کاربرد هوش مصنوعی در تعادل اقتصادی بین سه عامل زمان، هزینه و کیفیت در موفقیت قراردادهای چند عاملی
پژوهش حاضر به دنبال بررسی کاربرد هوش مصنوعی در موفقیت قراردادهای چند عاملی در تعادل اقتصادی بر اساس سه عامل زمان، هزینه و کیفیت می باشد. روش تحقیق پژوهش حاضر از نوع علی - مقایسه ای می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل مدیران ارشد یا افراد خبره، پیمانکاران، مدرسین دانشگاه و اعضای هیئت علمی و نظام مهندسی با تجربه با طیف سنی 40 تا 55 سال با تخصص در زمینه های عمران و راهسازی، کارشناسان رسمی دادگستری و . می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 30 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. این افراد به پرسشنامه محقق ساخته پاسخ دادند که با استفاده از سه فرضیه پژوهش و الفاظ محاوره ای در نظر گرفته شده برای هر یک از متغیرهای موجود تعداد 27 سوال برای پرسش از افراد خبره طراحی شد. برای بررسی فرضیه های پژوهش از نرم افزار متلب و منطق فازی استفاده شد. نتایج نشان داد بین زمان و هزینه، زمان و کیفیت و هزینه و کیفیت در قراردادهای چند عاملی رابطه وجود دارد. و هزینه تاثیر بالقوه تری نسبت به زمان در موفقیت پروژه ها دارد و می توان با بهینه و کنترل کردن آن، میزان موفقیت را بالا برد.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
دانش آموخته کارشناسی ارشد مدیریت ساخت موسسه آموزش عالی دیلمان، گیلان،ایران
پیشرفت تکنولوژی و تغییر سهم از درآمد ملّی؛ هوش مصنوعی و پایان کار؟
نزدیک به ۱۵ سال پیش با ارزشترین و موفقترین شرکتهای جهان به تولیدات صنعتی خود میبالیدند. امّا امروز این فهرست شامل شرکتهایی است که خدمات دیجیتال ارائه میدهند؛ دارایی آنها بسیار ناچیز است، در حالی که ارزش سهام آنها بسیار بالاست؛ بخش بسیار کوچکی از کل نیروی کار را در اختیار دارند؛ و آنچه به عنوان سود به دست میآورند حیرتآور است.
جالب اینکه بعضی از این شرکتها در حال ارائه خدمات رایگان به کاربران هستند، و در ازای این خدمات، فقط دادههای ما را میخواهند. این دادهها چه ارزشی دارند؟ به چه کار میآیند؟ هوش مصنوعی -این تکنولوژی ۷۰ ساله- چگونه در مدت کمتر از ۱۰ سال انقلابی در عرصه دیجیتال ایجاد کرد؟ آیا هوش مصنوعی می تواند جایگزین نیروی کار انسانی شود؟ اگر پاسخ مثبت است، این چه تأثیری بر بازار کار و فرآیند تقسیم درآمد ملّی خواهد داشت؟
در این یادداشت، نگاهی سطحی خواهیم کرد به برخی از این پرسشها.
هوش مصنوعی چیست و چه تواناییهایی دارد؟
هوش مصنوعی را شاید بتوان توانایی رایانه برای شناسایی تعدادی متغیّر (به نمایندگی از محیط اطراف)، سپس اتخاذ تصمیم در راستای رسیدن به هدف، ارزیابی میزان موفقیت، یادگیریِ بهترین روش به وسیله مرور کردن تجربیات گذشته، و اصلاح تصمیمات آتی در راستای افزایش دقت تعریف کرد.
به همین دلیل، هوش مصنوعی، برای ارائه بهترین عملکرد، به مقدار زیادی داده و توانایی پردازش آنها (پردازندههای قوی و ارزان) نیاز دارد. سه عامل دست به دست هم میدهند تا هوش مصنوعی با سرعتی حیرت آور تواناییهای جدید کسب کند:
۱. هر هجده ماه یکبار، پردازندههای جدید، در مقایسه با پردازندههای پیشین که با همین قیمت در بازار بودند، تا دو برابر سریعتر می شوند ( Moore's Law )؛
۲. سختافزارهای ذخیره اطلاعات ( HDD ) جدید، ضمن حفظ قیمت، تقریباً هر دو سال یکبار میتوانند دو برابر حجم داده را حفظ کنند؛
۳. حجم تبادل دادهها و تکنولوژی اینترنت، تقریباً هر شش ماه یکبار، دو برابر می شوند ( Gilder's Law ).
یکی از علل رایگان بودنِ خدمات شرکتهای گوگل و فیسبوک نیز، نیازِ این شرکتها به اطلاعات ما، به منظور بهبودِ تواناییِ تصمیمگیریِ سامانههای هوش مصنوعی شان، مانند توانایی تشخیص چهره افراد است.
امّا هوش مصنوعی به چه کار میآید؟ دسته بندی کالا و اطلاعات، مذاکره همزمان در مزایده با چند شرکت کننده، ترجمه همزمان، هدایت خودرو در خیابان و هدایت پهپاد در هوا، تبدیل کردن دست نوشته به نوشته دیجیتال (خواندن دستخط)، شناسایی چهره افراد و نیز تشخیص عارضههای جسمی پس از بررسی سیتیاسکن، تنها بعضی از تواناییهای هوش مصنوعی هستند.
موسسه مطالعاتی مکِنزی که بازوی تحقیقاتی معتبرترین شرکت مشاورهای دنیاست، در گزارشی اعلام کرد که نزدیک به نیمی از فعالیتهایی که ما امروز به عنوان کار انجام میدهیم قابل واگذاری به رایانه و ماشینهای هوشمند هستند، و طی سالهای آینده فقط میتوان انتظار سرعت گرفتن این روند را داشت.
نمودار بالا نشان میدهد که چه بخشی از کار (آنچه که یک کارمند به طور روزمره انجام می دهد) در صنایع مختلف را میتوان با استفاده از فنآوریِ امروز به عهده رایانه و ماشینهای هوشمند سپرد. اما تواناییِ بالقوه این فنآوری، لزوماً به معنی تصمیم مسئولان برای اختیار کردنِ آن نیست. بلکه سرعت اختیار کردن و بهره گیری صنایعِ مختلف از این توانایی، طبق پیشبینی موسسه مکنزی، متفاوت خواهد بود. اینک باید پرسید: آیا این روال لزوماً به معنی گسترش بیکاری خواهد بود؟
تفکیک دو نوع استفاده بالقوه از هوش مصنوعی برای افزایش بهرهوری
هوش مصنوعی را میتوان به دو نوعِ تقویتکننده نیروی کار، و جایگزین نیروی کار تفکیک کرد. نوع اوّل به نیروی کار این امکان را می دهد که از هر واحد زمان (یک ساعت) بهره بیشتری ببرد، و نوع دوم به کارفرما این امکان را می دهد که یک ماشین هوشمند را جایگزین یک کارمند کند. تبعات گسترش و رواج این دو نوع، بسیار متفاوت خواهد بود.
