چگونه کارگزاری بورس را تغییر دهیم؟
صندوق سرمایه گذاری یکی از فرصت های مطلوب سرمایه گذاری در گزینه های مختلف سرمایه گذاری مثل بازار سرمایه.
صندوق سرمایه گذاری رشد سامان
- تاریخ آغاز فعالیت: 1392/11/23
- مدیر صندوق: شركت تامين سرمايه كاردان
- ضامن نقد شوندگی: شركت بيمه سامان
صندوق سرمایه گذاری یکم سامان
- تاریخ آغاز فعالیت: 1390/03/31
- مدیر صندوق: شركت تامين سرمايه كاردان
- ضامن نقد شوندگی: بانك سامان
ویدیوهای این هفته
آشنایی با کارگزاری بانک سامان
سوالات پرتکرار
شما میتوانید با استفاده از اطلاعات هویتی شامل نام، نام خانوادگی، کد ملی و به همراه اطلاعات حساب بانکیتان در کارگزاری سامان ثبتنام آنلاین کنید
برای ورود به بازار بورس، سرمایهگذاران نیاز به یک کد شناسایی دارند. چیزی شبیه به شماره حساب بانکی که منحصر به فرد است و هر کس برای اینکه بتواند پولی را وارد حسابش کند، باید از آن استفاده کند. برای ورود به بازارهای سرمایه هم نیاز به یک کد شناسایی منحصر به فرد است
دامنه نوسان قیمت، از پایینترین تا بالاترین قیمتی است که در آن دامنه طی یک روز، میتواند نوسان داشته باشد این بازه از بهمن سال 1399 از منفی 3 درصد تا مثبت 6 درصد میباشد.
حجم مبنـا به حداقل تعداد سهام یک شرکت گفته می شود که باید در طول روز، معامله شود تا قیمت آن سهم، بتوانـد براساس سقف دامنه نوسان، افزایش یا کاهش یابد.
سامانه معامله بر خط شامل دو نسخه ی دسکتاپ و موبایل است که راهنمای استفاده از آن در بخش آموزش میباشد.
اعتبار، وجه نقدی می باشد که کارگزاری برای خرید و فروش سهام در اختیار مشتری قرار می دهد.
خدمات ویژه ای که در کارگزاری سامان برای باشگاه مشتریان در نظر گرفته شده است شارژ کردن حساب کاربر می باشد که بعد از هر معامله حساب کاربر شارژ می شود.
بخاطر شیوع ویروس کرونا و با در نظر گرفتن پروتکل های بهداشتی سامانه جامع سامان تصمیم بر این گرفت که سامانه ای را راه اندازی کند تا مردم بتوانند غیرحضوری کارای ثبت نامی خود را در کارگزاری انجام دهند که این امر توسط سامانه سامانکس در دسترس می باشد.
گزارش یک مناظره جنجالی/ شجاعی زند: اینهایی که کف خیابان اعتراض می کنند، لیدر ندارند و دنبال فروپاشی اند/ فاضلی: چرا معترضان را تحقیر می کنید؟
نعمت الله فاضلی انسان شناس و علیرضا شجاعی زند جامعه شناس در میزگردیبا عنوان «گفتمان مطالبه گری» در روزنامه ایران شرکت کردند.
بخشهایی از اظهارات این دو استاد دانشگاه در ادامه میآید:
نعمتالله فاضلی: در این روزهای پرچالش همواره این پرسش را از خود میپرسم که آیا اساساً «گفتوگو» در این شرایط محلی از اعراب دارد؟ آیا به عنوان معلم میتوانم در گفتوگو با شما، صدایی را نمایندگی کنم؟ و اصلاً آیا این صدا شنیده میشود؟ گفتوگو در جامعه ما دشوار شده است. به همین دلیل ابتدا باید از خودمان بپرسیم که نفس این گفتوگو، مطالبهگری است یا نه؟ حداقل برای من این گفتوگو شکلی از بیان مطالبات جامعه معترضان است.
علیرضا شجاعیزند:برخلاف شما که از انسداد و دشواری گفتوگو در جامعه حرف میزنید، معتقدم ما همیشه خصوصاً در ساحت علم با هم گفتوگو کردهایم.
فاضلی: نمیتوانیم وانمود کنیم که این روزها اتفاقی نیفتاده است؛ بنابراین باید خود را در برابر این پرسش قرار دهیم که به عنوان میانجی و در قالب گفتوگوی عقلانی چقدر میتوانیم به فهم این مطالبات و راههای طرح آن کمک کنیم؟ و چقدر میتوانیم بر حاکمیت، در مواجههاش با اندیشههای تازه و تغییر در سیاستها و گفتمانش، اثرگذار باشیم؟
شجاعیزند: لزومی ندارد در اتفاقات اخیر حتماً یکی از طرفهای ماجرا باشیم. شاید بتوان جوانب مختلف ماجرا را تحلیل کرد و برای رفع و کاهش عوامل پدیدآورنده آن کمکی کرد. البته شما هم میتوانید رویکرد انتقادی خودتان را داشته باشید. به دو دلیل مشخص با کسانی که رویکرد انتقادی و حتی اعتراضی به اوضاع دارند، همدل و همسخن هستم؛ نخست اینکه معتقدم منتقدان عموماً انسانهای فعالی هستند. وجود چنین دغدغهمندانی در جامعه، موهبت است و فینفسه ارزشمند؛ چرا که نشان میدهد کسانی هستند که نسبت به مسائل عمومی جامعه حساساند و نسبت به آن واکنش نشان میدهند؛ حتی اگر درکی سطحی از آن داشته باشند یا به خطا بیفتند. معتقدم کسی که اهل نقد و اعتراض است، انگیزههای مصلحانه دارد و این، ارزشمند است. دوم اینکه، برخی از این نقدها احتمالاً میتوانند در بهبود اوضاع مؤثر واقع شوند؛ به همین دلیل باید از آنها استقبال کرد. بنابراین کسانی را که نقد و مطالبه و اعتراض دارند، صرفنظر از مصداق و موضوعشان، تحسین میکنم.
