اندازه گیری ریسک به چه روش هایی انجام می شود؟
سرمایه گذاران به هنگام اخذ تصمیمات سرمایه گذاری به طور هم زمان ریسک و بازده حاصل از گزینههای مختلف را مد نظر قرار می دهند. ریسک و بازده اگر تنها ابعاد تأثیرگذار در زمینه تصمیمات سرمایه گذاری نباشد، بدون شک مهمترین آنها به شمار می رود. در واقع آن چه که در دانش مالی از آن به عنوان رفتار عقلایی تعبیر میشود، چیزی جز توجه صرف به این دو بعد به هنگام تجزیه و تحلیل فرصتهای سرمایه گذاری نیست. در ادبیات مالی و اقتصادی به وضوح عنوان میشود، فرد عاقل کسی است که به دنبال دستیابی به سطح معینی از بازده با تحمل حداقل ریسک ممکن است. به عبارتی دیگر، وی خواستار دستیابی به حداکثر بازده در سطح معینی از ریسک است. بنابراین، ریسک جزء جدانشدنی بازده است و نمی توان در مورد بازده سرمایه گذاری بدون توجه به ریسک مترتب بر آن صحبت کرد. به بیانی دیگر، ریسک صفت بازده است و نمی توان هیچ موصوفی را صرف نظر از صفتش تشریح کرد. همه سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار نیز با موضوع ریسک روبه رو هستند. بنابراین، اندازه گیری ریسک از مهم ترین مسائل نزد سرمایه گذاران میباشد.
ریسک چیست؟
ریسک در تعریف عام، احتمالی است که یک کنش یا کنشوری (یا بی کنشی) مشخص منجر به زیان یا بروندادها و پیامدهای ناخوشایند و ناخواسته گردد. تقریباً همه کوششهای بشری دربردارنده ی درجاتی از ریسک است، با این همه برخی از آنها ریسکهای بیشتری را به همراه دارند. در ادبیات مالی ریسک را میتوان به صورت رویدادهای غیر منتظره که معمولاً به صورت تغییر در ارزش داراییها یا بدهیها می باشد، تعریف کرد. بنگاهها در معرض انواع مختلف ریسک قرار دارند که بهطور کلی میتوان به دو دسته “ریسکهای تجاری” و “ریسکهای غیرتجاری” تقسیم کرد. فرهنگ وبستر ریسک را “در معرض خطر قرار گرفتن” تعریف کرده است. گالیتز ریسک را هر گونه نوسانات در هر نوع عایدی میداند. تعریف مذکور این مطلب را روشن میکند که تغییرات احتمالی آینده برای یک شاخص خاص چه مثبت و چه منفی ما را با ریسک مواجه میسازد. بنابراین امکان دارد تغییرات ما را منتفع و یا متضرر سازد. گیلیب ریسک را چنین تعریف کرده است:
هر پدیدهای که بتواند نتیجه حاصل از آنچه سرمایه گذار انتظار دارد را منحرف سازد ریسک نامیده میشود. اولین بار هری مارکویتز بر اساس تعاریف کمی ارائه شده، شاخص عددی برای ریسک معرفی کرد. وی ریسک را انحراف معیار چند دورهای یک متغیر تعریف کرد. دیدگاه دیگری در خصوص ریسک وجود دارد که تنها به جنبه منفی نوسانات توجه دارد.
دو نوع مهم ریسک
کل ریسک را میتوان به دو دسته کلی ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک تقسیم نمود ریسک غیر سیستماتیک ریسکی است که ناشی از خصوصیات خاص شرکت از جمله نوع محصول ساختار سرمایه سهامداران عمده و غیره میباشد. ریسک سیستماتیک ناشی از تحولات کلی بازار و اقتصاد بوده و تنها چگونه بازدهی با ریسک را محاسبه کنیم؟ مختص به شرکت خاصی نمیباشد به دیگر بیان ریسک سیستماتیک در اثر حرکتهای کلی بازار به وجود میآید. طبق نظریه های پرتفولیو میتوان ریسک غیر سیستماتیک را از میان برد ولیکن ریسک سیستماتیک همچنان باقی میماند. شاخص بتا شاخصی برای اندازهگیری همنوایی حرکت یک شرکت با حرکت کل بازار یا شاخصی برای اندازهگیری ریسک سیستماتیک است. لذا به بیان دیگر می توان ریسکهای تجاری را ریسکهایی دانست که یک بنگاه کاملا به آنها واقف است و از آنها برای ایجاد مزیت رقابتی و ایجاد ارزش برای سهامدارن استفاده میکند. این ریسکها به بازار محصولات و خدماتی که بنگاه در آنها فعالیت میکند بستگی دارد و شامل نوآوری های تکنولوژیکی، طراحی خدمات و محصولات و بازاریابی آنها میشود. فعالیتهای تجاری یک بنگاه در معرض ریسکهای کلان اقتصادی نیز قرار دارد. این ریسکها از چرخههای اقتصادی و حتی سیاستهای پولی و مالی دولت نیز ناشی میشوند.
سایر انواع ریسک
از جمله سایر انواع ریسک های مهم می توان به ریسک مالی اشاره کرد:
ریسکهای مالی در حیطه ریسک های غیر تجاری قرار میگیرند. این ریسکها ناشی از تقبل زیانهای احتمالی در بازارهای مالی است. میتوان به منظور تمرکز بنگاهها بر اموری که در آنها تسلط دارند، ریسکهای مالی را بهینه کرد. ریسکهای اساسی موسسات مالی را میتوان شامل ریسک بازار، اعتباری، نقدینگی و عملیاتی دانست. این ریسکها مهمترین عوامل توجیه کننده نوسانات بازده در موسسات مالی هستند که در زیر به اختصار توضیح داده میشود.
ریسک بازار، ریسک ناشی از حرکات یا نوسانهای غیر منتظره قیمتها یا نرخهای بازار است. با این تعریف میتوان آن را از سایر انواع ریسکها مثل ریسک نقدینگی و عملیاتی تمایز داد. در عین حال، ریسک بازار را نمیتوان به طور کامل از چنین ریسک هایی تفکیک نمود، چرا که گاهی اوقات آن ریسکها منشا ریسک بازارند. لایه های مختلفی از ریسک بازار وجود دارد. لایههای مختلف ریسک بازار عبارت است از:
- ریسک سهام: لایه ای از ریسک بازار است که به موقعیتهای بازار سهام مربوط میشود.
- ریسک نرخ ارز: ریسکهای مربوط به موقعیتهای خارجی و نرخهای متفابل ارز است.
- ریسک اوراق بهادار با درآمد ثابت: ریسکهایی است به موقعیت ابزار با درآمد ثابت، مانند اوراق قرضه و ابزار حساس به نرخ بهره مانند تاخت نرخ بهره مربوط میشود.
- ریسک کالا: ریسکهایی است که به موقعیتهای موسسه در ارتباط با کالاهایی همچون فرآوردههای کشاورزی، انرژی، فلزات و مشابه اینها مربوط می گردد.
ریسک بازار به لحاظ کمی به دو صورت بیان میشود. ریسک مطلق که با واحد پولی سنجیده میشود و ریسک نسبی که نسبت به شاخصی معین اندازه گیری میشود. صورت اول بر نوسان بازده کل تمرکز می کند و صورت دوم، ریسک را بر اساس خطای ردگیری یا انحراف از یک شاخص چگونه بازدهی با ریسک را محاسبه کنیم؟ اندازه می گیرد. ارزش در معرض خطر مثالی برای ریسک مطلق و ضریب بتا نمونه ای از ریسک نسبی است.
این نوع ریسک زمانی تحقق مییابد که طرف قرارداد نتواند به تعهدات خود عمل نماید. میزان ریسک اعتباری همان میزان مبلغی است که نکول شده است. ریسک اعتباری معمولا ناشی از یک رویداد اعتباری است بدین صورت که قبل از سررسید قرار داد در نتیجه یک اتفاق اعتباری توانایی طرف قرارداد در انجام تعهداتش دچار تغییر میشود. ریسک اعتباری اغلب در قراردادهای مربوط به اوراق قرضه، وام و اوراق مشتقه رخ می دهد. هر چقدر ارزش اولیه قرارداد اوراق مذکور کمتر باشد، ریسک اعتباری آنها نیز کمتر خواهد بود.
