ریسکهای بازار سرمایه را بشناسید
به گزارش بانک اول بابک سالاروند کارشناس بازار سرمایه، در خصوص ریسک موجود در بازار سرمایه اظهار کرد: در مفهوم مالی به احتمال اختلاف میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی ریسک گفته میشود؛ که این انحراف بازده مثبت یا منفی است، هر اندازه احتمال عدم موفقیت در سرمایهگذاری بیشتر باشد، ریسک سرمایهگذاری هم بیشتر خواهد بود.
وی بیان کرد: اصل ثابتی در سرمایهگذاری مبنی بر اینکه سرمایهگذار از ریسک و خطر گریزان و به سمت بازده و سود تمایل دارد، وجود دارد. به همین خاطر است که سرمایهگذاران ریسک گریز از ورود سرمایه خود به جایی که خطر و ریسک وجود دارد یا افق نامشخصی در برابر سود و اصل سرمایهشان است، امتناع میکنند.
کارشناس بازار سرمایه در خصوص معیار سنجش انواع ریسکهای سرمایه گذاری گفت: برای اندازهگیری ریسک سرمایهگذاری معیارهای متفاوتی وجود دارد که یکی از مهمترین آنها انحراف معیار بازده تاریخی یا میانگین یک سرمایهگذاری است. بالا بودن انحراف معیار محاسبه شده، نشاندهنده بالا بودن ریسک سرمایهگذاری است.
سالاروند در پاسخ به این پرسش که، چند نوع ریسک در بازار سرمایه وجود دارد؟، اظهار کرد: از انواع ریسکهای بازار سرمایه میتوان به ریسک سیستماتیک اشاره کرد که این نوع ریسک، مربوط به شرایط سیاسی و اقتصادی کلان جامعه است که قابل حذف نیست. ریسک سیستماتیک بر کل بازار اثر میگذارد و محدود به صنعت خاصی نیست. همچنین نوعی دیگر از ریسکهای بازار سرمایه، ریسک غیر سیستماتیک است که برخلاف ریسک سیستماتیک، قابل کنترل و کاهش است. ما میتوانیم شرکتی را که در اثر تصمیمگیریهای نادرست یا شرایط بحرانی با افت قیمتی مواجه شده خریداری نکنیم و از این ریسک جلوگیری کنیم.
او گفت: نوعی دیگر از ریسک بازار سرمایه، ریسک نرخ سود است که اگر چند گزینه برای سرمایهگذاری داشته باشیم، این نوع ریسک مطرح میشود. ریسک ناشی از نرخ سود مربوط به زمانی است که تغییر در نرخ سود باعث دگرگونی ارزش یک سرمایهگذاری شود. این نوع ریسک معمولا روی اوراق مشارکت و اوراق بدهی بیشتر اثر میگذارد. نوسانات نرخ سود سپرده یا اوراق مشارکت میتواند بر تمامی بازارهای مالی و حتی فیزیکی اثرگذار باشد. پس ریسک نرخ سود یا در واقع تغییرات نرخ سود را به یاد داشته باشید.
کارشناس بازار سرمایه افزود: ریسک تورم نوع دیگری از ریسکهای موجود در بازار سرمایه است. نرخ تورم بر بازدهی سرمایهگذاری موثر است؛ زیرا بازدهی خالص از اختلاف بازدهی ناخالص و نرخ تورم حاصل میشود. هرچه نرخ تورم افزایش یابد از میزان بازدهی ما در این حالت کاسته میشود.
سالاروند در خصوص سایر ریسکهای موجود در بازار سرمایه گفت: ریسک مالی یکی دیگر از انواع ریسکهای بازار سرمایه است که، شرکتها در صورتهای مالی خود بخشی تحت عنوان، تسهیلات و تعهدات مالی دارند. هرچه تعهدات مالی شرکت و وامهای دریافتی بیشتر باشد، توان شرکت جهت توسعه و گسترش و افزایش سوددهی کاهش مییابد. همچنین ریسک نقدشوندگی از دیگر انواع ریسک هاست که، دارایی مطلوب، دارایی است که قدرت نقدشوندگی بالایی دارد. اگر دارایی به راحتی فروش نرود، صاحب آن دارایی، با ریسک نقدشوندگی مواجه است. هرچه سرعت خرید و فروش سهمی بیشتر باشد و معاملات آن روانتر باشد، این ریسک در آن کم رنگتر است.
او بیان کرد: ریسک نرخ ارز نیز در مورد شرکتهای واردات محور، بسیار با اهمیت است. اگر شرکتی، عمده مواد اولیه خود را وارد کند، با رشد نرخ ارز، درگیر چالش ریسک نرخ ارز خواهد شد و هزینه زیادی را متحمل میشود. با رشد هزینهها، سود دهی شرکت کاسته شده و نتیجه نهایی، عدم رغبت سرمایهگذاران به خرید شرکت مذکور است. البته این ریسک، نوعی ریسک غیر سیستماتیک محسوب میشود که توسط شرکتها قابل کنترل نیست. همچنین ریسک تجاری نیز کلیه هزینههای یک کسب و کار برای عملیاتی ماندن را در نظر میگیرد. این هزینهها شامل حقوق، هزینه تولید، اجاره تسهیلات، دفتر و هزینههای اداری میشود. سطح ریسک تجاری یک شرکت تحت تأثیر عواملی مانند هزینه کالاها، حاشیه سود، رقابت و سطح کلی تقاضا برای محصولات یا خدماتی است که میفروشد، است.
وی افزود: ریسک سیاسی از دیگر انواع ریسکهای بازار سرمایه است که، عدم ثبات در اوضاع سیاسی که به مسائل اقتصادی یک کشور آسیب بزند، به طور مستقیم بر عملکرد بنگاههای اقتصادی فعال در آن کشور تأثیر میگذارد. هر اندازه بیثباتی سیاسی و اقتصادی افزایش یابد، عملکرد بنگاههای اقتصادی بیشتر با مشکل روبهرو میشود. به این ریسک، ریسک سیاسی یا در اصطلاح ریسک کشور نیز میگویند. ریسک سیاسی نوعی از ریسک مالی به حساب میآید که در آن، دولت یک کشور به صورت ناگهانی سیاستهای خود را تغییر دهد. این ریسک عامل بزرگیست که باعث کاهش سرمایهگذاری خارجی در کشورهای در حال توسعه و جهان سوم میشود.
مدیریت سرمایه چیست | با 5 رکن اصلی این نوع مدیریت آشنا شوید
مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی اما کاملا شخصی و مختص به هر سرمایهگذار است و بنا بر شخصیت، روحیات و اهداف مالی افراد، متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، سن سرمایهگذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان تعیین شده برای رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت سرمایه دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است. در مرحله بعدی کسب سود و افزایش سرمایه در اولویت قرار میگیرند.
مدیریت سرمایه دانشی است که اگر به نحو درست از آن استفاده شود، نه تنها موجب بقای سرمایه میشود، بلکه سودآوری و افزایش سرمایه را نیز به همراه خواهد داشت. بنابراین، سرمایه گذار باید بیاموزد چگونه سرمایه خود را با توجه به مدلهای سرمایهگذاری خود، به درستی مدیریت کند.
فهرست عناوین مقاله
اهمیت مدیریت سرمایه در زندگی مالی
در سالهای اخیر شاخصهای بازار سهام رشد چشمگیری داشته و سرمایه گذاران با سرمایههای خرد و کلان و با هر میزان مهارت و تخصص مالی وارد این بازار شدهاند. اگرچه روشهای مطمئن و کم ریسکتری مانند صندوقهای سرمایهگذاری وجود دارد، اما افراد زیادی ترجیح میدهند خودشان به معاملات سهام بپردازند.
جهت سرمایهگذاری منطقی و آگاهانه، لازم است سرمایه گذار قبل از ورود به بازار مفهوم و ارکان اصلی معاملهگری از جمله ت حلیل تکنیکال ، تحلیل بنیادی، روانشناسی و مدیریت سرمایه را بیاموزد. در این میان، فراگیری مدیریت سرمایه از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که به طور مستقیم در بقای افراد در بازار تاثیرگذار است و میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه دانست.