مثال نوع اوّل: کاربرد هوش مصنوعی در بخش آموزش
در صورتی که مسئولیت خواندن و تصحیح تکالیف دانش آموزان و دانشجویان را از دوش اساتید و معلمان برداشته و به عهده رایانهها بگذاریم، بخش قابل توجّهی از وقت این کارمندان نظام آموزشی خالی شده، که می توانند آن را صرفِ ارائه خدمات نوین آموزشی و یا کارهای تحقیقاتی کنند.
مثال نوع دوم: کاربرد هوش مصنوعی در صنعت حمل و نقل
اتومبیلهای خودران (بدون راننده) شاید بهترین مثال کاربرد هوش مصنوعی از نوع جایگزین کننده نیروی کار باشند. در ایالات متحده آمریکا میلیونها نفر، در صنعت حمل و نقل، از طریق رانندگی امرار معاش می کنند. شغل این بخش از نیروی کار اکنون در معرض خطر قرار دارد؛ دقیقاً همان گونه که شغل کارگران خطِ تولید، ۳۰ سال پیش در معرض خطر بود.
امّا اینکه مسئولین عرصه صنعت کدام یک از دو مورد فوق را بیشتر به کار خواهند برد، سوالیست بی پاسخ، که نقشی تعیین کننده در آینده بازار کار خواهد داشت. پروفسور آشِمُغلو، استاد دانشگاه ام آی تی، معتقد است صنایع موظف هستند ضمن سرمایهگذاری در بخش تحقیق و توسعه، که افزایش بهرهوری کارمندان فعلی را به همراه خواهد داشت، به فکر ایجاد تخصّص و مشاغل جدید نیز باشند. این یکی از راههای مقابله با موج احتمالی افزایش بیکاری است که عدّهای از اقتصاددانان نسبت به آن هشدار میدهند؛ راه فرار: ایجاد مشاغل جدید.
چالش پیشبینی تبعات رواج این فنآوری در دراز مدّت
رواج نوعِ تقویتکننده هوش مصنوعی میتواند بهرهوری کارمندان را تا حد چشمگیری افزایش دهد. حتی اگر بخش کوچکی از درآمد حاصل از این افزایشِ بهرهوری نصیب کارمندان شود، پیامدِ آن ارتقای سطح زندگی بخش قابل توجّهی از جامعه خواهد بود.
رواج نوع دوم این فنآوری امّا، میتواند سبب افزایش بیکاری شده، و به تبع آن، سبب اُفت تدریجی دستمزدها شود. پیامدهای احتمالیِ این پدیده، کند شدن رشد اقتصادی، کاهش روند رشد بهرهوری در آمارها ، و افزایش احتمال بی ثباتی اجتماعی به دلیل گسترش حس بیعدالتی خواهند بود.
آیا افزایش بهرهوری صنعتی باعث شکاف طبقاتی میشود؟
پروفسور موفقیت هوش مصنوعی در بازارهای مالی جوزف ستیگلیتز، استاد دانشگاه کلمبیا و برنده نوبل اقتصاد، در بررسی تبعات گسترش استفاده از هوش مصنوعی، نسبت به احتمال گسترش اختلاف طبقاتی هشدار میدهد و اتخاذ سیاستهای مالیاتی دُرست از سوی قانون گذران را تنها راه مناسب برای جلوگیری از نابسامانی سیاسی و اجتماعی می داند. این نویسنده و محقق باسابقه، بخش قابل توجّهی از تحقیقات آکادمیک خود را صرف مطالعه سهمِ طبقاتِ مختلفِ اجتماعی از درآمد ملّی کرده، و پیوسته نسبت به افزایش قدرت صاحبان سرمایه و اعمال نفوذ آنها در نحوه تقسیم درآمد ملّی هشدار داده است.
او درآمد ملّی را به سه دسته اصلی تقسیم می کند:
۱. سهم نیروی کار (حقوق کل کارمندان)
۲. سود حاصل از سرمایه (درآمد صاحبان صنایع و ابزار تولید)
۳. سودِ بیزحمت (سود حاصل از بازارهای انحصاری، اجاره، یا انواع دیگر درآمد که هیچ نفعی برای یک ملّت ندارد)
طبق پیشبینی او، ادامه روند اختیار کردن نوع جایگزین کننده هوش مصنوعی می تواند سهم نیروی کار از درآمد ملّی را به نحو ملموسی کاهش دهد. تفاوت اصلی موضع گیری این دو اقتصاددان، تمایل آشمغلو به سپردنِ مسئولیت به بخش خصوصی ست، در حالی که ستیگلیتز این مسئولیت را به عهده قانونگذاران نهاده است چرا که به اعتقاد وی آنها باید از طریق اصلاح قوانین مالیاتی، سودهای بی زحمت را به نیروی کار منتقل کنند. جوزف ستیگلیتز نحوه تقسیم درآمد ملّی را در آینده اینچنین ترسیم میکند.
رویا یا کابوس، انتخاب با ماست
تصوّر آیندهای که در آن هم فرصتهای شغلی کاهش پیدا کردهاند، و هم درآمدها، بسیار تلخ است. امّا این تنها راه پیش روی تمدّن ما نیست. توانِ تولید (کالا، خدمات، و علم) در هیچ برههای از زمان مثل امروز رو به رشد نبوده. از این رو، دست کشیدن از تلاش برای دستیابی به آنچه که آرمانی می پنداریم قطعاً جایز نیست.
رابطه پیشرفت تکنولوژی و بهبود عدالت اجتماعی
بازکاوی برخی مفاهیم (مانند عدالت) برای روشن کردن خصوصیّات این آرمان شهر، برای تک تک ما ضروری ست. اگر علم و فنآوری امروز در حال کاهش نیاز صنعت و چرخه تولید به نیروی انسانی هستند، آیا کار، همچنان باید تنها راه امرار معاش افراد باشد؟ و یا جامعه قرن بیستویکم نیازمند مکانیزمهایی نوین، و بیبدیل در تاریخ، برای تقسیم درآمد ملّی بین یک ملّت است؟ آیا پایه درآمد همگانی میتواند بخشی از این مکانیزم باشد؟
در عصر فراوانی، دو واقعیتِ غیر قابل انکار تیشه بر ریشه تمدّن ما می زنند: اختلاف طبقاتی، نه به عنوان یک واقعیت اجتناب ناپذیر اقتصادی، بلکه به واسطه سیاستهای غلط مالیاتی، در حال افزایش است؛ و ما به جای تقسیم عادلانه درآمد ملّی، به دنبال افزایش سهم خود از آن هستیم.
