الگوی سه سرباز سفید به چه معنا است؟


عضو هیات رییسه مجلس: پلیس در اعتراضات از سلاح پینت بال و ساچمه ‌ای استفاده کرد که منجر به جراحت جدی نمی‌شوند

عضو هیات رییسه مجلس: پلیس در اعتراضات از سلاح پینت بال و ساچمه ‌ای استفاده کرد که منجر به جراحت جدی نمی‌شوند

محسن دهنوی: درباره بحث ممنوع‌الورود شدن و نوع برخورد‌ها با دانشجویان، واقعیت این است که «از ماست که برماست»؛ حرمت امامزاده را متولی آن باید نگه دارد. بعضا شعار‌هایی بیان شد که در چاله میدان هم نمی‌شنیدیم؛ انتظار داشتند که کسی هم برخورد نکند

یک عضو هیات رییسه مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه باید دانشگاه را به فضای گفت و گو برگردانیم گفت: خطر مهلک برای وضع فعلی کشور دو قطبی کردن جامعه و افزایش شکاف است.

به گزارش ایسنا، محسن دهنوی در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویی در دانشکده ادبیات و علوم انسانی که به همت بسیج دانشجویی، انجمن اسلامی دانشجویان مستقل و جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران برگزار شد، گفت: ۲۰ سال در دانشگاه و فعالیت دانشجویی حضور داشتم؛ هیچ گاه وضعیت این گونه الگوی سه سرباز سفید به چه معنا است؟ نبود که امکان گفت‌و گو و تبادل نظر کم شود. شاید در بیرون از دانشگاه فضا تند بود اما همیشه فضای گفت ‌گو در دانشگاه ولو با وجود درگیری در حد دانشجویی وجود داشت.

وی با بیان اینکه ما و شما مسئول ترمیم وضعیت فعلی هستیم گفت: اکنون عده ای سعی می کنند دانشگاه را از فضای گفت و گو و تبادل نظر خارج کرده و فضای دانشگاه را رادیکال و تند کنند. با این وضعیت ممکن است فضا امنیتی شده و امکان گفت و گو وجود نداشته باشد لذا باید این چرخه در نقطه ای تمام شود.

نماینده تهران تاکید کرد: باید چرخه عدم گفت و گو تمام شود چون ادامه این وضعیت باعث رادیکال شدن فضا و خارج شدن فرصت گفت و گو است؛ دانشگاه را به فضای گفت و گو برگردانیم که همیشه چنین فضایی در آن وجود داشته است. فراموش نکنیم که برخی به دنبال دور کردن فضای الگوی سه سرباز سفید به چه معنا است؟ دانشگاه از گفت و گو و کشاندن آن به خیابان هستند که این رویکرد، دانشگاه را از کارکرد خود دور می‌کند.

دهنوی ادامه داد: یکی از مهمترین اتفاقات این است که بدخواهان ایران به دنبال دامن زدن بر شکاف اجتماعی بین مردم بوده و می خواهند گسل اجتماعی را عمیق‌تر کرده و آن را تبدیل به شکاف غیرقابل جبران کنند. ما باید با گفت و گو به این موضوع بپردازیم که هیچ کسی از عمیق شدن این شکاف سود نمی برد.

وی همچنین با اشاره به حضورش در دانشگاه شریف گفت: تعدادی از دانشجویان شریف با انتقاد از وضعیت کشور صحبت از مهاجرت می کردند؛ اگر قرار بر تغییر این وضعیت باشد ما و شما باید آن را تغییر دهیم؛ باید کنار هم گفت و گو کرده و برای تغییر وضع تلاش کنیم. خطر مهلک برای وضع فعلی کشور دو قطبی کردن جامعه و افزایش شکاف است.

در ادامه دهنوی در پاسخ به پرسش‌های دانشجویان گفت: درباره اتفاقات اخیر دانشگاه ها و بحث ممنوع‌الورود شدن و نوع برخوردها با دانشجویان که از سوی دانشگاه و دولت انجام می‌شود، لازم است توضیحاتی را ارائه کنم؛ واقعیت این است که «از ماست که برماست»؛ حرمت امامزاده را متولی آن باید نگه دارد؛ پس ما الگوی سه سرباز سفید به چه معنا است؟ باید خودمان حرمت دانشگاه را حفظ کنیم.

وی با اشاره به اعتراضات سال ۸۸ گفت: در سال ۸۸ اوج فضای درگیری های سیاسی در خیابان‌ها بود اما هیچ وقت دانشگاه به محلی تبدیل نشد که شاهد بیان ادبیات این روزها در برخی از دانشگاه ها باشیم؛ در سال ۸۸ اعتراض و تحصن وجود داشت اما هیچ کدام از برخوردهای امنیتی با دانشگاه صورت نگرفت.

دهنوی با بیان اینکه طبق اصل ۲۷ قانون اساسی اعتراض حق مردم است، افزود: حد و مرزها در بیان اعتراض رعایت نشده و بعضا شعارهایی بیان شد که در چاله میدان هم نمی شنیدیم؛ حتی اگر تعداد دانشجویان که این شعارها را بیان کردند، کم هم باشد ولی شأن دانشجو و دانشگاه رعایت نشد. شعارهایی که بیرون دانشگاه جرأت بیان آن وجود نداشت در داخل دانشگاه مطرح شد بعد انتظار داشتند که کسی هم برخورد نکند؛ وقتی حرمت دانشگاه رعایت نمی شود انتظار نداشته باشید دستگاه متولی برقراری الگوی سه سرباز سفید به چه معنا است؟ نظم جور دیگری برخورد کند؛ راه اصلاح به خود دانشگاه بر می گردد.