مفهوم مدیریت سرمایه چیست؟
مفهوم مدیریت سرمایه که گاهی مدیریت ریسک نیز نامیده میشود، دانش و مهارت سرمایهگذاری با کمترین ریسک و با هدف کسب بیشترین بازده است. هدف اصلی آن، حفظ دارایی و کنترل ریسک و است. در واقع سرمایه گذار برای کسب بازده مورد انتظار خود، میبایست ریسک مشخصی را متحمل شود؛ اما برای جلوگیری از ضررهای سنگین، باید مقادیر بازده و ریسک پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مشخص شود به گونهای که در مقابل انتظار کسب سود معقول، ضرر احتمالی نیز کم باشد.
قوانین مدیریت ریسک در معاملات تاثیر به سزایی در راستای کاهش ضرر و زیان دارد. یک استراتژی معاملاتی در کنار مدیریت سرمایه، علاوه بر پیشگیری از ضررهای غیر منتظره، به تدریج موجب رشد سرمایه خواهد شد. مدیریت سرمایه و حتی دیگر ابزارهای مالی در معاملات سهام ، واحد و مشخص نیست و به شخص سرمایه گذار بستگی دارد. در واقع جزئیات و نحوه اعمال آن، با توجه به دیدگاه سرمایهگذار، اهداف مالی، تفکر و روحیات او متفاوت است. بنا بر چنین معیارهایی، رویکرد سرمایهگذاران اعم از ریسکگریز و ریسکپذیر بودن مشخص میشود.
رعایت اصول مدیریت سرمایه
به طور کلی نمیتوان برای همه سرمایه گذاران قواعد واحدی تجویز کرد و معاملهگران باید مفهوم ریسک و بازده در بازار سرمایه از قواعدی متناسب با شخصیت خود استفاده کنند. بطور مثال، میزان پذیرش ریسک در افرادی که در موقعیتهای معاملاتی دیدگاه کوتاه مدت دارند به نسبت افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، متفاوت است. افراد زیادی با رویای ثروتمند شدن در زمان کوتاه وارد بازار سهام میشوند؛ چنین سرمایهگذارانی را نمیتوان ریسک پذیر توصیف کرد زیرا واژه ریسک برای آنها تعریف نشده است زیرا آنها در محاسبات ذهنی خود فقط به سود فکر میکنند. ممکن است چنین سرمایه گذارانی مدتی سود بالایی را تجربه کند اما به دلیل عدم توجه به دانش مدیریت سرمایه و پذیرش ریسک نامحدود، ثروت خود را به نابودی میکشانند.
بیشتر بخوانید: سبد سهام چیست
وجه تمایز اصلی معاملهگران موفق با دیگر سرمایه گذاران، رعایت اصول مدیریت سرمایه است که برای آن روشهای مختلفی ارائه شده است. روشهای کلاسیک اغلب تئوری و شامل محاسبات ساده هستند و مدلهای نوین آن، بر مبنای جداول و فرمولهای پیچیده ریاضی شکل گرفتهاند. این روشها به طور کلی بر مبنای ارزیابی ریسک در موقعیتهای معاملاتی و به صورت انفرادی است که در نهایت قوانین و چهارچوبهای مشخصی را برای محدوده ریسک پذیری معاملهگران تعیین میکند.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه را بشناسید
اگرچه برای مدیریت سرمایه فرمول و روش واحدی وجود ندارد اما شاخصهای مرسومی وجود دارند که از آنها برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه و بررسی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار استفاده میشود. ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه پنج رکن اصلی مدیریت سرمایه است که به هر کدام جداگانه میپردازیم.
سرمایه گذار برای آنکه معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز داشته باشد، باید این شاخصها را در هر موقعیت معاملاتی و پیش از ورود به آن بارزیابی کرده و درباره آنها تصمیمگیری کند. پس از تعیین این موارد، نقاط خروج و نیز سود و زیان مورد انتظار از معاملات مورد نظر با دقت مشخص میشود. مدیریت سرمایه در موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش حیاتی دارد و چشم پوشی از آن قطعا به شکست منتهی خواهد شد.
ریسک از بنیادیترین مفاهیم بازار پول و سرمایه است. به بیان ساده، ریسک به معنای زیان احتمالی در سرمایهگذاری است. اجتناب از ریسک در دنیای معاملات غیرممکن است و میبایست در محاسبات منطقی و برای سرمایهگذاری هوشمندانه، درصد مشخصی از آن را در نظر گرفت. تعیین میزان ریسک قبل از ورود به معامله از اصولیترین رسوم انجام معاملات موفق است. برای این منظور، سرمایه گذار باید مشخص کند که در معامله مورد نظر، چند درصد ضرر نسبت به کل سرمایه قابل تحمل و منطقی خواهد بود.
سرمایه گذار بنا بر منطق سرمایهگذاری در بازار، باید به میزان ریسک تعیین شده پایبند باشد؛ زیرا گاهی ممکن است با وسوسه تحمل ریسک بیشتر در ازای سود بالاتر، شاهد یک روند نزولی طولانی مدت باشد و یک ریسک نامحدود را متقبل شود.
بازده
سود حاصل از سرمایهگذاری، بازده نام دارد. مفهوم بازده نیز همانند ریسک به صورت درصد بیان میشود و بر مبنای دوره زمانی، عملکرد سایر داراییها در این دوره و شاخصهای پولی ارزیابی میشود. بازدهی سرمایهگذاران در بازار سهام، از طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه آن حاصل میشود. بازده مطلوب میتواند تابعی از دیدگاه سرمایهگذاری، هزینههای معاملاتی، ماهیت دارایی، ریسک، نرخ بهره و درصد تورم باشد. به همین دلیل معیار مشخصی برای تعیین درصد بازده بهینه وجود ندارد. در واقع کسب بازده مطلوب تا حد زیادی، نتیجه مهارت سرمایه گذاران در معاملهگری است که توانستهاند مدیریت سرمایه را در تمام مراحل موقعیتهای معاملاتی خود، از لحظه ورود تا خروج اعمال کنند و بهترین نتیجه ممکن را بدست آوردند.
حجم معاملات
تعداد واحدهایی از یک دارایی که سرمایه گذار با پرداخت قیمت معادل مالکیت آن را بدست میآورد، حجم معاملات نامیده میشود. واحد شمارش داراییها در بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است. به عنوان مثال شمش طلا را در واحد گرم، ارز را بر مبنای اسکناس با عدد مشخص و سهام را با برگه سهم معامله میکنند. به بیان ساده، حجم معاملات در بازار مالی از طریق تقسیم سرمایه بر قیمت واحد دارایی تعیین میشود.
منظور معاملهگران از تعیین حجم معاملات در بازارهای سرمایه، تعیین حجم بهینه موقعیت معاملاتی متناسب با ریسک احتمالی آن است. ورود به معامله با حجم بالا، ریسک بالاتر و در نتیجه بازدهی بیشتری خواهد داشت؛ استدلال این جمله این است که در صورت صحیح یا غلط بودن پیشبینی سرمایه گذار درباره وضعیت بازار، به دلیل در اختیار داشتن تعداد بیشتری از دارایی، نسبت سود و زیان آن نیز بیشتر خواهد بود. سرمایه گذار منطقی هیچگاه همه سرمایه خود را وارد یک موقعیت معاملاتی خاص نمیکند، بلکه حجم معامله خود را با توجه به حداکثر ریسک قابل تحمل تعیین میکند. در واقع باید بخشی از سرمایه وارد بازار شود و با تعیین نقاط خروج مشخص، قسمت کوچکی از دارایی در معرض ریسک قرار بگیرد.
