عقب نشینی بورس از خاکریزی دیگر


صفحه 16

دریادار فدوی: آمریکا توان اقدام نظامی ندارد

فرمانده نیروی دریایی سپاه با بیان اینکه امروز آمریکایی ها در خلیج فارس در انفعال کامل هستند، گفت: امریکایی ها در سالهای گذشته به هیچ وجه در شرایطی نبودند که بخواهند موضوع تهدیداتی نظیر اقدام نظامی علیه ایران را حتی مطرح کنند.

به گزارش فارس، دریادار علی فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، یکی از باسابقه ترین فرماندهان این نیروست که در 7 اردیبهشت 1389 با حکم فرمانده معظم کل قوا به فرماندهی ندسا منصوب شد.

وی در بازدید روز گذشته خود از خبرگزاری فارس، در گفتگویی تفصیلی با خبرنگاران حوزه دفاعی به بررسی موضوعات مختلفی ازجمله وضعیت آمریکا در منطقه، میزان توانمندی سپاه پاسداران برای مقابله با تهدیدات، برخی دستاوردها و توانمندی های نیروی دریایی سپاه، اوضاع خلیج فارس و تنگه هرمز، راهبرد ایران در حفظ امنیت انرژی در منطقه و . پرداخت.

* آمریکا مواظب ترین کشور دنیا در خلیج فارس است

سردار فدوی در ابتدای این گفت وگو با اشاره به اوضاع منطقه و تهدیدات نظامی آمریکایی های علیه ایران گفت: امریکایی عقب نشینی بورس از خاکریزی دیگر ها در سالهای گذشته به هیچ وجه در شرایطی نبودند که بخواهند موضوع تهدیداتی نظیر اقدام نظامی علیه ایران را حتی مطرح کنند؛ مسایل سیاسی را مطرح کردند اما در حوزه نظامی این توان را ندارند.

وی با بیان اینکه آمریکا مواظب ترین کشور جهان است که در خلیج فارس، تیری به اشتباه شلیک نشود، تصریح کرد: اگر کسی که اطلاعی هم از اوضاع خلیج فارس ندارد، همراه بچه های ما به این منطقه برود، می فهمد که آنها (آمریکایی ها) کاملا در موضع انفعال هستند و مواظبند تا اتفاقی نیفتد چون در آن صورت، در ابعداد بسیار وسیعی ضرر خواهند کرد.

* ژاپن و آلمان مستعمره آمریکا هستند

فرمانده نیروی دریایی سپاه خاطرنشان کرد: وضع آمریکایی ها پس از جنگ جهانی دوم، آنقدر خوب بود که حتی به دیگر کشورها کمک هم می کرد که این امر سلطه سیاسی و رسانه ای را در پی داشت اما آنها می دانستند که در اواخر دهه 90 میلادی همین کشورها که آن روز تحت سلطه آمریکا بودند، دیگر زیر بار حرف او نخواهند رفت؛ کشورهایی نظیر ژاپن، آلمان، اتریش، فیلیپین، کره جنوبی و . که البته همین الان هم به نوعی مستعمره آمریکایی ها هستند.

« شما نگاه کنید، هنوز در ژاپن قانون اساسی که آمریکایی ها ابلاغ کردند، اجرا می شود و حالت کاپیتولاسیون در این کشورها هنوز برقرار است.»

فدوی ادامه داد: آمریکایی ها فهمیده بودند که ابزار قدیمی اعمال قدرتشان در آینده عقب نشینی بورس از خاکریزی دیگر از کار خواهد افتاد و برای جایگزین آن پیش بینی هایی کردند چون می دانستند که حمله نظامی به کشورها دیگر کارساز نخواهد بود.

* امام(ره) ابهت آمریکا را فروریخت

وی با بیان اینکه امام خمینی(ره) این روال آمریکایی ها و اعتبار آنها را بر هم زد و ابهتشان را شکست، اظهار داشت: امروز دیگر آنها به لحاظ اقتصادی نیز این امکان را ندارند و دیدیم که در سال 88 میلادی ژاپن در وضعیتی قرار گرفت که تراز اقتصادی آن از آمریکا بالا زد و این را بروز هم دادند.

این فرمانده عالیرتبه نیروهای مسلح خاطرنشان کرد: اما ژاپنی ها می دانستند که چون 80 درصد انرژی آنها از خلیج فارس می آید، آمریکا اگر چند ماه جلوی انتقال این انرژی را بگیرد، ژاپن به عصر حجر برمی گردد و برای بقیه کشورها هم همینطور بود.

دریادار فدوی: آمریکا توان اقدام نظامی ندارد

فدوی، سلطه آمریکا بر کشورهایی نظیر آلمان، کره جنوبی، ژاپن، ایتالیا و. را بسیار تحقیرآمیز دانست و افزود: شما ببینید قانون کاپیتولاسیون در یک کشور آنقدر تحقیرآمیز است که وقتی می خواستند در ایران آن را اجرا کنند، حضرت امام(ره) آنقدر عصبانی شد که روالی را راه انداخت که به سقوط نظام شاهنشاهی انجامید اما ما می بینیم این کاپیتولاسیون امروز هنوز در کشورهایی مانند ژاپن ادامه دارد که البته هم ژاپنی ها و هم آمریکایی ها ترجیح می دهند آن را مطرح نکنند چراکه نمی خواهند احساسات مردم را برانگیزند.

