شاخص ترس و طمع چیست و چه کاربردی دارد؟
رفتار بسیاری از معاملهگران و سرمایهگذاران در بازار ارز دیجیتال، بر مبنای احساسات است.
بر همین اساس شاخص ترس و طمع (Fear and Greed) میتواند احساسات متفاوت معاملهگران را در قالب اعداد و به صورت کمی نشان دهد.
در این مطلب با شاخص ترس و طمع و کاربردهای آن در ترید ارزهای دیجیتال بیشتر آشنا میشویم.
مقدمه:
معاملهگران اغلب در زمان رشد قیمتها حریص میشوند که در نتیجه آن احساس فومو در بازار وجود میآید و بالعکس زمانی که بازار نزولی میشود، با دیدن تغییرات قیمتی
منفی به صورت غیرمنطقی اقدام به فروش ارزهای دیجیتال خود میکنند. شاید پیش از این نیز شنیده باشید که در بازارهای مالی دو نوع تحلیل تکنیکال و فاندامنتال وجود دارد
اما برخی از معاملهگران از شیوه دیگری هم برای ارزیابی شرایط بازار استفاده میکنند که از آن به عنوان تحلیل احساسات یاد میشود.
وجود شاخصهایی که با گرفتن دادههای اولیه، احساسات حاکم در بازار و وضعیت معاملهگران را ارزیابی میکنند، میتواند دید خوبی نسبت به روند فعلی و احتمالات پیشرو
در اختیار فرد معاملهگر قرار دهد. یکی از این شاخصها که احساسات بازار را نشان میدهد، شاخص ترس و طمع نام دارد.
شاخص Fear and Greed راهی برای شناسایی و ارزیابی احساساتی است که بازار رمز ارزها را به حرکت در میآورند که این احساس به صورت یک عدد بین صفر تا صد
اندازه گیری میشود.
ترس بیش از حد که با عدد پایین شناسایی میشود، علامت این است که سرمایه گذاران نگران شده و در حال فروش هستند؛ این میتواند سیگنال خرید برای تریدرها باشد.
این شاخص از بین ۰ تا ۱۰۰ به این احساسات امتیاز میدهد؛ معمولا ۰ تا ۵۰ برای ترس و ۵۱ تا ۱۰۰ برای طمع به کار میرود؛ هر سایت و اندیکاتوری که این احساسات را نشان
میدهد، امتیازهای متفاوتی دارد. اما همه آنها در اصل یک کار را انجام میدهند.
زمانی که سرمایه گذاران دچار طمع شدید میشوند (که با عدد بالا شناسایی میشود)، یعنی بازار با اصلاح مواجه شده و اکنون افراد در حال خرید هستند.
عدد صفر در این شاخص به معنی حداکثر ترس، و عدد ۱۰۰ نیز به معنی بیشترین طمع است.
بازهی صفر تا۲۵ (Extreme fear):
قرار گرفتن شاخص در این محدودهنشان دهندهی ترس شدید سرمایهگذاران نسبت به بازار است.
بازهی ۲۵ الی ۵۰ (Fear):
در این محدوه سرمایهگذاران نسبت به شرایط کلی بازار احساس ترس دارند.
بازهی ۵۰ (Neutral):
این وضعیت نشان دهندهی برابر بودن ترس و طمع در بازار است.
بازهی ۵۰ الی ۷۰ (Greed):
در این وضعیت ترس سرمایهگذاران از بین رفته و طمع آنها برای کسب سود بیشتر شدهاست.
بازهی ۷۰ الی ۱۰۰ (Extreme greed):
این وضعیت نشان دهندهی طمع شدید سرمایهگذاران نسبت به بازار است.
قیمتها به دلیل هجوم سرمایهگذاران به بازار به شدت بالا رفته و هر لحظه امکان ریزش در بازار وجود دارد.
نمودار شاخص ترس و طمع
نمودار زیر طرحی از شاخص ترس و طمع در ارزهای دیجیتال در یک سال گذشته است
در محور عمودی صفر به معنای “ترس شدید” و عدد صد برابر “طمع شدید” است. این عدد در ماه گذشته برای بیت کوین در محدودهی ترس قرار گرفته است.
هنگامی که شاخص در یک روند نزولی قرار دارد و توالی سقفهای نموداری به سمت پایین است احساس ترس از ریزش بیشتر قیمت در معاملهگران بیشتر مشهود است که این
باعث خروج سرمایه یا محافظه کاری بیشتر آنها در معاملات خود میشود.
این امر باعث کاهش سرمایه جاری در بازار شده در نتیجه به کاهش نوسانات و ادامهدار شدن ریزش قیمت منجر میشود.
در طرف مقابل هنگامی که نمودار روندی صعودی را در پیش میگیرد و شروع به ساختن کفهای نموداری بالاتر از همدیگر میکند نشان از کاهش ترس معاملهگران و افزایش
ریسک پذیری آنان دارد.
در طرف مقابل، حرکت صعودی شاخص باعث افزایش سرمایه تزریقی به بازار و خوشبینی تحلیلگران به آیندهی قیمت میشود و این روند افزایشی شاخص تا جایی ادامه پیدا میکند
که نمودار به سمت محدودهی طمع شدید شروع به حرکت میکند. پس از قرار گرفتن در این ناحیه و با اشباع قیمت، نزول شروع میشود.
ترکیب تحلیل تکنیکال با شاخص ترس و طمع
به شاخص ترس و طمع میتوان به دید یک اندیکاتور نیز نگاه کرد به صورتی که نواحی اشباع خرید و اشباع فروش را همانند اندیکاتور RSI میتوان در آن مشاهده کرد و همینطور برای
پیدا کردن نقاط ورود به بازار از روند ها درآن استفاده کرد.
به نمودار زیر توجه کنید :
جمعبندی :
شاخص ترس و طمع یکی از شاخصهایی است که دید مناسبی را برای چگونگی شرایط معاملات بازار در مورد یک دارایی خاص یا حتی یک بازار به ما میدهد.
