بازدهی بورس طی 10 سال گذشته مطلوب تر از سایر بازارهای موازی بوده است
در ابتدای سال جاری 53 صندوق به ارزش 830 میلیارد تومان در بازار سرمایه فعالیت داشتند و تعداد سرمایه گذاران آنها 16 هزار سرمایه گذار بوده که با گذشت شش ماه بیانگر رشد قابل توجهی هم به لحاظ تعداد صندوق ها و هم به لحاظ تعداد سرمایه گذاران می باشد.
صندوق های سرمایه گذاری در بازار سرمایه روز به روز دامنه فعالیت خود را در بازار افزایش می دهند، بطوریکه تعداد آنها تا پایان شهریور ماه سال جاری به 69 صندوق رسیده است.
ایوب باقرتبار، مدیر نظارت بر نهادهای مالی سازمان بورس اوراق بهادار بابیان این آمار در گفتگو با خبرنگار بورس نیوز تصریح کرد: تا پایان شهریور ماه سال جاری ارزش بازار صندوق های سرمایه گذاری بررسی بازار های موازی بورس در بازار سرمایه به بیش از 18 هزار میلیارد ريال رسیده و تعداد سرمایه گذاران آنها به 70 هزار سرمایه گذار افزایش یافته است.
این در حالیست که در ابتدای سال جاری 53 صندوق به ارزش 830 میلیارد تومان در بازار سرمایه فعالیت داشتند و تعداد سرمایه گذاران آنها 16 هزار سرمایه گذار بوده که با گذشت شش ماه بیانگر رشد قابل توجهی هم به لحاظ تعداد صندوق ها و هم به لحاظ تعداد سرمایه گذاران می باشد.
وی بازدهی صندوق های سرمایه گذاری در سهام با اندازه بزرگ و اندازه کوچک را از ابتدای مهر ماه سال گذشته تا شهریور ماه سال جاری به ترتیب 31.5 و 39.5 درصد عنوان کرد و افزود: این میزان بازدهی از صندوق های سرمایه گذاری در سهام در شرایطی به دست آمده که بازدهی شاخص در این مدت 45 درصد بوده است.
مدیر نظارت بر نهادهای مالی سازمان بورس اوراق بهادار دلایل پایین بودن بازدهی این صندوق ها در مقایسه با بازدهی شاخص را اینگونه عنوان کرد: به طور کلی می توان سه دلیل عمده را در پایین بودن بازدهی آنها نسبت به بازدهی شاخص موثر دانست و اولین علت این است که بازدهی صندوق های سرمایه گذاری در سهام با توجه به درصدهای مختلفی که از اوراق بهادار و یا اوراق مشارکت در پرتفوی خود سرمایه گذاری می کنند، وابسته هستند. چرا که بر مبنای استفاده از این ابزارهای مالی ریسک پرتفوی صندوق ها تغییر می کند.
نکته دوم نیز این است که صندوق های سرمایه گذاری مبلغی را به عنوان کارمزد نیز پرداخت می کنند و هزینه های جاری و کارمزد مدیریت صندوق نیز از میزان بازدهی آنها کم می کند. در حالی که این هزینه ها برای شاخص وجود ندارد.
باقر تبار سومین دلیل را تنزیل سود نقدی پرداختی صندوق ها عنوان کرد و اظهار داشت: با توجه به اینکه شاخص فعلی شاخص بازده نقدی و قیمت ( TEDPIX ) در نظر گرفته شده، سود نقدی از آن تنزیل نمی شود و این نیز مورد دیگری است که باعث به وجود آمدن تفاوت هایی در رقم بازدهی ها می شود.
وی از انجام یک بررسی و تحقیق میدانی در سازمان بورس اوراق بهادار خبر داد و تصریح کرد: طبق بررسی های به عمل آمده، بازدهی بورس تهران طی 10 سال گذشته از کلیه بازارهای موازی و رقیب خود از جمله طلا، مسکن و اوراق مشارکت مطلوب تر بوده است.
وی در خاتمه با اعلام این خبر که صندوق سرمایه گذاری خوارزمی در سهام با درآمد ثابت و در اندازه کوچک موفق به دریافت مجوز فعالیت شده اند، خاطر نشان کرد: چندین صندوق سرمایه گذاری نیکو کاری نیز کار پذیره نویسی خود را انجام داده، اما هنوز گزارش های نهایی پذیره نویسی خود را اعلام نکرده اند. هر زمان که این گزارش ها ارایه شود، مدارک آنها جهت ارایه مجوز ثبت نزد اداره ثبت شرکت ها ارسال می شود.
همچنین صندوق های سرمایه گذاری ارزی نیز موافقت اصولی خود را دریافت کردند که پس از تکمیل مدارک و برگزاری مجامع خود می توانند مجوزهای لازم را برای انجام پذیره نویسی خود کسب کنند.
تحلیل بنیادی در بورس چیست؟ چه کاربردی دارد؟
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال روشی برای تحلیل بازار بورس است. معامله گران با استفاده از تحلیل تکنیکال یا تحلیل بنیادی سهام و بازار سرمایه، تصمیم به خرید یا فروش می کنند. یک تحلیلگر بنیادی با مطالعه بازار و اخبار دنیای واقعی، قیمت سهام را پیش بینی می کند. سپس بر اساس دانش و استراتژی های خود، عمل خرید یا فروش سهام را انجام می دهد.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی یکی دیگر از شیوههای معتبر و مرسوم داراییهای مختلف در بازارهای مالی است. از این شیوهی تحلیل نه تنها در بورس، بلکه در فارکس و بازارهای ارز دیجیتال و حتی بازارهای موازی نظیر اوراق مشتقه نیز استفاده میشود. این روش نیز مانند سایر شیوههای تحلیلی مزایا و معایبی دارد که موجب میشود برخی از آن طرفداری کنند و برخی دیگر انتقاد.
تحلیلگر بنیادی باور دارد، اوراق بهادار یا سهام دارای ارزش ذاتی هستند. ارزش ذاتی سهام شرکت ها وابسته به تعدادی متغیرهای بنیادی است. یعنی معامله گرها با ارزیابی متغیرهای بنیادی، ارزش سهام یک شرکت را برآورد می کنند. در تحلیل بنیادی، معامله گرها بعد از بدست آوردن ارزش ذاتی یک سهام، آن را با قیمت فعلی بازار مقایسه می کنند.
اگر ارزش ذاتی بیشتر از ارزش بازار باشد، زمان مناسبی برای خرید است. ولی اگر ارزش ذاتی کمتر از ارزش بازار باشد، زمان مناسبی برای فروش می باشد. در کلاس های آموزش بورس دوره ای به نام تحلیل بنیادی، برگزار می کنند که یادگیری آن، از مفاهیم پایه ای در آموزش بورس است. در این مقاله می خواهیم شما را با نکات مهم آن آشنا کنیم.
