تعادل ریسک و بازده در سرمایه گذاری: حقایقی که کمتر کسی به شما خواهد گفت!
خانه > مقالات آموزشی > سرمایهگذاری و معاملهگری > تعادل ریسک و بازده در سرمایه گذاری: حقایقی که کمتر کسی به شما خواهد گفت!
تعادل ریسک و بازده در سرمایه گذاری چیست؟
تعادل ریسک و بازده در سرمایه گذاری را میتوان بهسادگی و تنها با انجام “آزمون توانایی خواب راحت در شب” سنجید. درحالیکه بسیاری از افراد هنوز سر خود را بر روی بالش نگذاشته به خواب فرو میروند، افراد بسیار زیادی نیز هستند که بهدشواری خوابشان میبرد. سرمایه گذاران بورسی بیشتر در دسته دوم جای دارند تا در دسته اول و علت آن نیز عمدتاً در عدم تعادل بین ریسک و بازده آنها قابلمشاهده است.
درحالیکه بعضی از مردم حاضرند تا بدون ترس و واهمه به دریای متلاطم بورس شیرجه بزنند، اما افرادی هم از اینکه بدون رعایت نکات ایمنی از نردبان بورس بالا بروند، وحشت دارند. تصمیم درباره اینکه چه مقدار ریسک تحمل کنید و در قبال آنچه مقدار سود به دست آورید و خیالتان از سرمایه گذاریتان راحت باشد، تصمیم بسیار مهمی است.
اما تعریف ریسک چیست؟
فرهنگ لغت سرمایه گذاری واژه ریسک را اینطور تعریف کرده است: احتمال آنکه بازده واقعی یک سرمایه گذاری ازآنچه قبلاً پیشبینی شده است، متفاوت باشد. ازنظر فنی و آماری، این معیار از طریق محاسبه انحراف معیار بازده سرمایه گذاری اندازهگیری میشود؛ اما ریسک به زبان ساده و قابلفهم یعنی شما علیرغم اینکه پیشبینی میکنید سود خوبی از خرید سهم شرکت موردنظر خود به دست خواهید آورد، ولی این امکان نیز وجود دارد که بخشی یا حتی همه سرمایه گذاری اولیه خود در سهام شرکت را از دست بدهید.
نکته بسیار مهمی که در ارتباط با ریسک وجود دارید، میزان سود (بازدهی) است که در قبال آن به دست خواهید آورید. وقتی شما پول خود را در حساب های کوتاهمدت بانکی قرار میدهید، ریسک شما تقریباً صفر است و در قبال آن سود سالیانه کمتر از ۱۰ درصد به دست میآورید. حالا تصور کنید پول خود را در بورس سرمایه گذاری کنید. در این بازار هیچ تضمینی برای حفظ اصل و سود سرمایه شما وجود ندارد. پس ریسک بیشتری نسبت به بانک خواهید داشت، اما ممکن است همان سود چند درصدی حساب های بانکی را ظرف مدت سه روز به دست آورید نه یک سال!
رابطه ریسک و بازده در سرمایه گذاری به چه معناست؟
رابطه ریسک و بازده در سرمایه گذاری به ما میگوید که ریسک کمتر با بازده بالقوه پایینتر همراه است و برعکس ریسک بیشتر با بازده های بالاتر مربوط میشود.
حال تعادل ریسک و بازده معرف توازن بین پذیرش کمترین ریسک و به دست آوردن بیشترین بازده ممکن است. این تعادل بهصورت گرافیکی در نمودار زیر نشان داده شده است. در این نمودار، انحراف معیار بالاتر به معنی ریسک بیشتر و امکان بازده بیشتر است.
نکته مهمی که باید آن را به خاطر بسپارید یک تصور غلط رایج است که عنوان میکند ریسک بیشتر برابر بازده بیشتر است. درحالیکه تعادل ریسک و بازده در سرمایه گذاری به شما میگوید افرادی که ریسک بالاتری را میپذیرند، احتمالاً بازده بیشتری نیز کسب میکنند، اما هیچ تضمینی برای آن وجود نخواهد داشت. توجه داشته باشید که درست همانطور که ریسک بالاتر به معنی احتمال بازده بیشتر است، معنی احتمال ضرر بیشتر هم دارد.
اما چطور ریسک و بازده در سرمایه گذاری را باهم مقایسه کنیم؟
برای مقایسه ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری باید محاسبات سادهای را انجام دهیم. برای این کار ما به نرخ بازده بدون ریسک احتیاج داریم که میتوانیم از نرخ بهره بانکی استفاده کنیم، چون شانس شما برای از دست دادن پساندازتان در بانک تقریباً صفر است. اگر نرخ سود فعلی ۷ درصد باشد، این یعنی، تقریباً بدون هیچ ریسکی میتوانیم سالیانه ۷ درصد روی پولمان درآمد داشته باشیم.
سؤالی که در اینجا به وجود میآید این است که چه کسی سود ۷ درصد میخواهد، وقتی صندوق های سرمایه گذاری بورسی طبق آمار مرکز پردازش اطلاعات مالی ایران بهطور میانگین سود ۲۵ درصد را در سال گزارش کردهاند؟
پاسخ آن است که حتی سرمایه گذاری در صندوق ها هم بدون ریسک نیست. بازده صندوق های بورسی هرسال ۲۵ درصد نیست، بلکه یک سال ممکن است ۱۰ درصد و سال بعد ۲۵ درصد و همینطور در نوسان باشد. پس شاید این نوسانات بازده برای شما موردقبول نباشد و ترجیح دهید نرخ ثابتی را به دست آورید. سرمایه گذاران معمولاً هزینه بازگشت صرف ریسک خود را محاسبه میکنند و بعد تصمیم میگیرند. هزینه بازگشت صرف ریسک در این مورد ۱۸ درصد بوده که رقم نسبتاً چشمگیری است. (۷%-۲۵%)
چه سطحی از ریسک برای شما مناسب است؟
تعیین اینکه چه سطحی از ریسک برایتان مناسب است، سؤال آسانی برای پاسخ دادن نیست. پذیرش و تحمل ریسک از شخصی به شخص دیگر متفاوت است. تصمیمات شما در مورد اهداف و برنامههای آتی خود، میزان درآمد ماهیانه و سالیانه و موقعیت شخصی و شغلی شما در میزان ریسک پذیری شما تأثیر بسیاری خواهد داشت. در اقتصادهای پیشرو، معمولاً قبل از هر نوع مشاوره مالی به افراد، آزمونهایی از آنها گرفته میشود تا میزان ریسک پذیری و ریسک گریزی آنها مشخص شود.