به این ترتیب دیگر نیازی به انجام محاسبات پیچیده یا تحلیلهای زمانبر نداریم و میتوانیم شرایط لحظهای یک بازار را بسنجیم. امروزه بسیاری از مردم برای اینکه بدانند در چه سهم
و یا بازاری معامله کنند که کمترین ریسک را داشته باشد، از شاخص ترس و طمع استفاده میکنند. اما باید دقت کنیم که استفاده از شاخص ترس و طمع به تحلیل احساسات حاکم بر بازار تنهایی نمیتواند
برای ما سیگنال ورود و یا خروج به سهمی را صادر کند.
اگر مقاله فوق برایتان مفید بوده لطفا آن را با دوستانتان به اشتراک بگذارید و از مقاله های دیگر مارا مطالعه کنید.
رهبر انقلاب: جوانانی که در خیابان آمدند بچههای خودمان هستند / آغاز چالش بین ملت ایران و آمریکا، ۲۸مرداد سال ۱۳۳۲ بود
رهبر انقلاب اسلامی در آستانه روز دانشآموز با جمعی از دانشآموزان سراسر کشور دیدار کردند.
به گزارش شبکه شرق، در آستانه سیزدهم آبانماه، روز دانشآموز و روز ملی مبارزه با استکبار، جمعی از دانشآموزان سراسر کشور با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در آستانه ۱۳ آبان روز ملی مبارزه با استکبار جهانی در دیدار پرشور صدها تن از دانش آموزان، ۱۳ آبان را تجسم شرارتهای آمریکا و آسیبپذیری و امکان مغلوب شدن آن خواندند و با اشاره به دروغ وقیحانه و بیشرمانه آمریکاییها در ابراز دلسوزی برای ملت ایران گفتند: در جنگ ترکیبی چند هفته اخیر، آمریکا، رژیم صهیونیستی بعضی از قدرتهای موذی اروپا و برخی گروهکها، همه امکانات خود را برای ضربه زدن به ملت ایران به میدان آوردند اما ملت به دهن بدخواهان زد و آنها را ناکام گذاشت.
رهبر انقلاب سیزدهم آبان را روزی تاریخی و تجربهآموز خواندند و گفتند: آمریکاییها و گرایش آمریکایی از این روز مهم و تجمعات همدلانه و وحدتبخش آن، خشمگین و اعصابشان خُرد میشود چرا که این روز هم تجسم شرارتهای آمریکا است و هم تجسم و اثبات آسیبپذیری و امکان مغلوب شدن آمریکا.
ایشان در مروری بر حوادث تاریخی ۱۳ آبان به سخنرانی افشاگرانه و تبعید امام خمینی در ۱۳ آبان ۴۳ اشاره کردند و افزودند: امام قانون «مصونیت چند ده هزار آمریکایی مستقر در ایران از تبعات قضایی جرم و جنایت» را که به دستور محمدرضا پهلوی در مجلسِ آن روز تصویب شد، تحمل نکرد و به همین علت تبعید شد.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین با اشاره به کشتار تعدادی از دانشآموزان در مقابل دانشگاه تهران در ۱۳ آبان ۱۳۵۷ و هجوم دانشجویان به سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۵۸ گفتند: در آن هجوم اسناد فراوانی از خیانتها، دخالتها و غارت منابع ایران به دست دولت آمریکا در رژیم ستمشاهی و نیز توطئههای مختلف آنها علیه انقلاب اسلامی به دست آمد که با وجود تأکید بر گنجانده شدن مضامین آنها در کتابهای درسی، متأسفانه این کار انجام نشده است.
رهبر انقلاب اصرار آمریکاییها بر «آغاز چالش میان ملت ایران و آمریکا بهواسطه هجوم به لانه جاسوسی» را دروغی بزرگ برشمردند و افزودند: این چالش در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و هنگامی آغاز شد که آمریکا به کمک انگلیس، حکومت ملی مصدق را با کودتایی ننگین سرنگون کرد.
ایشان دکتر مصدق را فردی خوشبین و دارای اعتماد به آمریکا خواندند و گفتند: او نه حجتالاسلام بود نه ادعای اسلامخواهی داشت فقط جرمش این بود که میگفت نفت ایران باید دست ملت ایران باشد نه انگلیسیها، اما آمریکاییها به خاطر منافعشان حتی این فرد را هم تحمل نکردند و بر خلاف انتظارِ مصدق برای کمک آمریکا، از پشت به او خنجر زدند و با خرج کردن پول و کمک برخی خائنین و اراذل و اوباش سرنگونش کردند.
حضرت آیتالله خامنهای سخنان این روزهای سیاستمداران آمریکایی را درباره طرفداری از ملت ایران، اوج بیشرمی و ریاکاری خواندند و با طرح یک پرسش خطاب به آنها گفتند: آیا کاری علیه ملت ایران هست که شما در این ۴ دهه توانایی انجام آن را داشتهاید اما انجام نداده باشید؟ اگر هم کاری مثل جنگ مستقیم نظامی انجام ندادهاید، یا نمیتوانستید و یا از جوانان ایرانی ترسیدهاید.
رهبر انقلاب در مرور جنایات و توطئههای آمریکا بعد از پیروزی انقلاب، به حمایت واشنگتن از گروههای تجزیهطلب در اوایل انقلاب، کودتای پایگاه شهید نوژه همدان، حمایت از تروریسم کور منافقین که منجر به هزاران شهید در گوشه و کنار کشور شد، حمایت همهجانبه از صدام وحشی در جنگ تحمیلی، حمله موشکی و سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران در آسمان خلیجفارس و شهادت حدود ۳۰۰ نفر، بیحیایی در تجلیل از ژنرالِ فرمانده ناوی که به این هواپیمای مسافربری شلیک کرد، تحریم ملت ایران از سال اول پیروزی انقلاب، اعمال شدیدترین تحریمهای تاریخ در سالهای اخیر و حمایت از آشوب و فتنه در ایران اشاره کردند و گفتند: در سال ۸۸ و در حالیکه اوباما قبلش برای ما نامه دوستی نوشته بود، آمریکاییها به صراحت از فتنه اعلام حمایت کردند تا شاید بتوانند از این طریق جمهوری اسلامی را از بین ببرند.