* برخورد تحقیرآمیز آمریکا با غربی ها در جلسات 5+1

وی با ذکر خاطره ای اظهار داشت: آقای جلیلی (دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی) می گفت در جلسات ما با 1+5، نماینده آمریکا در حضور ما آنقدر تحقیرآمیز با نمایندگان کشورهای غربی صحبت می کرد که گویی با نوکرش صحبت می کند و این خیلی برای ما تعجب انگیز بود البته در مقابل روسیه و چین اینطور رفتار نمی کردند اما با صراحت در مقابل کشورهای غربی چنین برخوردی را بروز می دادند.

* ارتش آمریکا می خواست از چابهار تا امیدیه اهواز مستقر شوند

فدوی تصریح کرد: آمریکایی ها از پیش از انقلاب برنامه ریزی کرده بودند که در آینده سربازان آمریکایی بر سر چاه های نفت حضور فیزیکی داشته باشند و مبنای اصلی آنها نیز شمال خلیج فارس بود و برای جنوب این منطقه اصلا فکری نکرده بودند. آنها در حقیقت می خواستند از چابهار و کُنارک تا امیدیه در خوزستان مستقر شوند که برای همین هم اقدام به ساخت شهرک ها و مجتمع های مسکونی کردند. مثلا در کُنارک مجموعه بزرگی است که در ظاهر برای یکی از تیپ های ارتش شاه ساخته می شد اما در حقیقت آنها می خواستند خودشان آنجا مستقر شوند.

* بزرگترین حجم کار مهندسی آمریکا در منطقه

وی ادامه داد: با پیروزی انقلاب در ایران، این روند تغییر کرد و با محوریت عربستان پیش رفت بطوریکه آمریکایی ها بالاترین حجم کار مهندسی ای را که ارتش کشورشان در دنیا انجام داده در عربستان کردند که به قدری هزینه بر بود که در مجلسین آمریکا نیز مورد انتقاد قرار گرفت و حتی مسئول مهندسی ارتش آمریکا را فرا خواندند.

فرمانده نیروی دریایی سپاه ادامه داد: آمریکایی ها برای اینکه وانمود کنند این شهرک ها را برای عربستانی ها می سازند، مجتمع ها را به سبک زندگی مردم این کشور ساختند. مسئول مهندسی ارتش آمریکا در کنگره گفته بود که مثلا خانه ها را به صورت حیاط دار که متناسب برای افرادی بود که 4 زن دارند می ساختند تا کسی شکی نکند.

فدوی ادامه داد: ما همان اوایل انقلاب سند این سخن را از کتابخانه کنگره آمریکا پیدا کردیم یعنی زمانی که اینترنت هم وجود نداشت اما ما خیلی زود به این مدارک رسیدیم.

* ادامه جنگ عراق علیه ایران به نفع غربی ها بود

وی در بخش دیگری از گفتگوی خود با فارس، با اشاره به ایام جنگ تحمیلی با بیان اینکه این جنگ نه بین ایران و عراق بلکه میان ایران و آمریکا صورت گرفت، اظهار داشت اکثر قریب به اتفاق تحلیلگران غربی و امریکایی می گفتند این جنگ غالب و مغلوب نخواهد داشت. البته طول کشیدن این جنگ نه تنها برای غربی ها ضرری نداشت بلکه در 13 مورد فایده نیز برای آنها در پی داشت.

این فرمانده ایام دفاع مقدس ادامه داد: یکی از این منافع این بود که انقلاب اسلامی را 8 سال با کشوری درگیر کردند که با توجه به درصد بالای شیعیان در آن، اولین کشوری بود که می توانست تحت تاثیر انقلاب اسلامی ایران قرار بگیرد.

* آمریکا وارد جنگ مستقیم با ایران می شود

فدوی خاطرنشان کرد: اما با عملیات والفجر8 (که هنوز هم هیچ کشوری توان انجام چنین عملیاتی را ندارد)، همان تحلیلگران گفتند که این جنگ قطعا غالب و مغلوب خواهد داشت و یقینا عراق در این جنگ غالب نخواهد بود. از همینجا بود که آمریکایی ها خودشان مستقیما وارد جنگ شدند.

دریادار فدوی: آمریکا توان اقدام نظامی ندارد

فرمانده نیروی دریایی سپاه اظهار داشت: در این مقطع، آمریکایی ها به عراق 2 اجازه دادند؛ یکی اینکه جنگ شهرها را گسترش دهند و با موشک شهرهای ایران را بزنند و دوم، دست عراق را در خلیج فارس باز گذاشتند تا هرچه منافع در خلیج فارس متعلق به ایران است بزنند و گفتند که در مقابل حملات ایران از شما دفاع می کنیم.

* تفاوت میزان صادرات نفت ایران در جنگ و ایام تحریم

فدوی تصریح کرد: در همان ایام، آمریکایی ها به دنبال این بودند که صادرات نفت ایران به صفر برسد و در برخی مواقع در زمستان 65 نیز صادرات نفت ایران زیر 100 هزار بشکه شد در حالی که در اوج تحریم ها فروش نفت ایران به زیر یک میلیون بشکه نرسید، قیمت نفت در حالی که در دنیا 18 دلار بود در ایران به 6 دلار رسید که می توانست تاثیرات وحشتناکی بر جنگ بگذارد.

* ناوهای جنگی آمریکا در خلیج فارس طی 2 ماه به 86 فروند رسید

وی خاطرنشان کرد: آمریکایی ها به سرعت وارد صحنه شدند و تعداد ناوهای جنگی شان در خلیج فارس ظرف 2 ماه، به 86 فروند رسید در حالی که امروز تعداد ناوهای آنها در خلیج فارس حدود 20 فروند است.