چرا باید تحلیل بنیادی را فرا بگیریم؟
معاملات موفق نیازمند یادگیری تحلیل بنیادی است. تحلیل بنیادی در بازار مالی به قدری اهمیت دارد که بدون یادگیری آن امکان ندارد بتوانید بهترین عملکرد را داشته باشید و به نتیجه مطلوب برسید. اگر می خواهید در معاملات خود موفق شوید باید به دنبال یادگیری تحلیل بنیادی باشید که پایه و اساس معامله است. با تحلیل بنیادی می توانید اطلاعات بسیار مفیدی در مورد شرکت هایی که می خواهید سهام آنها را خریداری کنید به دست آورید.
به طور کلی بنیاد سهم باید مورد بررسی قرار بگیرد زیرا ممکن است شرکتی که ارزش ذاتی بسیار پایینی دارد بالاتر از قیمت واقعی خود در حال معامله باشد. توجه داشته باشید که برای معاملهگری شرکت ها باید بدانیم چگونه باید تحلیل بنیادی را انجام داد؟ در ادامهاین مقاله سعی داریثم به بررسی تحلیل بنیادی در بازار های مالی بپردازیم تا آشنایی کاملی بدست آورید.
اهمیت یادگیری تحلیل بنیادی در بازار بورس
همانطور که در بالا تر هم توضیح داده ایم بسیاری از افراد تمایلی به یادگیری تحلیل بنیادی ندارند زیرا این نوع تحلیل نیاز به صرف انرژی و زمان زیادی دارد. به طور کلی تحلیل بنیادی کار بسیار آسانی نیست و تنها زمانی که میخواهید سرمایه گذاری بلند مدتی انجام دهید، باید به سراغ این نوع تحلیل بروید. ممکن است بعضی از افراد تمایل داشته باشند در ابتدا تا انتهای این نوع تحلیلها را آموزش ببینند تا بتوانند در بلند مدت سود خوبی به دست آورند.
در این صورت این افراد حتما باید تحلیل بنیادی را هم در برنامه خود قرار دهند. عدهای دیگر هم وجود دارند که تنها میخواهند مقداری از پول خود را در بازار بورس ایران سرمایهگذاری کنند اما هیچ وقت زمانی برای یادگیری آموزش ندارند، در این صورت آنها حتما باید از معاملهگران حرفهای در بازار بورس ایران کمک بگیرند تا دچار ضرر و زیان نشوند.
کاربرد تحلیل بنیادی در بورس
تحلیل بنیادی به تحلیل پایه نیز معروف است و با تحلیل تکنیکال در متد تفاوت هایی دارد. در روش بنیادی به شکل پایه و بنیادین به بررسی عوامل تاثیرگذار مالی می پردازد و امکان هیچگونه مقایسهای برای سهام وجود ندارد و بر قیمت سهام پرداخته می شود. این عوامل نشان دهنده آن هستند که برای تحلیل بنیادی در بورس نیازمند بررسی های جامعه صورت های مالی هستیم زیرا بدون این بررسی صورت ها امکان مقایسه داده ها به هیچ عنوان وجود ندارد.
فرق تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال
تحلیلگران بنیادی معتقد هستند، یک علت بنیادی و اقتصادی باعث ایجاد تغییرات در قیمت سهام و بازار بورس می شود. آنها ارزش ذاتی یک سهام را با مطالعه عواملی چون صورت های مالی، مدیریت شرکت، صنعت و شرایط اقتصادی و سایر عوامل بنیادی بدست می آورند. در حالی که تحلیلگران تکنیکال با استفاده از روند تغییرات قیمت سهام در ماه ها و سال های گذشته، قیمت آن را در آینده پیش بینی می کنند.
یک معامله گر در روش تحلیل تکنیکال با استفاده از ابزارهای فنی مختلف چون نمودارها اقدام به خرید و فروش سهام می کند. تحلیل بنیادی نسبت به تحلیل تکنیکال طولانی و دشوار است و نیازمند جمع آوری داده ها از منابع مختلف می باشد.
تحلیل بنیادی در سهام
تحلیل بنیادی، طرفداران خاصی چون وارن بافت را دارد. وارن بافت از بورس بازهای میلیادر جهان است. در آموزش بورس لازم است تا با نکات مهم و اساسی این نوع تحلیل آشنا باشیم. یک تحلیلگر بنیادی با استفاده از محاسبه ارزش ذاتی سهام یک شرکت و مقایسه آن با قیمت فعلی بازار اقدام به خرید یا فروش می کند. به نمودار زیر توجه کنید:
این نمودار از مهمترین نمودارها در روش تحلیل بنیادی است. با استفاده از این نمودار می فهمیم چه زمانی یک سهم را بخریم یا چه زمانی آن را بفروشیم. با بررسی نمودار با سه حالت مواجه می شویم.
- اگر ارزش ذاتی بیشتر از ارزش واقعی آن باشد می گوییم سهم Undervalue است. یعنی قیمت سهم مورد نظر پایین تر از ارزش ذاتی است و مناسب خرید است.
- اما اگر ارزش ذاتی یک سهم کمتر از ارزش واقعی آن در بازار بورس باشد، در حقیقت آن قیمت سهم گران بوده و می گوییم سهم Overvalue است و بهتر است به فروش سهم فکر کنیم.
- در حالت سوم اگر ارزش ذاتی سهم با قیمت فعلی آن در بازار بورس برابر یا نزدیک به هم باشند، خرید و فروش سهم بدون سود یا ضرر است.
عوامل کیفی تاثیرگذار در تحلیل بنیادی
در تحلیل بنیادی، معامله گران ابتدا عوامل کیفی موثر در عملکرد شرکت را بررسی می کنند. بازار بورس تحت تاثیر مستقیم شرایط اقتصادی کشور است. یک رابطه قوی بین وضعیت اقتصادی کشور و بازار سهام وجود دارد. اگر وضعیت اقتصادی کشور مناسب باشد، در نتیجه عملکرد شرکت ها هم بهتر خواهد بود و بالعکس.
وقتی ما می خواهیم در یک سهم مشخص سرمایه گذاری کنیم باید اطلاعات کافی در مورد عملکرد آن صنعت داشته باشیم. مثلا با مطالعه در مورد صنعت های مختلف می فهمیم در دوران رکود بازار کدام شرکت ها عملکرد ضعیف و کدام عملکرد خوبی داشته اند. به گفته حرفه ای ترین تحلیل گران بنیادی، از دلایل شکست معامله گران، عدم آشنایی آنها با صنعت مورد نظر می باشد.