فاضلی:از دهه 70 جنبشهای جدیدی در ایران شکل گرفت؛ در دوره اصلاحات «جنبش دموکراسیخواهی» سپس در سال 78 «جنبش دانشجویی»، سال 88 «جنبش سبز»، سپس اعتراضات 96 و 98 را شاهد بودیم که در تمام آنها «مسألههای ایران» مطرح شدند. مثلاً در جنبش دموکراسیخواهی گسترش مشارکت و توسعه سیاسی مطالبه شد و بعد «جنبش محیط زیستی» هم به آن اضافه شد. بعد بحرانهای اقتصادی نیز بر آن بار شد و سالهای 96 و 98 جنبش طبقات "کمتربرخوردار" شکل گرفت و مطالبات اقتصادی مطرح شد. در کنار همه این جنبشها و اعتراضات، گفتوگوها هم در تلویزیون و شبکههای اجتماعی شکل میگرفت. تحلیل مجموعه این روندها، ما را با این پرسش مواجه میکند که چقدر سامان سیاسی جامعه ما همپای این مطالبات خودش را تغییر داده و پاسخگوی این مطالبات شده است؟ چقدر از این مطالبات شنیده نشده است؟ گاهی واکنشها خشونتآمیز بود و نتیجه برعکس چگونه کارگزاری بورس را تغییر دهیم؟ داشته و بسیاری از مسائل ما در حوزه دموکراسیخواهی، محیط زیستی و حتی اقتصادی حادتر شد و ناکارآمدیها حل نشد.
مشارکت سیاسی همچنان پایین است، زندگی عادی مردم روانتر نشده، مطالبات زنان پاسخ مناسب پیدا نمیکند، زندگی خصوصی، سلیقهها، ذائقهها و تفاوتها جایگاه مناسبی در سیاستها پیدا نمیکند، تفکیک نهادی پذیرفته نمیشود و مرزهای میان اقتصاد، دانشگاه، آموزش و سیاست دائماً نقض میشود و استقلال نهادی به رسمیت شناخته نشده و تشدید هم میشود، اینجا است که مسائل انباشته شده ما را به سمت «مسأله شدن ایران» پیش میبرد.
اگر آزادی آکادمیک بیشتر شده و مداخله حکومت در دانشگاه اصلاح میشد، مشارکت سیاسی مردم افزایش پیدا میکرد، احزاب شکل واقعیتری پیدا میکردند، بحرانهای زیستمحیطی کاهش پیدا میکرد، اقتصاد روند رو به بهبودی میداشت و جامعه زنان، جوانان، اقلیتهای مذهبی و قومی افق روشنی را برای خود متصور میشدند آنگاه حل «مسائل ایران» را پیشرو داشتیم نه «مسأله شدن ایران» را! اما وقتی سازوکارهای مطالبهگری درست عمل نمیکند، رسانهها و ساختار فرهنگ و سیاست به «تکثرگرایی» پایبند نیستند و تنها گروه خاصی را نمایندگی میکنند و از طرف دیگر با ناکارآمدیهایی هم مواجه هستیم، اینجا است که «مسأله ایران» شکل میگیرد. منکر دخالت عوامل جهانی در شکلگیری این امر نیستم. اما میخواهم از شما بپرسم که چرا اساساً «مسأله ایران» شکل گرفت؟
راه مواجهه با مطالبات جدید این است که «چرخش گفتمانی» در نظام سیاسی صورت گیرد. در چرخش گفتمانی چند اتفاق باید رخ دهد و یکی از مهمترین آنها «تکثرگرایی» و «پذیرش تفاوتها» است. تفاوتهای قومیتی، فرهنگی، زنان و جوانان و. به رسمیت شناخته شوند و معنای آن، این است که در سیاستهای آموزشی، فرهنگی، رفاهی تجدیدنظری صورت گرفته و تفاوتها برجسته شود. به جای «خشونت گفتمانی» که موجب تحقیر و به حاشیه راندن گروههایی از جامعه میشود حقوق شهروندی برابر آنان را به رسمیت بشناسیم.
شجاعیزند: چه شاهدی بر ادعای خود دارید که تا به امروز این برابری و حقوق شهروندی رعایت نشده است؟
فاضلی: شواهد بسیاری دارم و چند کتاب در این زمینه نوشتهام و مقالات مفصل در اینباره دارم. ما بهطور سیستماتیک به طرد اجتماعی اقلیتها و تفاوتها میپردازیم.
شجاعیزند: با وجود همه پیشرفتهایی که در موقعیت اجتماعی زنان از جمله بالا رفتن سطح تحصیلات و کسب تخصص در زمینههای مختلف و حضور اجتماعی و سیاسی و دستیابی به مناصب مدیریتی زنان صورت گرفته است، آیا همچنان به «طرد اجتماعی» آنان باور دارید؟!
فاضلی: بله. «سیاست پذیرش تفاوتها» به این معنا نیست که در زمینه توسعه و رفاه اجتماعی اتفاقی نیفتاده است؛ بلکه بدین معنا است که این پیشرفتها در کنارهمان خشونت گفتمانی رقم خورده است.
شجاعیزند: «خشونت گفتمانی» به چه معنا است؟ نمیشود بهراحتی از این تعابیر استفاده کرد. باید چگونه کارگزاری بورس را تغییر دهیم؟ برای ادعای خود در مناسبات قومی و مناسبات جنسی و در دانشگاه شواهد و آمارهایی ارائه دهید. دانشگاههای ما اتفاقاً بیش از آنکه در موضع دفاع از دولتها باشند، مواضع مستقل و انتقادی دارند. در موارد بسیاری حتی بیش از وفاداری به گفتمان جمهوری اسلامی، به گفتمانهای رقیب آن گرایش دارند. اتفاقاً یک جریان قوی در دانشگاهها هستند و در تمامی ادوار هم به فعالیت خود ادامه داده و میدهند. این چه «گفتمان خشونتی» است که نخواسته یا نتوانسته این صداها را سرکوب کند؟
آنچه که از صحبتهای شما و آثارتان استنباط میکنم این است که شما، هنوز درگیر «مسائل ایران» هستید و به مرحله «مسأله دیدن ایران» نرسیدهاید. چون بهدنبال راهحل هستید؛ حتی آنجا که از «چرخش گفتمانی» برای حل مسائل حرف میزنید هم، درگیر «مسائل ایران» هستید. وقتی کسی در مسألهای غور میکند و جوانب را میشکافد و راهحلهایی ارائه میدهد و تلاش میکند آنها را به گوش کارگزاران و سیاستگذاران برساند، نشان میدهد که درگیر «مسائل ایران» است.
فاضلی: مطالبهگری در جامعه امروز و فردای ما وقتی امکانپذیر است که «چرخش گفتمانی» بهوجود آید.
شجاعیزند: در چهار دهه از عمر جمهوری اسلامی در ایران، چند گفتمان بر مسند قدرت نشستهاند. پس چطور از فقدان چرخش گفتمانی حرف میزنید؟ مگر اینکه منظورتان چیزی فراتر از این باشد.
