشور که توسط بانک مرکزی تنظیم می‌شود، بر شرایط مالی کشورها موثر است و دولت‌ها با تغییر و تنظیم مقدار پایه پولی سعی در کاهش یا افزایش شرایط تورمی دارند. روش‌ها و استراتژی‌های مختلفی برای انجام این کار توسط بانک‌ مرکزی ایران وجود دارد که در ادامه به سه روش مهم می‌پردازیم:

تغییر نرخ بهره

نرخ بهره یکی از اصلی‌ترین و پرکاربردترینابزارهای سیاست‌گذاری مالی است که منجر به تغییر سطح پایه پولی در کشور می‌شود. نرخ بهره را می‌توان در دو حالت مستقل از هم بررسی کرد. دسته اول نرخ بهره‌ی وام‌هایی است که افراد حقیقی از بانک‌ها دریافت می‌کنند. نرخ بهره این وام‌ها به عنوان فرصت استفاده از پول یا هزینه اجاره آن است که افراد حقیقی باید به بانک پرداخت کنند. دسته دوم نرخ بهره که بانک مرکزی برای تنظیم سطح پایه پولی از آن استفاده می‌کند، نرخ بهره بین بانکی نام دارد. این نرخ مشخصا برای قرض گرفتن بانک‌ها از یکدیگر است. گاهی اوقات بانک‌ها دچار کسری می‌شوند و به منظور تامین کسری خود در بازار بین بانکی از سایر بانک‌ها درخواست وام می‌کنند که نرخ بهره این وام به نام نرخ بهره بین بانکی شناخته می‌شود. در شرایطی که به دستور بانک مرکزی نرخ بهره بین بانکی افزایش یابد، بانک می‌توانند نرخ سپرده‌های کوتاه و میان مدت خود را زیاد کنند و سود بیشتری به مردم پرداخت کنند که این برای عموم جامعه جذاب است و نقدینگی را از بازارها جمع و به سمت بانک‌ها سرازیر می‌کند و تاثیر بسیار زیادی در سطح و مقدار پایه پولی دارد.

تغییر درصد ذخیره قانونی

به سپرده‌هایی که بانک‌ها نزد بانک مرکزی نگهداری می‌کنند سپرده قانونی یا ذخیره قانونی می‌گویند. تغییر درصد ذخیره قانونی دومین روش و ابزار است که با هدف تنظیم و کاهش پایه پولی توسط بانک مرکزی استفاده می‌شود. دلیل ایجاد سپرده یا ذخیره قانونی این است که اگر افراد حقیقی در بازه‌ای برای برداشت پول از حساب‌هایشان به بانک‌ها مراجعه کردند، وجه نقد مورد نیازشان آماده باشد. با استفاده از کاهش یا افزایش درصد ذخیره قانونی می‌توان بر پایه پولی کشور تاثیر گذاشت. اگر بانک مرکزی تشخیص دهد که اقتصاد به نقدینگی بیشتری نیاز دارد، نرخ ذخیره را کم می‌کند و به این ترتیب پول بیشتری بین بازارهای مالی و میان مردم به جریان میافتد. در سمت دیگر اگر پول پایه کشور در زیاد باشد، می‌توان با افزایش نرخ سپرده یا ذخیره قانونی، مقدار قابل توجه‌ای از نقدینگی را با این ابزار در سیستم بانکی بلوکه کرد و بدین ترتیب از افزایش پایه پولی جلوگیری کرد.

عملیات بازار باز

یکی دیگر از راه‌های تنظیم مقدار پایه پولی کشور، استفاده از استراتژی عملیات بازار باز (open market) است. عملیات بازار باز به معنی خرید و فروش اوراق قرضه دولتی می‌باشد. اوراق قرضه که توسط دولت صادر می‌شود، نرخ سود مشخصی در بازه‌های زمانی مختلف ارائه می‌دهند. نحوه استفاده از این ابزار این گونه است که اگر تقاضا برای پول افزایش یابد و نقدینگی کل چیست و چه اهمیتی دارد؟ پول موجود در بازار نتواند به این تقاضا پاسخ دهد، در این صورت بانک‌های مرکزی از بازار اوراق قرضه دولتی می‌خرد و میزان پایه پولی کشور را افزایش می‌دهد. در مقابل اگر ارزش پول ملی رو به افول باشد و تقاضا برای آن وجود نداشته باشد، دولت دست به فروش اوراق می‌زند و بخشی از نقدینگی موجود در بازار را کاهش می‌دهد.

تفاوت پایه پولی و نقدینگی چیست؟

در بخش‌های پیشین با مفهوم پایه پولی آشنا شدیم و فهمیدیم که پایه پولی در واقع قسمتی از عرضه پول در اقتصاد است به آن پول پرقدرت نیز می‌گویند. در این حالی است که مفهوم نقدینگی یک کانسپت کلی و جامع‌تر است و با اینکه ارتباط نزدیکی با پایه پولی دارد اما به سطح سهولت فروش یک دارایی به وجوه نقد اشاره دارد. در بحث نقدینگی، دارایی‌های فیزیکی همچون مسکن، زمین و خودرو جزو دارایی‌های نقدشونده محسوب نمی‌شوند. به طور کلی این طور می‌توان استدلال کرد که نقدینگی، شاخصی برای نمایش حجم پول در گردش است و پایه پولی بخش از آن است. میزان نقدشوندگی بازارهای مالی از جمله فاکتورهایی است که توسط اقتصاددانان مورد بررسی قرار می‌گیرد. به طور کلی سطح نقدشوندگی بازارها و دارایی‎‌های فیزیکی را بر اساس عوامل زیر می‌سنجند:

  • قابلیت معامله
  • انتقال ساده و آسان
  • تبدیل‌پذیری
  • قابلیت تقسیم به واحدهای کوچک
  • بازار‌پذیری

فرمول پایه پولی چیست؟

پایه پولی یا همان پول پرقدرت را با نماد B نشان می‌دهیم. اگر کل اسکناس‌های ذخیره شده برای کاربردهای روزانه در بانک مرکزی را C1، کل اسکناس و سکه‌های تولید و توضیع شده را با N و ذخایر سیستم بانک در بانک مرکزی را با TR نشان دهیم، در این صورت فرمول پایه پولی به شکل زیر خواهد بود:

B=(N−C1)+TRB=(N−C1)+TR

در فرمول پایه پولی کوچک‌ترین تغییر در دارایی‌های و بدهی‌های بانک مرکزی، موجب تغییر در میزان و سطح پایه پولی یا پول پرقدرت می‌شود. به زبانی ساده باید گفت که بانک‌های مرکزی کشورهای مختلف، از این ابزار برای هدایت پایه پولی برای رسیدن سطح مورد انتظار خود استفاده می‌کنند.