به طور مثال صنایعی چون تجهیزات اداری و کامپیوتر، معمولا بدون توجه به شرایط اقتصادی، روندی رو به رشد دارند و یا به علت نیاز همیشگی مردم به مواد غذایی باعث شده سهام این صنعت کمتر تحت تاثیر وضعیت اقتصادی نامناسب کشور قرار بگیرد.
در حالیکه صنایعی چون خودرو رابطه مستقیمی با شرایط اقتصادی دارند. در صورت رونق اقتصاد، از عملکرد خوبی برخوردار می شوند بررسی بازار های موازی بورس و در شرایط رکود اقتصادی از رشد این صنعت هم کاسته می شود. البته موارد خیلی زیاد دیگری در بررسی بازار به کار برده می شود که با شرکت در کلاس های آموزش بورس می توانید به طور کامل با همه عوامل کیفی موثر در تحلیل بنیادی آشنا شوید.
عوامل تاثیر گذار در تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی از پایه ای ترین دوره های آموزش بورس است. برای کاهش بررسی بازار های موازی بورس ضرر در معاملات ، لازم است تا با نکات مهم بورس آشنا باشیم. عوامل کمی که در تحلیل های بنیادی ما تاثیر گذار هستند شامل صورت حساب های مالی یک شرکت می باشند. اصول کمی، به داده هایی گفته می شود که قابل اندازه گیری اند و از اعداد تشکیل یافته اند. در اینجا تعدادی از مهمترین عوامل کمی موثر در تحلیل بنیادی را معرفی می کنیم.
شاخص سهام در تحلیل بنیادی
در تحلیل بنیادی، شاخص سهام نمایانگر وضعیت بازار در سال های گذشته است. شاخص کل بورس تهران به “تیپکس” معروف است. این شاخص نشان دهنده چشم انداز قیمت سهام در یک دوره زمانی است.
ترازنامه چیست؟
ترازنامه به صورت مالی گفته می شود که شامل دارایی های شرکت، بدهی ها و سرمایه حقوق صاحبان سهام است.
صورت حساب سود و زیان در تحلیل بنیادی بررسی بازار های موازی بورس چیست؟
تحلیل بنیادی با بررسی صورت حساب یک کشور، میزان هزینه و سود و ضرر آن شرکت را مشخص می کند.
تامین مالی شرکت از نکات مهم برای تحلیل سهام
تحلیل بنیادی، بدست آوردن منابع مالی یا فاینانس شرکت برای ادامه فعالیت شرکت و طرح های اجرایی را ضروری می داند.
تحلیل بنیادی بهتر است یا تکنیکال؟
همیشه بر سر اینکه کدام یک از دو شیوهی تحلیل بنیادی (یا فاندامنتال) یا تحلیل تکنیکال بهتر و موثرتر هستند بحث و جدلهای فراوانی میان طرفداران این دو روش تحلیل وجود دارد. هر یک از منتقدان هم دلایل خود را در این خصوص دارند. اگر با دید منطق و بدون تعصب به این مباحثات نگاه کنیم و مسئله را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دهیم، میتوانیم به یک نتیجهی مهم برسیم.
هر دو شیوهی تحلیلی مزایا و معایبی دارند که با توجه به آنها میتوان دریافت که اتخاذ کدام رویکرد مناسبتر است. زمانی که استراتژی معاملاتی خود را مشخص میکنید، ناخودآگاه به سمت یکی از این دو شیوهی تحلیلی جذب میشوید. چرا که با توجه به ویژگیهای این دو رویکرد تحلیلی، و تفاوتهای میان آن دو میتوان با دید بلندمدت یا کوتاهمدت وارد سهامی خاص شد.
تحلیل بنیادی معیارهایی را بررسی میکند که در تحلیل تکنیکال خبری از آن نیست. در تحلیل تکنیکال نیز همین امر برقرار است. یعنی مواردی حضور دارند که خلا آن در تحلیل فاندامنتال محسوس است. به این ترتیب میتوان نتیجه گرفت که این دو شیوه مکمل یکدیگر هستند. اگر قصد دارید سهام مختلف را از جنبههای متفاوتی بررسی کنید، بهترین رویکرد آن است که از هر دو شیوهی فوق بهره ببرید.
به این ترتیب هم ارزش ذاتی سهم را بررسی کردهاید و هم روند و تحرکات قیمت آن را در آینده پیشبینی کردهاید. پس در نهایت ریسک سرمایهگذاری شما کمتر، و احتمال سودآوری بیشتر خواهد بود.
افزون بر این باید این امر را نیز مدنظر داشت که گاهی شرایط بازار به شکلی است که حتی این دو شیوهی تحلیلی هم چندان کارآمد نخواهند بود. اما اگر سرمایهگذاری خود را بر اساس الگوهای صحیح انجام داده باشید و در مدیریت سرمایه نیز از تجربیات کافی برخوردار باشید، حتی در صورت متضرر شدن در کوتاهمدت، بعدها ضررتان جبران خواهد شد. حتما شنیدهاید که میگویند تنها بستری که میتواند ضررهای ناشی از بازار بورس را جبران کند، خود بازار بورس است.
تحلیل بنیادی و مسئلهی مهم زمان
از آنجا که بررسی ارزش ذاتی رکن اساسی تحلیل بنیادی است، اهمیت آن نیز مشخص است. مشخص کردن چنین فاکتور برای سهم بر اساس معیارهای مختلفی انجام میشود. اما آیا به این امر فکر کردهاید که بررسی اینهمه اطلاعات و موارد مختلف چطور امکانپذیر است؟ حقیقت آن است که تجزیه و تحلیل این حجم از اطلاعات نیازمند زمانی طولانی است.
اگر این امر زمان زیادی به طول بینجامد دیگر آنوقت این تحلیل چه ارزشی دارد؟
مسئلهی زمان عامل مهمی است که همیشه باید به آن توجه کرد. به این مسئله توجه کنید که گاهی تحلیلگران بنیادی با وسواس زیادی شروع به بررسی وضعیت صنعت و صورتهای مالی یک شرکت میکنند. ممکن است در طی همین مدت، قیمت سهم رشد فراوانی داشته باشد. حال آنکه تحلیلگر مذکور، فرصت سرمایهگذاری خود را از دست داده است.
چرا که اگر پیشتر در چنین سهمی سرمایهگذاری میکرد سود بیشتری نصیبش میشد. درست است که نگرش افراد در تحلیل بنیادی بلندمدت است، اما این امر به آن معنا نیست که تحلیلگر در این خصوص زمانی نامحدود و بیانتها در فراوانی دارد. اگر قصد سرمایهگذاری هوشمندانه را دارید باید تمام عوامل را یکجا مدنظر داشته باشید.