این نوع ریسک دو صورت دارد، ریسک نقد شوندگی داراییها و ریسک نقدینگی تامین وجوه. ریسک نقدشوندگی داراییها که به نام ریسک نقدینگی بازار- محصول هم شناخته میشود، زمانی بروز می کند که معامله با قیمت رایج بازار قابل اجرا نباشد و علت آن ممکن است حجم یا اندازه موقعیت خرید یا فروش نسبت به معاملات عادی باشد. این ریسک در میان طبقات مختلف داراییها و نیز در زمانهای مختلف، بسته به شرایط بازار تغییر می کند. بعضی داراییها مانند ارزهای اصلی یا اوراق قرضه خزانه، بازار پرعمق دارند و موقعیتها اغلب به راحتی، با نوسان کوچکی در قیمت نقد میشود. در سایر موارد، مانند قراردادهای مشتقه در بازارهای فرابورس یا اوراق بهادر بازارهای نوظهور، هر معامله ممکن است به سرعت قیمتها را متاثر کند و صف خرید یا فروش پیدا شود.
البته این موضوع به حجم موقعیت هم بستگی دارد. ریسک نقدینگی تامین وجوه یا ریسک جریان نقدی به عدم توانایی در تامین وجوه چگونه بازدهی با ریسک را محاسبه کنیم؟ برای پرداخت تعهدات برمی گردد. این وضعیت ممکن است موسسه را مجبور کند داراییهای خود را فورا به وجه نقد تبدیل کند و بدین ترتیب ضرر روی کاغذ به ضرر واقعی تبدیل می شود. این موضوع به ویژه در مورد سبد داراییهایی که با وام تامین مالی شده است، به هنگام مواجهه با اخطار تادیه وثیقه از جانب طلبکاران، به معضل بدل میشود. ریسک جریان نقدی زمانی به ریسک نقدینگی بازار- محصول مرتبط میشود که سبد موسسه شامل داراییهایی با نقدشوندگی پایین باشد و موسسه ناچار باشد برای تامین تعهدات خود این دارایی ها را به قیمت پایین تر از قیمت عادلانه بازار به فروش رساند. بنابراین، اگر ذخیره وجه نقد کافی نباشد، ممکن است در شرایطی که ارزش بازار داراییها سقوط کرده است، الزام به پرداخت و ایفای تعهدات، موسسه را به نقد کردن اجباری سبد دارایی در قیمتهای پایین آمده وادار نماید. این چرخه قبول ضرر که با دریافت اخطار تادیه وثیقه شدیدتر میشود، گاهی به مارپیچ مرگ تعبیر می گردد.
کمیته بازل، ریسک عملیاتی را ریسک زیان ناشی از فرآیندهای داخلی، افراد و سیستمهای غیردقیق (ناکافی) یا معیوب یا ریسک زیان ناشی از حوادث خارجی تعریف کرده است. ریسکهای عملیاتی ممکن است به ریسک های اعتباری و بازار منجر شود. به طور نمونه، یک اشتباه عملیاتی در معامله مانند عدم انجام تسویه می تواند به طور همزمان ریسک اعتباری و بازار ایجاد کند، چراکه همانند نکول اعتباری، قیمتهای بازار را متاثر می سازد. قیمت گذاری مشتقههای پیچیده هم مشکلات عملیاتی بالقوه ای ایجاد می کند. ریسک مدل از خطر اشتباه در مدل قیمت گذاری موقعیتها ناشی میشود. ریسک مدل بسیار بی سر و صداست و به همین دلیل شناسایی و ارزیابی آن چندان ساده نیست. برای مقابله با ریسک مدل، باید مدل ها را با استفاده از قیمتهای بازار یا قیمتهای شبیه سازی شده، مورد ارزیابی مستقل قرار داد. بهترین راه مقابله با ریسک عملیاتی حصول اطمینان از اعتبار سیستمها و مدلها، تفکیک شفاف مسئولیتها، اعمال کنترلهای داخلی قوی و پیاده سازی برنامههای اقتضایی دوره ای است.
تاریخچه اندازه گیری ریسک
تلاش ها برای طراحی ابزار اندازه گیری ریسک از نیمه اول قرن بیستم آغاز شد. مکالی در سال ۱۹۸۳، دیرش را به عنوان سنجه ریسک معرفی کرد که ابزاری ساده و در عین حال کارآمد برای سنجش ریسک اوراق بهادار با درآمد ثابت است. ادامه بررسیهای مکالی به شناسایی رابطه غیرخطی ارزش اوراق بهادار با درآمد ثابت و نرخ بهره بازار منتهی شد و معیار تحدب به عنوان شاخصی مکمل برای محاسبه ریسک این اوراق معرفی گردید. در سال ۱۹۵۲، مارکویتز با ارایه مدلی کمی جهت انتخاب سبد داراییها، برای اولین بار مقوله ریسک را در کنار بازده مدنظر قرار داد. وی انحراف معیار را به عنوان سنجه ریسک در نظر گرفت. شاگرد او ویلیام شارپ، شاخص بتا را برای اندازه گیری تغییرات نسبی ارزش هر سهم در قبال تغییرات نسبی ارزش بازار با معرفی خط مشخصات ارایه کرد. وی با طراحی مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای، مدیریت علمی سبد دارایی را پایه گذاری نمود. بعد از دهه ۱۹۷۰ و افزایش روزافزون ریسک در جنبههای مختلف تصمیمات مالی، توجه مدیران بیش از پیش به اندازه گیری و مدیریت ریسک جلب شد.
در این دوران، کنترل ریسک به عنوان عاملی برای ایجاد ارزش بیشتر مورد توجه قرار گرفت و نرخهای بازدهی تعدیل شده بر اساس ریسک، ملاک ارزیابی قرار گرفت. برخی نظریههای قدیمی که به علت زمان بر بودن و پیچیدگیهای محاسباتی کنار گذاشته شده بود، همزمان با پیدایش ابررایانهها مجددا مطرح شد. ریسک نامطلوب از جمله این نظریهها بود که قبلا توسط پیشگامان علم مالی مطرح شده بود و در سال ۱۹۹۶ جانی دوباره یافت و تحقیقات مفصلی در آن مورد انجام گرفت که چالشهای آن هنوز ادامه دارد. در سال ۱۹۹۳، موسسه جی. پی. مورگان مدل ارزش در معرض خطر را معرفی کرد. این معیار که تمامی انواع ریسک را در یک عدد خلاصه می کرد، برای استفاده کنندگان بسیار جذاب به نظر آمد و هر روز به کاربردهای آن افزوده شد. به دنبال آن، روشهای محاسباتی پیچیده ای همانند فرآیندهای تصادفی و شبیه سازی برای افزایش دقت مدلهای این سنجه توسعه یافت. همچنین در جدول زیر مهم ترین ابزارهای ۷۰ سال گذشته برای مدیریت ریسک ارائه شده است:
ابزار مدیریت ریسک | سال |
دیرش اوراق قرضه | ۱۹۳۸ |
مدل میانگین- واریانس مارکویتز | ۱۹۵۲ |
مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای | ۱۹۶۳ |
مدل های چند عاملی | ۱۹۶۶ |
مدل قیمت گذاری اختبار معامله بلک شولز | ۱۹۷۳ |
دارایی های ریسک موزون برای بانک ها | ۱۹۸۸ |
آزمون استرس | ۱۹۹۲ |
ارزش در معرض ریسک | ۱۹۹۳ |
ریسک متریکس | ۱۹۹۴ |
کردیت متریکس | ۱۹۹۷ |
مدیریت جامع ریسک بنگاه اقتصادی | ۲۰۰۰ |
روشهای اندازه گیری ریسک
معیارهای اندازه گیری ریسک اولین بار با مطالعه شاخصهای پراکندگی آماری تعیین شد و پس از آن سنجه های جدیدتری مانند دیرش، ضریب بتا و ارزش در معرض خطر توسعه یافت. ریسک عبارت است از احتمال نوسانات آتی نرخ بازدهی. شاخصهای مختلفی برای تبیین نوسانات مورد استفاده قرار میگیرد که بعضی از مهمترین آنها بدین صورت هستند:
میتوان گروه بندی ایی از سنجههای ریسک ارایه داد که بر نحوه اندازه گیری ریسک استوار است:
این سنجه ها، پراکندگی یک متغیر را در اطراف میانگین و یا پارامتر تصادفی دیگر اندازه گیری میکند. واریانس و انحراف معیار دو نمونه از این سنجهها هستند.
موضوع اندازه گیری این سنجهها تغییرات متغیر وابسته بر اثر تغییرات متغیر مستقل است. دیرش و ضریب بتا دو نمونه از این سنجههاست.
این سنجهها برعکس سنجههای نوسان، تنها بر بخش مخرب ریسک تمرکز دارند و نوسانات زیر سطح میانگین و یا متغیر هدف را محاسبه می کنند. نیم واریانس، نیم بتا و ارزش در معرض خطر از این نوع سنجهها هستند. سنجههای ریسک نامطلوب، به دو زیرگروه تقسیم شده است. این زیرگروهها شامل نیمسنجههای ریسک و سنجههای ریسک مبتنی بر صدک است. ارزش در معرض خطر از دسته سنجههای ریسک مبتنی بر صدک است. در بخش بعدی این مقاله به توضیح جزئیات بیشتری از سنجه های ریسک خواهیم پرداخت.