وی با بیان اینکه اعتراض چارجوب دارد، گفت: اگر کسی از الفاظ رکیک استفاده کرد، باید خود دانشجویان با آن فرد برخورد کرده و خود دانشگاه هم با مکانیزم خود برخورد کند. اگر شعارها و برخوردها از فضای آکادمیک خارج و شعار رکیک مطرح شد دیگر نمی‌توان انتظار داشت که برخورد در چارچوب و ریل آکادمیک باشد.

این عضو هیات رییسه مجلس تاکید کرد: ما حتما بحث ممنوع‌الورودی دانشجویان را پیگیری می‌کنیم؛ اگر دانشجویی به صرف اظهارنظر ممنوع الورود و یا احضار به کمیته انضباطی شده، به ما اعلام کنید تا پیگیری کنیم؛ ما نماینده همه مردم هستیم حتی اگر کسی ما را نماینده خود نمی داند باز هم ما خود را موظف به پیگیری‌ حقوق او می دانیم.

وی در عین حال گفت: وضعیت کسی که بیرون از دانشگاه دست به تخریب و اغتشاش زده با کسی که صرفا به خاطر اظهارنظر ممنوع الورود شده، متفاوت است. طبیعتا باید قوه قضاییه با این فرد بر اساس تخلف و جرم مرتکب شده، برخورد کند.

دهنوی درباره اصلاح قانون حمل سلاح توسط نیروهای مسلح گفت: این موضوع به دلیل اتفاقات سالهای گذشته، در مجلس در حال رسیدگی است اما من خودم با توجه به شرایط فعلی و ملتهب جامعه خیلی موافق نیستم که فعلا این موضوع در دستور کار قرار گیرد؛ باید از انجام هر اقدامی خودداری کرد که پیام دامن زدن به فضای دوقطبی جامعه و چرخه خشونت باطل را می داد.

وی ادامه داد: البته باید از پلیس حمایت کرد چون اگر اقتدار پلیس شکسته شود دیگر سنگ روی سنگ باقی نمی ماند اما در اتفاقات اخیر پلیس مظلوم واقع شد؛ از یک طرف نهادهای مختلف درباره اجرای قانون عفاف و حجاب به درستی عمل نکرد و همه را گردن فراجا انداختند. کسی از سایر نهادها نپرسید که نقش شما در اجرای این قانون چیست و همه چیز را گردن پلیس انداختند.

وی گفت: نظام جمهوری اسلامی پای این موضوع ایستاد که اعتراضات و اغتشاشات با کمترین تعداد کشته، مجروح و تلفات جمع شود. پلیس از سلاح‌جنگی استفاده نکرد. البته وقتی به مقر پلیس و یا ایستگاه پلیس حمله می شود، شرایط فرق می کند. پلیس در درگیری های خیابانی از سلاح پینت بال و ساچمه استفاده کرد که هیچ کدام منجر به جراحت جدی نمی شود لذا تلاش شد تا این حجم از درگیری خیابانی و اغتشاش با کمترین حجم تلفات به پایان برسد. در مقابل بیش از ۳۰ نفر از دستگاه های امنیتی و انتظامی شهید شدند اما نوع رفتارها تغییر نکرد.

به گزارش ایسنا، در ادامه دهنوی درباره پیگیری وضعیت دانشجویان بازداشت شده و ممنوع‌الورودی‌ها، گفت: ما به عنوان نماینده مردم وظیفه دفاع از حقوق مردم را داریم؛ از آقای نادری به عنوان عضو هیات علمی دانشگاه تهران می خواهم که کمیته ای در مجلس برای پیگیری وضعیت دانشجویان ممنوع الورودی و بازداشتی تشکیل شود و من هم در کنار ایشان تلاش می کنم. در قالب این کمیته جلسه‌ای با ریاست و هیات رییسه دانشگاه تهران تشکیل می دهیم.

این عضو هیات رئیسه مجلس مجددا تاکید کرد: اگر دانشجویی به صرف اظهار نظر در فضای حقیقی و مجازی بازداشت و یا ممنوع الورود شده، این موضوع را پیگیری می‌کنیم، همانطور که در دانشگاه شریف هم قول این کار را دادیم و منتظر گزارش دستگاه‌ها هستیم؛ اگر کسی بیرون دانشگاه عملی انجام داده، آن موضوع متفاوت است؛ مثل اینکه من نماینده تا وقتی به وظایف نمایندگی‌ام عمل کنم مصونیت دارم، اما اگر با ماشینم تصادف کنم باید با من هم مثل بقیه برخورد شود.