جمع‌بندی

پایه پولی یکی از اصلی‌ترین فاکتورهای اقتصادی کشورها می‌باشد. تغییر در پایه پولی منجر به ایجاد تغییرات گسترده در سایر متغیرهای اقتصاد کلان می‌شود. اعمال تغییرات و تنظیم پایه پولی عموما از سوی بانک‌های مرکزی صورت می‌گیرد و تحت تاثیر سیاست‌های مالی دولت‌ها می‌باشد. شما می‌توانید برای مطالعه سایر متغیرهای مهم اقتصاد کلان به سری مقالات رایگان کارگزاری اقتصاد بیدار مراجعه کنید.

ارزش کل قفل‌شده (TVL) در بازار رمزارزها چیست و چه اهمیتی دارد؟

ارزش کل قفل شده چیست

پروژه‌های دیفای (DeFi) در سال‌های گذشته رونق بسیاری پیدا کرده‌اند. یکی از سؤالات مهمی که معمولاً در این زمینه مطرح می‌شود، این است که چگونه پروژه‌های دیفای را ارزش‌گذاری کنیم؟ کارشناسان متخصص چندین شاخص کلیدی ازجمله حجم بازار، حجم معاملات و تعداد کل سکه‌های در گردش در مقایسه با عرضه کل توکن‌های یک پروژه را به‌عنوان معیارهای ارزش‌گذاری معرفی می‌کنند. در این بین، شاخص مهم دیگری با نام ارزش کل قفل‌شده (Total Value Locked) نیز برای ارزیابی پروژه‌های دیفای وجود دارد. اما ارزش کل قفل‌شده چیست و چه اهمیتی در بازار کریپتوکارنسی دارد؟ برای پاسخ به این سؤال تا پایان این مطلب با ما همراه باشید.

بیشتر بخوانید: دیفای چیست

فهرست عناوین مقاله

ارزش کل قفل‌شده چیست؟‌

ارزش کل قفل‌شده (TVL) به‌معنی مجموع ارزش رمزارزهایی است که در پروژه دیفای سپرده‌گذاری شده است. توکن‌هایی که در پروژه دیفای سپرده‌گذاری می‌شوند، از سه حالت زیر خارج نیستند:

    (Staking)
  • وام‌دا‌هی (Lending) (Liquidity pools)

ارزش کل قفل‌شده در پروژه فقط به حجم سرمایه‌گذاری اعضای جامعه آن وابسته نیست؛ بلکه قیمت توکن اختصاصی پروژه نیز مستقیم روی TVL آن اثرگذار است؛ به همین دلیل، این شاخص تقریباً به‌طور دائم در حال تغییر است.

ارزش کل قفل شده tvl پروژه های دیفای

جالب است بدانید که ارزش TVL تمام پروژه‌های دیفای در آغاز سال 2020 حدود 630 میلیون دلار بود، اما در سال‌های 2020 و 2021 شاهد رشد چشمگیر ارزش کل قفل‌شده در تمام پروژه‌های دیفای بودیم. در حال حاضر که در نیمه سال 2022 به سر می‌بریم، ارزش کل قفل‌شده در تمام پروژه‌های دیفای به بیش از 109 میلیارد دلار رسیده است. با مقایسه سرانگشتی دو عددی که در اینجا اشاره کردیم، مشخص می‌شود که در دو سال، چه پیشرفت چشمگیری در این حوزه رخ داده است.

چرا TVL مهم است؟

در مقدمه اشاره کردیم که ارزش کل قفل‌شده به‌عنوان یکی از شاخص‌های ارزیابی پروژه‌های دیفای شناخته می‌شود. بسیاری از سرمایه‌گذاران قبل از خرید توکن یک پروژه یا تأمین مالی استخرهای نقدینگی آن، شاخص TVL و تاریخچه آن را بررسی می‌کنند. اساس کارکرد برنامه‌های دیفای بر دارایی‌هایی استوار است که به‌عنوان وثیقه وام‌دهی یا نقدینگی در استخر‌ها سپرده‌گذاری می‌شوند.

وقتی TVL در یک پروژه دیفای افزایش پیدا می‌کند، نقدینگی در آن رشد می‌کند و درنتیجه، قابلیت استفاده از آن ارتقا می‌یابد. درنتیجه، پروژه می‌تواند در مسیر موفقیت برای دستیابی به اهدافش گام بردارد، اما اگر شاخص TVL در پروژه‌ای پایین باشد، به‌معنای کمبود نقدینگی در اکوسیستم آن تلقی می‌شود و درنتیجه، نشانه‌ای بر بازدهی کمتر آن است.

چگونه به کمک ارزش کل قفل‌شده پروژه‌های دیفای را ارزیابی کنیم؟‌

تعداد پروژه‌های دیفای روزبه‌روز در حال افزایش است؛ به همین دلیل، شناسایی پروژه‌های ارزشمند برای سرمایه‌گذاری از بین انبوه گزینه‌های پیش رو دشوار است. متخصصان سعی کرده‌اند با معرفی چند شاخص کلیدی به غربال کردن سریع پروژه‌های بلاک‌چین کمک کنند. گفته می‌شود تا زمانی که TVL در پروژه به محدوده یک میلیارد دلار نرسد، هنوز پایداری لازم را برای سرمایه‌گذاری ندارد.

هرچه شاخص ارزش کل قفل‌شده در پروژه بیشتر از یک میلیارد دلار باشد، پایداری آن بهبود می‌یابد و درنتیجه، می‌توان به‌عنوان گزینه مناسبی برای سرمایه‌گذاری به آن فکر کرد. از طرف دیگر، باید در اینجا نکته بسیار مهمی را مرور کنیم. هرگاه قیمت توکن در یک پروژه دیفای با TVL کم، افزایش شدیدی یافت، حتماً به آن شک کنید. این موضوع نشانه مهمی از احتمال کلاهبرداری در پروژه دیفای تلقی می‌شود. نرخ TVL کم، یعنی کمترسرمایه‌گذاری برای سپردن سرمایه خود به پروژه اعتماد کرده است. این نکته را همیشه مدنظر داشته باشید.