حضرت آیتالله خامنهای به شهادت رساندن سردار و قهرمان ملی ایرانیان و قهرمان منطقه حاج قاسم سلیمانی و افتخار کردن به این جنایت را از دیگر توطئهها و پلیدیهای آمریکا برشمردند و خطاب به آنها گفتند: شما از قاتلان دانشمندان هستهای ما یعنی صهیونیستها اعلام حمایت کردید و با حبس میلیاردها دلار از اموال ملت ایران در آمریکا و دیگر کشورها، ملت ایران را از استفاده از داراییهای خود برای کاهش مشکلات محروم کردهاید.
ایشان افزودند: در بیشتر حوادث ضد ایرانی نیز ردپای شما معلوم است آن وقت با وقاحت تمام، دروغ محض میگویید و ادعا میکنید دلسوز ملت ایران هستیم؟ البته به کوری چشم شما ملت ایران بسیاری از این دشمنیها را خنثی کرده است.
حضرت آیتالله خامنهای گفتند: البته برخی حوادث را ما هرگز فراموش نکرده و نمیکنیم و درباره شهادت سلیمانی پای حرفی که زدهایم ایستادهایم و در وقت خودش به آن عمل خواهد شد.
رهبر انقلاب اسلامی، آمریکای امروز را همان آمریکای دیروز و آمریکای ۲۸ مرداد و آمریکای حامی صدام دانستند و گفتند: البته شیوه اعمال دشمنی آنها با گذشته دارای تفاوتهایی است و پیچیدهتر شده است ولی ما به جوانان و دستاندرکاران خود اعتماد داریم و میدانیم که میتوانند بر این شیوههای پیچیده فائق بیایند و باید کاملاً هوشیار بود.
ایشان یکی دیگر از تفاوت های آمریکای دیروز و آمریکای امروز را، اتفاق نظر بسیاری از تحلیلگران سیاسی دنیا مبنی بر روند رو به افول آمریکا دانستند و افزودند: نشانههای این افول آشکار را میتوان در مشکلات بیسابقه داخلی آمریکا در زمینه های اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی تا اختلافات و دو دستگیهای خونین داخلیِ آمریکا مشاهده کرد.
رهبر انقلاب اسلامی یکی دیگر از نشانههای افول آمریکا را خطای محاسباتی آمریکا در مسائل دنیا برشمردند و گفتند: یک نمونه از این خطای محاسباتی، حمله ۲۰ سال قبل آمریکا به افغانستان برای ریشهکنی طالبان است که با جنایات و کشتار فراوانی همراه بود اما بعد از ۲۰ سال به دلیل بدفهمی مسائل، مجبور به خروج از افغانستان شدند و این کشور را تقدیم طالبان کردند.
حضرت آیتالله خامنهای حمله به عراق و ناکامی در رسیدن به اهداف مورد نظر را نمونه دیگری از خطای محاسباتی آمریکاییها خواندند و افزودند: آمریکاییها از ابتدا به دنبال گماردن تحلیل احساسات حاکم بر بازار افراد آمریکایی و یا وابستگان به خود بودند و شرایط کنونی عراق و حضور سیاستمداران عراقی در رأس کار با انتخابات هیچگاه مورد نظر آنها نبود اما در اینجا هم شکست خوردند.
ایشان شکست آمریکا در سوریه و در لبنان به ویژه در قضیه اخیر تعیین خطوط گازی را نمونههای دیگری از ناکامی به دلیل خطای محاسباتی برشمردند و خاطرنشان کردند: یکی دیگر از نشانههای انحطاط آمریکا، رأی مردم به افرادی همچون رئیس جمهور فعلی و رئیس جمهور قبلی است. در دوره قبل رئیسجمهوری همچون ترامپ انتخاب شد که همه او را دیوانه میدانستند و در دوره فعلی نیز رئیسجمهوری بر سر کار میآید که همه، وضعیت او را میدانند.
رهبر انقلاب اسلامی این موارد را دلیل انحطاط یک تمدن دانستند و با تأکید بر اینکه بسیاری از قدرتهای غربی از این جهات شبیه آمریکا هستند گفتند: انحطاط اخلاقی و پستی و جنایت از این بالاتر که غربیها در رسانههای خود آموزش تخریب و اغتشاش و آموزش ساخت بطریهای آتشزا و بمب دستی میدهند؟
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به نقش آشکار آمریکا در اغتشاشات چند هفته اخیر در کشور، افزودند: اطلاعیه مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه درباره اغتشاشها حاوی اطلاعات و کشفیات مهمی بود و نشان میدهد دشمن برای تهران و شهرهای بزرگ و کوچک برنامهریزی کرده بود و طراحی داشت.
ایشان حضور برخی نوجوانان و جوانان در کف میدان را ظاهر قضیه دانستند و خاطرنشان کردند: اینها بچههای خودمان هستند و ما با اینها بحثی نداریم چون به دلیل برخی هیجانها و احساسات و برخی بی دقتیها در مسائل وارد میدان شدند، اما مهم صحنه گردانان اصلی هستند که با نقشه و برنامه وارد شدند.
رهبر انقلاب اسلامی، مسئولین بخشهای مختلف به ویژه مسئولین سیاسی و اقتصادی و آحاد مردم و به خصوص جوانان را به توجه ویژه و هوشیاری در قبال صحنه گردانان اصلی و طراحیها و برنامههای آنها فراخواندند و گفتند: البته دستگاههای اطلاعاتی به این موضوع توجه دارند و هوشیار هستند. طرح و برنامه هم این است که شاید بتوانند کاری کنند تا عقیده ملت ایران همانند عقیده سران انگلیس و آمریکا شود و ملت را همراه خود کنند اما ملت ایران واقعاً بر دهان آنها زد و از این پس هم خواهد زد.
حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: کسانی هم بودند که با طراحی و نقشه وارد میدان شدند و با دستگاههای خارجی مرتبط بودند و مرتکب جنایت شدند این موضوع بسیار مهمی است که باید به آن توجه ویژه شود.