امّا تراژدی قرن بیست و یکم، نه به دام افتادن ملل مختلف به دامان سیاستمداران سر سپرده ایدئولوژی (چپ، یا راست، یا غیره)، بلکه گمراهیِ اخلاقیِ ما، و امتناع ما از پیگیری این سه مهم است:
ارزشهای انسانی (احترام و اعتماد به همنوع، عدالت و . )
سرمایههای اجتماعی (فرهنگ، هنر، حس همبستگی و . )
مطلوبات عمومی (تنوع زیستی و محیط زیست سالم و . )
انسان، چالشِ تولید و بهرهوری را پشت سر گذاشته؛ چالشِ پیش رو زندگی با درایت، با تفاهم، و با آسودگی است.
بهروز شاکریفرد
بهروز شاکریفرد، کارشناس ارشد اقتصاد بینالملل از دانشگاه رایرسون تورنتو در کاناداست.
رمز موفقیت مدیران آینده
دیر یا زود، شرکتها مجبور میشوند مدیران نسل جدید استخدام کنند یا مدیران قبلی را به تغییر ذهنیت وادار سازند. سرعت نفوذ مویرگی تکنولوژی به کسبوکارها با مدیران سنتی در تعارض است. کارکنان هر آن نگران از دست دادن شغلشان با جایگزینشدن هوش مصنوعی هستند. مدیران آینده باید «قرارداد اجتماعی جدید» بین سازمان و کارکنان اجرا کنند و مهارت را جایگزین مدرک کنند.
دگرگونی دیجیتال، اتوماسیون، جهانیشدن، بهرهوری پایدار، قراردادهای جدید اجتماعی، شکاف دستمزدها، متاورس و موضوعاتی شبیه به اینها همان چیزهایی هستند که ذهن مدیران و رهبران کسبوکارها را در امروز و فردا به خود مشغول کرده و خواهند کرد.
در واقع، رهبران کسبوکارها باید شرکتهای قدرتمندی را بسازند و مشاغل مناسبی را شکل دهند که توان مبارزه در اقتصاد بهشدت رقابتی و جهانی را داشته باشند و بتوانند خود را با پیشرفتهای بسیار سریع تکنولوژیک و تحولات گسترده اجتماعی مطابقت دهند تا با کمک تکنولوژیهای پیشرفته و دگرگونساز بتوانند آیندهای مولد و قابل پیشبینی ترسیم کنند. به طور کلی، یک نگرانی و ابهام بزرگ نسبت به آینده در ذهن بسیاری از کارکنان و حتی مدیران میانی وجود دارد و آن اینکه اتوماسیون و هوش مصنوعی به احتمال زیاد در آینده مشاغل آنها را خواهند دزدید و باعث بیکار شدنشان خواهند شد.
در پاسخ به این نگرانی باید گفت که اگرچه روند فزاینده اتوماسیون و ورود هوش مصنوعی به بسیاری از حوزهها ممکن است باعث شود امکان انجام یکسری کارها از انسانها گرفته شده و به ماشینها سپرده شود، اما نیروی انسانی ماهر و توانمند سازمانها و شرکتها این فرصت را خواهند داشت تا نقشها و مشاغل جدید و متفاوتی را بر عهده بگیرند؛ نقشهایی که انجام آنها از عهده هوش مصنوعی و ماشینها ساخته نیست. در واقع تاثیر اصلی و نهایی ورود هوش مصنوعی و سایر تکنولوژیهای دیجیتال به دنیای کسبوکار این خواهد بود که بر بهرهوری و پایداری رشد و توسعه افزوده خواهد شد و شکاف موجود و نگرانکننده بین بهرهوری و سطح دستمزدها کاهش خواهد یافت.
یک قرارداد اجتماعی جدید
دکتر کوچان از استادان دانشگاه کرنل در کتاب جدید و پرفروشش با عنوان «شکل دادن به آینده کار: راهنمایی برای عمل و قرارداد اجتماعی جدید» به تشریح یک قرارداد اجتماعی جدید در زمینه کسبوکار پرداخته است که بر اساس آن، وظیفه و کارکرد اصلی کسبوکارها و سازمانها یک چیز است و آن عبارت است از تلاش تعاملی برای توسعه مشاغل باکیفیت و کسبوکار قدرتمندانه و موفق، همزمان با فائق آمدن بر چالشهای اجتماعی و اقتصادی موجود در جامعه از طریق افزایش بهرهوری پایدار. کوچان در توضیح مفهوم قرارداد اجتماعی جدید و وظایف شرکتها و سازمانهای آینده و رهبرانشان به چهار نقشه راه و چارچوب اصلی برای پیشبرد اهداف کاری و تحقق آرمان رشد و توسعه پایدار اشاره میکند که عمل به آنها میتواند به سازمانها و شرکتها در آینده کمک شایانی کند. در ادامه به این چهار نقشه راه و چارچوب پیشنهادی دکتر کوچان اشاره خواهد شد.
۱- سازمانتان را در مسیر درست به پیش برانید
رهبران کسبوکارهای آینده با یک انتخاب سخت و حساس روبهرو خواهند بود که عبارت است از تصمیمگیری درباره چگونه رقابت کردن با دیگران و ارزشآفرینی برای سرمایهگذاران، کارکنان و مشتریان. بعضی از رهبران در زمان انتخاب بین مسیر سراشیبی که به کسب نتایج و منافع کوتاهمدت و زودگذر منتهی میشود و مسیر سربالایی که باوجود دشواریهای اولیه باعث میشود کسبوکارها به اوج برسند، مسیر اول را برمیگزینند و ترجیح میدهند برای به دست آوردن دل سرمایهگذاران و کارکنان و مشتریان خودشان هم شده دست به یکسری اقدامات موقتی بزنند و افقهای دوردست و آرمانهای سازمانهای تحت رهبریشان را نادیده بگیرند. حال آنکه رهبران سازمانی بزرگ ترجیح میدهند اهداف بزرگ و بلندمدت سازمان را فدای اهداف و منافع زودگذر نکنند و بزرگ بیندیشند و بزرگ عمل کنند.