فدوی افزود: بعدها با حمله عراق به کویت، آمریکایی ها به عنوان منجی کویت وارد شدند و آمدند که در این منطقه مستقر شوند و علی رغم بیش از 10 سال کار مهندسی ای که برای استقرار 450 هزار نیروی خود کرده بودند، دیدند که این میزان کار کم است و حتی مناطقی را در شرق عربستان اجاره کردند.

* دعوای ایران و آمریکا بر سر حق و باطل است

وی افزود: آنچه مهم است، دعوای آمریکا با ما بر سر دنیا، اقتصاد، نفوذ سیاسی و حتی فرهنگی نیست بلکه ماهیت این جنگ، جنگ حق و باطل است که هیچگاه کنار هم قرار نمی گیرند.

این فرمانده عالی رتبه نیروهای مسلح خاطرنشان کرد: در سال 91 میلادی یک میلیون نفر نیروی آمریکایی در منطقه حضور داشتند در حالی که خودشان 550 هزار نفر اعلام کردند اما طبق رصد و شنودهای ما، این تعداد چیزی حدود یک میلیون نفر بود. امروز هم آنها قصد دارند نیروهای خود را در مناطق نزدیک به منطقه مثل کویت، عربستان، عمان و یا جزیره دیه گو گارسیا به عنوان نیروی احتیاط استقرار دهند.

* آمریکا عامل ناامنی در منطقه است

فدوی تصریح کرد: آمریکایی ها امروز با ظاهر و شعار حفاظت از امنیت منطقه و انرژی در خلیج فارس حضور پیدا کردند اما تاریخ نشان داده است که آنها نه تنها توان این کار را ندارند، بلکه خودشان عاملی برای ناامنی اند.

وی با اشاره به سالهای جنگ تحمیلی افزود: طبق آمار، در طول 8 سال دفاع مقدس، 550 شناور مورد هدف قرار گرفتند که 48 درصد آن در طول 6 و نیم سال و 52 درصد آن در یک سال و نیمی بود که آمریکایی ها وارد جنگ شدند.

* حماقت بزرگ آمریکا در مهر 1366

این فرمانده عالی رتبه نیروهای مسلح اظهار داشت: آمریکایی ها در آن سال دست به اقداماتی زدند که خلاف آن چیزی بود که حتی خودشان ادعا داشتند. مثلا سکوهای نفتی ما را زدند که حتی خلاف قراردادی بود که ایران سال ها قبل از آن با آمریکا بسته و بعدها نیز لغو نشده بود. به همین دلیل ایران از آمریکا به دادگاه لاهه شکایت کرد.

فدوی اضافه کرد: البته این کار آمریکایی ها در 24 مهر 66 یک حماقت بزرگ بود چون منجر به بزرگترین بحران اقتصادی جهان بعد از فروپاشی سال 1929 شد.

دریادار فدوی: آمریکا توان اقدام نظامی ندارد

وی ادامه داد: یکی از ایرانی های مقیم یک کشور اروپایی که جزو چند ثروتمند بزرگ این کشور بود، به من می گفت در همان ایام من در حال خوردن غذا و تماشای تلویزیون بودم و هر لحظه می دیدم که میلیون ها دلار از ثروتم کم می شود.

* نامه تاریخی سپاه به هاشمی: بگذارید با آمریکا درگیر شویم

این فرمانده ایام دفاع مقدس گفت: ما همان زمان یک نامه تاریخی به آقای هاشمی نوشتیم و گفتیم که تصمیمی داریم که اجرای آن می تواند تاثیرات راهبردی در جنگ داشته باشد. در حقیقت نظر ما این بود که اگر اجازه دهند عصر آن روز ما با ارتش آمریکا درگیر شویم، بحران جهانی از بانک ها به بورس منتقل می شود به گونه ای که تا 10 سال کسی نمی توانست جلوی این بحران را بگیرد البته ما آن موقع جوان بودیم و شاید طبیعی بود که اقتصاددانهای قدیمی، آن موقع نمی توانستند نظرات ما را بپذیرند اما این یک عامل بازدارندگی بزرگ می شد که آمریکایی ها می فهمیدند اگر در خلیج فارس تیری علیه ایران شلیک شود، تبدیل به یک بحران جهانی خواهد شد که همه را می سوزاند.

فدوی تصریح کرد: ما آن زمان به سایت های بانک های بزرگ جهان مثل توکیو وصل بودیم و بنا بر اطلاعاتی که می گرفتیم، تحلیل می کردیم.

فرمانده نیروی دریایی سپاه خاطرنشان کرد: یک نکته دیگر این است که آن موقع 9 میلیون بشکه نفت از خلیج فارس خارج می شد اما امروز بعد از گذشت 25 سال، این مقدار به 20 میلیون بشکه رسیده و پیش بینی می شود در 7 سال آینده، این میزان به 35 تا 40 میلیون بشکه نفت برسد.

* از پاشنه آشیل آمریکایی ها استفاده می کنیم

فدوی در بخش دیگری از گفتگوی خود با فارس، به اهمیت خلیج فارس برای آمریکایی ها اشاره کرد و گفت: این اهمیت را می توان در عباراتی که آنها درخصوص این منطقه به کار می گیرند به خوبی مشاهده کرد. آمریکایی ها از عبارت «منافع حیاتی امنیت ملی» نام می برند که این عبارت تنها برای سرزمین آمریکا و خلیج فارس به کار گرفته می شود؛ در حقیقت آمریکایی ها می گویند اگر ما از اروپا عقب نشینی کنیم خاکریزی برای دفاع خواهیم داشت اما اگر از خلیج فارس عقب برویم، هیچ خاکریزی جز سرزمین آمریکا نداریم. این پاشنه آشیل آمریکایی هاست که ما هم به خوبی از آن استفاده می کنیم.