ایشان قضیه شاهچراغ و کشتار مردم و کودکان را جنایتی بزرگ خواندند و گفتند: پسربچههای دانشآموزی که در این حادثه به شهادت رسیدند چه گناهی کرده بودند؟ پسر بچهای که در این جنایت، پدر و مادر و برادر خود را از دست داد و دچار چنین غم بزرگی شد، چه گناهی کرده است؟ آن طلبه جوان و متدین و حزب اللهی، آرمان عزیز که در تهران زیر شکنجه به شهادت رسید و پیکر او را در خیابان رها کردند، چه گناهی کرده بود؟
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: افرادی که این جنایتها را انجام میدهند چه کسانی هستند و از کجا دستور می گیرند؟ البته اینها قطعاً بچهها و جوانهای ما نیستند، باید عاملان این جنایتها شناسایی شوند و هر کسی که ثابت شود در این جنایتها همکاری داشته است، بدون تردید مجازات خواهد شد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به سکوت مدعیان حقوق بشر در قبال این جنایات، خاطرنشان کردند: چرا این مدعیان حادثه شیراز را محکوم نکردند و چرا یک قضیه خلاف واقع و دروغ را هزاران بار در سکوهای خود در اینترنت تکرار میکنند، اما نام «آرشام» را ممنوع میکنند؟ آیا این مدعیان واقعاً طرفدار حقوق بشر هستند؟
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه نوجوانان و جوانان را خطاب قرار دادند و گفتند: نوجوان و جوان امروز بر خلاف نوجوان و جوان قدیم یک عنصر بالغ و عاقل و خردمند و صاحب فکر و تحلیل است و این به برکت انقلاب اسلامی بهوجود آمده است زیرا قبل از انقلاب جوانان آنقدر سرگرم مسائل بیهوده و شهوترانی بودند که امکان توجه به مسائل اصلی کشور وجود نداشت.
ایشان تأکید کردند: این حقیقت یعنی ذهن فعال نوجوان و جوان امروزی و صاحب تحلیل و فکر بودنِ او را دشمن هم متوجه است و برای مقابله با آن از طریق تولید و تکرار حجم عظیم محتوای دروغ در شبکههای مجازی اقدام می کند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به انبوه محتواهای دروغ، تهمت و سخنان انحرافی که برای ذهن فعال جوانان تهیه می شود، گفتند: تأکید مکرر و چندین باره بر جهاد تبیین به همین علت است و قبل از اینکه دشمن محتوای دروغ و انحرافی تولید کند باید محتواهای حقیقی و صحیح در داخل تولید شود.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: به مسئولین رسانهها و امور ارتباطات میگویم که در زمینه تولید محتوا و جهاد تبیین و برنامهریزی برای آن احساس مسئولیت کنید و درک کنید که چرا دشمن بر روی برخی کلمات و اسامی حساس است و جلوی آنها را میگیرد.
رهبر انقلاب، جوانان را به احساس مسئولیت در مقابل بمباران پرحجم و پرتکرار ذهن جوان ایرانی با مطالب دروغ، فراخواندند و گفتند: در مقابل این تحلیل احساسات حاکم بر بازار برنامهی دشمن احساس مسئولیت کنید و برای تشخیص حقیقت و حرف درست از دروغ تلاش کنید.
ایشان افزودند: افرادی را هم که معاند نیستند اما بر اثر غفلت یا بدفهمی و شنیدن مطالب نادرست در رسانهها با دشمن همصدایی میکنند، بدون دعوا کردن، و با نوشتن و پیام دادن و استدلال، مراقبت و ارشاد کنید.
ایشان اتفاقات چند هفته اخیر را «جنگی ترکیبی» و نه صرفاً اغتشاشات خیابانی دانستند و خاطرنشان کردند: دشمن یعنی آمریکا، رژیم صهیونیستی، بعضی از قدرتهای موذی و خبیث اروپایی و برخی از گروهکها با همه امکانات به میدان آمدند و با استفاده از دستگاههای اطلاعاتی، رسانهای و ظرفیت فضای مجازی، و بهرهگیری از تجربیات گذشته در ایران و بعضی از کشورهای دیگر تلاش کردند به ملت ضربه بزنند.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: البته ملت بهمعنی واقعی در دهان بدخواهان زد و آنها را ناکام کرد.
رهبر انقلاب با اشاره به نشانههای تغییر در نظم جهانی و روند حاکم شدن نظمی جدید در دنیا، جوانان را به شناخت نقش و جایگاه ایران و ایرانیان در نظم جهانی آینده جدید توصیه کردند و گفتند: ابعاد نظم جدید و چگونگی آن دقیقاً معلوم نیست اما خطوط اساسی آن قابل ترسیم است.
ایشان اولین خط اساسی از نظم جدید را «انزوای آمریکا» دانستند و افزودند: برخلاف گذشته که آمریکاییها خود را تنها قدرت مسلط دنیا میخواندند، در نظم جدید، آمریکا جایگاه مهمی ندارد و منزوی است و ناچار خواهد شد دست و پایش را از نقاط مختلف جهان جمع کند.
ایشان در واکنش به شعار مرگ بر آمریکای دانشآموزان، خاطرنشان کردند: بعضیها میگویند این شعار را نگویید زیرا باعث برانگیختن دشمنی آمریکاییها میشود، در حالیکه آمریکاییها دشمنی با ملت ایران را در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و در حالی آغاز کردند که آن زمان هیچکس در ایران مرگ بر آمریکا نمیگفت، البته پس از آن ضربه، دانشجویان در ۱۶ آذر همان سال در دانشگاه تهران مرگ بر آمریکا گفتند و این شعار، یادگار ۱۶ آذر است.
خطوط اساسی دوم و سوم از نظم جدید جهانی که رهبر انقلاب به آنها اشاره کردند «انتقال قدرت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و علمی از غرب به آسیا» و «گسترش منطق و جبهه مقاومت» بود.
ایشان مبتکر گسترش فکر و جبهه مقاومت در مقابل زورگوییِ قدرتهای سلطهگر را جمهوری اسلامی ایران خواندند و گفتند: اولین کسی که گفت «نه شرقی، نه غربی» امام بزرگوار ما بود و این روحیه و حرف محکم امروز به قدری رواج یافته که در منطقه ما خیلیها با اعتقاد و عمل به منطق مقاومت، از آن نتیجه میگیرند، همچون نتیجه و بهره اخیری که لبنانیها به برکت حزبالله در قضیه خطوط گازی گرفتند.