روش محاسبه ارزش کل قفل‌شده چیست؟‌

محاسبه TVL پروژه‌های دیفای ساده است. ابتدا باید قیمت توکن پروژه را در تعداد توکن‌های در گردش ضرب کرد. به این ترتیب، ارزش بازار آن به دست می‌آید. سپس ارزش بازار توکن را بر حداکثر عرضه توکن‌ها تقسیم کرد. با این کار، TVL به دست می‌آید.

همچنین بخوانید: توکن چیست به زبان ساده

علاوه بر آن، شاخص دیگری به نام نسبت ارزش کل قفل‌شده وجود دارد. این شاخص از تقسیم ارزش کل بازار به TVL به دست می‌آید. این نسبت به ما کمک می‌کند تا متوجه شویم که آیا یک توکن در محدوده‌ای بیش از ارزش واقعی خود قرار دارد یا کمتر از آن است. اگر نسبت ارزش کل قفل‌شده کمتر از یک باشد، نشانه آن است که ارزش فعلی توکن در مقایسه نقدینگی کل چیست و چه اهمیتی دارد؟ با سرمایه‌گذاری انجام‌شده در آن، کمتر است؛ درنتیجه، توکن گزینه جذابی برای سرمایه‌گذاری خواهد بود.

وقتی نسبت ارزش کل قفل‌شده از یک فراتر رود، نشانه آن است که ارزش فعلی توکن در مقایسه با سرمایه‌گذاری انجام‌شده بیشتر است. به این معنی که دارایی بیش از حد رشد کرده است؛ درنتیجه، سرمایه‌گذاری در آن چندان هوشمندانه نخواهد بود.

بزرگ‌ترین شبکه بر اساس ارزش کل قفل‌شده کدام است؟

بهترین بلاکچین ها بر اساس ارزش کل قفل‌شده

بدون تردید، اتریوم بزرگ‌ترین شبکه از نظر شاخص TVL به شمار می‌رود. در حال حاضر، بیش از 68 درصد از مجموع توکن‌های قفل‌شده در پروژه‌های دیفای در بستر اتریوم است. اساساً اتریوم بیشترین تعداد پروژه‌های دیفای را در خود میزبانی می‌کند.

بعد از اتریوم باید به بایننس اسمارت‌چین اشاره کنیم که حدود 8 درصد از مجموع TVL بازار را به خود اختصاص داده است. پس از آن‌ها نیز ترون (Tron) و آوالانچ (Avalanche) به‌ترتیب با 5/5 و 4 درصد، در جایگاه‌های بعدی از نظر ارزش کل قفل‌شده قرار دارند.

همان‌طور که مشاهده می‌کنید، فاصله اتریوم با شبکه‌های دیگر بلاک‌چین میزبان برنامه‌های غیرمتمرکز ، بسیار زیاد است؛ بنابراین، این عبارات که یک پروژه خاص قاتل اتریوم معرفی می‌شود، بیشتر جنبه تبلیغاتی دارند. فاصله بین این پروژه‌ها به حدی است که به نظر نمی‌رسد در آینده نزدیک هیچ شبکه‌ای بتواند خود را به آن نزدیک کند.

در اینجا ارزش کل قفل‌شده برخی از رمزارزها را با هم مرور می‌کنیم: (27 می 2022)

  • اتریوم: 67.39 میلیارد دلار
  • بایننس اسمارت چین: 8.7 میلیارد دلار
  • ترون: 5.68 میلیارد دلار
  • آوالانچ: 4.09 میلیارد دلار
  • سولانا: 3.94 میلیارد دلار
  • پالیگان: 2.55 میلیارد دلار
  • کرونوس: 1.63 میلیارد دلار
  • فانتوم: 1.62 میلیارد دلار
  • آربیتروم: 1.29 میلیارد دلار
  • ویوز (Waves): 904.37 میلیون دلار

سؤالات متداول

1. بهترین مراجع برای مشاهده ارزش کل قفل‌شده پروژه‌های دیفای چیست؟‌

سه سایت معتبر Coinmarketcap، DeFi Pulse و DefiLlama مراجع معتبر و نقدینگی کل چیست و چه اهمیتی دارد؟ به‌روزی برای مشاهده TVL پروژه‌های دیفای هستند.

کلام پایانی

در این مقاله ارزش کل قفل‌شده و اهمیت آن را برای تحلیل پروژه‌های دیفای بررسی کردیم. به یاد داشته باشید که هرچه فاصله بین TVL و ارزش بازار یک توکن کمتر باشد، نشان‌دهنده وجود تعادل و پایداری در آن است، اما اگر این فاصله افزایش پیدا کند، حتماً باید به ارزش‌گذاری آن با حساسیت بیشتری نگاه کرد. آیا تاکنون برای خرید ارز دیجیتال به TVL آن دقت کرده‌اید؟ اگر پاسختان منفی است، توصیه می‌کنیم حتماً این شاخص را برای ارزیابی پروژه‌های دیفای در ادامه فعالیت خود مدنظر قرار دهید.

تحلیل آینده بورس از منظر مقایسه ارزش بازار و نقدینگی کل

تحلیل آینده بورس

بورس در سالی که گذشت (سال 1398) روند صعودی را طی کرد و بازدهی مناسبی را نصیب سرمایه گذاران کرد. اما چیزی که برای سرمایه گذاران و اهالی بورس اهمیت دارد تحلیل آینده بورس است. در تاریخ نگارش این مقاله (10 فروردین 99) سه روز کاری از فعالیت بورس در سال جدید گذشته است و در این سه روز شاهد بازار سراسر سبزی بوده‌ایم که سرمایه گذاران را نسبت به آینده بورس در سال 99 امیدوار کرده است. اما رشد بازار سرمایه که از اواخر سال 97 آغاز شده و تا به امروز ادامه داشته است تا کی ادامه خواهد داشت؟ این یک سوال بسیار مهم و اساسی است که تمامی فعالان بازار بورس به دنبال پاسخ آن هستند.