وی تاکید کرد: اگر آمریکایی ها بدانند تا فردا می توانند سر از تن ما جدا کنند، این کار را به پس فردا موکول نمی کنند اما خودشان به خوبی می دانند که نه تنها توان این کار را ندارند بلکه ضرر این کار در مقایسه با منفعت آن برای آنها قابل قیاس نیست و این توان بازدارندگی ما است و اصل هم بر این است که دشمن این توان را قبول داشته باشد.

فرمانده نیروی دریایی سپاه با اشاره به «اصل اعتبار» گفت: مهم این است که حرف شما برای دشمن اعتبار داشته باشد تا بتواند بازدارندگی ایجاد کند.

* آمریکا از عرافق عقب نشینی نکرد، فرار کرد

فدوی همچنین با اشاره عقب نشینی بورس از خاکریزی دیگر به اوضاع ارتش آمریکا و عملکرد آنها در سال های اخیر گفت: هر اتفاقی که خواستند به تضعیف ایران منجر شود نتیجه معکوس داد به گونه ای که ارتش آمریکا از عراق عقب نشینی نکرد بلکه از عراق فرار کرد و در افغانستان هم اوضاع برای آنها بدتر خواهد شد در حقیقت اوباما زرنگی کرد که ارتش خود را از آنجا نجات داد هرچند این اقدام به عنوان عقب نشینی صورت گرفت اما آنها در حقیقت از عراق فرار کردند.

وی افزود: در جنگ 33 روزه نیز همینطور شد و همه معتقد بودند که این جنگ نه بین حزب الله و اسرائیل بلکه بین ایران و آمریکا است که حزب الله و اسرائیل به نمایندگی از این دو می جنگند و در نهایت آمریکا علی رغم تمام تلاشی که کرد، شکست خورد.

امیدواریم «برجام خوب» قربانی «نگاه به شرق» نشود

روزنامه اطلاعات نوشت: نفتالی بنت شنبه هفته گذشته، در اوج مذاکرات وین برای احیای برجام، در سفری کاری و البته غیرمنتظره به مسکو رفت و با ولادیمیر پوتین به گفتگو نشست .

روزنامه اطلاعات نوشت: نفتالی بنت شنبه هفته گذشته، در اوج مذاکرات وین برای احیای برجام، در سفری کاری و البته غیرمنتظره به مسکو رفت و با ولادیمیر پوتین به گفتگو نشست .

ظاهرا برای میانجیگری میان اوکراین و روسیه اما همان روز وزیر امور خارجه روسیه خواستار تضمین کتبی آمریکا برای معافیت روسیه ازتحریم های غرب در همکاری اقتصادی و فنی با ایران شد و حالا مذاکرات وین درست در خط پایان متوقف شده است.

سیاست علنی و بارها تاکید شده اسرائیل مخالفت صریح با برجام در گذشته و احیای آن در حال حاضر است. اسرائیل بارها گفته است از هر وسیله ای برای برهم زدن توافق هسته ای استفاده خواهد کرد و به نظرم حالا که از دولتهای غربی و به ویژه دولت بایدن نا امید و مایوس است دست به دامن پوتین شده و مذاکرات را فعلا” متوقف کرده است.

روسیه حق دارد به منافع خود از برجام فکر کند اما حق ندارد به خاطر منافع خود و نیات اسرائیل آن را متوقف و بی ثمر سازد. سیاست روسیه در خاورمیانه چندان هم پیچیده و مبهم نیست. در این منطقه برای مسکو و الیگارش های یهودی روس امنیت اسرائیل در هر زمان و مکان یک اولویت است. روزی که روسها آسمان سوریه را در اختیار نیروی هوائی اسرائیل قرار دادند تا مواضع بشار اسد را بدون دغدغه مورد حمله قرار دهد همه ابعاد سیاست خاورمیانه ای کرملین شفاف و روشن شد. امیدواریم «برجام خوب» قربانی «عقب نشینی بورس از خاکریزی دیگر نگاه به شرق» نشود.

روزنامه اقتصادی تعادل - سه‌شنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۵

روزنامه اقتصادی تعادل - سه‌شنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۵

صفحه 16

صفحه 15

صفحه 14

صفحه 13

صفحه 12

صفحه 11

صفحه 10

صفحه 9

صفحه 8

صفحه 7

صفحه 6

صفحه 5

صفحه 4

صفحه 3

صفحه 2

صفحه 1

طلا در کشاکش جو ناامیدکننده

طلا در کشاکش جو ناامیدکننده

به دنبال آشفتگی بازارهای مالی ناشی از افزایش بازده، طلا در محیط ریسک‌گریز کاهش یافت.

به گزارش شبکه اطلاع‌رسانی طلا و ارز، قیمت طلا با هجوم سرمایه‌گذاران به دلار در یک محیط ریسک‌گریز، کاهش یافت. XAU/USD تا 1823.39 دلار در هر اونس تروی معامله شد و اکنون در حدود 1830 دلار تغییر کرده است. بازارهای مالی به دنبال افزایش سرسام‌آور بازدهی خزانه‌داری آمریکا پس از عقب نشینی بورس از خاکریزی دیگر انتشار آخرین آمار تورم این کشور در روز جمعه هستند. چند روز قبل از تصمیم سیاست پولی فدرال رزرو ایالات متحده، شاخص قیمت مصرف کننده در ماه مه 8.6% سالانه افزایش یافت که داغ‌تر از حد انتظار و با سریع‌ترین سرعت خود در بیش از چهار دهه اخیر بود.