از سوی دیگر نباید با خواندن این چند خط این برداشت اشتباه برای شما پیش بیاید که بهتر است تحلیل بنیادی را در زمانی کوتاه و با عجله و سرسری انجام داد. قطعا که در این صورت احتمال وقوع اشتباه بسیار زیاد خواهد بود. آنچه که مهم است این است که نباید روی یک شیوهی تحلیل تعصب داشت و از سایر موارد غافل شد.
چند پرسش و پاسخ در خصوص تحلیل بنیادی
چرا طرفداران تحلیل تکنیکال از تحلیل بنیادی انتقاد میکنند؟
طرفداران تحلیل تکنیکال معتقد هستند که مسائل بنیادی به شکل کامل اثر خود را در قیمت سهام نشان میدهند. به همین دلیل آنچه که مهم است بررسی رفتار و تاریخچهی تحرکات قیمتی است. از همین رو این دسته از افراد، تحلیل تکنیکال را معتبرتر و کاربردیتر از تحلیل فاندامنتال میدانند و معاملات خود را بر اساس نمودارها و ابزارهایی مانند انواع اندیکاتورها انجام میدهند. آنها معتقدند که گذشتهی سهم روند آیندهی آن را مشخص میکند؛ نه بررسی صورتها و ترازهای مالی.
آیا میتوان از تحلیل بنیادی در کوتاهمدت بهره برد؟
گفتیم که بررسی ارزش واقعی سهام، امر بسیاری مهمی در تحلیل فاندامنتال است، پس نیازمند زمان بیشتری است. تحلیلگران بنیادی معتقدند که قیمت در طولانی مدت به سمت ارزش ذاتی خودش حرکت میکند. حال اگر شما با تکیه بر تحلیل فاندامنتال وارد یک سهم شوید و در میانهی راه سهام را به هر دلیل بفروشید، نه تنها ممکن است سود نکنید، بلکه متضرر شدن شما نیز دور از ذهن نیست. چرا که شما بر مهمترین عامل در تحلیل بنیادی چشم پوشیدهاید.
آیا بازه زمانی در تحلیل بنیادی مشخص است؟
یکی از انتقاداتی که به این شیوهی تحلیل وارد میشود، دقیقا به همین امر بر میگردد. درست است که این شیوهی تحلیل از ارزشمندی سهام در طولانیمدت سخن میگوید؛ اما این طولانیمدت یعنی چه وقت؟ شش ماه؟ ده ماه؟ یک سال یا بیشتر؟ اهمیت این امر زمانی مشخص میشود که شما میخواهید برای آیندهی خود برنامهریزی کنید. قطعا اگر بدانید که طی چه زمانی به اهداف خود میرسید، با خیال آسودهتری میتوانید برنامههای خود را پیاده کنید.
آیا امکان بروز خطا در تحلیل بنیادی وجود دارد؟
صد در صد بله. همانقدر که گاهی افراد در تحلیل تکنیکال با پیشفرضهای ذهنی خود اموری را انجام میدهند، این امر در تحلیل بنیادی هم رخ میدهد. همانطور که پیشتر اشاره شد، عوامل و مفروضات متعددی در این شیوهی تحلیل وجود دارد که برخی کمی و برخی کیفی هستند. نگرش تحلیلگر میتواند به میزان زیادی بر عوامل کیفی بگذارد. نهایتا به همین دلیل است که ممکن است دو تحلیلگر بنیادی دیدگاههای متفاوتی در بررسی یک سهم و تعیین میزان ارزشمندی آن داشته باشند.
هدف تحلیل بنیادی چیست؟
همانطور که همگان میدانند و در این مطلب نیز به کرات اشاره شد که تحلیل بنیادی چشماندازی بلندمدت به آیندهی سهم دارد، مشخص است که چه اهدافی در نظر دارد. این تحلیل در شناسایی سهام برای سرمایهگذاری بسیار کاربردی است. نوسانگیران و معاملهگرانی که تنها به قصد کسب سود چند درصدی معامله میکنند، هرگز نمیتوانند با تکیه بر این تحلیل خرید و فروش خود را انجام دهند. در چنین شرایطی آنچه برای این افراد کارآمد است، تکیه بر خروجیهای تحلیل تکنیکال است.
کوچ ۱۶۰ هزار میلیاردی از بورس به مسکن
مرتضی عبدالحسینی، خبرنگار: بازار سهام حمایت مهم یک میلیون و 400 هزار واحدی را ازدست داد و بهنظر میرسد وارد فاز نزولی دیگری شود تا بتواند کفسازیهای مجددی را در حدود یک میلیون و 340 هزار واحد انجام دهد. این ریزشها درحالی است که براساس عوامل بنیادی، بازار سهام مناسبترین گزینه برای سرمایهگذاری و سوددهی است. بهنظر میرسد بیتوجهی مردم به بازار و خروج ادامهدار حقیقیها از این بازار اصلیترین دلیل افت آن باشد و تا زمانی که این سوخت تامین نشود نمیتوان منتظر اتفاقی جدی لااقل تا پایان سال جاری بود. در این گزارش به این موضوع پرداختیم که بیاعتمادی مردم به بازار سهام دو پیامد جدی داشته است. اولا، باعث خروج پول از بازار بورس، کاهش ارزش معاملات و رکود مطلق آن شده است. دوم اینکه، به رونق بازارهای موازی مانند مسکن کمک کرده است. شاید بتوان گفت خروج 22 هزار میلیارد پول حقیقی در پنج ماه ابتدایی سال 1401 از بازار سهام در رونق نسبی بازار مسکن بیتاثیر نبوده و یکی از دلایل رشد معاملات در بازار مسکن همین خروج پول از بورس و ورود آن به مسکن است. درحالیکه میدانیم تقاضای سرمایهای در بازار مسکن بیش از تقاضای مصرفی آن بوده و حضور بیشتر سرمایهگذاران در خرید و فروش خانه هیچ تاثیر مثبتی بهجز افزایش قیمتها را نخواهد داشت. براساس آمارها، بهخصوص از فروردین 1400 به بعد هرگاه خروج پول از بازار بورس شدت گرفته از آن طرف رشد معاملات بازار مسکن تهران تقویت شده است.