حضرت آیتالله خامنهای با طرح این سؤال که «در دنیای جدید ایران چه کاره و در چه جایگاهی است؟» جوانان را به فکر کردن درباره این سؤال و آمادهسازی خود برای دنیای جدید فراخواندند و گفتند: ایران عزیز به علت برخورداری از خصوصیات برجستهای همچون «نیروی انسانی با هوش و با استعداد»، «منابع طبیعی متنوع و فراوان»، «موقعیت جغرافیایی حساس و ممتاز» و از همه مهمتر «منطق والای حکومتی و تمدنی» میتواند جایگاه برجستهای در نظم جدید داشته باشد.
رهبر انقلاب استفاده از مزیت جغرافیایی بینظیر ایران و تبدیل شدن به معبر ترانزیتی بسیار پیشرفته و خوب را در گروی گسترش خطوط ریلی دانستند و افزودند: با وجود تأکیدهای مکرر در این زمینه، در دولتهای مختلف به جز در مقطع بعد از رحلت امام بزرگوار که کارهایی انجام شد، کوتاهی شده است، البته در این دولت قصد دارند کارهایی انجام بدهند.
ایشان امتیاز مهم جمهوری اسلامی و منطق حکومتی و تمدنی آن را جمع بین حضور و آراء مردم با معارف الهی خواندند و گفتند: این کار، آسان نیست اما جمهوری اسلامی موفق به انجام آن شد البته نقصهایی وجود دارد که از آنها آگاه هستیم اما این حرف و منطق، در دنیا جدید است.
ایشان با اشاره به اینکه ثمره هوش و استعداد جوانان دهه ۶۰ و ۷۰ مقابل چشم همگان است، گفتند: در آینده برکات شما دهه هشتادیها و متولدان دهه ۹۰ را نیز همه خواهند دید.
حضرت آیتالله خامنهای در بخش پایانی سخنانشان در جمع پرشور صدها دانش آموز در نکته مهمی گفتند: همه مسئولان و آحاد مردم باید مراقب باشیم که پیامی که با هر حرکت و هرکار و سخن خود به خارج از کشور میفرستیم چیست.
رهبر انقلاب تأکید کردند: ملت و جوانان و مسئولان کشور باید «قدرت مقاومت و عزم راسخ خود را برای ایستادگی در مقابل زورگویان» به همه دنیا و به خصوص دشمنان منتقل کنند.
ایشان افزودند: دولتمردان هم در این زمینه وظایف سنگینی دارند و باید کوتاهیهای گذشته تکرار نشود و دستگاههای مختلف از جمله وزارتخانههای آموزش و پرورش، علوم، بهداشت، ارشاد، وزارتخانههای اقتصادی، معاونت علمی ریاست جمهوری به وظایف خود با جدیت عمل کنند.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: اطمینان داشته باشیم اگر هر کسی در هر جا که مشغول کار یا مسئولیت است، وظایفش را بشناسد و به آن عمل کند، تمام مشکلات حل میشود و کشور و ملت به آرزوی نهایی خود خواهند رسید.
ارتقای سواد رسانهای باید مهمترین دغدغه امروز ما باشد/ در حکمرانی رسانهای تجدید نظر شود
یک دکترای مطالعات اجتماعی گفت: ارتقای سواد رسانهای در کشورمان باید دغدغه اصلی و تمرکز ما برای مهار عملیاتهای متراکم رسانهای دشمن علیه ایران باشد.
به گزارش خبرگزاری فارس از بندرعباس، محمد کمالی باغستانی دکترای مطالعات اجتماعی ظهر امروز در نشست سواد رسانهای پیرامون حوادث اخیر در کشور اظهار کرد: به ابزار انتقال پیام بین فرستنده و گوینده، رسانه میگویند. به عنوان مثال رادیو، تلوزیون، تلفن همراه، اینترنت و حتی خطابه ای که در دانشگاه ها بیان میکنیم میتواند یک رسانه باشد.
وی با بیان این که این رسانه به خصوص فضای مجازی و شبکه های اجتماعی بعد از شیوع ویروس کرونا بر دنیا حاکم شد و مقام معظم رهبری در سال گذشته فرمودند که ما سه دسته قدرت داریم، قدرت در صنعت دفاعی، سلامت و علم پزشکی و قدرت در فضای مجازی که در دو مقوله اول الحمدلله پیشرفت های چشمگیری داشتیم اما در زمینه ی فضای مجازی خیلی کم کاری کردیم؛ حضرت آقا به دستاندرکاران فضای مجازی گوشزد کردند که نیاز به کار کردن در این زمینه احساس می شود.
کمالی باغستانی در ادامه، سواد رسانه ای را نوعی درک مبتنی بر مهارت دانست و بیان کرد: وقتی صحبت از سواد رسانه ای می شود زمانی که میخواهیم از یک وسیله ی نقلیه به عنوان یک راننده استفاده کنیم باید گواهی نامه رانندگی داشته باشیم و اگر کسی بدون گواهی نامه رانندگی کند خطراتی را برای خودش و دیگران ایجاد میکند. همان طور که رانندگی یک مهارت است و برای کار با خودرو، راننده باید تحلیل احساسات حاکم بر بازار به صورت مستمر تمرین و تکرار داشته باشد، باید برای ورود به فضای مجازی نیز آموزش و تمرین لازم را انجام دهیم. در نتیجه سواد رسانه ای یک مهارت است که نیازمند تمرین و تکرار بوده و صرفا مبتنی بر دانش نیست.
وی افزود: رسانه یک فرستنده است و پیامی را رمزگذاری کرده و از طریق یک کانال ارتباطی مثل رادیو، تلویزیون، اینترنت و. ارسال میکند و گیرنده پیام را رمزگشایی کرده و آن را به صورت بازخورد منعکس میکند این بستر می تواند گاهی با موانع ارتباطی نیز رو به رو شود که ما آن را به عنوان پارازیت تلقی میکنیم.
کمالی خاطرنشان ساخت: زمانی که ما از یک رسانه استفاده میکنیم باور فردی را در ما شکل می دهد. گاهی وقتها برای شکلگیری این رسانه ها ما قدرت تعقل خود را فدای احساسات می کنیم و الان شاهد این اتفاق در فضای مجازی هستیم که شکل دهی یک رسانه به سمت و سوی احساسات حرکت می کند.