فاضلی: هر وقت که جامعه احساس کند مجبور نیست در «دایره دروغ» زندگی کند، چرخش گفتمانی محقق شده است. منظور از زندگی در «دایره دروغ» این است که «خود بودن» به رسمیت شناخته نمیشود؛ سلیقه موسیقایی، سلیقه زیباییشناختی، سلیقه مدیریت بدن و. افراد متفاوت جامعه به رسمیت شناخته نمیشود.
شجاعیزند: «خود بودن» خواسته بسیار نیک و بجایی است. انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی هم اتفاقاً در مسیر همین «خود بودن» شکل گرفته است. سؤال اما اینجاست که چرا گرایش و تقلید از فرهنگ مسلط غربی را که دل برخی از جوانان ما را برده، مصداقی از «خود بودن» میپندارید؟ چرا «خود بودن» را صرفاً در مخالفت با جمهوری اسلامی تعریف میکنید و به خاستگاه و عقبه آنکه «گفتمان مدرن» و تقلید از فرهنگ غربی است، توجهی ندارید؟
فاضلی: باید اجازه دهیم که مردم در «دایره حقیقت» زندگی کنند. اکنون بسیاری در «دایره کتمان» زندگی میکنند؛ نوع پوشش، سبک زندگی، سلیقه موسیقایی و. خود را کتمان میکنند.
شجاعیزند: چه کتمانی؟! اکنون یک رسانه دولتی از شما خواسته که بیایید و حرفتان را بزنید و خودتان باشید. اگر بنا بر کتمان بود، دیگر نیازی به نشاندن بنده و شما در مقابل هم نبود. «خود بودن» مورد نظر شما را هم میشود کمابیش در کف خیابان مشاهده کرد؛ انواع تیپها و سبکهای پوشش و انواع سبکهای زندگی و انواع سلایق و پسند و ناپسندها در جامعه ما وجود دارد. در عین حال حسب اقتضائات حاکم بر زندگی جمعی، چهارچوبی دارد و حدی بر آن مترتب شده است.
فاضلی: گفتمان رسمی ما این «خود بودن» را همراه با «به حاشیه راندن» تَحَمُل میکند. شاید بتوان برآمدن شعار «زن، زندگی، آزادی» در اعتراضات اخیر را هم در همین راستا تفسیر کرد.
شجاعیزند: اگر اعتراضات را تنها به این شعار فرو بکاهید، به کل این جریان اهانت کردهاید و مسائل و مطالبات آن را به اهداف تجزیهطلبانه یک گروه خاص تقلیل دادهاید. برخلاف شما که اصرار دارید با استناد به این قبیل نشانهها، به آشوبهای اخیر وجاهت «فرهنگی» بدهید و از آن با عنوان «جنبش» یاد کنید؛ معتقدم این حرکتها نه با مشخصههای یک «جنبش اعتراضی» تطابق دارد و نه خاستگاه و وجاهت «فرهنگی» دارند. مسأله نه مربوط به پوشش و حجاب است و نه مربوط به زن و سبک زندگی خود را داشتن. مسأله، جمهوری اسلامی است؛ مسأله، ایران است.
اعتراضات اخیر تمایزات بسیاری با نمونههای قبلی دارد. از این جهت که فاقد هرگونه بنیان فکری و گفتمان سیاسی است؛ فاقد رأس و بدنه است و با وجود گستردگی جغرافیایی، نتوانسته مردم را با خود همراه کند. این، بهدلیل ناپایداری و خشونت جاری در آن است. عجیب است که شما از آن با عنوان «جنبش فرهنگی» یاد میکنید.
کسانی پیشتر گفتهاند که «اعتراضات، هسته جنبش است». بر این اساس، اعتراضات بهانه است و قرار است با فضاسازی در اطراف آن، جمعیت بیشتری را به کف خیابان آورند و سطح خواستهها و مطالبات را بهتدریج بالا ببرند تا به یک جنبش بزرگ با اهدافی راهبردیتر بدل شود؛ جنبشی که میتواند مقدمه یک حرکت انقلابی برای فروپاشی باشد.
میخواهم بگویم اگر تعیین تکلیف نکنیم که در کجا ایستادهایم و مطالبات ما از چه سنخی است، انتظارات و توقع ما از اعتراضات هم عوض میشود. اعتراض را دیگر به مثابه «موضوعی» که باید بدان توجه کرد و روی آن کار کرد و زمینههای آن را برطرف کرد، نمیبینیم؛ اینها «طریقیت» پیدا میکنند برای منظورهای دیگر.
فاضلی: شما «صداها» و «مسألهها» را به حاشیه میبرید و سعی میکنید با ارائه تصویری بزرگتر، معترضان را معاندین جمهوری اسلامی جلوه دهید که قصدشان نابود کردن حکومت است. این بدیهی است که انقلاب از ابتدا مخالفانی داشته و همچنان نیز دارد. موضع من توضیح ساز کار مخالفان نیست. در مقام یک دانشگاهی که در ایران زندگی میکنم، حرف میزنم و معتقدم در یک روند تدریجیِ تاریخی لایههای متعدد جنبشها و اعتراضات شکل گرفتهاند ولی متناسب با مطالباتی که در جریان این اعتراضات طرح شده، تغییراتی در گفتمان رسمی صورت نگرفته است و پاسخ مکفی به مطالبات داده نشده است.
به گفتمان سیاست تفاوت و تحقیر اشاره کردم. وقتی ما یک سیستم گزینش درست میکنیم و به طور سیستماتیک از افراد درخصوص اعتقادات شخصی و زندگی خصوصیشان سؤال میکنیم آشکارا به تحقیر اجتماعی افراد میپردازیم. برای شمای نوعی که صددرصد با سیستم سازگاری دارید، این تحقیر نیست اما برای کسی که متفاوت است یا حتی کسی که لزومی نمیبیند که حکومت در مورد زندگی خصوصیاش کنجکاوی کند، تحقیر محسوب میشود. معتقدم آرمان «زن، زندگی، آزادی» صرفنظر از پیشینهای که دارد یک آرمان اجتماعی و فرهنگی است که از درون تحولات جامعه بیرون آمده و اگر میخواستیم مطالباتی را که از دل این تحولات شکل گرفتهاند با مفاهیم دیگری صورتبندی کنیم، باز به همین محتواها میرسیدیم.