ما در این مقاله می‌خواهیم از منظر یک مقایسه از ارزش بازار سرمایه و نقدینگی کل کشور به پیش بینی یا تحلیل آینده بورس بپردازیم. سعی میکنیم مطلب را طوری بیان کنیم که علاوه بر اینکه میتواند دید روشن تری برای سرمایه گذاری در بورس برای سال 99 به خوانندگان بدهد، حاوی مطالب آموزشی و ارائه یک روش تحلیلی مدون باشد که در تمامی زمان ها بتوان از این روش برای تخمین روندهای بلند مدت بورس استفاده کرد.

تحلیل آینده بورس از منظر مقایسه ارزش بازار و نقدینگی کل در کشور، میتواند یک روش تحلیلی برای پیش بینی زمان اتمام یک روند صعودی یا نزولی در رالی‌های بلند مدت کلیت بازار باشد. شاید بتوان این روش را تحلیل بنیادی کلیت بازار بورس نامید. با همراه باشید.

ارزش کل بازار بورس چیست؟

به بیان ساده ارزش کل بازار سرمایه یعنی مجموع ارزش تمامی شرکت‌های بورسی و فرابورسی که با قیمت روز تمامی سهم‌ها محاسبه میشود. البته شما نیازی به محاسبه این عدد ندارید، برای دانستن ارزش کل بازار سرمایه کافی است به سایت TSETMC مراجعه کنید و ارزش بازار بورس و فرابورس را با هم جمع کنید. در تصویر زیر این دو مقدار را مشاهده میکنید. نشانگر موس را روی عدد نگه دارید تا رقم کامل نمایش داده شود.

ارزش بازار بورس

در تصویر بالا ارزش بازار بورس 19,448,416,673,411,098 ریال، تقریبا معادل 1944 هزار میلیارد تومان است. همچنین ارزش فرابورس 4,163,715,137,110,037 ریال، تقریبا معادل 416 هزار میلیارد تومان است. بنابراین مجموع ارزش کل بازار سرمایه چیزی حدود 2360 هزار میلیارد تومان است (در زمان نگارش این مقاله). این عدد را داشته باشید تا بعدا درباره آن صحبت کنیم. قبل از آن اجازه بدهید ببینیم تعریف نقدینگی و اهمیت آن چیست.

نقدینگی کل چیست و چه اهمیتی دارد؟

نقدینگی کل کشور شامل مجموع کل پول و شبه پولی است که در اقتصاد کشور در جریان است. منظور از پول دارایی‌هایی است که کاملا نقد است و شما میتونید هر لحظه از آن برای مبادله استفاده کنید، سپرده های بانکی که هر لحظه میتوان از آن استفاده کرد، اسکناس و سکه همگی پول نقد محسوب میشوند و شبه پول نیز سپرده‌های بانکی بلند مدت است که نمیتوان تا تاریخ معینی از آن استفاده کرد. بنابراین به مجموع همه اینها اصطلاحا “نقدینگی کل” میگویند.

حجم نقدینگی و اثرات رشد آن در اقتصاد

عوامل موثر بر حجم نقدینگی کل در اقتصاد عمدتا شامل تغییرات سه فاکتور زیر است:

  • خالص دارایی‌های خارجی سیستم بانکی
  • خالص بدهی بخش دولتی به سیستم بانکی
  • بدهی بخش غیردولتی به سیستم بانکی

در اینجا نمی‌خواهیم درباره علل و عوامل رشد نقدینگی در کشور بپردازیم. چیزی که برای ما مهم است اثرات تغییرات نقدینگی بر اقتصاد و به تبع آن بر بورس است. تغییرات حجم و ترکیب نقدینگی در اقتصاد بسیار اهمیت دارد. در هر اقتصادی، رشد نقدینگی اجتناب ناپذیر است ولی موضوع مهم این است که اگر رشد نقدینگی بیش از رشد تولید باشد، آثار آن به صورت رشد قیمت‌ها و ایجاد تورم ظاهر می‌شود.

هر چقدر نقدینگی دست مردم بیشتر باشد، مردم بیشتر به خرید می‌پردازند (تقاضا زیاد میشود) و قیمت‌ها اتوماتیک بالا میرود. حال اگر در یک اقتصاد، ظرفیت‌های واقعی تولید افزایش نیافته باشد ولی پول جدیدی توسط بانک مرکزی خلق شده باشد (بانک مرکزی عامل ایجاد نقدینگی جدید است)، این عدم توازن باعث ایجاد تورم خواهد شد. میانگین سالانه نرخ رشد نقدینگی در اقتصاد ایران از سال 1353 تا اکنون در حدود 27 درصد بوده است؛ این در حالی است که میانگین سالانه رشد اقتصادی (تولید) در این دوره اندکی بیش از 2 درصد بوده است.

به روشنی می‌توان دریافت که چرا در این مدت میانگین نرخ سالانه تورم در حدود 19 درصد بوده است. وقتی حجم نقدینگی با شتاب بیش از ظرفیت‌های تولید رشد کند نتیجه آن تورمی است که در طی این 45 سال شاهد آن بوده ایم. ناکارآمد بودن نظام بانکی یکی از عوامل ایجاد این عدم تناسب است. این موضوع دلایل بسیار زیاد دیگری نیز دارد که در اینجا موضوع بحث ما نیست.

رابطه حجم نقدینگی و ارزش بازار بورس

حجم کل نقدینگی و ارزش کل بازار سرمایه دو پارامتر کلان اقتصادی هستند که با یکدیگر رابطه مستقیمی دارند. به عبارتی شاخص قیمت سهام بورس با نقدینگی رابطه مثبت دارد و رشد نقدینگی به رشد بازار بورس منتهی خواهد شد. این یک رابطه کلی بین این دو پارامتر است که ما بر پایه همین رابطه، میخواهیم به تحلیل آینده بورس از منظر مقایسه بین نسبت‌های این دو پارامتر در گذشته و امروز بپردازیم.

این روزها ارزش کل بازار بورس به مرز ارزش کل نقدینگی در کشور نزدیک شده است و این میتواند برای ما بسیار مهم باشد. برخی از تحلیلگران معتقدند این موضوع میتواند مقدمه‌ای برعوامل موثر بر ریزش بازار بورس در سال 99 باشد. اجازه بدهید بیشتر این موضوع را بررسی کنیم.