نسبت بازده به ریسک
نسبت پاداش به ریسک یکی دیگر از شاخصهای مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه است. این نسبت در هر موقعیت معاملاتی از حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی بدست میآید. سرمایه گذاران باید پیش از ورود به سرمایهگذاری، این نسبت را محاسبه و آن را ارزیابی کنند. این شاخص، میزان ارزشمندی سرمایهگذاری را بیان میکند. نسبت بازده به ریسک در واقع نشان میدهد که در صورت در معرض خطر قرار گرفتن سرمایه، چند برابر بازده احتمالی بدست خواهد آمد.
حداقل مقدار مجاز برای این نسبت طبق اصول سرمایهگذاری منطقی،، عدد ۱ است. یعنی توان ریسکپذیری در یک موقعیت معاملاتی در بدترین حالت باید برابر بازده مورد انتظار باشد. در این نسبت مفهوم ریسک و بازده در بازار سرمایه مقادیر کمتر از ۱ قابل قبول نیست و نباید به معامله ورود پیدا کرد. زیرا سرمایه گذار نسبت به بازده احتمالی، ریسک بیشتری را تحمل میکند و این رویکرد در بلند مدت با زیان همراه خواهد بود.
از مهمترین کاربردهای نسبت بازده به ریسک، تعیین محدودیت برای سرمایهگذاران هیجانی است که معمولا متحمل ریسکهای غیر منطقی میشوند. محاسبه این نسبت پیش از ورود به معامله، تعادلی بین ریسک و بازده مورد انتظار برقرار میکند؛ رویای سودهای نجومی در چنین سرمایه گذارانی در اکثر مواقع موجب پذیرش ریسکهای سنگین و نابودکننده میشود. یک اصطلاح رایج بیان میکند که ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری را نتیجه خواهد داد. در واقع میزان بازده با مقدار ریسک پذیرفته شده مرتبط است؛ اما سرمایه گذار صرف کسب بازده بالاتر نمیتواند و نباید ریسکهای نجومی را تحمل کند.
نسبت افت سرمایه
نسبت افت سرمایه، میزان افت قیمت یک دارایی در یک دوره خاص برای یک سرمایه گذاری، حساب معاملاتی یا صندوق است. نسبت افت سرمایه که به صورت درصدی بیان میشود، میزان کاهش ثروت سرمایه گذاری است که در یک سری از معاملات ناموفق عمل کرده یا معامله زیان ده بوده است. نسبت افت سرمایه از اختلاف میان سطح قبلی سرمایه پیش از ضرر و سطح فعلی سرمایه بعداز ضرربدست میآید.
بیشتر بخوانید: چگونه در بورس ضرر نکنیم
به طور طبیعی همه تریدرها افت سرمایه را تجربه کردهاند، اما تریدرهای حرفهای در این بین متحمل ضرر هنگفت نشدهاند زیرا در کنترل و محدود نگه داشتن آن مهارت کافی داشتهاند. سرمایه گذاران باید همیشه به این اصل در مدیریت سرمایه توجه داشته باشند که مهمترین اصل در بازار سرمایه، بقا است.
قواعد مرسوم و توصیههای رایج در مدیریت سرمایه
- هر سرمایه گذار باید بر اساس شخصیت و رویکرد خود یک استراتژی معاملاتی برای خود در نظر بگیرد و به آن پایبند باشد.
- هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است و کسب سود و افزایش سرمایه در الویت بعدی قرار میگیرند.
- پیش از ورود به یک معامله، باید ریسک و بازده مورد انتظار از آن معامله به دقت تعیین شود.
- محاسبه مقدار ریسک و بازده، یک تابع مستقیم از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات است.
- بنا بر اصول سرمایهگذاری و توصیه سرمایه گذاران موفق بازار سرمایه، حداکثر مقدار ریسک تعیین شده در هر موقعیت معاملاتی، نباید بیشتر از ۳ درصد باشد.
- کمترین مقدار مجاز در محاسبه نسبت بازده به ریسک در یک موقعیت معاملاتی، عدد ۱ است و در صورت کمتر بودن مقدار حاصل، ورود به این معامله خطای بزرگی خواهد بود.
- در صورتی که سرمایه گذار به چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت همزمان نیاز دارد، لازم است حداکثر ریسک قابل تحمل بین موقعیتهای معاملاتی تقسیم شود.
- زمانی که سرمایه گذار به بازده نجومی انواع معاملات اعتباری و اهرمی فکر میکند، باید ریسک سنگین و چند برابری آن را نیز در نظر بگیرد.
- توصیه میشود سرمایهگذار آستانه تحمل افت سرمایه خود را در موقعیتهای معاملاتی به طور دقیق مشخص کند. در صورت مواجهه با چند معامله زیانده که نسبت افت سرمایه به محدوده خطر رسید، لازم است سرمایه گذار فرآیند معاملاتی خود را بدون تعلل برای مدتی متوقف کند.
جمعبندی
یک سرمایه گذار پیش از ورود به بازار سرمایه باید مشخص کند که چه نوع معاملهگری است و چه سبک معاملاتی را در نظر دارد. بنا بر این موارد، یک استراتژی معاملاتی طراحی میشود که مدیریت سرمایه در بستر آن صورت میگیرد. در این استراتژی باید مشخص شود معامله در چه بازه زمانی انجام شود و گزینه سرمایه گذاری چه ویژگیها و جذابیتهایی داشته باشد. سرمایه گذاران حرفهای کاملا محتاط و ریسک گریز هستند و زمانی وارد یک معامله خواهند شد که ریسک آن درصد ناچیزی باشد.
همچنین برای ورود به معامله باید میزان سرمایه، نقاط ورود و خروج سرمایهگذاری و حد ضرر و حد سود تعیین شود که شما این موارد را بصورت اصولی و علمی در دوره تحلیل تکنیکال مقدماتی و دوره تحلیل تکنیکال پیشرفته بصورت حرفه ای فرا می گیرید. علاوه بر این، نظم مهمترین شاخص رفتاری یک معاملهگر است و باید بتواند سرمایه خود را مطابق با استراتژی طراحی شده مدیریت کند. در مدیریت سرمایه، هیچ استراتژی معاملاتی نتیجهبخش نخواهد بود، مگر اینکه سرمایه گذار به اصول و قوانین آن پایبند باشد.
مدیریت سرمایه چیست؟
برای اینکه بتوانیم سرمایه خود را افزایش دهیم، نیاز به سرمایهگذاری بیشازپیش حس میشود. برای موفقیت در سرمایهگذاری نیز باید با واژه مدیریت سرمایه آشنا شوید. بازار سرمایه به دلیل رشدهای خود در سالهای اخیر با استقبال بیشتری روبرو شده است. افراد با هر سطح از دانش وارد بازار میشوند و علاقه آنها به معاملات فردی است.
بازار سرمایه برای ورود نیاز به آموزش دارد و لازم است با قواعد بازار، انواع تحلیل، نحوه معاملات و … آشنا شوید. در صورت ورود بدون آگاهی، به دلیل پیچیده بودن این بازار با مشکلات جدی مواجه خواهید شد. مدیریت سرمایه عامل اصلی ماندگاری افراد در بازار است. افزایش سرمایه نیز ارتباط مستقیم با این مفهوم دارد. در ادامه به توضیح این مبحث خواهیم پرداخت.
مدیریت سرمایه چیست؟
به زبان ساده مدیریت سرمایه را میتوان دانش و مهارت سرمایهگذاری، با ریسک حداقلی و کسب بیشترین بازده بیان کرد. مدیریت سرمایه با نام مدیریت ریسک نیز شناخته میشود. حفظ سرمایه و کنترل ریسک، هدف اصلی مدیریت سرمایه است. به تدریج افزایش سرمایه نیز بهواسطه مدیریت درست داراییها حاصل میشود.
فاکتورهایی چون سن، میزان سرمایه، هدف نهایی و … در سبک سرمایهگذاری و متعاقبا میزان بازده موثر هستند. در واقع با انتخاب استراتژی مناسب و مدیریت سرمایه، شما میتوانید از گزند زیانهای سنگین در امان باشید.