بپذیریم که تحولاتی در سطح جامعه ایران رخ داده و پژوهشهای پیمایشی و کیفی هم در ایران نشان میدهد که ارزشهای اجتماعی و فرهنگی جامعه در فرایندی تدریجی تغییر کردهاند و نیاز جامعه به داشتن سبک زندگی جدید برجسته شده است. منظور از «سبک زندگی جدید» به رسمیت شناخته شدن عرصه خصوصی است؛ بدین معنا که حکومت نوع موسیقی شهروندان را تعیین نکند، در مدیریت بدن مداخله نکند، به روابط بینفردی ورود نکند.
سخنگوی کمیسیون انرژی: قاچاق سوخت به ویژه گازوئیل رخ داده است/ توزیع یارانه بنزین ناعادلانه است
شفقنا – سخنگوی کمیسیون انرژی با اشاره به لزوم تغییر در توزیع یارانه بنزین گفت: امروز افرادی که مصرف بنزین بیشتری دارند، یارانه بیشتری دریافت و افرادی که تعداد بیشتری ماشین دارند یارانه بیشتری دریافت می کنند. اینگونه نیست که توزیع یارانه در حوزه بنزین عادلانه باشد.
به گزارش شفقنا سخنگوی کمیسیون انرژی درباره اجرای توزیع یارانه بنزین گفت: طرحی که دولت به صورت پایلوت در جزیره کیش و قشم برای اصلاح توزیع یارانه بنزین دنبال کرد، اصلش خوب بود، اما در اجرا ایراداتی داشت که ما پیگیر هستیم مرتفع شده و این طرح به نتیجه برسد. بدون اینکه تغییری در قیمت ها ایجاد کنیم باید نحوه بازتوزیع یارانه بنزین تغییر کند تا عادلانه شود. افراد چه خودرو داشته باشند و چه نداشته باشند باید سهمی از یارانه بنزین ببرند.
وی در گفتگویی که با ایسنا داشت با بیان اینکه افرادی که خودرو ندارند باید بتوانند سهم خود را به خودرودارها بفروشند. سهمیه خودرودارها معقول شود. فردی که ۱۰ خودرو دارد نباید هر ۱۰ خودرو آن یارانه بنزین دریافت کند. زمانی که این اتفاق افتاد و بازار شکل گرفت دولت می تواند صرفا به عنوان تنظیم گر بازار نقش ایفا کند، گفت: در خصوص طرحی که در کیش و قشم اجرا شد دولت بازار را خیلی دنبال نکرد و خودش به نوعی خریدار شد. دولت باید پای خود را از قیمت گذاری بیرون بکشد و صرفا تنظیم گر و تسهیلگر بازار باشد. مثلا دولت سقف قیمت آزاد را تعیین می کند. ممکن است فردی که خودرو ندارد اول دوره تصمیم بگیرد بنزین خود را ۲۰۰۰ تومان بفروشد. به تدریج افرادی که از بازار منتفع می شوند آنها سیاست را تعیین می کنند.
شریعتی ادامه داد: مطالبه از ناحیه مردم برای تنظیم بازار شکل می گیرد نه اینکه از ناحیه دولت به مردم تحمیل شود. زمانی که از سوی دولت سیاست به مردم تحمیل شود بنزین به یک کالای حساس و تنش زا با اثر تورمی در جامعه تبدیل خواهد شد. اگر این مدل ها دنبال نشود، به ناچار بعد از چند سال تحمل، به علت تغییرات قیمت ها دولت ها مجبور هستند با تغییر قیمت به بازار شوک وارد کنند. بنابراین ما مجبور هستیم که روش توزیع یارانه بنزین را تغییر دهیم.
وی در پاسخ به این سوال که آیا مدل های در حال بررسی در کشورهای دیگر اجرایی شده است؟ گفت: لزومی ندارد حتما در جای دیگری استفاده شده باشد. مثلا مدل سال ۱۳۸۹ در بحث هدفمندی یارانه ها در جای دیگری اجرا شده بود. حتی برخی کشورها از این مدل برای بازتوزیع یارانه انرژی بهره و الگو گرفتند. ما باید ببینیم نیاز کشور خودمان چیست و روی آن مطالعه کنیم. تبعات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مدل ها را بسنجیم و سپس اجرا کنیم.
وی با تاکید بر اینکه امروز توزیع یارانه بنزین ناعادلانه است. ۵۰ درصد خانوارهای جامعه ما خودرو ندارند. آیا این خانواده ها نباید سمهی از یارانه بنزین داشته باشند؟ بنده آمار دارم که بعضا ۱۰۰ خودرو به نام یک فرد است و برای تمام خودروها نیز یارانه می گیرد، گفت: این روش توزیع یارانه باید تغییر کند. باید برای اصلاح آن مدل های مختلف بررسی شود. اگر این کار را نکنیم بهترین حالت این است که مانند گذشته سالی ۱۰ الی ۲۰ درصد به قیمت بنزین اضافه کنیم. اما نمی توان هیچ کاری نکرد و دست روی دست گذاشت. نه قیمت را به تدریج افزایش دهیم و نه مدل توزیع یارانه را تغییر دهیم و به یکباره بعد از ۶ سال با یک فنر در حال انفجار مواجه شویم.
شریعتی در پاسخ به این سوال که امروز برخی از مسئولان وزارت نفت موضوع قاچاق سوخت نیروگاهها را طرح کردند و می گویند قبل از مصرف از نیروگاه ها قاچاق می شود، اما وزارت نیرو می گوید اصلا این امکان وجود ندارد. شما به عنوان سخنگوی کمیسیون انرژی این موضوع را چگونه ارزیابی می کنید؟ گفت: زمانی که این اتفاق افتاده یعنی امکان آن وجود دارد. گزارش نهادهای نظارتی نشان می دهد که این اتفاق افتاده، قاچاق سوخت هم در حوزه خرد و هم در حوزه کلان به ویژه در گازوئیل رخ داده است.
دارندگان نهضت ملی مسکن گوش بزنگ باشند | گام دوم نهضت ملی مسکن آغاز شد
گام دوم نهضت ملی مسکن برای ۱۰۰هزار واحد در شهرهای جدید عملیاتی میشود.
مازیار لرستانی عزادار شد | مازیار لرستانی به سوگ عشقش نشست
نهضت ملی مسکن شرایط خاصی برای احراز صلاحیت دارد.نهضت ملی مسکن موردتوجه تهرانیها قرار گرفته است.نهضت ملی مسکن، شرایط خرید خانه را فراهم میکند.نهضت ملی مسکن طرح جدید دولت است.نهضت ملی مسکن به جوانها کمک میکند.