حجم کل نقدینگی در کشور در حال حاضر (در تاریخ نگارش این مقاله در 10 فروردین 99) چیزی حدود 2400 هزار میلیارد تومان است و ارزش کل بازار سرمایه هم تقریبا 2360 هزار میلیارد تومان است (در بالا اشاره شد). به عبارت دیگر ارزش بورس تقریبا به 100 درصد حجم نقدینگی کل کشور رسیده است! اجازه بدهید ببینیم این نسبت در گذشته چگونه بوده است. خوب با بررسی نمودار زیر که نشان دهنده نسبت ارزش کل بازار به کل نقدینگی است، همه چیز روشن میشود.

رابطه نقدینگی و ارزش بازار بورس

نزدیک شدن ارزش بازار سرمایه به مرز نقدینگی کل، در گذشته یکبار اتفاق افتاده است. این قضیه یک بار در دی ماه سال 92 اتفاق افتاده است و موجب اصلاح سنگین بازار بورس شد. در نمودار بالا می‌بینید که در دی ماه سال 92 ارزش کل بازار سرمایه به حدود 95 درصد نقدینگی کل کشور رسید و دقیقا در همان تاریخ ریزش شاخص کل بورس را در نمودار زیر مشاهده کنید.

آموزش گام به گام تحلیل بنیادی برای انتخاب سهم مناسب

برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تحلیل بنیادی روی لینک زیر کلیک کنید.

آیا میخواهید در بورس به موفقیت برسید؟ آیا نمیدانید چگونه یک سهم را از منظر بنیادی تحلیل کنید؟ نبود منبع آموزشی مناسب در زمینه تحلیل بنیادی انگیزه ای شد تا در یک کتاب آموزشی به زبانی کاملا ساده و کاربردی، به کمک تصاویر گویا و آموزش گام به گام، روش انتخاب یک سهم را بر اساس نکات بنیادی آموزش داده ایم. قطعا این روش آموزشی را در هیچ کجا پیدا نخواهید کرد! این کتاب الکترونیکی را به تمام کسانی که می خواهند در بازار بورس به موفقیت مستمر برسند توصیه میکنیم .

شاخص بورس سال 92

در حال حاضر (فروردین 99) دوباره ارزش بازار به 100 درصد نقدینگی کل کشور نزدیک شده است (به نمودار دقت کنید). با این اوصاف شاید با خود بگویید که باتوجه به مطالب بالا زمان ریزش سنگین بورس فرا رسیده است، اما عجله نکنید! نکته مهمی که باید در نظر داشت شرکت‌های جدید الورود به بورس است که در طی این 7 سال وارد بورس شده‌اند.

با توجه به ورود شرکت‌های جدید به بورس (عرضه‌های اولیه)، این نسبت از قابلیت مقایسه یک به یک با گذشته برخوردار نیست و برای مقایسه باید نسبت‌های کنونی رو کمتر از نسبت‌های تاریخی متناظر در نظر گرفت. در واقع اگر بخواهیم کل ارزش بازار بورس را بدون شرکت‌های جدید در نظر بگیریم، ارزش بازار شاید حدود 80 درصد نقدینگی کل باشد. بنابراین از این منظر شرایط کمی با سال 92 فرق دارد.

ارزش دلاری بازار سرمایه و اهمیت آن در تحلیل آینده بورس

نکته بعدی که باید به آن توجه کرد ارزش دلاری بازار سرمایه است. نمودار ارزش دلاری کل بازار سرمایه را در تصویر زیر می‌بینید. در دی ماه 92 ارزش دلاری بازار سرمایه 175 میلیارد دلار رسیده بود دز حالی ارزش دلاری بازار در فروردین 99 با تمام شرکت های جدیدی که وارد بورس شده‌اند، تنها 144 میلیار دلار است (با توجه به نرخ روز دلار که تقریبا 16 هزار تومان است).

ارزش دلاری بازار سرمایه

باتوجه به مطلب بالا، با همه رشدی که شاخص بورس در سال 98 داشته است، ارزش دلاری بازار سرمایه هنوز به سقف تاریخی خودش در دی ماه 92 نرسیده است. بنابراین از این منظر هم به نظر میرسد با شرایط سال 92 هنوز فاصله داریم. بنابراین میتوان نتیجه گرفت صرف برابری ارزش کل بورس با حجم نقدینگی کل، به هیچ عنوان نمی‌توانیم بگوییم که بورس حبابی شده است و قطعا ریزش خواهد کرد.

اما اتفاقی که در سال 92 در پی برابری حجم نقدینگی کل و ارزش بازار سرمایه رقم خورد میتواند یک زنگ خطر جدی برای اهالی بازار سرمایه باشد. فارغ از اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد، این داستان را پیگیری کنید و به عنوان یک درس مهم به تجربیات خودتان اضافه کنید.

زمان خروج از بازار

با توجه به برابری نقدینگی با ارزش بازار در سال 92 و سال 99، یعنی ارزش دلاری نقدینگی نیز به مانند ارزش دلاری بورس در سال 99 نسبت به 92 کمتر است. این یعنی اگر سال 92 را مبدا بگیریم، نقدینگی با دلار به طور متناسب رشد نکرده است و سرعت رشد دلار بیشتر بوده است. حالا اینجا باید توجه کنید که در سال 92 با آن نسبت، چه اتفاقی افتاده است؟

آن نسبت در آن تاریخ پایدار نبود که شاید علتش پایین بودن تصنوعی دلار در آن تاریخ بوده و الآن به قیمت واقعی تری رسیده است، اما اصلا قرار نیست ما به آن نقطه سال 92 برسیم، چیزی که برای ما اهمیت دارد آینده بورس است. خوب با آن ارزش دلاری نقدینگی و ارزش دلاری بورس و با آن نسبت ارزش بورس به نقدینگی در سال 92، شاهد ریزش بازار بودیم، اگر دوباره همه این متغییرها به نوعی به شرایط سال 92 برسد، میتوان نتیجه گرفت بازار در آستانه ریزش است. این یک تحلیل مقایسه ای است.