سود گمانه‌زنی‌ها با در نظر گرفتن افزایش احتمالی 75 واحدی در ثانیه آغاز شده است، اگرچه محتمل‌ترین سناریو این است که سیاست‌گذاران به افزایش 50 واحدی در ثانیه که برای جلوگیری از هرج و مرج مالی وعده داده شده است، پایبند باشند. با این وجود، سهام در حال سقوط آزاد هستند، در حالی که بازده اوراق قرضه دولتی به بالاترین حد چند ساله رسیده است و منحنی بازدهی موقتاً قبل از افتتاحیه معکوس شده است. در حال حاضر، اوراق قرضه 10 ساله خزانه‌داری 3.32 درصد پس از رسیدن به بالاترین سطح 3.356 درصدی، بازدهی دارد.


چشم‌انداز فنی کوتاه‌مدت قیمت طلا

نمودار روزانه طلا

طبق نمودار روزانه، XAU/USD از بالاترین سطح اولیه 1878.91 دلار سقوط کرد و از نظر فنی نزولی است. قیمت در حال حاضر پایین‌تر از میانگین‌های متحرک خود در حال توسعه است و به نظر می‌رسد در آستانه پایان روز به زیر میانگین متحرک 200 (200 SMA) است که ممکن است خریداران را بیشتر دلسرد کند. در این میان، شاخص‌های فنی در سطوح منفی به شدت پایین‌تر می‌روند. پایین‌آمدن روزانه به یک پایه دیگر به جنوب اشاره دارد.

نمودار 4 ساعته نشان می‌دهد که میانگین‌های متحرک محدود به محدوده 3 دلاری در منطقه قیمتی 1850 دلار است که نشان‌دهنده‌ی عدم قدرت جهت‌گیری در دو هفته قبل است. شاخص‌های فنی در سطوح مثبت، مطابق با آخرین جهش ثابت هستند، اما همچنان ریسک را به سمت نزول می‌کشند. این فلز درخشان در پایین‌ترین سطح محدوده‌ی اخیر خود در حال توسعه است و ممکن است با قیمت حدود 1850 دلار به منطقه آرامش خود بازگردد. با این حال، بسته‌شدن روزانه به زیر 1830 دلار در صورت تداوم جو ناامیدکننده بازار، باید به کاهش بیشتر آینده اشاره کند.

سرلشکر سلیمانی: 1:30 دقیقه بامداد با نقشه ای آمدند تا تنگه را ببندیم/ قرار شد حمید اولین درگیری را به وجود آورد

جشنواره پاییزی

به لب ارتفاعی رسیدیم که فاصله اش تا عراقی ها رودخانه ای بود و در کنار ارتفاعات کمر سرخ قرار داشت. تپة بلندی مثل یک بریدگی بود که برکف رودخانه مسلط بود. آن طرف رودخانه با همین شکل عراقی ها مستقر بود.