در واقع، رهبران سازمانی کوتهبین در آینده تلاش خواهند کرد ورود تکنولوژیهای جدید را به سمت تحقق اهدافی مانند کاستن از هزینهها و افزایش درآمدهای سازمان هدایت کنند، این در حالی است که رهبران سازمانی دوراندیش میکوشند تا از تکنولوژیهای جدید به منظور تشویق نوآوری، بهبود روابط با مشتریان و قیمتگذاری منصفانه استفاده کنند که نتایج این نوع اقدامات نه در کوتاهمدت بلکه در بلندمدت قابل مشاهده خواهد بود.
از سوی دیگر، رهبران دوراندیش آینده تمام تلاششان را خواهند کرد تا در توسعه فردی نیروی کار خود سرمایهگذاری کرده و بستر مناسبی برای به مشارکت کشاندن کارکنان در تمام امور سازمان و ایجاد تجربیات مثبت و سازنده برای کارکنان و مشتریان فراهم کنند. از دل این اقدامات است که میتوان به تحقق اهدافی همچون درآمدزایی و سودآوری و بهرهوری پایدار امیدوار بود. در این میان، رهبران کسبوکاری که شرکتهایشان را در مسیری درست و مبتنی بر اهداف بلندمدت و آرمانهایی بزرگ بهپیش میرانند قادر خواهند بود بهترین استعدادها را جذب کرده و برای مدتهای طولانی آنها را در خدمت سازمان نگه دارند و انگیزه و اشتیاق آنها را برای کار کردن نیز حفظ کرده و ارتقا دهند.
بنابراین اتخاذ مسیر درست حتی اگر باعث تحمل فشارها و هزینههای سنگینی هم در ابتدای راه باشد میتواند در بلندمدت باعث پیشرفت و جهشهای بزرگ شرکتها و کسبوکارهای آینده شود و آنها را در مسیر پرتلاطم آینده به اوج برساند و این هدف بزرگ میسر نخواهد شد، مگر با نترسیدن رهبران سازمانی آینده از دشواریها و موانعی موفقیت هوش مصنوعی در بازارهای مالی که در ابتدای مسیرهای سربالایی در انتظار آنها خواهد بود.
۲- از تکنولوژیهای پیشرفته برای نوآوری و کار مضاعف استفاده کنید نه برای درآمدزایی و سودآوری
دنیای آینده از خیلی جهات غنی خواهد بود و کمبودی از بابت یکسری موارد وجود نخواهد داشت: از هوش مصنوعی و روباتها و تکنولوژیهای ابری گرفته تا نرمافزارها و اپلیکیشنهای مختلف، همه و همه در اختیار شرکتها خواهند بود و از این نظر مشکلی برای پیشبرد نوآوری و دستیابی به مزیتهای رقابتی وجود ندارد. با این همه باید دانست که استفاده افراطی و بدون برنامه از این تکنولوژیها میتواند مشکلاتی را برای شرکتها و سازمانها ایجاد کند و باعث به وجود آمدن و افزایش «مشاغل بد» در آنها شود. در واقع، قبل از ورود هر تکنولوژی جدیدی به شرکت، باید برای آن فرهنگسازی کرد و آموزشهای لازم را درباره آن به کارکنان ارائه داد.
تنها در این صورت است که اهداف واقعی و مورد نظر مربوط به آن تکنولوژی تحقق پیدا خواهد کرد و برای تمام این کارها به «قراردادهای اجتماعی جدید» نیاز است. در این حالت، اگر کارکنان یک سازمان، بهخوبی درباره مزایای بهکارگیری تکنولوژی جدید توجیه شده باشند و آموزشهای موفقیت هوش مصنوعی در بازارهای مالی لازم برای بهکارگیری آن تکنولوژی را دیده باشند، آنگاه میتوان انتظار داشت که این میهمان جدید سازمان، باعث و بانی خیر و به نوآوریها و پیشرفتهای خوبی منجر شود. این همان چیزی است که در بسیاری از شرکتهای امروزی اتفاق نمیافتد و در نتیجه شرایط بهگونهای رقم خورده که بسیاری از شرکتها از تکنولوژیهای جدید فقط برای حل مشکلات و چالشهای روزمره خود استفاده میکنند.
این در حالی است که اتخاذ چنین رویکردی از طرف شرکتها، نهتنها به پیشرفت شرکت در بلندمدت کمکی نخواهد کرد بلکه باعث خواهد شد تا پیشرفتهترین تکنولوژیها هم به خاطر نبود بستر مناسب و فرهنگسازی درست آنچنانکه باید و شاید موجب نوآوری و تحولات بزرگ نشود. در نقطه مقابل، یکسری شرکتها وجود دارند که قبل از ورود تکنولوژیهای جدید از جمله هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی برای آنها بسترسازی و فرهنگسازی میکنند و کارکنانشان را درباره مزایا و کارکردهای گوناگون آن تکنولوژیها آگاه میسازند. در نتیجه کارکنانشان هم با آغوشی باز از آن تکنولوژیها استقبال میکنند و نتیجه آن میشود که تکنولوژیهای جدید در خدمت اهداف بزرگی همچون پیشبرد نوآوری و کار مضاعف درمیآیند.
۳- در راستای آموزش و ارتقای مهارتهای کارکنان گام بردارید
حصول اطمینان از اینکه کارکنانتان از آمادگی لازم و مهارتهای کافی برای مشارکت در فرآیندهای کاری آینده برخوردارند، یکی از وظایف اصلی مدیران و بخشی جداییناپذیر از قراردادهای اجتماعی جدید به حساب میآید. واقعیت آن است که آموزش کارکنان و ایجاد و تقویت مهارتهای جدید در بین کارکنان بهویژه در زمینه مهارتهای دیجیتال، امری حیاتی برای موفقیت و پیشرفت سازمانها در آینده محسوب میشود که باعث خواهد شد تمام کارکنان به درک عمیقی از شغلشان و همچنین رابطه بین خود و هوش مصنوعی و ماشینهایی که در کنار آنها مشغول به کار هستند دست پیدا کنند.