سپس افراد ریسک پذیر به سمت بازارهایی نظیر بورس، ارز و طلا هدایت میشوند و افراد ریسک گریز به سمت سرمایه گذاری در صندوق ها، سهام شرکتهای بزرگ و همینطور اوراق قرضه معتبر میروند.
در ایران هنوز این آزمونهای مقدماتی چندان جدی گرفته نمیشوند و معمولاً مشاوران برای همه یک نسخه و آنهم سرمایه گذاری در بورس را میپیچند. به همین دلیل شما باید بدانید که بورس جای مناسبی برای سرمایه گذاری کوتاهمدت نیست. چون در کوتاهمدت قیمتها بهصورت غیرعقلانی بالا و پایین میروند و مدام نوسان دارند. اگر میخواهید پول خود را برای یک سال در جای مطمئنی سرمایه گذاری کنید، بهتر است به بانک مراجعه کرده و در سپردههای کوتاهمدت یکساله سرمایه گذاری کنید.
(پایان درس اول دوره آموزشی آشنایی با مفاهیم مالی)
اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش نظرات مطرح کنید. همینطور با اشتراکگذاری این مقاله در شبکههای اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.
رابطه بین ریسک و بازده
بر اساس یک اصطلاح رایج در تجارت، قدرت ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری در پی خواهد داشت. در واقع میزان بازده، کاملاً با مقدار ریسک مرتبط است؛ اما همانطور که در مباحث قبلی ذکر شد، این بدان معنی نیست که صرف کسب بازده بالاتر، ریسکهای نجومی تقبل کنید!
سرمایهگذاری بدون ریسک!
زمانی که شما در داراییهایی با درآمد ثابت سرمایهگذاری کنید، تقریباً هیچگونه ریسکی شامل حال شما نخواهد شد. پر واضح است که در چنین شرایطی بازدهی محدودی نیز نصیب شما میشود. به همین دلیل افراد ریسک گریز اغلب به دنبال سپردههای بانکی هستند تا ضمن کسب بازده حداقلی، اصل سرمایه آنها نیز در معرض خطر نباشد. در این نوع اوراق بهادار، معمولاً اصل و سود سرمایه توسط دولت، بانک مرکزی یا یک نهاد رسمی مالی، تضمین میشود. در بسیاری از کشورها درصد سود بدون ریسک، به اندازه نرخ تورم یا کمی بیشتر است تا حداقل سرمایهگذاران قادر به حفظ ارزش پول خود باشند. اما در طرف مقابل، سرمایهگذاران ریسک پذیر به دنبال تضمین خاصی نبوده و ضمن مدیریت دارایی، خواهان بازدهی بیشتری هستند؛ به طور کلی قانون همیشگی سرمایهگذاری این است؛ تقبل ریسک بیشتر، در ازای احتمال کسب بازدهی بالاتر.
نسبت بازده به ریسک
یکی از شاخصهای مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه، نسبت پاداش به ریسک میباشد.این نسبت، حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی هر موقعیت معاملاتی است.فعالان بازار مالی باید پیش از ورود به سرمایهگذاری در هر نوع دارایی، این نسبت را محاسبه نموده و آن را ارزیابی کنند.مقدار این شاخص، بیانگر میزان ارزشمندی سرمایهگذاری شما است.در واقع نسبت بازده به ریسک نشان میدهد که به ازای در معرض خطر قرار دادن بخشی از سرمایه خود، چند برابر بازده احتمالی کسب خواهید نمود.
حداقل مقدار نسبت پاداش به ریسک
بر مبنای اصول سرمایهگذاری منطقی، حداقل مقدار مجاز برای این نسبت، عدد ۱ میباشد. بدین معنی که توان ریسکپذیری شما در یک موقعیت معاملاتی، باید حداکثر به اندازه بازده مورد انتظار باشد و مقادیر کمتر از ۱ برای این نسبت، اصلاً قابل پذیرش نیست.
اصولاً ورود به چنین معاملاتی صحیح نمیباشد زیرا، نسبت به بازده احتمالی ریسک بیشتری را متقبل شدهاید و چنین رویکردی در بلند مدت، قطعاً به زیان شما خواهد بود. یکی از اصلی ترین کاربردهای نسبت پاداش به ریسک، ایجاد محدودیت برای سرمایهگذاران هیجانی با ریسک غیرمنطقی است؛ تا مجبور باشند قبل از ورود به معامله، میان ریسک و بازده خود تناسب معقولی برقرار کنند؛ زیرا رؤیای بدست آوردن سودهای نجومی، منجر به پذیرش ریسکهای سنگین و نابود کنندهای خواهد شد.
نسبت بازده به ریسک بهینه
برخی از مربیان معاملهگری و بزرگان بازار، پاداش ۲ تا ۳ برابری نسبت به ریسک را، مقدار مناسبی در نظر میگیرند.طبق این نظریه، اگر ریسک شما در یک موقعیت معاملاتی ۱۰ درصد است، باید انتظار بازدهی ۲۰ تا ۳۰ درصدی داشته باشید.چنین رویکردی برای رشد سرمایه در بلند مدت مناسب است اما، لزوماً صحیح نیست؛ زیرا تعیین بازده مورد انتظار چند برابری نسبت به ریسک احتمالی، مستلزم شناسایی سود نقدی حداکثری در گزارشات مالی شرکت و در نظر گرفتن اهداف نموداری خوشبینانه میباشد که ممکن است به واقعیت تبدیل نشوند.گاهاً به واسطه داشتن چنین تفکراتی، سودهای معقول و در دسترس نیز به خاطر لجاجت و تعصب نسبت به بازدهی آتی سهم، از دست خواهند رفت.به عبارت دیگر، در صورتی که فرد از تجربه و مهارت کافی در معاملهگری برخوردار نباشد؛ نسبت بازده به ریسک چند برابری، سبب کاهش تعداد معاملات سودده و بروز تفاوت آشکار میان بازده واقعی و مورد انتظار، خواهد شد.