نحوه محاسبه ریسک و بازده
سرمایهگذاران برای ورود به هر بازاری، به اطلاعات و دانش کافی برای موفقیت در آن بازارها نیاز دارند. عملکرد شرکتهای بورسی در هنگام تصمیمگیری درباره معاملات سنجیده میشود و بهطور هم زمان ریسک و بازده آنها محاسبه میگردد. ریسک و بازده از مهمترین و تأثیرگذارترین فاکتورها در زمینه معاملهگری است.
ریسک چیست؟
ریسک در مفهوم مالی به احتمال اختلاف میان بازده مورد نظر و بازده واقعی در یک سرمایهگذاری گفته میشود؛ به عبارت دیگر زیان بالقوه قابل اندازهگیری یک سرمایهگذاری را ریسک مینامند. "وستون" و "بریگام" در تعریف ریسک یک دارایی مینویسند: ریسک یک دارایی عبارت است از تغییر احتمالی بازده آتی ناشی از آن دارایی. بنابراین ریسک، احتمال تغییر بین بازده واقعی و بازده پیشبینی شده است. منظور از احتمال این است که اطمینانی به تغییرات نیست؛ تغییر اشاره به هرگونه کاهش یا افزایش در منافع را دارد، به این معنا که تغییر همیشه نامطلوب نیست.
کل ریسک را میتوان به دو نوع تقسیم نمود:
ریسک سیستماتیک: ریسکی را مینامند که مربوط به کل بازار است. این ریسک را "ریسک غیرقابل حذف" و یا "ریسک بازار" نیز مینامند. این ریسک بر کل بازار و نه تنها یک سهم یا صنعت خاص تأثیر میگذارد.
ریسک غیرسیستماتیک: این ریسک یکی از انواع ریسکهای سرمایهگذاری است و شرکت و یا صنعت خاصی را مورد بررسی قرار میدهد. ریسک غیرسیستماتیک را اصطلاحاً "ریسک مشخص" نیز مینامند. این گونه ریسکها اغلب ریسکهای درونی هستند و به مسائل شرکت مرتبط است؛ مواردی مانند ضعف مدیریت شرکت، عدم درست عمل کردن سهامداران و غیره.
طبق نظریههای ارائه شده در پرتفولیو، ریسک غیرسیستماتیک از بین میرود اما ریسک سیستماتیک همچنان پا برجاست. تغییر نرخ بهره، نرخ تورم، سیاستهای پولی و مالی، شرایط سیاسی و غیره از منابع ریسک سیستماتیک میباشند. هر تغییر در عوامل ذکر شده بر روی شرایط کلی بازار تأثیر گذارند. تغییرات متغیرهای کلان اقتصادی از منابع اصلی ریسک سیستماتیک میباشد که میتوان به ریسک نرخ بهره، ریسک تورم، ریسک کشور، ریسک بازار اشاره کرد.
رسیک غیر سیستماتیک + ریسک سیستماتیک = ریسک کل
از ضریب بتا، برای اندازهگیری ریسک سیستماتیک استفاده میشود.
بازده
به منفعتی که از یک سرمایهگذاری به دست میآید، بازده میگویند. سرمایهگذاری عبارتست از تخصیص منابع به داراییهای واقعی نظیر زمین و خانه و داراییهای مالی نظیر اوراق بهادار که میزان بازده آن متناسب با ریسک مورد انتظار باشد. بازده به معنای پاداشی است که سرمایهگذار از سرمایهگذاری خود به دست میآورد. بازده نرخ به تدریج پایین میآید و ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی با آن محاسبه میگردد.
بازده سهام از دو قسمت تشکیل میشود:
1) بازده جاری یا بازده ناشی از دریافت سود سهام
2) بازده ناشی از افزایش قیمت سهام
رابطه بین ریسک و بازده
ریسک و بازده تا یک نقطه با هم رابطه مستقیم دارند، چنانچه ریسک افزایش یابد بازده نیز افزایش پیدا میکند. اما با بالا رفتن ریسک از یک سطح مشخص بازده کاهش پیدا میکند، به نحوی که پس از گذشت از این نقطه هر چه ریسک را بالا ببریم، بازده افزایش پیدا نمیکند.
محاسبه ریسک
با توجه به تعریف ریسک میتوان آن را با انحراف معیار محاسبه کرد:
که در آن با توجه به مفاهیم مالی:
σ: انحراف بازده واقعی یا ریسک
ri: بازدههای واقعی
r: میانگین بازدهها
n: تعداد دورهها
هرچه انحراف معیار نسبت به میانگین کوچکتر باشد؛ ریسک کمتر خواهد بود. ریسک را میتوان در دو بعد زمانی محاسبه کرد:
ریسک فعلی: ریسک فعلی براساس اطلاعات تحقق یافته یک دارایی در طی سالهاي گذشته تاکنون محاسبه میگردد.
ریسک آتی: این نوع ریسک براساس اطلاعات حاصل از پیشبینیهاي آتی محاسبه میشود. چون اساس محاسبات، ارقام پیشبینی شده است، در این روش محاسبه باید توزیع احتمالات و روش محاسبه میانگین (امید ریاضی) را شناخت.
بازده سهام چیست؟ | بررسی فرمول محاسبه بازده سهام به زبان ساده
واضح است که هر سرمایهگذار به دنبال کسب درآمد بیشتر از سرمایهگذاری است. اما سرمایهگذاری راه و روش خاص خود را دارد و بهتر است به عنوان سرمایهگذار، حداقل ایده کلی در مورد میزان بازدهی قابل دریافت، قبل از شروع سرمایهگذاری خود را داشته باشید. اما این سوال مطرح میشود که چطور سود سرمایهگذاری در بازارهای مالی به خصوص بازار بورس را محاسبه کنیم؟
پاداشی که سرمایهگذار به دلیل سرمایهگذاری طی دورهای به دست میآورد، بازده سرمایهگذاری نام دارد. در محاسبه بازده سرمایهگذاری برای تمامی گزینههای سرمایهگذاری باید محاسبه کنیم که چه میزان سود در مقابل چه میزان هزینه پرداختی به دست میآوریم. به این ترتیب، میتوانیم میزان بازده سرمایهگذاری را تا حد درستی اندازهگیری کنیم.
با وجود اینکه محاسبه نرخ بازده سرمایهگذاری، قبل از ورود به بازار ضروری است، اما این محاسبه نمیتواند به تنهایی معیار خوبی برای تصمیمگیری باشد. زیرا، درصد بازده سرمایهگذاری فقط بر سود مالی تمرکز دارد و البته از این جهت نیز مشابه بسیاری از معیارهای سودآوری عمل میکند. به این ترتیب، این معیار شرایط جانبی را در نتیجه نهایی در نظر نمیگیرد. تحلیلگران متخصص و سرمایهگذاران با تجربه، برای محاسبه نرخ بازده مورد انتظار از یک سرمایهگذاری مشخص، در کنار بازده سرمایهگذاری از اطلاعات و دادههای اقتصادی نیز استفاده میکنند. در این متن قصد داریم تا به طور اختصاصی به بررسی بازده سهام و کارایی محاسبه آن بپردازیم. با ما همراه باشید.
تعریف بازده سهام
بازده سهام (Stock returns) معيار با اهميتي در تصميمگيری مالی و به معنای میزان سود و تغییرات قیمتی یک سهام است. در محاسبه بازده سهام تغییرات قیمتی که از مرحله افزایش سرمایه و یا از سود سهمی به وجود میآیند، در فرمول وارد نمیشوند. بازده سهام به شکل درصد بیان میشود. با توجه به درصد بازده سهام میتوانید برای سهام مورد نظرتان تصمیمات درست، که به کسب سود مناسب یا جلوگیری از ضرر و زیان منجر شود، اتخاذ کنید. بنابراین، بازده سودی است که به صورت مستقیم از محل سرمایهگذاری به دست میآورید و یا سودی است که از تغییرات قیمت ناشی میشود.
سرمایهگذار موفق باید بداند که چقدر از سرمایه خود را درگیر سرمایهگذاری کرده و چقدر هزینه برای کسب سود از سرمایهگذاری پرداخت نموده است. این هزینهها باید با سود به دست آمده مقایسه شوند تا ارزشمندی سرمایهگذاری محاسبه شود. در این بین، بازه زمانی درگیری سرمایه نیز بسیار با اهمیت است. اطلاع از بازده سهام یا هر سرمایهگذاری دیگر، نوعی ابزار انگیزشی محسوب میشود.
همانطور که اشاره کردیم، بازده سرمایهگذاری به صورت درصد بیان میشود. گاهی این مسئله ممکن است در محاسبات باعث سردرگمی شود.