با پیشبینی حد ضرر معاملات و استفاده از تحلیلهای کاربردی مانند تحلیل بنیادی، ارتباط با افراد باتجربه بازار، دریافت آموزشهای صحیح و بهکارگیری آنها در روند معاملات، با مدیریت داراییهایتان و از طرفی مدیریت ریسک و خطرات احتمالی میتوانید تصمیمات درست بگیرید. با پرورش دادن علم و تجربه خود، مدیریت سرمایه درست را پیادهسازی کنید و در آینده به دنبال افزایش سرمایه و کسب سودهای بیشتر باشید.
لازم به ذکر است که افرادی که به دنبال مدیریت سرمایه خود هستند و دانش و زمان کافی لازم را ندارند، میتوانند از صندوقهای سرمایهگذاری که از مدیرو تیم سبد گردان حرفهای تشکیلشده استفاده کنند. اگر شما مبالغ بالایی برای سرمایه گذاری دارید، میتوانید از تیمهای سبدگردان اختصاصی استفاده کنید.
پنج رکن اصلی مدیریت سرمایه
با وجود اینکه راهکار مشخص و ثابتی برای مدیریت سرمایه وجود ندارد، اما برای انجام محاسبات درست و پیشبینیهای لازم، شاخصهای پرکاربردی برای مدیریت درست سرمایه وجود دارند که باید مورد بررسی قرار گیرند. از جمله این عوامل میتوان به ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه اشاره کرد.
در ادامه به توضیح این موارد خواهیم پرداخت و لازم است بدانید که این مراحل به غیر از مورد آخر باید قبل از سرمایهگذاری بررسی شوند.
1. ریسک
یکی از مفاهیم اصلی بازار سرمایه ریسک است. در واقع در معاملات شما، همواره باید درصدی برای ریسک در نظر گرفته شود. با تعیین میزان ریسک و ضرر مشخص برای هر معامله، شما میتوانید تصمیم منطقیتر و با دید بازتری بگیرید. تعیین میزان ریسک، یکی از رایجترین روشها است. پایبندی به حد ضرر تعیین شده از سمت معاملهگر نیز مهم است.
طمع در برخی مواقع باعث زیانهای بیشتر و طولانیتر خواهد بود. پس برای انجام یک معامله پیش از هر چیز با توجه به سبک معاملاتی و میزان سود مورد نظر، میزان حد ریسک یا ضرر مشخصی قرار خواهیم داد.
2. بازده
بازده نیز مانند ریسک درصدی دارد که از قبل میتوان تا حدودی آن را پیشبینی کرد. در واقع به منفعت حاصل از معاملات، بازده گفته میشود. بازده با توجه به مواردی از قبیل استراتژی معاملاتی، میزان سرمایه، میزان ریسک و … متغیر است. هرچه مدیریت سرمایه بهتر و تجربه بیشتر باشد، بازده مورد نظر افزایش خواهد داشت. بازده قابل قبول به مواردی مانند سبک سرمایهگذاری، ریسک، نرخ بهره و تورم، ماهیت دارایی و هزینههای معاملات مرتبط است.
3. حجم معاملات
تعداد سهمهای خریداریشده توسط سرمایهگذاران، حجم معاملات نامیده میشود. واحد شمارش داراییها در بازارهای مختلف، متفاوت است. با تقسیم دارایی بر قیمت واحد هر سهم، حجم معاملات آن سهم در بازارهای مالی مشخص میشود. در واقع تعیین حجم معاملات نسبت به میزان ریسک ضروری است. ورود با حجم بالا همانطور که ریسک بالاتری دارد امکان ضرر بیشتری نیز خواهد داشت.
یکی از روشهای مرسوم این است که، تمام دارایی در یک سهم سرمایهگذاری نشود و با خرید از سهمهای متفاوت، تعیین حد ضرر برای آنها و خروج به موقع، میتوانید تنها بخشی از سرمایه را در ریسک قرار دهید. با این کار هم بازده تصمیمات مختلف را دریافت میکنید و هم در زمان اشتباه و زیان تمام سرمایه خود را از دست نمیدهید.
4. نسبت بازده به ریسک
یکی دیگر از شاخصهای مهم و کابردی، نسبت بازده به ریسک است. بررسی این مورد در واقع نشاندهنده این است که در ازای تحمل این حجم از ریسک، چه میزان سود دریافت میکنم. با تقسیم بازده مورد انتضار بر ریسک، میتوانید در هر بازه عدد مشخصی داشته باشید که کمترین مقدار مجاز برای محاسبه آن عدد 1 است. در واقع در مقطعهای مختلف میزان ریسکپذیری در بدترین حالت، باید برابر بازده احتمالی باشد.
این شاخص باعث کنترل کردن رفتارهای هیجانی میشود و به ما اجازه نمیدهد در زمانهایی که سود لازم را کسب نمیکنیم، اقدام به انجام معامله بیارزش کنیم. در اینکه ریسک بالاتر سود بالاتر به همراه دارد شکی نیست، اما این در زمانی است که همهچیز درست پیشبینیشده و با اتکا بر مهارت و تجربه باشد. در غیر اینصورت با زیانهای سنگین همراه خواه بود. در نتیجه سودهای خیلی بزرگ، انتخابی درست و منطقی نیستند و ممکن است زیانهای جبرانناپذیری داشته باشند.
5. نسبت افت به سرمایه
در واقع اختلاف سطح دارایی قبلی و بعد از معاملات زیانده، نسبت افت سرمایه را مشخص میکند. به تعریفی دیگر، میزان افت قیمت سهم را در یک بازه زمانی نسبت افت به سرمایه مینامند. به دلیل انجام معاملات ناموفق یا زیانده، میزان دارایی کاهش مییابد و این در صورتی اتفاق میافتد که معاملهگران موفق و با تجربه از گزند زیانهای بزرگ در امان هستند.
باید همواره به این مسئله دقت داشته باشیم که ماندگاری در بازار رکن اول است و پسازآن باید به فکر درآمدهای بیشتر باشیم. سودهای دورهای که در پایان منجر به زیان بزرگ شوند اصلا پیشنهاد نمیشود.
عوامل تاثیر گذار در مدیریت سرمایه
روشهای متعددی برای مدیریت سرمایه وجود دارد که در ادامه به توضیح بعضی از آنها خواهیم پرداخت:
شناخت از بازار مورد نظر
شناخت و داشتن اطلاعات کافی برای سرمایهگذاری در هر بخشی لازم است. بازار سرمایه، بازاری پیچیده است که از چند حیث باید مورد بررسی قرار گیرد. لازمه ورود و موفقیت در این بازار آموزش دیدن و توانایی تحلیل است. پس با توجه به بازار دلخواه خود آموزش ببینید و اطلاعات کسب کنید.
سیستم معاملاتی مناسب خود را انتخاب کنید
با توجه به شخصیت و سبک معاملاتی خود، یک استراتژی معاملاتی مناسب انتخاب کنید و بر اساس آن پیش روید. روحیات افراد، میزان دارایی، هدف و … از عواملی است که میتواند در انتخاب استراتژی موثر باشد.
از رفتارها و تصمیمات هیجانی و بدون منطق دوری کنید چرا که برای شما زیان به همراه دارند و در مواقع زیان اعتماد به نفس خود را حفظ کنید.
تنوع سبد دارایی
سبد سرمایهگذاری متنوع برای خود بسازید تا بتوانید ریسک را کاهش دهید و در صورت زیان یک حوزه، بخشهای دیگر زیان نکنند و به اصل سرمایه خدشهای وارد نشود.
چند توصیه مهم و کاربردی دیگر برای مدیریت بهتر سرمایه
- مهمترین رکن، ماندگاری در بازار است و در مراحل بعد باید به فکر کسب سود باشیم.
- در صورت سرمایهگذاری در چند بخش، حداقل ریسک را میان حوزههای مختلف تقسیم کنید.
- در صورت علاقه به دریافت سودهای کلان باید ریسک زیانهای جبرانناپذیر را بپذیرید.
- در محاسبه نسبت بازده به ریسک حداقل مقدار مجاز عدد یک است.