خوب حالا چیزهایی که میتواند شرایط را نزدیک دی ماه سال 92 کند به شرح زیر است:

  • قیمت دلار تا حدود 13 هزار تومان افت کند ( ارزش دلاری بورس و ارزش دلاری نقدینگی به سال 92 نزدیک میشود)
  • ارزش کل بورس بالاتر برود به نحوی که سرعت رشدش بیشتر از رشد نقدینگی باشد (ارزش دلاری بورس به سال 92 میرسد و نسبت ارزش بورس به نقدینگی هم مثلا به 130 درصد میرسد)

اگر بخواهیم با این استراتژی اقدام کنیم، از این زمان به بعد (10 فروردین 99) در صورت اتفاق افتادن هر یک از دو حالت بالا یا اتفاق افتادن هم زمان آنها، شرایط به دی ماه 92 نزدیک میشود و میتوان نتیجه گرفت بازار در آستانه ریزش قرار خواهد گرفت و باید از بازار خارج شد.

نتیجه گیری

با توجه به مطالب بیان شده دز این مقاله میتوان به عنوان یک روش تحلیلی مقایسه‌ای، روندهای آتی بورس را از منظر مقایسه‌ی ارزش بازار با حجم نقدینگی کل و همچنین توجه به ارزش دلاری بازار پیشبینی کرد.

هیچ کس آینده را نمی‌تواند پیشگویی کند، ما باید به دنبال نشانه‌ها باشیم. چیزی که واضح است باید تقاضا برای بازار وجود داشته باشد و تقاضا هم مستلزم وجود نقدینگی می‌باشد. هر چقدر ارزش بازار بورس بیشتر از ارزش نقدینگی شود، یعنی در حال حرکت به جایی هستیم که ممکن است بازار به یک ثباتی برسد یا دچار ریزش شود. در این میان هر چقدر نشانه‌های بیشتری را پیدا کنیم به پیش بینی درست نزدیک‌تر خواهیم شد.

برای اینکه بتوانیم زمان این تعادل بازار را بدست آوریم می‌توانیم به ارزش دلاری بازار نگاه کنیم و آن را با سقف قبلی مقایسه کنیم. در نهایت باید گفت تمامی این تحلیل‌های مقایسه‌ای، ذاتا قطعیتی در آنها نیست و تنها یک روش احتمالاتی است که نیازمند توسعه بیشتر برای بالا بردن احتمال وقوع یک پیش بینی است.

آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته در بورس

برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته روی لینک زیر کلیک کنید.

تابلوخوانی در کنار تحلیل بنیادی و تکنیکال، بعد سوم بورس است. همه چیز در تابلوی معاملات سهم وجود دارد، اطلاعاتی که شاید در نگاه اول کسی متوجه آنها نشود اما با یادگیری تکنیک های تابلو خوانی و بازار خوانی می توانید به اطلاعات زیادی دست پیدا کنید و بر این اساس معاملات پر سودتری داشته باشید. در کتاب آموزش تابلو خوانی پیشرفته به مطالبی خواهیم پرداخت که در هیچ کلاس یا کتابی به شما آموزش نمی دهند. تکنیک هایی که حاصل سالها تجربه در بازار سرمایه است.

نقدینگی چیست و چگونه افزایش می‌یابد؟

نقدینگی چیست و چگونه افزایش می‌یابد؟

مهر نوشت: حجم نقدینگی در سال گذشته در حالی بدلیل بی‌تدبیری‌ رکورد ۵۰ سال اخیر را شکست که بدلایلی،عامل مهم تشدید تورم و کوچک شدن سفره مردم است و مدیریت آن نقدینگی کل چیست و چه اهمیتی دارد؟ باید دستور کار مهم دولت سیزدهم باشد.

یکی از مهمترین معیارهای اندازه‌گیری حجم یک اقتصاد برای سیاستگذاری اقتصادی، نقدینگی موجود در کشور است. این مفهوم که به معنای کل حجم اسکناس‌ها و اعتبارات افراد در نزد بانک‌ها می‌باشد، از گذشته تا کنون با رشد نامتعارف خود، شرایط نابسامانی برای راهبری قطار اقتصاد ایران بوجود آورد.

همانطور که در نمودار زیر مشاهده می‌کنید، رشد نقدینگی در هر سال، نسبت به سال قبل مشخص شده‌است.

نقدینگی چگونه رکورد ۵۰ ساله را شکست؟

پس از انقلاب جمهوری اسلامی در ایران، نقدینگی در اقتصاد بطور متوسط سالانه حدود ۲۵ درصد افزایش یافته و در سال ۱۳۹۹، رشد نقدینگی سقف تاریخی ۴۰ درصد خود را شکست. براساس آخرین آمارهای منتشرشده، حجم کل نقدینگی کشور در اواخر سال ۹۹ در حدود ۳۵۰۰ همت (هزار میلیارد تومان) برآورد شد که نسبت به دولت‌های قبلی، یک رکورد بی‌سابقه به حساب می‌آید.

در ۸ سال دولت آقای روحانی عدد نقدینگی از ۴۶۰ هزار میلیارد تومان به ۳,۴۲۱ هزار میلیارد تومان در پایان سال ۱۳۹۹ افزایش یافت که بیشترین میزان افزایش نقدینگی در پنجاه سال اخیر یعنی از ۱۳۵۲ تاکنون است که البته در نمودار بالا امار نقدینگی از سال ۱۳۵۸ تاکنون نمایش داده شده است.

نقدینگی چگونه رکورد ۵۰ ساله را شکست؟

نزدیکترین رقیب به این آمار، رشد نقدینگی در زمان دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی بود که حجم آن از ۱.۵ همت به ۱۱.۶ همت در پایان سال ۷۵ رسید.

نقدینگی چیست و چگونه افزایش می‌یابد؟

نقدینگی در یک کشور، غالباً توسط بانک‌ها خلق می‌شود و با نسبتی از پایه پولی انتشار می‌یابد. به عبارتی بانک‌ها در ازای اعطای تسهیلات به مردم یا به شرکت‌ها و نهادها، تعهداتی بوجود می‌آورند که برای تحقق آن، باید پول جدید خلق کنند. پول جدید اما نه به صورت اسکناس بلکه در قالب اعتبارات و تسهیلات مختلف به افراد واگذار می‌شود. و از آنجا که بانک مرکزی، تاکنون نظارت مؤثری بر بانک‌ها نداشته، خلق پول در بانک‌ها رشد شتابانی گرفته است.