گام دوم نهضت ملی مسکن برای ۱۰۰هزار واحد در شهرهای جدید عملیاتی میشود.
گام دوم نهضت ملی مسکن چهارشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۱ آغاز میشود.
به نقل از ایسنا، معاون وزیر راه و شهرسازی اظهار کرد: بهدنبال اجرای ۱۰۰هزار واحد نهضت ملی مسکن در شهرهای جدید که در خردادماه شروع شد، چهارشنبه هفته جاری عملیات ۱۰۰هزار واحد گام دوم نهضت ملی مسکن در شهرهای جدید را با دستور رستم قاسمی، وزیر راه و شهرسازی آغاز میکنیم.
علیرضا جعفری افزود: با توجه به اینکه طرح نهضت ملی مسکن، متقاضی محور است در این مرحله پروژهها را در شهرهایی که متقاضیان واجد شرایط ثبتنام کرده و به مرحله افتتاح حساب رسیدهاند کلنگزنی میکنیم.
جعفری تصریح کرد: درخصوص ۱۰۰هزار واحد مرحلهی اول در بحث آمادهسازی زمین به پیشرفت بیش از ۶۰درصد رسیدهایم و در حوزه ساخت مسکن هم به بالای ۱۰درصد پیشرفت فیزیکی دست یافتهایم.
وی با اشاره به سیاست جدید وزارت راه و شهرسازی بهمنظور احداث مسکن با تراکم پایین گفت: با توجه به این موضوع امیدواریم دوره ساخت را کاهش دهیم که در کاهش هزینه تمام شده مسکن تاثیرگذار خواهد بود. همچنین هرچه سریعتر واحدها به متقاضیان تحویل داده میشود.
معاون وزیر راه و شهرسازی با بیان "در اجرای طرح نهضت ملی مسکن، اوقاف میتواند کمک کند" گفت: مالکیت زمین اوقافی با مالکیت خصوصی متفاوت است.
فرزانه صادقمالواجرد با اشاره به تفاهمنامه وزارت راه شهرسازی با سازمان اوقاف، اظهار کرد: بر اساس این تفاهمنامه، زمینهای اوقافی قبل از الحاق ارزشگذاری شود.
وی ادامه داد: استانها باید در اجرای تفاهمنامه وزارت راه و اوقاف همکاری کنند. در اجرای طرح نهضت ملی مسکن، اوقاف می تواند کمک کند و باید به این نکته توجه داشت که مالکیت زمین اوقافی با مالکیت خصوصی متفاوت است.
وی همچنین با اشاره به نوسازی بافت فرسوده، افزود: بستههای تشویقی شهرسازی در بافتهای فرسوده منجر به رونق ساخت و ساز در بافت فرسوده میشود. این مهم موردتوجه وزارت راه و شهرسازی بوده و دراین راستا گامهایی برداشته شد.
وی با تأکید بر اینکه ضوابط ساختوساز در بافت فرسوده باید با ضوابط ساخت وساز در سایر بافتها متفاوت باشد، اضافه کرد: زیرساختهای موجود در بافت فرسوده شرایطی را ایجاد کرده است که تولید مسکن در این بافتها بسیار سادهتر باشد.
در تهرانسر ۹۰۰ واحد نهضت ملی مسکن به صورت مشارکتی در حال ساخت است که پس از اتمام کار، دولت و بخش خصوصی هرکدام سهم خود را برمیدارند. سهم دولت با شرایط خاصی از طریق آگهی عمومی فروخته خواهد شد و به این صورت نیست که در بازار قابل خرید و فروش باشد.
در این خصوص خلیل محبتخواه ـ مدیرکل راه و شهرسازی استان تهران گفت: هنوز پروژه به اتمام نرسیده که متاسفانه یک عده دلال وارد بازار شده و به مردم میگویند یک پولی به ما بدهید تا این واحدها را برایتان بخریم. در حالی که این دلالها اصلا مسئولیتی ندارند و خرید و فروش واحدها غیرقانونی است. از آن گذشته هنوز سهم طرفین مشخص نشده است.
مدیرکل راه و شهرسازی استان تهران با بیان اینکه شهروندان موارد تخلف را به ما گزارش دهند گفت: از مردم میخواهیم فریب سودجویانی که مدعی مالکیت یا واسطهی فروش واحدهای نهضت ملی مسکن هستند نخورند.
محبتخواه تاکید کرد: شهروندان هیچگونه پولی به حساب دلالان واحدهای نهضت ملی مسکن واریز نکنند و اگر تخلفی در این چگونه کارگزاری بورس را تغییر دهیم؟ زمینه مشاهده کردند از طریق مراجعه حضوری به ما اطلاع دهند تا با آنها برخورد لازم صورت گیرد.
تاکید رهبر انقلاب بر تولید نهضت ملی مسکن در کشور
زینعلی در رابطه با تاکید رهبر انقلاب بر حل مشکل مسکن در کشور و ضرورت توجه به مشکلاتی که این بازار حیاتی برای مردم پدید آورده است، بیان کرد: در حال حاضر بهترین پیشران اقتصادی در کشور، بازار مسکن است و همان طور که رهبر انقلاب فرمودند تمام منابع لازم برای ساخت و ساز در کشور موجود است و ما نیازی به واردات از خارج از کشور نداریم.
این کارشناس مسکن افزود: باید مدیران توانمند اجرایی با نظارت و پیگیری های مستمر، به تولید مسکن درکشور سرعت ببخشند تا شاهد اعتماد سازی عمومی نسبت به بازار مسکن در جامعه باشیم. همچنین با ایجاد سیاست های پولی و مالی مناسب، اقشار مختلف جامعه را برای خرید مسکن توانمند کنند.مشکلات بخش مسکن باعث ایجاد رکود در بازار می شود و با این اتفاق انباشت تقاضا صورت می گیردکه تعادل بازار را بر هم می زند. در نتیجه توان خرید مردم از بین رفته و بازار اجاره نیزکه متاثر از قیمت مسکن است، ملتهب شده و باعث نارضایتی های عمومی می شود.
به گفته زینعلی در اکثر کشورهای دنیا مالکیت مسکن موضوع خیلی مهمی برای مردم نیست و معضل خاصی به حساب نمی آید ولی درکشور ما از دیرباز این موضوع از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. مسکن یکی از بنیادین ترین موضوعات تشکیل خانواده است که اگر مورد توجه قرار نگیرد می تواند تبعات جبران ناپذیری را در سطح کلان جامعه به وجود می آورد.