به عنوان مثال؛ فرض کنید سرمایهگذار X مبلغی معادل با 100 تومان و سرمایهگذار Y مبلغ 25 هزار تومان سود از یک سرمایهگذاری کسب کرده باشند. در نگاه اول به این اطلاعات ممکن است سرمایهگذار Y را در سرمایهگذاری خود موفقتر بدانید. در صورتی که ممکن است با در نظر گرفتن سرمایه اولیه و هزینههای مربوط، تصورات به کلی بهم بریزد. اگر هزینه سرمایهگذاری فرد X برابر با 500 تومان باشد، او 20 درصد در جریان این سرمایه گذاری بازده دارد. این در حالی است که، در فرد Y اگر هزینه سرمایهگذاری 250 هزار تومان بوده باشد، او 10 درصد بازده کسب کرده است.
همانطور که در مثال بالا مشاهده کردید، بررسی میزان موفقیت یک سرمایهگذار تنها به درصد سود او اتکا ندارد و درصد بازده اطلاعات کافی برای سرمایهگذاری در اختیار شما قرار نمیدهد.
فرمول محاسبه بازده در بورس
بازده سرمایهگذاری از دو بخش بازده قیمتی و بازده نقدی تشکیل میشود که در ادامه نحوه محاسبه آنها را بررسی میکنیم.
بازده سرمایه یا بازده قیمتی
بازده سرمایه به تفاوت بین قیمت خرید و فروش یک ورق بهادار یا دارایی خاص گفته میشود و از طریق فرمول زیر محاسبه میشود:
قیمت خرید / (قیمت خرید – قیمت فروش) = بازده قیمتی
بازده نقدی سرمایه گذاری
به سودی که به صورت جریانات نقد در دوره به دست سرمایهگذار میرسد، بازده نقدی میگوییم. به عنوان مثال؛ بازده نقدی سهام که به DPS معروف است و سالانه دریافت میشود، جریان نقد دورهای محسوب میشود. البته، گاهی ممکن است طی دوره سرمایهگذاری، جریان نقد دورهای وجود نداشته باشد. در چنین شرایطی بازدهی نقدی صفر در نظر گرفته میشود. بازده نقدی با فرمول زیر محاسبه میشود:
قیمت خرید / جریان نقد = بازده نقدی
محاسبه بازده کل سرمایه گذاری
برای محاسبه بازده کل کافیست تا بازده نقدی و بازده سرمایهای که از فرمولهای بالا به دست آورده شده است را با یکدیگر جمع کنید. پس، فرمول بازده کل نیز به صورت زیر خواهد بود:
بازده نقدی + بازده سرمایهای = بازده کل
همانطور که مشاهده کردید، محاسبه بازده سهام به راحتی انجام میشود. البته، این محاسبات مختص به دست آوردن درصد بازده سهام نیست. سرمایهگذاران دیگر بازارهای مالی نیز با توجه به نوع سرمایهگذاری و استراتژی معاملاتی خود میتوانند بازده سرمایهگذاریهای مختلف را محاسبه کنند.
محاسبه بازده سهام چگونه بازدهی با ریسک را محاسبه کنیم؟ چه کارایی دارد؟
شاید بتوانیم مهمترین کارکرد درصد بازده سهام را این بدانیم که با این عدد معاملهگر میتواند از این که تا چه اندازه به هدف خود نزدیک شده و بازدهی قابل انتظار خود را کسب کرده است، آگاه شود. این مسئله از آن جهت اهمیت دارد که نتیجه آن میتواند نشان دهد که فرد در معاملات خود بر اساس استراتژی انتخابی تا چه میزان موفق بوده است. در صورت عدم موفقیت، مشخصاً مشکلی وجود دارد که سرمایهگذار باید در اولین زمان ممکن نسبت به حل آن اقدام کند و یا حتی در مواردی استراتژی خود را تغییر دهد.
به همین دلیل، نیاز است تا محاسبه بازده سهام را دورهای و منظم انجام دهید و نتایج را ذخیره کنید. در طول زمان با مقایسه نتایج میتوانید روند صعودی و یا حتی نزولی پیشرفت خود را به خوبی مشاهده کنید. این مسئله میتواند شما را با واقعیت سرمایهگذاری روبهرو کند.
توجه داشته باشید که، محاسبه بازده سهام تنها برای بررسی سهام خریداری شده نیست. حتی اگر سهمی خاص را برای خرید مد نظر دارید، میتوانید در یک بازه زمانی مشخص قیمت و سود نقدی تعلق گرفته به آن را محاسبه کنید. اگر عدد به دست آمده بازده مناسبی را نشان میدهد، باید برای ورود به سهم مورد نظر شرایط را آماده کنید.
عوامل تاثیرگذار در بازده سهام
در خصوص عوامل تاثیرگذار در بازده سهام باید این را بدانیم که، دستیابی به این عوامل نیاز به بررسی پیشینه سهام بازار دارد. بر این اساس، با توجه به مطالعات صورت گرفته در این زمینه، از مهمترین عوامل تاثیرگذار در بازده سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- نسبت نقدینگی
- نسبت اهرمی
- نسبت فعالیت
- نسبت سودآوری
- نسبتهای بازار
- نسبت مبتنی بر جریان نقدی
- شاخصهای ریسک
- مدیریت سود
- پیشبینی سود
- سرمایهگذاری واقعی
- ویژگیهای شرکت
- و .
مشکلات موجود در محاسبات بازده سهام
با وجود این که محاسبه بازده سهام برای سرمایهگذاری در بازار بورس کارایی بسیاری دارد، اما نمیتوان از مشکلات آن چشمپوشی کرد. یکی از آشکارترین عیوب محاسبه بازده سهام وارد نكردن هزينههای موثر به محاسبات است. بنابراین، نمیتوان زمان را که مهمترین هزینه موثر در بازده سرمایه است، عملا در محاسبات تاثیر داد.
جهت دستیابی به اهمیت زمان فرض کنید که سهمی را در بازار خریداری کرده و آن را برای مدت زمان 50 سال نگهداری کردهاید. طی مدت 50 سال به سود 100 درصد رسیدهاید. آیا با گذشت مدت زمان طولانی 50 ساله و در نظر گرفتن تورم، دیگر مسائل اقتصادی و ارزش زمانی پول، این سود ارزش قابل قبولی دارد؟ پس، به طور واضح نسبت سود به هزینه به تنهایی اهمیت ندارد. زمان نیز درصد چشمگیری از موفقیت در سرمایهگذاری را درگیر میکند. اما با این وجود، در محاسبه بازده سهام به طور کلی نادیده گرفته میشود.
البته، این مسئله راه حل دارد. برای حل این مشکل باید به نوعی این فاکتور را در بازده سهام وارد کنید. برای مثال؛ میتوانید درصد بازده به دست آمده را بر طول دوره تقسیم کنید. با این کار مشخص میکنید که در طول زمان مشخص، چه اندازه بازدهی وجود داشته است. این اطلاعات را با سودآوری دیگر بازارهای مالی، بانک و … مقایسه کنید. نتیجه این مقایسه شما را برای ادامه حضور و یا ترک بازار متقاعد خواهد کرد.
بازه زمانی طولانیتر برای محاسبه بازده، پاسخ کاملتری ارائه میدهد و نقش نوسانات معمولی و روزمره در سهام، در نتیجه کم رنگتر خواهد شد. محاسبه در بازه زمانی کوتاه بازده را درگیر نوسانات خواهد کرد.
مشکل دیگر در این مفهوم این است که، اگر تمام هزینهها را به درستی محاسبه نکنید، حاصل درستی برای بازده سرمایهگذاری به دست نخواهید آورد. گاهی هزینههای مورد انتظار در یک سرمایهگذاری عمداً یا سهواً به درستی محاسبه نمیشود. به عنوان مثال؛ در ارزیابی نرخ بازده سرمایهگذاری در سهام شرکتهای فعال در بازار سرمایه، کلیه هزینههای مرتبط باید در نظر گرفته شود. این موارد شامل کارمزد کارگزاریها نیز میشود. این دسته از هزینهها میتوانند به میزان چشمگیری درصد بازده سهام یا دیگر سرمایهگذاریها را کاهش دهند.
ریسک سرمایه گذاری
سرمایهگذاری در تمام بازارهای مالی ریسکهای مربوط به خود را دارد؛ زیرا هر لحظه ممکن است که بازار تحت تاثیر عوامل مختلفی مثل: نوسانات بازار، تورم، مشکلات اقتصادی، مشکلات تجاری و . قرار بگیرد. تمام این موارد ریسک را به سرمایهگذاری اضافه میکنند. به این ترتیب، هر فرد قبل از ورود به هر بازاری باید به شرایط اقتصادی، روحیات سرمایهگذاری، میزان ریسکپذیری، درجه صبر در شرایط حساس و . توجه کند و متناسب با نتیجه این بررسی، گزینههای مختلف در سرمایهگذاری را انتخاب کند.