بهتر است در ابتدای شروع به فعالیت در بازار بورس، حداقل عدد ۳ را برای این نسبت در نظر بگیرید.سپس در صورت رشد سرمایه و انجام معاملات موفقیت آمیز در میان مدت، با توجه به استراتژی و شخصیت معاملاتی خود، این نسبت را افزایش داده و به سطح بهینه برسانید. توجه داشته باشید که بالا بودن نسبت بازده به ریسک، به هیچ عنوان ضامن سوددهی شما نخواهد بود و در صورت داشتن استراتژی معاملاتی مناسب و مدیریت سرمایه منطقی، حتی با نسبت ۱ هم میتوانید معاملات پرسودی را تجربه کنید!
افت سرمایه
سر و کار داشتن با مفهومی تحت عنوان افت سرمایه، بخش اجتناب ناپذیری از فرآیند کاری معاملهگران حرفهای بازار است. مجموع زیان یک حساب معاملاتی نسبت به سرمایه اولیه و طی دوره زمانی مشخصی را افت سرمایه مینامند. به طور مثال، اگر با سرمایه اولیه ۱۰ میلیون تومانی شروع به فعالیت نموده و پس از گذشت ۶ ماه، موجودی حساب ۷ میلیون تومان باشد؛ میزان افت سرمایه شما طی این مدت، ۳۰ درصد خواهد بود!
درصد افت سرمایه، تابع مستقیمی از میزان ریسک هر معامله و سیاستهای کلی مدیریت ریسک، در خلال انجام معاملات است.در کنار این مفهوم، شاخص دیگری به نام حداکثر افت سرمایه مطرح میشود؛ که به معنی بیشترین میزان افت سرمایه، در میان دورههای زیانده معاملاتی است. معاملهگرانی که به هر نحو، درصد افت سرمایه کمتری در کارنامه معاملاتی خود داشته باشند؛ به لحاظ کارایی استراتژی و مدیریت سرمایه، از سطح کیفی بالاتری نسبت به سایرین برخوردارند و به منظور اموری همچون سبدگردانی و …، بیشتر مورد توجه سرمایهگذاران غیر متخصص قرار خواهند گرفت.
جبران ضرر
پس از مشخص شدن دلایل و میزان افت سرمایه، نحوه جبران ضررها و بازگشت به مدار سوددهی از اهمیت ویژهای برخوردار است. بر اساس قوانین ریاضی، زمانی که در یک موقعیت معاملاتی متحمل زیان میشویم؛ برای جبران آن باید درصد بیشتری سود کنیم تا، به سرمایه اولیه یا اصطلاحاً نقطه سر به سر برسیم.
به عنوان مثال فردی را در نظر بگیرید که در هر موقعیت معاملاتی از قانون ۳ درصد ریسک و نسبت پاداش به ریسک برابر، پیروی میکند. اگر موجودی حساب این شخص ۱ میلیون تومان بوده و ۵ معامله اخیر وی به صورت متوالی زیان ده باشند، میزان افت سرمایه و درصد جبران ضرر او، به شرح جدول زیر خواهد بود.
سرمایه اولیه (تومان) | ۱۰۰۰.۰۰۰ |
% ۳ – | ۹۷۰.۰۰۰ |
% ۳ – | ۹۴۰.۹۰۰ |
% ۳ – | ۹۱۲.۶۷۳ |
% ۳ – | ۸۸۵.۲۹۳ |
% ۳ – | ۸۵۸.۷۳۵ |
مجموع درصد زیان | % ۱۴- |
درصد سود لازم برای رسیدن به نقطه سر به سر | % ۱۷+ |
تلاش مضاعف برای کسب سود بیشتر به منزله رسیدن به نقطه سر به سر، میتواند برای بسیاری از معاملهگران منشأ استرس بوده و منجر به تصمیمات اشتباه شود.در نتیجه داشتن قوانینی برای کنترل و کاهش میزان افت سرمایه، به منظور رشد داراییها در بلند مدت، الزامی است.
رابطه بین ریسک و بازده
یکی از مهمترین درس های تاریخ بازار سرمایه این است که به طور متوسط برای پذیرش ریسک پاداش وجود دارد، این پاداش را صرف ریسک میگوییم.
همچنین میدانیم که صرف ریسک در سرمایه گذاری هایی که ریسک بالاتری دارند، بیشتر است. این اصل که کسب بازده بالاتر تنها با پذیرش ریسک بیشتر امکان پذیر است بیانگر این حقیقت است که نمی توان ریسک نکرد و بازده به دست آورد و در مقابل نیز اگر سرمایه گذاری ریسک بالاتری بپذیرد به طور طبیعی باید انتظار بازده بالاتری داشته باشد .
اساس و پایه تصمیمات سرمایه گذاری رابطه ریسک و بازده است. در ارتباط با ریسک و بازده می توان گفت:
۱- میان ریسک و بازده یک رابطه خطی مثبت وجود دارد به نحوی که با افزایش ریسک، بازده مورد انتظار نیز افزایش می یابد .
۲- در دوره های زمانی بلند مدت، مانند دوره های ۱۱ ساله یا بیشتر ، رابطه تاریخی میان ریسک و بازده باید مثبت باشد .
۳ - در دوره های زمانی کوتاه مدت، مانند یک یا دو سال انتظار می رود رابطه ریسک و بازده همیشه مثبت باشد .با این حال رابطه ممکن است منفی و یا با شیبی به سمت پایین باشد.