- حداکثر میزان ریسک تعیینشده برای هر معامله باید 3 درصد باشد.
- قبل از شروع هر معاملهای باید ریسک و بازده مورد نظر آن معامله را بررسی کنید.
- میزان حد ضرر باید مشخص باشد و به آن پایبند باشید.در صورت وجود چند معامله زیان ده باید به معاملات خود پایان دهیم و به دنبال استفاده از استراتژی بهتری باشیم.
استراتژیهای موجود در مدیریت سرمایه
با توجه به روحیات شخص و میزان ریسکپذیری، میتوان سه استراتژی برای مدیریت سرمایه بیان کرد. در ادامه به توضیح آنها خواهیم پرداخت:
1. استراتژی محتاطانه
در این سبک افراد به امنیت سرمایه خود فکر میکنند و دید بلندمدت دارند. ریسکپذیری این معاملات بسیار پایین است و نوسانات بازار تاثیر چندانی بر آن ندارد. صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت نمونهای از این سبک از معاملات هستند.
2. استراتژی تهاجمی
سرمایهگذاران در این سبک سود بالا را مدنظر دارند. دید آنها کوتاهمدت است. در کنار پذیرش ریسک بالا به دنبال سود بالا هستند و برای این افراد خریدوفروش سهام یا سرمایهگذاری در صندوقهای سهامی میتواند جذاب باشد.
3. استراتژی پوششی
این سبک از سرمایهگذاری متعادل است و در بین دو سبک دیگر قرار میگیرد. تنوع این نوع از استراتژیها بسیار بالاست و نمیتوان تعریف دقیقی برای آنها بیان کرد. روشهای مختلفی برای کنترل ریسک و بازده در بازههای زمانی متفاوت وجود دارد، که فعالان حرفهای بازار از آنها استفاده میکنند.
سخن آخر
برای انجام یک سرمایهگذاری موفق نیاز به مدیریت سرمایه خود داریم. مدیریت سرمایه در واقع بررسی عوامل مختلف برای جلوگیری از زیان و کسب سود است، که به بقا سرمایه ما کمک میکند.
میزان ریسک و بازده قبل از انجام هر معاملهای باید بررسی شود.
سودهای نجومی و علاقه به کسب آنها، در مواردی باعث زیانهای سنگین میشود. هرچه میزان سود بالاتر باشد میزان ریسک بیشتری باید متحمل شویم. تشکیل سبدی متنوع از سهامهای مختلف به کاهش زیان ما کمک میکند. برای مدیریت سرمایه لازم است استراتژی خاص خود را انتخاب کنید و به آن پایبند باشیم.
هر آنچه باید درباره بازده سرمایه گذاری مفهوم ریسک و بازده در بازار سرمایه بدانید!
بازده سرمایه گذاری (Return on investment) یا ROI یک نسبت سودآوری است که میزان بازده یا سود حاصل از سرمایهگذاری را نسبت به هزینههای آن اندازهگیری میکند. این بازده معمولا به صورت درصد بیان میشود و در ارزیابی سرمایهگذاریهای فردی یا فرصتهای سرمایهگذاری رقابتی بسیار مفید است.
معمولا برای سرمایهگذاری یک هدف دارید: کسب درآمد.
هر سرمایهگذار به دنبال این است تا جایی که ممکن است درآمد کسب کند. به همین دلیل شما بهتر است حداقل یک ایده کلی در مورد نوع بازدهی (سود) که ممکن است دریافت کنید قبل از سرمایهگذاری در هر کاری داشته باشید.
تحلیلگران و سرمایهگذاران حرفهای برای تخمین نرخ بازده مورد انتظار در آینده، از بازده سرمایهگذاری سابق به همراه دادههای صنعت و اقتصاد استفاده میکنند. برای ارزیابی داراییهای مختلفی مانند سهام و اوراق بهادار مختلف، میتوانید از نتایج واقعی و بازده تخمینی استفاده کنید. این فرآیند ارزیابی به شما کمک میکند ترکیب مناسبی از اوراق بهادار و سهام را برای به حداکثر رساندن بازده در افق زمان سرمایهگذاری خود انتخاب کنید.
نرخ بازده خوب چقدر است؟
این سوال فقط یک پاسخ مشخص ندارد. بازده سرمایه «خوب» به عوامل مختلفی بستگی دارد.
مهمترین نکته در تعیین نرخ بازده سرمایهگذاری خوب، نیاز مالی شماست. برای مثال، فرض کنید یک زوج جوان در حال سرمایهگذاری برای پسانداز شهریه دانشگاه فرزند تازه متولد شده خود هستند. بازده سرمایه گذاری خوب برای آنها، مقداری است که سرمایهگذاریهای آنها در طی ۱۸ سال منجر به جمعآوری پول مورد نیاز برای پرداخت شهریه او شود.
تعریف این خانواده جوان از بازده سرمایه گذاری خوب با تعریف یک بازنشسته که به دنبال تأمین درآمد است متفاوت خواهد بود. این فرد بازنشسته نرخ بازگشت سرمایه خوب را نرخ بازدهی میداند که درآمد مستمر و کافی برای ایجاد زندگی راحت را ایجاد میکند. البته، تعریف یک بازنشسته از «زندگی راحت» ممکن است با تعریف دیگری متفاوت باشد.
نرخهای مختلف بازده، بر یک اصل اساسی تأکید میکنند: هرچه ریسک یک نوع سرمایهگذاری بیشتر باشد، انتظار نرخ بازده سرمایه گذاری نیز بالاتر میرود.
ریسک سرمایه گذاری
ریسک، احتمالی است که طبق آن ممکن است بازده واقعی، کمتر از بازده پیشین و بازده مورد انتظار باشد. عوامل مختلفی چون نوسانات بازار، تورم و وخیمتر شدن مبانی تجاری ممکن است باعث بوجود آمدن ریسک شوند. ریسکها انواع مختلفی دارند که برای مطالعه انواع آنها میتوانید به مقاله مربوطه تحت عنوان “ریسک های سرمایه گذاری را بیشتر بشناسید” مراجعه کنید. رکود بازار مالی، بر قیمت داراییها تاثیر میگذارد. تورم منجر به از دست دادن قدرت خرید و هزینههای بیشتر و سود کمتر برای شرکتها میشود.
هر فرد باید با توجه به شرایط مالی و اقتصادی خود، روحیات سرمایهگذاری و سن خود، درجه ریسکپذیری خود را تشخیص دهد و متناسب با آن، گزینههای سرمایهگذاری مناسب را انتخاب کند.
بازده در برابر ریسک
شما نمیتوانید ریسک را از بین ببرید، اما میتوانید با انتخاب سبد متنوعی از سهام و سایر داراییها ریسک را مدیریت کنید. ترکیب پرتفولیو باید با اهداف مالی و تحمل ریسک سازگار باشد. معمولا بازده سرمایهگذاری برای داراییهایی با ریسک بالا بیشتر است. به عنوان مثال، حسابهای پسانداز در برابر خرید سهام شرکتها، بازده پایینتری دارند، چرا که سرمایهگذاری مطمئنی هستند و ریسک کمتری دارند.
نحوه محاسبه بازده سرمایه گذاری (ROI)
ROI با استفاده از دو روش مختلف قابل محاسبه است.
100 ×( هزینه سرمایهگذاری ÷ بازده خالص سرمایهگذاری) = ROI
100 ×( هزینه سرمایهگذاری ÷ (ارزش اولیه سرمایهگذاری – ارزش نهایی سرمایهگذاری )) = ROI
اشتباه نکنید! بازده سرمایهگذاری بر مبنای درصد است
با توجه به اینکه بازده سرمایهگذاری به صورت درصد (٪) بیان میشود و نه به عنوان معیار پولی، ممکن است هنگام محاسبه باعث سردرگمی شود.
برای مثال، فرض کنید سرمایهگذار «الف» ۲۰۰ تومان و سرمایهگذار «ب» ۵۰ هزار تومان سود کسب کرده باشند. اگر فقط همین اطلاعات در اختیار شما قرار گرفته باشد، ممکن است فکر کنید سرمایهگذار «ب» سرمایهگذاری بهتری داشته است.