وی ادامه داد: دانشجو حق آزادی بیان دارد اما اگر در خیابان کاری کند نباید برایش مصونیت قائل شد؛ قول پیگیری می‌دهم. آقای نادری به عنوان عضو هیات علمی دانشگاه هم این موضوع را پیگیری می‌کند و گزارش آن بررسی خواهد شد. البته این نکته را هم فراموش نکنید که ممکن است دانشگاه برای رعایت نظم اقداماتی انجام دهد مثل اینکه دانشجویی اجازه تشکیل کلاس را نداده و یا باعث بی نظمی شده است. دانشگاه به او می‌گوید چند روزی اجازه ورود ندارد تا حداقل تنبیهی شده باشد. پس انتظار نداشته باشید دانشگاه کار حداقلی را انجام ندهد. باز هم می‌گویم اگر بی دلیل کسی ممنوع‌الورود شده نام او را بدهید تا بررسی کنیم.

این نماینده مجلس در ادامه اظهار کرد: نظام جمهوری اسلامی نشان داد که اگر کسی خطایی انجام دهد آن را می‌پذیرد و رسما عذرخواهی می‌شود. کما اینکه موارد بسیاری در این باره دیده شده، اگر ما هم به نتیجه برسیم که خطایی رخ داده آن را پیگیری کرده و عذرخواهی و دلجویی می‌کنیم.

دهنوی در مورد وضعیت فضای مجازی گفت: در فضایی هستیم که به معنای واقعی جنگ شناختی است، دشمن و مخالفان ایران از بالاترین فناوری و تکنولوژی روز دنیا استفاده کرده تا درک متفاوتی در جامعه ایجاد کند؛ با بچه‌هایی که معترض بوده و در اغتشاش و اعتراض حضور داشتند صحبت می‌کردم، به واسطه فضای مجازی ذهنیتی در بین آنها ایجاد شده بود که فکر می‌کردند کار تمام شده و حتی می‌گفتند که مگر هنوز حضور دارید؟ آنقدر فضای مجازی ذهن آنها را نسبت به جامعه متوهم کرده بود که حتی می‌گفتند کار تمام و رژیم عوض شده است اما واقعیت جامعه آن چیزی نیست که بی بی سی و اینترنشنال نشان می‌دهند. آنها مدام فیلم‌هایی را نشان داده که مردم در کف خیابان حضور دارند حال آنکه زندگی جاری است و مردم زندگی می‌کنند. البته اعتراضاتی در برخی نقاط کشور وجود دارد ولی ما باید جنگ شناختی را جدی بگیریم.

وی ادامه داد: یکی از دستگاه‌های امنیتی گزارشی از بازجویی‌ها ارائه می‌داد که قرار بود با وساطت چند نفر با قرار کفالت و وثیقه آزاد شوند. وقتی به آنها گفته شد که به خانواده‌هایشان زنگ زده تا وثیقه و کفالت بگذارند پاسخ می‌دادند که نیازی ندارند چون مردم تا یک هفته دیگر در زندان‌ها را باز کرده و آنها بیرون می‌روند؛ جنگ شناختی همین است که این افراد فکر می‌کردند یک هفته دیگر همه چیز تمام شده و اکنون همچون شب ۲۱ بهمن است و به کفالت و وثیقه نیاز ندارند.

این عضو هیات رئیسه مجلس همچنین در بخش دیگری از صحبت‌هایش با تاکید بر اینکه ما وظیفه نمایندگی همه مردم را داریم، گفت: اگر بچه‌های حزب اللهی شکایت و ادعایی دارند ما آنها را هم پیگیری می‌کنیم چون وظیفه ما است. نمی‌خواهیم خدای ناکرده به بچه‌های حزب اللهی ظلم شود. ما اینها را از امام (ره) و رهبری یاد گرفتیم. برخوردهای رهبری در سال ۸۸ را ببینید. در سال ۸۸ ادعای بی پایه‌ای مبنی بر تقلب مطرح شد اما رهبری بیان داشتند که جلسه بگذاریم و از آنها دعوت کردند تا حقی از کسی ضایع نشود؛ بچه‌های انقلابی یاد گرفتند که خودشان را برای آمال و عقیده‌هایشان هزینه کنند. همین فداکاری و ایثارهاست که نظام جمهوری اسلامی را نگهداشته است.

وی تاکید کرد: در نظام جمهوری اسلامی باید همه اجزای حاکمیت مراقبت کنند که به کسی ظلم نشود. این همان چیزی است که ما از امام و رهبری یاد گرفتیم؛ در ماجرای خانم مهسا امینی عده‌ای عجولانه ورود کردند و همه گفتند که چرا رهبری موضع نگرفتند. واضح بود که ایشان صبر می‌کنند تا گزارش پزشکی قانونی و نهادهای رسمی حقوقی ارائه شود و بعد موضع گیری کنند تا با اظهار نظر ظلمی به کسی نشود.

این نماینده مجلس در واکنش به انتقادات دانشجویان مبنی بر اینکه مجلس به کدامیک از وعده‌هاش عمل کرده و چه کارنامه‌ای داشته است، گفت: من مشخصا درباره دو موضوع سربازی و اقتصاد دانش بنیان کار کرده‌ام، سربازی موضوع پیچیده است که خانواده‌های زیادی درگیر آن هستند. از یک طرف مسئله اجتماعی و از طرف دیگر مسئله امنیتی است که باید ستاد کل نظر دهد. در مواجهه با آن دو رفتار وجود داشت. یکی اینکه از بیرون کمپینی راه انداخته که سربازی لغو شود یا اینکه با توجه به محدودیت‌ها برای بهبود وضعیت سرباز تلاش کنیم. ما روش دوم را در پیش گرفتیم و با همین رویکرد حقوق سرباز از ۳۰۰ هزار تومان به میانگین پنج میلیون تومان افزایش پیدا کرد.