منبع
لینک های مفید
ریسک سرمایه گذاری در سهام، بازده سرمایه گذاری در سهام، ریسک و بازده، بازده واقعی، بازده مورد انتظار، ریسک سیستماتیک، ریسک غیر سیستماتیک، نرخ تورم، نرخ ارزمثال ۱: فرض کنید شما مقداری پول دارید و میخواهید با این پول سرمایهگذاری کنید. شما میتوانید در پروژههای مختلفی سرمایهگذاری کنید که سودهای متفاوتی را نصیب شما میکند. این سود در حقیقت پاداش پولی است که شما بهجای مصارف گوناگون در زمینههای دیگر سرمایهگذاری کردهاید. سرمایهگذاری شما ممکن است از نوعی باشد که حتماً سود در پی داشته باشد یا آنکه سرمایهگذاریتان به نحوی باشد که دریافت سود را تضمین نکند. به طور مثال وقتی شما پولتان را در بانک سرمایهگذاری میکنید، مطمئن هستید که در پایان دوره (ماهیانه یا سالیانه) درصد مشخصی سود دریافت میکنید؛ یعنی بانک تضمین میکند که درصد معینی از پول شما را در پایان دوره مورد قرارداد به عنوان سود به شما پرداخت نماید. بنابراین سرمایهگذاری شما مطمئن و بدون ریسک است. زیرا شما اطمینان دارید به سودی که بانک با شما قرارداد کردهاست، میرسید. در حالت دیگر شما میتوانید در حوزه دیگری نظیر بورس سرمایهگذاری کنید. در این حوزه شما این امکان را دارید که به سودی چند برابر سود بانک دست پیدا کنید اما نکته آن است که برای دریافت این سود ضمانتی وجود ندارد و گاهی ممکن است سرمایهگذاری شما با ضرر مواجه شود. بنابراین در مثال فوق، دو مفهوم دارای اهمیت است:
سود یا زیانی (بازده) که از سرمایهگذاری نصیبتان میشود.
وجود یا عدم وجود تضمین (ریسک) برای دریافت سود سرمایهگذاری.
مفاهیم بازده و ریسک همیشه در انجام سرمایهگذاریها، مورد بررسی سرمایهگذاران قرار میگیرد و نمیتوان آنها را جدا از هم درنظر گرفت، زیرا تصمیمگیری برای یک سرمایهگذاری مطمئن، همیشه براساس ارتباطی که بین ریسک و بازده وجود دارد، انجام می شود.
بازده چیست؟ریسک سرمایه گذاری در سهام، بازده سرمایه گذاری در سهام، ریسک و بازده، بازده واقعی، بازده مورد انتظار، ریسک سیستماتیک، ریسک غیر سیستماتیک، نرخ تورم، نرخ ارز
طبق آنچه در مثال ۱ گفته شد، بازده را میتوان پاداشی تعریف کرد که سرمایهگذار به ازای سرمایهگذاری خود به دست میآورد.
بازده ممکن است “بازده مورد انتظار” یا “بازده واقعی” باشد.
بازده مورد انتظار (بازده پیش بینی شده) مقدار بازدهای است که سرمایه گذار انتظار دارد آن را در سرمایهگذاری کسب کند، یعنی پیشبینی میکند که احتمالاً در سرمایهگذاری مورد نظر خود به میزان مثلاً ۱۵% سود کند.
بازده واقعی مقدار عملی و حقیقی بازدهای است که سرمایهگذار به واسطه سرمایهگذاری خود در پایان مدت سرمایهگذاری به دست میآورد.
مثال ۲: آقای کریمی قصد دارد روی پروژه خاصی سرمایهگذاری کند. او انتظار دارد که این پروژه برای او ۴۰% بازدهی طی سال به همراه داشته باشد؛ ولی در انتهای سال متوجه میشود که به واسطه عوامل مختلف بازده او بسیار کمتر از مقدار مورد انتظار وی شده و بازده خالصی در حدود ۲۵% به دست آورده است. پس در این مثال بازده انتظاری (مورد انتظار) آقای کریمی ۴۰ درصد ولی بازده واقعی او ۲۵ درصد بوده است. این اختلاف ممکن است ناشی از عوامل متعددی در زمان محاسبه بازده مورد انتظار باشد. ممکن است آقای کریمی برخی مولفههای تاثیرگذار را در محاسبه بازده پروژه مورد نظر خود، لحاظ نکرده باشد و یا نسبت آنها را با خطا در نظر گرفته است.
کنون که با مفهوم بازده آشنا شدید، لازم است به تعریف مفهوم مهم دیگر، یعنی ریسک بپردازیم.
ریسک همان احتمال اختلاف میان میزان بازده واقعی و بازده مورد انتظار است. بنابراین وقتی از ریسک یک دارایی صحبت میشود، تغییرات احتمالی بازده آن دارایی در آینده مورد نظر است.ریسک سرمایه گذاری در سهام، بازده سرمایه گذاری در سهام، ریسک و بازده، بازده واقعی، بازده مورد انتظار، ریسک سیستماتیک، ریسک غیر سیستماتیک، نرخ تورم، نرخ ارز
بازده واقعی – بازده مورد انتظار = ریسک
غالب سرمایهگذاران بر این باور هستند که بازده واقعی کمتر از بازده مورد انتظار است. با افزایش ریسک در یک تصمیمگیری مالی، اختلاف میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی بیشتر خواهد بود و با کاهش ریسک این اختلاف کاهش مییابد. ایجاد تعادل مناسب بین ریسک و بازده، مهمترین تصمیمگیری مالی به شمار میآید.
در مثال دیگر شرایطی را در نظر بگیرید که شما در یک مسابقه شرکت کردهاید و ۱ میلیون تومان برنده شدهاید؛ به شما پیشنهاد میشود که ۱ میلیون تومان را بگیرید و از قرعهکشی حذف شوید یا بهجای دریافت ۱ میلیون تومان وارد قرعهکشی شود که دو احتمال زیر را در پی دارد:
۱- ۵۰ درصد احتمال دارد شما ۵ میلیون تومان در قرعهکشی برنده شوید.
۲- ۵۰ درصد احتمال دارد هیچ پولی در قرعهکشی نگیرید.
شما کدام پیشنهاد را انتخاب میکنید؟ ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری این مثال ساده بیانگر آن است که هرچه شما بازده بالاتری را انتظار داشته باشید، باید ریسک بالاتری را متحمل شوید.
