استراتژی‌های سرمایه‌گذاری چیست؟


ریسک مؤلفه اصلی بازار سرمایه است و بدون ریسک بازدهی هم وجود نخواهد داشت. معامله‌گران حرفه‌ای به کمک ابزارها و استراتژی‌های مدیریت ریسک تلاش می‌کنند که ریسک سرمایه‌گذاری‌هایشان را به حداقل و بازدهی آن‌ها را به حداکثر برسانند

مدیریت سرمایه چیست؟

در پاسخ به سؤال مدیریت سرمایه چیست می‌توان گفت: مدیریت سرمایه یعنی تلاش برای بقای سرمایه و حتی کسب سود و افزایش سرمایه. با این حساب هر فردی که به دنبال حفظ و رشد دارایی خود است باید با مفهوم مدیریت سرمایه گذاری یا دارایی آشنا باشد.

این مفهوم آنقدر مهم است که حتی می‌توان از آن به عنوان رکن اصلی یک سرمایه گذاری موفق یاد کرد. فردی را تصور کنید که وارد بازار بورس شده و همان ماه اول با ضرر شدیدی روبرو می‌شود. حال به نظر شما چه چیزی عامل شکست این فرد بوده است؟ بازار بورس؟ عوامل بیرونی؟

این موارد می‌توانند درست باشند و حتی عوامل بیشتری ممکن است باعث متضرر شدن این شخص باشد، اما قبل از بررسی این عوامل باید بررسی کرد که مدیریت سرمایه و سرمایه گذاری این شخص به چه صورتی بوده است. مدیریت سرمایه اصلی‌ترین عامل شکست‌ها و موفقیت‌ها در سرمایه گذاری است.

در این مطلب از بلاگ داراتو مفهوم مدیریت دارایی و ارکان اصلی آن را بررسی کردیم. همچنین در ادامه با معرفی استراتژی‌های مربوط به اداره سرمایه و بررسی رابطه ریسک با این مفهوم تلاش کردیم تا نحوه مدیریت سرمایه را آموزش بدهیم. در ادامه همراه ما باشید تا ببینید چطور می‌توان با رعایت برخی نکات از سرمایه محافظت کرد و حتی باعث رشد آن شد.

فهرست موضوعات مقاله

مدیریت سرمایه چیست

مقصود کلی از مدیریت سرمایه یعنی مدیریت حرفه‌ای دارایی‌ها برای رسیدن به اهداف سرمایه گذاران. هدف اصلی سرمایه گذار در وهله اول بقای سرمایه و در ادامه دریافت سود و افزایش سرمایه است. با مدیریت سرمایه می‌توان ارزش سرمایه را حفظ کرد و حتی باعث رشد آن شد.

نکته‌ای که باید استراتژی‌های سرمایه‌گذاری چیست؟ به آن توجه داشته باشیم این است که مدیریت دارایی‌ها امری شخصی به حساب می‌آید و به همین دلیل برای هر فرد ممکن است متفاوت و منحصر به فرد باشد. همه انسان‌ها در زندگی روزمره خود به نحوی با این امر درگیر می‌شوند و اگر نتوانند مدیریت خوبی روی سرمایه‌های خود داشته باشند، ممکن است در فعالیت‌های اقتصادی و حتی در زندگی روزمره آسیب‌های جبران ناپذیری ببینند.

مدیریت سرمایه گذاری به افراد جامعه کمک می‌کند تا با یادگیری بودجه بندی، انواع سرمایه گذاری، نحوه خرج کردن و نظارت بر خرج‌ها سرمایه‌های خود را مدیریت کنند. در دنیای سرمایه گذاری اهمیت مدیریت دارایی فراتر از زندگی روزمره است. به طوری که در بازارهای مختلف می‌توان با قطعیت گفت که داشتن یا نداشتن مدیریت سرمایه، شکست یا موفقیت سرمایه گذار را تعیین می‌کند.

مدیریت سرمایه گذاری در همه بازارها ضروری است. اما به طور خاص از این علم در بورس اوراق بهادار، سهام، املاک و مستغلات و از همه مهمتر صندوق‌های سرمایه گذاری بیشترین استفاده می‌شود.

اهمیت مدیریت سرمایه

وقتی قرار است در یک حوزه سرمایه گذاری چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم وارد شوید، باید با مفهوم مدیریت دارایی آشنا باشید. این موضوع آنقدر مهم است که می‌تواند ضامن بقای سرمایه گذار در بازارهای مختلف و رشد سرمایه او باشد.

از طرفی با دانش مدیریت سرمایه، می‌توانید برای هر سرمایه گذاری طرح و نقشه کلی داشته باشید. در این حالت استراتژی درآمدزایی خود را می‌شناسید و می‌دانید که قرار است در کجا و چطور و حتی چه زمانی سرمایه‌های خود را قرار دهید.

نتیجه این برنامه ریزی آرامش روانی شما و کاهش بار استرس در فعالیت سرمایه گذاری است، که بیشترین فشار روانی را روی افراد دارد. با دانش مدیریت مالی، امنیت سرمایه گذاری شما بیشتر می‌شود و احتمال افزایش دارایی شما بالا می‌رود. اما مفهوم دیگری که در اینجا باید به آن توجه داشته باشید مفهوم ریسک است که ارتباط بسیاری با افزایش دارایی شما و مدیریت سرمایه دارد.

ارتباط ریسک و مدیریت سرمایه

مدیریت ریسک از ارکان اصلی مدیریت سرمایه گذاری است؛ به طوری که گاهی به جای مدیریت سرمایه از مفهوم مدیریت ریسک هم استفاده می‌شود. در واقع در هر استراتژی مدیریت سرمایه گذاری باید به نقش ریسک و کنترل آن توجه شود. به همین منظور در استراتژی مدیریت سرمایه میزان ریسک و بازدهی مورد انتظار تخمین زده می‌شود تا سرمایه گذار کمتر دچار ضرر شود.

میزان ریسک افراد در سرمایه گذاری را می‌‎توان از طریق آزمون ریسک سنجی بررسی کرد. با استفاده از این آزمون می‌توان متوجه شد که هر سرمایه گذار بهتر است در کدام بازار و به چه صورتی سرمایه گذاری خود را آغاز کند. از طرفی همانطور که می‌دانید میزان ریسک و سود و ضرر رابطه‌ای مستقیم با یکدیگر دارند، یعنی با بالا رفتن ریسک سرمایه گذاری ممکن است احتمال ضرر و سوددهی هم بالا برود.

مدیریت درست و مناسب سرمایه کمک می‌کند تا بین میزان ریسک و میزان سود و ضرر تعادل ایجاد شود و سرمایه گذاران دچار ضررهای جبران ناپذیر نشوند و از طرفی سود بیشتری کسب کنند.

استراتژی های مدیریت سرمایه

مدیریت سرمایه به معنای واقعی کلمه یعنی داشتن استراتژی برای سرمایه گذاری. به طور کلی از طریق سه استراتژی محتاطانه، تهاجمی و پوششی می‌توان دارایی‌ها را مدیریت کرد. هر کدام از این استراتژی‌ها متناسب با روحیات و میزان ریسک پذیری سرمایه گذاران مختلف طراحی شده‌اند. در ادامه به معرفی این سه استراتژی پرداخته‌ایم.

استراتژی محتاطانه

در این استراتژی، سرمایه گذار با انتخاب سود کمتر حفظ اصل دارایی و امنیت سرمایه خود را تضمین می‌کند. هیجانات بازار تاثیری روی این مدل سرمایه گذاری ندارند و برای کسب بازدهی بیشتر باید به آن دید بلند مدت داشت. قرار دادن پول در صندوق سرمایه گذاری درآمد ثابت می‌تواند نوعی از این استراتژی باشد.

استراتژی تهاجمی (هجومی)

در استراتژی هجومی اولین و مهمترین هدف کسب سود بیشتر است. این روش ریسک بسیار زیادی دارد و مناسب افراد پرریسک است. با اینکه هدف از این استراتژی کسب سود بیشتر است، اما با بالا رفتن ریسک ممکن است احتمال ضرر هم بیشتر شود. سرمایه گذاری در صندوق‌های سهامی و ورود مستقیم به بازار سهام از انواع این استراتژی است.

استراتژی پوششی

فاصله مابین استراتژی تهاجمی و محتاطانه، استراتژی پوششی است. این مدل استراتژی تنوع گسترده‌ای دارد و نمی‌توان تعریف دقیقی برای آن ارائه کرد. در این روش استراتژی‌های مختلفی به کار می‌رود تا میزان ریسک و بازده کنترل شود و سرمایه گذاری در بلند مدت و کوتاه مدت، کمتر دچار ضرر شود.