وی افزود: از طرف دیگر بانک مرکزی به مشمولان غایب وام ازدواج و وام الگوی سه سرباز سفید به چه معنا است؟ فرزندآوری نمی‌داد که ما دو فوریت طرحی را تصویب کردیم که این ممنوعیت ها برداشته شود. ما این کارها را در کنار اصلاح فرآیند سربازی پیگیری کردیم پس اگر نگاه برای اصلاح فرآیندها مبتنی بر سر و صدا و راه انداختن کمپین باشد و اینکه با بیان مطالبات تند دستگاه‌های حاکمیتی زیر سوال بروند، حتما جواب نمی دهد؛ آیا ما دنبال حل مسئله هستیم یا اینکه خودمان را مطرح کنیم. قطعا با شعار دادن هیچ اتفاقی نمی‌افتد.

وی افزود: نمونه آن معاف شدن متاهلان بالای ۳۰ سال و دارای دو فرزند بود که شورای نگهبان تایید نکرد. چون باید سایر دستگاه‌ها هم موافقت می‌کردند. ما دنبال گرفتن نتیجه هستیم. برای اصلاح فرآیند سربازی پیشنهاداتی هم آماده کردیم که امیدواریم تا پایان مجلس یازدهم به نتایج خوبی برسیم.

انکار "عقلانیت نسلی" برای مسخ دهه‌هشتادی‌ها/ سخنگوی اصلاح‌طلبان: مردم این حکمرانی را نمی‌خواهند!

پدیده "دانشجویان فحاش" در کدام مکتب رشد کردند و استادان آنها چه کسانی بوده‌اند؟!

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

انکار "عقلانیت نسلی" برای مسخ دهه‌هشتادی‌ها

انکار

هادی خانیکی، از تئوریسین‌های اصلاح‌طلب به تازگی در یک مصاحبه پیرامون اغتشاشات اخیر گفته است: به نظر می‌رسد، در سال‌های اخیر در کشورمان، دچار یک نوع مواجهه مخاطره‌آمیز نسلی شده‌ایم، چراکه این نسل جدیدی که از جامعه شبکه‌ای تغذیه کرده، زندگی‌اش را در یک پارادایم جدید تعریف کرده است. این انگاره یا مدل ذهنی امروز عوض شده ولی نسل قدیم به خوبی این تغییر را نپذیرفته است .

به گزارش اعتمادآنلاین، او سپس می‌افزاید: این نسل در نمایش فرق می‌کند، در شعر، موسیقی، سینما، سبک زندگی، اوقات فراغت و. فرق می‌کند. او در جست‌وجوی آن است که این تفاوت‌هایش دیده شود.اما می‌بیند در عرصه‌های مختلف وقتی به رسمیت شناخته می‌شود که در هیئت و قیافه نسل قدیم قرار داشته باشد نه در هیئت و قیافه خودش. در جست‌وجوی آن است که هستی فرهنگی‌اش، اجتماعی‌اش، سیاسی‌اش و . دیده شود و ورود کند به مرکز تبادل امتیازات. همانجایی که امروز به صورت تبعیض‌آمیز و رانتی امتیازات توزیع می‌شوند. همانجایی که بعضی به حاشیه رانده می‌شوند و برخی دیگر به متن. این حس به حاشیه رانده شدن می‌تواند منشا اعتراضات اخیر تلقی شود. حسی که در بروکراسی اداری، دانشگاه‌ها، بازار، مدارس، سبک پوشش، حجاب و. وجود دارد. تداوم این نظام نابرابر توزیع امتیازات به نفع نسل قدیم، اعتراضات را تشدیده کرده است، باید توجه داشت، مساله شبکه‌ای شدن و تقاضاهای این نسل تنها خاص ایران نیست، اما بد مدیریت کردن این نسل است که مختص ایران است و مشکل به وجود می‌آورد.[1]

*یکی از رخدادهای تلخ تحلیلی که طی هفته‌های اخیر شنوای آن بودیم؛ "انکار عقلانیت نسلی" و قطبی‌سازی بین نسل جدید و قدیم بود.

به دیگر سخن اینکه دیدیم و شنیدیم که عده‌ای از افرادی که ذهن آنان دائما در اتمسفر خیابان و اغتشاش و القای ناکارآمدی نظام پرسه می‌زند؛ دائما از این گفتند که آنکه پا به خیابان گذاشته "اکثریت نسل جوان ایرانی" است که پارادایم نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارد و در پی اثبات خویش است!

این در حالی است که به گواه تمام اسناد و مدارک و شواهد؛ آنها که به خیابان آمدند یک اقلیت کاملا محض و در برخی شهرها یک اقلیت انگشت‌شمار بودند که جمعیت آنان نیز شامل مخلوط اراذل و اوباش، منافقین و تعدادی جوان فریب خورده بود.

اکنون آیا رواست که عده‌ای عقلانیت اصیل مبنی بر محدود بودن تعداد و فریب خوردگی اینان را به کناری گذاشته و برنشسته بر مشتی اطلاعات غلط و القائات عجیب؛ شروع به بیان کلیات ابوالبقا پیرامون چیزی به نام خصلت‌های آنارشیک نسل جدید می‌کنند؟!