انواع ریسک و عوامل ایجاد کننده ریسک
− ریسک نرخ ارز
− ریسک نوسان نرخ بهره
− ریسک بازار
− ریسک تورمی
− ریسک نقدینگی
− ریسک تجاری
رابطه بین ریسک و بازدهی در بورس
در این مقاله به رابطه بین ریسک و بازده میپردازم، یک سرمایهگذار باید بداند رابطه ریسک با بازده در بورس به چه شکل است تا بتواند در مواقع ضروری تصمیمات درستی اتخاذ کند. یک سرمایهگذار پس از سرمایهگذاری در یک پروژه، یک شرکت میخواهد نتایج حاصل از پروژه را بدست آورد. نتایج یا منافع حاصل از سرمایه گذاری، بازده نامیده میشود. رویکرد حداکثر سازی ثروت براساس مفهوم ارزش آینده جریانهای نقدی مورد انتظار از یک پروژه احتمالی استوار است. بنابراین جریانهای نقدی چیزی جز درآمد حاصل از پروژه نیست که ما از آنها به عنوان بازده یاد میکنیم. از آنجا که فیکسچر نامشخص است، بنابراین بازدهها با درجاتی از عدم اطمینان همراه است. به عبارت دیگر، برخی از تغییرات در تولید جریانهای نقدی وجود دارد، که ما آنها را ریسک مینامیم. در این مقاله از سری مقالات آموزشی دلفین وست ما به مفاهیم ریسک و بازدهی و رابطه بین آنها میپردازیم.
ریسک و بازدهی در مدیریت مالی
ریسک کردن در کارها برای سرمایهگذاران بسیار مهم است و ریسک کردن درکارها به معنی پیشبینی کردن احتمال به وقوع نپویستن رویدادی است. این تعریف در بازارسرمایه بسیارکاربرد دارد و موضوع مهمی است. مثل ریسک کردن و پولی را در جایی گذاشتن. مانند سرمایه گذاری در بورس و پول خود را درصندوقهایی گذاشتن و درآمدهای ثابتی از آن بدست آوردن دراین حالت ریسک این سرمایه صفر بوده است چون هرماه همان سود و بازده پیش بینی شده را دریافت میکند.ئمنظور از سود درسرمایهگذاری همان بازده است که درقبال انجام کاری دریافت میکنید. ریسک و بازده دو واژه مخالف هم است که دردنیای مالی و سرمایه گذاری وجود دارد و وجود تفاوتهای بین ریسک و بازدهی را میتوان توانایی در راحت خوابیدن دانست.
نمودار ریسک و بازده
به نمودار رابطه بین نرخ بازده تا سررسید اوراق قرضه با ریسک یکسان و سررسید همان اوراق قرضه، منحنی یا نمودار بازده گفته میشود. منحنی بازده الگویی است برای رسم و ارائه وضعیت اوراق قرضه دولتی است. منحنی بازده نشان میدهد که نرخ بهره در موقعیتهای زمانی خاص برای کلیه اوراق بهادار دارای ریسک برابر است اما سررسیدهای مختلفی برای آن وجود دارد. یکی از رایج ترین منحنیهای بازده که گزارش شده است اوراق قرضه خزانه داری ایالات متحده آمریکا است. این منحنی بازده معیاری است برای سایر انواع اوراق قرضه در بازارسرمایه مثل نرخهای وام مسکن یا نرخ بهرههای بانکی است. منحنی بازده هم برای پیش بینی تغییرات خروجی در بازار و رشد در بازار مورد استفاده قرار ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری میگیرد.
منحنی ریسک، یک نمودار دوبعدی است که محور طولی آن بازده مالی و محورعمودی آن ریسک مالی باشد. این منحنی میتواند رابطه عقلانی بین ریسک و بازده از نگاه سرمایهگذاران داشته باشد. این منحنی یک حالت رو به بالا دارد، یعنی دائما رو به افزایش دارد و حالتی صعودی دارد وقتی که ریسک یک سرمایهگذاری بیشتر میشود میزان سود یا ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری بازده بیشتری از ریسک را میخواهد به عبارتی تغییرات در سود و بازده خیلی بیشتر تغییرات در ریسک است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که این منحنی حالتی صعودی دارد و صعودی بودن این منحنی به این دلیل است که تمامی سرمایهگذاران حالتی ریسک گریز دارند. اما این حالت ریسک گریزی برای تمام سرمایهگذاران یکسان نمیباشد و این منحنی ریسک میتواند شیب کمتر یا بیشتری به خود بگیرد.
رابطه بین ریسک با بازده
هنر سرمایهگذاری با ریسک وبازده تعریف میشود. سرمایهگذاری به معنی قبول یک مقدار ریسک به ازای یک بازده مورد انتظار است. برای هرفرد قبل از ورود به بازار سهام این نکته کاملا مهم است تا انواع مختلف ریسک و مخاطره راشناخته و آن را ارزیابی میکند.
اساساً ریسک پذیری بیشتر دریک سرمایهگذاری این معنی را میدهد که برای این ریسک بازده بالاتر و بیشتری مورد انتظار است.
در مورد سرمایهگذاریهایی با ریسک بالاتر که نوسان بیشتری نسبت به اوراق قرضه دولتی دارد بازده بالاتری داشته است. سودهایی با ریسکهای صحیح شده را میتوان با مقایسه بازده سرمایهگذاری مقایسه کرد.
ارزش یک سهام به عملکرد آن در شرکت بورس بستگی دارد. اگر عملکرد این سهم درشرکت بورس خوب باشد ارزش این سهم نیز به تبع زیاد میشود و اگرعملکرد آن خوب نباشد ارزش آن کم میشود و سرمایهگذاران به سمت آن جذب نمیشوند. البته مسائل زیادی در ارزش یک سهم تاثیر گذار است. درکل باید بدانیم که هیچ تضمینی برای ارزش یک سهم و همچنین برای افزایش قیمت یک سهم درشرکت بورس وجود ندارد.
تفاوت ریسک و بازده
رابطه بین ریسک و بازده یک رابطه مستقیم است، یعنی هرچه بازده کمتر باشد ریسک هم کمتر است و برعکس. درواقع ریسک به معنای تفاوت بین آن سود یا بازدهی که انتظارداریم و آن سودی که به وجود میآید.