اما اگر سرمایه اولیه و هزینههای سرمایه گذاری را در نظر بگیرم ممکن است معادلات به صورت کلی بهم بریزد.
اگر هزینه سرمایهگذاری نفر اول ۱۰۰۰ تومان باشد نفر اول ۲۰ درصد در جریان این سرمایه گذاری، بازده داشته است. در حالی که اگر هزینه سرمایهگذاری نفر «ب»، ۵۰۰ هزار تومان بوده باشد، نفر «ب» ۱۰ درصد بازده کسب کرده است.
پس برای بررسی میزان موفقیت یک سرمایهگذار تنها به عدد سود اکتفا نکنید، چرا که اطلاعات کافی برای سرمایهگذاری را در اختیار شما قرار نمیدهد.
مزایای استفاده از بازده سرمایه گذاری (ROI)
بزرگترین مزیت بازده سرمایه گذاری این است که یک معیار به نسبت ساده و آسان اس و اغلب از آن به عنوان معیار استاندارد و جهانی میزان سودآوری استفاده میشود. به عنوان یک معیار اندازهگیری، در اغلب مواقع استفاده از آن موجب سوء تفاهم و سوء تعبیر نمیشود، زیرا معنی خود را در قالبهای مختلف حفظ میکند.
معایب استفاده از بازده سرمایه گذاری (ROI)
استفاده از بازده سرمایه گذاری به عنوان یک معیار اندازهگیری معایبی نیز دارد.
● بازده سرمایهگذاری مدت زمان را در نظر نمیگیرد
اولین عیب بازده سرمایهگذاری این است که دوره و مدت نگهداری یک سرمایهگذاری را در نظر نمیگیرد، در نظر گرفتن زمان ممکن است هنگام مقایسه گزینههای سرمایهگذاری مشکلساز شود.
برای مثال، فرض کنید بازده سرمایهگذاری «ج»، ۲۵ درصد باشد، درحالی که بازده «د» ۱۵ درصد است. با همین میزان از اطلاعات ممکن است تصور کنید که سرمایهگذاری «ج» موفقتتر عمل کرده است. اما اگر مدت زمان را در نظر بگیرید ممکن است نتیجهگیری شما تغییر کند، فرض کنید بازده ۲۵ درصدی طی مدت زمان ۵ سال، اما بازده ۱۵ درصدی در یک سال بدست آمده باشد.
اگر از بازده سرمایهگذاری به صورت سالانه و در بازه زمانی مشخص استفاده کنید، می توانید این مشکل را از بین ببرید.
● بازده سرمایه گذاری نسبت به ریسک تنظیم نمیشود
یک اصل کلی و رایج در دنیای سرمایهگذاری وجود دارد که طبق آن بازده سرمایه گذاری رابطه مستقیمی با ریسک دارد: هرچه بازده احتمالی بیشتر باشد، ریسک احتمالی نیز بیشتر است. این را میتوان در دنیای واقعی سرمایهگذاری نیز مشاهده کرد.
به طور مثال، در اغلب مواقع، سرمایهگذاری که بازده پرتفوی ۱۲ درصد را هدف قرار داده است، باید درجه بالاتری از ریسک را در مقایسه با سرمایهگذاری که هدفش بازده ۴ درصدی است، بپذیرد. اگر یک سرمایهگذار بدون ارزیابی ریسک، فقط درصد بازده سرمایه گذاری را معیار قرار دهد، ممکن است نتیجه نهایی تصمیم بسیار متفاوت از نتیجه مورد انتظار باشد.
● اگر تمام هزینههای مورد انتظار را درست محاسبه نکنید، بازده سرمایهگذاری درست نخواهد بود
درست محاسبه نشدن هزینههای مورد نظر برای سرمایه گذاری ممکن است، عمدا یا سهوا رخ دهد. به عنوان مثال، در ارزیابی نرخ بازده سرمایه گذاری در یک قطعه ملک، کلیه هزینههای مرتبط باید در نظر گرفته شود. این موارد شامل کمیسیون املاک، مالیات بر املاک، بیمه و کلیه هزینههای نگهداری میشود. این هزینهها میتوانند به میزان قابل توجه درصد بازده سرمایه گذاری را کاهش دهند.
علاوه بر این، یکی از مهمترین هزینهها، هزینه فرصت است و به این معنی است که با انتخاب یک گزینه، از منافع گزینههای دیگر بیبهره خواهید بود.
سخن پایانی
محاسبه نرخ بازده سرمایه گذاری، برای هر فردی که میخواهد وارد بازار سرمایه شود ضروری است، اما این درصد به تنهایی معیار خوبی برای تصمیمگیری نیست. مانند بسیاری از معیارهای سودآوری، معیار بازده سرمایه گذاری فقط بر سود مالی تأکید میکند. و شرایط جانبی را در نظر نمیگیرد.
تیم متخصص مدیریت ثروت مانو، همواره با در نظر گرفتن درجه ریسکپذیری افراد، بهترین گزینههای سرمایهگذاری را برای آنها انتخاب میکند. بدین ترتیب، مشتریان بدون نیاز به کسب دانش تخصصی مالی و اقتصاد و صرف زمان و تحلیل، به صورت غیرمستقیم وارد یک سرمایهگذاری مناسب شدهاند.
مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه
در امور اقتصادی و کارهایی مانند خرید و فروش اوراق بهادار یا انجام سرمایه گذاری، معمولا درصدی ریسک وجود دارد. طبیعتا هیچ سرمایه گذاری علاقه ندارد که متحمل ریسک زیادی شود یا دچار ضرر و زیان گردد؛ از این رو باید به دنبال روشی بگردیم که میزان این گونه ریسکها را تا حد امکان کاهش داده و کمتر کند.
اگر در بازار بورس و اوراق بهادار مشغول به خدمت شوید، ممکن است گاهی مجبور شوید اوراق پر ریسک را خرید و فروش کنید. برای قیمتگذاری اوراق بهادار پر ریسک و تخمین زیان یا بازده، میتوانید از روشهای مختلفی استفاده کنید.
یکی از روشهای کاربردی و شناخته شده در این زمینه که به صورت گسترده مورد استفاده افراد زیادی قرار میگیرد، مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه است. CAPM در واقع مخفف Capital Asset Pricing Model است و در این مقاله قصد داریم با این روش قیمت گذاری بیشتر آشنا شویم و نکات مربوط به آن را مورد بررسی بیشتری قرار دهیم.
مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه چیست؟
همان طور که گفتیم CAPM در واقع مخفف Capital Asset Pricing Model است و از این مدل بیشتر برای قیمت گذاری اوراق بهادار پر ریسک استفاده میشود. این مدل نخستین بار توسط شخصی به نام مارکویتز و در سال ۱۹۵۲ میلادی ابداع شد و سپس شخصی به نام ویلیام شارپ آن را توسعه داد و تکمیل کرد.
این مدل بازده مورد انتظار یک دارایی مانند اوراق بهادار را تعیین میکند و طبق آن بازده دارایی به عواملی بستگی دارد. در واقع این مدل برای مشخص کردن رابطه بین میزان ریسک و بازده مورد استفاده قرار میگیرد. منظور از میزان ریسک اختلاف بین بازده مورد انتظار و بازده واقعی به دست آمده است.
طبیعتا هر چقدر که میزان بازده مورد انتظار شما بیشتر باشد مجبور خواهید بود که ریسک بیشتری را تحمل کنید. پس اگر قدرت ریسک بالایی ندارید میزان انتظارات خود را بهتر است کاهش دهید.
سرمایه گذارانی که خواهان بازده بالاتری نسبت به بازده بازارهستند، باید ریسک بیشتری نسبت به ریسک سیستماتیک بازار تحمل کنند؛ در نتیجه این اشخاص بهتر است از مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه استفاده کنند.