این مدرسه دانشگاه تصریح کرد: گاهی وقت ها رسانه، مخاطب را فریب داده و احساسات او را تحریک میکند بدون این که شخص متوجه شود و قبل از اینکه از قدرت تعقل خود استفاده کند، فریب می خورد. مهارت سواد رسانه این جا شکل می گیرد که بتوانیم انواع رسانه ها را بشناسیم و اهداف تولیدات رسانهای را تشخیص دهیم.
وی ادامه داد: یک زمانی ما با جنگ روایت ها مواجه میشویم مثلا در بحث مرگ مهسا امینی یک غفلتی صورت گرفت که این روایت ها در رسانه های دشمن زودتر از رسانه صدا و سیمای طرح شد. دقیقا ما در جنگ روایت ها می بینیم که رسانه های دشمن نظیر ایران اینترنشنال و بیبیسی فارسی حدود ۷۱درصد از قدرت خودشان را به بازنمایی اختصاص دادند و ایراناینترنشنال حدود ۱۲۰۰ پست اینستاگرامی در مدت زمان یک هفته یعنی هر ۲۰ دقیقه یک پست تولید کرد در حالی که در هیچ جای دنیا همچنین چیزی اتفاق نیفتاده است.
کمالی باغستانی با بیان این که در شبکه های اجتماعی انگلیسی_آمریکایی که پیش از این پست های ایجاد شده با موضوع حاج قاسم، خشونت تلقی و مسدود میشد اما طی این مدت پست هایی که برای دعوت به اغتشاشات است به راحتی تبلیغ میشود، خاطرنشان کرد: پیام های رسانه ای برای اهداف خاصی تولید می شوند غیر ممکن است که یک رسانه پیامی را بدون جهت و اهداف خاصی تولید کند آن هم پیامهای رسانه ای که گروهک های تروریستی و کومله را وارد میدان کرده و رسانه ها برای کسب سود یا امتیاز برنامه ریزی کرده اند.
وی گفت: ابعاد مختلفی در خصوص بازتابی که هر رسانه از یک موضوع دارد، وجود دارد. رابطه ی اقتصادی از مهمترین آنها است به طوری که غیر ممکن است که رسانه ای به دنبال اقتصاد نباشد و خیلی از این شبکه ها از جمله منوتو، بیبیسی و غیره در پایتخت انگلستان یعنی شهر لندن هستند اما روابط اقتصادی آنها امروز افشا شده است و میتوانید از طریق جست و جو های مختلف به این امر برسید. این افراد در قبال وارانه نشان دادن حقیقت پول های هنگفتی دریافت میکنند.
کمالی ادامه داد: بحث سبک زندگی نیز یکی از از محورهای تمرکز رسانههای ضد ایرانی است که این رسانه ها سبک زندگی مصرفی و برهنگی را ترویج می کنند و هدفشان تغییر سبک زندگی مردم است.
وی در مورد مورد بازنمایی و کلیشه ها نیز عنوان کرد: بازنمایی یعنی برجسته کردن آن بخشی از حقیقت که برای آنها منفعت دارد و درمورد آن کلیشه سازی میکنند، مهسا امینی هم کلیشه سازی شد؛ در توییتر و دیگر شبکه ها به کمک ربات های فیکی که ساختند تا کلیشه سازی های منفی در قبال ما صورت بگیرد و شکی وجود ندارد که اهداف سیاسی و ایدئولوژیک است در پشت پرده هرج و مرج طلبی و آشوب در ایران هستند.
کمالی باغستانی پیشنهاد داد: در فضای رسانه ما یک قانون مکث ۳۰ ثانیه ای در بازنشر محتوا داریم؛ چرا؟ زیرا زمانی که شما یک کلیپی را تماشا می کنید ابتدا احساسات شما درگیر می شود اما در قانون مکث ۳۰ ثانیه می گوییم که قبل از بازنشر یک محتوا ۳۰ ثانیه صبر کنید تا احساسات برانگیخته شده شما آرام بگیرد و از آن فضای اولیه احساسات عقب نشینی کنید و بعد تصمیم به بازنشر بگیرید.
این معلم و فرهنگی هرمزگانی در پایان خاطرنشان کرد: حکمرانی رسانه ای خصوصا در کشور ما خیلی خیلی عملکرد ضعیفی داشته است در هر کشوری که وارد می شوید شبکه های اجتماعی باید قانون آن کشور را بپذیرد اگر نپذیرند مسدود خواهند شد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ آمریکا که بایدن پیروز شد شاهد بودید که ترامپ در حساب توئیتری خود نوشت که مواد ضدعفونی را به خودتان تزریق کنید، بلافاصله حساب توئیتری ترامپ مسدود شد و این حکمرانی رسانه ای است و ضروری است تا این مسئله باید با جدیت بیشتری در کشور ما دنبال شود.
آمریکا میخواهد در حیاط خلوت چین بازی کند
سیاست خارجی مقتدرانه شی جینپینگ در هیچ کجا به اندازه جنوب شرق آسیا، حیاط خلوت استراتژیک چین، تأثیر نداشته است.
اما با افزایش قدرت پکن، نارضایتی واشنگتن نیز افزایش یافته است - و اکنون پس از سالها تلاش، ایالات متحده در تلاش است تا دوباره با این منطقه وارد تعامل شود.
رئیسجمهور جو بایدن که در اجلاس سالانه اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا یا آسهآن در کامبوج شرکت میکند، اولین رهبر ایالات متحده است که از سال ۲۰۱۷ به این منطقه سفر کرده است.
او سال گذشته نیز به صورت مجازی در این اجلاس حاضر بود.
بایدن سپس به اندونزی، یکی دیگر از بازیگران مهم منطقه، میرود و قرار است با شی جینپینگ، رهبر چین، قبل از شرکت هر دو در نشست «گروه ۲۰» دیدار کند.
اما ایالات متحده اکنون در یک محیط دیپلماتیک خطرخیزتری به نسبت به گذشته فعالیت میکند.
آسهآن که زمانی برای دیپلماسی در آسیا-اقیانوسیه ضروری تلقی میشد، در تلاش است تا در دنیایی که بیش از پیش قطبی شده مؤثر باقی بماند.