ملاحظات
ریسک به تغییرپذیری بازده احتمالی مرتبط با یک سرمایه گذاری معین اشاره دارد. ریسک، همراه با بازده، مورد توجه عمده تصمیمات بودجه بندی سرمایه است. شرکت باید بازده مورد انتظار از یک سرمایهگذاری معین را با ریسک مرتبط با آن مقایسه کند. برای جبران افزایش سطح خطر، نیاز به بازده بالاتر است. به عبارت دیگر، هرچه ریسک انجام شده بیشتر باشد، بازده آن نیز بیشتر خواهد بود و بالعکس، هرچه ریسک کمتر باشد، بازده آن نیز ملایمتر است.
این معامله ریسک و بازده به عنوان طیف بازده ریسک نیز شناخته میشود. کلاسهای مختلفی از سرمایه گذاری-های احتمالی وجود دارد که هر کدام موقعیتهای خاص خود را در طیف بازده کل ریسک دارند. پیشرفت کلی این است: بدهی کوتاه مدت، بدهی بلند مدت، دارایی، بدهی با بازده بالا و حقوق صاحبان سهام. وجود ریسک باعث میشود که مجبور به انجام تعدادی از هزینهها شوید. به عنوان مثال، هرچه سرمایهگذاری با ریسک بیشتر باشد، معمولاً به زمان و تلاش بیشتری برای کسب اطلاعات در مورد آن و نظارت بر پیشرفت آن نیاز است. علاوه بر این، اهمیت از دست دادن مقدار X ارزش میتواند بیش از اهمیت افزایش مقدار X مقدار باشد، بنابراین یک سرمایهگذاری با ریسک بیشتر حق بیمه بالاتری را به خود جلب میکند حتی اگر بازده پیش بینی همان مقدار کم خطر باشد. بنابراین خطر چیزی است که باید جبران شود، و هر چقدر خطر بیشتر باشد، غرامت بیشتری نیز لازم است.
هنگامی که یک شرکت تصمیم گیری در مورد بودجه بندی سرمایه اتخاذ میکند، آنها آرزو میکنند که به عنوان حداقل هزینه، بهبودی کافی را برای پرداخت هزینههای افزایش یافته سرمایهگذاری ناشی از تورم به دست آورند. بنابراین، تورم ورودی اصلی در هزینه سرمایه شرکت است. با این حال، از آنجا که نرخهای بهره توسط بازار تعیین میشود، اغلب اتفاق میافتد که برای جبران تورم ناکافی هستند. ریسک پذیری نیز در تعیین بازده مورد نیاز یک شرکت برای سرمایهگذاری نقش مهمی دارد. ریسک گریزی مفهومی است مبتنی بر رفتار بنگاهها و سرمایهگذاران در حالی که در معرض عدم اطمینان برای کاهش این عدم اطمینان هستند. به عنوان مثال، یک سرمایهگذار متنفر از ریسک ممکن است تصمیم بگیرد پول خود را به یک حساب بانکی با نرخ بهره کم اما تضمین شده بجای سهامی که ممکن است بازده مورد انتظار زیادی داشته باشد، قرار دهد اما احتمال از دست دادن ارزش را نیز در برداشته باشد.
سه سطح در ریسک گریزی
- ریسک پذیری یا پرهیز از خطر
- ریسک خنثی
- ریسک دوست یا ریسک طلب
بتا معیاری است که شرکتها میتوانند به منظور تعیین حساسیت بازگشت سرمایه نسبت به ریسک کلی بازار استفاده کنند. بتا نوسانات همبسته یک دارایی را در رابطه با نوسانات معیاری که دارایی مذکور با آن مقایسه می-شود، توصیف میکند. این معیار به طور کلی بازار مالی کل است و غالباً با استفاده از شاخصهای نمایندگی مانند S&P 500 تخمین زده میشود. همچنین از بتا به عنوان کشش مالی یا نوسان نسبی همبسته یاد میشود و میتواند به عنوان معیاری از حساسیت بازده دارایی به بازده بازار، ریسک غیر قابل تنوع آن، ریسک سیستماتیک آن یا ریسک بازار. سرمایهگذاریهای بتا بالاتر تمایل بیشتری دارند و بنابراین خطرناکتر هستن، اما پتانسیل بازده بالاتر را فراهم میکنند. سرمایهگذاریهای بتا پایین خطر کمتری دارند، اما به طور کلی بازده کمتری دارند.
فرمول ریسک و بازده
رابطه بین ریسک و بازده به این شکل است که ریسک ازطریق کم کردن مقداربازده مورد انتظار و بازده واقعی بدست میآید.
بازده سبد سهام
سبد سهامی مانند سهام شرکتهای بزرگ مثل شرکتهای صنایع غذایی ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری وشرکتهای خودرویی هریک ازاین سهمها به صورت جداگانه باعث نوسان قیمتها میشود و منجربه افزایش ریسک مالی شرکتها میشود و کمترشدن قیمت سهم درآن شرکت میشود و از طرفی دیگر انعقاد بعضی قراردادها باعث افزایش قیمت سهم درشرکت میشود هر دو تغییراز نوع تغییر ریسک غیر سیستماتیک است.
کلام آخر
برای سرمایه گذاران هیچ تضمینی وجود نداد که در بازارسرمایه گذاری قراردادی را انعقاد کنند و اگرهم قراردادی را منعقد کردن باید بسیار ریسک پذیر باشند در بازار سرمایه گذاری هر احتمالی وجود دارد. امیدواریم که این مقاله از سری مقالات این وب سایت برای شما عزیزان مفید واقع شده باشد. همچنین شما میتوانید در صورت نیاز به مشاوره و نیاز به آموزشهای بیشتر در این خصوص از مشاورین دلفین وست و کلاسهای آموزشی آن کمک بگیرید.
انواع ریسک سرمایه گذاری در بورس و راه مدیریت آن
تقریبا همه ما با مفهوم ریسک آشناییم و در زندگی روزمره خودمون با این مفهوم سروکار داریم. البته ریسک فقط به زندگی روزمره و تصمیمات مربوط به اون محدود نمیشه و شما در بسترهای دیگهای هم با اون مواجه میشین. یک دسته از بسترهایی که مفهوم ریسک در اون از اهمیت دوچندانی برخورداره، بسترهای مالی محسوب میشه که سرمایه شما در اونها دخیله!