شرکتها و سازمانها در زمان برنامهریزی برای ارائه آموزشهای جدید به کارکنان و تقویت مهارتهای آنها باید به این واقعیت غیر قابل انکار توجه داشته باشند که مدرک تحصیلی کارکنان به هیچ عنوان نمیتواند مبنایی برای قضاوت درباره توانمندیها و مهارتهای مورد نظر آنها باشد، چرا که متاسفانه آنچه در مدارس و دانشگاهها طی ۱۲سال یا ۱۶ سال یا بیشتر از آن به افراد آموزش داده میشود به آن اندازه کافی و جدید نیست که جوابگوی نیازهای به سرعت در حال تحول و تکامل دنیای کنونی و آینده باشد. به همین جهت هم ضرورت دارد که آموزشهای کاربردی جدیدی بهطور پیوسته و با توجه به نیازهای روز، به کارکنان ارائه شود و مهارتهای جدیدی نیز در آنها شکل بگیرد. آنچه در این میان باید مورد توجه جدی رهبران سازمانها قرار گیرد، این است که آنها باید در زمینه تصمیمگیری و اولویتسنجی برای آموزش مهارتهای جدید به کارکنان، به صورت مشارکتی عمل کنند. برای این کار حتما باید از کارکنان نظرخواهی کرده و از آنها بازخورد بگیرند و به اینترتیب بتوانند همان آموزشهایی را به کارکنانشان ارائه دهند که مورد نیاز و مطلوب کارکنان است و برخورداری از آنها میتواند به کارکنان برای روبهرو شدن با چالشهای پیچیده فردا کمک کند.
۴-کارکنانتان را بهعنوان شرکای نوآوری درنظر بگیرید
نیروی کار امروز و بهتبع آن، نیروی کار آینده این انتظار را دارند که صدایشان در محل کارشان شنیده شود و نقش فعالی در سیاستگذاریها و تصمیمگیریهای سازمانی، بهخصوص در زمینه نوآوری و بهکارگیری تکنولوژیهای جدید در محل کار به آنها داده شود. بنابراین یکی از اولویتهای اصلی رهبران در سازمانهای آینده باید این باشد که کانالهای ارتباطی مطمئن و متنوعی را بین سازمان و کارکنان پدید آورند تا کارکنان از طریق این کانالها بتوانند ایدهها و نظرات خود را پیرامون نوآوریها و تکنولوژیهای جدیدی که لازم است در فرآیندهای کاری مورد استفاده قرار گیرند ارائه دهند و نسبت به آنچه در سازمان در حال روی دادن است بازخورد نشان دهند.
در واقع رهبران سازمانها و شرکتهای آینده باید بپذیرند که در آینده کارکنان نه به عنوان زیردستان مدیران، بلکه به عنوان همکاران و شرکای آنها عمل خواهند کرد و اوج شراکت و همکاری بین آنها در زمینه نوآوریها در محل کار جلوهگر میشود. علاوهبر این، رهبران آینده باید بدانند که نسلهای جدید کارکنان به هیچ عنوان میانه خوبی با سلسلهمراتب سازمانی و زنجیرههای دستور و کنترل ندارند و آن را مانع نوآوری سازمانی و بروز خلاقیتها و ابتکاراتشان در محیط کار میدانند. آنها مدیرانی را ترجیح میدهند که به جای دستور دادن و تعیین تکلیف کردن برای آنها، نقش شنونده فعال را به خوبی ایفا میکنند و به کارکنانشان آزادی عمل و اختیارات بیشتری میدهند.
علاوه بر این، رهبران آینده باید نقشی کلیدی و فعال در زمینه برقراری گفتمان بین سازمان و کارکنان، چه در داخل سازمان و چه در ابعادی وسیعتر در سطح صنعت بازی کنند موفقیت هوش مصنوعی در بازارهای مالی و نظرات و پیشنهادهای آنها را در سیاستگذاریها و برنامهریزیها برای بهکارگیری تکنولوژیهای دیجیتال دخالت دهند و از این طریق به شکلگیری قراردادهای اجتماعی جدیدی که متناسب با نیازهای آینده کسبوکار باشند کمک کنند. به هر حال، رهبران کسبوکاری که خود را برای آینده تمام دیجیتال پیش رو آماده میکنند، باید در چند زمینه خود را تقویت کرده و نقطه ضعفهای احتمالیشان موفقیت هوش مصنوعی در بازارهای مالی را در آن زمینهها از میان ببرند.
اول اینکه به سرعت و بهطور پیوسته در جهت تقویت مهارتهای دیجیتال و آگاهیهای خود در زمینه چگونگی بهرهگیری از هوش مصنوعی و فناوریهایی همچون دیتای بزرگ، اینترنت اشیا و فضای ابری در کسبوکار گام بردارند و هیچگاه به دانستهها و اطلاعات کنونی خود اکتفا نکنند و در این حوزه همیشه یادگیرنده باقی بمانند. دوم اینکه از اصرار بیمورد بر سلسلهمراتب سازمانی و تحکم کردن بر کارکنان و وادار ساختن آنها به انجام اوامر خود پرهیز و به جای این کار سعی کنند از روشهای دموکراتیک و مشارکتی برای اداره سازمان استفاده کنند.
همچنین مشارکت حداکثری کارکنان را در تمام تصمیمگیریها و برنامهریزیهای مرتبط با تکنولوژیهای جدید داشته باشند و برای این کار به تدوین قراردادهای اجتماعی جدید با کارکنانشان اقدام و از تعامل و ارتباطات آزاد با آنها استقبال کنند. سوم اینکه همیشه به یاد داشته باشند هرگونه هزینهای که صرف آموزش و دانشافزایی و تقویت مهارتهای دیجیتال کارکنان شود، سرمایهگذاری ارزشمندی است که در بلندمدت نتیجه میدهد و به هیچ عنوان نباید درباره آن سهلانگاری کرد، چراکه همین دانش و مهارتهاست که موفقیت کارکنان در مواجهه با چالشهای پیچیده و بیسابقه آینده کسبوکار را تضمین خواهد کرد و چهارم هم اینکه بسترسازی برای ورود تکنولوژیهای دیجیتال و نوآوریهای متعدد در این زمینه یکی از مهمترین مزیتهای رقابتی سازمانهای آینده بهحساب میآید که نقشی تعیینکننده در پیروزی در رقابتهای سخت و فزاینده بین شرکتها در آینده ایفا خواهد کرد. نباید با این تکنولوژیها و نوآوریهای تکنولوژیک، به مثابه ابزاری برای کسب موفقیتهای کوتاهمدت و سودآوریهای زودگذر و درآمدزایی برای سازمان برخورد کرد.
هوش مصنوعی و ایجاد تغییر بنیادی در بازاریابی دیجیتال
اکنون هوش مصنوعی دیگر فناوری متعلق به آینده نیست. با پیشرفت های چشمگیر در این حوزه تقریبا تمام برندها در حال استفاده از مزیت های هوش مصنوعی در حوزه کسب و کار هستند. یکی از بخش های مهم کسب و کار که تحت تاثیر هوش مصنوعی قرار دارد، بازاریابی دیجیتال است. نکته جالب در این میان عدم تفاوت معنایی میان برندهای بزرگ و کوچک فعال در حوزه بازاریابی است. به این ترتیب تمام آنها به یک صورت از فناوری هوش مصنوعی تاثیر پذیرفته اند.
ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی رواج بسیار زیادی در میان بازاریاب ها دارد. مزیت اصلی این نوع ابزارهای افزایش سرعت جمع آوری داده و خودکارسازی فرآیند تحلیل آنهاست. به این ترتیب زمان زیادی برای بازاریاب ها ذخیره می شود.
چگونه هوش مصنوعی ارزش اضافی برای بازاریابی دیجیتال به ارمغان می آورد؟
بازاریاب های دیجیتال در طول چند سال گذشته تلاش زیادی برای استفاده از فناوری هوش مصنوعی در زمینه برنامه ریزی کمپین ها و تصمیم گیری پیرامون آینده حوزه بازاریابی داشته اند. اغلب آنها فناوری هوش مصنوعی را در زمینه افزایش تاثیرگذاری کمپین های شان سودمند یافته اند. نکته مهم در اینجا کاهش زحمات نیروی انسانی با ورود هوش مصنوعی است. وقتی بسیاری از کارهای موجود به صورت خودکار انجام شود، دیگر خبری از اتلاف وقت نخواهد بود. به این ترتیب بازاریاب ها فرصت پرداختن به امور دیگر را پیدا می کنند. نسل جدید هوش مصنوعی فرصت گردآوری داده و تحلیل آن در حوزه های تخصصی را دارد. این امر با اتکار بر فرآیند یادگیری ماشینی بدون نیاز به تعریف بانک اطلاعاتی گسترده شکل می گیرد. مفهوم یادگیری ماشینی در عمل به معنای ارتقای خودکار کیفیت عملکرد سیستم های بازاریابی مبتنی بر هوش مصنوعی در طول زمان است. اکنون سیستم های بازاریابی هوشمند درست مانند یک انسان رفتار می کنند، بنابراین هرچه حضور آنها در عرصه بازاریابی بیشتر باشد، امکان تاثیرگذاری شان نیز افزایش می یابد.
بدون شک وقتی پای فناوری تازه ای در حوزه کسب و کار به میان می آید، بسیاری از برندها به دنبال تاثیر آن بر کاهش هزینه های جاری خود نیز خواهند بود. در این زمینه فناوری هوش مصنوعی حرف های زیادی برای گفتن دارد. براساس مطالعه ما موفقیت هوش مصنوعی در بازارهای مالی در موسسه فوربس شرکت هایی که به تازگی از فناوری هوش مصنوعی برای طراحی استراتژی بازاریابی شان استفاده کرده اند، 37درصد کاهش در هزینه ها و 39درصد افزایش سود خالص را تجربه کرده اند. پیش بینی ها از افزایش این میزان گاهی هزینه و افزایش درآمد تا پایان سال 2020 دارد، بنابراین روز به روز به طرفدارهای فناوری هوش مصنوعی در عرصه بازاریابی افزوده خواهد شد.
کاربرد هوش مصنوعی در زمینه شناخت دقیق مشتریان
فهم دقیق مشتریان همیشه یکی از چالش های اصلی برندها و به ویژه بازاریاب ها محسوب می شود. در دنیای امروزه سلیقه و نیازهای مشتریان به سرعت تغییر می کند، بنابراین اگر اندکی از جریان روزمره کسب و کار فاصله بگیریم، به سرعت با مشتریان-مان بیگانه خواهیم شد. درست به همین خاطر اغلب برندها در تلاش برای نزدیکی هرچه بیشتر به مشتریان هستند. در این میان جمع آوری اطلاعات پیرامون مشتریان اهمیت زیادی دارد. با این کار ما از تازه ترین تغییرات در زمینه سلیقه و نیاز آنها به سرعت آگاه خواهیم شد. چالش اصلی در اینجا دشواری فرآیند گردآوری اطلاعات پیرامون مشتریان است. به این ترتیب در عمل بسیاری از برندها به جامعه آماری اندک اکتفا می کنند. برخی دیگر نیز با صرف هزینه های نسبتا گزاف اقدام به همکاری با آژانس های بازاریابی و تبلیغات خواهند کرد. بدون تردید همه برندها بودجه و توان لازم برای همکاری با آژانس های تبلیغاتی معتبر را ندارند. به همین خاطر در عمل گره بازنشدنی در مسیر فعالیت آنها قرار خواهد گرفت.
خبر خوش برای برندها ورود فناوری موفقیت هوش مصنوعی در بازارهای مالی هوش مصنوعی به مرحله اجرایی است. تا همین چند سال پیش اغلب کارشناس ها به طور مداوم به تکرار «تعلق آینده کسب و کار به هوش مصنوعی» اشاره می کردند. این آینده بسیار دور و دراز به نظر می رسد. همچنین امکان استفاده عملی از هوش مصنوعی نیز وجود نداشت. اکنون شرایط به طور کلی فرق کرده است. با بهره برداری از هوش مصنوعی در مرحله اجرا تمام پیش بینی کارشناس ها به تحقق پیوسته است.
نسل جدید هوش مصنوعی بیشتر به یک پلتفرم یکپارچه در زمینه تحلیل وضعیت بازار، سلیقه مشتریان و در نهایت کمک به برندها برای شناخت بهتر مشتریان می ماند. این امر صرفه جویی بسیار زیادی در وقت و هزینه برندها به همراه خواهد داشت. اگر تا پیش از این بخش بازاریابی برندها نیازمند بودجه کلان داشت، اکنون دیگر با هر بودجه اندکی امکان توسعه آن وجود خواهد داشت.