زینعلی در پایان گفت: امید است که دولت در چشم اندازها و برنامه های آتی خود با ایجاد منابع و افزایش تولید بهینه تر ، بتواند گره کور بازار مسکن را باز کند. ولی در حال حاضر اقدامی که بتواند گره گشا باشد، دیده نمی شود.
معاون مسکن و ساختمان وزارت راه و شهرسازی از دور جدید ثبت نام نهضت ملی مسکن با تامین زمین های جدید خبر داد و گفت: ثبت نام یک میلیون و ۵۰۰ هزار متقاضی دارای شرایط چهارگانه در طرح نهضت ملی مسکن قطعی شد.
« محمود محمودزاده» امروز ( یکشنبه) در آستانه یکسالگی دولت در گزارشی به ارایه آماری از عملکرد ساخت نهضت ملی پرداخت و گفت: افزایش ساخت و ساز توسط بخش خصوصی یکی از راهبردهای جهش تولید مسکن بود که بتوانیم آمار را از صدور ساخت ۳۰۰ تا ۳۵۰ هزار واحد پروانه ساختمانی در سالهای اخیر ارتقا دهیم.
وی گفت: در همین راستا به ارایه طراحی برای افزایش سهم بخش خصوصی در تسهیلات ساخت مطابق سقف طرحهای حمایتی پرداختیم که اگر ساخت و ساز صنعتی باشد ۲۰ درصد به مبلغ تسهیلات افزوده می شود.
وی گفت: نتیجه این سیاست آن است که اکنون بیش از ۳۳۵ هزار متقاضی خودمالکی در پنج ماهه نخست سال برای تولید مسکن ثبت نام کردند که نشان میدهد درخواست تولید مسکن در سال ۱۴۰۱ رشد چشمگیری خواهد داشت.
محمودزاده گفت: سازندگان می توانند تمام مراحل درخواست را بدون مراجعه حضوری انجام دهند که با این سیاست از امضای طلایی خودداری شده است و متقاضی با مراجعه به سامانه و انتخاب شعبه بانکی اقدام به دریافت تسهیلات ساخت می کند.
گزارش یک مناظره جنجالی/ شجاعی زند: اینهایی که کف خیابان اعتراض می کنند، لیدر ندارند و دنبال فروپاشی اند/ فاضلی: چرا معترضان را تحقیر می کنید؟
نعمت الله فاضلی انسان شناس و علیرضا شجاعی زند جامعه شناس در میزگردیبا عنوان «گفتمان مطالبه گری» در روزنامه ایران شرکت کردند.
بخشهایی از اظهارات این دو استاد دانشگاه در ادامه میآید:
نعمتالله فاضلی: در این روزهای پرچالش همواره این پرسش را از خود میپرسم که آیا اساساً «گفتوگو» در این شرایط محلی از اعراب دارد؟ آیا به عنوان معلم میتوانم در گفتوگو با شما، صدایی را نمایندگی کنم؟ و اصلاً آیا این صدا شنیده میشود؟ گفتوگو در جامعه ما دشوار شده است. به همین دلیل ابتدا باید از خودمان بپرسیم که نفس این گفتوگو، مطالبهگری است یا نه؟ حداقل برای من این گفتوگو شکلی از بیان مطالبات جامعه معترضان است.
علیرضا شجاعیزند:برخلاف شما که از انسداد و دشواری گفتوگو در جامعه حرف میزنید، معتقدم ما همیشه خصوصاً در ساحت علم با هم گفتوگو کردهایم.
فاضلی: نمیتوانیم وانمود کنیم که این روزها اتفاقی نیفتاده است؛ بنابراین باید خود را در برابر این پرسش قرار دهیم که به عنوان میانجی و در قالب گفتوگوی عقلانی چقدر میتوانیم به فهم این مطالبات و راههای طرح آن کمک کنیم؟ و چقدر میتوانیم بر حاکمیت، در مواجههاش با اندیشههای تازه و تغییر در سیاستها و گفتمانش، اثرگذار باشیم؟
شجاعیزند: لزومی ندارد در اتفاقات اخیر حتماً یکی از طرفهای ماجرا باشیم. شاید بتوان جوانب مختلف ماجرا را تحلیل کرد و برای رفع و کاهش عوامل پدیدآورنده آن کمکی کرد. البته شما هم میتوانید رویکرد انتقادی خودتان را داشته باشید. به دو دلیل مشخص با کسانی که رویکرد انتقادی و حتی اعتراضی به اوضاع دارند، همدل و همسخن هستم؛ نخست اینکه معتقدم منتقدان عموماً انسانهای فعالی هستند. وجود چنین دغدغهمندانی در جامعه، موهبت است و فینفسه ارزشمند؛ چرا که نشان میدهد کسانی هستند که نسبت به مسائل عمومی جامعه حساساند و نسبت به آن واکنش نشان میدهند؛ حتی اگر درکی سطحی از آن داشته باشند یا به خطا بیفتند. معتقدم کسی که اهل نقد و اعتراض است، انگیزههای مصلحانه دارد و این، ارزشمند است. دوم اینکه، برخی از این نقدها احتمالاً میتوانند در بهبود اوضاع مؤثر واقع شوند؛ به همین دلیل باید از آنها استقبال کرد. بنابراین کسانی را که نقد و مطالبه و اعتراض دارند، صرفنظر از مصداق و موضوعشان، تحسین میکنم.
فاضلی:از دهه 70 جنبشهای جدیدی در ایران شکل گرفت؛ در دوره اصلاحات «جنبش دموکراسیخواهی» سپس در سال 78 «جنبش دانشجویی»، سال 88 «جنبش سبز»، سپس اعتراضات 96 و 98 را شاهد بودیم که در تمام آنها «مسألههای ایران» مطرح شدند. مثلاً در جنبش دموکراسیخواهی گسترش مشارکت و توسعه سیاسی مطالبه شد و بعد «جنبش محیط زیستی» هم به آن اضافه شد. بعد بحرانهای اقتصادی نیز بر آن بار شد و سالهای 96 و 98 جنبش طبقات "کمتربرخوردار" شکل گرفت و مطالبات اقتصادی مطرح شد. در کنار همه این جنبشها و اعتراضات، گفتوگوها هم در تلویزیون و شبکههای اجتماعی شکل میگرفت. تحلیل مجموعه این روندها، ما را با این پرسش مواجه میکند که چقدر سامان سیاسی جامعه ما همپای این مطالبات خودش را تغییر داده و پاسخگوی این مطالبات شده است؟ چقدر از این مطالبات شنیده نشده است؟ گاهی واکنشها خشونتآمیز بود و نتیجه برعکس داشته و بسیاری از مسائل ما در حوزه دموکراسیخواهی، محیط زیستی و حتی اقتصادی حادتر شد و ناکارآمدیها حل نشد.