در سیستم مالی احتمال اختلاف بازده مورد انتظار و بازده واقعی را ریسک میگوییم. هر اندازه احتمال عدم موفقیت در سرمایهگذاری بیشتر باشد، اصطلاحاً ریسک سرمایهگذاری بیشتر میشود. ریسکها انواع مختلفی دارند و افراد نیز از لحاظ درجه ریسکپذیری به گروههای مختلفی تقسیم میشوند.
در تعمیم ریسک به مفهوم بازده سرمایهگذاری میتوانیم بگوییم که، درصد بازده نسبت به ریسک تنظیم نمیشود. با این وجود، طبق اصلی که در دنیای سرمایهگذاری مشهور است، بازده سرمایهگذاری رابطه مستقیمی با ریسک دارد. به این ترتیب، به هر میزان که احتمال بازده سرمایهگذاری بیشتر باشد، ریسک احتمالی نیز بیشتر خواهد بود.
سرمایهگذاری بدون ارزیابی ریسک احتمالی و تنها با اتکا بر درصد بازده سرمایهگذاری، ممکن است نتیجه نهایی را بسیار متفاوت از نتیجه پیشبینی شده کند.
سخن پایانی
امروزه نرمافزارهای بسیاری محاسبات بازده سهام را برای سهام شرکتهای فعال بازار سرمایه انجام میدهند. استفاده از درصد بازده سهام، رفتار و استراتژی معاملاتی معاملهگر را بر اساس یک مقدارِ اندازهگیری به چالش میکشد. این محاسبات امکان مقایسه بین استراتژیهای معاملاتی را برای شما فراهم میکند. این مسئله میتواند برای سرمایهگذاران بازار اهمیت زیادی داشته باشد.
بازده سهام به شما نشان میدهد که تا چه اندازه سرمایهگذاری شما موفقیتآمیز بوده و به سمت اهدافتان پیش میرود. این ارزیابی به شما کمک میکند ترکیب مناسبی از اوراق بهادار و سهام را برای به حداکثر رساندن بازده در افق زمان سرمایهگذاری خود انتخاب کنید.
سوالات متداول
آیا انتخاب بازه زمانی در محاسبه بازده اهمیت دارد؟
به طور کلی فاکتور زمان در محاسبه بازده وارد نشده است؛ اما وارد کردن بازه زمانی به شیوه ذکر شده در مقاله، رفتار شما را بهتر و درستتر نشان خواهد داد.
کارایی محاسبه بازده سهام چیست؟
شاید بتوانیم مهمترین کارکرد درصد بازده سهام را این بدانیم که با این عدد معاملهگر میتواند از این که تا چه اندازه به هدف خود نزدیک شده و بازدهی قابل انتظار خود را کسب کرده است، آگاه شود.
کارگزاری هوشمند رابین
کارگزاری فارابی
این مقاله به کوشش زهرا هادی زاده و دیگر اعضای تیم نظارت تولید شده است. تکتک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در بهبود کیفیت وب فارسی داشته باشیم.
نگاهی به بازده و ریسک در سرمایهگذاری
بازده و ریسک دو روی سکه سرمایه گذاری در بورس هستند. وقتی دارایی خود را در صنعت یا بنگاه اقتصادی هزینه میکنید، باید پیشبینی قابل قبولی نسبت به بازده و ریسک سرمایه گذاری خود داشته باشید. این پیشبینی به شناخت شما از حوزه انتخاب شده بستگی دارد. در یک سرمایه گذاری مطمئن، همواره بازدهی مثبت بر ریسک و احتمال ضرر میچربد اما قدم اول برای تخمین بازده و ریسک در سرمایه گذاری، آشنایی با معنا و مفهوم این دو واژه مهم است.
در این مطلب عناوین زیر را بررسی خواهیم کرد:
منظور از بازده چیست؟
بازده تعریف روشنی دارد. سود یا ضرری است که برای صرف دارایی در شغل یا بازاری نصیب سرمایهگذار میشود. به عنوان مثال شما در مهرماه ۲۰ میلیون تومان وارد بازار بورس میکنید و در آبان ماه پول شما ۲۱ میلیون تومان است.
۱ میلیون اضافه شده؛ بازده سرمایه گذاری شما است. اما اگر پول شما در آبان ماه ۱۹ میلیون تومان باشد؛ بازده شما منفی ۱ میلیون بوده است.
بازده به دو نوع مختلف تقسیم میشود. بازده انتظاری و بازده واقعی. بازده انتظاری، عددی است که سرمایهگذار برای سود خود متصور است و بازده واقعی، عددی است که به دست میآورد.
معمولا بازده و ریسک رابطهای مستقیم دارند. مثلا اگر سرمایه خود را به بانک بسپارید، سود ثابتی به عنوان بازده پول به شما پرداخت خواهد شد. سود ثابتی که ممکن است در درازمدت حتی از تورم سالیانه کشور کمتر باشد اما در این صورت شما مطمئن خواهید بود که اصل پول شما حفظ میشود.
اما با وارد شدن در بازار بورس یا سرمایه گذاری در بازارها و صنایع دیگر، ریسک سرمایهگذاری شما افزایش پیدا میکند و بازده انتظاری نیز بیشتر خواهد شد.
تعریف ریسک در سرمایه گذاری
تعریف ریسک وابستگی زیادی به تعریف بازده دارد. اختلاف میان بازده انتظاری و بازده واقعی همان ریسک در سرمایه گذاری است:
بازده واقعی – بازده مورد انتظار = ریسک
بیشتر سرمایهگذاران بر این باور هستند که بازده واقعی کمتر از بازده مورد انتظار است. با افزایش ریسک در یک تصمیمگیری مالی، اختلاف میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی بیشتر خواهد بود و با کاهش ریسک، این اختلاف کاهش مییابد.
ایجاد تعادل مناسب بین ریسک و بازده، مهمترین تصمیمگیری مالی به شمار میآید.
انواع ریسک و عوامل ایجاد کننده ریسک در سرمایه گذاری
در یک تقسیم بندی کلی ریسک به دو نوع سیستماتیک و غیر سیستماتیک تقسیمبندی میشود. ریسک سیستماتیک، ریسکی است که از عوامل بازار ناشی شده و بر یک سرمایهگذاری (مثلاً قیمت سهام شرکتها) تاثیر دارد و مدیریت آن از دست مدیران شرکتها خارج است.
اما ریسک غیرسیستماتیک، به ریسکی گفته میشود که ناشی از عوامل کلان حاکم بر یک بازار نیست و به ساختار یک شرکت یا بنگاه اقتصادی مربوط میشود.
برای مثال ساختار سرمایه شرکت، نوع محصول (کالا یا خدمات)، تصمیمگیری در شرایط مختلف و مولفههایی از این قبیل، تاثیراتی روی سهام آن شرکت میگذارند که همگی در تقسیمبندی ریسک غیرسیستماتیک قرار میگیرند.
شناخت انواع ریسک میتواند سرمایه گذار را به پیشبینی آینده خود مسلطتر کند.
ریسک نرخ ارز
نرخ ارز، ارزش برابری یک واحد پول خارجی به پول داخلی است؛ یعنی ارزش خرید یا فروش یک واحد پول خارجی به پول رایج یک کشور را نرخ ارز گویند.
نرخ ارز در کشورها به طور متناوب در حال تغییر است و همین موضوع میتواند روی میزان هزینهها، تولید، فروش و سود شرکتهایی که واردات و صادرات دارند، به شدت تاثیرگذار باشد.
وقتی نرخ ارز رشد میکند شرکتهایی که وارد کننده هستند باید مواد اولیه مورد نیاز خود را با قیمت بالاتری تهیه کنند، در نتیجه حاشیه سود آنها کم خواهد شد.
در مقابل شرکتهایی که به صادرات میپردازند، میتوانند از این موقعیت استفاده کرده و کالا یا خدماتشان را با نرخ بالاتری به فروش برسانند و به این طریق حاشیه سود خود را افزایش بدهند.
ریسک نرخ ارز ناشی از تغییر در بازده سهامها در نتیجه نوسانات نرخ ارز خارجی است.
ریسک نوسان نرخ بهره
در تبلیغات تلویزیون بسیار شنیدهاید که به طور مثال اوراق مشارکت ۵ ساله یک طرح خاص با سود ۲۰% از طریق بانکها پذیرهنویسی میشوند.