مفهوم ریسک سیستماتیک بازار
به طور کلی ریسک کردن به معنی قدم گذاشتن در مسیری است که نمیتوان آن را کاملا پیش بینی کرد. ریسک و ریسک کردن به خصوص در زمینه بازار بورس و اوراق بهادار وجود دارد.
به ریسکی که بر کل بازار بورس و اوراق بهادار حاکم است و هیچ ربطی به شرکت یا سهام به خصوصی ندارد، ریسک سیستماتیک، ریسک بازار یا ریسک غیرقابلحذف میگویند. این ریسک بر کل بازار حاکم بوده و در اکثر مواقع غیر قابل پیشگیری است. علاوه بر این ریسک، هر شرکتی میتواند یک ریسک مختص به خود را نیز تجربه کند.
فرمول CAPM، محاسبه آن و ذکر یک مثال
در ادامه فرمول CAPM یا روش محاسبه قیمت گذاری داراییهای سرمایه را بیان کرده و برای درک بهتر آن یک مثال ذکر میکنیم:
_بازده مورد انتظار کل بازار )×ضریب بتای سهم a + نرخ بازده بدون ریسک = بازده مورد انتظار سهم a نرخ بازده بدون ریسک)
فرمول بالا را طی یک مثال توضیح میدهیم تا درک آن راحتتر شود: فرض کنید بازده اوراق قرضه دولتی ۲% میباشد و میانگین مازاد بازده سالیانه بازار سهام طی سالیان قبل ۷% است، اگر بتای سهم برابر ۱.۲ باشد ( یعنی میانگین بازدهی ۲/۱ برابر بازده بازار بوده است. ) بازده مورد انتظار برای این سهام فرضی از مدل CAPM به این صورت محاسبه خواهد شد:
(۷% ×۱٫۲ )+۲% =نرخ بازده مورد انتظار
مفهوم و محاسبه بتا در فرمول CAPM یا قیمت گذاری داراییها
متغیر بتا در فرمول CAPM یا قیمت گذاری داراییها در واقع تعیین میکند که قیمت یک سهم خاص با نوسانات کلی بازار چگونه تغییر خواهد کرد. در صورتی که تغییرات سهام یک شرکت کاملا با تغییرات بازار هماهنگ بوده و بر آن منطبق باشد میزان بتا را با عدد یک مشخص میکنیم.
برای درک مفهوم بتا باید گفت که یک بازه زمانی خاص مثلا یک ماه را در نظر میگیریم و در آن بازه زمانی خاص بازدهی روزانه یک سهم را با بازدهی روزانه بازار مقایسه میکنیم. در اصل مقدار بتا میزان پاداشی برای سرمایه گذاران را نشان میدهد که برای رسیدن به این پاداش ریسک اضافیتر از ریسک سیستماتیک را متحمل شدهاند.
سهامی که بتای بالاتری دارد در اکثر موارد بازدهی بالاتری را نیز خواهد داشت اما با این حال لازم است توجه کنید که در شرایط رکود و در طولانی مدت سهام با بتای بالا، عملکرد به مراتب بدتری خواهد داشت.
عوامل موثر بر بازده مورد انتظار برای یک دارایی
میزان بازدهی که یک سرمایه گذار از دارایی خود دارد، طبق مدل CAPM به عوامل زیر ربط دارد:
- در شرایط بدون ریسک و خطر ارزش زمانی پول چقدر است؟ بر اساس نرخ بازده بدون ریسک، میتوانید این مورد را محاسبه کنید. همان طور که از نام آن مشخص است این مورد هیچ ریسکی نداشته و بر اساس گذر زمان پاداش آن دریافت خواهد شد.
- پاداش پذیرش ریسک سیستماتیک: مفهوم ریسک سیستماتیک توضیح داده شد، این ریسک یعنی ریسکی که بر کل بازار حاکم است و غیر قابل اجتناب میباشد.
- میزان ریسک سیستماتیک: این عامل میزان ریسک سیستماتیک یک دارایی به خصوص را نسبت به ریسک سیستماتیک پرتفوی بازار نشان میدهد و از فرمول بالا ضریب بتای سهام آن را نشان میدهد.
مفروضات مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه
- بازده مورد انتظار در ریسکهای بازده مبنایی برای تصمیمات بعدی سرمایه گذار است.
- لازم است همه سرمایه گذاران در یک دوره زمانی همسان سرمایه گذاری کنند.
- لازم است سرمایه گذاران تصمیمات خود را بر اساس منطق بگیرند و حداق ریسک را در برنامه خود داشته باشند.
- حداقل اختلاف نظر بین سرمایه گذاران وجود داشته باشد و بازار کاملا به صورت رقابتی باشد.
- انتظارات تمامی افراد سرمایه گذار در مورد ریسک داراییها و بازده مورد انتظار آنها مشابه هم باشد.
- نرخ بازده مورد انتظار حمایت کنندگان مالی شرکت به علت شروع پروژههای جدید تغییر چندانی نداشته باشد.
- اندازه شرکت نسبت به اندازه پروژه مورد نظر سرمایه گذاران بزرگ و عظیم باشد.
بررسی مفروضات این مدل
- یکی از مفهوم ریسک و بازده در بازار سرمایه مفروضات این مدل این است که افق سرمایه گذاری یکسان در نظر گرفته میشود؛ یعنی طبق این فرض سرمایه گذاران باید سرمایه گذاری خود را در یک بازه زمانی یکسان انجام دهند مثلا این بازه زمانی برای تمامی سرمایه گذاران ۶ ماه یا ۱۲ ماه باشد؛ البته این فرض خیلی با واقعیتهای موجود در بازار هماهنگی و هم خوانی ندارد.
- از دیگر مفروضات این مدل این است که لازم است بازار سرمایه مورد نظر ما یک بازار کامل باشد. مفهوم این گفته آن است که تمامی اوراق بهادار در چنین بازاری به صورت کاملا صحیح ارزش گذاری شده باشند، چیزی تحت عنوان مالیات یا هزینه معاملات در میان نباشد، تمامی سرمایهگذاران به صورت آزادانه و کامل به اطلاعات موجود دسترسی داشته باشند و در نتیجه انتظارات همه آنها یکسان باشد، تعداد سرمایه گذاران در بازار بسیار زیاد باشد و همه آنها افرادی کاملا منطقی باشند که خرید و فروش آنها کاملا بر پایه منطق باشد و از اصول پیروی مفهوم ریسک و بازده در بازار سرمایه کند.
- همان طور که مشاهده میکنید مفروضات مدل CAPM یا قیمت گذاری داراییها، زیاد و غیر قابل دسترسی است. یعنی چنین مفروضاتی نیازمند یک شرایط ایدهآل و غیر واقعی است و همین موضوع را کارشناسان جزو مشکلات و نقایص این مدل به حساب میآورند.
چرا باید از مدل CAPM استفاده کنیم؟
اگر چه امروزه کارشناسان اعتقاد دارند که این مدل یک مدل کامل و بدون عیب و نقص نیست و در ضمن به عیوب و مشکلات آن اشاراتی نیز کردهاند؛ اما با این حال باز هم مشاهده میکنیم که این مدل توسط سرمایه گذاران به صورت گسترده مورد استفاده قرار میگیرد و همچنان محبوبی و کاربرد خود را از دست نداده است.
شاید بتوان گفت مهمترین دلیل این امر آن است که استفاده و کار کردن با مدل CAPM راحت است و نیز به سرمایه گذاران دید جامع و خوبی نسبت به اوراق بهادار یا وضعیت بازار بورس میدهد. سرمایه گذاران همیشه تمایل دارند آینده سهام و سرمایه خود را پیش بینی کنند تا متوجه شوند که آیا در مسیر درست گام برمیدارند یا خیر.
در اصل این اشخاص برای رسیدن به چنین هدفی و پیش بینی تقریبی آینده سهامشان میتوانند از مدل مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه استفاده کنند.
مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه چه مشکلاتی دارد؟
سوال مهمی که در این زمینه ممکن است به ذهن شما رسیده باشد این است که آیا مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه یک مدل مطمئن است و آیا نواقص و مشکلاتی دارد؟ در واقع این مدل مشکلات و عیوبی هم دارد اما با این حال در مجموع مدل خوبی برای قیمت گذاری داراییها به حساب میآید.
طی آزمایشهایی که در طول زمان روی این مدل انجام گرفته است، کارشناسان به این نتیجه دست یافتهاند که این مدل کاملا صحیح نیست و گاهی در نتایج حاصل از آن خطاهایی هم دیده میشود.
مثلا یکی از نقدهای وارد شده به این مدل در مورد متغیر بتا است. این متغیر تعیین میکند که با نوسانات سهام میزان ریسک چقدر است؛ اما کارشناسان اعتقاد دارند که دورهای که برای محاسبه نوسانات در نظر گرفته شده است نیست. همچنین گفته شده است که مفروضات این مدل زیاد بوده و فاصله آن با وضعیت بازار واقعی غیر قابل چشم پوشی است.
مزایا و نقاط مثبت مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری دارایی ها چیست؟
در حدود نیم قرن یا ۵۰ سال است که سرمایه گذاران در سراسر دنیا از مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییها استفاده میکنند و اکثر آنها هم از آن رضایت دارند.
دلیل این امر میتواند این موضوع باشد که این مدل در کنار نواقص و مشکلاتی که دارد ( فرض کردن یک بازار ایدهآل و کامل و سایر مفروضات این مدل) نقاط مثبت و مزایایی نیز دارد که باعث شده است مورد استقبال افراد زیادی واقع شود. برخی از مزایا و نقاط مثبت مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییها در ادامه آورده شده است:
- این مدل نسبت به سایر مدلها سختی زیادی ندارد و در نتیجه کار کردن با این مدل راحت است.
- در این مدل عملا ریسک غیر سیستماتیک بطور موثری از بین رفته است؛ زیرا در این روش فقط ریسک سیستماتیک را در نظر میگیرند.
- موضوعات مورد بحث در این مدل؛ یعنی ریسک سیستماتیک و رخ بازده مورد انتظار برای آزمایشات تجربی و انجام تحقیقات مناسب و کاربردی هستند.
- از آنجایی که این مدل سطح ریسک سیستماتیک یک شرکت خاص را با کل بازار سهام در نظر گرفته و میسنجد، روش بسیار خوب و کارآمدی نسبت به سایر مدلها ارائه میدهد.
- این مدل به سرمایه گذاران در بیشتر مواقع یک دید کلی و تقریبی از آینده سهامشان ارائه میدهد.
نظریه پولی اروینگ فیشر چیست؟
کمترین بازدهی که یک سرمایه گذار برای سرمایه گذاری خود در نظر دارد نرخ بهره بدون ریسک است. البته عملا چیزی به نام نرخ بهره بدون ریسک وجود ندارد؛ زیرا کمابیش در هر سرمایه گذاری، حتی اگر بسیار امن و مطمئن باشد، مقداری ریسک وجود دارد. هنگام محاسبات برای نرخ بهره بدون ریسک از نرخ بهره سهماهه اوراق خزانه آمریکا استفاده میشود.
همچنین بخوانید : قیمت گذاری چیست؟
حال کمترین نرخ بازدهی که از سرمایههای بدون ریسک دریافت میشود ﻧﺮخ ﺑﺎزده ﺑﺪون رﻳسک نام دارد. در عمل در یک دوره مشخص مقداری پول یا هزینه صرف فعالیتهای اقتصادی میشود که همان نرخ بازده بدون ریسک است. عامل موثر روی نرخ بازده بدون ریسک میزان تورم است و مقدار نرخ بازده بدون ریسک با تغییرات میزان تورم تغییر میکند.
مفهوم دیگر در این زمینه صرف ریسک بازار است که این مفهوم به اختلاف بین شاخص بازار و بازده بدون ریسک اطلاق میشود.
تفاوت بازار سرمایه در دنیای واقعی با بازار سرمایه در مدل CAPM چیست؟
اولین و بزرگترین تفاوتی که بین بازار سرمایه در مدل CAPM یا قیمت گذاری داراییها با بازار سرمایه واقعی وجود دارد، این است که یک بازار سرمایه واقعی بازاری کامل و ایدهآل نیست در حالی که مفهوم ریسک و بازده در بازار سرمایه مفروضات مدل CAPM یا قیمت گذاری داراییها بر اساس یک بازار کامل بیان میشوند.
مثلا در یک بازار واقعی برخی از اوراق بهدار اشتباه قیمت گذاری میشوند یا بازارهای واقعی کاملا توسعه یافته و با کارایی بسیار بالا نیستند.
اگرچه طبق نظر کارشناسان اقتصادی احتمال اینکه در یک بازار واقعی ارز و اوراق بهادار رابطهای خطی بین بازده مورد انتظار سرمایه گذاران و ریسک سیستماتیک یا ریسک کلی حاکم بر بازار وجود داشته باشد زیاد است؛ اما باز هم مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه، مدلی کاملا ایدهـآل است که معمولا فاصله قابل توجهی با واقعیت و بازارهای واقعی دارد.
مدل قیمت گذاری آربیتراژ و تفاوت آن با مدل CAPM
یکی از مدلهایی که برای ایجاد یک رابطه تعادلی بین ریسک و بازده و نیز قیمت گذاری داراییها مورد استفاده قرار میگیرد، مدل آربیتراژ است که کارشناسان مسائل اقتصادی برای آن مزیتهایی شمردهاند. در ادامه به بررسی برخی از تفاوت هایی که بین مدل قیمت گذاری آربیتراژ و مدل CAPM وجود دارد میپردازیم:
- این مدل نسبت به مدل CAPM مفروضات کمتری دارد و بیشتر به بازارهای سرمایه گذاری واقعی نزدیک است.
- پس مقایسه بازارهای مد نظر این مدل با بازارهای سرمایه گذاری واقعی کاری راحتتر و عملیتر است.
- این مدل از نظر کارشناسان این حوزه آزمون پذیری بیشتری دارد و همچنین از مقبولیت تجربی بیشتری نیز برخوردار است.
- یکی از مزایای این مدل این است که نتیجه آن به رفتار میانگین واریانس و نیز پرتفوی بازار متکی نیست.
- همچنین این مدل چند فاکتوری است؛ این در حالی است که مدل CAPM بر یک فاکتور تاکید داشت یا به عبارتی مدل CAPM مدلی تک فاکتوری است.
خلاصه مقاله و نتیجه گیری
افرادی که در بازارهایی مانند بازار بورس یا اوراق بهادار سرمایه گذاری میکنند، تمایل زیادی دارند که میزان ریسک سرمایه گذاری خود را مشخص کرده و به این ترتیب به سرمایه گذاری مطمئنتری دست پیدا کنند. مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه، روشی محبوب و پر کاربرد است که در حدود نیم قرن توسط سرمایه گذاران مختلف در سراسر دنیا استفاده میشود.
CAPM در واقع مخفف Capital Asset Pricing Model بوده و برای مشخص کردن رابطه بین میزان ریسک و بازده، توسط سرمایه گذاران مورد استفاده قرار میگیرد.
اگر چه کارشناسان عیوب و مشکلاتی برای این مدل در نظر گرفتهاند برای مثال مفروضات این روش را بیش از اندازه دانسته و بازار مورد استفاده در این مدل را با بازارهای واقعی بسیار متفاوت میدانند؛ اما باز هم با این حال این روش مزایایی دارد که باعث شده برای مدت طولانی همچنان مورد استفاده قرار بگیرد.
برای مثال کار کردن با این مدل به نسبت بسیاری از مدلهای دیگر راحت است و نیز این مدل میتواند یک دید کلی از آینده به سرمایه گذاران بدهد. در مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه از مفاهیمی مانند نرخ بازده بدون ریسک و ریسک سیستماتیک استفاده میشود که توضیحات مربوط آن را در این مقاله بیان کردیم.
دیدگاه شما