مشارکت سیاسی همچنان پایین است، زندگی عادی مردم روانتر نشده، مطالبات زنان پاسخ مناسب پیدا نمیکند، زندگی خصوصی، سلیقهها، ذائقهها و تفاوتها جایگاه مناسبی در سیاستها پیدا نمیکند، تفکیک نهادی پذیرفته نمیشود و مرزهای میان اقتصاد، دانشگاه، آموزش و سیاست دائماً نقض میشود و استقلال نهادی به رسمیت شناخته نشده و تشدید هم میشود، اینجا است که مسائل انباشته شده ما را به سمت «مسأله شدن ایران» پیش میبرد.
اگر آزادی آکادمیک بیشتر شده و مداخله حکومت در دانشگاه اصلاح میشد، مشارکت سیاسی مردم افزایش پیدا میکرد، احزاب شکل واقعیتری پیدا میکردند، بحرانهای زیستمحیطی کاهش پیدا میکرد، اقتصاد روند رو به بهبودی میداشت و جامعه زنان، جوانان، اقلیتهای مذهبی و قومی افق روشنی را برای خود متصور میشدند آنگاه حل «مسائل ایران» را پیشرو داشتیم نه «مسأله شدن ایران» را! اما وقتی سازوکارهای مطالبهگری درست عمل نمیکند، رسانهها و ساختار فرهنگ و سیاست به «تکثرگرایی» پایبند نیستند و تنها گروه خاصی را نمایندگی میکنند و از طرف دیگر با ناکارآمدیهایی هم مواجه هستیم، اینجا است که «مسأله ایران» شکل میگیرد. منکر دخالت عوامل جهانی در شکلگیری این امر نیستم. اما میخواهم از شما بپرسم که چرا اساساً «مسأله ایران» شکل گرفت؟
راه مواجهه با مطالبات جدید این است که «چرخش گفتمانی» در نظام سیاسی صورت گیرد. در چرخش گفتمانی چند اتفاق باید رخ دهد و یکی از مهمترین آنها «تکثرگرایی» و «پذیرش تفاوتها» است. تفاوتهای قومیتی، فرهنگی، زنان و جوانان و. به رسمیت شناخته شوند و معنای آن، این است که در سیاستهای آموزشی، فرهنگی، رفاهی تجدیدنظری صورت گرفته و تفاوتها برجسته شود. به جای «خشونت گفتمانی» که موجب تحقیر و به حاشیه راندن گروههایی از جامعه میشود حقوق شهروندی برابر آنان را به رسمیت بشناسیم.
شجاعیزند: چه شاهدی بر ادعای خود دارید که تا به امروز این برابری و حقوق شهروندی رعایت نشده است؟
فاضلی: شواهد بسیاری دارم و چند کتاب در این زمینه نوشتهام و مقالات مفصل در اینباره دارم. ما بهطور سیستماتیک به طرد اجتماعی اقلیتها و تفاوتها میپردازیم.
شجاعیزند: با وجود همه پیشرفتهایی که در موقعیت اجتماعی زنان از جمله بالا رفتن سطح تحصیلات و کسب تخصص در زمینههای مختلف و حضور اجتماعی و سیاسی و دستیابی به مناصب مدیریتی زنان صورت گرفته است، آیا همچنان به «طرد اجتماعی» آنان باور دارید؟!
فاضلی: بله. «سیاست پذیرش تفاوتها» به این معنا نیست که در زمینه توسعه و رفاه اجتماعی اتفاقی نیفتاده است؛ بلکه بدین معنا است که این پیشرفتها در کنارهمان خشونت گفتمانی رقم خورده است.
شجاعیزند: «خشونت گفتمانی» به چه معنا است؟ نمیشود بهراحتی از این تعابیر استفاده کرد. باید برای ادعای خود در مناسبات قومی و مناسبات جنسی و در دانشگاه شواهد و آمارهایی ارائه دهید. دانشگاههای ما اتفاقاً بیش از آنکه در موضع دفاع از دولتها باشند، مواضع مستقل و انتقادی دارند. در موارد بسیاری حتی بیش از وفاداری به گفتمان جمهوری اسلامی، به گفتمانهای رقیب آن گرایش دارند. اتفاقاً یک جریان قوی در دانشگاهها هستند و در تمامی ادوار هم به فعالیت خود ادامه داده و میدهند. این چه «گفتمان خشونتی» است که نخواسته یا نتوانسته این صداها را سرکوب کند؟
آنچه که از صحبتهای شما و آثارتان استنباط میکنم این است که شما، هنوز درگیر «مسائل ایران» هستید و به مرحله «مسأله دیدن ایران» نرسیدهاید. چون بهدنبال راهحل هستید؛ حتی آنجا که از «چرخش گفتمانی» برای حل مسائل حرف میزنید هم، درگیر «مسائل ایران» هستید. وقتی کسی در مسألهای غور میکند و جوانب را میشکافد و راهحلهایی ارائه میدهد و تلاش میکند آنها را به گوش کارگزاران و سیاستگذاران برساند، نشان میدهد که درگیر «مسائل ایران» است.
فاضلی: مطالبهگری در جامعه امروز و فردای ما وقتی امکانپذیر است که «چرخش گفتمانی» بهوجود آید.
شجاعیزند: در چهار دهه از عمر جمهوری اسلامی در ایران، چند گفتمان بر مسند قدرت نشستهاند. پس چطور از فقدان چرخش گفتمانی حرف میزنید؟ مگر اینکه منظورتان چیزی فراتر از این باشد.
فاضلی: هر وقت که جامعه احساس کند مجبور نیست در «دایره دروغ» زندگی کند، چرخش گفتمانی محقق شده است. منظور از زندگی در «دایره دروغ» این است که «خود بودن» به رسمیت شناخته نمیشود؛ سلیقه موسیقایی، سلیقه زیباییشناختی، سلیقه مدیریت بدن و. افراد متفاوت جامعه به رسمیت شناخته نمیشود.