ارکان مدیریت سرمایه

همانطور که گفتیم مدیریت مالی یا مدیریت سرمایه برای هر شخص ممکن است متفاوت باشد و به همین دلیل برای آن نمی‌توان قوانین مشخص و ثابتی تعیین کرد. اما اصولی وجود دارند که با رعایت آن‌ها می‌توان مدیریت را به شکل بهتری انجام داد. به طور کلی پنج اصل و رکن برای مدیریت دارایی در نظر گرفته می‌شود. این ارکان شامل مدیریت ریسک، بازده، بررسی حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه می‌شوند. در ادامه هر کدام از این موارد را به صورت کامل بررسی کردیم.

ریسک

پیش‌تر توضیح دادیم که مدیریت ریسک از ارکان اصلی مدیریت سرمایه است و حتی گاهی این دو عنوان را به جای یکدیگر استفاده می‌کنند. ریسک به بیان ساده یعنی در نظر گرفتن احتمال ضرر در سرمایه گذاری. هر معامله‌گری خوب می‌داند که ریسک پای ثابت معامله است و نمی‌توان هیچ مدل سرمایه گذاری را بدون آن در نظر گرفت. در واقع در هر مدل داد و ستدی عامل ریسک در مقیاس‌های متفاوت دخیل است.

معامله گران حرفه‌ای قبل از ورود به معامله میزان ریسک را اندازه گیری می‌کنند و می‌توان گفت این کار اولین گام مدیریت سرمایه است. در این گام مشخص می‌شود که در سرمایه گذاری چند درصد ضرر احتمالی وجود دارد و در چه بازه زمانی می‌توان به سود احتمالی دست یافت.

سنجش ریسک نیازمند تجربه بالا و دانش و مهارت‌های بسیاری است. اما یک راه ساده‌تر شرکت در آزمون ریسک سنجی است. به همین دلیل در داراتو بخشی به عنوان آزمون ریسک سنجی وجود دارد که به معامله گران این امکان را می‌دهد تا قبل از قرار دادن سرمایه در صندوق‌های سرمایه گذاری با شرکت در این آزمون ریسک آن را بسنجند و از این طریق سرمایه خود را مدیریت کنند.

بازده

رکن بعدی مدیریت سرمایه «بازده» است؛ یعنی بدون در نظر گرفتن بازدهی نمی‌توان مدیریت خوبی روی سرمایه‌ها داشت. می‌توان بازده را سود کسب شده از سرمایه گذاری نامید. مقدار بازدهی سرمایه با درصد نمایش داده می‌شود و به طور خاص در بازار سهام با بالا بردن قیمت سهم و سود نقدی آن به دست می‌آید.

برای تعریف دقیق‌تر بازده پیشنهاد می‌کنیم مطلب بازده سرمایه گذاری (ROI) چیست را بخوانید.

برای مدیریت دارایی همانند محاسبه ریسک، باید قبل از شروع سرمایه گذاری و معامله مقدار بازدهی مورد انتظار تعیین شود. با محاسبه مقدار بازدهی و ریسک می‌توان نقاط خروج و ورود به سرمایه گذاری را به دست آورد.

دستیابی به بازدهی مطلوب تا حدی زیادی به عواملی مثل دیدگاه سرمایه گذاری، هزینه‌های معاملات، ماهیت دارایی، میزان ریسک، نرخ بهره و درصد تورم ارتباط دارد. همه این موارد را می‌توان در یک عبارت خلاصه کرد: مدیریت سرمایه. از طریق مدیریت سرمایه می‌توان از لحظه شروع تا پایان سرمایه گذاری به بازدهی مطلوب دست پیدا کرد.

حجم معاملات

بعد از پیش بینی بازده و ریسک معامله، حال برای بالا بردن کیفیت مدیریت دارایی باید حجم معاملات را مشخص کرد. حجم معامله به تعداد واحدهای دارایی گفته می‌شود که سرمایه گذار در بازار می‌خرد. هر واحد در هر بازار متفاوت است، مثلا در بازار بورس اوراق بهادار، منظور از واحد همان اوراق و برگه هر سهم است.

سرمایه گذار برای یک سرمایه گذاری موفق باید قبل از هر معامله حجم بهینه معاملات را متناسب با سطح ریسک تعیین کند. افرادی که تجربه کمتری در بازار دارند، یا با بازارهای مختلف آشنایی ندارند، حجم معامله را در نظر نمی‌گیرند و ممکن است تمامی سرمایه خود را وارد یک سرمایه گذاری کنند. در این صورت احتمال ضرردهی خیلی بیشتر از سودآوری می‌شود.

درصورت مدیریت کردن سرمایه با وارد کردن بخشی از دارایی در بازار، ریسک از دست دادن کل دارایی کم می‌شود. البته افراد حرفه‌ای می‌توانند با بررسی میزان ریسک، بازدهی و مدیریت دقیق به خوبی حجم معامله را مشخص کنند و در کنار کم کردن ضرر و ریسک به بازدهی بالایی دست پیدا کنند.

نسبت بازده به ریسک

رکن اساسی بعدی مدیریت دارایی رکن نسبت پاداش به ریسک یا ریسک به ریوارد است. با این نسبت می‌توان ارزشمند بودن یا نبودن سرمایه گذاری را بررسی کرد. هر سرمایه گذار حرفه‌ای باید قبل از ورود به هر نوع بازاری و شروع معامله این نسبت را بررسی و ارزیابی کند.

مقدار نسبت پاداش به ریسک از طریق تقسیم «بازده معامله» بر «ریسک یا ضرر معامله» به دست می‌آید. عدد به دست آمده می‌تواند حداقل 1 یا 2 باشد. اگر عدد 1 به دست آمد یعنی معامله شما نه سود دارد و نه ضرر و اگر عدد بالاتر باشد، یعنی معامله شما بازدهی بالایی خواهد داشت. در صورتی هم که عدد به دست آمده پایین‌تر از عدد 1 باشد یعنی معامله شما سودآور نیست و نباید آن را انجام دهید.

از طریق این محاسبات می‌توان تعیین کرد که کدام سرمایه گذاری ارزشمند است و احتمال ضرر آن پایین‌تر است. این مقدار به طور کلی به شما نشان خواهد داد که نسبت احتمال از دست رفتن سرمایه شما به احتمال بازدهی آن چقدر است.

نسبت افت سرمایه

سرمایه گذاری فقط کسب سود و درآمد نیست و بسیاری از اوقات با افت سرمایه روبرو خواهید شد. اما اگر حرفه‌ای باشید و مدیریت سرمایه به درستی انجام شده باشد، افت سرمایه کمتر اتفاق خواهد افتاد.

مقدار نسبت افت سرمایه یا drawdawn که به صورت تخصصی در بازارهای مالی DD خوانده می‌شود، با محاسبه اختلاف میان «سطح قبلی سرمایه» یعنی سرمایه پیش از ضرر با «سطح فعلی سرمایه» یعنی سرمایه پس از ضرر بدست می‌آید. این نسبت میزان کاهش قیمت دارایی در دوره‌ای خاص برای سرمایه گذاری، حساب معاملاتی یا صندوق را نشان می‌دهد. مقدار بدست آمده به صورت درصدی نشان داده می‌شود.

بایدها و نبایدهای مدیریت سرمایه

  • باید در سرمایه گذاری استراتژی معاملاتی داشته باشید.
  • اولین و اصلی‌ترین هدف مدیریت سرمایه، بقای دارایی و سرمایه است. افزایش سرمایه اولویت بعدی است.
  • ریسک معامله و بازده مورد انتظار را قبل از معامله تعیین کنید.
  • مقدار ریسک تعیین شده شما برای سرمایه گذاری نباید بیشتر از 3 درصد باشد.
  • نسبت بازده به ریسک نباید کمتر از یک باشد و اگر وارد معامله‌ای با نسبت بازده کمتر از یک شوید فردی جسور و با ریسک بالا در معامله نیستید. فردی با مدیریت ضعیف سرمایه به حساب می‌آیید.
  • در انجام معاملات مختلف به صورت همزمان، میزان ریسک قابل تحمل باید بین موقعیت‌های معاملاتی پخش شود.
  • نسبت به میزان ریسک خود در معاملات مختلف شرکت کنید. هر چه بازده بیشتر ریسک هم بیشتر می‌شود، یعنی احتمال ضرر هم بالا می‌رود.
  • آستانه تحمل افت سرمایه را مشخص کنید تا در زمان ضرر، کل سرمایه خود را از دست ندهید. به اصطلاح نقطه خروج از معامله را از قبل باید مشخص کنید.