پرسش های اصلی برندها به هنگام طراحی کمپین بازاریابی دیجیتال معطوف به چگونگی یافتن مخاطف هدف، شیوه مناسب تعامل با آنها، نحوه ارسال محتوا و در نهایت جلب رضایت و ترغیب آنها برای خرید بیشتر است. اگر قصد بررسی دقیق این حوزه را داشته موفقیت هوش مصنوعی در بازارهای مالی باشیم، امکان ادامه موضوعات تا بی نهایت وجود دارد. درست به همین خاطر اغلب تیم های بازاریابی از مدت ها قبل اقدام به جمع آوری اطلاعات کاربردی می کنند. رمز موفقیت برندها در عرصه بازاریابی دیجیتال استفاده بهینه از هوش مصنوعی است. پیش از این به مزیت افزایش سرعت گردآوری و تحلیل داده اشاره کردم. در اینجا باید به ایراد اصلی در مسیر موفقیت برندها اشاره کرد. متاسفانه بسیاری از برندها در عمل توان استفاده مناسب از هوش مصنوعی را ندارند. بخشی از این مشکل ریشه در کمبود اطلاعات و دانش آنهاست. این امر اهمیت بسیار زیادی دارد. گردآوری و تحلیل داده ها تنها مزیت هوش مصنوعی نیست. امروزه برای جلب نظر مخاطب هدف باید برنامه ای دقیق به منظور شخصی سازی محتوای مان برای آنها داشته باشیم. بی تردید سلیقه مشتریان هدف ما با یکدیگر تفاوت های عمده دارد. به این ترتیب ارائه محتوایی یکسان به آنها موجب ناتوانی در زمینه جلب نظرشان خواهد شد. برندهای موفق همیشه به مهارت افزایی در زمینه شخصی سازی محتوا توجه ویژه دارند. تا پیش از این فرآیند شخصی سازی محتوا به طور کامل از سوی بازاریاب ها ساماندهی می شد. تاثیر هوش مصنوعی و پلتفرم های بهره مند از آن بر روی شخصی سازی محتوا انکارناپذیر است. در اینجا نیز ساماندهی خودکار امور به کمک برندها می آید.
امروزه بازاریاب های دیجیتال مسیر دشوارتری برای موفقیت پیش رو دارند. دلیل این امر توسعه سریع هوش مصنوعی و امکان دسترسی به آن با پرداخت هزینه اندک، در مقایسه با شیوه های سنتی، است. پلتفرم های هوش مصنوعی با تحلیل هوشمند داده ها موفق به شناخت سلیقه منحصر به فرد هر گروه از مشتریان می شود. به این ترتیب ما امکان ساماندهی بهینه برنامه برندمان را خواهیم داشت.
براساس مطالعه ای از سوی فورستر و آلبرت، دو پژوهشگر مطرح در زمینه بازاریابی دیجیتال، اکنون فقط 26درصد از بازاریاب ها نسبت به استفاده از پلتفرم های هوش مصنوعی برای توسعه کیفی کارشان توجه نشان می دهند. به این ترتیب 74درصد دیگر بازاریاب ها همچنان از شیوه های سنتی استفاده می کنند. این امر تاثیر عمیقی بر روی سرنوشت حوزه بازاریابی دارد. به عنوان یک بازاریاب همین حالا باید شروع به استفاده از پلتفرم های هوش مصنوعی کنید. مزیت اصلی این اقدام جلو افتادن از سایر رقبا خواهد بود. وقتی همه بازاریاب ها مشغول استفاده از شیوه های سنتی هستند، جهت گیری ما به سوی شیوه های نوین مزیتی رقابتی پدید خواهد آورد.
هوش مصنوعی در کدام بخش های بازاریابی دیجیتال تاثیر اصلی دارد؟
بی شک تاثیر هوش مصنوعی در حوزه کسب و کار و به ویژه بازاریابی دیجیتال بسیار زیاد است، با این حال در یک تحلیل کلی مهم ترین حوزه های تاثیرگذاری این فناوری به شرح ذیل است:
• مدیریت داده های مشتریان
• تحلیل رفتار مشتریان و تجربه خرید آنها
• تحلیل های آینده نگرانه در مورد مشتریان و وضعیت بازار
• تحلیل ترندهای موجود و برنامه ریزی برای طراحی کمپین ها
• خودکارسازی فرآیندهای بازاریابی
• توسعه بازاریابی محتوایی به صورت شخصی سازی شده
• توسعه هرچه سریع تر فناوری جست وجوی صوتی
• بهبود وضعیت تاثیرگذاری تبلیغات
• افزایش ترافیک ارگانیک سایت برندها با مدیریت خودکار سئو
براساس آمار رسمی انجمن بازاریابی ایالات متحده میزان سرمایه گذاری برندها بر روی حوزه هوش مصنوعی تا سال 2023 به رقم خیره کننده 21 میلیارد دلار خواهد رسید. نتیجه منطقی این امر افزایش سرعت جهت گیری برندها به سوی استفاده هرچه بیشتر از فناوری هوش مصنوعی است. در نتیجه اگر ما به دنبال ایجاد مزیتی برای برندمان در این حوزه هستیم، باید زودتر از سایر رقبا دست به کار شویم. در غیر این صورت رقابت در این عرصه برای ما بسیار دشوار خواهد شد. اشتباه بسیاری از برندها انتظار برای آزمون و خطای برندهای دیگر در حوزه فناوری های نوین و سپس ورود به آن عرصه هاست. نتیجه این امر شکست و ناکامی برندهای تازه وارد خواهد بود. وقتی یک شرکت پس از گذشت چند سال مهارت کافی در زمینه فناوری تازه (در اینجا هوش مصنوعی) پیدا می کند، بالطبع صاحب اعتبار نیز خواهد بود. در چنین شرایطی رقابت با این برندها بدل به چالشی دشوار خواهد شد.
موفقیت دانشمندان ایرانی در طراحی "سورتر هوشمند" مبتنی بر هوش مصنوعی
یک شرکت دانشبنیان مستقر در پارک علم و فناوری دانشگاه تهران به دانش بومی طراحی و تولید سه نوع دستگاه سورتر هوشمند مبتنی بر پردازش تصویر و هوش مصنوعی دست یافت.
به گزارش مجله خبری نگار، یک شرکت دانشبنیان مستقر در پارک علم و فناوری دانشگاه تهران به دانش بومی طراحی و تولید سه نوع دستگاه سورتر هوشمند مبتنی بر پردازش تصویر و هوش مصنوعی دست یافت.
این دستگاه با استفاده از موفقیت هوش مصنوعی در بازارهای مالی روشهای یادگیری عمیق میتواند عیوب ریختشناسی محصولات را تشخیص داده و با عملکردی کارآمد به اجرای موثر فرایند کنترل کیفیت محصولات نهایی و همچنین ارائه دستهبندی باکیفیت محصولات، بپردازد و بدین ترتیب با جلوگیری از خام فروشی به بهبود شرایط صادرات نیز کمک میکند.
"حسن توحیدی" مدیرعامل این شرکت دانشبنیان درباره محصول "سورتر سورچین" گفت: سورتر هوشمند با پردازش تصویر و موفقیت هوش مصنوعی در بازارهای مالی بهرهگیری از هوش مصنوعی عموماً محصولات کشاورزی اعم از میوهها یا دانهها را از لحاظ کیفیت تفکیک و دستهبندی میکند. دوربین و نرمافزار سورتر از هر میوه یا دانه عبوری چندین تصویر تهیه کرده و ابعاد و شکل آن را با دقت بالا مشخص مینماید، سپس تحلیل رنگی انجام میشود که مشابه عملکرد سورترهای رنگی است.