شجاعیزند: «خود بودن» خواسته بسیار نیک و بجایی است. انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی هم اتفاقاً در مسیر همین «خود بودن» شکل گرفته است. سؤال اما اینجاست که چرا گرایش و تقلید از فرهنگ مسلط غربی را که دل برخی از جوانان ما را برده، مصداقی از «خود بودن» میپندارید؟ چرا «خود بودن» را صرفاً در مخالفت با جمهوری اسلامی تعریف میکنید و به خاستگاه و عقبه آنکه «گفتمان مدرن» و تقلید از فرهنگ غربی است، توجهی ندارید؟
فاضلی: باید اجازه دهیم که مردم در «دایره حقیقت» زندگی کنند. اکنون بسیاری در «دایره کتمان» زندگی میکنند؛ نوع پوشش، سبک زندگی، سلیقه موسیقایی و. خود را کتمان میکنند.
شجاعیزند: چه چگونه کارگزاری بورس را تغییر دهیم؟ چگونه کارگزاری بورس را تغییر دهیم؟ کتمانی؟! اکنون یک رسانه دولتی از شما خواسته که بیایید و حرفتان را بزنید و خودتان باشید. اگر بنا بر کتمان بود، دیگر نیازی به نشاندن بنده و شما در مقابل هم نبود. «خود بودن» مورد نظر شما را هم میشود کمابیش در کف خیابان مشاهده کرد؛ انواع تیپها و سبکهای پوشش و انواع سبکهای زندگی و انواع سلایق و پسند و ناپسندها در جامعه ما وجود دارد. در عین حال حسب اقتضائات حاکم بر زندگی جمعی، چهارچوبی دارد و حدی بر آن مترتب شده است.
فاضلی: گفتمان رسمی ما این «خود بودن» را همراه با «به حاشیه راندن» تَحَمُل میکند. شاید بتوان برآمدن شعار «زن، زندگی، آزادی» در اعتراضات اخیر را هم در همین راستا تفسیر کرد.
شجاعیزند: اگر اعتراضات را تنها به این شعار فرو بکاهید، به کل این جریان اهانت کردهاید و مسائل و مطالبات آن را به اهداف تجزیهطلبانه یک گروه خاص تقلیل دادهاید. برخلاف شما که اصرار دارید با استناد به این قبیل نشانهها، به آشوبهای اخیر وجاهت «فرهنگی» بدهید و از آن با عنوان «جنبش» یاد کنید؛ معتقدم این حرکتها نه با مشخصههای یک «جنبش اعتراضی» تطابق دارد و نه خاستگاه و وجاهت «فرهنگی» دارند. مسأله نه مربوط به پوشش و حجاب است و نه مربوط به زن و سبک زندگی خود را داشتن. مسأله، جمهوری اسلامی است؛ مسأله، ایران است.
اعتراضات اخیر تمایزات بسیاری با نمونههای قبلی دارد. از این جهت که فاقد هرگونه بنیان فکری و گفتمان سیاسی است؛ فاقد رأس و بدنه است و با وجود گستردگی جغرافیایی، نتوانسته مردم را با خود همراه کند. این، بهدلیل ناپایداری و خشونت جاری در آن است. عجیب است که شما از آن با عنوان «جنبش فرهنگی» یاد میکنید.
کسانی پیشتر گفتهاند که «اعتراضات، هسته جنبش است». بر این اساس، اعتراضات بهانه است و قرار است با فضاسازی در اطراف آن، جمعیت بیشتری را به کف خیابان آورند و سطح خواستهها چگونه کارگزاری بورس را تغییر دهیم؟ و مطالبات را بهتدریج بالا ببرند تا به یک جنبش بزرگ با اهدافی راهبردیتر بدل شود؛ جنبشی که میتواند مقدمه یک حرکت انقلابی برای فروپاشی باشد.
میخواهم بگویم اگر تعیین تکلیف نکنیم که در کجا ایستادهایم و مطالبات ما از چه سنخی است، انتظارات و توقع ما از اعتراضات هم عوض میشود. اعتراض را دیگر به مثابه «موضوعی» که باید بدان توجه کرد و روی آن کار کرد و زمینههای آن را برطرف کرد، نمیبینیم؛ اینها «طریقیت» پیدا میکنند برای منظورهای دیگر.
فاضلی: شما «صداها» و «مسألهها» را به حاشیه میبرید و سعی میکنید با ارائه تصویری بزرگتر، معترضان را معاندین جمهوری اسلامی جلوه دهید که قصدشان نابود کردن حکومت است. این بدیهی است که انقلاب از ابتدا مخالفانی داشته و همچنان نیز دارد. موضع من توضیح ساز کار مخالفان نیست. در مقام یک دانشگاهی که در ایران زندگی میکنم، حرف میزنم و معتقدم در یک روند تدریجیِ تاریخی لایههای متعدد جنبشها و اعتراضات شکل گرفتهاند ولی متناسب با مطالباتی که در جریان این اعتراضات طرح شده، تغییراتی در گفتمان رسمی صورت نگرفته است و پاسخ مکفی به مطالبات داده نشده است.
به گفتمان سیاست تفاوت و تحقیر اشاره کردم. وقتی ما یک سیستم گزینش درست میکنیم و به طور سیستماتیک از افراد درخصوص اعتقادات شخصی و زندگی خصوصیشان سؤال میکنیم آشکارا به تحقیر اجتماعی افراد میپردازیم. برای شمای نوعی که صددرصد با سیستم سازگاری دارید، این تحقیر نیست اما برای کسی که متفاوت است یا حتی کسی که لزومی نمیبیند که حکومت در مورد زندگی خصوصیاش کنجکاوی کند، تحقیر محسوب میشود. معتقدم آرمان «زن، زندگی، آزادی» صرفنظر از پیشینهای که دارد یک آرمان اجتماعی و فرهنگی است که از درون تحولات جامعه بیرون آمده و اگر میخواستیم مطالباتی را که از دل این تحولات شکل گرفتهاند با مفاهیم دیگری صورتبندی کنیم، باز به همین محتواها میرسیدیم.
بپذیریم که تحولاتی در سطح جامعه ایران رخ داده و پژوهشهای پیمایشی و کیفی هم در ایران نشان میدهد که ارزشهای اجتماعی و فرهنگی جامعه در فرایندی تدریجی تغییر کردهاند و نیاز جامعه به داشتن سبک زندگی جدید برجسته شده است. منظور از «سبک زندگی جدید» به رسمیت شناخته شدن عرصه خصوصی است؛ بدین معنا که حکومت نوع موسیقی شهروندان را تعیین نکند، در مدیریت بدن مداخله نکند، به روابط بینفردی ورود نکند.
دیدگاه شما