جدای از این چرا انکار می‌کنند که بخش زیادی از امنیت امروز ایران بر شانه‌های همین نسل‌های جدید حمل می‌شود؟!

چه کسی در خیابان‌ها مقابل جماعت اوباش و فریب خورده ایستاد و اجازه نداد اموال کشور و نوامیس مردم در آماج تاخت و تاز این عده قرار گیرد؟!

شهید عجمیان و شهید علی‌وردی و سایر شهدای جوان عرصه امنیت که همگی از نسل‌های جوان بودند در کجای تحلیل امثال آقای خانیکی قرار دارند؟!

بدیهیست که نسل جدید با توجه به ابزارهای جدید ارتباطی می‌تواند ظهور و بروزهای متفاوتی داشته باشد. اما این ظهور و بروز متفاوت هرگز به معنی الزام ذبح عقلانیت یا به رسمیت شناختن بی‌قانونی نیست و بیش از همه ریش سفیدان و رجال سیاسی هستند که بایستی متوجه این عقلانیت‌های بدیهی در حکمرانی پیشرفته باشند.

البته یک نظر بدبینانه هم در این میان وجود دارد و آن اینکه عده‌ای با به رسمیت شناختن آنارشیسم و حبذا گفتن به رفتارهای غلط؛ قصد سربازگیری برای فتنه‌های آینده را دارند.

پیش از این، محمدرضا تاجیک، دیگر چهره تئوریسین اصلاح‌طلب نیز در اظهاراتی عجیب، بدون اشاره به پیوست الزامی عقلانیت؛ از "حق کنش به هر قیمتی" برای انسان‌های جامعه سخن گفته بود![2]

"اراذل و اوباش" یا مردم؟

سخنگوی اصلاح‌طلبان: مردم این حکمرانی را نمی‌خواهند!

انکار

علی شکوری‌راد، سخنگوی جبهه اصلاحات و عضو کادر حزب اتحاد ملت در بخشی از یک مصاحبه با شماره شنبه گذشته روزنامه اعتماد گفته است:

"برای اصلاح‌طلبان این موضوع که حکمرانی با شاکله و رویکردهای کنونی قابل قبول مردم نیست و باید اصلاح شود، اصلی اساسی است. این مجموعه در عین حالی که خواهان از میان رفتن اصل نظام نیست، وضعیت فعلی را منطبق بر خواست اکثریت مردم نمی‌داند. در واقع وضعیت امروز مورد قبول مردم نیست و مردم گونه‌ای دیگر از حکمرانی را طلب می‌کنند. افراد و جریاناتی که مدیریت کشور را به دست گرفته‌اند، برخلاف اهدافی عمل می‌کنند که مردم به خاطر آنها انقلاب اسلامی را شکل دادند."[3]

*اگرچه واضح بود که اصلاح‌طلبان پس از تحریم انتخابات، رسما و علنا به سمت براندازی حرکت خواهند کرد اما مع‌الوصف بنا به دلائل آشکار و قابل اثباتی باید بیان کرد که منظور شکوری‌راد از "الزام تغییر در وضعیت فعلی و روی کار آمدن گونه‌ای دیگر از حکمرانی" همان تغییر اصل نظام است و شکوری‌راد در باب اینکه منظور اصلاح‌طلبان از میان رفتن اصل نظام نیست؛ حقیقت را نمی‌گوید!

چه اینکه در نظام جمهوری اسلامی ایران همه چیز قابل تغییر است به جز روح اسلامی قانون اساسی و اصل ولایت فقیه. آقای شکوری‌راد نیز بهتر از هر کس دیگری این اصول را می‌داند و باز هم خوب آگاه است که وضع عمومی کشور ثمره کارنامه دولت‌های مختلف است. دولت‌های مختلفی که اتفاقا شکوری راد و دوستانش سهم بسزایی در اکثریت آنها داشته‌اند.

اکنون اگر مراد او تغییر در اجرائیات دولت یا تقنین مجلس است که طبعا این تغییر همواره در حال انجام و رو به بهبودی است. پس چه نیازی است که شکوری راد اصرار کند منظورش تغییر همه چیز جز اصل نظام است؟!

این پارادوکس نشان می‌دهد که آقایان همان اصل نظام و ماهیت اسلامی نظام را هدف گرفته‌اند و از همین روست که یک بار حجاریان زبان به نعت لیبرالیسم می‌گشاید، یک بار فیاض زاهد از این می‌گوید که ما اصلاح‌طلبان خاطره خوبی از انقلاب 57 نداریم، یک بار عباس عبدی بین نظام جمهوری اسلامی و رژیم پهلوی این‌همانی ایجاد می‌کند، روز دیگر محمدرضا تاجیک از آفت‌زدگی نظام می‌گوید و فی‌الجمله نیز شاهدیم که در هر فتنه و اغتشاشی دست هدایتگر اصلاح‌طلبان آشکارا به چشم می خورد.

جالب است که شکوری‌راد در حالی از الزام تغییر حرف می‌زند که جبهه متبوع او صراحتا دست به تحریم انتخابات زده است و اکنون مردم باید از این آدم‌ها بپرسند جریانی که دست به تحریم انتخابات می‌زند؛ چگونه می‌تواند از تغییر سخن بگوید الّا اینکه در زیر لباس خود سلاح پنهان کرده باشد.