علاوه بر این، براساس قانون رسمی کشور، بانک مرکزی یک نهاد مستقل نبوده و زیرنظر دولت فعالیت می‌کند. این مسئله موجب می‌شود تا بانک مرکزی به یک منبع تأمین مالی قدرتمند و امن برای مصارف دولتی تبدیل شود. این اتفاقات سبب شده تا حجم عظیمی از اعتبارات و مسکوکات در اقتصاد، به پروژه‌های غیربهینه تخصیص یابد و یا صرف پرداخت هزینه‌های معوقه دولت شود.

حجم نقدینگی به تنهایی معنای خاصی به همراه نمی‌آورد، مگر آنکه در کنار دیگر شاخص‌های اقتصادی آن را بررسی کنیم. یکی از شاخص‌هایی که ارتباط مستقیم با این متغیر پولی اقتصاد دارد، نرخ تورم است.

به بیان دیگر، برخی اقتصاددانان تورم را یک پدیده پولی به حساب می‌آورند و افزایش آن را مسبب اختلال در نقدینگی کل چیست و چه اهمیتی دارد؟ سیاست‌های پولی کشور می‌دانند.

به گفته بسیاری از کارشناسان اقتصادی ایران، مهم‌ترین علت ایجاد تورم در چند دهه اخیر، کسری بودجه و افزایش نقدینگی برای جبران‌های جزئی آن است. همچنین افزایش ساختاری و روزافزون هزینه‌های دولت، نه تنها از میزان استقراض دولت از بانک مرکزی کم نکرده، بلکه مقدار آن همچنان در حال افزایش است.

بهمن نقدینگی چگونه مهار می‌شود؟

اما برای حل چالش نقدینگی در اقتصاد کشور چه اقداماتی می‌توان انجام داد؟ می‌توانیم از چند منظر موضوع نقدینگی را بررسی کنیم. رویکردی کنترلی نقدینگی، رویکرد هدایت آن و رویکرد کاهش نقدینگی که در این گزارش به اختصار هر کدام از این رویکردها را مورد بررسی اجمالی قرار خواهیم داد.

اولین رویکرد، نگاه هدایت کننده به نقدینگی کشور است. در این مسیر صرفنظر از افزایش حجم پول و اعتبارات در کشور، تمرکز سیاستگذار بر هدایت مسیر حرکت نقدینگی است.

لازم به توجه است که بدانیم، افزایش نقدینگی رخدادی منفی نیست. تنها زمانی اثرات مخرب از خود برجای می‌گذارد، که پشتوانه افزایش آن، تولید نباشد. یا به عبارت دیگر نقدینگی جدید، صرف سرمایه‌گذاری برای افزایش تولید و فعالیت‌های مولد در اقتصاد نشود. در این حالت اعتبارات و مسکوکات به سمت فعالیت‌های سفته بازانه هدایت خواهند شد و تورم به بار می‌آورند.

یکی از اقدامات مهم در راستای هدایت نقدینگی، سرمایه‌گذاری روی صنایع مختلف سودده و همچنین بهبود زیرساخت برای تولید کالاهای صادراتی می‌باشد.

در حال حاضر کشورهای همسایه ایران که بیش از ده کشور هستند، فرصت بسیار خوبی برای تجارت کالاها و خدمات مختلف به شمار می‌آیند. اکنون سهم صادرات ایران در بازار این کشورها حدود ۲ درصد بوده، در حالی که می‌تواند رقم بیشتری باشد.

رویکرد دوم به مسئله نقدینگی، پیمایش مسیر کنترل نقدینگی است. در این رویکرد، هدف اصلی سیاستگذاری‌ها بر محور کنترل میزان نقدینگی موجود برای حفظ ثبات در سایر متغیرهای اقتصادی است.

مهم‌ترین اقدام در راستای کنترل نقدینگی، جلوگیری از افزایش بی‌رویه اعتباردهی بانک‌ها به نهادها و افراد است. ترازنامه بانکی که در سال‌های اخیر افزایش بی‌رویه داشته‌است، یکی از نتایج افزایش اعتبارات بانکی به دلایل مختلف اعم از جلوگیری از ورشکستگی، بنگاه‌داری شرکت‌های وابسته به بانک، شرکت بانک در فعالیت‌های سفته‌بازانه و… شناخته می‌شود.

اکنون براساس قانون جدیدی که در پاییز سال گذشته ابلاغ شد، یک میزان مشخص برای رشد دارایی‌های بانک‌ها در نظر گرفته شده است که برای بانک‌های تخصصی دولت میزان ۲.۵ درصد در هر ماه و برای سایر بانک‌ها و مؤسسات اعتباری ۲ درصد در هر ماه مجاز اعلام شده است.

کنترل ترازنامه بانکی از وظایف مهم بانک مرکزی در سال‌های آتی است که می‌تواند یکی زمینه کاهش نقدینگی را بوجود آورد و مسیر کاهش تورم و کسری بودجه را هموارتر سازد.

رویکرد سوم از جنس اقدامات برای کاهش نقدینگی در اقتصاد است.

در این میان سیاست‌های انقباضی برای کاهش حجم نقدینگی پررنگ می‌شوند. انتشار اوراق بلندمدت با سررسیدهای طولانی‌تر و همچنین امکان افتتاح سپرده‌های سرمایه‌گذاری برای بانک‌ها (سپرده‌های بیش از یک سال) از جمله سیاست‌های انقباضی به منظور کاهش نقدینگی در کشور به شمار می‌آیند.

مطالبه مهم از نامزدهای انتخابات

البته این اقدامات به تنهایی کارکرد خاصی ندارند و تنها ریسک انفجار نقدینگی در سال‌های آتی را به تعویق می‌اندازند. برای جلوگیری از وقوع این اتفاق باید نقدینگی جمع‌شده را صرف کمک به بهبود پیشران‌های اقتصاد کنیم تا بتوانیم ضررهای بزرگ شدن حجم اسمی اقتصاد را جبران کنیم.

بنابراین، مهمترین مطالبه از نامزدهای ریاست جمهوری در حوزه اقتصاد و به خصوص برای کنترل نقدینگی بویژه با توجه به نقشی که در کاهش تورم می‌تواند داشته باشد، مسئله برنامه‌ریزی برای هزینه‌کردهای منطقی و بهینه، جلوگیری از اعطای بی‌رویه اعتبارات و نظارت مستقیم بر عملکرد بانک‌ها و توجه ویژه به مسئله تولید و بهبود زیرساخت‌های آن برای حرکت قطار اقتصاد و به تبع آن، افزایش اشتغال است.