افت 6 درصدی شاخص بورس تنها در یک بررسی بازار های موازی بورس ماه
شاخصکل بورس روز گذشته با ریزش 15 هزار 421 واحدی تا رقم یک میلیون و 397 هزار واحد نزول کرد. شاخص کل با معیار هموزن هم 4755 واحد کاهش یافت و به رقم 405 هزار و 569 واحد رسید. در این بازار 287 هزار معامله به ارزش 2 هزار و 884 میلیارد تومان انجام شد. ریزش شاخصکل و ازدست دادن حمایت روانی یک میلیون و 400 هزار واحدی هرچند ناامید کننده، اما دور از انتظار نبود؛ چراکه مشخص بود که بازار بورس به مخابرهشدن اخبار فرسایشی از برجام واکنش منفی خواهد داد و این موضوع را با کاهش پلهپله ارزش معاملات در دو هفته اخیر نشان داده بود. بازار سرمایه در بررسی هفتگی، ماهانه و ششماهه در تمامی پارامترها افت داشته و سرمایهگذاران خود را بیش از پیش نگران کرده است. بررسی آمارها بررسی بازار های موازی بورس نشان میدهد که تنها در یک ماه اخیر شاخصکل بازار 6 درصد افت داشته که در خلال آن حمایتهای بسیار مهمی را از دست داده است. در همین دوره، میانگین ارزش معاملات 11 درصد و حجم معاملات تقریبا 20 درصد کاهش داشته که در یک بررسی ماهانه (مقایسه شهریور با مردادماه) افت جدی محسوب میشود. آمار 6 ماهه نیز خبر از افت 5 درصدی شاخص و کاهش 36 درصدی ارزش معاملات و 43 درصدی حجم معاملات دارد. در نگاه یکساله نیز شاخصکل بازار از شاخص یک میلیون و 490 هزار واحدی در شهریور 1400 بیش از 7 درصد فاصله گرفته و ارزش معاملات نیز افت 48 درصدی را تجربه کرده است. به نظر میرسد «بلوا» همچنان در بورس تهران ادامه دارد و نهتنها دو سال است که بازار رنگی غیر از خون ندیده بلکه دل بسیاری از سرمایهگذاران نیز از این بازار خون است.
4 نکته حول بازار سهام
این روزها چند نکته حول بازار سهام وجود دارد که مرور آنها خالی از لطف نیست. 1- متاسفانه یک محدوده مهم حمایتی ازدست رفته و شاخصکل درحالحاضر نیاز به کفسازی در محدودههای یک میلیون و 350 هزار واحدی دارد و در چنین موقعیتی باید منتظر کفسازی بازار سهام بود؛ چراکه با نزولی بودن روندکلی بازار، ورود به آن بهشدت پرریسک خواهد بود. 2- شاخصکل از ابتدای سال جاری در حدود 5 درصد افت داشته، این درحالی است که بسیاری از سهامها سقوطهای اساسی را تجربه کردند که این موضوع ابهامات فراوان حول طریقه محاسبه و صحت خروجی شاخصکل را تقویت خواهد کرد. 3- اخبار برونزا و خارجی، چه اخبار برجامی و چه افت جهانی قیمت کامودیتیها برای بازار بررسی بازار های موازی بورس مثبت نبوده و فرصت استثنایی رشد قیمتهای جهانی با سیاستهای غلطی مانند اعمال عوارض صادراتی از بین رفت. 4- پول درگردش جامعه (آن میزان از نقدینگی که بهصورت اسکناس بوده یا در حسابهای جاری افراد در بانک قرار دارد) به بالاترین رقم خود در 12 سال اخیر رسیده (در حدود 1200 هزار میلیارد تومان) و نسبت آن در مقایسه با نقدینگی در رقم بیسابقه 22 درصد قرار دارد. اما این پولهای سرگردان روانه بورس نشده و در بازارهای طلا و مسکن جا خوش کرده است.
خروج 160 هزار میلیارد پول از بورس
کاهش 35درصدی شاخص از بالاترین سقف تاریخی خود که در 19مرداد 1399 بهدست آمده بود و عدم رشد مجدد بازار در طول دو سال گذشته نهتنها بسیاری از فعالان بازار را در ضررهای بالا قرار داده، بلکه اتفاقات روزهای اخیر ترس آنها را نسبت به ادامه روند نزولی بازار بیشتر کرده است. چرایی ریزش بازار و عمیقتر شدن آن در یکماه اخیر، بزرگترین سوال و ابهام این روزهای فعالان بازار سهام است. ابهام از این لحاظ که علیالظاهر فاکتورهای لازم برای جذابیت بازار بورس وجود دارد. بهعنوان نمونه نسبت قیمت به درآمد (P/E) بازار سهام درحالحاضر 6.32 مرتبه میباشد که نشان میدهد از لحاظ بنیادی، بازار سهام مناسبترین گزینه جهت سرمایهگذاری است. در واقع نسبت قیمت به درآمد (P/E) بازار با افت 80 درصدی از 35 مرتبه در سال 1399 به 6.32 مرتبه رسیده که کمترین رقم از سال 1394 بهبعد است. علاوهبر این براساس اعلام پژوهشکده پولی بانک مرکزی، در سهماهه ابتدایی سال از 477 شرکت بورسی، 409 شرکت سودده بوده که ظرفیت بنیادی بازار را تایید میکند. درکنار اینها، عوامل دیگری مانند تثبیت قیمت دلار، تثبیت نرخ بهره بین بانکی زیر 22درصد، افزایش شدید پول در گردش جامعه و افزایش انتظارات تورمی را نیز میتوان نام برد که هرکدام بهتنهایی میتوانند عامل مضاعفی برای رشد بازار سهام باشند اما درحالحاضر چنین نیست. بنابراین پاسخ به این سوال که چرا بازار سهام درحال ریزش است، چندان راحت نیست؛ چراکه از یکطرف عوامل برای جذابیت بازار سهام همچنان فعال هستند و در طرف دیگر در مرتبه بالایی از نااطمینانی و بلاتکلیفی اقتصادی در سالهای اخیر بهسر میبریم. ظاهرا عوامل مثبتی که نام برده شد، برای توجیه حقیقیها و ورود پولهای جدید به بورس کافی نبوده و تنها متغیر منفی که بر همه اینها میتواند غالب باشد، «نااطمینانی» موجود در بازار و حول آن است. بهواقع تجربه تلخ سال 99 و از بین رفتن سرمایه بسیاری از سرمایهگذاران و ادامه دخالتهای دستوری دولت (هم در دولت تدبیر و امید و هم در دولت فعلی) در بازار و بعضا بیبرنامگی آنها که همگی در بیاعتمادی و نااطمینانی در بازار تعریف میشوند، مهمترین عاملی است که وضعیت بازار را به این روزهای بیرمق و خستهکننده رسانده است. این وضعیت یک خروجی مهم داشته و آن «ازدست رفتن وجاهت بازار سهام و کمرنگ شدن سرمایه اجتماعی در آن است.» وقتی از کمرنگ شدن سرمایه اجتماعی در بازار سهام و ازدست رفتن وجاهت بازار صحبت میشود، منظور خروج 155.6 هزار میلیارد تومان پول حقیقی در 24 ماهه اخیر از بازار سهام است. همچنین از ابتدای سال نیز تا بهحال 22 هزار میلیارد تومان از بازار خارج شده و اینمقدار برای مردادماه در حدود5.6 هزار میلیارد تومان بوده است. البته بهعبارت صحیحتر از ابتدای سال تا پایان مرداد ماه 22 هزار میلیارد تومان تغییر مالکیت حقیقی به حقوقی رخداده و این میزان از پول توسط حقوقیها به بازار وارد شده است. هرچند ورود و وجود پول حقوقی در بازار اتفاق بدی نیست اما خروج پول حقیقی میتواند نشاندهنده ازدسترفتن وجاهت بازار باشد که در بالا مطرح شد.