از همین روست که برخی معتقدند سیر کلی حرکت اصلاح‌طلبان به سمت ایجاد "فتنه کلان" است و مردم و خواص باید بدانند که در پس این لفاظی‌ها پیرامون لزوم تغییر، القای اکثریت بودن و زیبایی صدای خیابان که علی ربیعی به آن اشاره کرده است[4]؛ یک فتنه بزرگ، دامنگیر و خونبار قرار دارد که راه رفع آن در وهله اول "جهاد تبیین" و بیان دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی ایران در عرصه‌های مختلف سیاسی، دفاعی، اقتصادی، حکومتی و اجتماعی است.

دقت شود که جدای از نیت شکوری‌راد که احتمالات پیرامون آنرا بررسی کردیم اما بیان این نکته هم ضروری به نظر می‌رسد که آقایان در یک فضای تخیّلی به نقد حاکمیت و حکمرانی نشسته‌اند و نمی‌فهمند که وقتی اکثریت مردم در حال اجرای قوانین موضوعه کشور هستند، امنیت کشور در تعادل است و اغتشاش عده‌ای فریب‌خورده و اوباش نیز در هاضمه اتوریته کشور محو می‌شود؛ پس ادعای نخواستن حکمرانی از سوی مردم در واقع یک حرف عوامانه است که "اراذل و اوباش" را مردم معرفی می‌کند.

از مکتبی که "دانشجویان فحاش" را تربیت کرد.

انکار

محمدرضا تاجیک، از تئوریسین‌های چپ، طی یادداشتی در شماره شنبه گذشته روزنامه اعتماد با تأکید بر درست سخن گفتن و سخن درست گفتن اما نوشته است:

"شاید در این شرایط، صلاح ملک و مملکت در آن باشد که بانیان وضع موجود، حداقل زبان در کام گیرند تا بوی نای زبان کپک‌زده و آفت‌زده آنان بیش از این بر عمق جان مردمان آتش نیفکند"![5]

*پارادوکس موجود بین تأکیدات تاجیک بر درست حرف زدن با ادبیات شداد و غلاظی که در پاراگراف آخر یادداشت او می‌خوانیم به راحتی روشن می‌کند که این یادداشت هم پرده دیگری از نمایش تاجیک در جریان اغتشاشات اخیر است.

نمایشی که یک روز مخالفان تحلیلی خود و آنها که حوادث خیابانی اخیر را اغتشاش می‌خواندند؛ "سگ مسلک" خطاب کرد، روز دیگر خواستار رواداری "حق کنش" برای جامعه بدون هرگونه عقلانیتی شد و در مقطعی دیگر نیز وعده "رخداد در راه" یا همان فتنه اقتصادی را داد.

تاجیک پیش از این و سال‌ها قبل نیز مدعی آفت زدگی حکومت ایران شده بود.[6]

نکته قابل تأمل دیگری نیز در این میان وجود دارد و آن اینکه انتظار بود تاجیک بعنوان بزرگتر و ریش سفید یک جریان خاص سیاسی به جوان‌ترهای پیرامون و هم‌مسلکان خود می‌گفت اگر نظام اسلامی در جریان حوادث اخیر بین فریب‌خوردگان و الگوی سه سرباز سفید به چه معنا است؟ اراذل و اوباش تمایز قائل شد، اگر 90 درصد دستگیرشدگان آزاد شدند، اگر رهبری بر "جهاد تبیین" اصرار دارند و اگر پدیده "دانشجویان فحاش" از میان جامعه مخاطب امثال تاجیک برخاست نه از پیکره اکثریتی مردم؛ تمام اینها نشانه سخن درست و درستی سخن نظام اسلامی است اما می‌بینیم که او واژگان و مفاهیم را به مسلخ کشانده است تا درشت‌گویی خود علیه نظام اسلامی و حاکمیت معقول آن را توجیه کند.

همه باید بدانیم که سیاست‌ورزی عقلانی هرگز جای رذیلت نیست و در چنین سیاستی است که نمی‌توان نیات و اغراض زشت را در لفافه کلمات پنهان کرد.

“عمامه پرانی” اقدامی قابل فهم، ادامه‌ی آن اما نادرست! – بهزاد کریمی

وقتی حکومت نه فقط در خدمت عمامه بلکه خود آن باشد، پراندن عمامه هم چیز دیگری غیر اعتراض به حکومت عمامه نیست. اگر در نظر بگیریم که مشخصه این فاز از روند انقلابی ایران، گذر نیروی ناراضی در عرصه تاکتیک از اعتراض مدنی سالیان به تعرض مدنی کنونی است، “پراندن عمامه” هم در اصل، بیرون زدن شکلک عمامه از شبکه‌های مجازی دیروزین به میدان حقیقی امروزین است

پدیده‌ی “عمامه پرانی”

از زایش‌های جنبش انقلابی جاری، یکی هم پدیده‌ی “عمامه پرانی” است. دختران و پسرانی جوان با رویت آخوند در خیابان و مناسب دیدن وضعیت عمل، خود را به جناب ملا ‌می‌رسانند و با برداشتن دستار از سر وی، تیزدستانه دست به خلع عمامه می‌زنند تا با یورش به این نماد، جمهوری اسلامی از آنان “نه” بشنود! “عمامه پرانی” حرکتی است نمادین علیه نظامی عمامه سالار و از همین زاویه نیز دارای حقانیت سکولاریستی. ابتکاری که با فراروئیدن به سطح تاکتیک محبوب جوانان و کمین نشستن آنان برای شکار عمامه، بدل به یکی از موضوعات سیاسی روز شده است.