به گزارش نامه نیوز، پشت چند تا بوته دراز کشیدیم و شناسایی را شروع کردیم. اما رودخانه برای مان مبهم بود. حیف مان می آمد آن را شناسایی نکنیم. فصل بارندگی بود و رودخانه طغیان داشت. باید می فهمیدیم کجای آن پهن است تا نیروها را از آنجا عبور بدهیم. در طرح عملیاتی،‌ باید کمر سرخ را از دو سو دور می زدیم تا از پشت عراقی ها سر در بیاوریم. مانده بودیم چه کنیم. عراقی ها کاملا ً‌بر رودخانه مسلط بودند. سنگرهایشان مشخص بود. آن قدر که به راحتی حرکت شان را می دیدیم. حتی صدای برخورد قاشق و بشقاب شان را می شنیدیم. کافی بود که یکی از ماها عطسه کند تا لو برویم. چون صدا می پیچید، خیلی آهسته صبحت می کردیم. فکر کردیم فقط یکی مان برود پایین و اولین نفری که داوطلب شد، حمید بود. پایین رفتن پر سر و صدا و بالا آمدن توی دید عراقی ها. چارة دیگری نداشتیم. حمید حرکت کرد. او را نگاه نمی کردیم، بلکه فقط گوش مان به او بود و چشم مان به عراقی ها. منتظر شنیدن صدایی ازحمید بودیم. با آن شیب تند به هر شکل می خواست پایین برود، اگر پرت نمی شد، سر و صدای سنگ ها بلند می شد و عراقی را متوجه می کرد. اما حمید چریک چنان نرم و ماهرانه پایین رفت که هیچ صدای بلند نشد. به فاصلة کمی از لب رودخانه زیر ارتفاع تپه در یک گودی پناه گرفت. او را می دیدم که با تسلط کامل قدم می زد و شناسایی می کرد. بی آن که ذره ای ترس به خود راه بدهد، کار خود را انجام داد و برگشت. اما عراقی ها او را دیدند. سرباز عراقی تا او را دید، تیراندازی نکرد. حالا یا کمین بود یا چیز دیگر،‌نمی دانم. به سوی فرمانده اش دوید تا حمید را نشان دهد. در همین فاصله حمید با چابکی خود را بالا کشید. ما همان جا ماندیم تا واکنش عراقی ها را ببینیم. حدوده 10، 15 نفر ایستاده بودند و مشکوک این سو نگاه می کردند و برای شان سؤال بود که آیا را دیده اند، از افراد بودمی بوده، یا نظامی؟ بالاخره پایین آمدند و ما عقب کشیدیم. شناسایی دوم ما با حمید چریک،‌ بود. شب عید نوروز یا شب قبل از آن بود. حمید بود، «رحیمی» و «تهامی» و حاج مهدی کازرونی و من. در منطقه «امام زاده عباس»، سمت چپ ارتفاعات کمرسرخ، چند تا ده بود. تک درختی هم بود که فکر کنم بلوط بود. ما روزها در پناه این درخت که تنه بزرگی داشت، خط عراقی ها را دیده بانی می کردیم. آن شب پای درخت یک چیزی خوردیم و در همان حال برنامه ریزی کردیم. بلدی داشتیم به نام « شیخی عیسی»که نوه «شیخ قیوم»، بزرگ روستای «قیوم» بود. قرار شد حاج رحیمی، تهامی و شیخ عیسی با یکی از بچه های اطلاعات به نام «عرب» به سوی جاده آسفالت رفته، از طریق شیارها از خط دشمن عبور کنند و اگر ممکن شد به سمت 202 بروند و پس از شناسایی،‌ به خط خودی برگردند. آنها سینه خیز از شیارها به سوی بلندی رفتند و وارد شیارها دیگری شدند که گودتر بود و رو به جلو می رفت. من و مهدی و حمید چریک هم از فرط خستگی کنار درخت خوابیدیم.آن وقت ها مثل اواخر جنگ خیلی احتیاط نمی کردیم. وقتی بیدار شدیم، به شدت احساس ناامیدی می کردیم. برخوردمان با عراقی ها زیاد بود. ما از این طرف می رفتیم،‌ آنها از آن طرف. نمازمان هم داشت قضا می شد. به سرعت آمدیم پایین، بی آن که مراقب عراقی ها باشیم. نمازمان را در شیاری خواندیم و به خط خودی برگشتیم. برادر «اشجع» ،‌ فرمانده سپاه منطقه 6 دنبال مان می گشت. برگه ای نشان داد که دست خط«آقا محسن» [رضایی] بود که تازه«فرمانده کل سپاه» شده بود. گویا دشمن به بچه ها قم در شوش حمله کرده و آنها هم مهمات شان تمام شده بود. بعید نبود به جای دیگری هم حمله کند. بنابراین، بهتر است امشب شب عملیات باشد و همه به طرف میدان های خود حرکت کنند. خیال ما راحت بود که شناسایی مان انجام شده. قرار بود گروهانی مرکب از سپاه و ارتش به سوی 202 بفرستیم. گروهانی به فرماندهی حمید چریک، مهدی کازرونی و برادر«خوشی» از سمت چپ بیایند و گروهان او را با ارتش هم به فرماندهی «شادکام» از سمت راست رودخانة «چیخواب» عبور کند. ما فرماندهان اصلی را به سمت چپ فرستادیم. چون امیدمان از سمت راست کم بود. امکان پیشتیبانی از سمت راست اصلاً وجود نداشت. جاده ای از امام زاده عباس به خط ما می آمد که از این راه می توانستیم کمر سرخ را دور بزنیم و به بچه های سمت چپ برسانیم. همة امید ما آنجا بود و به همین دلیل تقویتش کردیم. حمید سریع به گردان خودش رفت. خوشبختانه آقای رحیمی نرفته بود. سریع برگشت و ما نیروها را سامان دادیم. هوا تاریک شده بود که آنها گردان را از ارتفاعات پایین آورده، تجهیز کردند و به طرف خط دشمن حرکت کردند و ساعت 12 به نقطة درگیری رسیدند. حمید چریک با رحیمی و حاج مهدی، کمر سرخ را دور زدند و پشت دشمن کنار روستای شیخ قیوم مستقر شدند و منتظر بودند که من از سمت راست حرکت کنم تا همه با هم به مرحلة شروع عملیات برسیم. ساعت 12 تماس گرفتند که عملیات لغو شده و نیروها باید برگردند. من با حاج مهدی تماس گرفتم و به رمز گفتم:«برگردید.» در آن موقع شب کسی دفترچة رمز را باز نمی کرد که ببیند رمز چی هست و آن قدر هم آمادة عملیات بودند که احتمال لغو شدن آن را نمی دانند. اولین رگبار از سوی حمید چریک شلیک شد که آماده ترین نیرو بود. ناهماهنگی پیش آمده بود. وقتی به معبر رسیدند، بچه های گروهان می روند پیش حمید و می پرسند:«پس کی مهمّات می دهی؟» حمید می گوید:«فعلاً خشاب تان را مصرف کنید تا بعد.» می گویند:«خب، می خواهیم مهمات توخشاب هایمان بگذاریم.» حمید می گفت از این گروهان 70،60نفری هیچ کدام حتی یک خشاب پر نداشتند. خدایی بود که عملیات لغو شد. بچه ها 6 بعدازظهر رفتند و 6 صبح برگشتند. 