اگرچه نامزدهای انتخابات بصورت جسته و گریخته در تبلیغات خود بر لزوم کنترل رشد نقدینگی تاکید کرده‌اند اما هیچیک از آنها برنامه خود برای نیل به این هدف را تبیین نکرده‌اند. براین اساس انتظار می‌رود هریک از نامزدها که پیروز انتخابات پیش رو شد، یکی از اقدامات اولویت دار خود را برنامه ریزی برای حل این چالش مهم اقتصادی قرار دهد.

افزایش پایه پولی در ایران چه اثری بر زندگی مردم دارد؟

با وجود رشد بالای نقدینگی و رشد پایه پولی، رشد اقتصادی همچنان بیشتر منفی خواهد شد

پایه پولی که به آن «پول پرقدرت» نیز گفته می‌شود، در واقع همان پول‌های – سکه، اسکناس یا اعتبار – منتشرشده از سوی بانک مرکزی هستند.

شاید این پرسش برایتان پیش بیاید که چرا به این پول‌ها، پول پرقدرت می‌گویند؟ پول پرقدرت عبارت است از پولی که مستقیماً توسط بانک مرکزی به وجود می‌آید و شامل موارد ترازنامه بانک مرکزی می‌شود.

به بیان ساده، پول پرقدرت برابر است با جمع اسکناس و مسکوک – مسکوک یعنی پول فلزی یا همان سکه – به علاوه سپرده‌های بانکی نزد بانک مرکزی. در واقع، پایه پولی منبعی است که توسط بانک مرکزی منتشر می‌شود و در چرخه اقتصاد در اختیار بانک‌های تجاری قرار می‌گیرد، به گونه‌ای که بانک‌ها می‌توانند با استفاده از این منابع و از طریق خلق پول بانکی به گسترش حجم پول بپردازند.

منابع پایه پولی چه هستند؟ طلا، دارایی‌های خارجی، دارایی‌های ترازنامه، بانک‌های بدهکار، خالص دارایی‌های بانک مرکزی.

ماهیتاً محاسبه پایه پولی از دو روش منابع و مصارف قابل محاسبه است که در شکل زیر می‌توان آن را دید.

متغیرهای پولی و اعتباری

برگردیم به سؤال ابتدای متن که نقدینگی کل چیست و چه اهمیتی دارد؟ با افزایش ۹ هزار میلیارد تومان به پایه پولی کشور، چه اتفاقی در اقتصاد ایران در حال رخ دادن است؟

اسکناس و مسکوک در دست اشخاص که از اجزای پایه پولی بوده در بهار امسال کاهش یافته است . بر اساس تازه‌ترین گزارش پولی بانکی که بانک مرکزی منتشر کرده، پایه پولی در خرداد ماه سال جاری به بیش از ۲۷۴ هزار میلیارد تومان واحد رسید.

روند پایه پولی طی دو سال اخیر

نقدینگی با رشد ۲۵٫۱ درصدی از ۱۵۸۲ هزار میلیارد تومان در خرداد ماه سال ۱۳۹۷ به ۱۹۸۰ هزار میلیارد تومان در خرداد ماه امسال رسید .

همچنین میزان رشد پایه پولی با ۲۵٫۵ درصد رشد از ۲۱۸ هزار میلیارد تومان در خرداد ماه سال گذشته به ۲۷۴ هزار میلیارد تومان در خرداد ماه امسال رسید.

این اعداد نشان می‌دهد در خرداد ماه امسال میزان رشد سالانه پایه پولی نسبت به نقدینگی بیشتر بوده است.

این اعداد به ما چه می‌گویند؟

این اعداد نشان‌دهنده این واقعیت هستند که هزینه عملکرد فعالیت مؤسسات خاکستری و عدم انضباط مالی و پولی، رشد سوداگری و دلالی در اقتصاد، و عدم شفافیت و فساد مالی باعث افزایش هزینه‌های دولت و بانک مرکزی در ساماندهی بازار پول شده است و اگر بهره‌وری و کارایی اقتصاد و مدیریت دولتی و بخش خصوصی بهتر نشود، که نخواهد شد، همچنان فشار برای افزایش پایه پولی و نقدینگی جهت تأمین نیاز رو به افزایش واحدهای اقتصادی به نقدینگی، نیازهای مؤسسات مالی، پرداخت سپرده‌های مردم، فشار بر بانک‌ها برای تزریق پول بیشتر افزایش خواهد یافت.

و با وجود رشد بالای نقدینگی و رشد پایه پولی، رشد اقتصادی همچنان بیشتر منفی خواهد شد.

در کنار نگرانی از اثر رشد پایه پولی و نقدینگی، و همچنین آثار التهابات و کمبود منابع ارزی، موضوع مطالبات معوق بانک‌ها نیز موضوعی است که بی‌توجهی به آن می‌تواند از یک سو اضافه‌برداشت بانک‌ها از بانک مرکزی و رشد مجدد پایه پولی و نقدینگی را به همراه داشته باشد و دور و تسلسل تأمین نقدینگی، مطالبات معوق، رشد پایه پولی و نقدینگی و تورم را ادامه دهد و از سوی دیگر، تنگنای مالی بانک‌ها، قفل شدن منابع، توان تسهیلات‌دهی بانک‌ها را تحت تأثیر قرار دهد.

بدهی دولت به پیمانکاران و سازمان‌ها و شرکت‌ها و بخش خصوصی، که رقم بزرگی را شامل می‌شود، نیز تحت تأثیر قرار خواهد گرفت، بدهکاران بانکی نقدینگی کل چیست و چه اهمیتی دارد؟ قادر به پرداخت بدهی خود نخواهند بود و مطالبات معوق بانکی باز هم افزایش خواهد یافت.

در این شرایط، طبیعی است که بانک‌ها در شرایط تنگنای مالی ‌به سمت اضافه‌برداشت از منابع بانک مرکزی هدایت شوند و، در نتیجه، اثر تورمی و سیل نقدینگی به سمت بازارهای گوناگون دامن زده می‌شود؛ امری که اکنون هر روزه با آن سرو کار داریم.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.