به باور من، هر دلسوخته‌ی خشمگین از ۴۴ سال تحمیل “نهی از منکر”ها بر جامعه توسط این حکومت تبعیض بنیاد، اگر بگوید که با شنیدن ماجراهای “عمامه پرانی” و مشاهده فیلم‌های مربوط به آن، در ته دل خود از این اعتراض شهروندی بر لبش خنده نمی‌نشیند، دارد پنهان‌کاری می‌فرماید! موضوع اما، دوگانگی میان حس آرامش بخش و عقل سیاسی است. پرسش کلیدی نیز اینکه، اگر این رویکرد اعتراضی و دقیق‌تر تعرضی، تاکنون تاثیر خود را بر جای گذاشته، آیا تداوم‌ آن از منظر سیاست ورزی مفید و عقلایی هم است؟ نیز چنین خشم برحقی را به چه شکل باید در ریل مبارزه‌ی بیشتر موثر انداخت؟

“عمامه پرانی”، برحق و تا همین‌جا مثبت است.

پیش از همه باید دو نکته را روشن کرد. یک اینکه) “عمامه پرانی” آیا حرکتی از جنس مدنی است یا خیر؟ و دو اینکه) خصلت خشونت آمیز دارد یا نه؟

پاسخ من به اولی، آری است. زیرا حاوی پیام صریح اعتراضی به زورگویی‌های حکومتی است که علم و کتل خود را در وجود عمامه با سه رنگ مختلف سیاه و سفید و سبز بر سر مردم ‌کوبیده است. وقتی حکومت نه فقط در خدمت عمامه بلکه خود آن باشد، پراندن عمامه هم چیز دیگری غیر اعتراض به حکومت عمامه نیست. اگر در نظر بگیریم که مشخصه این فاز از روند انقلابی ایران، گذر نیروی ناراضی در عرصه تاکتیک از اعتراض مدنی سالیان به تعرض مدنی الگوی سه سرباز سفید به چه معنا است؟ کنونی است، “پراندن عمامه” هم در اصل، بیرون زدن شکلک عمامه از شبکه‌های مجازی دیروزین به میدان حقیقی امروزین است.

پاسخ به دومی اما، هم آری و هم نه است! بری از خشونت نیست زیرا به هرحال جنبه‌ی تعرض به حقوق شخصی آخوند در نوع پوشش او دارد و البته با این یادآوری که در مقایسه با ۴۴ سال تعرض ماورای خشونت حکومت عمامه به حقوق میلیون‌ها شهروند، چنین خشونتی کاه در برابر کوه را می‌ماند. اما خشونت هم نیست زیرا پراندن عمامه آزار فیزیکی و آسیب بدنی دربرندارد. صرفاً پیام سیاسی به حکومت است. حکومتی که پرشمار شهروندان را طی چند دهه با دستور همین عمامه به سرها در زندان و فضای “قضا” بخاطر بیرون زدن تار مو و عریانی گردن، شلاق‌ها ‌زده و جوان‌ها کشته است.

به اعتبار اینهاست که می‌توان گفت “عمامه پرانی” در هنگامه‌ی نبرد روایت‌ها، یکی از سوی حکومت عمامه و دیگری از سوی جامعه‌ی زیر مهمیز عمامه، واکنشی مدنی و ابتکاری از نوع مقاومت سکولاریستی در برابر حکومت ولایی است. درونمایه این واکنش مدنی نه محو آخوندها از جامعه، بلکه رهایی نهاد تصمیم‌گیری‌های کلان کشور یعنی فدرت دولتی از سلطه‌ی عمامه است. از این نظر هم کارکرد و تاثیرش تا همین جا مثبت است زیرا در اندازه‌ی خود زنگ خطر را برای روحانیتی که منافع دراز مدت بارگاه دین و حوزه را بر بقای حکومت دین ترجیح دهد به صدا درآورده است.

آیا بعد این هم مفید است؟

استنتاج سیاسی فوق از این ابتکار، الزاماً شکل گرفته‌ی ذهن عمامه پران‌ها نیست. آنها اهل واکنش‌اند و از دخالت دیوانه کننده‌ی عمامه به سر‌ها در خورد و خوراک و پوشاک و شادی‌خواری و هر عرصه از زندگی عرفی به تنگ آمده‌اند و عقده خالی می‌کنند. اما آنجا که موضوع سیاست درست در میان باشد دیگر با احساس و خشم نمی‌توان پیش رفت و لذا پرسش این می‌شود که “عمامه پراکنی” در روحانیت شکاف می‌اندازد یا آن را علیه جنبش متحدتر می‌کند؟ و سئوال بنیادی‌، هدف آیا گذر از حکومت روحانیت به سکولار دمکراسی است یا حذف روحانیت؟ بنیادی‌تر حتی، در پی حذف حکومت دینی هستیم یا دین؟

بدیهی است که قیام علیه دکانداران دین، دین را به موزه‌ی تاریخ نمی‌سپرد. نهاد دین در ذهن جامعه ریشه دوانده و تا زمانی هم که نشت دارد، دستگاه تولیت آن نیز وجود خواهد داشت. پایورانی که در اسلام، همین عمامه به سرها هستند. پس اگر مبارزه نمادین “عمامه پرانی” در اندازه‌ی خود و برای مقطعی در پیام رسانی به روحانیت مفید بود، اما درست نیست که در مبارزه با نفس عمامه پهنا بگیرد. سود جنبش در به تقسیم کشاندن عمامه‌دارها است و نه متحد کردن آنان‌ در هراس از به خطر افتادن هستی عمامه؛ و چون چنین است چه بسا خود حکومتی‌ها همین تاکتیک را علیه جنبش بازتولید کنند!