عوامل تاثیرگذار در مدیریت سرمایه

عوامل خاصی بر مدیریت سرمایه و کاهش ریسک سرمایه گذاری تاثیر گذارند. شناخت بازار، اجتناب از هیجان، تعیین حد سود و زیان و پیروی از یک سیستم معاملاتی مشخص از جمله این عوامل هستند. در ادامه به بررسی این عوامل می‌پردازیم:

شناخت بازار

برای ورود به هر معامله‌ای باید بازار مرتبط با آن معامله را به خوبی بشناسید. در واقع بدون شناخت بازار مورد نظر مدیریت سرمایه بسیار سخت و حتی ناممکن است. برای مثال بازار سرمایه یا بورس یک بازار بسیار پیچیده و تخصصی است. در نتیجه هر فردی که بخواهد سرمایه گذاری در بورس را تجربه کند، ابتدا باید اصول پایه و روش‌های تحلیل آن را به خوبی فرا بگیرد.

سیستم معاملاتی خودتان را داشته باشید

با کسب تجربه در بازارهای مختلف و یادگیری اصول سرمایه گذاری می‌توانید سیستم معاملاتی مختص به خودتان را پیدا کنید. بهتر است در هنگام معاملات از میان انواع روش‌های معاملاتی و اطلاعاتی که شما را بمباران می‌کنند، روشی اختصاصی برای خودتان پیدا کنید و طبق آن روش و قاعده در بازار سرمایه پیشروی کنید.

حد سود و زیان را برای خود مشخص کنید

میزان سود و زیان در سرمایه گذاری‌های مختلف غیر قابل تشخیص است، اما می‌توان برای آن حد و حدودی مشخص کرد. با توجه به دانشی که از بازار مورد نظر خود کسب کرده‌ای و استفاده از تجارب دیگران و بررسی اطلاعات موجود می‌توانید بازه مناسبی برای بازدهی سرمایه گذاری خود تعیین کنید. همچنین میزان حدودی ضرر هم به شما کمک می‌کند تا در صورت در خطر قرار گرفتن سرمایه بتوانید قبل از بیشتر شدن ضرر احتمالی از سرمایه گذاری مورد نظر خارج شوید.

هنگام مدیریت سرمایه از تصمیم‌های احساسی اجتناب کنید

احساسات هیچ جایگاهی در سرمایه گذاری ندارند. پس با این حساب در هر بازاری تصمیم احساسی نگیرید و احساسی عمل نکنید. مثلا ممکن است فردی فکر کند که شانس خوبی دارد و با این روش کلی سهم اشتباه بخرد. نتیجه چنین کاری قطعا معلوم است: ضرر واز دست دادن کل سرمایه.

سبد سرمایه‌گذاری خود را متنوع کنید

یک پیشنهاد عالی برای افرادی که می‌خواهند سرمایه گذاری کم خطر داشته باشند، تنوع ایجاد کردن در سبد سرمایه گذاری است. بهتر است در بازارهای مختلف و به خصوص در بازار بورس همه دارایی خود را روی یک سهم قرار ندهید. این کار باعث می‌شود که هنگام ضرر کردن یک سهم، کل سرمایه شما از بین نرود و بتوانید سرمایه خود را مدیریت کنید.

مدیریت سرمایه در داراتو

مدیریت سرمایه کاری تخصصی است، که علاوه بر کسب دانش نیازمند تجربه بالاست. یعنی فقط با کسب دانش و مهارت به دست نمی‌آید و شما باید سال‌ها در بازارهای مختلف تجربه داشته باشید تا به یک مدیریت قوی برسید. به همین دلیل هر فردی نمی‌تواند سرمایه خود را به خوبی مدیریت کند و نیاز به یک مشاور و راهنمای متخصص دارد.

مدیریت سرمایه در داراتو به همین شکل انجام می‌شود. داراتو زیر نظر کارگزاری آگاه از افرادی با تجربه در زمینه سرمایه گذاری تشکیل شده است که به شما کمک می‌کنند سرمایه خود را در سبدهای سرمایه گذاری مختلف و صندوق‌های سرمایه گذاری بورسی مدیریت کنید.

مدیریت سرمایه در داراتو با آزمون ریسک سنجی شروع می‌شود و در ادامه براساس سطح ریسک شما سبد سرمایه گذاری مناسب به صورت صندوق سرمایه گذاری ارائه می‌شود. برای آشنایی بیشتر با نحوه مدیریت سرمایه در داراتو پیشنهاد می‌کنیم وارد صفحه طرح‌های سرمایه گذاری داراتو شوید.

تحریریه داراتو

ما در تیم تحریریه داراتو امیدواریم با مطالب آموزشی بتوانیم سطح دانش مالی شما را ارتقا بدهیم تا در آینده سرمایه گذاری را به شکل بهتری تجربه کنید. در این راه حمایت‌های شما با نظرات و پیشنهادات بیشترین کمک را به ما خواهد کرد. پس منتظر شنیدن نظرات شما در بخش ارسال دیدگاه‌ها هستیم. همیشه در سود باشید.

آشنایی با مدیریت ریسک در سرمایه گذاری و انواع آن

مدیریت ریسک در سرمایه گذاری

برای آشنایی بهتر با مفهوم مدیریت ریسک در سرمایه گذاری؛ فرض کنید می‌خواهیم سرمایه‌گذاری ساده‌ای انجام بدهیم. قصدمان این است که یک ماشین بخریم و با این ماشین در اسنپ کار کنیم. دقت کنید که همین سرمایه‌گذاری ساده هم ریسک‌های خاص خودش را دارد: ممکن است تصادف کنیم و ماشین‌مان آسیب جدی ببیند، ممکن است شرکت اسنپ تعطیل شود، ممکن است ماشین‌مان را بدزدند، ممکن است قیمت بنزین دو برابر شود و ریسک‌های دیگری از این قبیل. نکته اینجاست که با وجود همهٔ این ریسک‌ها، از بازدهی مورد انتظارمان که همان درآمد ناشی از کار در اسنپ است، چشم‌پوشی نمی‌کنیم و همچنان این سرمایه‌گذاری را انجام می‌دهیم. نکتهٔ دیگر این است که با استفاده از ابزارهایی مانند بیمه ریسک‌های این سرمایه‌گذاری را به حداقل می‌رسانیم.

حال اگر ریسک این سرمایه‌گذاری از حدی فراتر برود، احتمالاً تصمیم می‌گیریم که سراغ این کار نرویم. همچنین اگر فرصت سرمایه‌گذاری دیگری پیش بیاید که ریسک آن در همین حد است و انتظار بازدهی بهتری از آن داریم، ممکن است تصمیم بگیریم که به جای کار در اسنپ، سراغ آن کار برویم.

مفهوم ریسک در بازارهای مالی هم تقریباً همین است و سرمایه‌گذاران حرفه‌ای سعی می‌کنند سراغ سرمایه‌گذاری‌هایی بروند که ریسک‌شان معقول باشد و با استفاده از ابزارهای مدیریت ریسک، این ریسک را هم کنترل می‌کنند.

مدیریت ریسک در سرمایه‌گذاری یعنی چه؟

در بازار سهام، ارتباط مستقیمی بین ریسک و بازده وجود دارد. به‌طور کلی، ریسک بیشتر به معنی انتظار بازدهی بیشتر است. از این لحاظ می‌توان سرمایه‌گذاری را با شرط‌بندی مقایسه کرد: گزینه‌ای که احتمال وقوعش پایین‌تر است، در صورتی که محقق شود جایزه بزرگ‌تری خواهد داشت.

در زبان سرمایه‌گذاری، مدیریت ریسک به فرایندی گفته می‌شود که طی آن ابتدا ریسک‌های مختلف شناسایی و ارزیابی می‌شوند و سپس برای به‌حداقل‌رساندن این ریسک‌ها، استراتژی‌هایی مشخصی در پیش گرفته می‌شود. پس می‌شود گفت مدیریت ریسک ۲ مرحله کلی دارد:

  1. شناسایی و ارزیابی ریسک‌های موجود
  2. طراحی استراتژی‌های مناسب برای مدیریت و به‌حداقل رساندن ریسک‌ها

صرف ریسک در سرمایه‌گذاری چیست؟

همان‌طور که اشاره کردیم، هر نوع سرمایه‌گذاری با مقدار مشخصی ریسک همراه است و کسی که این ریسک را می‌پذیرد انتظار دارد که پذیرش این ریسک همراه با مقدار مشخصی بازدهی یا سود باشد.