سرمایهگذار وقتی چنین تبلیغی را میبیند با خود تحلیل میکند که اگر به طور مثال سود بانکی که در حال حاضر ۲۰% است، به ۲۵% تغییر کند، برای او به صرفه است که پولش را در بانک سرمایهگذاری کند تا اوراق مشارکت بخرد.
به طور مشابه اگر میزان سود بانکی به ۱۵% کاهش پیدا کند منطقی است که پول را در اوراق مشارکت سرمایهگذاری کند. به این تغییراتی که در سود بانکی پیش میآید و باعث افزایش یا کاهش ارزش اوراق مشارکت میشود ریسک نوسان نرخ بهره میگویند. بنابراین هنگامی که یک سرمایهگذار اوراق مشارکت ۵ ساله مذکور را میخرد این ریسک نوسان نرخ بهره را قبول میکند؛ زیرا وقتی نرخ بهره در بازار کاهش یابد ارزش اوراق مشارکت بیشتر میشود و با افزایش نرخ بهره ارزش این اوراق کمتر میشود. تاثیر نرخ بهره بر سهام عادی کمتر از اوراق مشارکت است.
ریسک بازار
به ریسکی که از تغییرات بازده به واسطه نوسانات کلی بازار به وجود میآید، ریسک بازار گفته میشود. ریسک بازار به واسطه موارد مختلفی مانند جنگ، تغییرات اقتصادی، رکود اقتصادی و … به وجود میآید و سهام همه شرکتها و تمامی انواع اوراق بهادار تحت تاثیر تبعات آن قرار میگیرد.
این ریسک عموماً قابل پیشبینی نیست و در اثر عواملی که خارج از کنترل مدیران شرکتها است به وجود میآید.
ریسک تورمی
معنی این ریسک کاهش قدرت خرید به دلیل وجود تورم است و به گونهای با نوسانات نرخ بهره رابطه مستقیمی دارد. این ریسک تمامی اوراق بهادار از جمله سهامها را تحت تاثیر قرار میدهد.
ریسک تورمی یعنی وقتی شما در جامعهای تورمی زندگی میکنید، قدرت خریدتان کاهش مییابد؛ لذا تقاضا در بازار کمتر شده و باعث کاهش ارزش سهامهای موجود میشود.
به عبارت کلیتر تغییرات عمومی قیمتها ریسک قدرت خرید است. در جامعهای که میزان تورم بالا باشد، از قدرت خرید مردم کاسته میشود.
به بیان دیگر تورم باعث کاهش میزان تقاضا و تاثیر در قدرت خرید کلی مردم میشود. این ریسک نیز از کنترل مدیران شرکتها خارج و وابسته به شرایط اقتصادی جامعه است.
ریسک نقدینگی
نبود اطمینان درباره عامل زمان و ابهام قیمتی بالاتر، باعث ایجاد ریسک نقدینگی میشود. این ریسک با افزایش عواملی که گفته شد (زمان و ابهام قیمت) نیز افزایش مییابد.
وقتی نقدینگی موجود در بازار کاهش یابد، در واقع افرادی که در بازار هستند تمایل به خرید ندارند و خریدار در بازار کم میشود، این امر موجب ایجاد اختلاف در قیمت پیشنهادی خرید و قیمت پیشنهادی فروش سهام شرکتها میشود.
در نتیجه قدرت تقاضا کم میشود و ریسک سرمایهگذاری بالا میرود. به این ریسک که به علت کاهش نقدینگی بازار در میزان تقاضا ایجاد میشود، ریسک نقدینگی میگویند.
ریسک نقدینگی میتواند از رشد بازار جلوگیری کرده و باعث افت بازار (یا در اصطلاح ریزش بازار) شود.
ریسک تجاری
ریسکی که به دلیل انجام تجارت و کسب و کار در یک صنعت منحصر به فرد به وجود میآید، را ریسک تجاری مینامند.
برای مثال شرکت فولاد مبارکه در صنعت خود با ریسک تغییر قیمت فولاد جهانی مواجه است و اگر قیمت فولاد جهانی کاهش پیدا کند، قیمت محصول این شرکت نیز کاهش پیدا میکند و باعث کاهش سودآوری و در نتیجه کاهش ارزش سهام این شرکت میشود. با مطالعه و کسب اطلاعات کافی در مورد صنعت خاصی که قصد سرمایهگذاری در آن را دارید، میتوان تا حدی از این ریسک جلوگیری کنید.
ریسک مالی
یکی از منابع تامین مالی شرکتها، دریافت وام از بانکها، موسسات مالی و سایر نهادهای مربوطه است. زمانی که شرکتی با دریافت وام سعی در تامین مالی خود میکند، در حقیقت بدهیهای خود را در سمت راست ترازنامه افزایش داده است.
حال اگر شرکت نتواند خدمات یا محصولات خود را در زمان مناسب به فروش برساند، در نتیجه امکان بازپرداخت بدهیهای خود را در موعد مقرر نخواهد داشت؛ زیرا با کمبود نقدینگی مواجه شده است.
عدم بازپرداخت به موقع، موجب کاهش اعتبار شرکت نزد چگونه بازدهی با ریسک را محاسبه کنیم؟ مراکز اعطاکننده وام برای دریافت تسهیلات بعدی خواهد شد که امکان تامین مالی آتی را از محل دریافت وام کاهش و احتمال ورشکستگی شرکت را افزایش میدهد.
کنترل ریسک در بازار سرمایه
در بازار سرمایه میتوان ریسک هر سهم را شناخت و محاسبه کرد. از طرف دیگر، میشود با مدیریت صحیح پورتفوی و انتخاب سهم درست، ریسک را پایین آورد و جلوی بازده منفی را گرفت.
ریسک هر سهم را میتوان با استفاده از رابطه زیر محاسبه کرد:
Ϭ = [Σ (ri – r̅)/n ] ۱/۲
در این فرمول، ri معرف بازده واقعی، ̅ r نماد میانگین بازده و n تعداد دورههای مورد مطالعه است.
برای نمونه تصور کنید بازده یک سهم در ۶ سال مالی گذشته به شرح زیر است:
حال ریسک این سهم را در سالهای مختلف با هم محاسبه میکنیم:
(ri – r̅)
Σ (ri – r̅)
(ri – r̅)/n
[Σ (ri – r̅)/n ] ۱/۲
به ترتیب از راست به چپ بازدهها (ri) را جمع و به تعداد سال (۶) تقسیم میکنیم تا میانگین بازده این سهم در این ۶ سال به دست آید که برابر مقدار ۱۱٫۳۳% است
سپس در ستون بعدی تکتک بازدهها را از بازده میانگین (r̅) کسر کرده و هرکدام را به توان ۲ میرسانیم.
در ستون بعدی مجموع آنها را محاسبه و در ستون بعد به تعداد آن یعنی عدد ۶ تقسیم میکنیم. در ستون آخر از عبارت به دست آمده جذر میگیریم و عدد حاصلشده همان انحراف معیار یا ریسک سهم مورد نظر ما در بازه ۶ سال گذشته است.
رابطه کوواریانس و محاسبه ریسک سهام
کوواریانس بین دو عدد، به معنای رابطه و همبستگی بین دو عدد است. مثلاً وقتی کوواریانس دو عدد مثبت است آن دو عدد با هم رابطه مستقیم دارد و با افزایش یکی، دیگری هم افزایش و با کاهش یکی، دیگری نیز کاهش مییابد.
کوواریانس منفی به معنای رابطه عکس بین آن دو عدد است و با کاهش یکی، دیگری افزایش مییابد و بالعکس. کوواریانس صفر (۰) بین دو عدد به معنای این است که این دو عدد هیچ رابطه و همبستگی باهم ندارند و در صورت تغییر یکی، دیگری تحت تأثیر قرار نمیگیرد.
از این قاعده آماری میتوان به منظور مدیریت ریسک سبد سهام خود بهره جست. به این ترتیب که مجموع سبد سهامی تشکیل دهیم که بسته به نوع سیاستگذاری ما، اجزای آن دارای کوواریانس منفی یا صفر باشند تا در برابر ریسک سیستماتیک، ریسکی تعدیلشده با بازدهی مورد قبول داشته باشیم.
محاسبه ریسک سبد سهام
فرض کنید سبدی داریم متشکل از ۲ سهم A و B که به ترتیب انحراف معیار (ریسک) هرکدام برابر Aϭ و Bϭ و وزن نسبی WA و WB (سهم هرکدام از سهمها در تشکیل سبد سهام مثلا نسبت ۵۰% سهم A و ۵۰% سهم B) و ضریب همبستگی ρ باشند.