12 ساعت راهپیمایی با کوله پشتی همه را از پا انداخته بود. دور زدن مسیر برای آمدن به این طرف خیلی زمان برده بود. باید توی «گناره» و «هتیت» می نشستند. خطر گشتی های عراقی با سگ هایشان وجود داشت و بچه ها که خیلی خسته بودند، اصلاً استتار و اختفاء نمی کردند. روی خاکریز ها افتاده بودند. با این حال،‌ حمید که خیلی سرحال بود،‌ به من گفت:«اگر این طور پیش برویم، عراقی ها ما را می بینند و همه را تکه پاره می کنند.»سری تکان داد و گفت :«این جوری نمی شود.» و رفت و خدا می داند از کجا تانکر آبی آورد و شروع کرد روی بچه ها آب ریختن. با این که منطقه جزء خوزستان بود و زمستانش خیلی سرد نبود و روزهای گرم وشب های بهاری داشت، اما آن آب بچه ها را حسابی سرحال آورد. بعضی با سر و روی خیس می خندیدند، بعضی هم از این حرکت او خوش شان نیامد. به هر حال با ترفند بچه ها را به پشت خاکریز کشید. دوباره پیغام آمد که امشب عملیات است. باز بچه ها را تجهیز کردیم. اتفاقاً بهتر هم شد. چون در این رفت و برگشت، مسیر را خوب توجیه شده بودند. به خصوص که ردّ مشخصی هم به جا گذاشته بودند. در مسیر برگشت کوله پشتی، آرپی جی، خرده ریزه های بچه ها افتاده بود و مسیر را مشخص کرده بود. ما دشمن را کنترل کردیم. واکنش خاصی روی ارتفاعات دیده نمی شد، ولی هواپیماهای عراقی با ارتفاع بسیار کم، خط ما و خط های دیگر جبهه را کنترل کردند و رفتند. ما دوباره بچه ها را با همان تجهیزات به سوی عراقی ها حرکت دادیم. نیروی سمت راست ما به میدان مین برخورده بود و همراه خود تخریب چی نداشتند. یکی از دلایل که باید دشمن را دور می زدیم، همین بود. ما سه تا تخریب چی داشتیم که برای هر میدان مین یک نفر را فرستادیم. گروهان حمید منطقه را دور زدند، یعنی از راه عراقی ها بالا آمدند. همین که درگیری شروع شد، آتش کمر سرخ قطع شد و بچه ها تا نزدیکی ارتفاعات بدون درگیری پیش رفتند. بلافاصله بعد از شنیدن رمز، به ارتفاعات حمله کرده،‌ سر شاخة آنها را گرفتند. اطراف کمر سرخ کاملاً بسته شده و 202 سقوط کرده بود. ناحیه کمر سرخ دو محور شده بود. یک محور را حمید چریک می رفت و محور دیگر را سردار«خوشی» که فرماندة گردان بود و حمید جانشین او. پیک مخصوص حمید، شهید «منصوری» بود و «مصطفی هندوزاده»هم کنار او بود. در محور او شهید«طاهری» بی سیم چی بود. حمید از وسط ارتفاعات رفت و سردار خوشی از سمت چپ ارتفاعات را دور زد. آنها از دو محور حرکت کردند و ارتفاعات را گرفتند. حمید خیلی سریع نیروها را به سوی اهدافی که باید فتح می شد، رساند. سرعت عمل خوبی داشت که این سرعت را به نیروهای تحت امرش هم منتقل کرد. طوری که ابتکار عمل و قدرت را از دشمن سلب می کرد. برادر طاهری، بی سیم چی حمید در همان عملیات شهید شد. حمید و سردار خوشی رفتند جسد او را پیدا کنند. چون کاغذ رمز همراهش بود و ممکن بود لو برود. این شهید کاغذ رمز را خرد کرده، هنگام شهادت خورده بود. خرده های کاغذ در دهانش مانده بود. حمید با وجود موانع،‌ خط را شکست و ارتفاعات تا صبح به جز یک منطقه تثبیت شد. سردار خوشی و حمید چریک به آن نقطه رفتند. در آنجا حاج«حسن رشیدی» و دو نفر دیگر زخمی شده بودند و مکان نزدیک شدن به روستا وجود نداشت. حمید و سردار خوشی مجدداً نیروها را سازماندهی کردند و با حاج مهدی کازرونی به سمت روستا رفته، درگیر شدند. عده ای شهید شدند که به نظرم برادر«موذن زاده» هم جزوشان بود. سازمان پیاده راه انداختند تا روستا را دور بزنند. تا 50 متری، دشمن واکنشی نشان دادند. خطر زدن آرپی جی وجود داشت. ناگهان از چهار طرف تیربار و آرپی جی زدند که تعدادی از بچه ها زخمی و یک نفر هم شهید شد. بعد از نیم ساعت عقب کشیدند و با تانک و هر چه داشتند، روستا را کوبیدند و آنجا را پیاده فتح کردند. من آن موقع از حمید بی خبر بودم و دنبالش می گشتم. فکر می کردم شهید شده. ارتفاعات طولانی بود و همین طور از صبح می گشتیم. ساعت 10 حمید به طرف نیروهایش آمد. صلوات می فرستادند و شور و حال خاصی داشتند. پای حمید زخمی شده بود. روبوسی کردیم. ماجرای فتح ارتفاعات را برایم تعریف کرد و گفت:«چند تا اسیر گرفتیم که بالای تپه اند.»