به عنوان مثالی ساده، نرخ سود بانکی در ایران را در نظر بگیرید که چیزی در حدود ۱۸ تا ۲۰درصد است. این سود بدون ریسک است، زیرا پرداخت آن را بانک تضمین کرده است. حال اگر بخواهیم سرمایه‌مان را به جای بانک در بازار سهام سرمایه‌گذاری کنیم، انتظار داریم که سودمان دست‌کم بیشتر از ۲۰درصد باشد، زیرا ریسک بازار سهام بیشتر از ریسک سپرده‌گذاری در بانک است.

به این سود که سرمایه‌گذار بابت تحمل ریسک انتظار دارد به آن دست پیدا کند، «صرف ریسک» یا «risk premium» می‌گویند. به بیان خیلی ساده، به اختلاف بازده دارایی با بازده سرمایه‌گذاری بدون ریسک، صرف ریسک می‌گویند. مثلاً اگر نرخ سود بدون ریسک ۲۰درصد باشد و ما با پول‌مان در بازار سرمایه سهام خریده باشیم و انتظار سود ۴۰درصدی از این سهام را داشته باشیم، صرف ریسک‌مان ۲۰درصد خواهد بود.

نکته: ریسک مؤلفه اصلی بازار سرمایه است و بدون ریسک بازدهی هم وجود نخواهد داشت. معامله‌گران حرفه‌ای به کمک ابزارها و استراتژی‌های مدیریت ریسک تلاش می‌کنند که ریسک سرمایه‌گذاری‌هایشان را به حداقل و بازدهی آن‌ها را به حداکثر برسانند.

انواع ریسک در سرمایه‌گذاری

به‌طور کلی، در بازارهای مالی ۲ نوع ریسک وجود دارد: ریسک سیستماتیک و ریسک غیرسیستماتیک.

ریسک سیستماتیک

همان‌طور که از نامش پیداست، این نوع ریسک کل «سیستم» را تهدید می‌کند که در اینجا سیستم همان نظام اقتصادی است. به زبان خودمانی، ریسک سیستماتیک ریسکی است که کل نظام اقتصادی کشور با آن طرف است و در نتیجه بازار سهام و به‌تبع آن تک‌تک سهام قابل معامله در بازار را تحت تأثیر می‌گذارد.

تورم، تغییرات نرخ بهره، رکود اقتصادی، جنگ و هر رویداد دیگری که اقتصاد کلان را تحت تأثیر بگذارد ریسک سیستماتیک به حساب می‌آید. در بازار سرمایه، این ریسک را نمی‌شود حذف کرد و به آن «ریسک بازار» هم می‌گویند. اما «دارایی‌های امن» مانند طلا گزینه مناسبی برای مدیریت این نوع ریسک به شمار می‌آیند.

نکته: در دوره‌هایی که اقتصاد جهان دچار بحران یا رکود می‌شود، سرمایه‌گذاران به سمت طلا هجوم می‌برند و قیمت جهانی طلا افزایش پیدا می‌کند.

ریسک مؤلفه اصلی بازار سرمایه است و بدون ریسک بازدهی هم وجود نخواهد داشت. معامله‌گران حرفه‌ای به کمک ابزارها و استراتژی‌های مدیریت ریسک تلاش می‌کنند که ریسک سرمایه‌گذاری‌هایشان را به حداقل و بازدهی آن‌ها را به حداکثر برسانند

ریسک غیرسیستماتیک

ریسکی است که به یک شرکت یا صنعت منحصر است و کل بازار یا اقتصاد را تهدید نمی‌کند. برای مثال، ممکن است سهام یک شرکت پتروشیمی را بخرید که خوراک و منبع انرژی آن گاز طبیعی است. دست بر قضا در زمستان، هوا بسیار سرد می‌شود و مصرف گاز در کشور بالا می‌رود و به‌ناچار گاز پتروشیمی شما هم قطع می‌شود. دقت کنید که این مشکل مربوط به شرکت‌هایی است که گاز مصرف می‌کنند و شرکت‌های دیگر چنین مشکلی ندارند. این نوع ریسک را ریسک غیرسیستماتیک می‌گوییم.

تغییر تعرفه واردات خودرو، تغییر نرخ خوراک پتروشیمی‌ها، تغییر نرخ سوخت شرکت‌های سیمانی، تغییر نرخ بهره مالکانه معادن و تغییرات نرخ ارز نمونه‌هایی از ریسک غیرسیستماتیکند.

نکته: ریسک غیرسیستماتیک را می‌شود با متنوع‌سازی سبد سهام کاهش داد. سبدی که از سهام چند شرکت از چند صنعت مختلف تشکیل شده باشد، ریسک غیرسیستماتیک بسیار کمی دارد.

روش‌های مدیریت ریسک در سرمایه گذاری

به‌طور کلی می‌شود از ۳ استراتژی برای مدیریت ریسک در سرمایه گذاری استفاده کرد: معامله در جهت روند بازار، متنوع‌سازی سبد سرمایه‌گذاری و استفاده از حد ضرر.

معامله در جهت روند بازار

این استراتژی را بیشتر تحلیلگران تکنیکال به کار می‌گیرند، ولی استراتژی مناسب و عاقلانه‌ای است. منظور از معامله در جهت روند بازار در بورس ایران هم این است که زمانی برای خرید سهم اقدام کنیم که بورس روند صعودی دارد. در دوره‌های صعودی، اکثر سهام قابل‌معامله در بورس، به دلایل بنیادی و غیربنیادی، روند صعودی دارند و احتمال زیان در این دوره‌ها کمتر است.

متنوع‌سازی سبد

برای تشکیل یک سبد سرمایه‌گذاری متنوع که ریسک غیرسیستماتیک پایینی داشته باشد، معمولاً باید سراغ سهام چند شرکت از چند صنعت مختلف برویم و بخشی از سبد را هم به صندوق‌های درآمد ثابت و صندوق‌های کالایی با پشتوانه طلا اختصاص بدهیم.

در این حالت، ممکن است قیمت چند سهم سبدمان کاهش پیدا کند، ولی افزایش قیمت سهم‌های دیگرمان این زیان را جبران خواهد کرد. صندوق‌های درآمد ثابت هم بخش بدون ریسک سبدمان را تشکیل می‌دهد و می‌توان روی درآمد ماهانه آن حساب کرد.

استفاده از حد ضرر

یکی دیگر از ابزارهای مدیریت سرمایه تعیین حد ضرر است. در این استراتژی، معامله‌گر قیمت مشخصی را به عنوان حد ضرر تعیین می‌کند و اگر قیمت سهامی که خریده زیر حد ضرر برود، سهم را می‌فروشد.

مثلاً فرض کنید سهمی را به قیمت ۱۰۰۰ تومان خریده‌ایم و حد ضرر آن را ۸۵۰ تومان در نظر گرفته‌ایم. اگر قیمت سهم زیر ۸۵۰ تومان برود، حد ضررمان فعال شده است و باید سهم را بفروشیم و از آن خارج شویم. حد ضرر نوعی سپر ایمنی در برابر نوسان‌های بازار سرمایه است و باعث می‌شود ضرر معامله‌گر در یک معامله از حد خاصی فراتر نرود.

مفهوم تعادل در ریسک چیست؟

درست است که بازدهی مناسب با ریسک در سرمایه گذاری همراه است، اما اگر سراغ ریسک‌های عجیب‌وغریب برویم نباید حتماً انتظار بازدهی‌های عجیب‌وغریب داشته باشیم. مثال ساده‌اش بلیت بخت‌آزمایی و قمار است. وقتی پول زیادی را روی گزینه‌ای شرط‌بندی می‌کنیم که احتمال وقوعش زیر یک درصد است، باید ۹۹درصد احتمال بدهیم که پول‌مان را از دست خواهیم داد! در چنین حالتی دیگر صحبت از سرمایه‌گذاری معنایی ندارد و باید از قمار و بخت‌آزمایی صحبت کرد!

تعادل در ریسک به این معناست که باید تلاش کنیم با حداقلی از ریسک، بازدهی معقولی کسب کنیم. مثلا اگر سود بدون ریسک ۲۰درصد است، باید به دنبال گزینه‌های کم‌ریسکی باشیم که انتظار می‌رود سودشان بیشتر از ۲۰درصد باشد.