وقتی که شما قصد سرمایهگذاری در هر بستر مالیای رو داشته باشین، ریسک مربوط به اون سرمایهگذاری جزو مهمترین عواملی هست که روی تصمیمات شما تاثیر زیادی میگذاره و اگه شما در سنجیدن این ریسک دقت کافی رو به خرج ندین، باید انتظار مواجهه با عواقب اون رو هم داشته باشین. با اینکه این عواقب در اکثر مواقع صرفا مالی هستن اما ممکنه کنترل اونها از دست شما خارج شه؛ پس به هیچ عنوان نباید اهمیت این مسئله رو نادیده بگیریم.
اولین قدمی که باید در این راستا برداشت، آشنایی با انواع ریسک هست تا بتونیم ریسک سرمایه گذاری در بورس رو بهتر بسنجیم و خودمون رو برای پذیرفتن اون آمادهتر کنیم. به همین دلیل در این مطلب از کارگزاری حافظ به بررسی انواع ریسک در سرمایه گذاری میپردازیم تا شما بیشتر از هر زمان دیگهای با این مفهوم آشنا شین.
انواع ریسک در بازار بورس
مهمترین مرحله برای رسیدن به یک درک مناسب از مفهوم ریسک، آشنا شدن با انواع اون هست. اهمیت این موضوع به این دلیله ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری که شما برای رسیدن به بهترین نتیجه باید از ریسک سرمایه گذاری در بورس آگاه باشین و تصمیمات خودتون رو با توجه با این نکته اتخاذ کنین.
قبل از هر چیز باید یک تعریف از ریسک در بسترهای مالی داشته باشیم. اصولا به فاصلهای که میان انتظار ما از نتیجه و نتیجه واقعی وجود داره، ریسک گفته میشه و هرچه فاصله این دو بیشتر باشه، در واقع ما ریسک بیشتری رو متحمل میشیم. ریسک رو بهصورت کلی میتونیم به ۲ دسته اصلی تقسیم کنیم که مبنای این تقسیمبندی، مقیاس ریسک و نقش ما در کنترل اون هست. در ادامه با بررسی کامل هر ۲ مورد، اطلاعات لازم برای مواجهه با اونها رو در اختیار شما میگذاریم.
ریسک سیستماتیک
این نوع ریسک به کلیت بازار برمیگرده و کنترل اون از دست ما خارجه! این نکته به این معنیه که شما نمیتونین انتظار این ریسک رو داشته باشین و صرفا از ایجاد اون مطلع میشین. پیشبینی قطعی این نوع ریسک سرمایه گذاری در بورس غیرممکنه و به همین دلیل، مدیریت اون قبل از وقوع هم نشدنی هست.
به عنوان مثال شروع جنگ یکی از ریسکهای سیستماتیک هست که هیچ فردی در بازارهای مالی و بورس، در کنترل اون نقش نداره و مسائلی فراتر از کنترل ما باعث شکلگیری اون میشن. از بقیه ریسکهای سیستماتیک میتونیم به مسائلی مثل نرخ تورم یا سیاستهای اقتصادی نظام حاکم اشاره کنیم که سرمایهگذارها در شکلگیری اونها هیچ نقشی ندارن.
ریسک غیرسیستماتیک
وقتی که ریسک موردنظر ما مربوط به یک سهام یا صنعت خاص باشه، میتونیم اون رو در دسته ریسکهای غیرسیتماتیک قرار بدیم؛ چون ما میتونیم در مقابله یا کاهش اونها نقش ایفا کنیم. هر ریسک قابلکنترل و قابلپیشبینی در این دسته قرار میگیره و ما قادر هستیم تا برای مدیریت اون برنامهریزی کنیم و استراتژی معاملاتی خودمون رو بر این اساس بچینیم.
به عنوان مثال ریسک مربوط به تحولات قیمتی سهام یک شرکت ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری فرآوردههای غذایی، یک ریسک غیرسیستماتیک هست که شما با بررسی دقیق اون میتونین این ریسک رو تا بیشترین حد ممکن کاهش بدین یا در صورت نیاز با خروج بهموقع، اون رو کاملا از بین ببرین.
البته انواع ریسک سرمایه گذاری در بورس رو میشه به دستههای کوچکتری هم تقسیم کرد که در ادامه با مرور برخی از اونها بهصورت خلاصه، به شما در درکشون کمک میکنیم:
ریسک نرخ ارز: تغییر نرخ ارز یکی از ریسکهایی هست که میتونه روی سرمایهگذاری شما تاثیر مستقیم داشته باشه. البته این تغییرات در سهامِ مجموعههایی که با خارج از کشور در تبادل مستقیم هستن، بهشکل واضحتری دیده میشه.
ریسک سبد: این ریسک به تنوع سبد سهام شما برمیگرده و هر چه این سبد از تنوع کمتری برخوردار باشه، شما ریسک سبد بیشتری رو متحمل میشین. بنابراین شما با افزایش این تنوع میتونین ریسک سبد رو تا حد خیلی زیادی مدیریت کنین.
ریسک نرخ بهره: وقتی که ارزش سرمایهگذاری شما تحتتاثیر تغییر نرخ سود قرار میگیره، در واقع شما این ریسک رو متحمل شدین. به عنوان مثال اگه نرخ بهره بانکها به یکباره افزایش پیدا کنه، افرادی که بر روی اوراق مشارکت سرمایهگذاری کرده بودن، برخلاف سرمایهگذارهای بازار سهام، بدون ریسکپذیری به سود میرسن.
ریسک شخصی: ریسکها فقط به عوامل بیرونی منحصر نیستن و تحولات شخصی هم میتونه یک نوع ریسک برای شما به حساب بیاد. مثلا اگه شما به علت نیاز به جراحی تصمیم به فروش سهامی که قصد نگهداریِ بلندمدت از اون رو داشتین، بگیرین، این ریسک شامل حال شما شده و شما به این دلیل متحمل ضرر یا سود میشین.
ریسک سیاسی: تصمیماتی که نظام سیاسی حاکم اتخاذ میکنه و با این تصمیمات باعث شکلگیری موجهای مختلفی در بازار سرمایه میشه، یک نوع ریسک سرمایه گذاری در بورس هست که شما تحتتاثیر اون قرار خواهید گرفت.