این اتحادیه خود را به عنوان یک منطقه مسالمتجویی و بیطرفی تصوير کرده است، و ۱۰ کشور عضو آن به دنبال اجماع هستند، از انتقاد از یکدیگر اجتناب میکنند و آزاد هستند تا با قدرتهای مختلف تعامل کنند.
دبیرخانه کوچک و ضعیف آن و عدم وجود هیچ گونه فرآیندی برای اجرای تصمیمات اعضا، نشاندهنده این طرز فکر است.
تا زمانی که یک اجماع جهانی به رهبری ایالات متحده وجود داشت که از تجارت و رشد حمایت میکرد، این رویه به خوبی عمل میکرد.
اما ورود چین به بازار جهانی و نفوذ فزاینده این کشور از اوایل دهه ۲۰۰۰ با کاهش علاقه ایالات متحده همزمان شد، زیرا این کشور در آن زمان تمرکزش را روی خاورمیانه گذاشت.
چین با پیروی از سخنان دنگ شیائوپینگ، رهبر سابق این کشور«قدرت خود را پنهان کن، منتظر بمان»، با سلاح دلربایی در منطقه به نبرد رفت. اما در زمان آقای شی، که اکنون ۱۰ سال که قدرت را در دست دارد، قدرت چین دیگر پنهان نبود.
در دهه گذشته، اشغال جزایر صخرهای در دریای چین جنوبی و توسعه نظامی در آنها، چین را مستقیماً در برابر دیگر مدعیان، به ویژه ویتنام و فیلیپین قرار داده است.
تلاشهای آسهآن برای متقاعد کردن چین به موافقت با یک «مرامنامه» در مناطق مورد مناقشه به جایی نرسیده است. پکن ۲۰ سال است که مانع از پیشروی مذاکرات شده است. همچنین حکم دادگاه بینالمللی در سال ۲۰۱۶ مبنی بر بیاعتبار بودن ادعاهایش را رد کرده است.
این کشور از قبول تعهد در قبال مشکلات ناشی از سدسازی گستردهاش بر روی رودخانه مکونگ نیز طفره رفته است.
منبع تصویر، Getty Images
آقای شی به همراه آقای بایدن در سال ۲۰۱۲، زمانی که آقای بایدن معاون رئیسجمهور آمریکا بود
اما کشورهایی که آسهآن را تشکیل میدهند در وضعیت دشواری قرار دارند. نخست اینکه چین از نظر اقتصادی تحلیل احساسات حاکم بر بازار آنقدر مهم و از نظر نظامی آنقدر قدرتمند است که تعداد کمی جرأت مقابله آشکار با آن را دارند.
حتی در ویتنام، که همین ۴۳ سال پیش با چین وارد جنگ شد و احساسات ضد چینی در آن بالاست، حزب کمونیست حاکم در برخورد با همسایه غولپیکر خود محتاط است.
آنها مرز طولانی مشترکی دارند، چین بزرگترین شریک تجاری ویتنام است و یک حلقه حیاتی در زنجیره تامین است که به صادرات برتر آن در تراز جهانی کمک میکند.
دوم اینکه چین با برگزیدن کشورهای کوچکتری مانند لائوس و کامبوج، که اکنون آنقدر به سخاوت پکن وابسته هستند که کم و بیش کشورهای مشتری چین هستند، عملاً اتحاد آسهآن را از بین برده است.
این موضوع حتی در سال ۲۰۱۲ مشخص بود. در آخرین باری که کامبوج به طور گردشی در کرسی رياست آسهآن بود جلوی يک بیانیه نهایی را که از موضع پکن در دریای جنوب چین انتقاد میکرد، سد کرد.
احتیاط در برابر چین ممکن است خبر خوبی برای ایالات متحده به نظر برسد، اما حقیقت این است که کشورهای جنوب شرق آسیا نیز از واشنگتن ناامید شدهاند.
این کشورها آمریکا را شریک غیرقابل اعتمادی میبینند که بیش از حد به حقوق بشر و دموکراسی مشغول است.
ایالات متحده پس از سقوط مالی آسیا در سال ۱۹۹۷ منطقه را مجبور به پذیرش اقدامات شدیداً نامحبوب و سخت اقتصادی کرد، تقریباً به طور کامل در جریان جنگ جورج بوش با تروریسم، خود را جدا کرد و از موضع بسيار هيجانانگیز «محور» آسيای رئیسجمهور اوباما به رویکرد تنگنظرانه رئیسجمهور ترامپ به آنچه که روشهای تجاری نامنصفانه آسیایی میخواند، تغيیر موضع داد.
تمرکز ایالات متحده امروز بر روی اتحاد چهارگانه به همراه ژاپن، هند و استرالیا نیز آسهآن را تضعیف کرده است و باعث میشود که این اتحادیه بین دو طرف قدرتمند گیر افتاده باشد. و تمایل واشنگتن برای به چالش کشیدن چین در آسیا آنها را میترساند زیرا این کشورها در رویارویی ابرقدرتها چیزهای زیادی برای از دست دادن از دارند.
علیرغم همه پیشرویهای این اتحادیه، هیچ دولتی در ایالات متحده حاضر به دنبال کردن توافقنامههای تجارت آزاد نبوده است - و این قطعاً توافق را برای منطقهای که شاید وابستهترین منطقه به تجارت در جهان است، ناگوار کرده است.
از سوی دیگر، رابطه با چین منجر به این شده است که بزرگترین بلوک تجاری جهان که آسهآن، چین، ژاپن، کره جنوبی، استرالیا و نیوزلند را به هم پیوند میدهد، پدید بیاید.
حتی اندونزی، بزرگترین کشور آسهآن و با بدبینانهترین سیاست خارجی منطقه به چین، در دوره ریاست جمهوری جوکو ویدودو مشتاقانه به دنبال سرمایهگذاری، وام و فناوری چینی است.
دانستن اینکه آسهآن هنوز هم تا حد ممکن با قدرتهای ديگر – به مثابه نقطه ثقلی در مقابل چین – تعامل خواهد کرد، میتواند مایه آرامش خاطر آمریکا باشد. و بسیار بعید است که چین هرگز در اینجا متحدانی نظامی به آن شکلی که آمریکا در ژاپن و استرالیا دارد، داشته باشد.