برای مثال سهمی که نسبت P/E آن عدد چهار است و قرار است مجمع سالانه آن شش ماه دیگر برگزار شود و دو ماه بعد از مجمع سود تقسیمی به حساب سهامداران واریز شود، می‌تواند طی هشت ماه بازدهی ۲۵درصدی ایجاد کند. چنین سهمی را می‌توانیم گزینه‌ای کم‌ریسک با بازدهی مناسب در نظر بگیریم.

سهمی هم که زیان انباشته زیادی دارد و انتظار نمی‌رود به‌زودی روند سودسازی آن تغییر کند و فقط با خبر افزایش سرمایه و شایعه افزایش نرخ محصول قیمتش بالا و پایین می‌رود، ریسک بسیار بالایی دارد و خرید آن حکم قمار را خواهد داشت.

جمع‌بندی

ریسک مؤلفه اصلی بازار سرمایه است و بدون ریسک بازدهی هم وجود ندارد. اما این نکته به آن معنا نیست که برای رسیدن به سود بیشتر باید حتماً ریسک بیشتری متحمل شویم! برای موفقیت در بازار سرمایه باید تلاش کنیم ریسک‌های مربوط به سرمایه‌گذاری‌هایمان را بشناسیم و با ابزارهای مناسب سعی کنیم این ریسک را به حداقل برسانیم. انتخاب سهامی که وضعیت بنیادی مناسبی دارند، متنوع‌سازی سبد و تعیین حد ضرر از متداول‌ترین استراتژی‌ها برای مدیریت ریسک در سرمایه گذاری است.

استراتژی سرمایه‌گذاری مجدد سود تقسیمی دریپ چیست؟

دریپ چیست؟ با بررسی پیشینه سرمایه‌گذاری‌ها متوجه می‌شویم که یکی از بهترین روش‌های سرمایه گذاری برای بیشتر افراد، خرید سهم و نگهداری آن برای مدت زمانی طولانی بوده است. سرمایه‌گذارانی که دیدگاهی بلند‌مدت داشته‌اند معمولا سودهای بیشتری نسبت به سرمایه‌گذاران کوتاه‌مدت کسب کرده‌اند.

همان‌طور که در مقالات قبل اشاره کردیم با افزایش مدت زمان سرمایه‌گذاری، ریسک سرمایه‌گذاری کاهش پیدا می‌کند. معمولا یکی از مواردی که از چشم بیشتر سرمایه‌گذاران دور می‌ماند و اکثر آن‌ها به دنبال دریافت آن به‌صورت نقدی هستند، سود تقسیمی است. در این مقاله قصد داریم استراتژی سرمایه‌گذاری DRIP یا همان دریپ را شرح دهیم. می‌توان ادعا کرد که وارن بافت با استفاده از همین استراتژی به یکی از بزرگترین سرمایه‌گذاران عصر ما تبدیل شد.

دریپ (DRIP) به چه معنا است؟

دریپ یا همان (DRIP ) مخفف شده عبارت (Dividend Reimnvestment Plan)، به معنای برنامه سرمایه‌گذاری مجدد سود تقسیمی است. این استراتژی یکی از استراتژی‌های به‌نسبت رایج در میان سرمایه‌گذاران است. در این استراتژی سرمایه‌گذاران می‌توانند از طریق سرمایه‌گذاری دوباره سودهای تقسیمی (سودی است که سالیانه به شکل نقدی به افرادی که هنگام برگزاری مجمع، سهامدار شرکت بوده‌اند تعلق می‌گیرد.) خود در همان سهم، ثروت زیادی برای خود ایجاد کنند.

وقتی شما در یک شرکت برای بلند‌مدت سرمایه‌گذاری می‌کنید، سالانه به ازای تعداد سهامی که در شرکت داشتید سود نقدی دریافت می‌کنید. یعنی شرکت‌ها، بانکی را معرفی می‌کنند و شما می‌توانید با در دست داشتن کد ملی و کد معاملاتی خود (کد بورسی) به شعب مختلف بانک مراجعه کرده و سود تقسیمی اعلام شده را به‌طور نقدی دریافت کنید.

یکی از طرح‌هایی که می‌تواند منجر به آسان‌تر شدن دریافت سود نقدی شود این است که تمامی افراد در سامانه سجام فرایند احراز هویت خود را انجام دهند، تا شرکت‌ها بتوانند از طریق واریز مستقیم سودهای سالانه به حساب افراد فرایند دریافت سود توسط سهامداران تسهیل بخشند. اخیرا بانک سپه با نماد «وسپه» با استفاده از این سامانه سود تقسیمی سهامداران را به حسابشان واریز کرد و دیگر نیاز نبود که سهامداران با در دست داشتن کارت شناسایی به بانک‌ها مراجعه کنند.

استراتژی DRIP

در چه فعالیت‌هایی می‌شود از روش برنامه سرمایه‌گذاری مجدد (دریپ) استفاده کرد؟

از این روش، هم می‌توان برای سرمایه‌گذاری در سهام استفاده کرد و هم سرمایه‌گذاری در دیگر زمینه‌ها. در ادامه ابتدا به بررسی استفاده از این روش در بازار اوراق بهادار می‌پردازیم و سپس نمونه‌هایی از این سرمایه‌گذاری در سایر زمینه‌ها را نیز بررسی می‌کنیم.

نحوه استفاده از روش دریپ در سهام

فکر کنید شما در شرکتی برای بلند‌مدت سرمایه‌گذاری کرده‌اید و هنگام برگزاری مجمع نیز صاحب سهام بودید و قصد دارید این سهام را برای مدتی طولانی نگهداری کنید. بعد از دریافت سود تقسیمی شرکت معمولا با آن چه می‌کنید؟ آیا آن پول را خرج می‌کنید و یا دوباره آن را برای سرمایه‌گذاری به بازار می‌آورید؟

در روش برنامه سرمایه‌گذاری مجدد سود تقسیمی یا همان دریپ، با استفاده از همان پولی که توسط شرکت به‌عنوان سود تقسیمی به حساب بانکی شما واریز شده و یا برای دریافت آن به بانک مراجعه کردید را دوباره در همان سهم سرمایه‌گذاری کنید و دیگر وجوه نقدی حاصل از سایر سرمایه‌گذاری‌های دیگر را در آن دخالت ندهید.

در خارج از ایران بسیاری از شرکت‌ها استفاده از همین روش سرمایه‌گذاری را به سهامداران خود پیشنهاد می‌دهند و سهامداران می‌توانند انتخاب کنند، سود تقسیمی که به حسابشان واریز خواهد شد، به‌طور مستقیم توسط خود شرکت در سهام آن شرکت سرمایه‌گذاری شود یا نشود. ولی در داخل کشور یعنی ایران این استراتژی توسط شرکت‌ها اجرا نمی‌شود و خودتان باید تصمیم بگیرید که با سودهای تقسیمی خود چه کنید.

در استراتژی دریپ (DRIP)، می‌توانید مبلغ دریافتی به‌عنوان سود تقسیمی را به خرید سهام همان شرکت اختصاص بدهید.

در این روش شما می‌توانید مبلغ دریافتی به‌عنوان سود تقسیمی را به خرید سهام همان شرکت اختصاص بدهید.

مزایای استفاده از استراتژی دریپ برای سرمایه‌گذار

وقتی که شما با استفاده از سودهای تقسیمی دریافتی همان سهم را خریداری می‌کنید در بلندمدت می‌تواند منجر به افزایش سود سهام شما بشود. ممکن است سوال کنید چگونه چنین چیزی امکان دارد؟

  1. در این روش چون شما با استفاده از سود تقسیمی، سهام همان شرکت را خریداری کردید، تعداد کل سهامتان افزایش پیدا می‌کند. با افزایش تعداد سهام در موعد پرداخت سود تقسیمی سال بعد، به‌دلیل این‌که تعداد سهم‌های شما افزایش پیدا کرده بنابراین سود تقسیمی بیشتری به شما تعلق می‌گیرد. در سال‌های بعد نیز می‌توانید به‌همین ترتیب سرمایه‌گذاری مجدد انجام دهید. استفاده از این روش در بلندمدت باعث می‌شود کل بازده سرمایه‌گذاری شما افزایش پیدا کند. شما می‌توانید این کار را دقیقا در همان روز تقسیم سود نقدی انجام ندهید و صبر کنید هر زمان که بر اثر نوسانات قیمت سهم کاهش پیدا کرد بر تعداد آن اضافه کنید. استفاده از روش دریپ بازده سرمایه‌گذاری و پتانسیل آن را افزایش می‌دهد.
  2. سرمایه‌گذارانی که از این روش استفاده می‌کنند دیگر لازم نیست حق کمیسیون و کارمزد برای خرید مجدد سهام آن شرکت بپردازند و سهام شرکت معمولا با قیمتی پایین‌تر از قیمت بازار به آن‌ها تعلق می‌گیرد. (البته این مزیت تنها برای سرمایه‌گذارانی است که شرکتشان استفاده از روش دریپ را به آن‌ها پیشنهاد می‌دهد. در داخل کشور، شرکتی از این روش استفاده نمی‌کند.)