توحیدی با بیان اینکه سورتر سورچین با استفاده از روشهای یادگیری عمیق، میتواند عیوب ریخت شناسی را تشخیص دهد، تشریح کرد: به عنوان مثال پسته عیوب ظاهری دارد که لزوماً با ابعاد و رنگ و توسط دستگاههای سورتر رنی و حتی سورترهای خارجی قابل تشخیص نیست؛ هوش مصنوعی دستگاه سورچین به طور خاص برای تشخیص این عیوب آموزش دیده و با دقت چشمگیری آنها را تشخیص میدهد. اگر دانهای در دسته نامطلوب تنظیمات نرمافرازی قرار گیرد، با عبور از جلوی نازلهای هوا از مسیر اصلی سایر دانهها منحرف شده و به این ترتیب عملیات جداسازی انجام میشود.
وی گفت: در خصوص سورتر میوهها نیز، چندین خروجی تعبیه شده که بار میوههای ورودی را میتوان به چندین دسته خروجی از جمله صادراتی، درجه دو و یا خوراک دام جداسازی کرد که از دستگاههای سورتر میتوان در صنایع مختلفی برای کنترل کیفیت محصولات نهایی استفاده کرد.
سورتر پسته، یوتا و لاندا محصولات مبتنی بر هوش مصنوعی این شرکت دانشبنیان
حسن توحیدی از طراحی و تولید سه مدل دستگاه سورتر با توجه به شرایط ابعادی محصول کشاورزی مورد نظر خبر داد و گفت: هر مدل دستگاه، طراحی بخصوص خود را داشته که برای دستهبندی محصولات مختلف، نرمافزار آن تغییر میکند. به عنوان مثال دستگاه سورتر پسته که سمپی است، توانایی تفکیک و دستهبندی انواع آجیل، غلات و حبوبات را نیز دارد. دستگاه سورتر میوههای کروی و میوههای کشیده با نام یوتا توانمندی درجهبندی سایر میوهها و صیفیجات از جمله سیب و سیبزمینی را دارد و دستگاه سوم نیز لاندا بوده که مخصوص تفکیک و دستهبندی سیاه دانه، آرد، کنجد و سایر محصولات ریزدانه کشاورزی است.
سورچین راهکاری کارساز در جهت جلوگیری از خام فروشی محصولات در ایران
توحیدی با اشاره به آمار سازمانهای بینالمللی و تحلیلهای استراتژیک از پتانسیل کلان اقتصاد ایران در حوزه پتروشیمی و باغداری یاد کرد و اظهار کرد: در طی سالهای متمادی محصولات کشاورزی ایران به شکل فله و با قیمت حداقلی به بازارهای جهانی عرضه و صادر شده است، سورتر سورچین با هدف ایفای نقش یک پالایشگاه برای محصولات کشاورزی طراحی و تولید شده تا راهکاری برای عبور از خام فروشی در این صنعت باشد.
وی با تشریح مسئله هدررفت یک سوم محصولات کشاورزی در سطح جهانی، بیان کرد: در حین حمل محصولات کشاورزی به صورت تفکیک نشده، بخشی از محصول که خراب است میتواند کل محصول را خراب کند، اما با تفکیک و دستهبندی در مبدأ، میتوان از هدررفت و همچنین مرجوعی و معدومسازی محصولات در مقصد جلوگیری کرد.
توحیدی افزود: با بهرهگیری از فناوری تفکیک و دستهبندی میتوانیم محصولات با کیفیت ظاهری بهتر را روانه بازارهای با توان مالی بالا کرده و همچنین محصولات ارزشمند از نظر غذایی که دارای لک و عیوب ظاهری هستند با قیمت مناسبتر روانه بازارهای با توان مالی محدودتر کرده و به توزیع گستردهتر مواد با ارزش غذایی بین آحاد جامعه بپردازیم.
مدیرعامل این شرکت دانشبنیان، فناوریهای پردازش تصویر و هوش مصنوعی را صدر فناوریهای به کار رفته در دستگاه دانست و گفت: برای مثال سورتر پسته در کسری از ثانیه از هر دانه چندین تصویر تهیه کرده و در زمان اندک تمامی این تصاویر را پردازش و به شبکه هوش مصنوعی ارسال و در خصوص مطلوب و یا نامطلوب بودن هر دانه پسته تصمیمگیری میکند.
وی ادامه داد: پیچیدگی و اهمیت این فرایند لحظهای، تا حدی بالا بوده که برخی دیگر از شرکتهای فعال در زمینه تفکیک و دستهبندی، از این فرآیند اختصاصی در این شرکت دانشبنیان و سورتر سورچین استفاده کردهاند.
طراحی شبکههای هوش مصنوعی مطابق با نیاز بومی کشور
توحیدی با اشاره به فناوری دوم این شرکت تصریح کرد: طراحی شبکههای هوش مصنوعی مطابق نیاز بومی و ویژه محصولات کشاورزی ایران، دومین فناوری این شرکت دانشبنیان است که میتواند انواع پسته و غلات را براساس کیفیت و نوع آنها جداسازی کند و این شرکت به طور پیشرو و خطشکنانه برای طراحی شبکه هوش مصنوعی، از علم هوش مصنوعی استفاده کرده است و در این مسیر نیز موفق بوده است.
مدیرعامل این شرکت دانشبنیان با بیان اینکه محصول ساخت ایران آبروی ایرانی است اظهار کرد: تمام تلاش متخصصان و نخبگان این شرکت، ساخت و ارائه محصولی با کیفیت به بازار فناوری است و تلاش کردیم سورتر سورچین از نظر کارایی و دوام به عنوان یک دستگاه صنعتی، در فرایند تولید در کلاس جهانی قرار گیرد.
وی با اشاره به کسب استاندارد اتحادیه اروپا برای برخی از محصولات ایرانی این شرکت گفت: این شرکت در سابقه ۱۶ ساله خود از منظر استانداردسازی و رضایتمندی مشتری، جایگاه ممتازی را در بین معدود رقبای داخلی خود دارد که در فرآیند خدمات پس از فروش با توجه به تحریمهای بینالمللی، سورتر سورچین مزیت رقابتی ویژهای در برابر سایر شرکتهای خارجی دارد.
دیدگاه شما