افت 4 برابری معاملات بورسی و رشد 2 برابری مسکن
اینکه «بورس در رکود رفته است» نهفقط از توصیفات بالا، بلکه در تحلیلهای آماری نیز دیده میشود، بهطوریکه براساس آمارها، میانگین ارزش معاملات بازار سهام در مردادماه 1401 با افت بیسابقهای به چهارهزار و 225 میلیارد تومان در روز رسیده است. از طرف دیگر در این ماه 130 میلیارد برگ سهم مبادله شده (حجم معاملات) که حاکی از افت 30 درصدی در مقایسه با تابستان سال 99 است. براساس آمارهای موجود میانگین ارزش معاملات در بازار بورس در تابستان 1400 حدود 14 هزار میلیارد تومان بوده که این مقدار درحالحاضر در شهریور 1401 به کمتر از 3 هزار و 700 میلیارد تومان رسیده (چهاربرابر کاهش) و این مقدار کمترین رقم از ابتدای سالجاری تاکنون است. همچنین میانگین ارزش معاملات روزانه بورس تهران در سال 1400 حدود 6 هزار میلیارد تومان بوده که آمارهای شهریورماه 1401 حاکی از کاهش 50 درصدی است. میزان ارزش معاملات از جهت حائز اهمیت است که پویایی و نقدشوندگی بازار در گرو آن است و عدم وجود آن بهمعنای افت جریان پولی و در ادامه افت بازار سهام است. درحالیکه میانگین ارزش معاملات بورس تهران در مردادماه در حدود چهارهزار میلیارد تومان بوده و مجموع ارزش معاملات این ماه نیز 88 هزار میلیارد تومان بوده که درمقابل آن ارزش معاملات مسکن تهران در همین ماه 27.5 هزار میلیارد تومان بوده است. براساس آمار معاملات مسکن تهران که توسط بانک مرکزی منتشرشده، ارزش معاملات مسکن در پایتخت درحالی در خردادماه جاری 43 هزار میلیارد تومان و در تیرماه نیز 36 هزار میلیارد تومان بوده که آمار معاملات بازار سهام روزبهروز درحال کاهش است. بهطورکلی ارزش معاملات مسکن تهران در تابستان جاری بیش از دوبرابر ارزش معاملات در تابستان سال گذشته است. میانگین ارزش معاملات ماهانه بازار مسکن تهران در سال 1399 در حدود 12هزار میلیارد تومان بود، این درحالی بود که در همان زمان ارزش معاملات بورس تهران تنها در یک روز به این نصاب میرسید، بنابراین بهوضوح مشخص است که رکورد در بازار سهام به تقویت و رونق بازار مسکن و سایر بازارهای موازی کمک کرده است.
مسکن؛ میزبان فراریان بورسی
این روزها هرچه بازار سهام در ابهام است و فضای خاکستری حول آن پررنگتر میشود، بازار مسکن به سرمایهگذاران خود سود میدهد و بیشازپیش درحال جذب منابع مالی سرگردان در اقتصاد است. براساس آخرین گزارش منتشرشده از سوی بانک مرکزی، متوسط بهای هر مترمربع آپارتمان در تهران طبق دادههای بانک مرکزی، برابر با 42 میلیون و 729 هزار تومان اعلامشده که در مقایسه با تیرماه، افزایش 2.5 درصدی و در مقایسه با مردادماه سال گذشته رشد 38 درصدی را ثبت کرده است. علاوهبر این افزایش تعداد و ارزش معاملات نیز حاکی از رونق نسبی بازار مسکن در چند ماه اخیر است. بهطور خاص در مردادماه سال 1401 ،تعداد آپارتمانهای مسکونی معاملهشده در شهر تهران در حدود 7.8 هزار واحد مسکونی بوده که نسبت به ماه مشابه سال قبل 42.3 درصد افزایش را نشان میدهد. علاوهبر این مجموع ارزش معاملات مسکن در شهر تهران از ابتدای سال تا پایان مرداد درحالی بیش از 120 هزار میلیارد تومان بوده که این رقم برای مدت مشابه سال 1399 (پنجماه ابتدایی 1399) تنها 70 هزار میلیارد تومان بوده است. این رشد 70 درصدی معاملات مسکن در حالی بوده که در بازه مذکور ارزش معاملات بازار سهام دقیقا 70 درصد کاهش داشته است. کاهش معاملات در بازار بورس یکی از نتایج خروج پولهای حقیقی از بورس است و از همین رو به بررسی رابطه ارزش معاملات مسکن و خروج پول حقیقی پرداختهایم که نکات جالبی را گزارش میکند. در نمودار مشاهده میشود که طی دوسال اخیر و بهخصوص از فروردین 1400 به بعد رابطه معکوسی بین ارزش معاملات بازار مسکن و خروج پولهای حقیقی از بورس برقرار بوده و هرکجا که خروج پول بررسی بازار های موازی بورس از بورس ادامه داشته، رشد معاملات مسکن نیز قابلتوجه بوده است. این رابطه بین کاهش ارزش معاملات مسکن و همچنین خروج پولهای حقیقی از بورس با رشد معاملات مسکن که مورد ادعای این گزارش و نمودار نیز هست به این معنی نیست، تماما آنچه از بورس بیرون رفته درنهایت وارد بازار مسکن شده اما بههرحال بخشی از رونق بازار مسکن در تابستان مدیون رکورد عمیق بورس است. یکی از دلایل اصلی هجرت از بورس به بازار مسکن امنیت سرمایهگذاران در این بازار است؛ چراکه بازار ملک یعنی زمین و مسکن، امنترین پناهگاه برای سرمایهگذاران بهخصوص در شرایط تورمی و نااطمینانی، بهحساب میآید. حجم بالای «خانههای خالی» و «زمین بیکار» در تهران و شهرهای مختلف کشور و حتی این اواخر در روستاهای خوش آبوهوا نظیر روستاهای «شمال» نشان میدهد اکثر ایرانیها ترجیح میدهند پساندازهای خود را در بازار ملک انجام دهند. چون «عایدی بلندمدت سرمایهگذاری ملکی» درکنار «ریسک صفر بازار ملک»، آن را بیشاز هر بازار و حوزهای، برای ایرانیها جذاب کرده است.