مزایای استفاده سرمایه‌گذاران از استراتژی دریپ برای شرکت

شرکت‌هایی که سرمایه‌گذاران آن‌ها از روش دریپ استفاده می‌کنند نیز از مزایای سرمایه‌گذاری آن‌ها برخوردار می‌شوند. در حال حاضر نزدیک به 3 میلیون شرکت در خارج از ایران، این برنامه‌ را به سرمایه‌گذاران خود پیشنهاد می‌دهند. اگر سرمایه‌گذار هیچ‌کدام از روش‌ها را برای سرمایه‌گذاری انتخاب نکند، خود شرکت از این استراتژی استفاده می‌کند.

  1. وقتی یک سهامدار از سود پرداخت شده شرکت اقدام به خریداری از همان شرکت کند، سرمایه بیشتری برای استفاده شرکت فراهم می‌شود.
  2. دومین مزیت استفاده از این روش توسط سهامداران شرکت این است که، سهامدارانی که از این روش استفاده می‌کنند اغلب دیدگاهی بلندمدت دارند و با کاهش قیمت سهم فوری سهام خود را نمی‌فروشند. صاحبان شرکت می‌توانند مطمئن باشند که در هنگام نزول بازار همه سهم‌های آن‌ها بفروش نخواهد رفت. این امر باعث می‌شود که نوعی اطمینان برای شرکت از بابت سهامدارانش ایجاد شود که سهامدارانی وفادار و بلندمدت دارند.

استفاده از این روش علاوه‌بر مزایایی که برای سرمایه‌گذاران و شرکت دارد. دارای معایبی نیز هست که در ادامه به آن اشاره می‌کنیم.

معایب استفاده از استراتژی سرمایه‌گذاری مجدد سود تقسیمی

  1. از آن‌جا که همه سرمایه‌گذاران تمایل ندارند سود نقدی خود را به خرید مجدد سهام شرکت تخصیص بدهند، وقتی سایر سهامداران اقدام به افزایش تعداد سهام خود کنند ممکن است برخی از سهامداران عمده نقششان در شرکت کمتر بشود. چون سهم دیگر سهامداران افزایش می‌یابد.
  2. افزایش تعداد سهم‌های یک سرمایه‌گذار در شرکت، تاثیر‌پذیری پرتفوی (سبد سرمایه‌گذاری) فرد از تغییرات شرکت را افزایش می‌دهد. بنابراین سرمایه‌گذاران باید دوباره پرتفوی یا سبد‌سرمایه‌گذاری خود را تعدیل کنند.

در چه مواردی نباید سودهای تقسیمی را دوباره در همان سهم سرمایه‌گذاری کرد؟

  • اگر استفاده از سود تقسیمی را به‌عنوان یک استراتژی درآمدی می‌دانید و روی سود تقسیمی شرکت‌ها حساب باز کرده‌اید، پس بهتر است آن را دوباره سرمایه‌گذاری نکنید تا بتوانید از آن در زمینه‌های دیگر استفاده کنید.
  • اگر جزو افرادی هستید که برای سرمایه‌گذاری به ارزش ذاتی سهم‌ها توجه می‌کنید. زمانی که ارزش واقعی سهم شما از قیمت الان سهم پایین‌تر است بهتر است سود تقسیمی را در آن شرکت دوباره سرمایه‌گذاری نکنید و در سهام شرکت‌هایی که زیر ارزش ذاتیشان معامله می‌شوند، معامله کنید. در این مواقع شاید گرفتن پول و یافتن فرصت‌های ارزشمند دیگر تصمیم بهتری باشد.
  • عدم اعتماد به توانایی‌های یک شرکت می‌تواند از دیگر دلایل عدم استفاده از این روش باشد. اگر فکر می‌کنید نحوه سودآوری شرکت با همین استراتژی که به‌کار می‌برد برای طولانی مدت جوابگو نیست و شرکت نمی‌تواند به روند سودسازی خود به همین صورت ادامه دهد، پس بهتر است سود تقسیمی خود را دریافت کنید و در سهام شرکت‌هایی که پیش‌بینی می‌شود روند سود سازیشان پایدار باشد، سرمایه‌گذاری کنید.

وارن بافت چگونه به یکی از ثروتمندترین استراتژی‌های سرمایه‌گذاری چیست؟ افراد حال حاضر دنیا تبدیل شد؟

در سال 1946، وارن بافت در سن 17 سالگی اقدام به راه‌اندازی یک بیزینس کرد. میزان سرمایه اولیه او تنها 25 دلار بود. او با این مبلغ اولین دستگاه بازی پین بال را خریداری کرد. او معتقد است که خرید این دستگاه بازی سرآغاز یکی از بهترین کسب و کارهایی بوده که تاکنون انجام داده است و توانسته از آن یک امپراطوری کوچک بسازد.

او توانست نظر یک آرایشگر را جلب کند و از او درخواست کرد، دستگاه بازی پین‌بال خود را در آرایشگاه قرار دهد تا مشتریان زمانی که در صف انتظار نشسته‌اند بتوانند از این دستگاه استفاده کنند و درآمد دستگاه را باهم تقسیم کنند.

او بعد از یک هفته کار توانست 25 دلار یعنی به‌اندازه مبلغ دستگاه اولیه جمع‌آوری کند. این مبلغ برای خرید یک دستگاه دیگر کافی بود. بافت در مدت کوتاهی توانست در تمامی آرایشگاه واشنگتن جایی که خانواده‌اش زندگی می‌کردند، دستگاه‌های بازی راه‌اندازی کند. بعد از گذشت یک‌سال میزان درآمد او به بیش از 1000 دلار رسید.

با بررسی نوع استراتژی که وارن بافت از آن استفاده کرد، می‌توان گفت که او نیز از درآمدی که کسب می‌کرد، در همان فعالیت سرمایه‌گذاری می‌کرده. یعنی در سنین نوجوانی از استراتژی دریپ برای کسب‌وکار خود استفاده کرد و به جایگاه کنونی خود دست یافت. او درآمد حاصل از استفاده از یک ماشین بازی پین بال را دوباره در همان ماشین سرمایه‌گذاری کرد و موفق شد کار خود را توسعه دهد و درآمد بیشتری از سرمایه‌گذاری در همین دستگاه‌ها به‌دست آورد.

در واقع در روش سرمایه‌گذاری مجدد سود تقسیمی نیز همین شیوه به‌کار می‌رود و تنها تفاوت آن در نوع سرمایه‌گذاری است.

انتخاب شرکت مناسب برای سرمایه‌گذاری

برای استفاده از روش دریپ ابتدا باید به شرایط شرکت توجه کنیم، همه شرکت‌ها برای این نوع سرمایه‌گذاری مناسب نیستند. با مطالعات انجام شده و بررسی شرکت‌هایی که وارن بافت در آن‌ها سرمایه‌گذاری‌ کرده می‌توان فهمید چه شرکت‌هایی برای سرمایه‌گذاری با این روش مناسب هستند.

یکی از مهم‌ترین نکاتی که باید همواره در استفاده از هر نوع استراتژی به آن توجه کنیم، بررسی ارزش ذاتی شرکت‌ها است. سرمایه‌گذاری و استفاده از روش دریپ در شرکت‌هایی که قیمت فعلی آن‌ها بالاتر از قیمت واقعی آن است، توصیه نمی‌شود مگر این‌که اطلاعاتی به‌خصوص درباره آینده آن شرکت داشته باشید.

شرکت‌هایی را برای سرمایه‌گذاری انتخاب کنید که قدمت طولانی دارند. شرکت‌هایی که نزدیک به چند دهه است که به‌درستی فعالیت می‌کنند، معمولا کمتر دچار مشکل می‌شوند. این شرکت‌ها دقیقا می‌دانند که چه‌کار می‌کنند و این کار را به‌خوبی انجام می‌دهند. معولا تعداد کمی از شرکت‌ها با تغییرات تکنولوژی، تغییر سلیقه و ذائقه مشتری و. برای چندین دهه باقی می‌مانند نظیر شرکت کوکا کولا. پس بهتر است صنایعی که با گذر زمان تغییرات اندکی می‌کنند را برای سرمایه‌گذاری بلندمدت انتخاب کنید.