“عمامه پرانی” تا همینجا خوب و کافی است، بیش از این اما جای تشویش دارد. بجای آن، روسری سوزی را باید پیگیرانه تشویق و تقویت کرد که بهترین راه عقب نشاندن عمامه و کسب پیروزی برای گیسو افشان‌های جامعه همین است. این، فرارفتن از مبارزه‌ی نمادین با عمامه و تعرض به کله‌ی تابویی زیر عمامه است. تداوم “عمامه پرانی” یعنی تقویت روحانیت، حال آنکه روسری سوزی می‌تواند با به تجزیه کشاندن آن، صف ارایی میان مصلحت دراز مدت دین و حفظ دکان قدرت دینی را موجب شود. پدیدآیی این صف بندی بر سر روسری، به سود هم افزایی نیرو با حکومت دینی است.

برای مبارزه با ملاگرایی، مبارزه برای سکولاریسم

فراموش نباید کرد که ١) جمهوری اسلامی گرچه حکومت روحانیت است، اما همه‌ی دستگاه روحانیت هم نیست و ٢) برای استقرار سکولاریسم در کشور، نیاز به شکل‌گیری ملاهای متقاعد به قطع دخالت نهاد دین در نهاد دولت است. دستگاه روحانیت اگر برای جمهوری اسلامی منبع قدرت ارگانیک بوده اما در شرایط بحرانی که هم اینک در آن غوطه ور است با خزیدن ناگزیر بخشی از ملاها به کنج مسجد، می‌تواند‌ منزوی‌تر هم بشود. این، نوعی چشم اسفندیار برای حکومت است. جنبش انقلابی با ایستادن بر روی پای خود، می‌باید سیاست تقسیم روحانیت و تجزیه نیروی قهریه‌ را هم پیش ببرد.

باید بر تجربه سکولاریسم و لائیسیته در غرب اتکاء داشت و ضمن وفاداری بر قانونمندی‌های آنها، راه ایران را بر حسب واقعیت‌هایش رفت. نباید از خاطر دور داشت که کشاکش فرانسه محصول انقلاب کبیر با پاپ و کلیسای بومی، جدا از پشتوانه‌ی چند دهه مبارزه پیشا انقلاب در مهار قدرت واتیکان، ١٢٠ سال طول کشید تا توانست لائیسیته را تثبیت کند. تثبیت نیز در معنای بیرون زدن قطعی قدرت دولتی از حیطه‌ی کلیسا و تمکین کلیسا به قدرت‌مداری دولت منتحب ملت. لائیسیته فرانسه که نه بافته‌ای‌ جدا تافته‌ از سکولاریسم بلکه رادیکال ترین نوع آن است، چیزی غیر سکولاریسم خاص خودش نیست.

هر کشور سکولار، سکولاریسم ویژه خود را دارد و ما نیز سکولاریسم مخصوص به خود را خواهیم داشت. اگر بی تبعیت از قانونمندی عام سکولاریسم در جهان، سکولاریسم پایداری در کار نیست، با تقلید و یا زور هم نمی‌توان آن را برقرار کرد. رضا شاه اگر بجای انداختن آژان‌ها به جان زنان محجبه برای کشف حجاب، در الگوی شجاعانه‌‌ی حضور بی چادر و مقنعه همسر و دخترانش می‌ماند و آزادی پوشش به شکل مدنی در کشور جا می‌افتاد، محمد رضا شاه نیز اگر دیکتاتوری نمی‌کرد زنان با داشتن حق رای نیروی مدنی بزرگی در ایران می‌شدند و اسلام گرایی، آن سان آسان چادر به میدان نمی‌‌آورد.

ما دمکراسی نداشتیم تا سکولاریسم اولیه‌مان بدل به درختی تنومند شود. اما شقاوت‌های جمهوری اسلامی جامعه‌ی ایران را در استقرار سکولاریسم بگونه‌ی جهشی مصمم و استوار کرده که غلیان آن را در جنبش “زن – زندگی – آزادی” می‌بینیم. مبارزه هم اینک جاری برای سکولاریسم جامعه‌ی ما علیه حکومت دینی، عمیقاً جنبه‌ی دمکراتیک دارد و گشاینده‌ی چشم انداز سکولار دمکراسی در کشور است. ایران می‌رود که عمامه را از اریکه قدرت به زیر بکشد و مسجد دیگر نه به حساب بودجه‌ی عمومی بلکه به هزینه‌ی اهل دین اداره شود. آزادی‌ ملا هم در همین محدوده تامین خواهد شد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.