ریسک سبد سهام ما از رابطه زیر محاسبه میشود:
Ϭp = (WA ۲ . ϭA ۲ + WB ۲ . ϭB ۲ + ϭ ۲ A ϭB ρ) ۱/۲
توجه داشته باشید که شاید نتوانیم میزان ریسک سهمها را تغییر دهیم اما با انتخابی درست، میتوانیم میزان ریسک سبد را به حداقل برسانیم. در اینجا ضریب ρ از اهمیت برخوردار است هر چه ضریب همبستگی ( با کوواریانس اشتباه نگیریم، کوواریانس میزان همبستگی بین دو سهم است اما ρ ضریب همبستگی بین آن دو است که عددی بین ۱- تا ۱+ است. کوواریانس بین دو سهم با استفاده از همین ضریب محاسبه میشود) به ۱- نزدیکتر باشد ریسک سبد کمتر میشود.
در سال ۱۹۵۲ هنری مارکوییتز از مدلی به نام مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای سخن گفت که بعدها توسط افرادی ازجمله ویلیام شارپ تکامل یافت و بهعنوان مدلی برای محاسبه بازده و ریسک اوراق بهادار پرمخاطره نامگذاری شد که به اختصار آن را به نام مدل CAPM میشناسیم.
این مدل با محاسبه ضریب B نسبت به مقایسه ریسک دارایی با ریسک سیستماتیک بازار اقدام میکند. به عبارتدیگر میزان حساسیت بازده دارایی به بازده بازار را محاسبه میکند و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید.
فرض کنید ضریب B برای دارایی خاصی ۱٫۵ تعیین شود، این یعنی زمانی که بازده بازار ۴+ % باشد بازده دارایی به میزان ۱٫۵ برابر آن یعنی ۶+% است و زمانی که بازده بازار ۱- % است، بازده دارایی ۱٫۵- % است.
مدل دیگر، مدل قیمتگذاری آربیتراژ (APT) است. آربیتراژ به تنهایی در اقتصاد به معنای استفاده از تفاوت قیمت یک کالا در دو بازار یا حتی در یک بازار در دو بازهی زمان متفاوت است.
مدل قیمتگذاری آربیتراژ بازدهی را به صورت یک رابطه خطی با چند متغیر کلان اقتصادی مورد بررسی قرار میدهد که بنا به عقیده تعدادی از اقتصاددانان استفاده از این روش بر روش CAPM ارجحیت دارد.
چراکه روش CAPM تنها ضریب B را مورد بررسی قرار میدهد درحالیکه روش (APT) با مطالعه متغیرهای کلان اقتصادی نسبت به ارزیابی بازده و ریسک دارایی اقدام میکند.
سخن آخر
مفاهیم بازده و ریسک همیشه در انجام سرمایهگذاریها، مورد بررسی سرمایهگذاران قرار میگیرد و نمیتوان آنها را جدا از هم در نظر گرفت. تصمیمگیری برای یک سرمایهگذاری مطمئن، همیشه بر اساس ارتباطی که بین ریسک و بازده وجود دارد، معنی پیدا میکند. شناخت این دو متغیر مهم در سرمایه گذاری امری ضروری است. در این مقاله، مفاهیم بازده و ریسک در سرمایه گذاری را بررسی کردیم و نحوه محاسبه ریسک سبد سهام را شرح دادیم.
محاسبه صرف ریسک سهام (equity risk premium)
صرف ریسک سهام (equity risk premium) یک پیشبینی بلندمدت است که نشان میدهد بازار سهام چقدر با ابزارهای بدهی بدون ریسک، عملکرد بهتری خواهد داشت.
صرف ریسک سهام (equity risk premium) یک پیشبینی بلندمدت است که نشان میدهد بازار سهام چقدر با ابزارهای بدهی بدون ریسک، عملکرد بهتری خواهد داشت.
سه مرحله محاسبه صرف ریسک به شکل زیر است:
- بازده مورد انتظار سهام را محاسبه کنید
- بازده مورد انتظار اوراق قرضه بدون ریسک را محاسبه کنید
- مابه التفاوت را کم کنید تا صرف ریسک سهام را بدست بیاورید
در این مقاله، با بررسی فرآیند محاسبه در عمل با دادههای واقعی، نگاه عمیقتری به فرضیات و اعتبار صرف ریسک میاندازیم.
نکات مهم
- صرف ریسک سهام پیش بینی می کند که سهام در بلندمدت چقدر در سرمایه گذاری های بدون ریسک بهتر عمل خواهد کرد.
- محاسبه صرف ریسک را می توان با دریافت بازده مورد انتظار تخمینی سهام و کم کردن آنها از بازده مورد انتظار تخمینی اوراق بدون ریسک انجام داد.
- برآورد بازده سهام آتی دشوار است، اما می تواند از طریق یک رویکرد مبتنی بر سود انجام شود.
- محاسبه صرف ریسک مستلزم فرضیاتی است که از منطقه امن به مشکوک پیش می روند.
مرحله اول: بازده کل مورد انتظار سهام را تخمین بزنید
برآورد بازده سهام آتی، دشوارترین مرحله است. در اینجا دو روش برای پیشبینی بازده سهام در بلندمدت معرفی کردیم:
اتصال به مدل درآمد
طبق مدل مبتنی بر سود، بازده مورد انتظار برابر با بازده سود است. شاخص S&P 500 را، از 31 دسامبر 1988 تا 31 دسامبر 2003 در نظر بگیرید:
در نمودار بالا، شاخص S&P 500 (خط بنفش) را به دو بخش تقسیم می کنیم: سود هر سهم (خط سبز) و P/E (خط آبی رنگ). در هر نقطه، می توانید سود هر سهم را در نسبت P/E ضرب کنید تا مقدار شاخص را بدست آورید. به عنوان مثال، در آخرین روز دسامبر 2003، شاخص S&P به 1،112 رسید (از 1111.92 گرد شد). در آن زمان، سود هر سهم شرکت های ترکیبی 45.20 دلار بود، و نسبت P/E حدودا 24.6 (45.20 دلار x 24.6 = 1112) بود.
از آنجایی که شاخص سال را با (P/E)، 25 به پایان رساند، بازده سود 4% بود (1 ÷ 25 = 0.04). با توجه به رویکرد مبتنی بر سود، بازده اسمی مورد انتظار قبل از تورم 4٪ بود .ایده شهودی اصلی استراتژی بازگشت به میانگین (mean reversion) است، این نظریه که نسبت های P/E نمی توانند قبل از اینکه به یک حد وسط طبیعی بازگردند، خیلی زیاد یا خیلی کم شوند. در نتیجه، P/E بالا به معنای بازده آتی کمتر و P/E پایین به معنای بازده آتی بالاتر است.
نکته: ریسک سهام و صرف ریسک بازار اغلب به جای هم استفاده می شوند، حتی با وجود اینکه اولی به سهام اشاره دارد در حالی که دومی به همه ابزارهای مالی اشاره دارد.
میتوانیم ببینیم که چرا برخی هشدار میدهند که بازده سهام در دهه آینده نمیتواند با بازده دو رقمی دهه 1990 همگام شود. 10 سال از 1988 تا 1998 را در نظر بگیرید و حباب حاد پایان دهه را حذف کنید. سود هر سهم با نرخ سالانه 6.4 درصد رشد کرد، اما شاخص S&P رشد چشمگیر 16 درصدی داشت.
این تفاوت از اصطلاح افزایش متعدد ناشی می شود (افزایش نسبت P/E از حدود 12 به 28). بدبینان آکادمیک از منطق ساده استفاده می کنند. اگر در پایان سال 2003 از نسبت P/E پایه حدود 25 شروع کنید، تنها میتوانید بازدهی بلندمدت تهاجمی را دریافت کنید که با افزایش بیشتر نسبت P/E از رشد سود پیشی میگیرد.
اتصال به مدل سود سهام
طبق مدل سود سهام، بازده مورد انتظار برابر است با بازده سود سهام، به علاوه رشد در سود سهام. همه اینها در درصد بیان می شوند. در اینجا بازده سود سهام S&P 500 از سال 1988 تا 2003 قرار گرفته است:
این شاخص سال 2003 را با سود سهام 1.56 درصد به پایان رساند. ما فقط باید یک پیش بینی بلندمدت از رشد سود سهام بازارها به ازای هر سهم اضافه کنیم. یکی از راههای انجام این کار این است که فرض کنیم رشد سود سهام با رشد اقتصادی دنبال میشود. و ما چندین معیار اقتصادی برای انتخاب داریم، از جمله تولید ناخالص ملی (GNP)، تولید ناخالص داخلی سرانه، و تولید ناخالص ملی سرانه.
برای مثال، تولید ناخالص داخلی واقعی را 4 درصد در نظر بگیرید. برای استفاده از این معیار برای تخمین بازده سهام آتی، باید یک رابطه واقعی بین آن و رشد سود سهام را تشخیص دهیم. احتمال اینکه رشد تولید ناخالص داخلی واقعی 4 درصد، به رشد 4 درصدی در سود سهام به ازای هر سهم تبدیل شود، ریسک بزرگی است. به ندرت پیش آمده که رشد سود سهام با رشد تولید ناخالص داخلی همگام باشد و دو دلیل خوب برای این امر وجود دارد.