سرنوشت احتمالی مسکن و بازارهای موازی در آینده
یک کارشناس بازار مسکن گفت: مسکن، ارز، طلا و بورس چهار بازار رقیب هستند که معمولا تحولات آنها بر یکدیگر اثر میگذارد. ممکن است وقتی سرمایهها به سمت دلار میرود مسکن مقداری متوقف شود اما نهایتا عقبماندگی را جبران میکند.
اقتصادگردان- عباس زینعلی اظهار کرد: تغییرات بازار ارز میتواند اثراتی در تورم ایجاد کند. در یک بازار واقعی، عرضه و تقاضا متناسب با یکدیگر هستند. اما اگر سیاستهای کنترلی دقیق و منظمی برای کنترل عرضه و تقاضا وجود نداشته فنر بازارها رها میشود.
وی افزود: در حال حاضر این تلقی ایجاد شده که تغییراتی در قیمت ارز ایجاد خواهد شد. بنابراین ممکن است تا شش ماه آینده برخی سرمایهها از بخشهای مولد یا سپردههای بانکی به بازار ارز منتقل شود.
زینعلی درباره اثر نوسانات احتمالی بازارهای رقیب مسکن بر این بخش گفت: معاملات مسکن دچار رکود شده و احتمالا این روند تا پایان سال ادامه مییابد. حس میکنم تغییر نامتجانسی نداشته باشیم و همین روند فعلی تا پایان سال ادامه پیدا کند. در چنین شرایطی قیمت خانه کاهش نخواهد یافت اما از صعود شدید آن کاسته میشود. در حال حاضر بسیاری از افراد که میخواستند پروژهای را شروع کنند به سمت بازارهای موازی رفتهاند، برای اینکه سودآوری کوتاهمدتی برایشان داشته باشند.
این کارشناس بازار مسکن تصریح کرد: مسکن، ارز، طلا و بورس چهار بازار رقیب هستند که معمولا تحولات آنها بر یکدیگر معمولا در میانمدت و بلندمدت خود را نشان میدهد. در مواردی نیز اثرات بازارها بر یکدیگر فوری است. یعنی ممکن است وقتی سرمایهها به سمت دلار میرود مسکن مقداری متوقف شود اما نهایتا عقبماندگی را جبران میکند.
وی راهکار تعادلبخشی به بخشهای اقتصادی را ایجاد تناسب بین عرضه و تقاضا دانست و افزود: هماکنون با یک عدم تعادل در بازارها مواجهیم و این بخشها سنخیت مشابهی دارند. وقتی تولیدات صنایع و بخشهای مولد در وضعیت مناسبی قرار ندارد یا کفاف نمیدهد، قیمت سهام در بورس نیز نوسانی میشود. از آن طرف مداخلاتی در بورس رخ میدهد که از جنس مداخلات در بازارهای طلا و ارز است. این اقدامات تاثیرات ریشهای نمیگذارد.
این کارشناس بازار مسکن ادامه داد: سرمایهگذار سریعا خلاءها را پیدا میکند و به آن سمت میرود؛ زیرا دنبال سود کوتاه مدت است. در یک دوره بورس اوج میگیرد و سرمایهها به آن سمت میرود. در مقطعی بازار مسکن دچار این وضعیت میشود، یک موقع هم در بازار ارز این اتفاق میافتد. در ایران کسی به شکل بلندمدت در بورس سرمایهگذاری نمیکند. همه میخواهند سریع به سود برسند. این باعث خروج سریع از یک بازار و ورود سریع به یک بازار دیگر میشود.
زینعلی درباره وضعیت این روزهای ساخت و ساز گفت: بازار مسکن با یک کمبود در عرضه مواجه شده و تیم فعلی وزارت راه و شهرسازی نتوانسته در یک سال گذشته پاسخ مناسبی به تقاضاها بدهد. البته افراد خوبی در وزارتخانه هستند و تلاشهایی هم صورت دادند ولی ظرفیت چندانی در تیم وزارت راه و شهرسازی وجود ندارد که بتوانند کارها را پیش ببرند. بنابراین بعید میدانم بتوانند اثرگذاری ایجاد کنند.
هر متر مسکن در تهران ۴۳.۷ میلیون تومان
روند کاهش نرخ رشد ماهیانه قیمت در بازار مسکن شهر تهران که از تیرماه امسال آغاز شده بود بر اساس گزارش دو متولی ارایه آمار، ادامه پیدا کرد. طبق اعلام بانک مرکزی میانگین قیمت هر متر خانه در تهران به ۴۳.۷ میلیون تومان در هر متر مربع رسید که در مقایسه با ماه قبل ۱.۲ درصد و نسبت به ماه مسابه قبل ۳۸.۲ درصد رشد بررسی بازار های موازی بورس نشان میدهد. همچنین مرکز آمار متوسط وزنی قیمت هر متر آپارتمان در تهران را ۴۶.۴ میلیون و متوسط حسابی آن را ۴۴.۳ میلیون تومان اعلام کرد. تعداد معاملات نیز بر اساس گزارش بانک مرکزی ۵.۴ هزار فقره بود که نسبت به ماه قبل و ماه مشابه در سال قبل بهترتیب ۱۰.۲ و یک درصد کاهش یافته است.
فرار از بورس به سمت بازارهای موازی
بازار سرمایه هفته جدید را با چراغ قرمز آغاز کرد و به رغم تورم داخلی و افزایش قیمتهای جهانی، این بازار هنوز حرکتی نکرده است. شاخص کل بورس در روز شنبه 7 خردادماه بیش از ۱۱ هزار واحد افت کرد و در رقم یک میلیون و ۵۵۳ هزار واحد ایستاد. روز یکشنبه 8 خرداد نیز شاخص کل بورس با ۱۹ هزار و ۳۷۴ واحد افت کرد و تا رقم یک میلیون و ۵۳۴ هزار واحد کاهش یافت.