دریپ (DRIP)

داشتن مزیت رقابتی از دیگر مواردی است که باید در انتخاب شرکت جهت سرمایه‌گذاری به آن توجه کرد. برای این‌که در بازار سهام توانایی انتخاب‌ شرکت‌های خوب را داشته باشید باید مثل صاحبان کسب‌و‌کار بیندیشید. بگردید و دنبال شرکت‌هایی باشید که در میان رقبایشان بهترین عملکرد را دارند و رقبا نتوانند خود را به آن شرکت‌ها برسانند. شرکت‌هایی که مزیت رقابتی خیلی قوی نسبت به سایر شرکت‌ها داشته باشند، معمولا برای سرمایه‌گذاری مناسب‌تر هستند.

هر چه به یک سهم بیشتر معتقدید و پس از بررسی‌های متفاوت آن را انتخاب کردید، بخش عمده‌تری از سبد سرمایه‌گذاری خود را به آن اختصاص دهید. اگر مطمئن هستید که سهم قیمتی زیر ارزش ذاتی خود دارد، شرکت دارای مزیتی رقابتی نسبت به سایر شرکت‌های فعال در صنعت است و سهام شرکت به مدت طولانی رشد خواهد کرد، بنابراین بیشتر از مقدار معمول در آن سرمایه‌گذاری کنید.

در نهایت می‌توان توصیه کرد که شرکت‌هایی را برای سرمایه‌گذای انتخاب کنید که طول عمر زیاد و سود تقسیمی بالایی داشته باشند.

وارن بافت در رابطه با سرمایه‌گذاری بلند‌مدت معتقد بود تنها سهام شرکت‌هایی را بخرید که در صورت بسته شدن بازار به مدت ده سال، از نگهداری و داشتن آن به‌طور کامل خوشحال باشید.

می‌توانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده کنید.

استراتژی معاملاتی چیست؟

اگر بازار سرمایه را مانند یک جنگ تصور کنیم، تنها اشخاصی از این جنگ جان سالم به در خواهند برد که آمادگی لازم را برای وقوع هرگونه اتفاقی داشته باشند. احتمالا در بین مردم یا فعالین بازار بارها شنیده‌اید که شخصی بخش قابل توجهی از سرمایه خود را در بازار سرمایه از دست داد و خاطرات زیادی از این قبیل.

سالانه افراد زیادی وارد بازار سرمایه می‌شوند و طبق آمار حدود ۹۰% افراد با از دست‌دادن بخش قابل توجهی از سرمایه خود، از بازار خارج می‌شوند. اما رمز موفقیت اقلیت بازار چیست؟
پاسخ سوال فوق در یک کلمه خلاصه می‌شود و آن هم ” استراتژی ” است.

استراتژی معاملاتی

استراتژی چیست ؟

ریشه کلمه استراتژی از واژه یونانی ” استراتگوس ” گرفته شده است که به معنای فرماندهی و رهبری است. در جنگهای یونان باستان فرمانده برای سربازان خود برنامه مشخصی را تعریف و تکلیف می‌کرد که با جزئیات دقیق تمام اتفاقات ممکن در جنگ را پیش‌بینی کرده بود و در صورت رخ دادن هر اتفاقی برنامه‌ای از پیش تعیین شده اجرا می‌شد.

یک سرمایه گذار حرفه ای همیشه بازار را دشمن خود می‌پندارد و برای هر یک از رفتارهای بازار برنامه مشخص و از پیش تعیین شده‌ای دارد و این آمادگی را دارد تا بازار هر گونه رفتار غیرقابل پیش‌بینی را از خود نشان دهد.

پیش از اینکه در مورد استراتژی خود فکر کنیم بهتر است ابتدا به مسئله دشمن شناسی یا بررسی بازار بپردازیم.

حالات کلی دشمن (بازار):

بازار همیشه در حال نوسان است و در جهت خاصی حرکت می‌کند و این حرکات فقط در پنج حالت خلاصه می‌شود:

قدم اول: جهت بازار ( روند ) را مورد بررسی قرار می‌دهیم. در بورسهای جهانی یک جمله معروف وجود دارد:
ابتدا به سوال یک میلیون دلاری اول پاسخ دهید. ( در حال حاضر در چه روندی هستیم؟ )

پس از بررسی موارد فوق از کلیت بازار شناخت پیدا کرده‌ایم و در این حالت بهتر است تصمیماتی در مورد ورود یا عدم ورود به بازار را اتخاذ کنیم.

اصول پایه طراحی یک استراتژی معاملاتی مخصوص بازارهای سرمایه‌گذاری

یک استراتژی را به ۳ بخش اصلی تقسیم بندی می‌کنیم و در مورد هر بخش به صورت مجزا توضیحاتی را ارائه می‌کنیم:

استراتژی مومنتوم چیست؟ | سودآوری استراتژی معاملاتی مومنتوم

استراتژی مومنتوم

استراتژی مومنتوم یک استراتژی سرمایه‌گذاری است که هدف آن، بهره‌برداری از روند فعلی بازار از طریق افزایش سرعت و افزایش یا کاهش قیمت عنوان می‌شود. فردی که سرمایه‌گذاری مومنتوم را برای اولین بار مطرح کرده است هویت نامشخصی دارد اما در سال ۱۹۹۳ محققان در یک مجله مالی، اولین بار این مفهوم را معرفی کردند. معاملات مومنتوم را می‌توان در تمام بازارها استفاده کرد؛ بااین‌حال، به دلیل نوسانات موجود در بازارها، اغلب توسط معامله‌گران فارکس و سهام استفاده می‌شود.

سرمایه‌گذاری مومنتوم یک استراتژی معاملاتی است که در آن سرمایه‌گذاران اوراق بهاداری را خریداری می‌کنند که در حال افزایش هستند و زمانی‌که به نظر می‌رسد به اوج خود رسیده‌اند، آن‌ها را می‌فروشند؛ سپس سرمایه‌گذار پول نقد را دریافت کرده و به دنبال روند صعودی کوتاه مدت بعدی یا فرصت خرید جدید می‌گردد و این روند، به همین ترتیب تکرار می‌شود. معامله‌گران ماهر می‌دانند که چه زمانی باید به یک موقعیت وارد شوند، چه مدت آن را نگه دارند و چه زمانی از آن خارج شوند. این خلاصه‌ای از استراتژی مومنتوم بود که در این مقاله از دلفین وست قصد داریم به آن بپردازیم و همچنین سرمایه‌گذاری مومنتوم و مزایا و مشکلات آن را توضیح دهیم.

ابزارهای مورد نیاز در استراتژی معاملاتی برگشتی مومنتوم

سرمایه‌گذاری مومنتوم به دنبال بهره‌برداری از نوسانات بازار با گرفتن موقعیت‌های کوتاه‌مدت در سهام در حال صعود، و فروش آن‌ها به محض مشاهده نشانه‌هایی از نزول صورت می‌گیرد؛ سپس سرمایه‌گذار سرمایه را به موقعیت‌های جدید منتقل می‌کند. در این حالت، نوسانات بازار مانند امواجی در اقیانوس است که یک سرمایه‌گذار مومنتوم در حال حرکت به سمت این اقیانوس بوده تا پیش از سقوط مجدد موج اول، بتواند به موج بعدی وارد شود. مطابق با استراتژی معاملاتی مومنتوم، دارایی‌های در حال رشد را خریداری کرده و سپس، هنگام قرار گرفتن قیمت در بالاترین حد خود، آن‌ها را می‌فروشد.

در این قسمت، قصد داریم تا ابزارهای مورد نیاز برای استراتژی معاملاتی برگشتی مومنتوم را شناسایی و نحوه‌ به کار‌گیری آن‌ها را بررسی کنیم. برای این منظور به مواردی مانند اندیکاتور استوکاستیک، سطوح حمایت و مقاومتی و فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci Retracement) نیاز داریم. جهت استفاده از استراتژی معاملاتی مومنتوم باید توانایی تشخیص برگشت قیمت را داشته باشیم. برای این امر، بهترین روش این است که قیمت سهم را بر روی نمودار روزانه بررسی کنیم. این عمل در واقع، پیاده‌سازی استراتژی معامله برگشتی مومنتوم نام دارد. علاوه‌بر‌این، باید بررسی کنیم که در روز‌های اخیر، روند بازار صعودی بوده یا نزولی و همچنین، با استفاده از استوکاستیک روزانه یا هفتگی به تشخیص محدوده اشباع خرید و فروش بپردازیم.