و شرح داد که عراقی ها بالای تپه ای مانده بودند و به شدت مضطرب بودند. چون تپه محاصره شده بود و می دانستند اگر تیراندازی کنند، همه شان کشته می شوند. حمید با دیدن تردید آنها و با استفاده از غفلت اسلحة یکی شان را می گیرد و همه را اسیر می کنند. برای شان چند مراقب گذاشته بود و خودش آمده بود پایین. بعد که اسرا را آوردند پایین، دیدیم 80،70 نفرند، به این ترتیب عملیات در روز اول با موفقیت به پایان رسید. روز دوم، خبر پخش شد که عراقی ها با تیپ 10 زرهی به «دشت عباس» حمله کرده، نیروهای ما را در موقعیت 202 محاصره کرده و بین ما و کمر سرخ فاصله انداخته اند. از طرفی بچه های تیپ امام حسین علیه السلام در دهی بین ما، «شیخ مزبور» و «عین خوش» عملیات می کردند. در شیخ مزبور عدة زیادی بودند که مشخص نبود بچه های امام حسین علیه السلام هستند یا افراد خود ما یا حتی عراقی ها. هرچند رنگ [ماشین های ] ایفای شان به رنگ ایفاهای عراقی می خورد، اما برای ما قطعیت نداشت، چون بچه های اصفهان ماشین را از طریق القدس آبادان و جاهای مختلف به غنمیت گرفته بودند. حمید را با آن پای مجروح که کوچک ترین تأثیری بر روحیه اش نداشت، با تعدادی از بچه ها به شیخ مزبور فرستادیم. تمام مدت با همه ارتباط برقرار کردیم و یک تیم هم از آنها به سوی هدف حرکت کردند. افراد شیخ مزبور حدود 600 عراقی بودند که در درگیری عین خوش و 202 به آن ده ریخته بودند تا از راه رودخانة چیخواب فرار کنند، اما در شیخ مزبور به محاصره افتادند. آنها سازماندهی رزمی نداشتند. ترسیده بودند. با این حال امکان خطر و درگیری جدی وجود داشت. اما حمید هر 600 نفر را با حداقل درگیری و کم ترین تلفات اسیر کرده و به منطقة ما آورد. عملیات فتح المبین 10 روزی طول کشید. ما با عراقی ها در دشت عباس درگیر بودیم. کمر سرخ دست ما بود و با خاکریزی که کنار امام زاده زده بودیم، کنترل منطقه را در دست داشتیم. عراقی ها هم به سمت تنگة «ابوغیب» عقب نشینی کردند. از نیروی ما هم یک گروهان مانده بود. بیشتر افراد یا زخمی بودند یا به شهادت رسیده بودند. 1:30 نیمه شب، شهید «حسن باقری»با «محمد علی ایرانمنش»آمدند پیش من. نامه ای از آقا محسن[رضایی] داشتند و نقشه ای از تنگة ابو غریب، تا مرا توجیه کنند که تنگه را ببندیم و از ورود دشمن به منطقة فتح المبین جلوگیری کنیم. احتمال داشت عراقی ها با عبور از رودخانه «دٌبٌویدج» ازطریق دشت«چمسری» به سوی ارتفاعات«تینو» و ارتفاعات«رقابیه» و ارتفاعات عین خوش بیایند و همة زحمات ما هدر برود. ماتا آن موقع تنگة ابو غریب را ندیده بودیم. جلسه ای گذاشتیم و قرار شد اولاً 10 یا 12 کمپرسی با چراغ روشن به سمت عراقی ها حرکت کنند. یعنی تظاهر به آوردن نیرو و تجهیزات کنیم. این عملیات باعث ترس عراقی ها می شد، یا فرار می کردند یا دست از مقاومت بر می داشتند. ثانیاً‌ قرار شد شهید«حمید عرب نژاد» با لودر جلودار ما شود و اولین درگیری را با به وجود آورد. عراقی ها کالیبر و آرپی جی داشتند و کار عرب نژاد خیلی خطرناک بود. قرار شد حمید چریک و تهامی با گروهان بعدی پشت سر حمید عرب نژاد حرکت کنند. آن شب، با فاصلة حدود 20 متر در پی هم بودیم. صبح ساعت 8:30 حرکت مان به سوی عراقی ها شروع شد، اما اثری از آنها نبود. من و تهامی و «حسین دانایی» با استشین به سوی تنگة ابو غریب رفتیم تا موقعیت عراقی ها را شناسایی کنیم که همان جا انفجار ماشین پیش آمد و عملیات فتح المبین تمام شد. حمید در عملیات فتح المبین اواخر عملیات مدتی مفقود شد. بعدها از خودش شنیدیم که اسیر شده. به قول خودش به خاطر قراردادی که با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف داشته، او هم نجاتش داده است. می گفت: در اثر برخورد ترکش خمپاره یا آرپی جی مجروح شدم و از هوش رفتم. فردا ظهر ساعت 11 به هوش آمدم و خود را در محاصرة20،10 عراقی دیدم.خود را به مردٌن زدم. اما این دو برادر عراقی با بغض مرا سرباز امام خمینی خطاب کردند و وقتی جیب هایم را گشتند، مهر، قرآن و عکس امام را در آوردند. به صدام فحش دادند و گفتند این سرباز علی و محمد است. به دلم افتاده این لطف امام زمان است و حرکتی کردم که آنها متوجه شدند زنده هستم. مرا به سنگرشان بردند و غذا دادند. بعضی از عراقی ها که فارسی بلد بودند، گفتند که به زور آنها را به جبهه آورده اند. دکترشان مرا معاینه و پانسمان کرد. تمام تنم پر از ترکش بود و دردناک. مرا سوار تانکی کردند تا به عقب منتقل کنند، اما من از خدا خواسته بودم شهید بشوم،‌ اما اسیر نشوم. برای همین در یک لحظه وقتی خدمة تانک پیاده شدند و دیدم کسی دور و بر تانک نیست، از فرصت استفاده کردم و کمی سینه خیز و کمی به حالت دو به سمت سنگرهای خودی آمدم. وقتی بچه ها را دیدم، سر به سجده گذاشتم و خدا شکر کردم. مرا با هلی کوپتر به بیمارستان اهواز منتقل کردند.»



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.