قیمت سهام اغلب نمادهای بازار افت کرد و گروههای بانکها و موسسات اعتباری، مخابرات، استخراج کانههای فلزی و شرکتهای چندرشتهای صنعتی قرمزترین گروهها در معاملات دیروز بودند. بورس تهران که از اوایل بهمنماه ۱۴۰۰ روند رو به رشدی را آغاز کرده بود و طبق پیشبینیها عدد شاخص از محدوده ۱.۲ میلیون به مقاومت مهم خود یعنی ۱.۶ میلیون در انتهای اردیبهشتماه امسال رسید، اکنون پشت این مقاومت مهم در فاز احتیاط به سر میبرد. هر چند شاخص بورس در ۲۷ اردیبهشتماه توانست به عدد ۱.۶۰۶میلیون واحدی برسد، اما چندان قدرتمند در حفظ روند صعودی و تثبیت بالای این مقاومت نبود، البته برخی از کارشناسان فتح قله ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار واحدی را هم تا پایان سال پیشبینی کردهاند اما به نظر میرسد با کمرنگ شدن خوشبینیها نسبت به برجام و طولانی و فرسایشی شدن روند مذاکرات پولهای بزرگ هوشمند همچنان در فاز احتیاط و عدم اطمینان باقی بمانند و بازار سرمایه چندان اقبالی برای سرمایهگذاری نداشته باشد. به نظر میرسد بازار سرمایه این روزها هم به سمت عدم اطمینان سوق داده شده و تنشهایی مانند انتشار اخباری مبنی توقیف نفتکشهای ایرانی و توقف ادامه مذاکرات برجام با غرب و ابهامات سیاسی در ایجاد بدبینی بین سرمایهگذاران بیتاثیر نبوده است. در این شرایط که به نوعی بلاتکلیفی در روند مذاکرات برجام به وجود آمده و موجب فرسایشی شدن این جریان شده نرخ ارز نیز روند افزایشی پیدا کرده و افزایش نرخ ارز، سیگنال نگرانی در مورد روند صادرات صنایع و شرکتها به بازار داده است.
بازار سرمایه رمق چندانی برای صعود ندارد
حسن ایزدی، کارشناس بازار سرمایه در مورد ریزشهای اخیر شاخص بورس بر این باور است که وقایع سیاسی و توقف مذاکرات برجام بهشدت شاخصهای بورس را تحتتاثیر قرار داده است و بازار سرمایه دیگر رمق چندانی برای صعود ندارد. به گفته وی مهمترین خبری که این روزها سایه بر بازار انداخته و روند معاملات را تحتتاثیر قرار داده مساله برجام است که در حال حاضر کسی نمیتواند بهطور دقیق آن را پیش بینی کند که سرنوشت آن چه خواهد شد. این کارشناس بازار سرمایه در پاسخ به این پرسش که خروج سرمایهها از بورس بیشتر به سمت کدام بازار است به «اعتماد» گفت: با توجه به محدودیتها و قوانینی که برای خرید دلار وضع شده و گفته شده نگهداری بیش از 10 هزار دلار به عنوان قاچاق محسوب میشود، مردم ترجیح میدهند بیشتر سکه و طلا تهیه کنند که محدودیتی برای خرید آن وجود ندارد. ایزدی در ادامه تصریح کرد: البته نگهداری سکه طلا و دلار بنیان اقتصادی ندارد. اما برای حفظ ارزش پول مناسب است و برای افرادی هم که دارای سرمایههای بالاتری هستند خرید ملک میتواند گزینه بهتری باشد اگر چه سرمایهها را منجمد میکند اما میتواند بیشترین سودآوری را در برداشته باشد.
جلوگیری از فرار سرمایه نیازمند تمهیدات جدی است
این کارشناس بازار سرمایه افزود: اما بهتر آن است که حاکمیت و دولت تمهیداتی جدی را در نظر گیرند تا شاهد فرار سرمایه از بورس نباشیم و این بازار هم برای کشور سازنده باشد. او در خصوص ادامه فاز اصلاحی بورس نیز افزود: در صورتی که این ابهامات برطرف نشود تا زمانی که مردم آینده روشنی از بورس نبینند مطمئنا به فروش سهمهای خود ادامه خواهند داد. ایزدی در مورد سهمهای ارزنده بورس نیز تصریح کرد: زمانی که ریسک سیستماتیک وجود داشته باشد کل صنایع منفی میشوند و طبعا ممکن است در این میان برخی از صنایع کمتر آسیب ببینند و برخی دیگر آسیب بیشتری ببینند. اما ممکن است در صنایع بانکی و غیردلاری نوسان کمتری وجود داشته باشد و در سهمهای دلاری و صادراتی (پتروشیمیها، فولادیها و ..) مطمئنا این نوسانها بیشتر خواهد بود که آنهم به دلیل به نتیجه نرسیدن مذاکرات برجام و احتمال گسترش تحریمها در این صنایع است که قیمتها بیشتر افت میکنند.
تیغ دو لبه حذف یارانه حاملهای انرژی
او در مورد زمزمههای حذف یارانه ۹۰۰ هزار میلیارد تومانی گاز و ۲۰هزار میلیارد تومانی برق و تاثیر آن بر بازار سرمایه توضیح داد: طبعا این موضوع مانند تیغ دو لبه است زیرا این امر میتواند فروش نیروگاههای برق را افزایش دهد اما از سوی دیگر صنایعی که به گاز و برق وابستگی دارند از این قضیه لطمه میبینند و حاشیه سودشان پایین خواهد آمد و قیمتهایشان هم افت خواهد کرد. ایزدی تصریح کرد: البته نمیتوان توقع داشت که دولت هزینه کند تا شرکتهای بورسی سود آن را ببرند، اما میتوان به صورت گام به گام این یارانهها را حذف کرد تا شرکتهای بورسی هم کمتر آسیب ببینند و بتوانند خود را با شرایط به وجود آمده تطبیق دهند. این کارشناس بازار سرمایه در مورد ادامه آزادسازی قیمتها در بازار نیز افزود: این سیاست بسیار درست و پسندیده است اما باید این آزادسازیها همراه با سایر اقدامات از جمله کوچک کردن دولت و واگذاری امور به بخش خصوصی و جلوگیری از قاچاق ارز و کالا و رهاسازی اقتصاد و کاهش فساد و بروکراسیهای اداری و بانکی باشد و تنها آزادسازی قیمتها راه به جایی نخواهد برد. او تصریح کرد: این امر تنها نشاندهنده این است که دولت وضع اقتصادی بدی دارد و به واسطه قیمتها میخواهد تامین اعتبار کند یا هزینههای خود را کاهش دهد و قائل به خصوصیسازی درستی هم نیست زیرا این موضوع تنها در رهاسازی قیمتها خلاصه نمیشود بلکه الزامات دیگری نیز دارد که دولتها در آن کوتاهی کردهاند.
دیدگاه شما