استراتژی مومنتوم در سرمایه‌گذاری

مبنای سرمایه‌گذاری استراتژی مومنتوم چیست؟

بازارهای مومنتوم معاملاتی به قوانین پیچیده مدیریتی برای رسیدگی به نوسانات، ازدحام بیش از حد و مواردی نیاز دارند که منجر به کاهش سود می‌شوند که معامله‌گران بازار به‌طور معمول این موارد را نادیده می‌گیرند. سرمایه‌گذاری مومنتوم بر این فرض استوار است که بازار به احتمال زیاد روند فعلی خود را از هر نقطه زمانی ادامه می‌دهند. درست است که روند بازار معکوس خواهد شد، اما این از نظر آماری کمتر از ادامه روند رخ می‌دهد.

برخی از تحلیلگران سرمایه‌گذاری، حرکتی را با عنوان “خرید بالا و فروش بالاتر”، در تلاش برای غلبه بر میانگین بازار، توصیف کرده‌اند. برای استفاده از این استراتژی در معاملات خود، ابتدا باید به‌عنوان یک معامله‌گر توانایی انجام معاملات کوتاه مدت در نوسان‌های بازار را داشته باشیم. این به این معنا است که هنگامی‌که پیش از شتاب گرفتن قیمت، وارد سهم شده و هنگام به اوج رسیدن آن، سهم را می‌فروشیم، نوسان‌هایی در بازار ایجاد می‌شوند که یک فرصت معاملاتی به‌شمار می‌آیند. استراتژی مومنتوم در سرمایه‌گذاری، مبتنی بر پنج مبنا و اساس است. این پنج اساس عبارتند از: پیدا کردن سهام مناسب، کنترل ریسک، ورود به سهام، مدیریت معامله و خروج از سهام.

استراتژی معاملاتی مومنتوم

سرمایه‌گذاران مومنتوم از شاخص‌های فنی برای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار استفاده می‌کنند تا روندها را شناسایی کرده و قدرت آن را بسنجند. به‌عبارت دیگر، برای تعیین سطح نوسان قیمت در بازار، سرمایه‌گذاران مومنتوم به دنبال تحلیل، درک و پیش‌بینی رفتار سایر سرمایه‌گذاران در بازار هستند. آگاهی از سوگیری‌های رفتاری و احساسات سرمایه گذاران می‌تواند به‌طور قابل‌توجهی اثربخشی یک استراتژی سرمایه‌گذاری مومنتوم را افزایش دهد.

تجزیه‌و‌تحلیل فنی، نقطه مرجع اصلی برای سرمایه‌گذاران مومنتوم است؛ از آن‌جایی که معامله‌گران زمان قابل‌توجهی را صرف تلاش برای تعیین قدرت روند قیمت دارایی می‌کنند، آگاهی از شاخص‌های فنی کلیدی برای به‌کارگیری موفقیت‌آمیز یک استراتژی معاملاتی مومنتوم، حیاتی است. در ادامه برخی از اندیکاتور‌های فنی که اغلب در معاملات مومنتوم مورد استفاده قرار می‌گیرند، بیان شده است:

خطوط روند

خطوط روند از ابزار تحلیل تکنیکال اساسی برای نظارت بر حرکت قیمت هستند. یک خط روند، بین دو نقطه متوالی در نمودار قیمت رسم می‌شود. اگر خط حاصل به سمت بالا شیب داشته باشد، نشان‌دهنده این است که یک روند مثبت و صعودی وجود دارد و سرمایه‌گذار ممکن است سهامی را خریداری کند و اگر خط حاصل نزولی باشد، روند منفی یا نزولی است و به‌عنوان محتمل‌ترین موقعیت سودآور، فروش انجام می‌شود.

میانگین متحرک

یک خط میانگین متحرک، معامله‌گران را قادر می‌سازد تا روند غالب را شناسایی کرده و درعین‌حال با بسیاری از مشکلات ناشی از نوسانات قیمت، مقابله کنند. زمانی‌که قیمت اوراق بهادار به‌طور مداوم در یک میانگین متحرک یا بالاتر از آن باقی بماند، نشان‌دهنده وجود یک روند صعودی است. یک روند نزولی معمولا با حفظ موقعیت قیمت در یک میانگین متحرک انتخابی یا کمتر از آن در نمودار نمود پیدا می‌کند.

استراتژی معامله برگشتی مومنتوم

شاخص جهت‌دار متوسط ​​(ADX)

شاخص جهت‌گیری متوسط ​​(ADX)، یک شاخص مومنتوم بسیار محبوب است که معمولا نسبت به نوسان‌گر تصادفی، کمتر مستعد تولید سیگنال‌های کاذب است. در ADX ،(A) برای تعیین وجود یک روند و (B) برای قدرت یک روند استفاده می‌شود. مقادیر ADX از 0 تا 100 متغیر است. مقادیر کمتر از 25، بازاری بدون جهت را نشان می‌دهد که در آن، روند واضحی وجود ندارد.

معامله‌گرانی که از استراتژی سرمایه‌گذاری مومنتوم استفاده می‌کنند، زمانی‌که حرکت قیمت صعودی است از خرید یا فروش اوراق بهادار در زمان کوتاه سود می‌برند. حرکت بالا با افزایش یا کاهش قیمت در یک محدوده وسیع در یک دوره زمانی نسبتا کوتاه مشهود است. بازارهایی با سطوح حرکت بالا معمولا نوسانات بیشتری را نیز نشان می‌دهند. میانگین حجم معاملات بالا، یک سیگنال اساسی برای وجود مومنتوم است. سرمایه‌گذاری مومنتوم معمولا سرمایه‌گذاری کوتاه‌مدتی است، زیرا معامله‌گران صرفا به دنبال جذب بخشی از حرکت قیمت در یک روند هستند.

شتاب سرمایه‌گذاری به روش‌های زیر آشکار می‌شود:

– یک معامله‌گر از شاخص‌های فنی مانند خطوط روند، میانگین متحرک و اندیکاتورهای حرکتی خاص مانند ADX برای شناسایی وجود یک روند استفاده می‌کند.

– همان‌طور که روند شتاب می‌گیرد، معامله‌گر موقعیتی در بازار جهت روند به دست می‌آورد (خرید در روند صعودی، فروش در روند نزولی.)

– هنگامی که حرکت روند، نشانه‌هایی از تضعیف را نشان می‌دهد، معامله‌گر اقدام به خروج از موقعیت خود پیش از وقوع سیر نزولی می‌کند.

استراتژی اندیکاتور مومنتوم

استراتژی روند مقابل استراتژی مومنتوم

استراتژی‌های دنباله‌روی روند و مومنتوم شباهت‌های مشترکی دارند، زیرا هر دو بر روی اقدامات قیمت تمرکز می‌کنند، به‌صورتی که در روندهای صعودی، خرید کرده و در روند‌های نزولی می‌فروشند.

دنبال کردن روند، یکی‌دیگر از استراتژی‌های معاملاتی است که برای شناسایی خطوط روند در نمودارهای قیمت، هنگام معامله دارایی‌ها استفاده می‌شود. با‌این‌حال، درحالی‌که معاملات مبتنی بر مومنتوم به جنبه‌های تحلیل بنیادی برای انجام پیش‌بینی‌ها متکی است، پیروان استراتژی روند تمایل دارند تنها بر قیمت و حجم معاملات خود تمرکز کنند. دنبال‌کنندگان استراتژی روند، به جای قرار دادن مقدار زیادی سرمایه در یک موقعیت، اندازه موقعیت خود را با روند انداز‌گیری می‌کنند.

نتیجه‌گیری

در پایان این بحث، بهتر است بدانیم که معاملات مومنتوم برای همه افراد مناسب نیست، اما اگر به درستی انجام شود، اغلب می‌تواند بازدهی چشم‌گیری داشته باشد. معامله در این نوع سبک به نظم و انضباط زیادی نیاز دارد، استراتژی‌های سرمایه‌گذاری چیست؟ زیرا معاملات باید در اولین نشانه از ضعف، بسته شده و وجوه فورا در معامله متفاوتی قرار بگیرند. عواملی مانند کمیسیون، این نوع معاملات را برای بسیاری از معامله‌گران غیرعملی کرده است، اما این موضوع در حال تغییر است. در این مقاله سعی کردیم تا هرآنچه نیاز است راجع به استراتژی مومنتوم و نحوه‌ عملکرد آن بدانید، جمع‌آوری کرده و شرح دهیم.

برای یادگیری “یک سرمایه گذار چه چیزهایی را باید بداند” مسیر زیر را به شما پیشنهاد می‌کنیم:



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.