اما همه کشورهای آسهآن - به درجات مختلف - اکنون پذیرفتهاند که چین قدرت مسلط این منطقه خواهد بود و تمایلی به دادن امتیاز در جایی که منافعش در خطر است، ندارد.
سوال برای آقای بایدن: آیا برای ایالات متحده تغییر شکل اتحادها در حیاط خلوت چین خیلی دیر شده است؟
بالا گرفتن احساسات ضد پناهندگان اوکراینی در لهستان
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، نشریه "فوکوس" آلمان در مطلبی به بالا گرفتن احساسات نفرت از پناهندگان اوکراینی در لهستان اشاره کرده و نوشت: هزاران ملی گرا هر ساله در جشن ملی لهستان راهپیمایی می کنند. در تظاهرات سال 2022، شعارهای آنها عمدتاً علیه پناهندگان اوکراینی در این کشور بود. حملات علیه اوکراینی ها در لهستان هم در حال افزایش است.
اینجا لهستان است، نه اوکراین!"، "اوکراینی برادر من نیست"، "اوکراینی سازی لهستان را متوقف کنید"، "این جنگ ما نیست" - اینها تنها بخشی از شعارهایی هستند که در جشن ملی لهستان امسال در تاریخ 11.11. 2022، در مرکز ورشو دیده و شنیده و سر داده شد.
به گفته سازمان دهندگان، 100,000 نفر در ا نشست امسال این جشن ملی گرایی شرکت کردند که البته تعداد آن ها 50,000 نفر کمتر از سال 2021 بود. سیاستمداران برجسته مانند زبیگنیو زیوبرو، وزیر دادگستری از حزب راستگرای همبستگی لهستان (SP) و وزیر دفاع سابق آنتونی ماچیرویچ از حزب قانون و عدالت حاکم نیز در این نمایش ملی حضور داشتند.
در سخنرانی های سازمان دهندگان این تجمع، اوکراینی ها هم مورد توهین قرار گرفتند.
از زمان حمله روسیه به اوکراین در 23 فوریه 2022، لهستان 1.7 میلیون پناهنده از کشور همسایه خود را پذیرفته است. "کنراد دولکوفسکی" رئیس سازمان غیردولتی "مرکز نظارت بر نژادپرستی و بیگانه هراسی" (OMZRIK) در ورشو تعجب نمی کند که به موازات همبستگی بزرگ با اوکراین، صداهای ضد اوکراینی نیز بلند می شود.
"کنراد دولکوفسکی از "ابزارسازی سیاسی" پناهندگان از کشور اوکراین که در حال حاضر در لهستان هستند صحبت می کند.
دولکوفسکی به دویچه وله گفت: در زمانهای سخت، زمانی که قیمتها بهطور چشمگیری افزایش مییابد و بسیاری از مردم احساس ناامنی میکنند، به دنبال دشمن یا قربانی میگردند تا ناامیدیهای خود را بر سرشان خالی کنند.
وی تاکید کرد: متأسفانه این ضعف انسانی مورد سوء استفاده افرادی قرار می گیرد که می خواهند از آن سرمایه سیاسی بسازند. این یادآور ایدئولوژی نازیهاست که از این مکانیسم نیز استفاده کردند.
دولکوفسکی از ابتدای جنگ فهرستی از حوادث ضد اوکراینی را ثبت کرده است. رئیس مرکز نظارت بر نژادپرستی و بیگانههراسی ورشو توضیح میدهد: در ماههای اخیر صدها حمله فیزیکی و لفظی علیه اتباع اوکراینی گزارش شده است و هر روز بر تعداد آنها افزوده میشود.
به گفته وی بیشتر این اقدامات درباره درگیری بین همسایگان، ماشین های تخریب شده با پلاک اوکراینی ودرهای آپارتمان و دیوار خانه های آغشته به سخنان نفرت انگیز است.
رئیس OMZRIK همچنین از یک زن اوکراینی سخن گفت که توسط یک راننده ماشین مورد توهین و ضرب و شتم قرار گرفت به دلیل اینکه بچه هایی که از او مراقبت می کرد توپی را به زیر ماشین او زدند.
همچنین یک مشتری روی فروشندهای از اوکراین شیر ریخت و فریاد زد که از اوکراینی ها متنفر است.
در ورشو، یک زن اوکراینی توسط صاحبخانهاش مورد ضرب و شتم قرار گرفت، در کراکوف لهستان به سه زن که روی نیمکت پارک نشسته بودند، به عنوان اوکراینی کثیف که باید لهستان را ترک کنند، توهین شد.
رسانه های لهستانی نیز از تشدید احساسات ضد اوکراینی خبر می دهند. به عنوان مثال یک رسانه در مورد یادداشتی در ورودی یک مغازه در شهر کوچک بارلینک در غرب پومرانیا گزارش داد که اعلام می کرد که هر شهروند اوکراینی پس از پرداخت چک می شود. مغازه دیگری به زبان اوکراینی اعلام کرد: ما می دانیم که تمام سرقت ها به حساب شما است.
شعارهای ضد اوکراینی که نه تنها در تظاهرات ملیگرایان بلکه در زندگی روزمره لهستانی ها نیز شنیده میشود، پیامدهایی دارد. به عنوان مثال، آناستاسیا ویسوچینا یک تبعه اوکراینی در این فکر است که آیا باید لهستان را ترک کند. در اوایل مارس 2022، این معلم انگلیسی 31 ساله به همراه پسر نه ساله خود از شهر دنیپرو اوکراین به لودز در لهستان گریخت.
وی این طور توضیح می دهد در ملاقات از یک رستوران یک پیشخدمت به من حمله کرد و موهایم را کشید. بچه ام را هل دادند و افتاد. پیشخدمت از من خواست اگر اینجا را دوست نداشتم به اوکراین برگردم.
از جولای 2022، مرکز نظارت بر نژادپرستی و بیگانه هراسی 170 رویداد ضد اوکراینی را به پلیس گزارش کرده است. کنراد دولکوفسکی، رئیس این سازمان از چندین تحقیق در حال انجام گزارش می دهد. در ماه سپتامبر، مردی که در اینترنت به اوکراینی ها توهین میکرد، 650 یورو جریمه شد که این بالاترین مجازات برای اقدامات ضد اوکراینی در لهستان تا به امروز محسوب می شود.
دیدگاه شما