اولاً، کارآفرینان خصوصی سهم ناهمگونی از رشد اقتصادی ایجاد میکنند، درصورتی که بازارهای عمومی اغلب در رشد سریع اقتصاد نقشی ندارند. دوم، رویکرد سود سهام مربوط به رشد هر سهم است و مشکلی در آن وجود دارد زیرا شرکت ها سهام اولیه خود را با انتشار اختیار خرید سهام کاهش می دهند. درست است که بازخرید سهام آن را متعادل میکند، اما به ندرت کاهش اختیار خرید سهام را جبران می کند. بنابراین، شرکت های سهامی عام رقیق کننده های خالص پایدار و قابل ملاحظه ای هستند.
تاریخ به ما می گوید که در بهترین حالت رشد تولید ناخالص داخلی واقعی 4 درصد، به رشد تقریباً 2 درصدی یا 3 درصدی سود سهام واقعی به ازای هر سهم تبدیل می شود. اگر پیش بینی رشد خود را به سود سهام اضافه کنیم، حدود 3.5٪ تا 4.5٪ (1.56٪ + 2 تا 3٪ = 3.5٪ تا 4.5٪) به دست می آید. جواب ما اتفاقاً با 4% پیشبینیشده توسط مدل سود همخوانی دارد و هر دو اعداد قبل از تعدیل تورم به صورت اسمی بیان میشوند.
مرحله دوم: نرخ «بدون ریسک» مورد انتظار را تخمین بزنید
نزدیکترین مسئله به سرمایه گذاری بلندمدت مطمئن، اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری (TIPS) است. از آنجایی که پرداخت بهره و اصل سرمایه به صورت شش ماهه برای تورم تنظیم میشوند، بازده اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری در حال حاضر یک بازده واقعی است. اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری واقعاً بدون ریسک نیست. اگر نرخ بهره زیاد یا کم شود، قیمت آنها به ترتیب پایین یا بالا میرود. با این حال، اگر یک قرارداد اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری را تا سررسید آن نگه دارید، می توانید نرخ بازده واقعی را بدست آورید.
در نمودار بالا، بازده اسمی 10 ساله خزانه داری (خط آبی) را با بازده واقعی معادل آن (بنفش) مقایسه می کنیم. بازده واقعی به سادگی تورم را کم می کند. خط سبز کوتاه مهم است. خط سبز کوتاه، بازده اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری 10 ساله در طول سال 2002 نشان می دهد. ما پیش بینی می کنیم که بازده تعدیل شده تورمی، در اوراق خزانه داری معمولی 10 ساله (بنفش) از نزدیک با اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری 10 ساله (سبز) دنبال شود. در پایان سال 2003، آنها به اندازه کافی به هم نزدیک بودند. بازده اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری 10 ساله فقط 2% بود و بازده واقعی خزانه داری حدود 2.3% بود. بنابراین، بازده واقعی 2% بهترین حدس ما در بازده واقعی آینده سرمایه گذاری اوراق قرضه امن است.
مرحله سوم: بازده تخمینی اوراق قرضه را از بازده تخمینی سهام کم کنید
وقتی پیشبینی بازده اوراق قرضه را از بازده سهام کم میکنیم، صرف تخمینی ریسک سهام را از +1.5٪ تا +2.5٪ دریافت میکنیم:
انواع فرضیات
این مدل، پیشبینی می کند بنابراین به فرضیات نیاز دارد. با این حال، برخی از فرضیات امن تر از دیگران هستند. اگر مدل و نتیجه آن را رد می کنید، مهم است که بدانید دقیقاً کجا و چرا با آن مخالف هستید. سه نوع فرض وجود دارد که از سطح ایمن تا مشکوک را شامل می شود.
اولاً، این مدل فرض میکند که در بلندمدت کل بازار سهام نسبت به اوراق بهادار بدون ریسک، عملکرد بهتری دارد. این یک فرض مطمئن است زیرا بازدههای متفاوت بخشهای مختلف و تغییرات کوتاهمدت بازار را فراهم میکند. سال تقویمی 2003 را در نظر بگیرید که طی آن S&P 500 حدودا 26% جهش کرد، در حالی که کاهش ملایمی در نسبت P/E را تجربه کرد.
هیچ مدل صرف ریسک سهامی چنین جهشی را پیش بینی نمی کرد، اما این جهش مدل را بی اعتبار نمی کند. علت اصلی آن پدیدههایی بود که نمیتوان آنها را در طولانیمدت ادامه داد: افزایش 17 درصدی سود هر سهم آتی (یعنی برآورد سود هر سهم برای چهار فصل آینده) و افزایش باورنکردنی 60 درصدی به علاوه سود هر سهم تحقق یافته (طبق S&P، از 27.60 دلار به 45.20 دلار).
دوم، این مدل مستلزم آن است که رشد واقعی سود سهام به ازای هر سهم یا سود هر سهم، در بلندمدت به نرخ رشد تک رقمی بسیار پایین محدود شود. این فرض، مطمئن به نظر می رسد اما هنوز جای بحث دارد. از یک سو، هر مطالعه جدی درباره بازده های تاریخی (مانند مطالعات رابرت آرنوت، پیتر برنشتاین، یا جرمی سیگل) این واقعیت غم انگیز را ثابت می کند که چنین رشدی به ندرت برای یک دوره پایدار به بالای 2 درصد می رسد.
از سوی دیگر، خوش بینان این حوزه احتمال می دهند که فناوری می تواند جهشی ناپیوسته در بهره وری ایجاد کند که می تواند منجر به نرخ رشد بالاتر شود. به هر حال، شاید اقتصاد جدیدی در راه باشد. اما حتی اگر این اتفاق بیفتد، مطمئناً به جای همه سهام، مزایای آن نصیب بخشهای منتخب بازار خواهد شد. همچنین، منطقی است که شرکت های سهامی عام بتوانند عملکرد تاریخی خود را معکوس کنند، بازخرید سهام بیشتری را انجام دهند، اختیار سهام کمتری را اعطا کنند، و اثرات فرسایشی رقیق سازی را بهبود دهند.
در نهایت، فرض مدل این است که سطوح ارزش گذاری فعلی، تقریبا درست است. ما فرض کردهایم که در پایان سال 2003، نسبت (P/E) 25 و بازده قیمت به سود سهام 65 (بازده سود سهام 1 ÷ 1.5 درصد) در آینده نیز ادامه خواهد داشت. واضح است که این فقط یک حدس است! اگر بتوانیم تغییرات ارزش گذاری را پیش بینی کنیم، شکل کامل مدل صرف ریسک سهام به صورت زیر خواهد بود:
کلام آخر
صرف ریسک سهام، به عنوان تفاوت بین بازده واقعی تخمینی سهام و بازده واقعی تخمینی اوراق قرضه ایمن محاسبه می شود – یعنی بازده بدون ریسک را از بازده دارایی مورد انتظار کم کنید (مدل یک فرض کلیدی دارد که ارزش گذاری فعلی نسبت تقریباً درست است).
نرخ اسناد خزانه داری ایالات متحده (T-Bill) اغلب به عنوان نرخ بدون ریسک استفاده می شود. نرخ بدون ریسک صرفاً فرضی است، زیرا همه سرمایهگذاریها مقداری ریسک ضرر دارند. با این حال، نرخ اسناد خزانه داری ایالات متحده معیار خوبی است زیرا داراییهای نقد شونده خوبی هستند، درک آن آسان است و دولت ایالات متحده هرگز در تعهدات بدهی خود قصور نکرده است.
هنگامی که بازده سود سهام، به اندازه کافی به بازده اسناد خزانه داری ایالات متحده نزدیک شود، کسر سازی به راحتی صرف را به یک عدد کاهش می دهد (نرخ رشد بلندمدت سود سهام پرداخت شده به ازای هر سهم).
صرف ریسک سهام می تواند سرمایه گذاران را در ارزیابی سهام راهنمایی کند، اما تلاش می کند تا بازده آتی سهام را بر اساس عملکرد گذشته آن پیش بینی کند. فرضیات در مورد بازده سهام می تواند مشکل ساز باشد زیرا پیش بینی بازده آتی می تواند دشوار باشد. صرف ریسک سهام فرض می کند که بازار همیشه بازدهی بیشتری نسبت به نرخ بدون ریسک ارائه می دهد، که ممکن است یک فرض معتبر نباشد. صرف ریسک سهام می تواند راهنمای سرمایه گذاران باشد، اما محدودیت های قابل توجهی دارد.
دیدگاه شما