ریسک تجاری: فرض کنین که یک کمپانی در مدیریت هزینههای عملیاتی خودش با مشکل مواجه شده و دیگه نمیتونه حقوق کارکنان خودش رو پرداخت کنه. در این شرایط احتمالا افراد سرمایهگذار در این کمپانی متحمل ضرر میشن و این ضرر یکی از نتایج ریسک تجاری هست که این افراد موقع خرید سهام اون رو پذیرفتن.
طبقه بندی افراد از نظر پذیرش ریسک
جالبه بدونید که صرفا ریسک سرمایه گذاری در بورس دستهبندی نمیشه و افراد هم از نظر میزان ریسکپذیری به دستههای مختلفی تقسیم میشن. این نکته افراد رو از لحاظ میزان ریسکپذیری به ۳ دسته تقسیم میکنه که این دستهها عبارتند از:
افراد ریسکگریز: از اسم این گروه این برداشت میشه که اونها از پذیرش ریسک فراری هستن اما تعریف این دسته کمی متفاوته. افراد ریسکگریز نسبت به بقیه دستهها در ازای نرخ بازگشت بیشتری حاضر به قبول ریسک هستن و تا حد ممکن سعی میکنن که از پذیرش ریسک در معاملاتشون خودداری کنن.
افراد خنثی نسبت به پذیرش ریسک: افراد حاضر در این گروه از لحاظ میزان ریسکپذیری در میان ۲ دسته دیگه قرار میگیرن و موضعی خنثی نسبت به پذیرش ریسک دارن. در واقع ارزش هر معامله برای این افراد معادل با ارزش اسمیِ اون سهام یا اوراق هست.
افراد ریسکپذیر: وقتی که شما دیدگاه جسورانهتری در معاملاتتون داشته باشین و در ازای سود بیشتر، ریسک بیشتری رو متحمل شین، در این دسته قرار میگیرین. افراد ریسکپذیر در پذیرش ریسک سریعتر عمل میکنن اما این نکته به این معنی نیست که اونها بدون بررسیِ دقیق شرایط، حاضر به پذیرش ریسک هستن.
ارتباط ریسک و بازده سرمایه گذاری
وقتی ما از ریسک صحبت میکنیم، باید بدونیم که سر دیگه این داستان بازدهی قرار داره. در واقع بدون انتظار بازدهی، پذیرش ریسک یک عمل بیهوده محسوب میشه و صرفا وجود بازدهی هست که ریسکپذیری رو توجیه میکنه. ارتباط ریسک و بازدهی سرمایه گذاری رو میشه یک ارتباط مستقیم در نظر گرفت و این دو بهصورت مستقیم روی ارتباط بازدهی و ریسک در سرمایهگذاری هم تاثیر میگذارن.
این نکته به این معنیه که شما با پذیرش ریسک بیشتر، بازدهی بیشتری رو هم از سرمایهگذاری خودتون به دست میارین و اگه در معاملات خودتون ریسکپذیری کمی داشته باشین، درنهایت هم باید به همین تناسب انتظار بازدهی رو از سرمایهتون داشته باشین. مثال واضح این ارتباط رو هم میشه در بازارهایی مثل بازار دلار و طلا مشاهده کرد که افراد با سرمایهگذاری در اونها، سود بیشتری رو نسبت به سرمایهگذاریهای ایمنتری مثل سپردهگذاری در بانک به دست میارن.
البته این رابطه دوطرفه هست و پذیرش ریسک بیشتر در برخی از موارد هم باعث متحمل شدن ضرر بیشتره.
راهکارها و استراتژیهای مدیریت ریسک سرمایه گذاری
حالا که با انواع ریسک سرمایه گذاری در بورس بیشتر آشنا شدیم، زمان اون رسیده تا مروری هم بر راهکارهای مدیریت اونها داشته باشیم تا شما این ریسکها رو به بهترین شکل ممکن مدیریت کنید.
برنامهریزی در معاملات و بررسی بازار
مهمترین نکتهای که به شما در مدیریت ریسک سرمایه گذاری در بورس کمک میکنه، برنامهریزی دقیق در معاملاتتون هست. اگه شما بسترهای سرمایهگذاریتون رو با بررسی دقیق انتخاب کنین و برای ورود و خروج از موقعیتتون هم استراتژی داشته باشین، ریسکی که متحمل میشین، بهترین نتایج رو براتون به همراه داره.
رعایت قانون یک درصد
یکی از مرسومترین استراتژیهایی که در مدیریت ریسک تاثیر زیادی رو داره، قانون یک درصد هست که خیلی از فعالان بازارهای مالی برای کاهش ریسکهای غیرضروری از اون استفاده میکنن. این قانون به این شکله که شما نباید بیشتر از یک درصد سرمایهتون رو بر روی یک معامله صرف کنین. یعنی اگه شما یک سرمایه صدهزار تومانی رو در اختیارتون دارین، در هر معامله باید صرفا هزار تومان سرمایهگذاری کنین.
البته خیلی از افراد با رشد سرمایه خودشون این درصد رو هم کاهش میدن و تنوع رو در سرمایهگذاریهای خودشون بیشتر میکنن.
تعیین حد ضرر و سود
راهکار آخری که شما میتونین در این راستا از اون استفاده کنین، تعیین حد ضرر و سود هست. این موضوع به شما کمک میکنه تا در زمان مقرر از موقعیت خودتون خارج شین و همین عامل از متضرر شدن شما جلوگیری میکنه. البته شما باید این ۲ سطح رو با بررسی دقیق تعیین کنین تا درنهایت بهترین نتیجه رو به دست بیارین.
جمعبندی
مدیریت ریسک سرمایه گذاری در بورس یکی از مهمترین مسائلی هست که شما باید به عنوان یک سرمایهگذار اون رو مدنظر داشته باشین و خودتون رو برای مدیریت ریسکهای مختلف به بیشترین آمادگی برسونین. به همین دلیل در این مطلب از کارگزاری حافظ علاوه بر مرور انواع ریسک، استراتژیهای مدیریت این ریسکها رو هم مورد بررسی قرار دادیم تا شما در این مسیر با کمترین چالش غیرمنتظره روبهرو شید.
دیدگاه شما